سمیه حق روستا

سمیه حق روستا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

شناسایی و تحلیل جزءبازارهای مسکن در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جزءبازار مسکن تهران تحلیل عاملی تحلیل خوشه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۵۲
مطالعه بازار مسکن در سطح ملی، لزوماً نشان دهنده ویژگی های این بازار در سطح مناطق نیست. ازاین رو مفهوم بازارهای فرعی یا جزءبازارهای مسکن1 توسط محققان حوزه مسکن مطرح شد. جزءبازارهای مسکن، مجموعه ای از واحدهای مسکونی هستند که به شکلی منطقی، از ویژگی های مشابهی برخوردارند و درعین حال مشابهت کمتری با واحدهای مسکونی در سایر جزءبازارها دارند. شناخت بازار مسکن در قالب بازارهای فرعی، امکان درک و تحلیل بهتر، پیش بینی و تخمین دقیق تر قیمت مسکن و سیاست گذاری مطلوب تر را ممکن می سازد. در این مقاله شناسایی و تحلیل فضایی جزءبازارهای مسکن در مناطق 22گانه کلان شهر تهران با استفاده از 22 متغیر موردتوجه قرار گرفته است. نتایج دو مرحله تحلیل عاملی روی متغیرهای تعیین کننده جزءبازارهای مسکن، متشکل از 11 متغیر ساختار مسکن و 11 متغیر ویژگی های طرف عرضه و تقاضای مسکن، ارتباط معنادار 21 متغیر را نشان می دهد. این متغیرها به 6 عامل قیمت و مالکیت مسکن، توانایی تأمین مسکن، عرضه زمین و مسکن، ویژگی فضایی - مکانی، ویژگی زیست محیطی و وضعیت رفاهی خانوارها تبدیل شده اند. سپس با تحلیل خوشه ای و بر اساس عوامل استخراج شده، مناطق تهران به 5 جزءبازار مسکن تقسیم شده اند. مقایسه میانگین متغیرها در جزءبازارهای مختلف، تفاوت فاحش بین آن ها را روشن می کند. به طوری که میانگین قیمت هر مترمربع زمین مسکونی و هر مترمربع زیربنای مسکونی در جزءبازار 1، به ترتیب 7/5 و 3/4 برابر جزءبازار 5 است. شاخص های مکانی نیز تفاوت های قابل ملاحظه ای را بین بازارهای فرعی نشان می دهند. به نظر می رسد تفاوت در سطح امکانات و خدمات از عوامل تعیین کننده قیمت مسکن در مناطق شهر تهران است. جزءبازارهایی که از قیمت مسکن بالاتری برخوردارند، امکانات و خدمات بالاتری به خود اختصاص داده اند. بنابراین با یک سیاست یکسان نمی توان برای همه مناطق برنامه ریزی نمود و باید تفاوت ویژگی های مسکن در جزءبازارها را موردتوجه قرار داد.
۲.

شهر دانش محور؛حلقه ضروری اتصال به شهر آینده

کلیدواژه‌ها: شهر دانش محور نظریات برنامه ریزی شهر آینده توسعه شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۳ تعداد دانلود : ۲۳۸
طی چند دهه اخیر جهان شاهد تغییرات اقتصادی، اجتماعی، فنی و محیطی عمده ای بوده است که به طور عمیقی بر الگوهای شهرنشینی، فعالیت های انسانی و سبک زندگی تأثیر گذاشته اند؛ چنان که چالش های جهانی شدن، اقتصاد دانش محور، جامعه شبکه ای، تغییرات آب وهوایی، فناوری های ارتباطات و اطلاعات، فناوری های حمل ونقل، شکاف دیجیتالی، شهرنشینی سریع و افزایش روزافزون شهرها به موضوع های اصلی پژوهشگران، برنامه ریزان، سیاست گذاران و مدیران تبدیل شده اند. در همین راستا، شهر دانش محور از مفاهیم جدید در حوزه مطالعات شهری است که با توجه به مسائل و مشکلات روزافزون شهرها و لزوم مدیریت و توسعه این سیستم بر مبنای دانش مطرح شده است. شهر دانش محور رویکردی توسعه ای است که هدف نهایی آن دستیابی به توسعه شهری پایدار و پیشرفت اقتصادی است. این شهرها می توانند با بهره گیری از دانش، راه حل های مؤثری برای مشکلات یافته و در عرصه رقابت جهانی فرصت های تازه ای را ایجاد کنند. به علاوه، رویکرد دانش محوری بر نظریات برنامه ریزی آینده نیز تأثیرگذار خواهد بود. ازاین رو، این مقاله با روشی کیفی پس از بیان جریان های تأثیرگذار بر پیدایش مفهوم توسعه شهری دانش محور و معرفی ویژگی های آن، ردپای رویکرد دانش محوری را در نظریات برنامه ریزی ارائه می نماید. نتایج نشان می دهد همان طور که برنامه ریزی خردگرا و برنامه ریزی جامع تحت تأثیر اقتصاد سرمایه داری بودند، در برنامه ریزی مشارکتی رد پای اقتصاد دانش محور مشاهده می شود؛ به طوری که نقش برنامه ریز از دانای کل به تسهیل گیر تغییر کرده و پایه های اقتصادی برنامه ریزی نیز از اقتصاد سرمایه داری به سمت اقتصاد دانش بنیان حرکت کرده اند. لذا به نظر می رسد نظریات برنامه ریزی آینده، به سمت رویکرد مبتنی بر برنامه ریزی دانش محور درحرکت باشند.
۳.

گونه شناسی رویکردهای نظری و تجربی نابرابری های منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گونه شناسی نابرابری منطقه ای نظریه های رشد اقتصادی تعادل فضایی عدم تعادل فضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۹۶
نابرابری منطقه ای در زمینه درآمد از دهه 1950 وارد مباحث علمی و آکادمیک شد. با وجود این، بررسی مطالعات و تحقیقات این حوزه نشان می دهد که مباحث تجربی و تئوری پاسخ روشنی به ارتباط رشد درآمد و نابرابری منطقه ای ارائه نداده اند. برخی از صاحب نظران معتقدند نابرابری های منطقه ای در طول زمان روند کاهشی خواهند داشت و برخی دیگر روند آن را افزایشی در نظر می گیرند. از این رو مقاله حاضر در نظر دارد تا با روش فراتحلیل، نوعی گونه شناسی از مجموعه مطالعات صورت گرفته در این حوزه به دست دهد. نگاهی به پیشینه نظریه های اقتصاد منطقه ای نشان می دهد که رابطه رشد مناطق و نابرابری را می توان در سایه نظریه های رشد اقتصادی توضیح داد. دو نظریه اقتصادی که پایه نظریه های نابرابری منطقه ای را تشکیل می دهند عبارت اند از نظریه «نئوکلاسیک» و نظریه «جغرافیای اقتصادی نوین». نظریه رشد اقتصاد نئوکلاسیک معتقد به کاهش نابرابری های منطقه ای در طی زمان است درحالی که نظریه اقتصاد جغرافیایی نوین پل کروگمن معتقد به افزایش نابرابری است. بنابراین با توجه به این دو نظریه اقتصادی، مطالعات نابرابری های منطقه ای در سه دسته جای گرفتند: (1) رویکرد تعادل فضایی؛ (2) رویکرد عدم تعادل فضایی؛ و 3) رویکرد بینابینی. رویکرد تعادل فضایی به نظریه رشد اقتصاد نئوکلاسیک و رویکرد عدم تعادل فضایی به نظریه اقتصاد جغرافیایی پل کروگمن رجوع می کنند. رویکرد بینابینی نیز روند افزایشی یا کاهشی نابرابری را متأثر از سطح توسعه منطقه و مقیاس منطقه مورد بررسی می داند. بنابراین مقاله حاضر تلاش دارد تا نوعی گونه شناسی را از نظریات و مطالعات تجربی نابرابری های منطقه ای ارائه دهد تا از این راه درک جامع تری از موضوع به دست آید.
۴.

تحلیل تطبیقی نابرابری های منطقه ای بین استان های همجوار؛ بررسی موردی: استان های همدان و مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نابرابری های منطقه ای توسعه پایدار تحلیل عاملی تحلیل خوشه ای استان همدان استان مرکزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۴ تعداد دانلود : ۱۴۰
نابرابری های منطقه ای یا عدم تعادل در ساختار فضایی مناطق یکی از مسائل کشورهای در حال توسعه است. از این رو دستیابی به توسعه عادلانه از آرمان های اساسی همه کشورها و از جمله ایران بوده و در اسناد فرادستی بر ضرورت کاهش نابرابری های منطقه ای تأکید شده است. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت و تحلیل نابرابری های منطقه ای بین دو استان همدان و مرکزی است که با وجود همجوار بودن تفاوت های عمده ای با یکدیگر دارند. در این زمینه سنجش نابرابری های منطقه ای مورد توجه قرارگرفته است. با در نظرگیری رویکرد توسعه پایدار، شاخص های سنجش نابرابری های منطقه ای استخراج و با استفاده از دو مدل تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای، میزان نابرابری بین دو استان همدان و مرکزی تحلیل شده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که تفاوت چشمگیری بین سطح توسعه دو استان همدان و مرکزی وجود دارد. بر اساس بررسی سه مؤلفه اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی استان مرکزی توسعه یافته تر از استان همدان بوده، میزان نابرابری بین آن ها نیز قابل توجه است. به طور کلی می توان گفت شهرستان هایی با اقتصادی مبتنی بر صنعت و خدمات توسعه یافته تر از شهرستان های با ماهیت کشاورزی هستند.    

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان