فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
1 - 15
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی موضوع امنیت ملی ایران در روند جهانی شدن است. امنیت ملی مهم ترین اصل در ثبات هویت ملی و استقلال یک واحد سیاسی در جهان بوده و بقای تمامیت ارضی و استمرار حکومت یک کشور، بستگی به آن دارد. در راستای این هدف، از آثار و افکار اندیشمندانی نظیر آرت شولت، هلد، رابرتسون، واترز، بوزان، لیپمن، هاروی و گیدنز برای احصای آینده های محتمل امنیت ملی ایران در فرایند جهانی شدن روزافزون استفاده شد. روش این تحقیق آینده پژوهی بوده که با تأسی از ابزارهای دیگر آن مانند درخت وابستگی و ریخت شناسی برای دستیابی به داده ها از آرشیوهای ملی و بین المللی در کتابخانه ها و وب سایت ها استفاده شد. روش سناریوسازی برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که از میان سناریوهای شش گانه مستخرج از نظریه ها و پیشینه های تحقیق، سناریوی ششم محقق خواهد شد؛ زیرا امنیت ملی به امنیت سیاسی بستگی داشته و ثبات نظم اجتماعی را به همراه می آورد. افرادی چون پل راجرز معتقدند که سهم خواهی و برابری بین المللی به اندازه رعایت قوانین و حاکمیت حقوق بین الملل مهم است. همچنین رعایت مذاکره بین ملت ها و سایر بازیگران امنیتی، به دور از مداخله ی نظامی، برای حل وفصل مشکلات کشور، حیاتی است.
دستور زبان شکل خانه های سنتی کاشان: بررسی ساختار شکلی و روابط فضایی 19 خانه تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
20-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: تاکنون معماری ایرانی از جنبه های تاریخی، فلسفی، شکلی و فضایی موردمطالعه قرارگرفته است. دستور زبان شکل ابزاری تحلیلی برای مطالعه سبک ها و تاریخ معماری است که توانایی ارائه یک زبان مشترک و چهارچوب مفهومی، شکلی منسجم و یکپارچه برای بررسی تفاوت های جغرافیایی و تحولات زمانی معماری ایرانی دارد. در این پژوهش گام نخست برای تدوین این دستور زبان مشترک معماری ایرانی، با تدوین یک دستور زبان شکل اختصاصی مربوط به خانه های سنتی کاشان، برداشته شده است. روش ها: از صد خانه میراثی شناسایی شده، تعداد 19 نمونه به روش نمونه گیری اتفاقی/قضاوتی انتخاب شده اند. با تحلیل شکلی و فضایی نمونه ها، قواعدی حداقلی برای تولید ساختارهای شکلی و فضایی ارائه شده است. یافته ها: دستور زبان ارائه شده در 4 مرحله، ساختار شکلی و روابط فضایی میان اشکال را تولید می کند. دامنه معتبر متغیرها و بیان جبری ارائه شده است. هم چنین به کمک دستور زبان، فضاهای موجود در نمونه ها گونه شناسی شده اند. در خانه های کاشان مهم ترین فضاها، فضاهایی با عرض 5 پیمون، بر اساس ساختار شکلی به 8 گونه شکلی قابل افراز هستند. ازنظر روابط فضایی میان اجزا نیز می توان 6 گونه ی مشخص از روابط میان اجزای داخلی هر یک از ساختارهای شکلی پیشین شناسایی کرد که در بخش یافته ها شرح داده شده اند. نتیجه گیری: دستور زبان ارائه شده می تواند ساختار منسجمی برای مطالعه ی معماری ایرانی باشد. همچنین می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای مطالعه ی گونه شناسی های شکلی مورداستفاده قرار گیرد. امکان مقایسه و همچنین ارتباط میان گونه های مختلف شکلی را فراهم و مطالعات را انسجام بخشد.
بررسی هنر تصویرسازی در دوره های مختلف قاجار
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی هنر تصویرسازی و نقاشی دوره اول و دوم قاجار پرداخته شده است و مسایل مختلف بر جریان سازی تصویرسازی و نقاشی این دوران مقایسه شده است. آثار تصویری و نگاره های بر جای مانده از این سرزمین تجلّی گاه باورها، اندیشه ها و آرمان های مردم است که تحت شرایط گوناگون، متحوّل شده و شیوه های گوناگون تصویرسازی به وجود آمده است. با توجه به این که در دوره ی قاجار، شیوه های مختلف تصویرسازی وجود داشته، در این مقاله شیوه های مختلف تصویرسازی در این دو دوره بررسی شده. بررسی های انجام شده بیان می کند که هنر تصوی رگری این دوران بر شانه های نقاشی سنتی است. آشنایی ایرانیان با اندیشه ها، نقاشی های غربی و ابزارشان، به تصویرگری قاجاریه تجربه ای نو بخشیده است. دوره ی اول قاجار فتحعلی شاه دوره ی تجربه های نقاشان با شیوه ی فرنگی می باشد و هنرمندان سبکی مبتنی بر نقاشی سنتی به وجود می آورند. نقاشی و تصویرسازی در دوره دوم ناصرالدین شاه به بعد رنگ و بوی اروپایی غالب می شود. آشنایی ایرانیان با چاپ سنگی، عکاسی و ... باعث تحوّل تصویر گری می شود و به تدریج نقاشی قاجار به توده های اجتماعی تسرّی می یابد.
آیکونوگرافی نقش «خورشیدخانم» در رودوزی های ایرانی و رابطه آن با چشم زخم (نمونه موردی: خورشیدخانم های گنجینه کاخ صاحبقرانیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : رود وزی ها از ایران باستان تا امروز با کاربرد های متفاوت با تنوعی گسترد ه د ر نقش، رنگ و نوع د وخت با توجه به منطقه تولید شان، رایج بود ه است. د ر این میان، رود وزی هایی با نقش مایه خورشید خانم موجود د ر کاخ صاحبقرانیه موضوع این پژوهش است که همین نقش مایه د ر مناطقی از ایران برای د وری از چشم زخم استفاد ه می شد ه است. هدف پژوهش : این تحقیق به د نبال شناخت کاربرد نقش مایه خورشید خانم و چرایی تصویرسازی خورشید ، با رخساره زن د ر این رود وزی هاست. اینکه معانی فرهنگی و کارکرد ی این نقش د ر این رود وزی ها چیست و چه رابطه ای با چشم زخم د ارد و جهت پاسخ به این پرسش ها از رویکرد آیکونوگرافی استفاد ه می شود . از این رو هد ف مقاله تحلیل آیکونوگرافی نقش مایه خورشید خانم د ر رود وزی های گنجینه صاحبقرانیه و رابطه آن با چشم زخم د رد و سطح توصیف و تحلیل معناهای مستتر د ر این نقش هاست. روش پژوهش : این تحقیق به صورت کیفی و روش (توصیفی-تحلیلی) انجام شد ه، چارچوب نظری آن براساس رویکرد آیکونوگرافی مکتب اروین پانوفسکی است و منابع تحقیق به شیوه مید انی و کتابخانه ای گرد آوری شد ه است. نتیجه گیری : خورشید د ر فرهنگ باستان با چشم و چشم زخم رابطه نزد یک د ارد . صورت زن د رون خورشید را می توان نماد آناهیتا و خورشید را نماد مهر د انست که هرد و د ر ایران باستان محافظ انسان د ر برابر اهریمن هستند . خورشید به عنوان چشم آسمان ویرانگر و محافظت کنند ه است. د ر اد بیات د ر بسیاری از مواقع خورشید با صورت زنانه توصیف شد ه، همچنین د ر فولکلور برخی از مناطق ایران صورت زیبای زنانه ای را روی سبویی جهت رفع چشم زخم می کشید ند و «چشمارو» می خواند ند . این نقش مایه د ر بعضی از مناطق ایران چش چشی یا چشوک خواند ه و برای د وری از چشم زخم کاربرد د ارد که می توان کاربرد نمونه های صاحبقرانیه را نیز به این منظور د انست.
زبانِ موسیقایی و شناخت
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
86 - 88
حوزههای تخصصی:
تبیین نقش الگوهای رویدادِ برگرفته از عوامل فرهنگی و طبیعی در شکل گیری الگوهای فضایی معماری بومی؛ مطالعه ی موردی: روستای سرآقاسید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۲۸-۱۵
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران دارای گستردگی وسیع جغرافیایی و اصول مانایی است که بیش از هر زمان دیگری به تحلیل، بازخوانی و نقد علمی و منصفانه نیاز دارد؛ خوانشی که زیربنای بهبود فرایندها و روش های حفظ این آثار، نحوه ی مداخله در آن ها، دستیابی به ریشه های فرهنگی و گونه شناسی معماری این سرزمین باشد. معماری بومی به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است؛ از باورهای ذهنی، فرهنگ محلی و رویدادهای فردی و اجتماعی پیروی می کنند. می توان گفت، عوامل فرهنگی روح حاکم بر همه ی الگوهای فضایی معماری بومی و الگوهای رویداد واقع در آن ها را تشکیل می دهد. با این زمینه ی فکری است که الگوهای فضایی متأثر از الگوهای رویداد و الگوهای رویداد نیز متأثر از فرهنگ و طبیعت و درنتیجه معماری بومی به مثابه ی نمود فرهنگی نگریسته می شود. این پژوهش، ماحصل بررسی کیفیت تعامل وجوه فرهنگی و بستر طبیعی و تأثیر آن ها بر رویدادها و درنتیجه معماری بومی روستای سرآقاسید، از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال بختیاری است. هدف اصلی این پژوهش کیفی، شناسایی و ترسیم چهارچوبی الگومدار برای تحلیل معماری بومی روستای سرآقاسید است به گونه ای که بتواند با بررسی عوامل فرهنگی در بستر طبیعی نمونه ی موردمطالعه، الگوهای رویداد و الگوهای فضایی شکل دهنده ی آن را شناسایی و رابطه ی بین آن ها را تبیین کند. مسئله ی پژوهش، نحوه ی ارتباط میان الگوهای فضایی با باور مردمان، ریشه های فرهنگی و محدودیت های طبیعی، و نیز نحوه ی بروز آن ها در ساختار کالبدی روستاست. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، در بستری از مشاهدات میدانی، بررسی های عینی و کروکی های تحلیلی و نیز انجام مصاحبه ی عمیق باهدف شناسایی الگوهای تشکیل دهنده ی روستای هدف انجام پذیرفته است و نتایج این تحقیق حاکی از آن است که الگوهای رویداد، نمود عینی عوامل فرهنگی و طبیعی است که در قالب الگوهای فضایی تجلی یافته است.
بررسی تاثیر مولفه های ادراکات محیطی فضاهای آموزشی بر ارتقای یادگیری دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هر کودک در مدرسه بخش مهمی از عمر خود را می گذراند که هدف از این حضور در مدارس آموختن و پرورش توانایی و مهارت کودک و رفتارهای فردی و اجتماعی است. طراحی نامناسب محیط مدرسه سبب نارضایتی ، خستگی و کاهش یادگیری آن ها می شود. اهمیت به ویژگی های روحی دانش آموزان و الگوهای رفتاری آن ها در طراحی محیط های آموزشی و مدارس ، می تواند به یادگیری آنان و شکوفایی استعدادهای آن ها کمک کند. درنتیجه، طراحی مدرسه و فضای آموزشی با توجه به نیازهای ویژه کودکان، از اهمیتی ویژه برخوردار است. آنچه که این مقاله به آن پرداخته جنبه های متفاوت تاثیر فضای آموزشی و مولفه های ادراکات محیطی این فضاها بر یادگیری کودکان با رویکرد ارتقای یادگیری دانش آموزان می باشد. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش انجام تحقیق، تحقیق پیمایشی- تحلیلی می باشد. پژوهشگر به منظور سنجش دیدگاه دانش آموزان ، با مطالعه و دسته بندی پژوهش های پیشین به تدوین جدول هدف- محتوا پرداخته است و با توجه به این جدول پرسشنامه ای طراحی کرده است، و همچنین از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.برای بررسی روایی سازه 40 پرسشنامه بین متخصصان توزیع گردید و از تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار SPSS به منظور بررسی روایی سازه استفاده شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش بیان می کند که مولفه هایی برگرفته از ادراک محیطی، نظیر: تنوع چیدمان مبلمان و مبلمان انعطاف پذیر و متحرک، فضاهایی با امکان تعاملات مشارکتی، ترکیب متناسب رنگ در فضا، ورودی و مسیرهای خوانا و دعوت کننده، زمین شن بازی، حضور آب، تراس هایی در امتداد کلاس ها در طبقات، پارک مشارکتی، گودال باغچه، پنجره های قدی و نورگیر و... در ارتقای یادگیری دانش آموزان موثر عمل می نمایند.
تلفیق معماری و هنر با الهام از طبیعت، مطالعه موردی: معماری دوران اسلامی استان کردستان
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶)
95 - 113
حوزههای تخصصی:
با وجود تلاش های فراوانی که در دهه های اخیر برای بهبود فرایند طراحی معماری انجام گرفته است، به ندرت راه حل هایی روشن برای به کارگیری هنر در معماری با الهام از طبیعت تدوین شده است. ازاین رو تحلیل، مقایسه و بررسی نمونه های موجود و آثار معماران بزرگ معاصر برای پاسخگویی به چگونگی استخراج راهکارهای طراحی آنان در مواجه با طبیعت و الهام از آن و دستیابی به سرنخ هایی به منظور برانگیختن قوه تخیل طراحان در بهره-گیری از آن ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش سعی بر آن است مؤلفه های تأثیرگذار هنر الهام گرفته از طبیعت با تأکید بر معماری اسلامی استخراج و دسته بندی گردد. همچنین کوشش مى شود، بنیادها و اصولی را که به صورتى عام و چشمگیر در فضاهاى معمارى اسلامی با الهام از طبیعت قابل رؤیت و دریافت است، در قالب موضوع هاى مختلف تبیین نمود تا دریچه اى به ادراک بهتر این معمارى گشوده شود. بر همین اساس هدف از این پژوهش آگاهی از تداعیات ذهنی هنرمندان در فرآیند طراحی، مبتنی بر الگوگیری از طبیعت در جهت بهبود تفکر معماری اسلامی است. نوع این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و از مبنای هدف کاربردی است. داده های مورد نیاز برای شکل گیری نظری موضوع با روش کتابخانه ای و تحلیل هایی که برای هر اثر آورده شده با روش مطالعات میدانی جمع آوری شده است. در این پژوهش مؤلفه ها و راهکارهایی برای بهره گیری بهتر از هنر و طبیعت جهت انگیزش تخیل و استفاده طراحان از آن ها پیشنهاد می گردد. دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن است که طبیعت به صورت کلی تأثیر قابل توجهی بر معماری اسلامی دارد و در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت معماری اثرگذار است. هنر طبیعت همیشه در همه جا حاضر و طبقه بندی ناپذیر و به مثابه ابزاری بسیار قدرتمند برای الهام بخشی است. موضوعی که در بناهای شاخص و نمونه های مطروحه از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین معماری اسلامی بیش از آنکه در پی شکل و فرم مشخصی باشد، در خدمت انسان مسلمان برای رسیدن به کمال به کمک طبیعت بوده و هدف غایی از خلقت انسان را که همانا عبادت الهی است را پیگیری می کند. لذا برداشت های فرم گرایانه و ظاهری از طبیعت به تنهایی کافی نخواهد بود و حضور روح طبیعت در معماری است که به ارتقا و تجلی آن خواهد انجامید. همچنین قابل استنباط است که مسائل اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر منطقه و ناحیه به شدت می تواند بر معماری و کارکردهای آن تأثیرگذار باشد، لذا فرهنگ خاص اسلامی نیز فرم ها و کارکردهای خاص خود را به وجود می آورد و همین نکته است که سبب تفاوت معماری اسلامی با سایر بناها می شود.
خوانش قرآنی معنای «معماری» بر اساس آیه شریفه 61 هود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۴۰-۲۵
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم کتاب راهنمای زندگی است و معماری ظرف زندگی انسان. معماری از زندگی شکل می پذیرد. مفاهیم مطرح شده در قرآن کریم به عنوان کتاب راهنمای زندگی می تواند به تولید مفاهیم نظری در حوزه معماری کمک کند. این پژوهش تحقق مفهوم واژه «عماره» در قرآن را تبیین کرده و به دنبال این پرسش است: معانی که باید در معماری باشند و از آیه مذبور می توان استخراج و استنباط نمود چیست و این مفاهیم چگونه می تواند در معماری تحقق یاید. هدف این پژوهش درک شئون گوناگون امر الهی در معماری و ارتقاء معانی معمارانه آن است. مبانی نظری پژوهش در ذیل مطالعات معناشناسی کلمه «عماره» ارائه می شود. از روش معناشناسی برای تبیین مؤلفه های معنایی واژه ها در عبارت «هو انشأکم من الارض واستعمرکم فیها» از آیه 61 هود استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در نگاه زبان شناسی تاریخی «عَمَرَ» و «عَبَدَ» هر دو به جای هم به کاررفته است؛ بنابراین این دو واژه اشتقاق مشترک یا هم معنایی در ریشه دارند؛ بنابراین آبادانی می تواند جزء بندگی باشد و بندگی آبادانی همراه آورد. استعمار بر وزن استفعال، طلب عمارت است؛ یعنی خدا انسان را از زمین آفریده و از او آبادی آن را خواسته است؛ از تأمل در آیات قرآن استنباط می شود هرچند معماری باید ایمن باشد، «عماره» تنها به معنای ساخت کالبد فضایی نیست؛ همان طور که آفریدگار، زمین را مسخر انسان و مهد آرامش او قرار داده است، انسان باید بتواند معماری را بستری برای پاسخ گویی به نیازهای مادی و معنوی چون تفکر، عبادت و آرامش قلب قرار دهد و همان طور که انشاء در طی زمان صورت می گیرد معماری نیز باید متناسب با زمان و زمانه بالنده شود، ارتقاء یابد و بستر شکوفایی افراد را فراهم کند. نتیجه این پژوهش معانی معماری مستخرج از آیه را در شش بحث معماری به مثابه عامل زندگی بخشی به مکان، جایگاه به آرامش رسیدن انسان، مکان رشد و تربیت، بستر ارتباط با آسمان و زندگی معنوی انسان، نقش معمار به عنوان خلیفه الله و تجلی پروردگار در مکان زندگی انسان مطرح و تببین می کند که استعمار فی الارض باعث جهت گیری انسان به سمت خدا، طلب مغفرت الهی و آمادگی برای جلب رحمت خداوند می شود.
بررسی و تحلیل ساختارهای انسان گرایی در شخصیت های اساطیری فانتزی منظومه های حماسی بهمن نامه و فرامرزنامه منطبق با نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
7 - 26
حوزههای تخصصی:
منظومه حماسی بهمن نامه ایرانشاه ابن ابی الخیر در سال 1373 با ویرایش رحیم عفیفی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر گردیده و منظومه حماسی فرامرزنامه از سرایندگان ناشناس اواخر قرن پنجم نیز با کوشش ماریولین فان زوتفن و ابوالفضل خطیبی در سال 1394 به چاپ رسیده است. در این منظومه های حماسی، با افراد موفق زیادی با ویژگی های والای انسانی مواجه هستیم. از طرفی، ارج نهادن به شاخصه های مطلوب و مثبت انسانی، یکی از محورهای اصلی در مکتب روانشناسی انسان گرا است. بنابراین، می توان این شاخصه ها را در شخصیت های اساطیری مورد بررسی قرار داد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد ساختارهای انسان گرایی در شخصیت های اساطیری فانتزی منظومه های حماسی بهمن نامه و فرامرزنامه منطبق با نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش که از بررسی منابع کتابخانه ای با تحلیل محتوا به دست آمده نشان می دهد که ویژگی های خاص و خارق العاده شخصیت های اصلی این دو اثر حماسی که با استعدادهای خدادادی به خودشکوفایی رسیده اند، در ابعاد رفتاری، گفتاری و فکری، قابل مقایسه با «نظریه خودشکوفایی مزلو» می باشند. اهداف پژوهش: 1.بررسی و تحلیل ساختارهای انسان گرایی در شخصیت های اساطیری فانتزی منظومه های حماسی بهمن نامه و فرامرزنامه. 2.بررسی و تحلیل ساختارهای انسان گرایی نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو منطبق با شخصیت های اساطیری فانتزی منظومه های حماسی بهمن نامه و فرامرزنامه. سؤالات پژوهش: 1.ساختارهای انسان گرایی در شخصیت های اساطیری فانتزی منظومه های حماسی بهمن نامه و فرامرزنامه کدامند؟ 2.کدام ساختارهای انسان گرایی نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو منطبق با شخصیت های اساطیری فانتزی منظومه های حماسی بهمن نامه و فرامرزنامه می باشند؟
سنجش و ارزیابی شاخص های تاب آوری اجتماعی محلات مسکونی (مطالعه موردی محلات سنتی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
446 - 470
حوزههای تخصصی:
بافت ها و محلات مسکونی همچون سایر بافت های شهری در پی تغییرات سریع شهرها در معرض چالش ها و تغییرات عمده قرار گرفته اند. تاب آوری با ماهیت اجتماع محور بودن، به عنوان مفهومی نوین؛ با آماده سازی محلات و بافت های مسکونی در برابر تغییرات و چالش های پیش رو، با بهبود شرایط و ارتقاء جنبه های کمی و کیفی زندگی و با جلوگیری از در معرض خطر قرار گرفتن سلامت، رفاه، وحدت، انسجام اجتماعی و .... نقشی عمده در تاب آوری کل جامعه ایفا می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از رویکرد کمی؛ با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و مدل معادلات ساختاری؛ به دنبال افزایش ظرفیت و توان تاب آوری در محلات و طراحی مجموعه های زیستی تاب آور می باشد. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای- اسنادی و از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان سه محله به نام های کلپا، حاجی و کبابیان تشکیل می دهند. نحوه نمونه گیری به صورت تصادفی ساده و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 386 نفر محاسبه شد. به منظور سنجش اعتبار درونی و پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ (784/0) و برای روایی همگرا(892/0) از میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شدکه نشان از اعتبار بالای پرسشنامه ها دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ابعاد سرمایه اجتماعی از جمله؛ اعتماد اجتماعی، حمایت عاطفی، پیوند اجتماعی و وساطت اجتماعی به ترتیب براساس واریانس تبیین شده بیشترین رتبه بندی در بین سایر ابعاد را دارند؛ که در این میان، اعتماد اجتماعی اهالی نسبت به سازمان ها و نهادهای محلی با بار عاملی 795/0درصد مهمترین متغیر تشکیل دهنده شاخص شبکه اجتماعی با واریانس کل620/8 درصد می باشد. اهداف پژوهش: بررسی عوامل مؤثر و مؤلفه های مطرح در مقوله تاب آوری اجتماعی در محلات سنتی و بافت های مسکونی. تدوین چارچوب جامع تاب آوری اجتماعی به منظور سنجش؛ ارزیابی و اولویت سنجی مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در محلات. سؤالات پژوهش: مؤلفه ها و شاخص های اثرگذار و ارتقادهنده تاب آوری اجتماعی در محلات کدامند؟ علت ماندگاری و تاب آوری برخی از محلات نسبت به سایر بافت ها و محلات چیست؟
اصول زیست شناسی شکل گیری پدیده ها : الگو برداری از طبیعت در فرآیند فرم معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
519 - 538
حوزههای تخصصی:
ظهور نظریات و روش های رایانشی نوین برگرفته از سیستم های زیست شناختی، در طی چند دهه اخیر، تعمیق در اصول و قواعد فرآیند تولید فرم را امکان پذیر کرده است. فرآیند الگوبرداری و الگوسازی، امروزه فراتر از حوزه شکلی بوده و مجموع دانشی که در نحوه شکل گیری اجزاء زیستی وجود دارد به حوزه ارزشمند برای تولید الگو تبدیل شده است. چنین الگوبرداری نوینی از طبیعت، در مسیری تحت عنوان طراحی الگوریتمیک یعنی خدمت گرفتن رایانش به عنوان ساختار اصلی فعالیت های رایانه، از طریق الگوریتم ها و کد ها و برنامه ها، معادل آنچه در طبیعت به عنوان ژنوم شناخنه شده است میسر می گردد. در این پژوهش هدف عمده بر روی ارائه چارچوبی مشخص و روشی نظام مند از نقش سیستم های زایشی در تولید فرآیندی فرم معماری می باشد. برای این منظور با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به استناد تحقیقات کتابخانه ای، به مطالعه، دسته بندی و توصیف ویژگی ها و مکانیسم سیستم های زایشی و مقایسه توانمندی هریک از آنها در تولید فرم پرداخته شده است نتیجه اینکه سیستم های زایشی با الهام از اصول زیست شناختی شکل گیری پدیده ها، در مسیر الگوریتمیک، نقش عمده ای در تولید فرآیندی فرم معماری، می تواند داشته باشد. اهداف پژوهش: مطالعه مکانیسم های سیستم های زایشی. بررسی نقش سیستم های الگوریتمیک در فرایند تولید فرم معماری. سؤالات پژوهش: سیستم های زایشی چه مختصاتی دارند؟ چگونه می توان از سیستم های زایشی در فرایند تولید فرم معماری استفاده کرد؟
سنجش نقش محور عبادی در شکل گیری مساجد یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
51 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نوع سازماندهی مساجد، نشان دهنده تفکرات سازندگان آن است که در قالب فرم کلی، سازماندهی نقشه، جایابی فضاها، تزئینات و از این دست قابل بیان است. از دیرباز توجه به جهت قبله و نحوه شکل یابی مسجد در نقشه سکونت گاه، یکی از مهم ترین مسائل شکل دهنده به کالبد مساجد بوده است.
هدف پژوهش: هدف تحقیق بیان روش هایی است که در طی آن قبله نه تنها براساس جایگاه محراب بلکه به لحاظ سامانه حرکت و نسبت توده و فضا در شکل حجمی مساجد نشان داده شده است. در واقع می توان گفت که هدف تحقیق شناخت نحوه ترکیب محور عبادی و عرفی در مساجد یزد است.
روش پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و موردکاوی به بررسی نقشه مساجد یزد بر مبنای تبیین نسبت آن با سلسله مراتب و مناسک عبادت، پرداخته است. اطلاعات لازم از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای و آرشیو سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یزد، کتب و مقالات موجود در این زمینه و همچنین مطالعات و بازدید های میدانی به دست آمده است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، هندسه مساجد یزد، با تأثیرپذیری از محور قبله به سه دسته شامل تک محوری، دومحوری و چندمحوری و از دیدگاه شکلی به هندسی منظم و ترکیبی از اشکال هندسی منظم-غیرمنظم تقسیم شده که معمار در هر کدام از مساجد، بر اساس پیرامون بنا، تمهیداتی مانند الحاق فضاهای جانبی به بنا و یا چرخش در نقشه را اندیشیده و در نهایت فضایی خالص و دارای هندسه منظم را به عنوان نتیجه طراحی حاصل کرده است. در نتیجه علی رغم حل نقشه در کالبد پیرامون، محور عبادی، مهم ترین جهت در سازماندهی نقشه مساجد حفظ شده است.
رویکرد جغرافیایی بر آرمان و واقعیت فضاهای عمومی شهرها با تأکید بر نقش ایدئولوژی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
5 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مسئله ایدئولوژی در طول دروان مدرنیته ذهن اکثر شهرشناسان را از گذشته تا اکنون به خود مشغول کرده است. پژوهش حاضر درآمدی جغرافیایی فلسفی بر نقش این مفهوم در فضاهای عمومی شهرهاست. بحث ایدئولوژی از جمله مواردی است که در تبیین امور فیزیکی، اجتماعی و روانی فضاهای عمومی به طور وسیعی در ایران مورد بررسی قرار نگرفته است، از این زاویه دید تدقیق در این باب در تحلیل های شهرشناسانه از ضروریات است. بر این مبنا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به پرسش های ذیل است: چه اقدامی می توان انجام داد تا شهرهای موفق در قرن بیست ویکم ایجاد کرد؟، نقش حضور چهره به چهره در ایجاد فضاهای عمومی شهرها را چگونه می توان از منظر فلسفی و علمی به صورت سنجیده تبیین کرد؟ ایدئولوژی چیست و چه تأثیراتی بر فضای فیزیکی، اجتماعی و روانی شهرها می گذارد؟ نسبت میان ایدئولوژی سوسیالیستی و نئولیبرالیستی با فضاهای عمومی شهر چگونه فضایی را پیش رو می گذارد؟ هدف پژوهش: هدف مقاله حاضر پیگیری مفهوم ایدئولوژی و نسبت آن با فضاهای عمومی شهری از منظر جغرافیایی به منظور نیل به فضاهای شهری با مقیاس انسانی است. روش پژوهش: در این پژوهش از روش تجزیه و تحلیل متون استفاده شده است. برای یافتن پاسخ تلاش شده است ویژگی های شهر خوب، نقش حضور چهره به چهره در تعاملات انسانی، شکل گیری امر اجتماعی و توجه به مفهوم حقوق عمومی و منافع جمعی تبیین و استفاده ایدئولوژی های مختلف سوسیالیستی و نئولیبرالیستی به عنوان نمونه مطالعه ای مورد کندوکاو قرار گیرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که قبض و بسط مفهوم فضای عمومی شهرها منطبق با ایدئولوژی های گوناگون، شکل فضایی، اجتماعی و روانی آن را دچار تغییرات فراوان می کند و برای ایجاد جامعه مدنی فعال، سرزنده و دموکراتیک که در آن مفهوم شهر شکل راستین خود را پیدا کند، ایجاد امکان و فرصتی برای تعامل و تبادل اجتماعی به شکل هدفمند، از الزامات آفرینش این امر و نیز عامل موفقیت شهرها در گذشته تا اکنون بوده و در آینده نیز خواهد بود.
بازنمایی مرگ و سوگواری در کتاب های تصویری برای کودکان (نمونه موردی: کتاب اردک، مرگ و گل لاله و کتاب مرگ بالای درخت سیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
21 - 33
حوزههای تخصصی:
کتاب های تصویری برای کودکان طیف گسترده ای از مضامین متنوع را در برمی گیرد که یکی از آنها آشناکردن و ارائه شیوه های مواجهه آنان با مفاهیم دشوار زندگی، چون مفهوم مرگ و از دست دادن نزدیکان است. مرگ واقعیتی است که بیشتر انسان ها، بزرگ و کوچک، تجربه می کنند و این پیشامد، انسان را با شرایطی جدید از زندگی روبه رو می کند که بر کودکان به صورت واضح تأثیر می نهد. خواندن کتاب هایی پیرامون چگونگی مواجهه با رویدادهای غم بار زندگی به کودکان کمک می کند تا پس از رویارویی با این تراژدی، به درک عمیق آن نائل آیند و پس از گذر از بحران و پذیرش آن، به زندگی عادی بازگردند. همگامی متن و تصویر در کتاب های تصویری که هر کدام به طریقی موضوع را بیان می کنند و در نهایت در قالب یک کل یکپارچه به عنوان کتاب تصویری در اختیار مخاطب قرار می گیرند، می تواند راه مؤثری باشد که به مخاطبان کودک در برون رفت از این تنگنا کمک کند. نویسنده در این پژوهش کتاب های تصویری با مفهوم مرگ چاپ شده در ایران را بررسی می کند و به این پرسش پاسخ می دهد که کتاب های تصویری داستانی از چه شیوه هایی برای انتقال مفهوم مرگ به کودکان استفاده می کنند. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که همراهی داستان و تصویر در کنار یکدیگر و گاه پیشی گرفتن هر یک از دیگری، برای بیان این مفهوم در قالب داستان های ساده و سرراست و با بهره گیری از اسطوره و نماد، برای گروه های سنی (ب) و (ج) مؤثر است و باعث پذیرش مفهوم مرگ برای کودکان می شود. شخصیت اصلی در کتاب های بررسی شده، حیوانات، به مثابه تمثیلی از انسان، هستند. بسیاری از کودکان حیوان خانگی دارند یا در زندگی خود با حیوانات و شاید مرگ آنها مواجه شده اند؛ بدین ترتیب حیوانات در ذهن کودک جایگزین انسان ها و افراد پیرامونشان می شوند. فضاسازی های خلوت با بیشترین تأکید بر شخصیت اصلی، یعنی شخصیت سوگوار یا شخصیت درگیر با مرگ است که نشان دهنده تنهایی فرد متوفی و بازماندگان است. در هر دو کتاب مرگ به جای مقابله مستقیم با شخصیت اصلی، به مثابه دوستی آرام و صبور شخصیت را همراهی می کند تا جایی که زمان هم سفری سوژه با مرگ فرارسد، آنگاه درمی یابیم که نامیرایی چه عواقبی می تواند در پی داشته باشد. قصه ها و تصاویر آنها مخاطب را همراه می کنند تا او را به مرحله پذیرش و غلبه بر این ترس برسانند.
مطالعه تطبیقی خوانش عکس های برتر خبری معاصر با استفاده از نظریه استوارت هال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
34 - 47
حوزههای تخصصی:
گسترش تکنولوژی، علاوه بر تسهیل ثبت وقایع، امکان اشتراک گذاری را فراهم و تعامل پیرامون آنها را نیز بیشتر و شدیدتر کرده است. شرایطی که می تواند منجر به آغاز جنبش های بزرگ اجتماعی، آگاهی عمومی و تحولاتی شگرف شود؛ ازاین رو، شناخت و بررسی خوانش های مختلف از یک عکس می تواند عکاسان، رسانه ها و تولیدکنندگان محتوا را در انتقال هرچه بهتر پیام مدنظر و محدودکردن سایر خوانش ها یاری دهد. در این پژوهش، اصلی ترین و اساسی ترین پرسش پیرامون چگونگی، تنوع و عوامل تأثیرگذار بر خوانش مخاطب از عکس های خبری است. در راستای این مهم ابتدا باید دانست که آیا یک عکس خبری، عکسی هنرمندانه است و این عکس ها تا چه اندازه می توانند روی مخاطب تأثیر بگذارند و شروع کننده جنبش های اجتماعی باشند، آیا این تصاویر می توانند خوانشی متفاوت با پیام مدنظر عکاس و رسانه منتشرکننده آن داشته باشند؟ ازاین رو، این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و با بررسی پنج عکس منتخب از میان بحث برانگیزترین عکس های خبری یک دهه اخیر (۲۰۱9 - ۲۰۱0)، خوانش مخاطبان را با بهره گیری از نظریه دریافت استوارت هال، تحلیل کرده است. همچنین به جهت تحلیل محتوایی، نشانه شناختی و ترکیب بندی نیز از نظریات پیرس استفاده شده است تا عوامل مؤثر در تنوع و تکثر خوانش ها بررسی شود. نتایج به دست آمده از پژوهش شامل واکاوی اهمیت و تأثیر ترکیب بندی و مهارت عکاس در انتخاب عمق میدان و نقطه فوکوس، انتخاب برش مناسب در ویرایش تصاویر و عواملی مانند لحظه مناسب ثبت تصویر در جهت دهی به خوانش مخاطبان است.
نقوش گیاهان اساطیری و مقدس در هنر اشکانی با تأکید بر نقوش مسکوکات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
179 - 195
حوزههای تخصصی:
مسکوکات از جمله مدارک ارزشمند جهت مطالعه ساختار فرهنگی و باورهای مذهبی دوره های تاریخی و یکی از دانش های مکمل مطالعات تاریخ و تاریخ هنر است که کاربرد آن مورد تأیید پژوهشگران باستان شناس و تاریخ هنر قرار گرفته است. نمادهای مندرج بر سکه ها مهم ترین راهنمای پژوهشگران در بازشناسی باورهای دینی و آشنایی با آراء و عقاید مذهبی در دوره های مختلف تاریخی به شمار می آید. اساطیر از دیرباز در فرهنگ و هنر هر قوم و ملت نقش محوری داشته و در بطن آیین ها، باورها و هنر آن ها به صورت داستان های روایی یا نمادهای تصویری نمود یافته اند. هدف این تحقیق شناسایی نمادهای گیاهی بر روی مسکوکات اشکانی است. سؤالات پژوهش عبارت است از مهم ترین نگاره های گیاهی بکار رفته در مسکوکات اشکانی کدام اند؟ آیا می توان از نمادهای گیاهی بکار رفته به باورها و اندیشه های مذهبی این دوره پی برد؟ این تحقیق به روش میدانی، توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که به شناسایی، بازخوانی و تفسیر نگاره های گیاهی به منظور شناسایی جایگاه آن ها در باورهای مذهبی و اساطیری دوره اشکانیان پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد نقوش گیاهی مورد استفاده در مسکوکات این دوره شامل" نخل، زیتون، رزت، انگور، گندم، انار، زنبق و بلوط" است. تصویر "نخل، زیتون، رزت و زنبق" در مسکوکات چهاردرهمی، یک درهمی و سکه های برنزی شاهان اشکانی و نقوش"انگور، گندم، انار و بلوط" در مسکوکات برنزی مشاهده می شوند که با توجه به نماد شناسی می توان بیان کرد که این آرایه ها مرتبط با ادیان زرتشتی، مهرپرستی و آناهیتا است. بنا بر منابع مکتوب آیین زرتشتی در این دوره آمیخته با عقاید دیگر است و بیشتر به صورت تثلیث ایزدان (مهر- آناهیتا- اورمزد) مشاهده می شود و با بررسی مسکوکات آن ها این موضوع تأیید می گردد.
تأویل مفاهیم عددی و رموز هندسی نهفته در تزئینات و معماری گنبد سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
55 - 79
حوزههای تخصصی:
گنبد سلطانیه یکی از باشکوه ترین آثار معماری ایلخانیان است که در ساختار کالبدی و تزئیناتی آن از مفاهیم اسلامی بهره گیری شده است. هدف از این پژوهش شناخت رموز هندسی نهفته در تزئینات و معماری گنبد سلطانیه است که برمبنای تحلیلی از منظر، قرآن شناسی، احادیث شناسی، علم اعداد، حروف ابجد، علم جفر همراه با نمادشناسی اشکال هندسی و رنگ شناسی در تزئینات و معماری بنا صورت گرفته است. همچنین در تحلیل تناسبات طلایی بنا از نرم افزارهای: ماتریکس فیبوناچی 1.618 2020، تقسیمات طلایی آتریس 2018 ، نسبت طلایی 2020، طراحی با نسبت های طلایی ماتریکس فیبوناچی 2020 استفاده گردیده است. سؤال های تحقیق از این قرار است: 1- معانی و مفاهیم به کار رفته در تزئینات و معماری گنبد سلطانیه با کمک اعداد به چه صورت های هندسی در آرایه های این بنا نمود پیدا کرده است؟ 2- نقش هندسه در ایجاد ارتباطات معنوی میان عوالم خاکی، عرفانی و خلق پیام واحد در آرایه های تزئیناتی گنبد سلطانیه چگونه بوده3- تأثیر پذیری آرایه ها قابل دسته بندی در چندین سطح می باشند؟ روش تحقیق بصورت توصیفی- تحلیل است و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. نتایج پژوهش نشان می دهد، مفاهیم و معانی به صورت های کالبدی (در غالب فرم بنا و سلسله مراتب شکل گیری فضاها)، نمادهای مذهبی ( همچون شمسه ها، اجرام آسمانی)، اشکال خطی (اسما و آیات الهی)، رنگ ها (جهت خلق حس متناسب با فضا) در آرایه ها نمود پیدا کرده اند. بکارگیری اعداد مقدس، نمادها و اشکال مذهبی در ساختارهای فضایی و کالبدی بنا موجب گردیده است تا ارتباط معنوی میان عالم خاکی (مادی) و نور (معنوی) ایجاد گردد. همچنین آرایه های بنا در 5 سطح: اشکال هندسی (مربع، هشت وجهی و دایره)، اعداد (5، 6، 8، 10، 12، 23، 40، 42 و ... 110) اسماء مقدس (الله، محمد (ص)، علی (ع)) و مفاهیم دینی اهل سنت، کاربری فضاها، آیات و احادیث قرآنی در غالب خطوط بنایی در آرایه های گنبد سلطانیه موثر بوده اند دسته بندی می گردند.
منظرِ حصار، از نمود تا نماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در تعریف منظر آمده که محصول تعامل انسان با محیط و جامعه با تاریخ است. «نمود»، شرح این محصول است. محصولی که تدریجاً و در اثر میل به ثبات و تداوم استقرار در مکان پدید می آید. در مقابل «نماد» محصول اراده انسان برای بیان مفهوم موردنظر اوست؛ برپایه علامتی قراردادی باشد یا نشانه ای طبیعی. شهرهای ایران و پیش از آنها قلعه های کوچک در محیط های روستایی مهم تر از هرچیز با حصار خود تبیین می شدند. مرزی که درون و بیرون را از یکدیگر تمیز می داد. تفکیک محیط به دو عرصه درون، محل زندگی و تعاملات آن و بیرون، طبیعت رها. حصار درعین حال که مدافع درون بود در برابر دست اندازی بیگانگان بیرون، حامی محیط ساکنان آن بود در مقابل طبیعت خشن. تعارض دو دنیا در دو طرف حصار آن قدر بارز بود که حصار را به نمود مهم حیات بدل می ساخت، آن بود که زندگی را در پس خود ممکن می کرد. در دوسوی دیوار دو منظر متفاوت فهم می شد، یک طرف آبادی و حضور انسان و طرف دیگر خالی از مداخله. هرچه باغ و خانه بود درون حصار و هرچه بیابان بود در بیرون. خیابان دربرابر بیابان. حصار مرز تمیز این دو نمود بزرگ منظر بود. منظر شهری درمقابل منظر طبیعی، عرصه زندگی انسانی دربرابر طبیعت وحشی. تعارض دو منظر که در نمود حصار به ظهور می رسید، تدریجاً زمینه رشد مفاهیم وابسته شد. حصار دیگر فط نمود مناسب سازی زندگی انسان نبود، بلکه مظهر قدرت و اشرافیت هم خوانده می شد. مزارع و باغات در بیرون حصار توسعه پیدا کرد و رفته رفته مهاجرین جدید و رعایای حصارنشینان در بیرون آن ساکن شدند. محله هایی در بیرون حصار تشکیل و رسماً محله بیرون خوانده شد. در رویارویی های اجتماعی، بعضاً گتوهای هم کیشان غیر حاکم در بیرون حصار مکان یابی شد. محله زرتشتیان زریسف کرمان در پشت دروازه شهر از جمله آنها بود. این جدایی گزینی که ناشی از طبقاتی شدن اجتماعی بود، پیش از اسلام رسمیت بیشتری داشت. شهرهای ساسانی ویژه کاست های خاصی بود که حصار، نماد مشترک قلمرو آنها بود. درون، شارستان و بیرون، ربض با حصاری در میانه از هم جدا می شدند. اساساً بیرون حتی شهر نیز خوانده نمی شد. نخستین مداخله اسلام در شهرهای ایران، تخریب حصار به مثابه نماد برتری جویی و ضدیت با عدالت بود. آن قدر وجه نمادین حصار قدرت داشت که ارزش های نمودی و کارکردی آن مورد غفلت قرار گرفت. غلبه نماد بر نمود در فهم حصار، به سنت تخریب حصارها انجامید. ربض و شارستان یکی شدند و در اثنای آن درون و بیرون نیز به هم پیوستند. کارکردهای امنیتی و طبیعی حصار نیز رها شد. غفلت از ضرورت نمود حصار، چند قرن بعد به ظهور مجدد آن انجامید. شهرها و قلعه های اربابی مجدداً حصارهای خود را بازیافتند. بدین ترتیب جریان ظهور نمود به مثابه عنصر ابتدایی منظر و دگردیسی آن به نماد و عنصر کمال یافته منظر مجدداً آغاز شد. یک تفسیر از قشربندی اجتماعی-اقتصادی جهان غرب به اصالت نماد حصار در فهم آنها از ساختار اجتماع وابسته به زمین و مکان زیست تأکید می کند. بورژوا به معنای ساکن بورگ * (Bourg) یا قلعه، طبقه برتری بود که در پس حصار و درون بورگ زندگی می کرد. حصار ضرورتی امنیتی بود که به نماد اشرافیت و برتری اجتماعی بدل شده بود تا آن حد که معرف کاست بورژوا شد. عناصری از منظر که روند رشد آنها در فرآیند تبدیل نمود به نماد قابل تشخیص باشد، مهمترین عناصری هستند که حفاظت از آنها برای تداوم هویت اجتماعات انسانی کارکرد دارد. لذا در توسعه های شهری که تخریب حصار ناگزیر است، باید جنبه های مختلف آثار کالبدی، کارکردی (نمودی) و معنایی (نمادی) حصار موردتوجه قرار گیرد. پانیذ سلیمانی با این تصویر هوشمندانه تعارض دو دنیای دو طرف حصار در دامغان را برایمان شرح داده است. *گروهی از زبان شناسان بورگ (Bourg) را دگرگون شده «برج» در عربی می دانند که از ریشه «بُرز» فارسی به معنای بالا و بلندی ساخته شده است.
شیوه های مرسوم شکسته نویسی در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۷
81 - 94
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شکسته نستعلیق آخرین تحول نوشتاری در خوشنویسی ایرانی است که اوج کاربری آن را باید در دوره قاجار جست. تنوع شیوه های شکسته نویسی در دوره قاجار متناسب با جریان های اجتماعی و نیازهای هنری آن دوره قابل دسته بندی و گزارش خواهد بود. هدف: مقاله حاضر دو هدف اصلی را دنبال می کند؛ نخست جستجویی در بنیان های شکل گیری شکسته نستعلیق خواهد داشت و سپس دسته بندی از شیوه های مرسوم شکسته نویسی در دوره قاجار ارائه خواهد داد. روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی فراهم آمده است. شیوه تحلیل داده ها بر اساس تحلیل ساختاری نمونه ها است؛ همچنین نمونه های مورد قضاوت از گستره شکسته نویسی موجود در دوره قاجار می باشد. یافته ها: ریشه خط شکسته را در نستعلیق دانسته اند؛ اما کنکاش در فرم شناسی این خط، تأثیر خط تعلیق بر شکسته را آشکار می کند. همچنین بر مبنای یافته های فرمی و ساختاری در شکسته نویسی این دوره، می توان شکسته نویسی دوره قاجار را به سه شیوه اصلی تقسیم نمود؛ نخست: شیوه پیروان درویش که به همان شیوه می نوشتند؛ دوم: شیوه ای که به استقلال نسبی شکسته از متن و شعر می انجامد؛ در این دسته، آفرینش تابلو به روش جلی نویسی (گُنده نویسی) بسیار رایج می شود؛ در گروه سوم: به نحوی نوشتارهای تحریری و منشی گری را شامل می شود؛ در این روش گونه ای تندنویسی به روش خط تحریری مرسوم می گردد.