فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
51 - 62
حوزههای تخصصی:
هر رشته از دانش، مجموعه ای از قواعد و قانون های ایجابی و سلبی را دارد که معین می کند درباره چه چیزهایی می توان بحث کرد و درباره چه چیزهایی، نمی توان. همین قواعد و قانون های نانوشته، ،"گفتمان" آن رشته خاص هستند. تلاقی مذهب و ملیت در گفتمان صفوی باعث شد تا پس از ساسانیان، دوباره وحدت دینی مبنای وحدت سیاسی قرار گیرد و هویت ملی در ایران پررنگ شود . گفتمانی که با برجسته کردن، طرد و گاه به حاشیه راندن، تفکر غالب خود را به عنوان حکومتی قدرتمند گسترش داد. در این پژوهش تلاش شده تا تأثیر گفتمان اجتماعی این عصر -که علاوه بر اندیشه های سیاسی حاکم، به سه بخش مذهب شیعه، حکمت ایران باستان و عرفان اسلامی قابل تقسیم است- بر نگاره های دارای صحنه های موسیقی بررسی شود. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، برای تحلیل داده ها از نظریه گفتمان "میشل فوکو" استفاده شده است. پررنگ ترین نتیجه ای که می توان از این بررسی گرفت این است که، با تمام نفوذ و قدرتی که مذهب شیعه و فلاسفه و عرفای اسلامی در عصر صفوی داشتند، تأثیر مستقیم اندیشه های سیاسی دولت بر نگارگری و استفاده دیداری از واقعیت های اجتماعی در طراحی صحنه های دارای موسیقی مشهود است.
تبیین قواعد تصویرگری اسب در سه شاهنامه ی تیموری با تکیه بر متون اسب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
55 - 66
حوزههای تخصصی:
اسب با همان حضور پررنگی که در زیست گذشتگان -خصوصاً پادشاهان- داشته به تصاویر کتاب ها راه پیدا کرده است، از این رو او یکی از مهم ترین ابژه های تصویری در خلق نگاره ها قلمداد می شود. با توجه به این موضوع و نگاه به ارزش حیوانی که نه تنها نماینده ی قدرت و عظمت یک لشکر بوده است بلکه نقش یگانه ای در خودنمایی های شاهانه ایفا می کرده باید پرسید مصوران او را چگونه به تصویر کشیده اند؟ آن ها که خود در بستر جامعه ی درباری می زیسته و یحتمل صاحب اسبی بوده تا چه اندازه در تصویرگری این حیوان به کیفیاتی وفادار بوده که بر اسب خوب و زیبا دلالت داشته است؟ آیا این کیفیات که مستخرج از متون اسب شناسی از جمله فَرَس نامه ها و دیگر کتاب های نوشته شده در باب خیول و اسبان است با معیارهای مصوران در تصویرگری اسب هم پوشانی دارد یا به کل متفاوت از یکدیگر هستند؟ برای پاسخ به این سوال ها تنها سه شاهنامه ی مصور عصر تیموری به روش توصیفی-تحلیلی مطالعه شده اند. دو نتیجه از این پژوهش حاصل می شود، نخست اینکه بازنمود اسب در این سه دست نوشته ی مصور خارج از چارچوب طبیعت نبوده است. دوم آنکه مصوران شاهنامه ی بایسنغری تلاشی ستودنی در جهت تصویرگری اسب نیک داشته اند و معیارهای ایشان بسیار به گفته های اسب شناسان نزدیک است.
قهوه خانه، جاذبه تاریخی د ر منظر گر دشگری شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
20 - 29
حوزههای تخصصی:
گردشگری شهری، گونه ای از صنعت گردشگری است که با اقبال زیادی روبرو شده است. این گردشگری نه تنها از لحاظ اقتصادی بلکه به دلیل معرفی و شناساندن تاریخ و فرهنگ شهرهای مختلف، مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد منظرین به عناصر شهری و توجه به ابعاد مختلف، زمانی-مکانی، تمدنی-تاریخی و عینی-ذهنی به صورت همزمان در شهر، می تواند جاذبه های بسیاری را در گردشگری شهری بازتعریف کند. با وجود نوین بودن دانش منظر، رویکرد منظرین از جمله راهبردهایی است که امروزه در بسیاری از مسائل مربوط به شهر مورد استفاده قرار می گیرد، زیرا از یک سو این رویکرد با توجه به ماهیت منظر دارای ویژگی های خاص و منحصر به فرد است و از سوی دیگر، نگاهی متفاوتی به شهر و عناصر موجود در آن ایجاد می کند. فضاهای عمومی بخشی از فضاهای شهری هستند که در شهرهای ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. فضاهایی مانند حمام، بازار، مسجد، زورخانه، قهوه خانه و ... از جمله این فضاها محسوب می شوند. قهوه خانه نهادی اجتماعی بوده که از زمان صفویان در ایران پا گرفته و به مرور زمان نقش هایی را در اجتماع ایفا کرده و به یکی از عناصر متمایز در شهر ایرانی در چندصد سال اخیر تبدیل شده است. قهوه خانه براساس نیاز مردم به وجود آمده است و علاوه بر محلی برای صرف غذا و نوشیدنی و مکانی برای گذراندن وقت، به محلی تبدیل شده که در حوزه های دیگر مانند فرهنگ و ادب و هنر نیز در شهر ایرانی کارکردهای مؤثری داشت. در این تحقیق که به روش تحلیلی توصیفی و با بررسی و مطالعات اسنادی انجام شده، کارکردهای مختلف قهوه خانه با رویکردی منظرین دسته بندی شده است. با توجه به معنا و هویت بازتعریف شده برای قهوه خانه به نظر می رسد می توان این مکان را به مثابه منظر گردشگری در نظر گرفت که می تواند به جاذبه ای بی بدیل در گردشگری شهری ایرانی مبدل شود.
نگاهی به فلسفه هنر در عرفان مولوی
حوزههای تخصصی:
هر چند فلسفه هنر و زیباشناسی از علوم نسبتاً جدید است اما آثار عارف بزرگی چون مولوی غنای لازم را برای استخراج مبانی فلسفه هنر، داراست. این مقاله در پی آن است که با مراجعه به آثار مولوی، مبانی فلسفه هنر از دیدگاه او مورد استخراج قرار گیرد. هر چند مولوی هرگز از واژه فلسفه هنر استفاده نکرده و دیدگاه مثبتی نسبت به فلسفه هم نداشته و واژه هنر در آثار مولوی معنای متفاوت از معنای امروزی آن دارد اما در این مقاله برای استخراج دیدگاه مولوی بیشتر به دیدگاه او درباره مصادیق هنر به معنای امروزی توجه شده نه معنای لغوی آن.مولوی به اقسام متفاوت هنر مانند موسیقی،نقاشی، شعر، خوش نویسی، داستان پردازی و حتی رقص و کارکردهای آن توجه داشته است. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای در پی استخراج دیدگاه مولوی نسبت به نظریه های مختلف درباره هنر است. غایت هنر از نگاه مولوی بیشتر به نظریه هنر برای اجتماع و اخلاق نزدیک است و نگاه مولوی به هنر، ابزاری است. هنر ابزاری برای تقرب به پرودگار و انتقال بهتر معانی و .. می باشد.
بررسی جلوه های زیبایی شناختی و کهن الگویی رمان «بوف کور» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
561 - 572
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها یا آرکی تایپ ها یا سرنمون ها ، مفاهیمی ازلی ابدی هستند که در ذهن انسان ها قرار دارند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند. کهن الگوها مصادیقی مانند : عشق ، مرگ ، ترس ، شادی ، قهرمانی ، فداکاری ، راهبری ، کینه ، دشمنی و . . . . را بیان می کنند . اوّلین بار کارل گوستاو یونگ ، به اهمیّت کهن الگوها پی برد و در کتاب هایش به آن ها پرداخت . کهن الگوها نقش مهمّی در ادبیّات و هنر دارند . درواقع ادبیّات و هنر محملی مناسب برای بروز و ظهور و بازآفرینی کهن الگوهاست . این تحقیق به بررسی جلوه های زیبایی شناختی و کهن الگویی رمان بوف کور صادق هدایت می پردازد . بر اساس یافته های این مقاله ، راوی بوف کور نماد کهن الگوی یک قهرمان شکست خورده است . او در وصال با آنیمای خود زن اثیری با ناکامی مواجه می شود . او همچنین درجریان تبدیل «خود» به انسان نوعی ، متوجّه دگرگونی خویشتن در ابعاد روحی و جسمی شده و تجربه از دست دادن نخستین «ابژه عشق» او را دچار نوعی اضطراب با علائم مشخّص می کند و این چنین می شود که در جذب محبّت کهن الگوی مادر و جانشین او عمه ، ننجون نیز ناکام می ماند . او داستان زندگی خود را می نویسد تا سایه اش را بشناسد و در پایان متوجّه می شود که سایه او ، همان پیرمرد خنزرپنزری است . به طور کلی در این اثر از 7 نماد و جلوه کهن الگویی استفاده شده است . روش پژوهش در این جستار ، تحلیلی توصیفی است .اهداف پژوهش:بررسی و تحلیل کارکرد کهن الگوها در داستان بوف کور صادق هدایت.بررسی زیبایی شاختی و کهن الگوهای پرکاربرد در داستان بوف کور صادق هدایت.سوالات پژوهش:کهن الگوها در داستان بوف کور صادق هدایت چه نمود و جلوه ای دارند؟کدام کهن الگوها در داستان بوف کور صادق هدایت، نقش و بازتاب بیش تری دارند؟
نقش روانشناسی آرامش محیطی در معماری اسلامی و مولفه های کالبدی آن در کیفیت فضای درمانی (شاهد تجربی: بیمارستان عسکریه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
671 - 691
حوزههای تخصصی:
مراکز درمانی به عنوان یکی از مکان های مهم با هدف درمان و بهبود سلامتی افراد جامعه در اکثر موارد، صرفاً کیفیت درمان مورد بحث قرار می گیرد و متأسفانه کالبد فیزیکی بنا از جهت بهداشت و عدم آلودگی و ارتباطات عملکردی و فیزیکی فضاهای موجود ارزیابی نمی شود؛ و احساس رضایت کاربران مجموعه (بیماران و کارکنان) از فضا و جنبه های ادراک دی داری و بصری موجود و تأثیر آن ها بر رفتار بیماران اهمیت چندانی ندارد. این پژوهش در مورد مؤلفه های آرامش محیطی در معماری اسلامی است و بهره گیری عناصر از طبیعت در بیمارستان عسگریه اصفهان را ارزیابی می کند تا بینشی در مورد تجربیات کاربر نهایی در مقایسه با ادبیات موجود در مورد تجربیات محوطه سبز اماکن درمانی کسب کند. روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی و از طریق پیمایشی و با طراحی پرسش نامه انجام شده است. جهت دسته بندی عوامل پژوهش، سؤالات پرسش نامه به 3 مؤلفه کالبدی، ادراکی و تأثیرات رفتاری دسته بندی شدند که طی آن سؤالاتی در پرسش نامه از بیماران و کارکنان بیمارستان عسگریه به عنوان جامه آماری هدف پرسیده شد و در کنار آن مصاحبه هایی با افراد انجام شده است آنچه ضرورت این تحقیق را تأکید می نماید انفصال کنونی انسان، طبیعت و محیط کالبدی فضای درمانی می باشد. در نهایت مشخص شد که محوطه های سبز بیمارستان عسگریه اصفهان، از طریق قدردانی از مناظر، امکان گذراندن اوقات فراغت، حضور در طبیعت، تجربیات ترمیمی و دسترسی به هوای بیرون، به بازدیدکنندگان آرامش عاطفی می دهند.اهداف پژوهش:بررسی طراحی محوطه های درمانی و نقش آرامش محیطی در معماری اسلامی.مطالعه نقش به کارگیری عناصر طبیعت برای افزایش رضایت بازدیدکنندگان مراکز درمانی.سؤالات پژوهش:طراحی محوطه های درمانی و نقش آرامش محیطی در معماری اسلامی چگونه می باشد؟استفاده از عناصر طبیعت در بیمارستان ها چه تأثیری بر روحیه بازدیدکنندگان دارد؟
تأثیر سیاست های آموزشی بر کالبد معماری مدارس دوره اسلامی، نمونه موردی: مدارس دوره تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
93 - 115
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت از دیر باز در ایران جایگاه ویژه ای داشته است؛ و بنا به شرایط فرهنگی و هنری، اجتماعی و سیاسی هر دوره تاریخی، نمود و ظهور خاص خود را پیدا کرده است. با تغییر دوره های تاریخی و با پیشرفت فنون معماری و تغییر شیوه های معماری، تغییرات کالبدی در مدارس دوره های تاریخی رخ داد. رویکرد آموزشی در هر دوره به نظام آموزشی و فضاهای متناسب با آن در ارتباط است. در واقع چگونگی تأثیر سیاست های نظام آموزشی بر عناصر معماری مدارس تیموری و صفوی مسأله این تحقیق است. لذا، پرسش اصلی پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست های آموزشی تیموری و صفوی چه تأثیری بر عناصر کالبدی معماری مدارس این دو دوره داشته است. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سندخوانی و فیش برداری انجام شده است. معماری مدارس منتخب این دو دوره از منظر کالبدی بررسی شد تا روند تحولات مدارس صفوی پس از دوره تیموری مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان پشتیبانی مالی بانیان بر ابعاد و اندازه ها و بسیاری از عوامل دیگر مانند شیوه ساخت مدارس تأثیر بسزایی داشته است. مفهوم آموزش در هردوره با توجه به سیاست های حاکم در کشور تغییراتی داشته که این تغییرات بر سیاست آموزشی و مفهوم مدارس و در نتیجه در کالبد و معماری مدارس تیموری و صفوی اثر گذاشته است؛از جمله تأثیرات سیاست های آموزشی بر کالبد مدارس دوره تیموری می توان به گسترش ابعاد مدارس، کیفیت حجره ها و مدرس ها، تأمین محل اقامت طلاب، تغییرات دستگاه ورودی اشاره کرد. این مسئله در دوره صفوی به دلیل عمومی تر شدن رویکرد مدارس تأثیر دوچندان داشت و ابعاد و کیفیت فضایی مدارس را متأثر کرد. عمده ترین دگرگونی ها در دو دوره، پاسخ به تأمین فضای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوب تر بوده است.
توسعه چهارچوب نظری ارزش در قنات ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
205 - 223
حوزههای تخصصی:
حفظ و ارتقای ارزش ها یکی از مهم ترین اهداف حفاظت میراث فرهنگی است که در گرو شناخت درست از آن هاست. قنات ایرانی یکی از آثار ارزشمندی است که در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است. این اثر به دلیل درهم تنیدگی با بسیاری از لایه های سکونت گاه های بشری و محدوده ها ی زیست محیطی که در آن احداث شده اند، همواره محملی برای شکل گیری ارزش های متنوعی بوده است. به رغم وجود دسته بندی های متعدد، از ارزش های گونه های مختلف میراثی در اسناد و پژوهش های بین المللی و داخلی، تاکنون پژوهشی که به طور خاص به بازشناخت ارزش های قنات ایرانی، دسته بندی آن ها با دیدی جامع و ارائه چهارچوب نظری قابل کاربست در اقدامات حفاظتی بپردازد، انجام نشده است. هدف این مقاله، شناسایی و دسته بندی ارزش های مختلف در قنات ایرانی و ارائه آن ها در یک چهارچوب نظری است. برای دستیابی به چهارچوب نظری ارزش در قنات ایرانی سه پرسش طرح شد: نخست. اصلی ترین ارزش ها در قنات ایرانی کدام اند؟ دوم. این ارزش ها چه نسبتی با دسته بندی ارزش در ادبیات داخلی و بین المللی دارند؟ سوم. ارتباط این ارزش ها در چهارچوب نظری ارزش چگونه است؟ در این مقاله با بهره گیری از رویکرد کیفی و راهبرد تحلیل محتوا اسناد و پژوهش ها در دو حوزه ارزش و قنات ایرانی بررسی شد و سپس با روش استدلال منطقی چهارچوب نظری توسعه یافت. در این راستا آنچه اهمیت می یابد این است که قنات ایرانی بر اساس دو معیار از معیارهای شش گانه مرکز میراث جهانی که گویای ارزش های شناخته شده در عرصه بین المللی هستند معرفی شده، درحالی که این اثر با توجه به شکل گیری و بالندگی در بستر فرهنگی اجتماعی ایران، واجد ارزش های مهم محلی است که برای حفاظت از این اثر باید توأمان بازشناسی و تبیین گردند. نتایج این پژوهش ارزش های قنات ایرانی را در هفت دسته شامل ارزش های «زیبایی شناختی»، «فرهنگی اجتماعی»، «اقتصادی»، «فنی و مهندسی»، «بوم شناختی» و «عملکردی» ارائه، تعریف و زیر شاخه های هرکدام را تبیین کرد.
بررسی جایگاه سوژه و رخدادِ حقیقت در عرصۀ تبلیغات تعاملی- مشارکتیِ زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
35 - 47
حوزههای تخصصی:
آلن بدیو فیلسوف معاصر، فلسفه را در پی جست وجوی حقیقت می داند و معتقد است حقیقت در چهار عرصه سیاست، علم، هنر و عشق بروز می یابد که در این بین وجود فلسفه را برای بیان این حقیقت ضروری می داند. در دستگاه فکری او سوژه از اهمیت زیادی برخوردار است تا بدان جا که او را عامل نهایی تولید حقیقت معرفی می کند. وی به صورت مستقیم در ارتباط با رسانه های نوین و به ویژه تبلیغات تعاملی به عنوان شاخه ای میان رشته ای در هنر اعلام نظر نکرده است. از آن جا که در این نوع تبلیغات نیز مخاطب نقش به سزایی در تکمیل پیام و هدف تبلیغات دارد، ما را برآن داشت تا این پژوهش را با هدف بررسی مفاهیم کلیدی فلسفه بدیو نظیر رخداد، سوژه و حقیقت در تبلیغات تعاملی- مشارکتی از نوع زیست محیطی آن انجام دهیم. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیل محتوا انجام شده است و نشان می دهد تبلیغات تعاملی- مشارکتی اگر حامل پیام هایی باشند که پیامد عمل به آن ها به نوعی شکاف و گسست در وضعیت موجود ایجاد نمایند، رخداد اتفاق می افتد و در نهایت اگر سوژه ها رخداد را بپذیرند و طبق قوانین رخداد در جهت تغییر ساختار موجود برآیند، حقیقت شکل می گیرد. از این جهت قسمی از تبلیغات تعاملی که دغدغه های فرهنگی را ترویج می کنند تبلیغات راستین اند. در واقع تبلیغات تعاملی مشارکتیِ زیست محیطی، فرهنگی را ترویج می کند که مخاطب را برخلاف سیاست های اقتصادی دولت ها، به عدم مصرف تولیدات صنعتی وامی دارد.
نگاهی بر مفهوم عشق در جمالشناسی سهروردی
حوزههای تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی-اسالمی، میتواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنرهای سنتی باشد. از آنجا
که حکمای اسالمی بحثی اخص درباب زیبایی نداشته اند، ولی شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به
عنوان وجه تحققی آن، زمینههای تأمالت زیباشناختی در این باب را براساس مفاهیم حکمت اشراق فراهم آورده است. بهرغم گسستهای
تاریخی و نفوذ فرهنگهای بیگانه، تحوالت موسیقی سنتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات صوری و
مضمونی فراوانی در آثار دورههای مختلف، خصوصاً سالهای بعد از انقالب اسالمی مشاهده میشود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این
پرسش بود که مؤلفههای زیباییشناسی حکمت اشراق چیستند و چگونه در تحلیل آثار موسیقی ایرانی مورد استفاده قرار میگیرند؟ روش
انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود و اطالعات نیز به شیوه کتابخانهای به دست
آمد. نتایج نشان میدهند آهنگسازی در موسیقی ایرانی با فرض وجود عشق، حسن و حزن در روح این موسیقی همواره نیاز به نوعی سلوک
عرفانی داشته و مفاهیمی چون کثرت در وحدت، سلسلهمراتب، غایتگرایی، نمادپردازی و ... میتوانند مبنایی برای تحلیل آثار موسیقی
سنتی ایران باشند.
بررسی نقش رویکرد شهر نرم در جهت ارتقای تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری پس ازکرونا (نمونه موردی: محله هاشمیه مشهد)
حوزههای تخصصی:
شیوع کرونا و اعمال سیاست فاصله گذاری اجتماعی در شهرها سبب کاهش تعاملات اجتماعی و در نتیجه تغییر الگوی رفتاری شهروندان شده است، گسترش این ویروس در شهرها باعث تعطیلی بسیار از مراکز خرید و اماکن عمومی شد و همین موضوع باعث ایجاد ضربه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی بر بستر جامعه شهری و شهروندان آن شد. فاصله گذاری اجتماعی سبب کاهش ایجاد گفتمان های شهری در فضاهای عمومی و در بسیاری از موارد همین موضوع باعث ایجاد انزوای اجتماعی و افسردگی در شهروندان شد، در حال حاضر که جهانی متفاوت در حال تجربه شدن است، لزوم احیا و توزیع عادلانه فضاهای جمعی پیش از پیش احساس می شود تا تعاملات اجتماعی در بستری که متعلق به همه گروه ها و ساکنان شهر است، دوباره از سر گرفته شود، این مقاله به تبیین و به کارگیری رویکرد شهر نرم در جهت ارتقای تعاملات اجتماعی در دوران کرونا پرداخته است، روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع تطبیقی میباشد و با بررسی چارچوب نظری معیارهایی در جهت افزایش حضور پذیری در فضاهای شهری با رویکرد شهر نرم در دوران کرونا و پسا کرونا تالیف میشود. با تکمیل پرسشنامه باز و بسته، مشاهده، مصاحبه و نیز مطالعات میدانی به شناخت معیارهای موثر بر روی موضوع در محله هاشمیه مستخرج شد و در روش مولفه های کمی از نرم افزار Spss در جهت تحلیل داده ها و در مولفه های کیفی از دسته بندی و تجزیه تحلیل داده ها و در نهایت هم پوشانی آن در جهت اعتیار بخشی به داده های کمی استفاده شد و در نهایت میزان حضور پذیری فضاهای شهری با معیارهای استباط شده در دو دوره قبل کرونا و بعد کرونا بررسی شده است و با توجه به رویکرد شهر نرم میزان تاثیر گزاری هر معیار در محله هاشمیه بررسی شد.
الگوهای معراج نگاری در عصر ایلخانی و تیموری بازخوانی الگوی بصری معراج به وساطت عنصر «زمین» و «براق» با اتکا به متون معراجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حدیث» را اگرچه می توان پایه سنت معراج نامه دانست، این سنت در متون تفسیری بارور شد و بعدتر در متون مستقل منثور و نیز مقدمه های منظوم ادامه یافت. در مقابلِ سنتِ بالنسبه روشن متون معراجیه، سرآغازِ تاریخِ نگاره های معراج معلوم نیست. آنچنان که مشهور است قدیمی ترین معراج نگاره های ایرانی اسلامی، بازمانده عصر مغول هستند؛ نیز یکی از دو نمونه سلسله نگاره ای معراج (منسوب به احمدموسی) متعلق به همین عصر دانسته می شود اما تا امروز متن قابل استناد نگارگران، به طور متقن، شناخته نشده است. شناختی که در معراج نگاره های متأخری که برای منظومه ها ساخته شده، روشن تر است. متن حاضر با فرض گرفتن ارتباط میان متون و تصاویر معراجیه ها، تلاش داشت با اتکا به روایت های مختلف معراج در هر دوره، به دسته بندی معراج نگاره های متقدم بپردازد و الگوهای بصری نگاره های معراج را تبیین کند تا پاسخی برای این پرسش که «چه ارتباطی میان الگوهای روایی و الگوهای بصری معراج وجود دارد؟» به دست دهد. در این راستا، در کنار «براق» (از اصلی ترین عناصر معراج)، از عنصر «زمین» که عنصری غیرضروری در روایت عمومی معراج می نمایاند، در مقام «راهنما» استفاده شد که به ایجاد سه الگوی بصری معراج برای نگاره های قرن هشتم و نهم انجامید؛ الگوهایی که هریک، رویکرد متفاوتی نسبت به نقش کردن عنصر زمین (خاک، ساختمان و...) اخذ کرده بودند. برای روشن تر شدن دلایل خلق این الگوهای بصری، به متون منثور معراج رجوع شد تا ضمن یافتن الگوهای روایی معراج، از شباهت های موجود در الگوهای بصری و روایی اطلاع حاصل شود. در نهایت، استناد به عنصر زمین در این دو نوع رفتار (متنی و تصویری)، توانست سه الگوی بصری معراج نگاره ها را معنادار سازد. در این سه الگو، دسته ای از نگارگران به زمین نقشی محوری در نمایش معراج بخشیده اند، دسته ای زمین را حذف کرده و در نهایت معراج نگارانی نیز اگرچه زمین یا نشانه های زمینی را تصویر کرده اند، رفتاری مغایر با نص معراج داشته اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای شکل گرفته است.
بررسی نظری مفهوم دلپذیری در مقیاس مطالعات فضای شهری با کمک روش تحلیل محتوا (نمونه منتخب: مطالعات بازه زمانی 2020-1998)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
92-119
حوزههای تخصصی:
دلپذیری به عنوان یکی از کیفیت های فضای شهری، از سال 1998 وارد ادبیات جهانی شهرسازی گردید. با ورود این مفهوم، اهمیت آن به عنوان کیفیتی پایه و پیچیده در مطالعات معدودی مورد توجه قرار گرفت. اما با این وجود، مدلی مفهومی که بتواند ابعاد گوناگون تشکیل دهنده ی این مفهوم در حوزه فضای شهری را به صورتی جامع ارائه کند، یافت نگردید. همچنین در حوزه مطالعات طراحی شهری در ایران جایگاه این کیفیت، با وجود کاربرد گسترده آن در سایر نقاط جهان، هنوز نوپاست. اگرچه این مفهوم به دلیل ارتباط نزدیکش با فرهنگ، امری زمینه محور به شمار می آید؛ اما شناسایی و استخراج مفاهیم و مقولات مشترک در پیشینه مطالعاتی، قیل از کاربست آن در بستر فرهنگی- فضایی خاص، امری ضروری به نظر میرسد.بنابراین، هدف مقاله پیش رو، شناسایی و دسته بندی مقولات مشترک و سازنده ی دلپذیری و دستیابی به مدل مفهومی عام برای تعریف این کیفیت در مقیاس فضای شهری از میان مطالعات جهانی است. پژوهش حاضر بر پایه رویکرد کیفی و با کمک روش تحلیل محتوا، به شناسایی 178 مفهوم پایه و دسته بندی 34 مقوله مشترک مستخرج از مجموع 40 مطالعه نظری و عملی معتبر حول کیفیت دلپذیری در مقیاس فضای شهری در بازه زمانی 1998 الی 2020، پرداخته است. مهمترین دستاورد این مقاله، مدلی هشت لایه متشکل از 4 بعد اصلی با توانایی کمی سازی مقولات کیفی دلپذیری در ارزیابی فضاهای شهری است. با توجه به نتایج مدل نهایی، بعد اجتماعی- فرهنگی از میان سایر ابعاد، مهمترین و پرکاربردترین مضمون مشترک در حوزه مطالعات کیفیت دلپذیری به شمار می آید.
تاثیر تأتر درسی برمیزان خلاقیت و یادگیری درس فارسی در مقطع ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر تأتر درسی بر افزایش خلاقیت و یادگیری در درس فارسی در مقطع ابتدایی می باشد که به صورت توصیفی و با رویکرد کیفی صورت گرفت. پژوهش با شیوه اسنادی انجام گرفت . در این پژوهش تلاش شد با مطالعه منابع دست اول و دوم ، تاثیرات تائتر درسی مورد واکاوی قرار بگیرد. بررسی ها نشان می دهد تئاتر در آموزش های تحصیلی نقشی راهبردی در تقویت مهارت های مختلف دانش آموزان دارد. یکی از کوتاه ترین راه های دست یابی به این رفتارها، پرداختن به فعالیت های نمایشی است. مباحث آموزشی کتب درسی را می توان از طریق تئاتر آموزش داد زیرا می تواند مولفه های مشارکت، فعالیت جمعی، مسئولیت پذیری، شناخت حقوق خود، احترام به حقوق دیگران و آموزش امور اعتقادی و کاربردی زندگی را به دانش آموزان انتقال و تفهیم نمود.
مطالعه تفاوت های تکنیکی نگاره بر دارکردن ضحاک در آثار نقاشان عصر صفوی با مطالعه موردی بر اثر محمدقاسم و محمدیوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره صفوی نقطه عطفی در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران است و همانند سایر حوزه ها، هنر نگارگری نیز از تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی این دوره تأثیر پذیرفته است. ازجمله این تأثیرها، می توان به خارج شدن هنر نگارگری از انحصار دربار اشاره نمود. در این دوره افراد عادی جامعه نیز به سفارش آثار نگارگری روی آورده و به طبقه جدید حامی هنر تبدیل شده اند. نتیجه دیگر این وضعیت، آزادی عمل هنرمندان، سبک و قلم، و تکنیک متفاوت هنرمندان با یکدیگر است. موضوعی که امروزه کارآمدی بسیاری در نسخه شناسی و تفکیک آثار بدون رقم هنرمندان از یکدیگر دارد. در این پژوهش به دو اثر با موضوعی واحد و تأکید بر قلم خاص هر هنرمند، از دو نگارگر دوره صفوی پرداخته شده است،"محمدقاسم" و"محمدیوسف". موضوع انتخاب شده، "بر دارکردن ضحاک" از دو شاهنامه وینزور و رشیدا است؛ که پس از روایت تصویر، با کنار هم قرارگرفتن این دو اثر و تطبیق آن ها بر اساس سبک کار هر هنرمند و مقایسه تکنیکِ پرداز و ساخت و ساز، سعی شده است قلم هر هنرمند شناسایی و سبک کار هریک توضیح داده شود. پرسش اصلی پژوهش، وجود تفاوت قلم و تکنیک ساخت و ساز محمدقاسم و محمدیوسف و دلایل آن، علی رغم هم دوره بودن در عصر صفوی است. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و مطالعه اسناد کتابخانه ای و مشاهده و تحلیل آثار انجام شده است. در این مطالعه، جامعه آماری، شامل سه نگاره صحنه به دارآویختن ضحاک است که به روش کیفی و از طریق استدلال قیاسی و استقرایی مورد تحلیل و تطبیق قرارگرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، به دلیل وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در زمان محمدقاسم و محمدیوسف، می توان به تفاوتی مشخص میان قلم و تکنیک های ساخت و ساز این دو هنرمند پی بُرد، موضوعی که دلیل عمده آن وجود طبقه جدید حامی هنرمندان در عصر صفوی است.
مطالعه تطبیقی دو قالیچه محرابی جانمازی بافت ایران و ترکیه(هِرِکه) با تأکید بر گفتمان مذهبی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
51 - 60
حوزههای تخصصی:
در قرن شانزدهم در ایران قالیچه هایی با طرح محراب تولید می گردد که منبع الهام بسیاری از هنرمندان در قرن نوزدهم در شهر هِرِکه می شود. ازجمله این قالیچه ها، قالیچه محرابی جانمازی است که منبعی برای هنرمندان هرکه می گردد. قالیچه بازتولید شده در هرکه از نظر نشانگان دیداری و کلامی تفاوت مختصری با قالیچه محرابی جانمازی محفوظ در موزه فرش دارد. ازآنجاکه ویژگی اصلی قالیچه ها متنی مملو از آیات قرآنی و احادیث است، با توجه به آنکه دو قالیچه مذکور در دو زمان و مکان متفاوت بافته شده اند و تفاوتی آشکار در مذهب و فرهنگ دارند، بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که تفاوت های موجود در مذهب در دو دوره چگونه در بازتولید قالیچه مشاهده می گردد؟ هدف از این پژوهش تأثیر گفتمان مذهبی در خوانش قالیچه های محرابی ایران و هِرِکه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تطبیقی مورد مطالعه قرار گرفته است و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. از تطبیق دو قالیچه، این نتیجه حاصل شد که قالیچه بافته شده در ایران در نشانگان دیداری و کلامی به تشیع و ادیان ایران باستان اشاره داشته و در قالیچه تولیدشده در هِرِکه، نشانگانی که ارجاع مستقیم به ادیان شیعه و پیش از اسلام داشته باشد حذف گشته است و متن کلامی به صورت کلی ارجاع به اسلام دارد و در متن بصری نیز ارجاع به هیچ یک از ادیان مشاهده نمی شود. به نوعی می توان گفت با توجه گفتمان هر دوره خوانش متفاوتی از قالیچه ها شده است.
تبیین مضامین حماسی و غنائی در البسه ی نگاره های عهد اسلامی (مطالعه موردی: دوره آل بویه «منسوجات»).
حوزههای تخصصی:
بیان مسئلهاز آغاز تاریخ بشری، هنر همواره در خدمت انسان قرار داشته و پیوندی عمیق با دنیای درونی و بیرونی او برقرار کرده است. لباس، که به عنوان نزدیک ترین عنصر به بدن انسان شناخته می شود، تأثیر شگرفی بر هنر و فرهنگ داشته و در عین حال، خود نیز از این دو حوزه تأثیر پذیرفته است. نوع پوشش و لباس افراد نه تنها به عنوان نشانه ای از هویت فرهنگی آن ها عمل می کند، بلکه همچنین نمایانگر تاریخ زندگی بشر و اندیشه های مختلف اقوام در طول زمان است. تحلیل تاریخ پوشاک بدون در نظر گرفتن تمدن ها و تاریخ اجتماعی و اعتقادی انسان ها میسر نیست. به همین دلیل، ضروری است که نگاهی عمیق به تاریخ سیاسی و اجتماعی بشر داشته باشیم تا بتوانیم تغییرات و تحولات لباس های اقوام ایرانی را به خوبی درک کنیم. با این رویکرد، می توانیم به ارتباطات پیچیده ای که میان پوشش، فرهنگ، و هویت های اجتماعی وجود دارد، پی ببریم و بفهمیم چگونه این عوامل در شکل گیری و تحول هنر و فرهنگ ایرانی نقش ایفا کرده اند.
هدف پژوهشدر این مقاله، با تمرکز بر نگاره های موجود و تحلیل کیفی طرح های به کاررفته در البسه آن ها، تاش می شود تا مضامین حماسی و غنایی را شناسایی و بررسی کنیم.
سؤال پژوهشپرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: مضامین حماسی و غنایی چگونه در البسه نگاره های دورهٔ اسلامی آلبویه تبیین شده است؟ به نظر می رسد که در نقوش البسه آن دوران، مفاهیم حماسی نظیر غلو، اغراق، سادگی و کثرت به وضوح قابل مشاهده باشند.
روش پژوهشگردآوری داده ها در این پژوهش بر مبنای مطالعهٔ کتابخانه ای و آرشیوی، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد کیفی
نتیجه گیرینتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهند که ساختار البسه نگاره ها به طرز قابل توجهی تحت تأثیر مفاهیمی است که در آن ها وجود دارد. این پیوند عمیق و ناگسستنی میان شعر، شاعر و تصویرگری نه تنها به غنای آثار هنری می افزاید، بلکه در فرآیند بازنگری و تحلیل آثار نیز تأثیر بسزایی دارد..
Augmented Reality System Specification for Placemaking(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۴ - Serial Number ۴۶, Autumn ۲۰۲۲
53 - 66
حوزههای تخصصی:
Augmented reality (AR) builds better participation for placemaking by focusing on real time features, communication, and direct information flow between project s takeholders. This s tudy attempts to access to specification of the Augmented Reality Sys tem for Placemaking (ARSP) model and make the research a basis for a profitable e-business model. By inves tigating AR and placemaking, this research seeks to build an augmented reality sys tem specification of the information flow and communication for project s takeholders' management. This paper explores the potential for using AR technology in interior design by three-dimensional (3D) and two-dimensional (2D) and façade placemaking by 2D textures of brick material. The sys tem consis ts of a qualitative proof of concept (POC) model, a prototype model, and a minimum vital product (MVP) model to s tudy to compel quantitative research. The ARSP POC model, prototype model, and MVP model are programmed by building an information modeling (BIM) sys tem, Revit and Unity software, and different software development kits (SDKs) as an application for Android devices. Seventy-four experts tes ted the MVP model in the Delphi method and observed, interviewed, and filled out a ques tionnaire. The research shows that the contributions of this s tudy to the body of knowledge are twofold. Firs t, this s tudy extends the unders tanding of AR applications in placemaking. Second, this s tudy identifies possible improvements using AR sys tems in design, procurement, and cons truction.
بازاندیشی زیبایی شناسی از طریق معماری؟
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
66 - 76
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی نقش رسانه های اجتماعی در دوران پاندمی کرونا با تکیه بر نظریه تکنوپولی
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، جهان شاهد اتفاقات جدیدی شد که تاکنون مشابه آن را ندیده بود. آثار پاندمی کرونا بی شک تا سال ها با بشر باقی خواهد ماند. رسانه های اجتماعی در جریان این همه گیری به شدت مورد استقبال کاربران قرار گرفتند. این توجه تنها از سوی افراد نبود و دولت ها و سازمان های مختلف هم توجه ویژه ای به این رسانه ها داشتند. این افزایش اهمیت رسانه ها، لزوم بررسی نقش رسانه های اجتماعی در جریان همه گیری را بسیار پراهمیت می کند. در نقد و بررسی تأثیرات رسانه ، تکنوپولی از کلان ترین نظریات موجود است. این نظریه، کنترل فرهنگ و تفکر توسط تکنولوژی جهان امروز را پیش بینی می کند و ابزار مناسب برای بررسی نقش رسانه ها را در اختیار ما می گذارد. در این مقاله، کوشیده ایم تا با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی و استفاده از نظریه تکنوپولی نقش رسانه های اجتماعی را در دوران پاندمی کرونا مورد نقد و بررسی قرار دهیم. در ابتدا، نظریه تکنوپولی تبیین شده، سپس نقش و تأثیرات رسانه های اجتماعی در دوران پاندمی کرونا با استفاده از این نظریه مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که نیل پستمن در نظریه تکنوپولی بسیاری از آثار منفی رسانه ها که اکنون با آن رو به رو هستیم را پیش بینی کرده بود و می توانیم این آثار را با توجه به نقد پستمن کاهش دهیم؛ همان طورکه پستمن احتمال می داد، امکان داد و ستد با تکنولوژی و رسانه وجود دارد. در موارد گوناگون، بشر موفق شده است تا تکنولوژی را به خدمت درآورد و از آن در جهت کمک برای رفع مشکلات پاندمی کرونا استفاده کند.