مطالب مرتبط با کلیدواژه

علیت تاریخی


۱.

علیت تاریخی ( دیدگاه کالینگوود و اوکشات )

کلیدواژه‌ها: فلسفه ی تحلیلی تاریخ علیت تاریخی تبیین تاریخی کالینگوود اوکشات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳۹ تعداد دانلود : ۱۴۴۰
در این جستار کوتاه، ضمن تفکیک مساله ی مفهومی علیت تاریخی از مساله ی معرفت شناختی، جایگاه این دو مساله در فلسفه ی تحلیلیِ تاریخ، مورد بررسی قرار گرفته و در ارتباط با مساله ی تبیین تاریخی، دیدگاه دو فیلسوف برجسته ی تاریخ که هر دو به نحله ی ایده آلیستی تعلق دارند، به اختصار آورده شده است. کالینگوود، با تمایز بین سه معنای علت در علوم تجربی، زندگی عملی و تاریخ، علت را در تاریخ، به معنای دلیل می گیرد و تبیین رویدادهای تاریخی را در گرو فهم اندیشه ی فاعلان آن رویدادها و از طریق بازاندیشی و بازسازی ذهنی آن ها توسط مورخ می داند. اوکشات، با تاکید بر جنبه ی منحصر به فرد بودن رویدادهای تاریخی، تبیین آن ها را نه به وسیله ی تعمیم، بلکه با ذکر جزئیات هر چه بیش تر به طوری که در سلسله رویدادهای مرتبط با هم، هیچ خلا و فروافتادگی باقی نماند، می داند و از این رو «علت» را مفهومی زائد و غیرضروری دانسته و از حوزه ی پژوهش تاریخی، طرد می کند.
۲.

علل و عوامل دگرگونی تاریخی و اجتماعی از منظر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: قرآن قانونمندی تاریخ علیت تاریخی دگرگونی تاریخی عوامل غیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۲ تعداد دانلود : ۱۰۴۶
شناخت عوامل دگرگونی های تاریخی - اجتماعی، همواره از دغدغه­های اندیشمندان بزرگ تاریخ بوده است اما دانشمندان درباره مبانی و رویکردهای ممکن به این تحولات اختلاف دارند. پس از رنسانس دو دیدگاه اقتصاد سرمایه داری و دیدگاه جامعه نگری درغرب، مباحث دگرگونی تاریخی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دادند؛ اما براساس مبانی قرآنی، دگرگونی تاریخی مبدأ هستی شناسانه و وجود شناسانه ویژة خود را دارد. بنابراین نقش عوامل غیبی درتغییرات تاریخی و اجتماعی جایگاهی خاص می­یابد. از منظر قرآن پاره­ای از دگرگونی­های تاریخی در پیوند با رفتارهای انسان است و این رفتارها به نوبة خود متأثر از نوع غایت­نگری، عوامل اجتماعی ـ فرهنگی، جهان بینی و اراده انسانی است.
۳.

سرشت تبیین تاریخی در اندیشه ی ابن خلدون

کلیدواژه‌ها: علیت تاریخی تبیین تاریخی مقدمه ی ابن خلدون تاریخ نقلی منطق تاریخ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه منابع و کلیات
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه تاریخ نگری
تعداد بازدید : ۱۵۰۵ تعداد دانلود : ۹۱۰
ابن خلدون در مقدمه ی خود گونه ای از اندیشه ی تاریخی را مطرح کرده است که با تاریخ نگاری رایج عصر خود و حتی پس از آن، تفاوت های آشکاری دارد.در این شیوه به جای تأکید بر وقایع و فقط نقل اخبار، بر یافتن سرشت وقایع تاریخی، علت وقوع آن و تأثیرات آن بر حوادث دیگر تأکید می شود.این رویکرد به تاریخ که می توان تاریخ علمی، سنجیده و اندیشیده و به بیان دیگر منطق تاریخ خواند، روشی دارد که مقدمه ی ابن خلدون در بیان گام ها و چند و چون آن صراحتی ندارد.هرچند محتوای مقدمه ی ابن خلدون، تأسیس علمی تحت عنوان علم عمران است که بتوان به کمک آن تاریخ نقلی را به سطح تاریخ برهانی و عقلی ارتقاء داد، اما ابن خلدون جدای از فقراتی که به نقل اخبار گذشته اختصاص می دهد، هیچ گاه به صراحت از روش چگونگی توضیح و تبیین تاریخی سخن نمی گوید.بدین ترتیب علم عمران متکفل شناخت سرشت اجتماعات بشری و طبایع انسانی می شود که خود به فهم تاریخی ما کمک می کند.اما مسئله ی دشوار این است که پس از آگاهی از سرشت و طبایع جوامع انسانی چگونه به نقد اخبار تاریخی و تبیین واقعیت های تاریخ بپردازیم؟به بیان دیگر علم عمران ابن خلدون، چه رویکردی برای تبیین خبر تاریخی، چه از دیدگاه منفی و نقادی و چه از دیدگاه مثبت و ایجابی دارد؟در این مقاله کوشیده ایم از خلال مقدمه، به منطق تبیین و علیت تاریخی در اندیشه ی ابن خلدون پی ببریم.نتیجه ی بررسی مقدمه نشان می دهد که منطق علم عمران، نوعی حکمت در معنای عام است که واجد ضرورت مادی و طبیعی است، نه ضرورت عقلی و نظری.هدف علم عمران نیز برهانی کردن تاریخ است، ولی ماده ی این برهانی سازی تنها عقل نیست، بلکه هم علوم عقلی(مانند فلسفه ی طبیعی) و هم علوم نقلی(نظیر فقه و نصوص دینی) در این برهانی سازی به کمک مؤلف مقدمه می آیند.
۴.

بازشناسی و کارآمدی روش تاریخی نگری در مطالعات اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: دین پژوهی روش تاریخی نگری روش شناسی مطالعات اسلامی اسلام پژوهی علیت تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۱ تعداد دانلود : ۲۳۰
مطالعات اسلامی به منزله یکی از شاخه های دین پژوهی، همواره در معرض تغییراتی بوده که در این زمینه به وجود آمده است. روش تاریخی نگری مهم ترین تحول در دین پژوهی قرون هجدهم و نوزدهم، از این قاعده مستثنا نبوده و  تأثیر زیادی بر مطالعات اسلامی داشت. این روش مطالعه مدعی بود اگر اصول آن تبعیت شود، می تواند شناخت دقیق و علمی تری از دین فراهم آورد و به پیش داوری ها و غرض ورزی های دوره های گذشته دین پژوهی خاتمه دهد. در این نوشتار تلاش شده تا ابتدا تاریخی نگری و اصول اساسی آن تشریح شده، سپس نتایج به کارگیری آن در مطالعات اسلامی در آثار مستشرقانی همچون ابراهام گایگر، گلدزیهر و پاتریشیاکرون بررسی گردد تا مدعای طرفداران این روش، در مطالعه ای موردی در حوزه مطالعات اسلامی راستی آزمایی شود. موضوع اصلی این نوشتار، اسلام پژوهی علمی است و مسئله آن بررسی نسبت میان دین پژوهی مدرن و اسلام پژوهی است. پرسش اصلی این است که «آیا دین پژوهی جدید که بر مبنای عینیت  و نگرش تاریخی  شکل گرفته است، به بهبود اسلام پژوهی، به ویژه در دو سده اخیر، کمک کرده است؟» این مقاله پاسخ پرسش بالا را از سه منظرِ برخی اندیشمندان، سنت دینی و دیدگاه عموم جوامع اسلامی بررسی کرده و در مجموع به این نتیجه رسیده است که روش تاریخی نگری، اگرچه با هدف رفع مشکلات دین پژوهی در ادوار پیش از خود شکل گرفت، در رسیدن به اهدافش ناکام ماند و به رغم ظرافت ها و دقت هایی که در مطالعه اجزای مختلف دین به کار گرفت، در عمل کمک خاصی به فهم بهتر از اسلام نکرد؛ ازاین رو نتوانست به نحو مؤثری به شناخت بهتر مسلمانان یاری رساند.