فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۰۱ تا ۳٬۶۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۳ - Serial Number ۴۵, Summer ۲۰۲۲
73 - 86
حوزههای تخصصی:
The ultimate goal of architectural s tudios is creative design. To achieve this goal, evaluating creativity in architecture education is considered as one of the important pillars of education. Due to the need for evaluation, the purpose of this s tudy is to cons truct a tes t for measuring design creativity based on Torrance's components of creativity in architecture so that it can be used in design education. Therefore, this s tudy seeks to create a measurable criterion for the components of Torrance using the innovative problem-solving method of Triz to evaluate creativity. The present s tudy is descriptive-correlational. The research sample includes 32 architecture s tudents selected by the available sampling method. Tes t validity is confirmed through confirmatory factor analysis ((χ2 / df = 1.68), (CFI = 0.97), (GFI = 0.98), (AGFI = 0.97) and (0.08 = RMSEA)), which shows that the model fits the data. The correlation between the creativity scale in architecture and Torrance creativity and CREE is significant, indicating the scale's convergent validity. In addition, through the split-half technique and in the method of random pairs, the. coefficient of validity for the component of flexibility, originality, expansion, and the total scale is equal to 0.90, 0.80, 0.75, and 0.91, respectively. Due to the good psychometrics of this tool reported in the research, it is a valid tool that can measure the increase in creativity components in architectural design and can be used in architectural s tudios and educational and psychological research
مطالعه باز توزیع محسوسات در آثار ژان ژنه با تکیه بر آرای ژاک رانسیر ؛ مطالعه موردی: نمایشنامه سیاهان
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
75 - 87
حوزههای تخصصی:
از هنگامی که نظریه پردازان مطالعه هنر را به عنوان حوزه ای مستقل آغاز کرده اند، آرای متعددی درباره نسبت هنر با زندگی واقعی به وجود آمده است که طیفی وسیع مابین خودآیینی هنر و دگرآیینی آن را شامل می شود. این نسبت به تعبیری نسبت بین امر محسوس و امر معقول است. بر اساس نظریات رانسیر، دسترسی به قلمروی معنا و انتقال پیام از طریق اثر هنری امکان پذیر نیست. چراکه معنا در ذهن هر کس و با ترجمه تجربه حسی ای که نظام توزیع محسوسات به او عرضه می کند، ساخته می شود. کارکرد این نظام اختصاص هویت ها، نقش ها و جایگاه ها به افراد است و مقابله با آن که به بازتوزیع محسوسات منجر می شود، سیاست ورزی نام دارد. رژیم استتیک روش تفکر و صورت بندی ویژه ای از هنر است که محسوسات هنری را به مثابه اسباب تفکر در نظر می گیرد. از منظر رانسیر، این رژیم از طریق بازتوزیع محسوسات با سیاست در ارتباط است و از همین طریق است که به رهایی مخاطب منجر می شود.در پژوهش پیش رو ابتدا تعریفی از رژیم های هنری اخلاقی، بازنمایی و استتیک از دیدگاه رانسیر ارائه خواهد شد. سپس رابطه بین استتیک و سیاست بیان می شود و این نسبت درباره تئاتر مورد واکاوی قرار می گیرد. در آخر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، بررسی می شود که نمایشنامه سیاهان اثر ژان ژنه در کدام یک از رژیم های هنری رانسیر قرار می گیرد. همان طورکه نتایج پژوهش نشان می دهد، ژنه در این نمایشنامه با ایجاد شکاف در منطق اجماع، شکستن دوگانه پنداری های مرسوم، شکستن اصول بازنمایی و عرضه ابژه های نامعمول، به سیاست ورزی و بازتوزیع نقش ها و هویت ها می پردازد و بدین ترتیب می توان این نمایشنامه را متعلق به رژیم استتیک دانست.پژوهش پیش رو به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، بررسی می کند که نمایشنامه ی «سیاهان» اثر ژان ژنه در کدام یک از رژیم های هنری رانسیر قرار می گیرد. همان طور که نتایج پژوهش نشان می دهد، ژنه در این نمایشنامه با شکستن اصول درام، عرضه ی ابژه های نامعمول، فراتر رفتن از چهارچوب منطق بازنمایانه و شکستن دوگانه پنداری های مرسوم، به سیاست ورزی و بازتوزیع نقش ها و هویت ها می پردازد و بدین ترتیب می توان این نمایشنامه را متعلق به رژیم زیبایی شناسی هنر دانست.
تحولات کالبدی و عملکردی حیاط در مسکن روستایی؛ مطالعه موردی: روستاهای دشت مرکزی گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و اجبار نهادهای دولتی به منظور شکل جدید زندگی و بهبود شرایط روستائیان، تغییراتی در مسکن روستایی به وجود آورده است، به طوری که حیاط که جزء لاینفک خانه روستایی و بخشی از مساحت آن محسوب می شود دچار تغییرات اساسی در کالبد و کارکرد خود شده است. پژوهش حاضر، باتوجه به نقش حیاط در زندگی روستایی و با هدف دستیابی به عوامل تاثیرگذار بر تغییرات کالبدی و عملکردی آن، به مطالعه و بررسی سکونتگاه های روستایی شهرستان گرمسار می پردازد. نوع تحقیق کاربردی و روش مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی است. گردآوری اطلاعات ازطریق مشاهده میدانی، برداشت ها، اسناد و منابع کتابخانه ای انجام شده است. روستاها به صورت هدفمند و غیرتصادفی و حجم نمونه 5 درصد جامعه آماری و به روشی تصادفی برگزیده شده است. آنالیز داده ها با نرم افزار SPSS و تحلیل عاملی (Factor Analysis) برای دسته بندی عوامل کالبدی و کارکردی حیاط انجام شده است. سپس به روش تحلیل واریانس یک طرفه (One-Way Anova) به توصیف و تحلیل اطلاعات پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از میان 4 عامل شناسایی شده در تغییرات کالبدی حیاط، 2 عامل مربوط به تنوع و انعطاف پذیری و دیگری فضای باز، دارای ارتباط معنادار میان بناهای سنتی و معاصر است و بیشترین اثربخشی را در خانه های سنتی و بازسازی شده دارند. به عبارتی سلسله مراتبی در ساخت حیاط در مسکن روستایی وجود دارد که در مسکن جدید روستایی، تنوع پذیری و فضای باز نیز کمتر می شود. در این پژوهش فضای باز بخشی از حیاط است که ملزومات زندگی روستایی را در برمی گیرد و صرفاً فضاهای ساخته نشده را شامل نمی شود. همچنین نتایج بررسی تغییرات کارکردی نیز نشان می دهد، از میان 3 مؤلفه شناسایی شده، تنها عامل مربوط به کارکرد زیستی دارای ارتباط معناداری است و کارکرد فضاهایی چون: سرویس بهداشتی، انبار تجهیزات، آشپزخانه، پیش ورودی و تراس ها در حیاط خانه های قدیمی و بازسازی نقش موثرتری نسبت به حیاط مساکن معاصر دارند.
ارزیابی تطبیقی الگوهای بومی - محلی مساکن روستایی در مقابله با طوفان های شن و ماسه؛ مطالعه موردی: روستای تمبکاء و کول شهرستان هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان هوا در منطقه سیستان، تابع جهت، سرعت و تداوم حرکت بادهایی موسوم به «بادهای ۱۲۰ روزه سیستان» است. این بادها با جهت غالب شمال غربی به جنوب شرقی در سکونتگاه های منطقه سیستان همه ساله از اوایل خردادماه تا اواخر شهریورماه در حال وزیدن است. در سال های اخیر باتوجه به تغییر اقلیم و خشک شدن دریاچه هامون در بالادست این سکونتگاه ها، میزان گردوخاک و حرکت شن های روان در مناطق مسکونی افزایش چشمگیری داشته است. دانش بومی نشان می دهد چنانچه رفتار و مکانیسم پدیده های طبیعی و به ویژه طوفان های شن و ماسه در سطح منطقه سیستان متناسب با طرح های فیزیکی - کالبدی شناسایی و اجرا گردد، فواید متعددی در ابعاد فیزیکی - کالبدی، اقتصادی و اجتماعی عاید ساکنان منطقه خواهد شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا، توصیفی - آماری است. جامعه آماری پژوهش را روستاهای تمبکاء و دهکول از توابع شهرستان هامون تشکیل می دهند که براساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت آن ها درمجموع برابر با ۷۰۳ نفر معادل با 244 خانوار بوده است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 242 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جهت تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج آزمون نشان داد که خشکی زیاد هوا (رطوبت کم) با میانگین 265/4 مهم ترین دلیل به وجود آمدن ماسه های روان در روستاهای موردمطالعه است. بیشترین اثر ماسه های روان در بافت های کالبدی سکونتگاه های روستایی بر ایجاد گردوغبار شدید در جهت بادهای غالب با میانگین 221/4 است. ساختن خانه های روستا در خارج از مسیر حرکت ماسه های روان با میانگین 228/4 مهم ترین راهکار مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی روستاهای موردمطالعه است. کشت درختان به خصوص درخت گز در ضلع شمالی اراضی با میانگین 275/4 مهم ترین راهکار اقتصادی مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی است. تخلیه ماسه های روان از کانال های اصلی با میانگین 787/3 مهم ترین راهکار زیرساختی مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی در روستاهای موردمطالعه است.
نقش شهرهای مصرفی در زندگی شهروندان با رویکرد مردم نگارانه (مورد مطالعه: شهر کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
امروزه تمامی شهرها در تکاپوی ایجاد امکانات برای مصرف هستند. درواقع شهرها به واسطه امکاناتی که برای مصرف فراهم می کنند تعریف می شوند. مصرف انبوه از یک سو باعث تغییر شهری ازجمله رشد قارچ گونه مراکز خرید، فروشگاه ها، مراکز فراغتی و ... شده است و از سوی دیگر، شهر نیز با طراحی فضاهای مصرفی خاص، شیوه های گوناگون مصرف را برای شهروندان به وجود آورده است. شهرنشینی در شهر کرمانشاه نیز به طور فزاینده به سوی مصرفی شدن پیش رفته است. با این وجود، بیشتر مطالعاتی که به بررسی شهر و کلان شهرها پرداختند مسائلی مانند تغییرات جمعیت، مهاجرت، بیکاری، ناامنی، حاشیه نشینی، انباشت ثروت، اقتصاد و خدمات اجتماعی را در بر می گیرند؛ با توجه به این موضوع، انجام دادن پژوهش های مختلف در این زمینه حکم زیربنا برای مطالعات بین رشته ای در زمینه شهرها و مصرف دارد. البته رشد تغییرات و دگرگونی هایی که در مصرف شهرها به وجود آمده؛ باعث توجه بیشتر به این موضوع شده است. این پژوهش، فرایند مصرف در شهرهای مدرن را بررسی کرده و نقش آن در زندگی شهروندان مورد بحث قرار داده است. در این پژوهش از روش تحقیق مردم نگاری استفاده شده و تکنیک گردآوری داده ها شامل: مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق است. یافته های پژوهش نشان می دهند که فضاهای تجاری، طراحی خاصی را در معماری شهر به وجود آوردند. معیارهایی در طراحی شهر وجود دارد که منجر به خلق فضایی دلنشین و تحریک کننده ای برای مصرف می شود، رنگ هایی که در فضاهای تجاری به کار گرفته می شوند در درخشندگی فضاها نقش حیاتی دارند و کمک به سزایی در خلق زیبایی کالاها دارند. ورودی های متعدد، راه روهای عریض، نورگیرهای فراوان و چشم اندازها مرکزی زیبا در مراکز خرید امکان تشویق بیشتر افراد به داخل پاساژ را فراهم می آورند. پرسه زنان با قدم زدن در شهر هویت خود را تغییر می دهند. همچنین مراکز خرید خود شامل: فضای خرده فروشی، هتل ها، رستوران ها، تسهیلات تفریحی هستند که با امکانات متفاوتی که در اختیار افراد می گذارند باعث خرید هر چه بیشتر افراد و مصرف گرایی می شوند. از سوی دیگر، مراکز خرید به عنوان یکی از اشکال جدید خرید، نقش مؤثری در اعتیاد افراد به خرید دارند. اعتیاد به خرید گاهی افراد را وسوسه به خرید بیش از اندازه می کند در پی آن اضطراب و نگرانی برای افراد به وجود می آید. بر این اساس، افراد در هنگام مصرف و خرید کالاها هویت خود را از دست داده و یا آن را بازنمایی می کنند و هویت جدیدی را به وجود می آورند.
مساله بازنمایی در موسیقی با رویکرد به منبع شناسی موضوعی آن
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
142-147
حوزههای تخصصی:
بحث در مورد اینکه موسیقی به عنوان هنری کاملاً انتزاعی و دست نیافتنی چه می گوید؟ از دیرباز در نظر فلاسفه و متفکرین
مطرح بوده است. بسیاری از فلاسفه حکم به بیانگریِ موسیقی داده اند و در مقابل متفکرینِ دیگری نیز وجود هرگونه دلالت در
موسیقی را رد نموده اند. در این بین گروهی از فیلسوفان، موسیقی را نه ذاتاً که در شرایط خاص و در همنشینی با دیگر
لایه های متنی، حائزِ منشِ بیانگری دانسته اند. در این مقاله، کلیاتِ بیانگری موسیقی به طور مروری مورد اشاره قرار گرفته است. در بخش دیگر به نقشِ ذهنیتِ مؤلف در
بیانگری و در مقابل توانمندیِ بالقوه مخاطب در ادراکِ این بیانگری اشاره شده است. سپس مبحث بازنمایی در موسیقیِ ایرانی-
اسلامی با توجه به ماهیتِ سنتیِ آن طرح و بیان شده است. در آخر نمایه ای کلی از مهم ترین منابعِ موضوعیِ موجود در زمینه
بیانگریِ موسیقی عنوان می شود. این منابع شامل کتابهایی است که در مورد دلایتِ بیانگرانه در موسیقی بطور عام و دستِ آخر
بیانگری در موسیقیِ دستگاهی نگاشته شده اند.
خوانش عرفانی نگاره «ساختن کاخ خُورنق» اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه مصوّر خمسه نظامیِ محفوظ در موزه بریتانیا که در دوره تیموری تدوین شده است، به دلیل ارزش هنری نگاره ها و حضور نگارگرانی چون میرک، بهزاد و محتملاً قاسمعلی و عبدالرزاق شهرت جهانی دارد. همچنین متن آن، یادگار ارزشمند حکیم نظامی است که در زمره آثار پُراستناد پژوهشی قرار می گیرد. این مجموعه فخیم 22 نگاره را شامل می شود که از نظر نمایش نحوه زندگی مردم در دوره تیموری و انعکاس آن در نگاره ها حائز اهمیت است. ازسویی بهزاد هنرمندی شاخص است که علاوه بر ثبت دقیق زندگی روزانه مردم، به دغدغه های اجتماعی زمانه خویش عمیقاً پایبند بوده و از اشارات عرفانی در لابه لای آثارش سود جُسته که ارتباط وثیق و عمیق وی با عُرفا و شُعرای مطرح زمانه خویش و حلقه های عرفانی آنان گواه این مدعاست. لذا نگاره «ساختن کاخ خورنق» به دلیل پارادوکس خاصِ مُستتر در آن انتخاب گردید که در کارنامه هنری بهزاد مسبوق به سابقه نیست، تا بتوان با کشف منابع عرفانی احتمالی اثر، خوانش عمیق تری ارائه کرد. در این راستا، مرصادالعباد اثر گرانمایه نجم الدین رازی یکی از منابع مهم عرفان اسلامی بوده که مبانی آن در تأویل عرفانی نگاره مفید است و هماهنگی و همخوانی زایدالوصفی با نگاره حاضر دارد. پژوهش پیشِ رو از نوع کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی و تفسیری بوده و از منابع کتابخانه ای (واقعی و مجازی) سود جُسته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بنای کاخ خورنق نمادی سترگ از قالبِ انسانیِ سرگرم شده با تعلقات دنیویِ سیری ناپذیر در جهت فراموشی قربت حق و عالم غیب، و پیوستن به عالم حس است و سنمار نیز نمودی از این دلبستگی است که در خاتمه انوار محرق جلال و قهر خداوندی دامنگیرش شد. عاقبتی تکرارپذیر برای کسانی که دل به دنیای مادی بسته و گرفتار قهر آن شدند.
سنجش شاخص های طراحی محورهای فرهنگی؛ از منظر گردشگری خلاق با هدف بازآفرینی فرهنگ- مبنا در بافت تاریخی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۸۴-۷۳
حوزههای تخصصی:
فرسودگی تدریجی بافت های تاریخی ایران مجریان، طراحان و مردم را ملزم به استفاده از رویکردهای احیاء و بازآفرینی کرده است. ترکیب بازآفرینی با گردشگری خلاق و فرهنگ درآمد تضمین شده ایی در طولانی مدت برای احیاء به ارمغان می آورد. شناخت پارادیم ها و اصول مشترک بین دو رویکرد با تاکید داشتن بر زمینه ی فرهنگی در فضاهای شهری مانند محورهای فرهنگی حائز اهمیت است. هدف پژوهش سنجش اثرشاخص های مشترک دو رویکرد در خیابان ها و محورهای فرهنگی موجود در بافت های تاریخی اصفهان است. به همین منظور دو سوال اساسی مطرح می شود؛ شاخص های موثر از منظر رویکرد گردشگری خلاق در جهت بازآفرینی بافت تاریخی شهر اصفهان از طریق محورهای شهری کدام است؟ و دیگر آن که چه شاخص هایی بیشترین و کم ترین وزن را در محورهای فرهنگی- گردشگری اجرا شده به خود اختصاص داده اند؟ غایت تحقیق کاربردی است. داده های پژوهش حاصل از مطالعات اکتشافی و کتابخانه ایی است. توصیف داده ها از طریق مطالعات کیفی است و تحلیل آن بر اساس روش های کیفی است. نوع پژوهش کیفی است و شامل روش هایی مانند مصاحبه و تحلیل کیفی اسناد است و نتیجه به صورت کیفی ارائه گشته است. دستاورد های پژوش نشان می دهد که هم افزایی گردشگری خلاق در اشکال سخت افزار خلاق، نرم افزار خلاق، سازمان های خلاق با استراتژی های بازآفرینی فرهنگ- مبنا مانند گردشگری، رویداد مداری، برند سازی می تواند متضمن احیای بافت تاریخی در طولانی مدت شود. پدیدار شدن اثر هم افزائی این دو رویکرد در فضای های شهری را می توان در خیابان ها و محور های فرهنگی جست وجو کرد و فرهنگ نیز به عنوان موتور محرکه ی توسعه در فضاهای شهری عمل می کند. چهل شاخص برای سنجش کیفیت محورهای فرهنگی در چهار بعد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی استخراج شده است. بر اساس یافته ها، سنجش اثر هر شاخص به صورت کیفی با تاکید بر فرهنگ نشان داد که بعد اجتماعی و اقتصادی از ضعف های آشکار تری نسبت به دو بعد کالبدی و زیست محیطی برخوردار است.
ارزیابی کیفی معماری کلانتری به مثابه فضای شهری عمومی – عملکردی بر اساس روش ترجیحات کاربر، مورد مطالعه ۲۸ کلانتری تهران بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
35 - 60
حوزههای تخصصی:
در شهر های امروزی، فضاهای شهری متنوعی با طیف وسیعی از عملکردهای تفریحی تا امنیتی وجود دارد. کلانتری ها نیز یکی از این فضا های شهری هستند که مهمترین وظیفه انها، حفظ امنیت و نظم اجتماعی در شهر است. روش تحقیق این پژوهش در دو بخش نظری و عملی صورت پذیرفته است، در بخش نظری با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی بعد های اصلی مورد نیاز برای ارزیابی کیفیت معماری کلانتری، به عنوان یک فضای شهری، توسط نظریه ابعاد کیفی فضا (پروفسور کرمونا) تبیین گردید و همچنین با استفاده از منابع کتابخانه ای از قبیل مقالات و کتب شاخصه های هر کدام از این ابعاد متناسب با معماری کلانتری تبیین گردیده است. در نهایت شش فاکتور (اجتماعی، بصری، ادراکی، فضایی، مورفولوژی و عملکردی) برای معرفی یک فضای شهری براساس نظریه پروفسور متیو کارمونا انتخاب شدند. سپس به تبیین زیر شاخصه های هر کدام از فاکتورها پرداخته شده است. جهت شناسایی عوامل موثر بر کیفیت معماری کلانتری و نحوه اثر آنها ۲۸ مورد از کلانتری های واقع در مناطق 1، 2، 3، 4، 5، 7 و 8 شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته اند. جامعه آماری در این پژوهش متشکل از مراجعین و پرسنل حاضر در کلانتری ها، مهندسین پژوهشگاه ناجا و متخصصین معماری و طراحی شهری انتخاب شده است. به منظور رفع معضل نداشتن دانش تخصصی معماری، جامعه آماری و ایجاد زبان مشترک بین پژوهشگر و پاسخ دهندگان از روش ارزیابی ترجیحات استفاده کنندگان در این پژهش استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از دستیابی به عناصر هویتی است که می توان بوسیله آن، معماری کلانتری، که یک ساختار عمومی – عملکردی شهری است را ارتقاء داد و موجب افزایش کیفیت معماری آن شد. در انتها پیشنهادات طراحی معماری متناسب با پژوهش انجام شده برای کلانتری ها ارائه گردیده است.
شیوه شناسی تطبیقی تحلیلی معماری دستکند در خاورمیانه؛ نمونه موردی: روستای کندوان آذربایجان ایران و روستای گورمه کاپادوکیه ترکیه
حوزههای تخصصی:
شناسایی ظرفیت های موجود بر فضای بام جهت توسعه گردشگری در شهرهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
29 - 34
حوزههای تخصصی:
بام ها از گذشته در شهرهای ایرانی، به عنوان فضایی مهم که نقش های کارکردی و معنایی بی شماری داشته اند، عمل می کرده اند. با این وجود در زمان حاضر و در اکثر شهرهای ایرانی، این ظرفیت های قابل توجه، کاملاً مغفول مانده است. از طرفی شهرهای ایرانی از گذشته به دلیل ویژگی های منحصربه فرد فضایی، اجتماعی، هویتی و فرهنگی، همواره مقصدهای جذابی برای گردشگران بوده اند. اما با ورود مدرنیسم و متعلقاتش به شهرهای ایرانی و ایجاد تغییرات اساسی در بافت آن ها، این شهرها بسیاری از جذابیت های خود را جهت جذب گردشگر، از دست داده اند. بام ها از جمله فضاهای کیفیت بخش به فضای شهرهای ایرانی بوده اند. لذا این مقاله بر آن است تا با بررسی فضای بام ساختمان ها به صورت ویژه، به این سؤال پاسخ دهد که ظرفیت یا ظرفیت های موجود بر فضای بام ساختمان ها جهت توسعه و تقویت گردشگری در شهرهای ایرانی کدام است؟ در این راستا، پیشینه موجود در این زمینه و منابع کتابخانه ای، در کنار بررسی دیگر آثار و مستندات، از جمله سفرنامه ها، سینما و تصاویری از فضاهای شهری، موردبررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که با توجه به افزایش تعداد ساختمان های بلندمرتبه، به ویژه در کلان شهرهایی چون تهران، توجه دوباره به ظرفیت فضای بامِ این ساختمان ها، علاوه بر ارائه نظرگاه های مناسب به شهر، جهت درک بهتر تصویر شهر در ذهن بازدید کنندگان، به واسطه یکپارچگی فضایی و قرارگیری در ارتفاع، فرصت وقوع انواع رخدادها و ایجاد تعاملات اجتماعی، در ارتباط بی واسطه با طبیعت شهر را نیز به کاربران خود می دهند. این امر به نوبه خود علاوه بر ایجاد تصویرِ ماندگار از شهر مقصد، موجب ثبت خاطراتی گره خورده با عناصر طبیعی، انواع فعالیت ها و تعاملات اجتماعی در ذهن گردشگران خواهد شد. لذا به طور کلی، نقش های اصلی بام جهت توسعه گردشگری در شهرهای ایرانی را می توان در چهار عاملِ توسعه تعاملات اجتماعی، تقویت ارتباط گردشگران با طبیعت شهر مقصد، ایجاد تصویر ذهنی مناسب از شهر و افزایش کیفیت تجربه از فضای شهری بیان کرد.
الگوهای سکناگزینی و پراکنش محوطه های عصر آهن در حوضه آبریز اترک میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقرارهای انسانی تحت تأثیر عوامل و نیروهای فضاساز، همواره با تأثیرپذیری از فرآیندهای درونی و بیرونی مختلف درحال تغییر و تحول بوده اند. در این میان استقرارهای انسانی، به عنوان جزئی از نظام های جغرافیایی، که خود متشکل از اجزای مرتبط به یکدیگرند، متأثر از موقعیت و جایگاه مکانی فضایی، دارای تعامل یا ارتباط خود با محیط بوده اند. در این میان نقش عوامل محیطی طبیعی در سازمان فضایی استقرارهای انسانی بسیار برجسته است؛ چراکه شکل گیری، تداوم و یا ترک استقرارها بر اساس استفاده از منابع آب و خاک بوده و گاهی دوام و پایداری آنها نیز در وجود یا عدم وجود منابع طبیعی است. بسترهای محیطی و طبیعی شرایط لازم را برای استقرار سکونتگاه های انسانی مهیا می کنند، ولی بعضی از آنها شرایط پایدارتر را نسبت به برخی عوامل دارند. این پارامترها عبارت اند از: شیب، ارتفاع از سطح دریا، منابع آب، خاک و قابلیت اراضی. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است که برای بررسی الگوهای سکنی گزینی و پراکنش محوطه های عصر آهن در حوضه آبریز اترک میانی می پردازد. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، 6 معیار طبیعی شامل مساحت محوطه ها، ارتفاع از سطح دریا، درجه شیب، فاصله محوطه ها از منابع آب، مسیرهای ارتباطی و نوع پوشش گیاهی به عنوان عوامل مؤثر در استقرار سکونتگاه ها انتخاب شده و با استفاده از روش های آماری در محیط GIS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. به نظر می رسد که پدیده های طبیعی در مکان گزینی، گسترش و توسعه فیزیکی استقرارهای عصر آهن تأثیر به سزایی داشته اند و محوطه های این دوره در دو بخش دشت رسوبی و منطقه کوهستانی شکل گرفته اند.
بازشناسی ادراکات فضای شهری با تطبیق شاخص های چیدمان فضا و نقشه شناختی (مطالعه موردی: بازار بزرگ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
96-73
حوزههای تخصصی:
اهداف: بافت تاریخی شهرها نقش بسزایی در شناخت پیچیدگی ها و ساختار یک شهر دارند که می تواند منجر به شناخت و ادراک افراد شود. بازارهای سنتی نیز به عنوان مهم ترین عنصر تاریخی شهرها محسوب می شوند که علیرغم مطالعاتی که الگویی برای سنجش و ارزیابی ادراک فضایی در بافت بازار ارائه می دهد، این پژوهش به بررسی ادراکات از بازار سنتی تهران با تطبیق شاخص های چیدمان فضا و نقشه های شناختی پرداخته است. ابزار و روش ها: در این پژوهش از روش تلفیقی که ترکیبی از داده های کمی و کیفی و تجزیه و تحلیل آنها می باشد، استفاده شده است. در این راستا ابتدا نقشه بازار تهران در نرم افزار چیدمان فضا بازخوانی و شاخص های نقشه محوری با کروکی های ترسیم شده توسط جامعه آماری شامل کسبه، خریداران یا رهگذران، تطبیق و تحلیل شده است. یافته ها: نظریه چیدمان فضا به تنهایی نمی تواند ابعاد مختلف عینی و ذهنی محیط را برای ما روشن سازد، زیرا این نظریه فقط به ابعاد عینی ناظر می پردازد، لذا برای درک ویژگی های شناختی فضا که متأثر از نوع و نحوه ادراک افراد هست، نیاز به استفاده از نقشه های شناختی برمبنای حضور افراد و تمرکز بر کاربران (اینجا بازار بزرگ تهران) که به شناخت و تجربه محیط می پردازند، است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که فاکتورهای متعدد عینی و ذهنی در کنار هم و گاه با اولویت بندی هایی نسبت به یکدیگر، در تشخیص راهیابی صحیح فضا مؤثر هستند .
پاسخ های زیبایی شناسی به معماری
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
103-123
حوزههای تخصصی:
تاکنون بحث در مورد زیبایی معماری عمدتاً خارج از علوم تجربی صورت گرفته است. با این حال در طی دهه گذشته،
زیبایی شناسی عصب محور، بینش های جدیدی را در زمینه زیربنایی نوروبیولوژیکی زیبایی و هنر فراهم کرده است. اکنون
دانشمندان، به دنبال کاوش در تلاقی علوم اعصاب و معماری هستند. لذا حوزه نوظهور معماری عصبمحور با هدف بررسی
مفاهیم عصبی و روان شناسی در طراحی معماری و برای الهام بخشیدن به ساخت محیطهای مصنوع از تجارب روان شناسی و
بهزیستی پشتیبانی می کند. این فصل به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه معماری عصبمحور می تواند به عنوان یک
علم تجربی توسعه یابد، و در طول مسیر پیشرفت های اخیر زیبایی شناسی عصبمحور چه درسهایی فرا گرفته میشود. برای این
منظور، یک چارچوب اولیه عصبی با عنوان سهگانه زیباییشناسی ترسیم شده است. تا تحقیقات عصبشناسی گذشته در حوزه
محیط ساخته شده را با ایجاد انگیزه در مطالعات آزمون- فرضیات آینده بسترسازی کند. و در نهایت، مزایا و محدودیت های
بالقوه این حوزه پژوهشی را مورد بحث قرار دهد.
بداهه گفتوشنودِ موسیقایی پدیدارشناسیِ موسیقی از بروس الیس بنسن
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
133-140
حوزههای تخصصی:
سنجش قرارگاه های رفتاری در قلمرو اماکن مقدس مورد پژوهی: بافت پیرامون حرم مطهر حضرت معصومه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
21 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : زائران در مسیر تشرف به اماکن زیارتی با گذر از مدارهای رفتاری، تحت تأثیرات عینی و ذهنی نظام محیط-رفتار قرار می گیرند که الگوهای رفتاری آنها را تحت الشعاع قرار می دهد. توجه به اصل همساختی و تناسب ساختارهای کالبدی با الگوهای رفتاری در قالب مکان–رفتار یا قرارگاه های رفتاری، موضوع مهمی در کیفیت بخشی به قلمروهای معنوی با نقش زیارتی است که کمتر به آن پرداخته شده است. هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناسایی و سنجشِ میزان همساختی قرارگاه های رفتاری در قلمرو اماکن مقدس در عرصه های تشرفِ پیاده مدار حرم مطهر حضرت معصومه (س) انجام گرفته است. روش پژوهش: تحقیق حاضر، کاربردی با نظام پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) و روش تحقیق توصیفی-ارزیابانه انجام شده است. در گردآوری اطلاعات، روش های کتابخانه ای و میدانی در پنج دوره زمانی و در یک بازه شش ماهه با استفاده از ابزارهای مشاهده منفعلانه ناظر تعلیم دیده، نقشه برداری رفتاری، ردگیری، عکس برداری و پرسشنامه به کار گرفته شده است. تدابیر و روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات با کمک استدلال قیاسی-استقرایی انجام شده است. نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاکی از آن است که قرارگاه های رفتاری پیرامون حرم مطهر با ارائه برنامه و کارکردهای متنوع، طیفی از سازوکارهای رفتاری سازگار و ناسازگار با زمینه را ارائه می دهند. سیاست ایجاد عرصه های پیاده مدار در سال های اخیر، موجبات هم افزاییِ همساختی کالبد با برپایی مناسک و مناسبات مذهبی به عنوان مهم ترین الگوی جاری در قرارگاه های مذهبی این قلمرو گردیده است؛ با این حال، ضعف در پاسخگویی و انعطاف ساختار کالبدی در مقابل برخی از الگوهای رفتاری ایستا در ایام عادی و مناسبتی، نشانگر این است که ساختار کالبدی این قرارگاه های رفتاری با تمام نیازها و فعالیت های زائران، همساختی کافی را ندارد. ازاین رو، بازتعریف مجدد قرارگاه های رفتاری مذکور به عنوان زنجیره ای از عرصه های پیوند دهنده که طی طریق تشرف را بسامان می نمایند،تابع ملاحظات طراحانه در کیفیت بخشی، متناسب با اصل همساختیِ محیط-رفتار و منطبق برفرهنگ زیارتی این قلمرو است.
بررسی رابطه زیرساخت سبز-آبی و کاهش آسیب پذیری سلامت در برابر گرمای شدید متأثر از تغییرات اقلیمی؛ نمونه موردی: شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
69 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تغییرات اقلیمی خصوصاً روند گرمایش در دهه های اخیر، به طور فزاینده ای بر سلامت تأثیر گذاشته و به افزایش بیماری ها و مرگ ومیر به ویژه در شهرها انجامیده است. اجرای استراتژی سازگاری و کاهش تغییرات اقلیمی با مدیریت زیرساخت های سبز-آبی می تواند پیامدهای این تغییرات را کاهش دهد. فرضیه تحقیق آن است که افزایش سرانه زیرساخت سبز-آبی نواحی مختلف شهر، موجب کاهش دما و تعداد بیماران مرتبط با گرما در آن نواحی خواهد شد. هدف پژوهش: هدف، مقایسه بین اثر دو شاخص میزان زیرساخت سبز-آبی در جهت کاهش دما و خطرات سلامت است. روش پژوهش: شهر قزوین به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. بیماری هایی که مرتبط با گرما هستند و در این پژوهش بررسی شده اند، عبارتند از:گرمازدگی، بیماری های قلبی-عروقی، سکته مغزی و بیماری های تنفسی (به عنوان متغیر وابسته). تعداد این بیماران، از تماس های اورژانس به تفکیک نواحی شش گانه اورژانسی شهر در بازه زمانی فروردین 1397 تا مرداد 1399 پایش شده است. در همین بازه نقشه جزیره حرارتی سطوح شهری مستخرج از داده های مودیس تولید شد. زیرساخت های سبز-آبی به کمک نقشه کاربری و NDVI شناسایی و درصد مساحت و سرانه آنها به عنوان شاخص های میزان زیرساخت ها (متغیر مستقل) برای هر ناحیه محاسبه شد. تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS انجام گرفت و از معیار ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. ابتدا تحلیل همبستگی خطی بین متغیر وابسته و مستقل انجام شد. سپس مقایسه های چندگانه میانگین بین نواحی برای چهار بیماری صورت گرفت و از آزمون ANOVA استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج، رابطه معکوس معنی دار بین سرانه زیرساخت سبز-آبی با تعداد تماس های اورژانس در بیماری های قلبی-عروقی، سکته مغزی و بیماری های تنفسی را نشان می دهد. ناحیه مولوی و فردوسی با کمترین سرانه و بیشترین دما، افزایش بیمار و ناحیه پردیس با بیشترین سرانه و کمترین دما، کاهش بیمار را دارند. چنین رابطه ای برای درصد مساحت صادق نیست. بنابراین مناطق شهری با جمعیت متراکم بایست در اولویت برنامه ریزی منظر قرار گیرند تا نابرابری سلامت منتج از تغییرات اقلیمی، کاهش یابد.
نقش خاطره در برساخت تاریخ و شکل دهی جامعه در درام تاریخی دوران پهلوی اول بر اساس آرای پل ریکور
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
33 - 45
حوزههای تخصصی:
تاریخ ماحصل بازنمایی خاطره هاست. پل ریکور خاطره را به دو دسته خاطره فردی و خاطره جمعی تقسیم می کند که به امر بازنمایی گذشته می پردازند. اما همواره بخشی از گذشته دیگر در دسترس نیست. این امر ناشی از فراموشی بخش هایی از خاطره است که باعث ایجاد اختلال در بازنمایی گذشته می شود. بنابراین تاریخ همواره با واقعه تاریخی اختلاف دارد. نهادهای اجتماعی و سیاسی نیز از این اختلال استفاده کرده و جوامع را با ایدئولوژی مدنظر خود کنترل و هدایت می کنند. نحوه چگونگی ارائه خاطره و تاریخ نیز وابسته به سیاست نهاد ارائه دهنده است. در دوران پهلوی اول حاکمیت با استفاده از همین سیاست خاطره توانست یک تاریخ برساخت شده را از ایران باستان ایجاد کند که این امر به مدد هنر تئاتر در جامعه شکل گرفت. پژوهش حاضر با استناد به داده های کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا با بررسی برخی درام های تاریخی مهم این دوره چگونگی انجام سیاست خاطره و تزریق ایدئولوژی برای برساخت تاریخ را در دوران پهلوی اول از طریق تئاترها را بررسی کند. در این مسیر نقش پررنگ دستگاه های سیاسی و چگونگی دستکاری خاطره و تاریخ مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه حاکمیت از وجوه تئاتری جامعه برای رسیدن به این هدف استفاده کرده و روشنفکران نیز-خواسته یا ناخواسته- در این ایدئولوژی نقشی یاری دهنده داشتند.
نقش زمان و نسبت آن با رویکرد درزمانی و هم زمانی در مکتب نگارگری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
7 - 23
حوزههای تخصصی:
مکتب نگارگری شیراز، برخوردار از نگاره های متمایزی در دوره های آل اینجو، آل مظفر و تیموری است که زبان بصری آن، از حیث استمرار و زمینه های تجربه شناختی، در بیانی متفاوت از سایر مکاتب هنری به لحاظ اهمیتِ نقش زمان ، شایسته بررسی است. بر این اساس، رویکردهای هم زمانی و درزمانی روش هایی هستند که امکان بررسی متنی تصویری چون نگاره را در مقطعی خاص یا در لایه های متوالی زمان فراهم می کنند. به عبارت دیگر، رویکرد هم زمانی، عناصر تصویری را که هم زمان در مناسبت با سایر اجزاء و عناصر، در یک نگاره به کار رفته اند، تحلیل می کند و رویکرد درزمانی عناصر را در قالب متنی که بخشی از یک نظام تاریخی به حساب می آیند، بررسی می کند. این پژوهش با هدف بررسی نقش زمان در نگاره های مکتب نگارگری شیراز و در نسبت با دو رویکرد هم زمانی و درزمانی به دنبال پاسخ این پرسش است که مفهوم سازی زمان و بازنمود آن در یک اثر نگارگری، بر چه اقسامی استوار بوده و چگونه رویکردهای هم زمانی و درزمانی به ترتیب در جهت به نظم درآوردن نظام زبان تصویری نگاره ها و تبیین سیر تکامل تاریخی آنها تفسیر می شود. نتایج حاصل از پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و در راستای مطالعه منابع مکتوب کتابخانه ای صورت گرفته است، حاکی از آن است که نقش زمان در نگارگری مکتب شیراز، نه تنها بر انواع زمان های خطی، کیفی، زبانی، روایی و مکانی استوار است، بلکه در نسبت با رویکردهای هم زمانی و درزمانی، به ترتیب بر مؤلفه های موقعیت نمایی، بعدنمایی و جهت نمایی در گستره رخدادها و احوالات فرهنگی، اجتماعی نیز تبیین پذیر است.
«جنبش گلابی» در کاریکاتورهای انقلاب ژوئیه فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
88 - 101
حوزههای تخصصی:
کاریکاتور از شیوه های مهم هنری در بیان انتقاد و اعتراض سیاسی و اجتماعی به زبان هجو و طنز است. کاریکاتورهای سیاسی در انقلاب ژوئیه (1830) و در زمان لویی فیلیپ پادشاه فرانسه به دلیل فساد و ناکارآمدی وی و درباریان و همچنین فشار و مخالفت با آزادی بیان و انتشار روزنامه های منتقد، محبوبیت بسیاری در جامعه پیدا کرد. کاریکاتوریست های این دوره به سردمداری شارل فیلیپون با چاپ کارتون های هجوآمیز به عملکرد شاه و درباریان اعتراض کردند. نمایش شاه به صورت گلابی به عنوان جنبش هنری و نمادی از فساد سلطنتی درآمد. هدف این مقاله بررسی نهضت هنری گلابی در کاریکاتورهای فرانسه و نشریات دوره احیای سلطنت، در زمان پادشاهی لویی فیلیپ است. سؤالی که مطرح می شود این است که دلایل به وجودآمدن جنبش گلابی در زمان سلطنت لویی فیلیپ چه بود، چه عواملی سبب محبوبیت این کاریکاتورها در جامعه آن روز فرانسه شد. باید گفت، فشارهای سیاسی بر هنرمندان و منتقدان باعث شد تا کاریکاتوریست ها مجبور به استفاده از استعاره و تمثیل شوند؛ چهره گلابی شکل لویی فیلیپ نیز به این نمادسازی کمک فراوانی کرد. ضمن اینکه گلابی در نزد عامه به مفهوم ساده لوح بود. این مقاله به روش توصیفی و تا اندازه ای تحلیلی انجام گرفته است.