فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۹ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
355 - 374
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از شیوه های سکونت می بایست نشانی از برقراری ارتباط میان انسان و محیط را داشته باشد. امروزه از طرفی نوگرایان با نادیده گرفتن این ارتباط، محیطی فاقد معنا آفریده و انسان را سرگردان و بی هویت ساخته و از طرفی دیگر غلبه نگرش اقتصادی به مسکن و کیفیت نازل ساختمان های جدیدالاحداث و نادیده گرفتن سیمای مطلوب شهری، مسائل اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی سبب تشدید نیازهای فیزیکی، روح و ادراک انسان گشته است. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش شناسایی الگوهای بومی تاثیرگذار در شکل گیری فضاهای مسکونی در بافت کهن شهر اردبیل می باشد. در این پژوهش ابتدا با نگاهی توصیفی- تحلیلی به توصیف متغیرها پرداخته شده، فراوانی و درصد هر متغیر متناسب با وضعیت یا حالات موجود به شکل جدول و نمودار ارائه شده است. در مرحله دوم برای بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون آماری کای اسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. اطلاعات وارد نرم افزار SPSS شد و نتایج مورد نیاز با استفاده از آزمون های ذکر شده استخراج گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد جهت گیری ساختمان تاثیری بر جبهه ورودی به ساختمان ندارد اما با بیشتر شدن مساحت عرصه تعداد ورودی ها نیز افزایش می یابد. در این خانه ها جبهه ی شمالی، رو به نور جنوب و یا جبهه ی قرارگیری تالار، طنبی- پنجره های ارسی- مهم ترین و شاخص ترین جبهه خانه ها است. همچنین مشخصاتی چون استفاده از زیرزمین به طور عمده و تالار و طنبی با استفاده از الگوی شکلی مستطیل و شکم دریده و بهره گیری از اعداد مشخص در فضاها با میزان فراوانی بالا مشاهده می شود.
گونه شناسی کالبد خانه های مسکونی دارای حیاط مرکزی در دوره پهلوی اول
حوزههای تخصصی:
حیاط مرکزی به منزله دستگاهی کارآمد و پاسخ ده، وظیفه خود را در حفاظت ساکنین از شرایط زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی در مناطق مختلف ایران به خوبی انجام داده است. گونه شناسی کالبدی حیاط مرکزی در مناطق مختلف کشور به خصوص بناهای مربوط به دوره پهلوی اول مبحثی است که این پژوهش در پی پاسخ به آن است. بدین منظور خانه های سنتی حیاط دار از شهرهای مختلف کشور به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. این پژوهش قصد آن دارد که با بررسی ساختار کالبدی، الگوها و گونه های متنوع حیاط مرکزی در مساکن سنتی، به گونه شناسی این خانه ها بپردازد. به منظور اجرای پژوهش بیش از 60 نمونه از خانه های سنتی در محدوده تاریخی شهرهای مختلف ایران شناسایی و تعداد 23 خانه که واجد اطلاعات و مدارک کامل بودند جهت گونه بندی، برگزیده شدند. داده های پژوهش با توجه به ماهیت آن ها از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و برداشت های میدانی گردآوری شده است. نتایج حاصل از گونه بندی موقعیت قرارگیری حیاط در بنا نشان می دهد که یک جبهه ساخت (با توده ساختمانی در وجه شمالی حیاط) دارای بیشترین و بناهایی با دو حیاط در دو طرف ساختمان دارای کمترین میزان فراوانی در میان نمونه های موردمطالعه هستند همچنین در گونه بندی طولی، 15.1 - 25 دارای بیشترین فراوانی می باشد این در حالی است که در گونه بندی عرضی، بیشینه فروانی متعلق به 15.1 - 20 می باشد. حیاط های با مساحت 100 الی 400 مترمربع دارای بیشترین میزان فراوانی در بین نمونه های موردمطالعه هستند. در گونه بندی تناسبات، بیشترین فراوانی مربوط به تناسبات 1.1 می باشد و کمترین میزان مربوط به 1.5 است که نشان دهنده کشیدگی حیاط ها به سمت مربع می باشد. پس از دسته بندی و مقایسه صورت گرفته خانه طوسی زاده به عنوان نماینده گونه های با بیشترین فراوانی و خانه گنجعلی زاده به عنوان نماینده گونه های با کمترین فراوانی در بافت مطالعاتی برگزیده شده است.
شناسایی و تحلیل جزءبازارهای مسکن در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۴۶-۳۳
حوزههای تخصصی:
مطالعه بازار مسکن در سطح ملی، لزوماً نشان دهنده ویژگی های این بازار در سطح مناطق نیست. ازاین رو مفهوم بازارهای فرعی یا جزءبازارهای مسکن1 توسط محققان حوزه مسکن مطرح شد. جزءبازارهای مسکن، مجموعه ای از واحدهای مسکونی هستند که به شکلی منطقی، از ویژگی های مشابهی برخوردارند و درعین حال مشابهت کمتری با واحدهای مسکونی در سایر جزءبازارها دارند. شناخت بازار مسکن در قالب بازارهای فرعی، امکان درک و تحلیل بهتر، پیش بینی و تخمین دقیق تر قیمت مسکن و سیاست گذاری مطلوب تر را ممکن می سازد. در این مقاله شناسایی و تحلیل فضایی جزءبازارهای مسکن در مناطق 22گانه کلان شهر تهران با استفاده از 22 متغیر موردتوجه قرار گرفته است. نتایج دو مرحله تحلیل عاملی روی متغیرهای تعیین کننده جزءبازارهای مسکن، متشکل از 11 متغیر ساختار مسکن و 11 متغیر ویژگی های طرف عرضه و تقاضای مسکن، ارتباط معنادار 21 متغیر را نشان می دهد. این متغیرها به 6 عامل قیمت و مالکیت مسکن، توانایی تأمین مسکن، عرضه زمین و مسکن، ویژگی فضایی - مکانی، ویژگی زیست محیطی و وضعیت رفاهی خانوارها تبدیل شده اند. سپس با تحلیل خوشه ای و بر اساس عوامل استخراج شده، مناطق تهران به 5 جزءبازار مسکن تقسیم شده اند. مقایسه میانگین متغیرها در جزءبازارهای مختلف، تفاوت فاحش بین آن ها را روشن می کند. به طوری که میانگین قیمت هر مترمربع زمین مسکونی و هر مترمربع زیربنای مسکونی در جزءبازار 1، به ترتیب 7/5 و 3/4 برابر جزءبازار 5 است. شاخص های مکانی نیز تفاوت های قابل ملاحظه ای را بین بازارهای فرعی نشان می دهند. به نظر می رسد تفاوت در سطح امکانات و خدمات از عوامل تعیین کننده قیمت مسکن در مناطق شهر تهران است. جزءبازارهایی که از قیمت مسکن بالاتری برخوردارند، امکانات و خدمات بالاتری به خود اختصاص داده اند. بنابراین با یک سیاست یکسان نمی توان برای همه مناطق برنامه ریزی نمود و باید تفاوت ویژگی های مسکن در جزءبازارها را موردتوجه قرار داد.
مطالعه ی تحلیلی روایت درمانی در نمایشنامه های روایی برایان فریل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد روایت درمانی روشی روایی برای درمان است که اولین بار توسط مایکل وایت و دیوید اپستون ارائه گردید. این رویکرد، به درمان از طریق روایات زندگی افراد توجه دارد و مشکلات افراد را در نوع نگاهشان به روایات و گفتمان فرهنگی غالب می داند و بر شعار "فرد مشکل نیست بلکه مشکل، مشکل است" تأکید دارد. روایت درمانی فرایندی است متشکل از شش مرحله که شامل توصیف سرشار از مشکل، نام گذاری مشکل، برونی سازی، گفتمان فرهنگی، اتصال پیامدهای یگانه و روایت جایگزین است. برایان فریل نمایشنامه نویس ایرلندی، در آثارش غالباً به تأثیر جامعه و گفتمان فرهنگی غالب بر زندگی افراد می پردازد. فریل به پشتوانه ی تجارب خود از معلمی و کشیش بودن بهره برده است و در نمایشنامه هایش با استفاده از نگاه روایت محور آثار روایی خلق کرده است. بررسی عناصر و فرایند روایت درمانی همچون بیان روایی مشکلات، گفتمان فرهنگی و استفاده از زبان در آثار منتخب فریل نشان از اشتراکات بین نظریات روایت درمانی و نمایشنامه های فریل با یکدیگر است. ازاین رو دو اثر مالی سویینی و شفابخش از نگاه روایت درمانی بررسی می گردد. با بررسی مراحل روایت درمانی در این دو نمایشنامه می توان دریافت چون این مراحل به طور کامل درروند روایت شخصیت ها طی نمی شود، درنهایت پروسه درمان به انجام نمی رسد.
خوانش بینامتنی اسطوره ی میوه ممنوعه در سه نمایشنامه ی برتر جشنواره های تئاتر کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار نمایشی کودک و نوجوان، به ویژه وقتی پدیدآورندگان آن ها، در تعاملی بینامتنی با متون کهن، عناصر ساختاری مهمی از قبیل زمان، مکان، شخصیت های داستانی و گاه حتی همه ی یک پیکره ی داستانی را دستمایه ی کار خود قرار می دهند، گذشته از فراهم آوردن زمینه ی سرگرمی، تفریح و تخلیه ی روانی، از سویی کارکرد آموزشی دارد و از دیگرسو بستر مناسبی است برای انتقال میراث نیاکانی (سنت ها، آیین ها و ...) به آگاهی نسل امروز. یکی از این آبشخورهای برجسته، اسطوره و روایت های اسطوره ای است که همواره به اشکال مختلف در آیین ها، باورها و متون ادبی و هنری از جمله داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه ها بازتاب یافته است. در این جستار با بهره گیری از نظریه ی بیش متنیت ژرار ژنت، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، چگونگی بازآفرینی اسطوره ی میوه ی ممنوعه (سیب) در سه نمایشنامه ی برتر جشنواره های تئاتر کودک و نوجوان، بررسی شده است. از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر می توان به این موارد اشاره کرد: نویسندگان این نمایشنامه ها بیشتر با بهره بردن از روش گسترش متن (تراگونگی کمی)، بن مایه ی اسطوره ای میوه ی ممنوعه را به کار برده اند. البته در قسمتی از نمایشنامه ها نیز برای درک بهتر و جذاب کردن نمایش، تراگونگی محتوایی نیز به چشم می خورد. از این رو، زوایای پنهان این نمایشنامه ها در پیوند با این بن مایه ی اسطوره ای بهتر فهمیده می شود.
تألیف و تفرُّد در نقاشی مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
29 - 39
حوزههای تخصصی:
در این مقاله از رویکردی جامعه شناختی و با تمرکز بر مناسباتِ تولیدیِ هنر به مسئله امکانِ پیدایش نقاش در مقام «مؤلف» در نگارگری مکتب اصفهان پرداخته شده است. با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، ازیک سو اسنادِ تاریخیِ شیوه تولید نقاشی در آن دوران و از سوی دیگر مضامین و فرم آثار نگارگران صاحب سبک آن مکتب موردبررسی قرارگرفت. مطابق شواهد تاریخی در کتابخانه های درباری این دوران همچنان مزد به شکلی بی واسطه در ازای مدتِ خدمت به نیرویِ کار نقاشِ ماهر تعلق می گرفت. بنابراین در این زمینه «تألیف» بیش از آفرینش خلاقانه به معنای تجمیع و تکمیل بود. از میانه های عهد صفوی با افزایش حامیان و کاهش انحصار در تولید نقاشی و شکل گیری وساطتی محدود میان «عرضه» و «تقاضای» هنر، جریانی در نقاشی ایرانی تقویت شد که می توانست به صورت نسبی شرایط را برای رشد استقلالِ رسانه ای و خلاقیت فردی فراهم کند. در این جریان دیدِ فردی و «اینجا و اکنون» نقاش اهمیت بیشتری یافت و «چهره ها» و «رقم ها» بیش ازپیش در آثار ظاهر شدند. برخی آثار برجامانده به این سبک در کارستانِ نقاشانی چون صادقی بیک افشار، رضاعباسی و معین مصور نشان دهنده بارقه هایی از تعریفِ نقاش به مثابه «مؤلف» است، بارقه هایی که اگرچه در زمینه اقتصادِ هنر آن دوران امکان تعمیق نیافت، اما امکان پیدایش سبکی متمایز را در سنت نگارگری مجسم ساخت.
تزیین و ساختار بصری حروف خط کوفی در کتیبه نقاشی مقبره ارسلان جاذب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
71 - 82
حوزههای تخصصی:
هنر خوشنویسی یکی از هنرهای خاص و والای دوران اسلامی ایران در تزیینات معماری به شمار می رود. خط کوفی در سده های 5 و 6 هجری قمری دچار تغییرات بسیار شد و در راستای خوانایی و زیبابخشی در تزیینات معماری حرکت کرد. هنرمند با اتصال دو هنر خط و ترسیم و نقاشی الگوی جدیدی از خط کوفی را به وجود آورد که نمونه آن را در کتیبه نقاشی ارسلان جاذب در سنگ بست می توان مشاهده کرد. در پژوهش حاضر به منظور شناخت بیشتر خط کوفی ایرانی در سده های 5 و6 هجری قمری، دو اصل فرم و ساختار حروف و تزیینات وابسته به آن در کتیبه نقاشی مقبره ارسلان جاذب مورد توجه قرار گرفته است. برای رسیدن به دو اصل مطرح شده نگارنده به بررسی فرم و ساختار حروف کتیبه ارسلان جاذب از لحاظ معیارهای تناسب، تعادل و نوع خط پرداخته و در نگاه دوم فرم حروف و تزیینات وابسته به آن را بررسی کرده است. نتیجه حاصل از این پژوهش، نشان دهنده رشد و دانش خط و خط نگاره در این سده ها است که باعث خلق خطی جدید در محدوده خراسان شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و اطلاعات به روش کتابخانه ای، اسنادی و به ویژه عکاسی میدانی جمع آوری شده است.
تبیین نمادهای رمانتی سیسم و جنبش هنرها و صنایع دستی در مجموعه پایدار 2018 برند اچ اندام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
83 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف مشترک رمانتی سیسم و جنبش هنرها و صنایع دستی «محافظت از طبیعت و بازگشت به آن» است. در واقع، وجه اشتراک میان رمانتیک ها و پیروان جنبش هنرها و صنایع دستی را می توان در طبیعت گرایی، ضدخردگرایی و ضدصنعتی بودنشان یافت. رمانتی سیسم را می توان واکنشی احساسی در برابر خردگرایی دانست. از طرف دیگر، جنبش هنرها و صنایع دستی در پی مخالفت با صنعتی سازی و ماشینی شدن زندگی بشر به عرصه ظهور آمد. بنابراین، این پرسش در پژوهش مطرح است که این دو جنبش چگونه و بر اساس چه دیدگاه هایی طبیعت را ارج می نهند و مجموعه پایدار سال 2018 برند اچ اندام به چه صورت از این دو جنبش در مد پایدار تأثیر پذیرفته است؟ هدف این پژوهش، مروری بر این دو جنبش طبق نظریه های ژان ژاک روسو و ویلیام موریس و نحوه پیوند آن با رویکردهای پایداری بوده و نتایج حاکی از آن است که اچ اندام با الهام از خانه کارل و کارین لارسون، جنبش رمانتی سیسم در مُد و استفاده از مواد و رویکردهای پایدار توانسته است تأکید بیشتری بر پایداری داشته باشد. در پژوهش حاضر، رمانتی سیسم و جنبش هنرها و صنایع دستی باتوجه به مجموعه پایدار 2018 اچ اندام به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی مطالعه شده است.
تحلیل روان کاوانه فضای خالی در عکاسی انتزاعی مبتنی بر فضای بالقوه (مورد مطالعاتی: اوتا بارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر انتزاعی، به عنوان بخش مهمی از هنر مدرن شکوفا شد و تأثیر زیادی بر آثار هنرمندان در رشته های مختلف گذاشت و سبب پیدایش آثار متنوعی گردید. انتزاع به عنوان یکی از مفاهیم هنر، در هنرهای تصویری، همان طور که انتظار می رود، اثری بصری دارد، اما در آثار عکاسی به واسطه دوربین وجوه نمایه ای و شمایلی، با چالش روبرو است. این مقاله با بهره گیری از روش گردآوری اسنادی و تحلیل کیفی، به دنبال معنای فضای خالی در تصاویر عکاسی مبتنی بر مفهوم روان کاوانه فضای بالقوه است. برای توضیح مفاهیم روان کاوانه، مدل های مختلفی از انتزاع در تصاویر بررسی می شود. در نهایت، یافته های بخش نظری در آثار عکاس معاصر آلمانی، اوتا بارت به دقت مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش نشان می دهد که فضا در آثار بارت همان مناظر شهری و داخلی است که بر وی تأثیر روانی دارند، از این رو، با آن ها روبرو می شود و در آن ها فانتزی ها و خواسته های ناخودآگاه خود را نشان می دهد و با درونی کردن آن ها در قالب تجسم بخشی وارد شده و برای رسیدن به حالت یکپارچگی با آن ها، تلاش می کند. می توان گفت که کار بارت همانند آن چه وینیکات مطرح کرده، بازی با واقعیت است. این کار از اجرای شخصی او با فضای اطرافش، یعنی دنیای واقعی شروع می شود و به بازی بین جنبه های شمایلی و نمایه ای عکاسی تبدیل می گردد.
خوانش بینامتنی دیوارنگاری های لاجوردی فام خانه حقیقی اصفهان با سفالینه های آبی سفید اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
29-41
حوزههای تخصصی:
خانه اخوان حقیقی در اصفهان که بنایی متعلق به دوره اواخر صفوی تا اوایل قاجار است، مجموعه قابل توجهی از نقاشی های دیواری را در خود جای داده است. نقاشی های لاجوردی تک رنگ بر روی سطح گچی که یکی از نمونه های سنتی دیوارنگاری دوره اسلامی هستند، در این بنا هم دیده می شوند. چه از نظر تعداد و اندازه و چه از نظر موضوع، نقاشی های لاجوردی خانه حقیقی قابل توجه و بی نظیر هستند. شباهت استفاده از رنگ لاجوردی بر روی زمینه سفید در سفالینه های اروپایی با دیوارنگاری های لاجوردی فام بر سطح گچ می تواند کلیدی در یافتن پیش متن های جدید برای این نوع دیوارنگاری باشد. این تحقیق با هدف نشان دادن تأثیر سفالینه های وارداتی از اروپا بر هنر ایران در این مورد به خصوص، سعی در آشکارسازی محتوا و مبنای دیوارنگاره های دیگر از این دست که در شهرهای اصفهان، کاشان و شیراز یافت می شوند و رابطه بینامتنی این نقوش با کاشی و سفالینه ها دارد. همچنین، به یکی از منابع کمتر اشاره شده تأثیر هنر غرب بر هنر ایران یعنی سفالینه های صادراتی اروپا به ایران دست می یابد. در این پژوهش، تلاش بر این است تا با بررسی بینامتنی نقوش این نوع دیوارنگاری به روش توصیفی- تطبیقی به این سؤال ها پاسخ داده شود که روابط بیش متنی این نگاره ها چیست؟ و آیا می توان سفالینه های موسوم به چینی آبی- سفید هلندی دلفت را پیش متن های نقاشی دیواری این خانه دانست؟ در این پژوهش با بررسی همگونی فرمی و محتوایی نقاشی های دیواری خانه حقیقی با این فرض که سفالینه های اروپایی پیش متن نقاشی های لاجوردی خانه حقیقی هستند، به این سؤال اصلی در تحقیق پرداخته می شود که روابط بینامتنی و بیش متنی این نقوش بر اساس نظریات بیش متنی ژرار ژنت چه هستند؟ سپس، تراگونگی اجرایی، کاهشی، جابه جایی، حذفی، موضوعی، مضمونی، محتوایی پیش متن و متن بررسی می شود. در نتیجه به کمک نظریه بینامتنیت ژنت، جایگاه نقوش سفالینه های آبی سفید هلندی به عنوان یکی از پیش متن های نقاشی های دیواری خانه حقیقی آشکار می شود و روابط تراگونگی و همگونی بین پیش متن و بیش متن مورد بررسی قرار می گیرد.
نقد روانکاوانه بهمن محصص با تکیه بر رساله روانکاوی لئوناردو داوینچی
حوزههای تخصصی:
بهمن محصص، هنرمند معاصری است که برای حیات بخشیدن به آثارش راه هم عصرانش را نپیمود و زبانی نو برای خلق
آثارش خلق نمود. فیگور های بی دست و پایش همواره منتقدان را به خود فرا می خوانند. انسان های اخته آثار او، گرچه در
صورت فاقد اجزای بسیار بودند، اما همگی با دهان های گشوده و فریاد های خاموش شان بیماران روان رنجوری را به ذهن
متبادر می کنند که عاجزانه علم روانکاوی را به مدد فرا می خوانند. هنرمند محبوب ترین اثرش فی فی از خوشحالی زوزه
می کشد را با محبوب ترین اثر داوینچی، مونالیزا قیاس کرده، یادآور می شود که هر دو، اثر محبوب شان را در سراسر عمر به
همراه داشته و عزیز شمارده اند.
امروزه نقد روانکاوانه یکی از روش های نقد برای درک بهتر هنرمند و آثار هنری محسوب می شود و می دانیم که نخستین بار،
به علت علاقه زیگموند فروید به هنر و ادبیات، هم زمان با رشد نظریه روانکاوی توسط خود وی شکل گرفته است. فروید در
سال 1910م و در رساله روانکاوی لئوناردو داوینچی برای نخستین بار به مطالعه روان هنرمند و تاثیر ناخودآگاه و تجربیات
دوران کودکی بر شکل گیری مشهورترین اثر وی، مونالیزا می پردازد. وی با بررسی یکی از خاطرات اولیه دوران کودکی
لئوناردو و بسط آن در بستر اسطوره، زبان شناسی و نماد شناسی در می یابد که لبخند مونالیزا ریشه در خاطرات اولیه او با
مادر دارد که در آثار دیگر وی نیز قابل ردیابی است.
پرسش از امکان دریافت وجوه مشابه در ناخودآگاه بهمن محصص و ظهور آن در آثارش که مرتبط با رابطه او با مادرش در
دوره های آغازین بوده است پژوهشگر را بر آن داشت تا با پای نهادن در جای پای باقی مانده از پدر روانکاوی و دنبال نمودن
اطلاعات بر جای مانده از بهمن محصص در مصاحبه ها و مستند ها، قرابت های متعدد میان حیات روانی این دو هنرمند را
یافته و به تحلیل دقیق تر آن ها بپردازد. فعالیت های گسترده این دو هنرمند در زمینه های گوناگون با مفهوم «تصعید» قابل فهم
می شود و باز شناسی «تثبیت» در دوره های مختلف رشد (به خصوص دوره دهانی) در هنرمند و تطبیق آن با شاخصه های
فیگور های بهمن محصص سبب می شود تا فی فی را در ارتباط پیشا ادیپی وی با مادر به شمار آوریم و یا حتی به عنوان نمادی
از مادر (غیر) به رسمیت شماریم.
درآمدی بر تبیین انواع تعابیر موجود از مفهوم «وحدت» در طراحی شهری
حوزههای تخصصی:
در ادبیات طراحی شهری مفهوم «وحدت» به دلیل وسعت معنایی از ابعاد متنوعی بکار گرفته شده است، اما علی رغم این وسعت استعمال، جایگاه آن، آنگونه که شایسته است مورد بررسی قرار نگرفته و ابعاد متعدد آن هر یک در جایگاه خویش تبیین نشده اند. نکته دیگر آن که در پژوهش های موجود عمده تأکید بر منابع غربی بوده است در حالی که به نظر می آید تبیین موضوع وحدت و دستیابی به حقیقت آن نیازمند رجوع به وحی الهی و اخذ دیدگاه این ساحت گرانقدر پیرامون وحدت است. براین اساس این پژوهش کنکاشی اولیه در مورد ماهیت این مفهوم و انواع تعابیری که صاحب نظران مختلف از وحدت و نحوه تحقق آن در طراحی شهری داشته اند، انجام داده و نسبت این رویکردهای متنوع را به یکدیگر طی روشی توصیفی - تطبیقی بازشناسی نموده است. در نهایت با استخراج رویکرد قرآنی به مقوله وحدت (با روش تدبر)، نسبت رویکردهای موجود با آن به عنوان اصل و محور مورد سنجش قرار گرفته است. مطابق نتایج این تحقیق، وحدت حقیقی مطابق نگاه قرآنی با هماهنگی در سه محور نظام فاعلی، داخلی و غایی ممکن خواهد بود. اما در رویکردهای موجود که در نه دسته اصلی قابل تقسیم اند بطور عمده تنها بر یکی از سه شرط اصلی تحقق وحدت به نحو حقیقی (مطابق با رویکرد قرآن) تأکید شده است. این امر نشان از آن دارد که وحدت حقیقی در طراحی شهری امروز آنطور که شایسته است، تبیین نشده و لذا امکان تحقق آن بدون انجام پژوهش های منسجم برای نحوه محقق ساختن شروط سه گانه وحدت ممکن نخواهد بود.
سنجش اثرگذاری ساختمان بلند بر ادراک ساکنان در بافت مرکزی شهر تبریز از منظر کالبدی-معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
116-97
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: با توجه به افزایش جمعیت و کمبود زمین برای ارائه خدمات به ساکنین شهرها، معماری ساختمانهای بلند رواج پیدا کرد، اما اکثر این ساختمانهای بلند بدون توجه به ادراک شهروندان ساخته شدند که مشکلاتی را از این نظر بوجود آوردند. هدف: هدف این پژوهش سنجش اثرگذاری ساختمان بلند بر ادراک ساکنان در بافت مرکزی شهر تبریز از منظر کالبدی-معنایی می باشد. روش ها: تحقیق حاضر توصیفی - تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل جمعیت بافت مرکزی تبریز برابر 29384 نفر و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران برابر 379 نفر بدست آمد. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Smart PLS و Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد از بین مولفه های تاثیر ساختمان بلند بر ادراک ساکنان بافت مرکزی تبریز، مولفه مطلوبیت استفاده از ساختمان های بلند برای کاربری مسکونی با بار عاملی 951/0 بیشترین تاثیر را در ادراک ساکنان (کالبدی-معنایی) در بافت مرکزی تبریز داشته و کمترینش مربوط به مولفه احساس لذت بخشی در مواجهه با ساختمان های بلند با بار عاملی 615/0 می باشد. نتیجه گیری: طراحی ساختمان های بلند باید با آگاهی کامل از نیازها و خواسته های ساکنان بافت مرکزی شهر تبریز طراحی شود، زیرا آنها مصرف کنندگان واقعی هستند و درک آنها از محیط زندگیشان و امکانات ارایه شده نقش بسیار مهمی در رضایت و آسایش آنها از محیط زندگی دارد.
بررسی گرافیک شهری با مباحث اجتماعی و اقتصادی و تاثیر ان بر بی تفاوتی سیاسی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
239 - 259
حوزههای تخصصی:
گرافیک شهری یکی از مقوله های مهم در شکل دهی به فضای اجتماعی و سیاسی باشد. ﺩﻭﻟﺖﻫﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻣیکﻮﺷﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺣﺪﺍکﺜﺮ ﻣﺸﺎﺭکﺖ ﺳیﺎﺳی ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ. ﺭﻭی ﺩیﮕﺮ، ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﺍﺳﺖ کﻪ ﻣیﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻀﻌیﻒ یﺎ ﺣﺘی ﺗﻮﻗﻒ ﻓﺮﺍیﻨﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻠی ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮﺩ. ﻫﺪﻑ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺮﺭﺳی ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۹۸ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭﺵ ﭘﮋﻭﻫﺶ، ﺗﻮﺻیﻔی- ﻫﻤﺒﺴﺘﮕی ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻫﺪﻑ ﻧیﺰ ﭘﮋﻭﻫﺸی کﺎﺭﺑﺮﺩی ﺑﻮﺩ. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻣﺎﺭی ﺷﺎﻣﻞ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ۱۸ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺑﺎﻻی ﺷﻬﺮ ﺍﻫﻮﺍﺯ ۸۰۰) ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ) ﺑﻮﺩﻧﺪ کﻪ ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻓﺮﻣﻮﻝ کﻮکﺮﺍﻥ ۳۸۵ ﻧﻔﺮ ﺗﻌییﻦ ﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﻮﻧﻪﮔیﺮی ﺗﺼﺎﺩﻓی ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﺑﺰﺍﺭ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣه ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪﺍی ﺑﻮﺩ کﻪ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻃﺮیﻖ ﺍﺳﺎﺗیﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳی ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ (ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺻﻮﺭی) ﻭ ﭘﺎیﺎیی ﺁﻥ ﻧیﺰ ﺑﺎ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺁﻟﻔﺎی کﺮﻭﻧﺒﺎﺥ (۰/۸۴) ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪ. ﺑﺮﺍی ﺗﺠﺰیﻪ ﻭ ﺗﺤﻠیﻞ ﺩﺍﺩﻩﻫﺎ ﻧیﺰ ﺍﺯ ﺁﺯﻣﻮﻥﻫﺎی ﺁﻣﺎﺭی ﻫﻤﺒﺴﺘﮕی ﻭ ﺭﮔﺮﺳیﻮﻥ ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﻧﺮﻡﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS 24 ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪ. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺟﻨﺴیﺖ، ﺩیﻨﺪﺍﺭی (ﺍﻋﺘﻘﺎﺩی، ﭘیﺎﻣﺪی، ﻣﻨﺎﺳکی، ﻋﺎﻃﻔی، ﺗﺠﺮﺑی)، ﮔﺮﺍیﺶ ﺑﻪ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﻭ ﺭﺿﺎیﺖ ﺍﺯ کیﻔیﺖ ﺯﻧﺪﮔی ﺑﺎ ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﻌﻨیﺩﺍﺭی ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺳﻦ ﺑﺎ ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﻓﺎﻗﺪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﻮﺩ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺭﮔﺮﺳیﻮﻥ ﻧیﺰ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﻣﺘﻐیﺮﻫﺎی ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳی ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻣیﺰﺍﻥ R 2 =۰/۳۸ ﻭﺍﺭیﺎﻧﺲ ﻣﺘﻐیﺮ ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﺭﺍ ﺗﺒییﻦ ﻧﻤﺎیﻨد. اهداف پژوهش: شناخت تأثیر گرافیک شهری بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی. بررسی بی تفاوتی سیاسی و دینداری در شهروندان. سؤالات پژوهش: جایگاه گرافیک شهری در ترسیم فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه چیست؟ چه عواملی در بی تفاوتی سیاسی شهروندان تأثیر دارد؟
نسبت سراسطوره با گفتمان های سیاسی در دوسالانه های هشتم و دهم پوستر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بدون آن که به شاکله دیداری آفریده های گرافیکیِ دوسالانه های هشتم و دهم پرداخته شود، تنها مناسبات میان اسطوره ای در دو وضعیت چیره بر دوسالانه های هشتم و دهم، تحلیل خواهدشد. چارچوب نظری و روش شناسی آن نیز تحلیل گفتمان لاکلائو است که البته از نظریه سراطوره نیز با آن درمی آمیزد. بر پایه این چارچوب نظری برای سنجش اثرگذاری گفتمان های سیاسی بر حوزه هنری، نیاز به آن است که حوزه هنری از دو جنبه «تخیل ورزی زیباشناختی» و «سوژمندیِ هنرمندان» درنظر گرفته شود و دو مدل آنتاگونیستی و آگونیستی برای سنجشِ آن، تدوین شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که دوسالانه دهم، هم خوانی بیشتری با مدل آنتاگونیستی دارد تا دوسالانه هشتم با مدل آگونیستی. چرا که وضعیت گفتمانی در زمان برگزاری دوسالانه هشتم آگونیستی نبود و حتی گفتمانی برتر، دیگر گفتمان ها را از میدان سیاست کنار زده بود و جایگاهی چیره داشت. حتی این گفتمان در حوزه هنری نیز وارد شده بود و رابطه های آنتاگونیستی خود را به این حوزه (البته تنها در ساحت سوژه سازی هنرمندان) گسترش داده بود. ولی با وجود گسترش آنتاگونیسم در سطح «سوژه شدگی هنرمندان»، زنجیره هم-ارزی گفتمان غالب در تولید معنا، به حوزه هنری گسترش نیافت است.
تبیین جریان هنر اسلامی در نمایشگاه های جهانی، جشنواره های ملی و دوسالانه های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
117 - 129
حوزههای تخصصی:
رویدادهای هنری (نمایشگاه ها، جشنواره ها و دوسالانه ها)، زمینه ای برای معرفی، مجموعه سازی و مستندسازی آثار هنر اسلامی بوده اند و نگارش تاریخ هنر اسلامی و گزینش و انتخاب موزه ها را جهت داده اند. هدف مقاله حاضر مطالعه رویدادهای هنر اسلامی و تاثیر آن بر معرفی و نمایش آثار هنر اسلامی است و این پرسش دنبال می شود که رویدادهای هنری در سه گفتمان استعمار، ملی گرایی و جهانی شدن چگونه روایت های متفاوت از هنر اسلامی ارائه می دهند؟ به این منظور با روش مطالعه اسنادی به تحلیل مستندات و گزارش ها درباره رویداهای هنر اسلامی می پردازیم و داده ها و اطلاعات را مبتنی بر «تحلیل روند» سازماندهی می کنیم تا روند برگزاری نمایشگاه ها و تأثیر آن بر نمایش آثار هنر اسلامی روشن شود. یافته های پژوهش سه جریان را در برگزاری رویدادهای هنری متمایز می کند؛ اول، در نمایشگاه های جهانی (که از نمایشگاه 1851 لندن آغاز و تا نمایشگاه هنر محمدی در سال 1910 در مونیخ تداوم یافت)، هنر اسلامی به عنوان هنر شرقی و مستعمراتی معرفی و ارائه شد و روایتی شرق شناسانه بر آن غالب گردید. دوم، در نمایشگاه ها و جشنواره های ملی (که توسط کشورهای تازه استقلال یافته و دولت های تازه تأسیس شده پس از 1920 برگزار می شد)، هنر اسلامی به عنوان میراث فرهنگی و بخشی از دارایی و ثروت ملی به نمایش می آمد و به تدریج روایت ملی گرایانه بر هنر اسلامی غالب شد. سوم این که نمایشگاه هنر اسلامی در سال 1976 پایانی بر جریان پیشین بود و با افول ملی گرایی و برآمدن گفتمان جهانی شدن، نمایشگاه های هنر اسلامی نیز وارد مرحله تازه ای شدند. این بار دوسالانه های هنر معاصر به نمایش و ارائه هنر اسلامی مدرن و معاصر پرداختند. با این حال آنچه در این رویدادها به عنوان هنر اسلامی معاصر ارائه شده، روایتی از هنر معاصر در سرزمین های اسلامی است و بیش از آنکه معرف هنر اسلامی باشد، دربرگیرنده تجربه های هنر معاصر است که اغلب ساختارشکن و انتقادی هستند.
راهبردهای بهسازی رودخانه های شهری فصلی در برابر مخاطرات محیطی با رویکرد تاب آوری اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
62 - 77
حوزههای تخصصی:
در دنیای در حال تغییر امروز، تاب آوری پاسخی به شرایط عبور از بحران در برابر مخاطرات محیطی است. رودخانه های شهری فصلی یکی از عوامل ایجاد مخاطرات محیطی در شهرها هستند که هویت متغیری در زمان خشکسالی و سیلابی دارند. آنها غالباً به کانال هایی جهت مهار سیلاب تبدیل شده اند و هویت اکولوژیک خود را ازدست داده اند. پژوهش درخصوص چگونگی تأثیر رویکرد تاب آوری جهت حفظ اکوسیستم رودخانه های فصلیِ شهری در برابر مخاطرات محیطی، بهترین راهبرد جهت تاب آوری منظر رودخانه های شهری فصلی و چگونگی راهکارها جهت تحقق این راهبرد، پاسخی به شرایط عبور از این بحران است. در این پژوهش در رویکرد تاب آوری، حوزه اکولوژی موردتحلیل و نقد قرار گرفته است تا رودخانه های شهری بنابر ساختار اکولوژیک خود حفظ شوند. براساس مرورادبیات تحقیق در دو حوزه تاب آوری و اکولوژی، اصول و مؤلفه هایی به دست آمده که به روش قیاسی-استنتاجی موردنقد و تحلیل قرار گرفته اند. در نتیجه بهترین راهبردِ کلان جهت تاب آوری اکولوژیک رودخانه های شهری فصلی، بهسازی رودخانه مبتنی بر فرایند با توجه به ساختار اکولوژیکِ اکوسیستم رودخانه است که به واسطه راهبردهایِ خُرد امکان پذیر می گردد. شناخت دلایل اصلی تخریب یا تغییراکوسیستم، تعیین فرایندهای فیزیکی و شیمیایی و بیولوژیکی، مدیریت پایدار آبخیزداری، افزایش انعطاف پذیری اکوسیستم رودخانه در مواجهه با مخاطرات محیطی آینده، جلوگیری از تداخل انسانی درفرایندهای طبیعی و ایجاد تعادل جدید بین نیازهای اقتصادی-اجتماعی از آن جمله هستند. دست آورد نهایی این پژوهش، تدوین راهکارهایی جهت ایجاد تنوع در گونه های گیاهی و جانوری در بستر رودخانه، ایجاد مدولاریتی در پهروهای اکولوژیکیِ اکوسیستم رودخانه، بهسازی سرویس های اکوسیستم رودخانه، تحدید و کنترل متغیرهای اکولوژیکی رودخانه، انطباق بهسازی رودخانه با متغیرهای کلیدی با اثرگذاری تدریجی و آهسته، تدوین قوانین مبتنی بر عدم تداخل انسانی در ساختار اکوسیستم رودخانه، ایجاد آگاهی فرهنگی در همین زمینه با استفاده از سرمایه های اجتماعی و نوآوری اکولوژیکی در ایجاد شرایط پایدار پس از بحران و اختلالات است.
نمودهای عجایب نگاری در چند نسخه برگزیده از ایران عهد ایلخانی و جلایری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عجایب نگاری، ازجمله واژگانی است که در رابطه با یک سنت ریشه دار در هنر و ادبیات ایران به کار می رود. این پژوهش با هدف دستیابی به یک سیاق مشخص در شخصیت پردازی و فضاسازی خیالی و عجایب نگارانه در هنر دوره ایلخانی، مبتنی بر رویکرد مقایسه تطبیقی میان گزیده ای از آثار شاخص هنری و متون داستانی، حکمی و دینی برجای مانده از این دوره، با استناد به مطالعات تاریخی و روش توصیفی و تحلیلی، متخذ از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی پرداخته و درمجموع با دسته بندی نمودهای عجایب نگاری در آثار یادشده، به طبقه بندی و بررسی وجوه تشابه و تمایز میان آنها پرداخته و به پرسش: «نمودهای عجایب نگاری، در نسخه های شاخص ایران عهد ایلخانی کدام اند؟» پاسخ داده است. نتیجه حاصل آنکه سنت کاربست صور عجایب در این دوره دارای زنجیره ای پیوسته و الگومدار از عهد پیش از اسلام تا سدههای پس از ورود این آیین در ایران داشته و همین امر افزون بر اشتراک سبک شناختی بصری سبب ساز تشابهات و در عین حال تمایزات ویژه ای شده است. پژوهش حاضر، از نوع بنیادی بوده و با بررسی پژوهش های پیشین در حیطه تاریخ، ادبیات، مطالعات فرهنگی و تاریخ نگارگری ایران تنظیم شده است.
گردشگری و معنادرمانی در فلسفه اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
103 - 112
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: تجربه زیسته انسان نشان می دهد که آدمی سخت نیازمند معناست، چیزی که او را به «بودن» پیوند دهد. اما بر مبنای فلسفه اگزیستانسیالیسم هستی، هیچ برنامه و نقشه از پیش طراحی شده ای ندارد. مطابق این فلسفه چالش اصلی این است که چگونه می توان در جهانی بی معنا، معنایی آفرید. به نظر می رسد گردشگری فعالیتی است که می تواند ضمن مفرح و آموزنده بودن، نقش معنا بخشی به زندگی را هم ایفا نماید. هدف: از آنجا که در کشور ما مفهوم پردازی به خصوص در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ضرورتی غیر قابل تردید است و با توجه به اینکه در رشته گردشگری، این مهم با رکود و کم توجهی مواجه است و اغلب پژوهش ها در این حوزه معطوف به بازآزمایی مفاهیم و نظریه های موجود و طبیعتا فاقد مفاهیم و نظریات جدید است، لذا هدف از این پژوهش آفرینش دانش و مفهوم پردازی بین رشته ای در موضوع مورد مطالعه بوده است تا نشان دهد انواع مختلف گردشگری در معنادرمانی انسان امروز چه سهمی دارند. روش تحقیق: این مطالعه پژوهشی میان رشته ای و کیفی از نوع پدیدارشناسانه تفسیری است که با انجام مطالعات کتابخانه ای و با انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند به انجام رسیده است. سؤال تحقیق: هر یک از انواع گردشگری، در کدام شیوه معنادرمانی می تواند ایفای نقش نماید؟ نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر این است که «تجربه اندوزی و دنیادیدگی» که یکی از شیوه های معنابخشی به زندگی می باشد، بالاترین رتبه را در انواع متفاوت گردشگری به خود اختصاص داده و بعد از آن «لذت گرایی» و «خودشکوفایی» در رتبه های دوم و سوم معنادرمانی در انواع گردشگری هستند.
جست و جوی مفهوم خانه ایرانی با تکیه بر انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی (مطالعه خانه های یزد و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر بازاندیشی مفهوم خانه ایرانی است که با تکیه بر انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی به ارزیابی مؤلفه های شکل دهنده این مفهوم و رویکردهای کالبدی مؤثر بر آن در نمونه های مطالعاتی می پردازد. سؤال تحقیق آن است که توصیفات تاریخی خانه ایرانی کدام مؤلفه های کالبدی در شکل دهی به مفهوم خانه را بازنمایی می کند؟ انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی خانه ایرانی، نقش مؤلفه های مسکن را چگونه اولویت بندی می کند؟ رویکرد تحقیق شامل دو وجه کمی و کیفی است که با ترکیبی از روش های تحلیلی توصیفی، تاریخی تفسیری و استدلال منطقی در سه گام اصلی شامل مطالعات نظری مسکن، مطالعات تاریخی درباره خانه ایرانی و مطالعه شاخص های نظری و نحوی تحقیق در نمونه های منتخب از خانه های تاریخی انجام گرفته است. نمونه ها شامل 6 خانه در 2 شهر یزد و اصفهان از دوره صفوی و قاجار است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های پنج گانه خانه ایرانی متناظر با شاخص های نحوی تحقیق درمقایسه میان خانه های یزد و اصفهان از اولویت های متفاوتی برخوردار است؛ به طوری که خانه های اصفهان با دارابودن عمق فضایی اندک و دید محوری بالای مراحل ورود به عرصه ها، نسبت به خانه های یزد حد پایین تری از تقابل درون/ برون و میزان بالاتری از گونه گونی دیداری و امتزاج عرصه های طبیعی/ مصنوع را دارا هستند. همچنین تمرکزگرایی یا مرکزیت های چندگانه عملکردی، صورت دهی به جزء فضاهای شاخص فرهنگی/ آیینی و آمیختگی درجاتِ درون برحسب نقش عوامل فعالیتی/ معنایی دارای تفاوت هایی در شکل یابی کالبد خانه های یزد و اصفهان است که در تحلیل یافته ها به آن پرداخته شده است.