مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
عجایب نگاری
حوزه های تخصصی:
ابن خرداذبه (ح. 272 ه . ق) و ابن رسته (290 ه . ق) پیش از ابن فقیه به عجایب نگاری به عنوان یکی از گونه های جغرافیانگاری وصفی در جهان اسلام توجه کردند اما ابن فقیه در البلدان،علاوه بر توجه به اطلاعات تاریخی و جغرافیایی، برای اولین بار در سطحی وسیع به عجایب نگاری پرداخت. پژوهش حاضر می کوشد با روشن ساختن مواد گوناگون عجایب نگاری، تقسیم بندی انواع عجایب، شیوه معرفی عجایب در البلدانو بررسی منابع ابن فقیه و افرادی که از مطالب وی استفاده کرده اند به تبیین جایگاه البلدان در سیر تاریخی عجایب نگاری در تمدن اسلامی بپردازد. بررسی ها نشان می دهد ابن فقیه از طرفی سنت نگارش عجایبِ سرزمین ها را ادامه داد و از طرف دیگر با تکیه بر منابع پیشین و جمع آوری اطلاعات از مناطق مختلف به ویژه ایران بر رونق عجایب نگاری افزود. به همین دلیل البلدان پیش درآمدی بر عجایب نگاری های قرون بعدی است.
احم د بن ع م ر العُ ذری (393- 478ق) (نخستین جغرافی دانِ عجایب نگارِ اندلسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهتمام احمد بن عُمَر بن اَنَس العُذری- معروف به ابن دَلایی محدث و مورخ اهل اندلس- در جغرافیا نگاری در شرح حال های باقی مانده دربارة او نادیده گرفته شده است، در حالی که تَرصیع الاخبار و تَنویع الآثار به عنوان تنها اثر بر جای مانده از عُذری نشان از آن دارد که وی علاوه بر آگاهی از علوم زمانة خویش- حدیث و تاریخ- به جغرافیانگاری نیز پرداخته و در این اثر جغرافیا را بر تاریخ مقدم داشته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی و تقسیم بندی اطلاعات جغرافیایی موجود در این کتاب پرداخته و در صدد است تا با تبیین جغرافیانگاریِ عذری، به واکاوی این بخش از حیات علمی عذری که مورد غفلت واقع شده است، بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عذری فقط به نقل اطلاعات پیشینیان اکتفا نکرده است، بلکه به جغرافیای وصفی و ابزارهای آن و نیز انواع جغرافیانگاری به ویژه عجایب نگاری احاطه داشته است.
عجایب نگاری در تمدن اسلامی: خاستگاه و دوره بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع ادبیات در تمدن اسلامی، عجایب نگاری است. نگارش اطلاعات شگفت انگیزِ سرزمین ها در متون جغرافیایی همزمان با آغاز جغرافیانگاری وصفی، سبب شد تا این گونه اطلاعات مورد توجه نویسندگان مختلف قرار گیرد. سپس با توجه به عوامل مختلف مانند اقبال عامه مردم به این گونه اطلاعات، عدم اُنس و اُلفت نویسندگان با پدیده های مختلف که خیال پردازی های آنها را نیز در پی داشت به همراه استفاده از انواع ظرافت های ادبی مانند اغراق و حقیقت نمایی سبب شد تا عجایب نگاری در سطح گسترده رایج گردد. به تدریج عجایب نگاری به متون مختلف راه پیدا کرد و سرانجام در متون مستقل (عجایب نگاری ها) انسجام یافت. پژوهش حاضر با روش تاریخی و شیوه توصفی- تحلیلی به بررسی سرچشمه ها، سیر تاریخی و مراحل تطور عجایب نگاری ها در تمدن اسلامی پرداخته است و از این طریق سه دوره آغاز و شکل گیری (قرون 3 و 4 ق)، اوج و شکوفایی (قرون 5-8 ق) و زوال و افول (قرن هشتم به بعد) را برای سیر تاریخی عجایب نگاری های اسلامی معرفی کرده است.
ملائک التحفه؛ بررسی فرشته نگاری در نسخ چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
79 - 87
حوزه های تخصصی:
چاپ سنگی، زاده گسترش سواد و نیاز به منابع خواندنی ارزان قیمت و همه گیر است و تصاویر کتاب های چاپ سنگی، به عنوان جلوه گاه هنر مردمی، ابعاد اجتماعی را به هنر می افزایند. در راستای بررسی این آثار ارزشمند، پژوهش پیش رو بر آن است، تا دریابد که در تصاویر نسخ چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس ، آیا فرشتگان حاضر در موقعیتی واحد، با سیمایی واحد تصویر شده اند؟ جهت بررسی این مساله، دو سویه موقعیت واحد، یعنی حضور در معجزه ای واحد و نیز ایفای نقشی واحد، مورد مطالعه قرار خواهد گرفت؛ بستر این مطالعه، نسخه های چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس محفوظ در کتابخانه های تهران خواهد بود. جهت بررسی پرسش مذکور، شیوه توصیفی- تحلیلی به کار گرفته شده، و این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای تدوین شده است. در این جستار، از پی یک مقدمه و توضیحی کوتاه پیرامون مفهوم فرشته، کتاب شناسی نسخه های چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس گردآوری شده از کتابخانه های تهران می آید و بیست و دو کتاب چاپ سنگی معرفی می شود که از آن میان، هشت تحفه المجالس مصور هستند. سپس، با مرور جدول فرشته نگاری نسخ مذکور، تقسیم بندی انواع فرشتگان حاضر در این نسخ، در چهار گروه اصلی ارائه می شود و دستِ آخر ،با مطالعه بصری فرشتگان آمده در تصویرسازی مجلس بدرقه فاطمه(س) و نیز باشندگانی که در نقش فرشته نجات بخش (مَلِکِ ناجی) به تصویر کشیده شده اند، در می یابیم که، فرشتگان به تصویر کشیده شده در تصویرسازی معجزه ای واحد، انواعی متفاوت و متنوع دارند و ایفای نقشی واحد، الزاما منجر به هم سانی یا تشابه فرشتگان ایفاگر آن نقش نمی شود.
بررسی انتقادی سنّتِ عجایب نگاری در جهان اسلام؛ مطالعه موردی عجایب المخلوقات زکریای قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
89-112
حوزه های تخصصی:
عجایب نگاری از سنّت های رایج در تاریخ نگاری اسلامی بوده است. عجایب نگاری در آغاز به مثابه یکی از گونه های جغرافیانگاری و کیهان شناسی اسلامی به وجود آمد و در واقع محصول مشترک تاریخ طبیعی و جغرافیانگاری است. عجایب نامه ها را می توان شکل های منحصر به فردی از دایره المعارف ها به شمار آورد که از حیث ادبی، کیهان شناسی، جغرافیا و تاریخ طبیعی قابل توجه اند. در عجایب نامه معمولاً امر واقع با امر غیرواقع در هم می آمیزد و پدیده ها با بیانی ادبی و اغراق گونه و بی تحقیق و نقد توضیح داده می شوند. در تمدن اسلامی عجایب نامه های متعددی نگاشته شده است. یکی از کامل ترین و جامع ترین آنها، عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات زکریای قزوینی است. قزوینی در این اثر در قامت یک عالِم طبیعی ظاهر شده و به توضیح مباحث علمی متداول پرداخته است. پرسش اساسی اینجاست که آیا می توان عجایب نامه ها را آثاری علمی و معرفت افزا دانست؟ پژوهش حاضر با روش تحلیلی - تطبیقی، توضیح داده که عجایب نامه ها متعلق به آن بخش از نظام دانایی اسلامی است که مقابل رویکردهای عقلی انتقادی و تجربی قرار می گیرد. به دیگر سخن بررسی متن اثر قزوینی و آثار مشابه دیگر حاکی از آن است که مفهوم علم در جهان اسلام از سده ششم به بعد، تا چه میزان با مفهومی که دانشمندان اسلامی در سده های سوم و چهارم در نظر داشتند دگرگون شده و به انحطاط گراییده است. بر اساس یافته های این پژوهش عجایب نگاری محصول دوره انحطاط علوم در تمدن اسلامی و دور شدن از رویکردهای عقلی انتقادی، تجربی و مشاهده گرانه است.
جهان شناسی در عجایب نگاری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
جهان شناسی و مسأله نظم حاکم بر جهان از موضوعاتی است که عالِمان علوم مختلف ازجمله عجایب نگاران در تمدن اسلامی به آن پرداخته اند. پرسش اصلی این پژوهش این است که عجایب نگاری ها، از حیث جهان شناسی و نشان دادن نظم حاکم بر جهان چگونه عمل کرده اند؟ در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی تلاش شده است به منظور دریافت درک صحیح از جهان شناسی در عجایب نگاری ها، در گام نخست، به جهان، جهان شناسی و عجایب نگاری در تمدن اسلامی پرداخته و سپس اجزا و عناصر شناخت جهان در این متون بررسی و تحلیل شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که جهان شناسی در عجایب نگاری ها تلفیقی از آراء مختلف است، اما موضوع مهم، مسأله وحدت مبدأ هستی، پیوستگی عالم خلقت و جاری بودن عظمت و قدرت باری تعالی در مخلوقات است.
حفاظتِ تفویضی از شهرهای اسلامی در عجایب نگاری های مسلمانان در سده های میانه: کارکرد و صورت طلسم های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
263 - 291
بنا بر منابع دوره اسلامی، شهرنشینان بخشی از وظیفه حفاظت از خود و شهرشان را به دیگران تفویض می کنند و مراد از حفاظت تفویضی این است که عاملی به جز شخص یا شهر تحت حفظ، حافظ جان و مال مردم شود. در میان انواع راه های حفاظت تفویضی، از مقوله های کمتر کاویده شده استفاده از طلسم هایی است که در پندار مردم سده های میانه، کارکردهای متنوعی به آنها منسوب بوده است: حفظ شهر از گزند حیوانات و آفات؛ حفظ شهر از بلایای طبیعی و عوامل جوّی؛ حفظ معادن و منابع شهر از دستبرد اغیار؛ مدیریت انسانی در قالب افزایش همدلی بین مردم و جلوگیری از بعضی جرم ها؛ و حفظ ابنیه عمومی. این دسته از طلسم ها را که گستره ای در مقیاس یک شهر داشته اند، می توان «طلسم شهری» نام نهاد که در صورت های بسیار متعددی، اگرچه معمولاً با استفاده از سنگ، ساخته می شدند: مجسمه و تندیس های دوبعدی (تراشیده شده روی زمین یا دیوار) و سه بعدی؛ مناره؛ و خانه.
واکاوی نسبت قوه خیال با عجایب نگاری در نگارگری ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱
37 - 52
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: عجایب نگاری، ازجمله اصطلاحات غامض و ریشه دار است که در پیرامون سنت هنری و ادبی ملل و تمدن های مختلف به کار رفته است. آنچه در این پژوهش مورد بحث و تمرکز قرارگرفته است، واکاوی نسبت های بنیان های نظری و مبانی حکمی ناظر بر سنت عجایب نگاری در نگارگری ایران با تمرکز بر «قوه خیال» است. مراد از مبانی حکمی، خاستگاه های نظری منبعث از مفاهیم ریشه دار دینی و آیینی و فرهنگی با رنگ و بوی دانش نظری و عرفان است. سؤال این پژوهش بدین شرح است «قوه خیال با عجایب نگاری در نگارگری ایرانی اسلامی چه نسبتی دارد؟» هدف: هدف از این پژوهش دست یابی به یک سیاق مشخص در تبیین نسبت خیال و عجایب نگاری در هنر ایران است و به واکاوی این سنت از منظر «خیال» پرداخته است. روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نوع بنیادی بوده و با بررسی پژوهش های پیشین در حیطه تاریخ، ادبیات، مطالعات فرهنگی و تاریخ نگارگری ایران با استناد به مطالعات تاریخی و روش توصیفی و تحلیلی، متخذ از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی تنظیم شده است. یافته ها: عجایب نگاری در هنر ایرانی اسلامی دارای بنیان های روشنی در باب «قوه خیال» و کارکردهای «متخیله» در آراء حکیمانی چون «فارابی»، «ابن سینا»، «شیخ اشراق»، «صدرالمتألهین» و دیگران بوده و در آثار نگارگری ایرانی اسلامی متجلی شده است.
رویکرد گروتسکی (عجایب نگارانه) در آثار نقاشان معاصر ایران، مطالعه موردی: آثار بهمن محصص، پروانه اعتمادی و احمد امین نظر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد گروتسکی (عجایب نگارانه) در آثار برخی از نقاشان معاصر ایران (بهمن محصص، پروانه اعتمادی و احمد امین نظر)، به منظور دریافت چگونگی مصداق یافتن این شیوه هنری در نقاشی های آنان تدوین شده است. در نخستین گام، چند هنرمند عجایب نگار معاصر ایران انتخاب و تعدادی از نقاشی های نامتعارف آن ها، از حیث وجود مؤلفه های گروتسک مطالعه شده است. مؤلفه های گروتسکی، که در این پژوهش معرفی شده اند، عبارت اند از: 1. ناهماهنگی؛ 2. مضحکه و هراس؛ 3. اغراق و زیاده روی؛ 4. نابهنجاری؛ 5. بیان انتقادی، اعتراضی و اجتماعی. داده ها به روش اسنادی جمع آوری و مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی نوشته شده است. اطلاعات آماری در این پژوهش، به صورت نمونه گیری هدفمند، از میان نقاشی های برخی از نقاشان معاصر ایران از سال 1337 تاکنون گزینش شده است. در این پژوهش به معرفی چند تن از نقاشان شاخص اکتفا شده است که گرایش ها و موضوعات عجیب در آثارشان بیش از دیگران محسوس است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که اندیشه نوجویی و دست یافتن به شیوه های تصویری مدرن در برهه ای از سیر تحولات هنری معاصر ایران به یکی از دغدغه های هنرمندان تبدیل شده است. در این میان، نقاشانی ظهور کرده اند که هریک در دوره ای از فعالیت هنری خود با پشت کردن به سنت ها، به جست وجوی راه نوینی برای بیان ذهنیت و تخیلات خود همت گماشته و در این مسیر، آثاری متفاوت و بعضاً عجیب وغریب خلق کرده اند.
نمودهای عجایب نگاری در چند نسخه برگزیده از ایران عهد ایلخانی و جلایری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عجایب نگاری، ازجمله واژگانی است که در رابطه با یک سنت ریشه دار در هنر و ادبیات ایران به کار می رود. این پژوهش با هدف دستیابی به یک سیاق مشخص در شخصیت پردازی و فضاسازی خیالی و عجایب نگارانه در هنر دوره ایلخانی، مبتنی بر رویکرد مقایسه تطبیقی میان گزیده ای از آثار شاخص هنری و متون داستانی، حکمی و دینی برجای مانده از این دوره، با استناد به مطالعات تاریخی و روش توصیفی و تحلیلی، متخذ از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی پرداخته و درمجموع با دسته بندی نمودهای عجایب نگاری در آثار یادشده، به طبقه بندی و بررسی وجوه تشابه و تمایز میان آنها پرداخته و به پرسش: «نمودهای عجایب نگاری، در نسخه های شاخص ایران عهد ایلخانی کدام اند؟» پاسخ داده است. نتیجه حاصل آنکه سنت کاربست صور عجایب در این دوره دارای زنجیره ای پیوسته و الگومدار از عهد پیش از اسلام تا سدههای پس از ورود این آیین در ایران داشته و همین امر افزون بر اشتراک سبک شناختی بصری سبب ساز تشابهات و در عین حال تمایزات ویژه ای شده است. پژوهش حاضر، از نوع بنیادی بوده و با بررسی پژوهش های پیشین در حیطه تاریخ، ادبیات، مطالعات فرهنگی و تاریخ نگارگری ایران تنظیم شده است.
جغرافیانگری قزوینی برپایه آثارالبلاد و اخبارالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان اسلام، پس از حملات ویرانگر مغول ها و تشکیل حکومت ایلخانان ایران (اواسط سده هفتم تا اواسط سده هشتم) با شرایط تازه و متفاوتی رو به رو شد تا آنجا که گسترش علوم مختلف نیز تحت تأثیر این شرایط قرار گرفت. در چنین اوضاعی، محمدبن زکریای قزوینی، با تألیف آثارالبلاد و اخبارالعباد و نیز عجایب البلدان ، نخستین گام را در مسیر تألیف آثار جغرافیایی برداشت. از این رو، پژوهش حاضر کوشیده است تا به این پرسش ها پاسخ دهد که آیا قزوینی در تألیف آثارالبلاد و اخبارالعباد ، بر نگرش و شیوه پیشینیان اتّکا کرد یا طرحی نو درانداخت و از چه منظری به دانش جغرافیا می نگریست و آن را مشتمل بر چه عناصری می دانست؟ بررسی ها نشان می دهد که قزوینی ازلحاظ اشتمال، هم به جهان اسلام و هم به بیرون از آن توجه داشته و از آن روی که در نوشتن مطالب به گونه ای متأثر از نظام اقیلم یونانی بوده، به مکتب عراقی گرایشِ بسیار داشته است. همچنین او کوشید میان جغرافیا و تاریخ توازنی هم به وجود آورد؛ از همین روست که بعد از جغرافیای طبیعی، بیشترین توجه اش به جغرافیای انسانی و اقتصادی بوده است. چنین رویکردی از عنوان کتاب او هم پیداست که «بلاد» و «عباد» را در آن جای داده است. همچنین نگاه ویژه نویسنده به عجایب نگاری و تراجم احوال بزرگان، نشان دهنده گرایش او به تاریخ نگاری و داستان پردازی بوده است.
واکاوی نمودهای عجایب نگارانه در متون پهلوی و مانوی در عصر ساسانی و سه سده نخست پس از اسلام در ایران
منبع:
فردوس هنر سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
52 - 77
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: عجایب نگاری درخصوص یک سنت دیرین در هنر و ادبیات بسیاری از فرهنگ ها و تمدن ها به کار می رود. آنچه در این پژوهش موردبحث و تمرکز قرارگرفته است، شامل نمودهای محتوایی و هنری ناظر بر سنت عجایب نگاری در ایران با رویکرد بر متون پهلوی و مانوی عهد ساسانی سده های نخست پس از اسلام است. این نمودها شامل موجودات اسطوره ای، وقایع عجیب و روایات مابعدالطبیعی هستند. پژوهش، با تجزیه و تحلیل متون و داستان های ادوار ذکرشده، در پی چگونگی کاربست عناصر عجیب برای انتقال ایده های دینی و فلسفی، درس های اخلاقی و مفاهیم کیهان شناختی است.هدف: واکاوی رویکردهای خیالی و عجایب نگارانه در هنر و ادبیات ایران ساسانی، مبتنی بر سنت های فکری، دینی و اسطوره ای پیش از اسلام است.سؤال تحقیق: «عوامل تأثیرگذار بر نمود عجایب نگاری در ادبیات و هنر پهلوی و مانوی در عهد ساسانی و سده های نخستین اسلامی کدام اند؟»روش تحقیق: این پژوهش از نوع بنیادی بوده و با روشی توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، اسناد الکترونیکی و استفاده از محفوظات موزه ها، به تجزیه وتحلیل استنتاجی داده های برخاسته از نمونه های متنی و آثار هنری ادوار یادشده پرداخته است.نتیجه گیری: پژوهش بیانگر آن است که سنت عجایب نگاری در هنر و ادبیات ایران به سبب بهره مندی از مبانی منسجمی چون قوه اسطوره، نمادپردازی و رمزگرایی، انسان انگاری و دین و نیز به واسطه اشتراکات گوناگون محتوایی و سبکی و تأثیرات بینامتنی درون مایه ای با تمدن های دیگر، دارای زنجیره ای پیوسته و الگومدار از عهد پیش از اسلام تا سده های نخست پس از ورود این آیین در ایران است.
تطبیق ساختاری عجایب نگاری محمد سیاه قلم با شخصیت های ماورایی متن ادبی شاهنامه فردوسی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
7 - 18
حوزه های تخصصی:
متن ادبی شاهنامه فردوسی همواره یکی از منابع مورد توجه هنرمندان برای تصویرگری بوده است. گمان می رود محمد سیاه قلم (نگارگر برجسته مکتب هرات تیموری) در خلق گروتسک نگاری خود متأثر از داستان های این اثر ادبی بوده باشد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط و چگونگی تأثیرگذاری متن ادبی شاهنامه فردوسی بر عجایب نگاری محمد سیاه قلم است و در پی پاسخگویی به این سؤالات است: چه وجوه مشترکی میان شخصیت های عجایب نگاری محمد سیاه قلم با دیوهای داستان های هفت خوان رستم در شاهنامه فردوسی وجود دارد؟ محمد سیاه قلم در گروتسک نگاری خود بیشتر از کدام داستان هفت خوان رستم الهام پذیرفته است؟ این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و ماهیت آن ترکیبی از رویکردهای توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است. روش گرد آوری اطلاعات، اسنادی کتابخانه ای بوده و از ابزار مشاهده مستقیم و فیش برداری نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده قرابت موضوعی میان عجایب نگاری محمد سیاه قلم و موضوعات داستان های هفت خوان رستم است. در زمینه تأثیرپذیری موضوعی به نظر می رسد محمد سیاه قلم بیشتر از روایت خوان پنجم و نبرد رستم با اولاد دیو الهام گرفته باشد. از سوی دیگر شماری اشتراکات ظاهری میان دیوهای تصویر شده توسط محمد سیاه قلم و دیوهای توصیف شده در داستان های هفت خوان رستم وجود دارد اما با توجه به اینکه فردوسی به ندرت به صورت دقیق به توصیف جزییات و خصوصیات ظاهری شخصیت دیوها در این روایات پرداخته است و اطلاعات اندکی در این خصوص به خواننده ارائه می دهد در امکان تأثیرپذیری محمد سیاه قلم در عجایب نگاری خود از شخصیت پردازی دیوهای شاهنامه فردوسی از لحاظ بصری می بایست به دیده تردید نگریست.