فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
33 - 67
حوزههای تخصصی:
There were some Qurans related to Safavid era in Darussaade in Istanbul, which was an Ottoman royal headquarters, and were collected from mosques and tombs in museums and libraries from the beginning of the 19<sup>th</sup> century A.D. These artworks, which are remarkable examples in Islamic bibliopegy art because of their magnificent illuminations and precious covering, also show an especial and important era because of their scripts and transcribing. These works, regardless of their transcribing style, are important examples of artistic masterpieces because of their illuminations and coverings that show the perfection of Islamic bibliopegy art in the 16<sup>th</sup> century.
We know that Esfahan, Tabriz, Shiraz and Qazvin were prominent in Safavid bibliopegy. Among these cities, Shiraz was the most important one in the 16<sup>th</sup> century A.D. I want to introduce two Qurans which were brought to Istanbul as an order or a gift. These two holy Qurans from Safavid era have fine scripts, illuminations, covers and they are kept in Museum of Turkish and Islamic Arts in Istanbul. Ghataee and lac techniques have been performed proficiently on one of the covers. Mohamad al-Kateb and Ibn Qasem Daee Abdol Vahab al-Shirazi are the calligraphers. Both of the Qurans are transcribed in Yaghout al-Mostasami’s style which is still common in Iran. Ottoman History recorded in these Qurans are interesting, too. There is a note in one of the Qurans which is an endowment by Mehr Mah Soltan, Soltan Suleyman Qanouni’s daughter, to be kept and read in her mother’s tomb, Khoram Soltan. Another Quran was also dedicated to be kept in Aziz Mahmoud Khodaee’s mosque in Uskudar (Istanbul), according to its note, by a person named Fazlolah Ibn Mahmoud. There are horoscopes and prayers for finishing the Quran at the end of both Qurans which were common inn Safavid era.
تحلیل عوامل عدم تحقق پذیری طرح های جامع در شهرهای کوچک (مطالعه موردی: شهرهای سنگر، خشکبیجار و شفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : ارزیابی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری در پژوهش های متعدد صورت گرفته، حاکی از عدم موفقیت آن ها بوده و ضرورت بازنگری و ریشه یابی علل عدم تحقق پذیری چنین طرح هایی را در برنامه ریزی شهری آشکار می سازد.
هدف پژوهش : پژوهش حاضر به دنبال واکاوی و تحلیل عوامل مؤثر بر عدم تحقق پذیری طرح های جامع در شهرهای کوچک است که بدین منظور سه شهر کوچک استان گیلان به عنوان نمونه موردی انتخاب شدند.
روش پژوهش : جهت حصول به هدف مورد نظر از روش تحقیق کیفی از نوع نظریه زمینه ای استفاده شد تا اطلاعات و نظرات موثق و قابل اطمینانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند حاصل شود. بدین ترتیب جهت رسیدن به اشباع نظری، با 23 نفر از افراد مطلع و صاحب نظر در حوزه مدیریت شهری شهرهای کوچک مصاحبه صورت گرفت که هر مصاحبه حدود یک ساعت تا یک ساعت و سی دقیقه به طول انجامید. فرایند تحقیق به صورت رفت و برگشتی بوده است.
نتیجه گیری : پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری ها، هفت محور اصلی برای علل عدم تحقق پذیری طرح جامع استخراج شد. این محورها عبارتند از: ضعف نظام مدیریتی، مشکلات نظام قانونی، مشکلات نظام اجرایی، مشکلات مالی، مشکلات ماهوی طرح، نبود مشارکت سازنده و مشکلات نظام فرایند تهیه طرح. در هر محور راه حل های متناسب با کدهای باز اولیه و فراوانی آن ها ارائه شده است. یافته های این پژوهش نشانگر این بود که مقوله های متفاوت در عدم تحقق پذیری طرح های جامع، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و به عبارتی دیگر به صورت زنجیره وار می توانند به یکدیگر متصل باشند و با اصلاح برخی موارد می توان به بهبود مقوله های دیگر نیز کمک نمود.
نقش فناوری در همه شمولی شهرها با تأکید بر حضور افراد دارای معلولیت در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
17 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه دسترسی همه شمول به فضاهای شهری به دلیل رشد سریع شهرنشینی و افزایش جمعیت اهمیت پیدا کرده است. طراحی و برنامه ریزی همه شمول، فرصت های برابر را برای همه گروه های شهروندان صرف نظر از محدودیت هایشان ایجاد می کند. براساس قواعد شهرهای همه شمول، همه گروه های شهروندان ازجمله افراد دارای معلولیت باید از حق دسترسی و حضور در فضاهای شهری برخوردار باشند؛ درحالی که وضعیت دسترس پذیری فضاهای شهری برای افراد دارای معلولیت در شهرهای کشور ما ازجمله تهران نشان می دهد حضور این گروه از شهروندان در فضاهای عمومی تا حد زیادی غیرممکن است.
هدف پژوهش: هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش فناوری در همه شمولی شهرها با تأکید بر حضور افراد دارای معلولیت در فضاهای شهری است. روش پژوهش: این مقاله با به کارگیری روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و در قالب دو گام متواتر شامل فراتحلیل و بررسی اسناد کتابخانه ای خارجی و داخلی پیرامون موضوع پژوهش و سپس تحلیل یافته های پرسش نامه ای که با مشارکت 80 فرد دارای معلولیت در شهر تهران همراه بود، انجام شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تأیید می کند که همه افراد شرکت کننده در پژوهش برای حضور در فضاهای شهری با چالش های عدیده ای روبه رو هستند. نتایج پرسشنامه نشان می دهد که 82 درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، بیش از 5 بار در روز از وسایل الکترونیکی هوشمند استفاده می کنند و نمونه های به کارگیری فناوری کمکی برای بالغ بر 90 درصد افراد دارای جذابیت است. در نهایت پیش بینی می شود که به کارگیری چنین فناوری هایی سبب تسهیل وضعیت دسترس پذیری و افزایش حضور افراد دارای معلولیت در سطح شهر می شود. این مقاله سه رویکرد جدید شهر هوشمند همه شمول، کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات و همه شمولی الکترونیک را به عنوان رویکردهایی جدید جهت بهره گیری از فناوری در راستای افزایش همه شمولی شهری معرفی می کند و در انتها با اتکا به این رویکردها پیشنهادهایی جهت افزایش حضورپذیری فضاهای شهرها برای گروه های دارای معلولیت، با بهره گیری از فناوری مطرح می کند.
بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با استفاده از رویکرد پروژه های محرک توسعه (مطالعه موردی محله زرگنده تهران)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
138 - 152
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری در مقایسه با سایر پهنه ها از جریان توسعه عقب افتاده و نیازمند دستیابی به عدالت فضایی، برابری اجتماعی، سرزندگی اقتصادی و سلامت اکولوژیکی می باشند. همچنین بینشی جامع و عملیاتی است که به حل مشکل های درون بافتی می پردازد. استراتژی های جدید توسعه اغلب شامل ساختمان ها یا مناظر گوناگون که هدایت گر توسعه شهر هستند، می باشند. پروژه های محرک، ابزاری هستند که در درون استراتژی های تغییر شکل شهری همچون بازآفرینی و توسعه مجدد بافت های ناکارآمد، می توانند با استراتژی های قبلی ترکیب و زمینه بسترسازی را آماده نمایند. این پژوهش در قالب رهیافت نوینی از مداخله مکان مبنا در بافت های ناکارآمد شهری توسط پروژه محرک توسعه زرگنده شهر تهران است. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی است و با بهره گیری از منبع های کتابخانه ای و برداشت میدانی و تکنیک AHP-SWOT از طریق Expert Choice برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتیجه ها نشان می دهد بافت فرسوده و ناکارآمد محله زرگنده در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و گردشگری به لحاظ محیط درونی با ضعف های زیاد و به لحاظ محیط بیرونی با فرصت های قابل توجهی روبه رو است. در نهایت برای انتخاب مناسب ترین سایت جهت پیاده سازی می توان با توجه به بستر کنونی زرگنده، کاربری هایی با درون مایه تجاری، اقتصادی، فرهنگی و گردشگری جهت الگو سازی در بافت تعریف کرد. با اتخاذ راهبردهای انطباقی و کاستن از ضعف های موجود، می توان از فرصت های موجود در محدوده موردمطالعه حداکثر استفاده را داشت.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر اجرای خط مشی های مدیریت بحران ایران با رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷۸
۴۸-۳۵
حوزههای تخصصی:
پهنه سرزمین ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی در معرض انواع مخاطرات طبیعی از قبیل زلزله، سیل، طوفان، خشکسالی و غیره قرار دارد. با توجه به بررسی ها، اجرای خط مشی های مدیریت بحران، موفقیت آمیز نبوده است. بنابراین هدف پژوهش، ارائه مدل عوامل مؤثر بر اجرای خط مشی های مدیریت بحران ایران با رویکرد ساختاری تفسیری بوده است. روش تحقیق، توصیفی - پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی بود. داده های تحقیق به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کیفی و کمی) جمع آوری شد. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی، 18 نفر از متخصصان و صاحب نظران مدیریت بحران بود که به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی، شامل مدیران و کارشناسان سازمان مدیریت بحران و ادارات کل بحران استان ها (297 نفر) و مدیران ملی و استانی سازمان ها و نهادهای همکار و عضو شورای عالی مدیریت بحران (361 نفر) درمجموع، برابر با 658 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 248 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق 49 عامل مؤثر بر اجرای خط مشی مدیریت بحران شناسایی و به عنوان پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوایی آن توسط 10 تن از اساتید مدیریت دانشگاه و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد (89/0=α). برای سطح بندی مؤلفه ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که 49 عامل در قالب 12 مؤلفه بر اجرای موفق خط مشی های مدیریت بحران اثرگذار است و مؤلفه ها در پنج سطح قرار گرفتند. عوامل توانمندی منابع انسانی و مهارت مجریان، منابع مالی و تجهیزاتی و عوامل مدیریتی و سازمانی در سطح زیربنایی مدل و مدیریت یکپارچه و وحدت رویه در فرایند اجرای خط مشی ها در رأس مدل قرار گرفتند. چنانچه روشن بودن مأموریت های سازمان ها و نهادهای همکار، برنامه محوری، پیش بینی و تأمین منابع مالی و تجهیزاتی و توانمندسازی منابع انسانی در اولویت های تصمیم و اقدام مدیران سازمان مدیریت بحران قرار گیرد، اجرای خط مشی ها تسهیل خواهد شد.
بررسی ابعاد بازدهی انرژی در معماری بیونیک؛ موردپژوهی: ساختمان های بیونیک
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
21-38
حوزههای تخصصی:
بازده انرژی در ساختمان های بیونیک و معماری سبز بیونیک ابزارهای مهمّی برای حصول اطمینان از ایجاد هماهنگی بین ساختمان ها و محیط طبیعی، حفظ تعادل بوم شناختی و دستیابی به توسعه پایدار در احداث ساختمان ها هستند. بر اساس یک بازبینی درباره فناوری های بیونیک برای کارکردها، سازه ها و مصالح ساختمانی، در مطالعه حاضر کاربردها و حالات متعارفِ بازده انرژی در ساختمان های بیونیک و معماری سبز بیونیک تحلیل می شود. علاوه بر این، فناوری ساختمانی غیرفعال با استفاده از منابع انرژی خورشیدی نه تنها می تواند کیفیت محیط گرمایی درون ساختمان را بهبود دهد بلکه مصرف انرژی را نیز در ساختمان کاهش می دهد. با الهام از خواص مکانیکی، روابط ساختاری و عملکرد مصالح طبیعی و استفاده از آن در سازه ساختمان یا طراحی شکل آن، سازه های بزرگ مانند کابل های آویزان و سازه های دارای پوسته نازک که به ترتیب شبیه به تار عنکبوت و پوسته تخم مرغ هستند، طراحی شده اند تا بازدهی منابع ساختمانی بهبود داده شود. به طورخلاصه، توسعه معماری سبز بیونیک و بازده انرژی در ساختمان های بیونیک باید از قوانین طبیعت پیروی کند و به آن ها احترام بگذارد. مطالعه سازوکارهای به کار رفته در سیستم های زیست شناختی ضروری است که همراه با فناوری های ساختمانی جدید باید به کار گرفته شوند تا از نوآوری در ساختمان -سازی پشتیبانی کنند و توسعه سریع در ساخت ساختمان های سبز و بازدهی انرژی در ساختمان ها محقّق شود.
بررسی چگونگی تأثیر معماری بر کاهش اثرات عفونت بیمارستانی از طریق شناسایی عوامل مؤثر در تهویه بهینه مراکز درمانی
منبع:
رف سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
از آنجا که هوای داخل بیمارستان می تواند تأثیر چشمگیری بر سلامت و بهبودی بیماران داشته باشد، تهویه مطبوع و کنترل عفونت های بیمارستانی نیازمند درک عمیقی از اصول تهویه داخلی و تعاملات میکروبیولوژیکی دارد این مطالعه با روش کیفی و باتوجه به رویکردهای تحلیلی و توصیفی و باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت هوای داخلی بیمارستان، ارزیابی تأثیر این راهکارها بر کاهش شیوع عفونت های بیمارستانی و بهبود کیفیت محیط های درمانی و بررسی نقاط قوت و ضعف فعلی در سیستم تهویه بیمارستانی از نظر کنترل عفونت به ارزیابی تأثیر جریان هوا و سیستم های تهویه مطبوع بر کنترل و مدیریت این باکتری ها در محیط های درمانی با استفاده از روش هایی چون مصاحبه با متخصصان، و تحلیل اطلاعات می پردازد. در این مقاله به طراحان و معماران توصیه می شود که تهویه مطبوع را نه به عنوان یک راهکار تکمیلی بلکه به عنوان جزئی اساسی از فرایند طراحی در نظر گیرند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که همکاری میان متخصصین معماری، مهندسی، و پزشکی می تواند به ابداع راهکارهایی هوشمندانه و مؤثر در مبارزه با بیماری های ناشی از عفونت ها و بهبود سطح سلامت جامعه منجر شود. نوآوری این تحقیق احتمالاً شامل ارتباط بین دو حوزه مختلف، یعنی معماری و بهداشت عمومی، می باشد. این نوآوری می تواند موجب تدوین یک چشم انداز تازه برای طراحی بیمارستان های آینده شود که همچنین به افزایش ایمنی بیمارستان ها و کاهش عفونت ها کمک خواهد کرد. این تحقیق به ارتباط بین دو حوزه مختلف، یعنی معماری و بهداشت عمومی، اشاره دارد و احتمالاً می تواند به ارتقاء فرآیند طراحی بیمارستان ها و بهبود سلامت جامعه کمک کند. این نوع همکاری و هماهنگی بین اختصاص دهندگان مختلف، نه تنها به ارتقاء کیفیت محیط های درمانی و کاهش شیوع عفونت ها کمک می کند، بلکه همچنین به بهبود عملکرد و ایمنی بیمارستان ها و در نهایت به حفظ سلامت جامعه کمک می کند. با توجه به این موارد، تحلیل و بررسی موارد مرتبط با تأثیرات تهویه داخلی بیمارستان ها و ارتقاء هماهنگی بین حوزه های معماری و بهداشت می تواند یکی از راهکارهای اصلی برای بهبود و توسعه خدمات بهداشتی و درمانی باشد.
زمان روایی و عناصر توصیفی در رمان عالَمٌ بِلا خرائط جبرا ابراهیم جبرا و عبدالرحمن منیف بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
715 - 739
حوزههای تخصصی:
زمان ازجمله عناصری هست که تأثیر شگرفی بر کلیت فضای روایی داستان ها می گذارد. ژرار ژنت نظریه پرداز فرانسوی عنصر زمان را از مؤلفه های اصلی پیشبرد هر روایت می داند و آن را به دو نوعِ زمان دال (مقدار زمان خوانش متن) و زمان مدلول (مقدار زمان رخدادهای داستان) تقسیم می کند و میان آن دو، سه سطح نظم و تداوم و بسامد را مطرح می کند. رمان «عالم بلاخرائط» محصول مشترک دو رمان نویس بزرگ جهان عرب، جبرا ابراهیم جبرا و عبدالرحمن منیف است که با تمی اجتماعی، تصویری از جوامع عربی را در سال 1979م ارائه داده است. یکی از ویژگی های برجسته این رمان کاربرد عنصر زمان با انواع و سطوح مختلف آن است که پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی، با استناد به الگوی ساختاری ژنت در پی بررسی دقیق آن بر آمده است. رهیافت این جستار حاکی از آن است که روایت در سرتاسر رمان با سیر نابهنگام خود، به شیوه خاطره گویی راوی (علاء الدین) نقل شده است، اما در دل همین گذشته نگری ها، آینده نگری هایی نیز به چشم می خورد که با پیچیدگی روایی خاصی در همان قالب گذشته نگری، روایت شده است. بارز ترین آینده نگری ها، پیشگویی های فال گیرانه شخصیت فرعی داستان (عمه نصرت) است که از سرنوشت شخص یّت ه ای رمان پ رده بر م ی دارد. تداوم این رمان 383 صفحه ای که شامل زمان تقویمی شش ماهه است، به سبب کاربرد درنگ های توصیفی فراوان، با شتاب منفی کل متن همراه است. کارکرد انواع بسامدها در این رمان به میزان چشمگیری متداول است، امّا بسامد مفرد از نوع معمول بیشترین کاربرد را دارد.اهداف پژوهش:بررسی ظرفیت های ادبی-روایی عنصر زمان در رمان عالم بلا خرائط.بررسی نقش هر یک در روایت داستان و معرّفی و تحلیل شخصیّت های آن.سؤالات پژوهش:جبرا ابراهیم جبرا و عبدالرحمن منیف تا چه حدّی توانسته اند از ظرفیت های ادبی-روایی عنصر زمان در رمان عالم بلا خرائط بهره مند گردند؟انواع مؤلفه های زمان و نقش هر یک در روایت داستان و معرّفی و تحلیل شخصیّت های آن چیست؟
واکاوی پشیران های مؤثر و تدوین سناریوهای توسعه گردشگری ماجراجویانه در کویر مرنجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری ماجراجویانه سریع ترین بخش گردشگری روبه رشد در جهان را دارد و به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای توسعه پایدار در کشور میزبان مورد توجه قرار گرفته است. کویر مرنجاب در ایران، به عنوان یک ناحیه ممتاز، قابلیت تبدیل شدن به یک نمونه محرک توسعه پایدار را دارد. عوامل متعددی بر تحقق این مهم تأثیرگذار هستند. این مقاله قصد دارد با رویکرد آینده پژوهی نشان دهد که چه مؤلفه هایی باعث می شود گردشگری ماجراجویانه به گونه ای توسعه یابد که سهم آن در روند توسعه پایدار مقصد، بهینه شود؛ یعنی شاخص رشد اقتصادی را افزایش داده و برای جامعه بومی رفاه اجتماعی به ارمغان آورد، ضمن آنکه مخاطرات زیست محیطی نیز کاهش یابد. در این پژوهش، ساخت مفاهیم و الگوها با استفاده از دو استراتژی شناسایی پیشران های کلیدی با نرم افزار میک مک و سناریونویسی با نرم افزار سناریوویزارد انجام شده اند. دوازده پیشران کلیدی از طریق سناریوهای سازگار و قوی برای هر متغیر در سه وضعیت مختلف (تداوم، وخامت و رشد) تبیین شد. یک سناریوی قوی و سه سناریو با سازگاری بالا که احتمال وقوع بیشتری دارند، حاکی از تداوم روند کنونی در آینده میان مدت است. نتایج نشان می دهد، خصوصی سازی در حوزه گردشگری، بیشترین ارزش سازگاری را در بین دیگر وضعیت های احتمالی داراست.
بررسی و اولویت بندی شاخص های اجتماعی نواحی شهری با تاکید بر تأثیرپذیری مناطق آزاد تجاری- صنعتی (مطالعه موردی: شهر چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجاورت منطقه آزاد تجاری صنعتی چابهار با شهر چابهار سبب ایجاد تغییرات در ابعاد مختلف بخصوص بعد اجتماعی برای این شهر و نواحی پیرامون شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی و اولویت بندی شاخص های اجتماعی نواحی شهری چابهار با تاکید بر تأثیرپذیری مناطق آزاد تجاری- صنعتی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، یک تحقیق توسعه ای و روش تحقیق، تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل ساکنان نواحی چهارگانه شهر چابهار (۱۰۶۷۳۹ نفر) است، که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و تعداد (382) نفر، تعیین شد. پرسشنامه ها در نواحی چهارگانه شهر چابهار بر حسب نسبت جمعیت توزیع گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار (SPSS) و مدلFuzzy ELECTRE استفاده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد، همه گویه های بعد اجتماعی با در سطح 99 درصد اطمینان ارتباط معناداری با منطقه آزاد تجاری- صنعتی دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که با توجه به اینکه سطح معناداری از (05/0) کمتر است، با اطمینان 95/0 می توان گفت، در میان نواحی شهر چابهار به لحاظ تأثیر منطقه آزاد تجاری در توسعه شاخص های اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. در نهایت نتایج اولویت بندی نواحی شهر چابهار با تاکید بر تأثیرپذیری از منطقه آزاد تجاری- صنعتی با محوریت توسعه شاخص های اجتماعی با استفاده از مدل الکتره فازی نشان داد، ناحیه 2 در اولویت اول قرار می گیرد.
راهبردهای ساماندهی بافت بخش مرکزی شهر قزوین با رویکرد بازآفرینی شهری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۷۶-۶۱
حوزههای تخصصی:
بافت قدیمی، محدوده ای از شهر است که علی رغم داشتن مؤلفه های اکولوژیکی (بومی)، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، به دلیل قدمت، فقدان زیرساخت های مناسب، عدم استحکام ساختمان ها، محدودیت های کالبدی مانند شبکه معابر کم عرض، مسائل اجتماعی و میزان جرم و بزهکاری بالا و آلودگی های زیست محیطی، با بی ثباتی و تنزل کیفیت های محیطی مواجه است. در کشور ما همچون سایر کشورها بافت های فرسوده و غالباً قدیمی در شهرها با مسائل چندبعدی و بسیار پیچیده مواجه اند و طرح های زیادی در رابطه با بازآفرینی در بافت های قدیم شهری انجام شده که متأسفانه اکثر آن ها به دلایل عدم توجه صحیح تهیه کنندگان طرح ها به مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عدم استفاده از قابلیت های فضایی - کالبدی موفق نبوده اند. در این تحقیق سعی شده با استفاده از اسناد و مدارک، آمار و اطلاعات موجود در منابع علمی و همچنین مصاحبه با سرپرستان خانوارهای ساکن در بافت فرسوده، صاحب نظران، مدیران و کارشناسان مرتبط با مباحث معماری، اجتماعی که حجم نمونه برای سطح اطمینان 95 درصد و احتمال خطای 5 درصد برابر با 417 نفر بوده و سعی شده است با به کارگیری تکنیک سلسله مراتبی فازی مدل AHP در مرحله اول مناطق فرسوده را ازلحاظ شدت فرسودگی اولویت بندی نموده و در مرحله بعد نیز با استفاده از مدل SWOT بعد از شناسایی نقاط قوت و ضعف این مناطق با تأکید بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و زیست محیطی راهکارهای مناسب برای برون رفت از مشکلاتی همچون کمبود سرانه آموزشی، ورزشی، بهداشتی، عدم همخوانی و هماهنگی ساخت وسازهای جدید با بافت و ابنیه تاریخی بتوان با افزایش کیفیت زندگی در جهت بالا بردن منزلت اجتماعی بافت و بازگشت ساکنان قدیمی به آن حرکت نمود.
بهسازی لرزه ای و تغییر کاربریِ تطبیقیِ دانشکده طراحی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، در مجموعه تاریخیِ چرمسازی خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
51 - 62
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد دستیابی به اصول بهسازی لرزه ای در تغییر کاربریِ تطبیقیِ دانشکده طراحی دانشگاه هنر اسلامی تبریز می باشد. بدین ترتیب، ضمن واکاویِ مبانی نظری، استفاده از ابزار دقیق، مشخصات کامل مصالح بدست آمد و در محیط نرم افزارهای مربوطه، براساس جزئیات و مشخصات حاصل از جمع آوری داده های میدانی و آزمایشگاهی مدل سازی و مورد آزمایش فرضی قرار گرفت تا روش و نوع اجرایِ نهایی تصمیم گیری شود. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش در بخش نظری، استدلال منطقی و در بخش مطالعه موردی به روش تجربی می باشد.
نتایج تحلیل نشان داد که در مقاوم سازی ساختمان مورد مطالعه، محصور کردن دیوارهای بنایی با استفاده از کلاف های بتنی تاثیر بسزایی در تأمین سطح عملکرد مورد نظر داشته است. از طرفی نتایج تحقیق نشان داد کاربست اصول و ضوابط مقاوم سازی ساختمان ها در بناهای تاریخی بایستی با در نظرگرفتن ارزش های کالبدی و غیرکالبدی آن و توان مهندسی و شرایط مالی و مدیریتی بناهای تاریخی صورت گیرد. همچنین در این خصوص ابزار و مصالح و فناوری های موجود در جامعه نیز حائز اهمیت می باشد و چون مقاوم سازی نیازمند ابزار مخصوص بخود می باشد، می بایست تیم های اجرایی توان فنیِ اجرای چنین فنونی را داشته باشند؛ چراکه حفاظت از ارزش ها اولی بر مقاوم سازی خواهد بود.
طراحی یکپارچه سایبان های پوسته جنوبی ساختمان خوابگاهی در شهر تهران؛ بررسی چندجانبه سرمایش، گرمایش، روشنایی و برداشت آب باران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
63 - 74
حوزههای تخصصی:
یافتن متوازن ترین گزینه طراحی ضمن در نظر گرفتن چندین عملکرد، مسأله این پژوهش است که می تواند در فرآیند طراحی یکپارچه تحقق یابد. بنابراین هدف این مطالعه راه اندازی یک فرآیند طراحی یکپارچه است که در روند آن به جنبه های سرمایش، گرمایش، روشنایی و برداشت آب باران در خصوص طراحی سایبان های جنوبی یک ساختمان خوابگاهی مرسوم پرداخته شود و نهایتاً متوازن ترین گزینه که جوانب نام برده را به تعادلی نسبی می رساند، توسط معمار انتخاب شود. برای تحقق این مهم، از روش شبیه سازی و نرم افزار انرژی پلاس با رویکردی کمی، ابتدا رفتار حرارتی، برودتی و روشنایی موردها بررسی شده و سپس در بخش توسعه، توانمندی بهره وری از سامانه فوتولتائیک و جمع آوری آب باران به صورت متغیری مستقل واکاوی شده است. از شش گزینه طراحی، نمونه سایبانی که با منطق حداکثر سایه اندازی در روز-طرح تابستان دارای 35درجه شیب با عمق 65سانتی متر بوده و پیش آمدگی های شرقی-غربی مثلثی داشته؛ عملکرد به نسبت بهینه تری را در کسب نورِروز مفید و کاهش بار سرمایشی دارد. به علاوه مستعدترین هندسه را به لحاظ جذب تابش خورشید برای تولید برق و نیز جمع آوری آب باران دارد. اگرچه بارگرمایشی این نمونه نسبتاً بالا گزارش شده اما باتوجه به چالش شهر موردمطالعه(تهران) در تأمین انرژی سرمایشی، می توان اذعان داشت در مقایسه با دیگر گزینه ها ضمن درنظرگیری جوانب نام برده در خلال یک فرآیند یکپارچه، متوازن ترین پاسخ در چندین بُعد است.
تبیین مؤلفه های تأثیرگذار برون دانشگاهی آموزش معماری بر معماران معاصر ایران از دیدگاه اساتید دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
81 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : منتقدان به معماری معاصر ایران معتقد هستند که معماری ایران با قرن ها قدمت هم اکنون فاقد ارزش ها و هویت خویش است و آن را محصول دانشکده های معماری و آموزش معماری مدرن می دانند و در ناهنجاری های موجود در آن، بحث کیفیت آموزش معماری و کار حرفه ای معماری را مطرح می نماید. بررسی وضعیت کارگاه های طراحی معماری یکی از مهم ترین چالش های چند دهه اخیر پژوهش گران در کشور بوده است؛ اما آنچه مشخص است این است که معماری تحت تأثیر عوامل گوناگونی قرار دارد که وجود آن ها به نقش معمار و آموزش های او به عنوان خالق اثر مبهم جلوه می کند.
هدف پژوهش : هدف از این مقاله شناخت مؤلفه های تأثیرگذار در آموزش، بر معماری معاصر از منظر اساتید معماری است. درواقع این مقاله به دنبال وضوح بخشیدن، آشکار کردن و تبیین مؤلفه ها و عوامل موردنظر اساتید معماری است.
روش پژوهش: این پژوهش از منظر شناخت شناسی بر پارادایم تفسیرگرایی اجتماعی تکیه دارد و از نوع کیفی است. راهبرد انتخابی در این پژوهش راهبرد نظریه زمینه ای است. تحلیل ها به روش کد گذاری سیستماتیک استراوس و کوربین با استفاده از نرم افزار «مکس کیودا 12» انجام شده است.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیانگر این است که مجموعه ای از شرایط اعم از شرایط علّی، مداخله گر زمینه ای بر مقوله هسته تأثیرگذار است، اما شرایط مداخله گر و زمینه ای که برون گرا هستند سهم اصلی را به عهده دارند. عوامل برون دانشگاهی عبارتند از آموزش پیش از دانشگاه، فرهنگ سازی رسانه ای و سازمان ها و نهادهای مربوط به ساخت وساز.
توسعه شهری و افت تراز آب در آبخوان ها؛ رویکرد طراحی شهری حساس به آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
139-155
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آب به عنوان پرحجم ترین کالای ورودی به شهرها و چرخه آبی به عنوان بخشی از طبیعت واقع در جغرافیای شهری، بیشترین تأثیر را از توسعه شهری در بین دیگر منابع طبیعی دریافت کردند. با توجه به رشد و توسعه شهرها و افزایش نیاز آبی متناسب با آن، افت کمی و کیفی منابع آبی شدت بیشتری گرفته است. از نتایج توسعه شهری غیرقابل نفوذ نمودن سطوح در مناطق شهری همزمان با برداشت بی رویه از آب زیرزمینی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک است. این مساله منجر به مشکلاتی همانند فرونشست زمین شده است. هدف: نظر به مشکلات عدیده مرتبط با مشکلات آب زیرزمینی در کشورهای خشک و نیمه خشک و اهمیت حفظ و کنترل این منابع حیاتی، هدف از این پژوهش استفاده از رویکرد مبتنی بر طراحی شهری حساس به آب برای کنترل افت تراز آبخوان در محدوده های شهری است. روش: با استفاده از یک شبیه سازی فیزیکی-رفتاری در یک محیط شهری از ابزارهای مبتنی بر طراحی شهری حساس به آب همانند آسفالت نفوذپذیر، تالاب مصنوعی و سدهای لاستیکی برای تغذیه آبخوان در یک محدوده شهری و افزایش نفوذپذیری زمین استفاده خواهد شد. وضعیت کمی آبخوان کن در غرب تهران به عنوان مطالعه موردی مطالعه شده است. یافته ها: توسعه فعلی شهر تهران و افت تراز آبخوان با شرایط فعلی مشکلات جدی را برای آبخوان ایجاد خواهد کرد. با توجه به برداشت های آب برای کاربری های متنوع در محدوده مطالعاتی غرب تهران و نفوذناپذیر شدن اراضی شهری، استفاده از ابزار طراحی شهری حساس به آب می تواند برای کنترل افت آبخوان در محدوده مطالعاتی مؤثر باشد. نتیجه گیری: روش ارائه شده از منظر طراحی شهری حساس به آب در کنترل افت تراز آب زیرزمینی مؤثر است ولیکن با توجه به مصارف آبی در این محدوده و شرایط مرتبط با فرونشست زمین به دلیل افت تراز آبخوان، استفاده از رویکردهای غیرسازه ای در کنار رویکردهای سازه ای ضروری است.
معاصرسازی الگوی مسکن بومی اصفهان بر پایه تحلیل روابط غیرشکلی پلان، نمونه موردی: خانه جنگجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
185 - 203
حوزههای تخصصی:
معماری بومی به عنوان یکی از مهم ترین «اشکال سازمان دهی اجتماعی فضا» که فهم آن از طریق درک پیوند میان کالبد معماری و زندگی و فرهنگ جاری در آن ممکن می شود، بخشی از پیوستگی فرهنگی تاریخی معماری ایرانی را تشکیل می دهد که شناخت و بازیابی الگوهای رایج آن می تواند نقش مؤثری در پیشبرد تلاش معمار معاصر در حفظ هویت و اصالت فرهنگی در عین کارآمدی فضا و خلق میراث باارزش برای نسل های آینده ایفا نماید؛ همچنین معیاری در تشخیص ایرانی و غیرایرانی بودن الگوهای معماری نیز فراهم می آورد. در این راه تأکید می گردد این نگاه به معنی بازتولید الگوها و فضاهایی نیست که در روزگار معاصر از آن ها عبور شده است بلکه بیشتر به معنی فهمیدن نحوه ارتباط معماری با انسان و محیط پیرامونش و توسعه آن به فضای معاصر است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با راهبرد نمونه موردی و بهره گرفتن از افزونه اسپیس سینتکس سعی دارد ضمن تشریح روابط ریاضی حاکم بر فضا در مفاهیمی چون عمق فضایی، ارزش کنترل، ارزش انتخاب، یکپارچگی و انتروپی، با ارزیابی و تحلیل رابطه بین همنشینی فضاها به کشف مفاهیمی که از معماری گذشته می تواند در معماری امروز نقش ایفا نماید، بپردازد. همچنین با مبنا قرار دادن ارزش های مورد اشاره و حفظ موقعیت و روابط میان فضاهای مختلف در گراف، یک الگو را به زبان معاصر بیان نماید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اگرچه تفاوت ساختاری بین معماری گذشته و معماری معاصر در ضوابط توده گذاری وجود دارد، می توان با استفاده از مفصل های ارتباطی و فضاهای بینابینی، پیکره بندی فضایی یک الگو را به فضای معماری معاصر تسرّی داد و امکان تداوم هویت معماری گذشته در معماری معاصر را فراهم آورد.
شناسایی و اولویتبندی شاخصهای بافت ناکارآمد از دیدگاه ساکنین به منظور بازآفرینی شهری پایدار (مطالعه موردی: محدوده تاریخی شمال میدان نقش جهان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۱
67-82
حوزههای تخصصی:
Transcribed Qurans by Sekarzadeh Seyed Mohamad Effendi
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
69 - 92
حوزههای تخصصی:
Sekarzadeh Seyed Mohamad was one of the 18<sup>th</sup> famous calligraphers in Ottoman. He was born in Manisa. His father, Abdorahman Effendi, was a confectioner so Seyed Mohamad was known as “Shekarzadeh”. He was Yedikuleli Seyyid Abdullah Efendi’s student and got permission from him. He was famous especially for Thuluth and Naskh script. He died in 1753 A.D and his tomb is located next to Sheikh Hamdolah’s in Karacaahmet cemetery in Istanbul. There are still three Qurans transcribed by him in different museums. The first one is a Quran, No. 85, kept in Turkish and Islamic Arts in Istanbul. It was a copy of Quran by Hafiz Uthman and it was ordered by Sultan Salim the third. This one has 458 pages and has been finished in 1729 A.D. After finishing this Quran, the king has known Shekarzadeh’s tendency to visit Kaaba so let him go and ordered him to copy another Quran by Sheikh Hamdolah. So Shekarzadeh went to Medina and after staying there for a year and transcribing the mentioned Quran, came back to Istanbul. In that time, Sultan Mahmoud was at the beginning of his kingdom, so Shekarzadeh gave the Quran to him.
It can be understood from the endowment and notes that this manuscript later was taken to prophet Mohamad’s shrine by Rateb Ismaeil, and today it is kept in Malek Abdolaziz’s library in Medina, No. 231.
Later, Shekarzadeh transcribed a Quran because of Soltan Mohamad the first, in 1733 A.D. and today it is kept in Suleymaniye library (Yenicami 3). This Quran has 346 pages and it is the first Quran that published by Ottoman government officially in 1874 A.D. This manuscript was published perfectly by Turkish Classical Art Foundation in Istanbul in 2018. Shekarzadeh mentioned in colophon of this Quran that this was the third one he had transcribed and he wanted to do more. But there are only three manuscripts mentioned in resources. It can be possible that his other Qurans are in private collections. This article is about Shekarzadeh’s artworks, who is a famous Ottoman calligrapher, his place in the Quran transcribing and especially his Qurans’ features.
بازخوانش ساحت های هستی شناختی زیست پذیری (زیست پذیری یک مقوله غالب از گفتمان شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
1 - 21
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تفکیک و تصریح مرزهای مفهومی زیست پذیری با مفاهیم کیفیت زندگی، پایداری و رفاه به دلیل تشابهات و تفاوت های مفهومی مختلف ابهام آمیز است. اصطلاحاتی از این دست اغلب بدون تعریف یا زمینه مطالعاتی کافی استفاده می شوند. در نتیجه، این اصطلاحات به معنای واقعی هر آنچه پژوهشگران خودشان از آن ها به شناخت مفهومی رسیدند، تعریف شده و اجماع غیرممکن است. این سردرگمی با این واقعیت زیاد می شود که بسیاری از این اصطلاحات غالباً به جای یکدیگر استفاده می شوند. بنابراین بازخوانش هستی شناختی زیست پذیری برای جلوگیری از سردرگمی موجود پژوهشگران در تقابل و تعامل با این مفاهیم ضروریست. لذا هرگونه خلط مفهومی در ساحت های شناخت زیست پذیری می تواند در بنیان های علمی و فلسفی شناخت و نتایج تجربی تر سبب نوعی کژفهمی گردد.هدف: پژوهش حاضر با هدف بازخوانش هستی شناختی زیست پذیری در مطالعات شهری انجام گرفته است.روش: نوشتار حاضر از نوع تحقیق توسعه ای-اکتشافی است، با مدد از روش کیفی و به واسطه مرور اسناد کتابخانه ای و از طریق توصیف، تحلیل، بسط آرا، گفتمان ها و رویکردهای نظری، در پی بازخوانش ساحت های هستی شناختی زیست پذیری است. بنابراین، به استنباط مفاهیم چیس تی و هس تی شناختی زیست پذیری، با مراجعه به متون این حوزه و منابع مرتبط با آن، به دریافت مفاهیم و تحلیل آن ها می پردازد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد زیست پذیری یک فرامفهوم برای کیفیت زیست محیطی و زیرمجموعه ای از پایداری است که مستقیماً بر ابعاد فیزیک ی، اقتصادی و روانی زندگی مردم تأثیر می گذارد و دربرگیرنده مجموع ه ای از ویژگی های اکتسابی محیط است که آن را به مکانی مطلوب، مناسب و جذاب برای زندگی، کار و بازدید همه مردم تبدیل می کند.نتیجه گیری: به نظر می رسد که ماتریالیسم و مدرنیسم بر مفهوم بنیادی زیست پذیری تأثیر گذاشتند و در ادامه این مفهوم با قرار گرفتن در هسته ارزش های پساماتریالیستی به عنوان یک سیستم و جنبش ارزشی علاوه بر برآورد ساختن نیازهای مادی ساکنین (مانند امنیت، معیشت و سرپناه)، برای انتقاد و مقابله با افراط در سیاست های حاکم بر رشد شهری و نظریه کارکردگرایی مدرن استفاده شده است. از این رو، زیست پذیری به عنوان یک گفتمان متقابل از شهر "عادلانه"، "خوب" یا "حق به شهر" برای طرفداری و دفاع از طبقات فرودست که توسط گفتمان های غالب شهری به حاشیه رانده شده اند، ایجاد شده است.
تحلیل پایداری محلات با قابلیت پیاده روی (مورد مطالعاتی: محله چرنداب در شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به رغم پیشرفت تکنولوژی و گسترش شتابان شهرنشینی، شهرها به خصوص محلات شهری با مشکلات عدیده ای روبه رو هستند. استفاده از وسایل نقلیه موتوری به جای پیاده روی، در دنیای امروزی تبدیل به یک هنجار شهرنشینی شده است و در پی آن، مسکن های پراکنده با هسته های متعدد در خارج از محور پیاده روی احداث شده که توسعه گسترده و سبک زندگی ناپایدار را به دنبال داشته اند. در این رابطه، محلات، پایداری و جذابیت خود را از نظر زندگی سالم از دست داده اند . به نظر یکی از راه حل ها، استفاده از قابلیت پیاده روی محلات است که می تواند به ارتقای کیفیت محلات از منظر پایداری منجر شود. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل پایداری محلات با تمرکز بر قابلیت پیاده روی با توجه به نیازهای شهروندان از نظر کیفیت زندگی در محله چرنداب شهر تبریز است و به دنبال پاسخِ این سؤال است که آیا برنامه ریزی و طراحی محله با قابلیت پیاده روی به پایداری محله چرنداب منجر شده است؟ روش تحقیق، ترکیبی از کمی و کیفی با استفاده از راهبردهای همبستگی و تحلیل محتوا و ابزارهای پرسش نامه و مصاحبه است. حجم نمونه پرسش نامه از طریق فرمول کوکران به دست آمد و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و Amos استفاده شد؛ حجم نمونه مصاحبه ، شامل 12 نفر از متخصصین است که برای تحلیل داده ها از نرم افزار Maxqda بهره گرفته شد. یافته ها نشان دادند از نظر ساکنین در پایداری محله چرنداب با قابلیت پیاده روی، عامل حق انتخاب بیشترین و عامل پاسخ گویی مکان کمترین تأثیر را داشته است و نیز بین ادراک منفی و ادراک مثبت متخصصان، تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، شرایط موجود طراحی محله چرنداب فاقد بستر مناسب و امکان ترغیب زیست مبتنی بر پیاده مداری و زندگی پایدار است. با توجه به نتایج پرسشگری ساکنین و مصاحبه متخصصین، به منظور پایداری محلات، به کار بردن اصل سازگاری در طراحی محله با قابلیت پیاده روی با تأکید بر حق انتخاب کاربران، مؤثر و ضروری است