مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
آموزش طراحی معماری
حوزههای تخصصی:
شناخت دانشجویان یکی از عوامل مهم و مؤثر بر آموزش در کارگاههای معماری است. جهت کسب نتایج بهتر بر اساس آموزش و پرورش شناختی، در کارگاههای طراحی نیاز است تا به یادگیرندگان نیز در فرایند آموزش توجه شود.
بر همین اساس؛ روانشناسان علوم تربیتی سعی در شناخت یادگیرندگان بر اساس ویژگیهای شخصی کردهاند. یکی از این ویژگیها، سبکهای یادگیری است که ترجیحات یادگیری هر شخص را بیان میکند.
این نوشتار نیز سعی دارد بر اساس یکی از انواع تقسیمبندی سبکهای یادگیری که متعلق به «دیوید کلب» است و چهار سبک یادگیری واگرا، همگرا، انطباقیابنده و جذبکننده را مطرح میکند، به بررسی عملکرد دانشجویان معماری در کارگاه طراحی بپردازد.
برای بررسی رابطه عملکرد دانشجویان با سبکهای یادگیری، ابتدا بر اساس سیاهه سبکهای یادگیری کلب به چگونگی توزیع دانشجویان معماری در سبکهای یادگیری پرداخته میشود و سپس عملکرد دانشجویان در دو بخش فعالیتهای کارگاهی، شامل طراحی و اسکیسها مورد بررسی و مقایسه تطبیقی قرار میگیرد.
نتایج این تحقیق نشان میدهد که دانشجویان با سبک یادگیری واگرا، دارای بهترین عملکرد و دانشجویان همگرا دارای ضعیفترین عملکرد در کارگاه طراحی معماری هستند. همچنین مشخص شد؛ تأثیرات آموزشی برنامه اسکیس در دانشجویان جذبکننده و طراحی بلندمدت در دانشجویان انطباقیابنده از تأثیر بیشتری برخوردار است.
تبیین الگوی فرایند طراحی فردمحور و مدل آموزش طراحی معماری بر مبنای تفاوت های شناختی یادگیرندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
43 - 58
حوزههای تخصصی:
بخشی از خطاهای آموزش طراحی معماری ناشی از نادیده گرفتن قابلیت های دانشجو و انجام برنامه های آموزشی هماهنگ است. این پژوهش به دنبال ارائه مدل فرایند طراحی و مدل آموزش دروس طراحی معماری بر مبنای تفاوت های فردی است. از طریق نظریه زمینه ای و با استفاده از یک پرسش نامه چند وجهی در میان مدرسان جوان دروس طراحی معماری، با کدگذاری باز از میان 472 مفهوم اولیه مستخرج از مبانی نظری و مطالعات میدانی، 83 مقوله محوری و در پی آن 9 مقوله عمده تولید گردید و در مدل پارادایمی، مقوله هسته با عنوان فرایند فرد محور طراحی حاصل شد. با استفاده از مفاهیم سازنده نظریه و پارادایم مارپیچ گونه فرایند طراحی، مدل فرایند فرد محور طراحی که کنشی است میان ویژگی های فردی تدوین گردید. رسالت یاد دهندگان شناخت این ویژگی ها و ارتقای آن در راستای اهداف طراحانه است. در انتها راهکارهای آموزشی در قالب مدل آموزش طراحی معماری بر مبنای این تفاوت ها ارائه شد.
بررسی تحلیلی تأثیر کاربرد نرم افزارهای دیجیتال بر ارتقاء خلاقیت در آموزش طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
79 - 92
حوزههای تخصصی:
فناور یهای دیجیتال اطلاعات و نفوذ نرم افزارها به حوزه معماری، ابزار طراحی معماری را متحول کرده و شرایط بحث برانگیزی را نسبت به ابزاردستی در محی طهایی جدید باقابلی تهای متنوع پدید آورد هاند. در این شرایط خلاقیت از حوزه هایی است که در فرایند طراحی، به نحوی دچار چالش م یشود. هدف تحقیق بررسی نسبت بین ابزارهای طراحی، فرایند طراحی معماری، خلاقیت و میزان موفقیت ابزارهای مذکور در ارتقاء این نسبت است. در پژوهش پیشرو با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، به دو روش کیفی و کمّی و با مطالعه میدانی در جامع ههای آماری تعریف شده، جایگاه، کاربرد و توانایی ابزا رهای طراحی در فرایند طراحی و در ارتقاء خلاقیت در حل مسئله معماری ارزیابی شده است. سازما ندهی بهر هگیری صحیح از نرم افزارهای دیجیتال در فرایند طراحی معماری با روش توسعه سیستم ها از نوع مدل فازبندی و برنامه ریزی راهبردی حرکت به سمت ساختارهای پویا و هدفمند م یتوانند در جهت ارتقاء خلاقیت در آموزش طراحی معماری مفید واقع گردند.
بررسی میزان توجه به شاخصه های فرمی–کالبدی در آموزش دروس طراحی معماری در جهت کاهش مصرف انرژی در اقلیم گرم و مرطوب
حوزههای تخصصی:
امروزه، بحران انرژی و آلودگی های زیست محیطی، معماران و سیستم آموزش معماری را وارد چالشی جهت استفاده از انرژی های تجدیدپذیر نموده است . توجه به طراحی فرم ساختمان و استفاده از پتانسیل های اقلیمی، از اصول مهم طراحی اقلیمی می باشد که نیازمند آموزش در دروس طراحی معماری است. پژوهش پیش رو میزان استفاده از شاخصه سایه اندازی، کوران و مصالح، را به عنوان سه عامل تأثیرگذار طراحی اقلیمی در درس طرح دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق نیز از نوع کمّی و کیفی می باشد که داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و توسط نرم افزار انرژی پلاس شبیه سازی و تحلیل شده است. این پژوهش در سه مرحله، ابتدا با انجام مطالعات کتابخانه ای و میدانی، متغیرهای تأثیرگذار را شناسایی و سپس طرح های اقلیمی ساختمان های اداری منتخب دانشجویان را مورد آنالیز نرم افزاری قرار داده است و در انتها به ارزیابی نوع آموزش طراحی معماری و میزان به کارگیری متغیرها در طراحی های دانشجویان پرداخته است. نتایج حاصل نشان می دهد که؛ در حوزه آموزش طراحی معماری، متغیرها به درستی در طرح های دانشجویان منعکس نشده و نیاز به تبیین مناسب تر کاربرد شاخصه های اقلیمی مخصوصا کوران و تهویه طبیعی در آموزش طراحی معماری می باشد.
امکان سنجی استفاده از دلالت های تربیتی سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر در آموزش دروس پایه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش معماری یکی از موضوعات موردتوجه در پژوهش معماری ا ست. از آنجا که هدف اصلی آموزش در هر رشته ای یادگیری است و کارگاههای طراحی پایه های اصلی آموزش معماری در دانشکده های معماری ایران هستند، فراهم آوری شرایط مناسب یادگیری، به ویژه در کارگاه های معماری، یکی از مهم ترین دغدغه های آموزشی/ پژوهشی در معماری به شمار می رود. با توجه به نقش انکارناپذیر کرکسیون در جهت دهی به طراحی معماری در کارگاه های مقدمات طراحی معماری، هدف پژوهش حاضر، بهبود و ارتقای کیفی کرکسیون از طریق استفاده از دلالت های سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر می باشد که تلاش نماید هر دانشجو را در یافتن پاسخ خود به پرسش طراحی همراهی و راهنمایی کند. این نوشتار در زمره تحقیقات کاربردی به شمار می رود و از روش تحقیق کیفی و از ابزار دلفی استفاده می کند. داده اندوزی در این پژوهش، مبتنی بر روش اسنادی و برداشت های میدانی بوده است. نتیجه تحقیق ارائه دهنده راهکارهایی از مجموعه دلالت های تربیتی نظریه سازنده گرا در قالب 6 باب اصلی (شامل؛ بازتعریف نقش ها - ارتقا ابزار و مهارت ها – توجه به تمایزات فردی دانشجویان- مواجهه با فرایند و پاسخ های ناصحیح - ساخت و پرداخت ذهنی- ارزیابی و سنجش) در پیشبرد نقد هدایتگر در کارگاه طراحی معماری است.
«دست ساخته ها تجربه شخصی» یادگیری از راه ساختن در آموزش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از دغدغه های مهم مدرسان معماری افزایش کیفیت آموزش است. جهت نیل به این هدف، مقاله با روش استدلالی، استنباطی از خلال مطالعات کتابخانه ای و تحقیقی میدانی، به معرفی سمت و سویی جهت افزایش کیفیت آموزش معماری می پردازد که در آن بر اهمیت «ساختن» در یادگیری تأکید شده است. رجوع به مبانی روانشناسی پرورشی با معرفی آموزش «یادگیرنده محور» در تکمیل روش «معلم محور» نشان می دهد کیفیت آموزش با روش هایی چون «یادگیری اکتشافی» افزایش می یابد. از جمله ابزارهای این یادگیری، طرح صورت مسأله توسط یادگیرنده و تلاش در جهت حل آن از طریق ساختن است که با فرایند ساخت در حرفه معماری نیز همخوانی دارد. به کارگیری این روش در مدرسه معماری، مستلزم طرح تمرین هایی عملی برای هر دانشجو به طور شخصی است؛ چنانکه او از طریق کار با دست یا ساختن، در حین نیل به راه حل نهایی، مسایل طول مسیر را از طریق ساختن، هم دریابد و هم حل کند. یکی از مدرسان معماری بعد از سال ها تجربه، دست به طراحی و اجرای تمرین «دست ساخته ها تجربه شخصی» زده که بازخوانی آن با تکیه بر مبانی فوق نشان می دهد تمرین پشتوانه خوبی برای مهارت هایی است که دانشجو با ورود به بازار حرفه ای معماری، بدانها نیازمند است.
نقش آفرینی تفکر روایت محور و فرصت های آن در کارگاه های آموزش طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
85 - 100
حوزههای تخصصی:
توجه به زندگی انسان و نحوه ی حضور و رفتار او در فضا، از دغدغه های اصلی در طراحی معماری است. از رویکردهای مطرح در این خصوص، تفکر روایت محور در معماری و آموزش آن است. این جستار به بررسی رویکردهای ورود و حضور روایت در فرآیند طراحی و فرصت ها، قابلیت ها و راهکارهای عملی آن در ارتقای آموزش طراحی معماری مبتنی بر زندگی پرداخته است. این بررسی با استفاده از روش اقدام پژوهی؛ از یک سو با مطالعهی تجربیات موجود و ادبیات نظری مرتبط، و از سوی دیگر با پایش نقش و جایگاه تفکر روایت محور در پیش برد طراحی دانشجویان کارگاه طرح یک دانشگاه فردوسی انجام گرفته و از طریق مقایسه ی این دو، به دنبال آشکارسازی و سنجش میزان پاسخ دهی عرصه های نقش آفرینی روایت در فرآیند طراحی برآمده است. نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که تفکر روایت محور و تمرین های مرتبط، بازخورد مثبتی در پیش برد و تسهیل فرآیند طراحی دارد و می تواند متناسب با موضوع کارگاه، سطح آموزشی، مراحل مختلف فرآیند و ویژگی دانشجویان، کاربردهای متفاوتی در تمامی مراحل فرآیند طراحی داشته باشد. از سوی دیگر، برخی بازخوردهای منفی دانشجویان و تحلیل مربیان از روند کارگاه، زمینه هایی برای بازبینی و یا ارتقای این رویکرد را آشکار ساخت که در بین آنها می توان به لزوم پرهیز از قرار گرفتن روایت ها در مسیر تخیل غیرواقع بینانه اشاره کرد.
مقایسه تطبیقی “ساختار جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی” با “ساختار پیشنهادی پژوهشگران فعال در این حوزه”(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی ساختار مطلوب جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه های معماری از ضرورت های یک ساختار آموزشی پیشرو و کارآمد محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی میزان انطباق ساختار جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی با ساختار پیشنهادی پژوهشگران فعال در این حوزه است. روش تحقیق پژوهش حاضر، اسنادی - پیمایشی و متکی بر فن تحلیل محتوا است. نمونه گیری در این پژوهش به شیوه هدفمند انجام شده است. آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی با توجه به رویکرد نوین آن در امر آموزش معماری به عنوان حجم نمونه مورد نظر انتخاب گردید. در این پژوهش برای تحلیل آماری داده های کمی از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از شناسایی ده مفهوم یا معیار اصلی در ساختار جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی است. نتایج پژوهش نشان دهنده ارتباط مستقیم و معنادار میان ساختار جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی با ساختار پیشنهادی پژوهشگران فعال در این حوزه بر اساس مفاهیم ده گانه شناسایی شده می باشد؛ به این مفهوم که جلسات نقد و کرکسیون در آتلیه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی برخوردار از چهارچوبی نظام مند و همگرا با ساختارهای موفق جهانی است. لذا به عنوان یک نمونه موفق داخلی با قابلیت تعمیم پیشنهاد می گردد. فرضیه حاکم بر پژوهش میزان این انطباق را در سطح متوسط ارزیابی کرده بود؛ لیکن ضمن اثبات این فرضیه، مقدار ضریب همبستگی 0/674 وجود رابطه مستقیم و در سطح بالاتر از متوسط را نیز تائید می نماید.