فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
18 - 41
حوزههای تخصصی:
حکمروایی شهری یکی ازالگوهای نوین مدیریت شهری است که به دنبال دستیابی به توسعه انسانی پایداروایجاد شهری پایداراست.این الگو برتعامل پویای سازمان های دولتی،نیروهای بازار و نهادهای اجتماعی تأکید دارد و شهروندان در آن نه تنها شرکت کننده فردی نیستند،بلکه به صورت سازمان یافته نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی جامع ابعاد و شاخص های حکمروایی خوب شهری و عوامل موثر در وضعیت امروز این ابعاد در شهر یاسوج است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی و اکتشافی و با توجه به هدف، از نوع تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان، متخصصین و کارشناسان آگاه به موضوع حاضر و روش های آینده پژوهی است. نمونه پژوهش نیز به ترتیب 50 نفر از خبرگان برای بررسی وضعیت ابعاد حکمروایی و 15 نفر نیز برای علت یابی وضع موجود بود که با نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش پنل دلفی انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزارهای SPSS ،Mic Mac و Scenariowizard استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد،شهر یاسوج ازنظر حکمروایی خوب شهری وابعاد مورد بررسی آن وضعیت مناسبی ندارد ودر این بین ابعاد مشارکت،قانون مداری و امنیت وهمچنین گویه های میزان رضایت ازمشارکت شهروندان درتصمیم گیری های شهری،تعدد خدمات تأثیرگذاردربهبودامنیت فضایی،عدالت جنسیتی درشهر،زیباسازی شهرتوسط شهرداری،همبستگی بین مردم ومسئولان ازطریق پاسخ گویی مدیران دارای بدترین شرایط دربین ابعادوشاخص های موردبررسی بودند.همچنین نتایج تحلیل اثرات متقاطعدرنرم افزارمیک مک نشان داد،عوامل حاکمیت نگاه قومی وطایفه ای درمدیریت شهری،مدیران ناآشنا بامبانی برنامه ریزی شهری،ساختار تصمیم گیری بالا به پایین،عدم هماهنگی بین نهادهای مدیریت شهری وعدم مشارکت باساکنین درطرح های توسعه شهری دارای بیش ترین اثرگذاری بروضعیت امروزحکمروایی درشهریاسوج هستند.درآخر نیز باسناریونویسی به ارائه راهبردهای نوین اقدام شد.
نقشه طراحی و کاربرد تناسبات در کتیبهکوفی محراب مسجد و قدمگاه توران پشت یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
16 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسجد و قدمگاه توران پشت، دارای محرابی سنگی است که اکنون در گالری فریر آمریکا نگهداری می شود. این محراب سنگی، دارای کتیبه هایی به خط کوفی و ثلث است. با توجه به تاریخی که در این محراب سنگی نوشته شده، این اثر متعلق به سال (۵۴۹ ه .ق) و دوره سلجوقی است. می توان گفت که دوره سلجوقی یکی از دوره هایی است که تنوع طراحی و توجه به جزییات در کتیبه های کوفی به اوج شکوفایی رسید. کتیبه کوفی این محراب سنگی، شامل آیات (۱۷) تا (۱۹) سوره آل عمران است. سؤال پژوهش پیش رو این است که نقشه طراحی و کاربرد تناسبات در این کتیبه کوفی چگونه است؟ این پژوهش با هدف یافتن نقشه طراحی به تحلیل تناسبات و اصول طراحی در کتیبه کوفی محراب سنگی مسجد و قدمگاه توران پشت می پردازد.روش پژوهش: این پژوهش به بررسی اصول طراحی و سیستم های تناسبات حاکم بر کتیبه کوفی محراب سنگی دوره سلجوقی (۵۴۹ ه.ق/۱۱۵۴ م) در مسجد و قدمگاه توران پشت یزد می پردازد. با استفاده از روش های کیفی و تاریخی-تحلیلی، یک نقشه طراحی ساختاریافته مبتنی بر واحدهای تناسبی (۱/۴۴ و ۱/۵۶) شناسایی شد که چیدمان، فرم حروف و نقوش گیاهی کتیبه را نظام مند می کند.یافته ها: در طراحی یا اجرای کتیبه کوفی محراب مسجد و قدمگاه توران پشت هنرمند کتیبه نگار از نقشه طراحی بر پایه تناسبات استفاده کرده است. که این موضوع بر بکارگیری ویژگی های بصری آن نیز تاثیر گذار بوده است.نتیجه گیری: تحلیل های پژوهش نشان می دهد که کتیبه کوفی محراب سنگی مسجد و قدمگاه توران پشت دارای نقشه طراحی است و این نقشه طراحی با توجه به تناسبات پایه ای و شکل گرفته است. براساس این تناسبات، خطوط راهنمای اصلی، خطوط راهنمای میانی و جدول بندی ها این کتیبه کوفی به صورت قاعده مند و با توجه به تناسبات پایه ای به اجرا در آمده است. طراحی و اتصالات حروف نیز براساس این نقشه طراحی صورت گرفته و هیچ کلمه ای خارج از این نقشه، طراحی نشده است.
ادراک فرا بصری: مطابقت های بین حسی در طراحی معماری با رویکرد شناختی
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
82 - 102
حوزههای تخصصی:
معماری، فراتر از ساخت وساز، فرآیندی چندوجهی است که فرم، عملکرد، و زیبایی شناسی را در هم می آمیزد و بر ادراک فضایی و تعاملات حسی انسان تأثیر می گذارد. برخلاف رویکردهای سنتی که بر حس بینایی متمرکز بودند، پژوهش های معاصر نقش حواس دیگر (شنوایی، لامسه، بویایی) را در تجربه فضایی برجسته می کنند. این تغییر پارادایم، متأثر از عصب شناسی شناختی، بر ادراک چندحسی و تعاملات بین حسی در درک محیط تأکید دارد. برای مثال، همبستگی نور محیط و آسایش حرارتی یا تأثیر آکوستیک بر ادراک ایمنی، اهمیت طراحی چندحسی را نشان می دهد. این مطالعه تأثیر هماهنگی بین حسی میان نورپردازی و آکوستیک در طراحی معماری را با رویکردی دوگانه (مرور سیستماتیک ادبیات و آزمایش تجربی) بررسی می کند. در بخش تجربی، 40 شرکت کننده در اتاقی 4×4 متری تحت دو شرایط قرار گرفتند: 1) هماهنگ (نورگرم 2700 کلوین، صدای طبیعت 50 دسی بل)؛ 2) ناهماهنگ (نور سرد 6500 کلوین، صدای ترافیک 50 دسی بل). پاسخ ها با پرسشنامه لیکرت (آسایش، ابعاد، امنیت، نور، صدا، راحتی) و ضربان قلب سنجیده شد. یافته ها نشان داد شرایط هماهنگ به طور معناداری آسایش (4.1 در مقابل 2.7)، خوشایندی نور (4.2 در مقابل 2.6)، دلپذیری صدا (4.3 در مقابل 2.5)، و راحتی (4.1 در مقابل 2.8) را بهبود بخشید، فضا را بزرگ تر نشان داد (65% در مقابل 30%)، و استرس را کاهش داد. نتایج بر لزوم بازنگری چارچوب های همگرایی حسی در طراحی چندحسی تأکید دارند و نشان می دهند توجه به ادراک چندحسی، کیفیت تجربه فضایی و رشد شناختی، عاطفی، و اجتماعی کاربران را ارتقا می دهد و به خلق فضاهایی برای بهبود کیفیت زندگی منجر می شود
تحلیل چیدمان های شیرین عابدینی راد در گفتمان فضا از محیط تا زمینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
49 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تحولات اخیر در هنر چیدمان، مفهوم فضا را از یک بستر صرفاً نمایشگر به عنصری پویا و تعاملی تغییر داده است. در این میان، آثار شیرین عابدینی راد با استفاده از آینه و بازتاب، رویکردی نوین در بازتعریف فضا ارائه می دهند. بااین حال، نحوه تأثیر این عناصر بر درک فضا و مشارکت مخاطب کمتر بررسی شده است. این پژوهش با هدف پرکردن این خلأ پژوهشی، به بررسی نقش آینه و بازتاب در چیدمان های شیرین عابدینی راد پرداخته و تأثیر آن را بر دگرگونی مفهوم فضا، تعامل مخاطب و شکل گیری معنا تحلیل می کند.هدف پژوهش: بررسی نقش آینه و بازتاب در چیدمان های شیرین عابدینی راد و تحلیل تأثیر آن بر دگرگونی مفهوم فضا، تعامل مخاطب و شکل گیری معنا است. این بررسی با تکیه بر نظریه های هنری کاپرو، لیخت، سلانت و جانستون و در نظر گرفتن بستر اجتماعی و نقدهای نهادی انجام می شود.روش پژوهش: توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مشاهده مستقیم و تحلیل آثار منتخب عابدینی راد انجام شده است. در این تحقیق، از نظریه های هنری کاپرو، لیخت، سلانت و جانستون به عنوان چارچوب نظری برای بررسی تعامل میان فضا، نور و آینه بهره گرفته شده و تحلیل نقدهای نهادی و بستر اجتماعی هنر نیز در نظر گرفته شده است.نتیجه گیری: پژوهش نشان می دهد که استفاده از آینه در این چیدمان ها، نه تنها مرزهای فیزیکی و ادراکی فضا را دگرگون ساخته، بلکه مخاطب را از یک نظاره گر منفعل به عنصری فعال در فرایند درک و تفسیر اثر تبدیل کرده است. براساس نظریات کاپرو درباره مشارکت مخاطب و دیدگاه لیخت درخصوص پویایی فضا، می توان نتیجه گرفت که آثار عابدینی راد، فضا را از یک بستر ایستا به محیطی سیال و چندلایه تبدیل می کنند. این ویژگی، علاوه بر ایجاد تجربه ای تعاملی، بستری برای نقد ساختارهای اجتماعی و نهادی نیز فراهم می آورد.
تحلیل شکل گیری هویت و ساختارهای اجتماعی در انیمیشن های «روح» (2020) و «پینوکیوی گیرمو دل تورو» (2022)، براساس مفهوم هابیتوس پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
125-141
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی شکل گیری هویت و ساختارهای اجتماعی در انیمیشن های «روح» (2020) و «پینوکیوی گیرمو دل تورو» (2022) از طریق مفهوم هابیتوس پیر بوردیو می پردازد. هدف، تجزیه و تحلیل این مسئله است که چگونه هابیتوس شخصیت ها بر رفتارها و رشد هویت آن ها در زمینه های روایی مربوطه شان تأثیر می گذارد؛ آن هم با تمرکز بر نحوه تعامل گرایش های درونی و ساختارهای اجتماعی. این پژوهش با استفاده از رویکرد تطبیقی کیفی، نظریه های بوردیو درباره هابیتوس، سرمایه و زمینه های اجتماعی را برای بررسی صحنه های کلیدی، رشد شخصیت و عناصر روایی در هر دو انیمیشن به کار می گیرد. داده ها از طریق مشاهده دقیق تحول و تعامل شخصیت ها جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل مقاله نشان می دهد که در «روح»، هابیتوس جو گاردنر در ابتدا به دلیل پیشینه اجتماعی-اقتصادی و انتظارات خانوادگی او محدود می شود، اما در طول سفر وجودی اش تکامل می یابد و منعکس کننده تغییر تمرکز از موفقیت حرفه ای به قدردانی از لحظات روزمره است. در مقابل، پینوکیو نشان می دهد که هابیتوس پینوکیو توسط فشارهای خارجی، از جمله کنترل اقتدارگرایانه و استثمار اقتصادی شکل می گیرد و منجر به دگرگونی ناشی از چالش های اخلاقی و اجتماعی می شود. «روح» کاوش پیچیده ای از هابیتوس در یک محیط معاصر را نشان می دهد که بر رشد شخصی و تفسیر مجدد سرمایه فرهنگی تأکید دارد. برعکس، «پینوکیو» بینش هایی درباره اینکه چگونه هنجارهای اجتماعی و سرمایه اقتصادی بر هویت در چارچوبی تاریخی تأثیر می گذارد، ارائه می دهد. در مقام تطبیق و مقایسه، «روح» توفیق بیشتری در انتقال سیالیت و پیچیدگی مفهوم هابیتوس دارد و تصویری دقیق از چگونگی شکل گیری هویت توسط سرمایه فرهنگی و تجربیات شخصی ارائه می دهد. این مطالعه در فهم نظری هابیتوس در سینمای انیمیشن مشارکت می کند و راه هایی را برای تحقیقات بیشتر در رسانه ها و ژانرهای مختلف فراهم می آورد.
تحلیل نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
107 - 119
حوزههای تخصصی:
دوره تیموری یکی از درخشان ترین ادوار تمدن و فرهنگ ایران است. با استناد به گزارش مورخان، تیمور، در هنگام فتح شهرها، هنرمندان و صنعتگران ممتاز را شناسایی و به ماوراءالنهر اعزام می کرد تا به یاری آن ها، پایتختی باشکوه ایجاد کند. دستیابی به ثروت هنگفت و نیروی انسانی متبحرِ سرزمین های تحت سلطه، بستر مساعدی را برای شکوفایی هنرها فراهم آورد. هدف این پژوهش، بررسی نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور و مشخص کردن خاستگاه و تخصص آن ها است. تلاش می گردد به این پرسش ها پاسخ داده شود که با توجه به متون تاریخی و داده های باستان شناسی، تیمور؛ هنرمندان و صنعتگران کدام نواحی را به ماوراءالنهر اعزام کرد؟ آن ها چه تخصص هایی داشتند و در چه زمینه هایی به کار گماشته شدند؟ اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش، تاریخی- تحلیلی است. نتایج حاکی از آن است که اغلب هنرمندان و صنعتگران، از شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز، بغداد، دمشق و دهلی، به سمرقند کوچانده شده بودند. بیش تر این افراد، معماران و مهندسانی بودند که به ساخت عمارات گماشته و نقاشان و خوشنویسان مهاجر نیز، به اجرای نقاشی های دیواری و کتیبه بناها، مشغول می شدند. خوشنویسان افزون بر کتیبه نگاری ابنیه، کتابت نسخ قرآنی و مراسلات را نیز، عهده دار بودند و فلزکاران، اغلب در زمینه ساخت جنگ افزارها فعالیت داشتند.
نقش و رنگ در هنر و معماری: نشانه های هویت قوم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
72 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: منطقه بلوچستان به دلیل تنوع معماری و صنایع دستی، با وجود تفاوت های مشهود، هویت خاصی برای قوم بلوچ شکل می دهد. هدف این مطالعه شناسایی معنا و مفهوم رنگ ها و نقوش به کاررفته و تحلیل نقش آن ها به عنوان نمادهای هویتی قوم بلوچ است و این موضوع به درک بهتر ارزش ها و فرهنگ غنی این منطقه کمک می کند. بدین ترتیب، سوالات پژوهش به این مهم می پردازد که معنا و مفهوم، خواستگاه و منبع الهام رنگ ها و نقوش در صنایع دستی و مسکن بومی بلوچستان چیست؟ همچنین، چگونه نقوش و رنگ های به کاررفته در صنایع دستی و مسکن این منطقه را به عنوان نمادهای هویتی قوم بلوچ معرفی می شوند؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و یافته های آن از طریق منابع کتابخانه ایی، پایگاه های اطلاعاتی و بازدیدهای میدانی از انواع هنرها انجام شده است. جامعه آماری شامل مسکن بومی و هنرهای سنتی منطقه بلوچستان است و انتخاب نمونه ها با توجه به هدف پژوهش انتخابی بوده است. یافته های تحقیق به شکل کیفی تحلیل شده اند.یافته ها: بررسی ها نشان می دهد که نقوش رنگارنگ در هنر بلوچی، به ویژه سوزن دوزی، نمادهای فرهنگی منحصربه فرد این قوم هستند و ریشه های مشترکی با فرهنگ های همسایه، به ویژه هند، دارند. رنگ ها در معماری بلوچستان فضایی شاداب ایجاد کرده و نقوش هندسی پیوستگی قوم بلوچ را در مواجهه با ناملایمات نمایان می سازند، به طوری که این عناصر جنبه های تزئینی و همچنین اساس بیان فرهنگی و اجتماعی آنان را تشکیل می دهند.نتیجه گیری: علاقه و التزام قوم بلوچ به استفاده از نقوش هندسی ساده و رنگ های شاد در صنایع دستی و پوشاک محلی، همچنین در تزئینات داخلی و بیرونی مسکن بومی، هویت و منظر فرهنگی واحدی را در عین کثرت برای آن ها ایجاد کرده است. این امر نشان دهنده آن است که هنر و معماری بلوچستان با استفاده از این نقوش و رنگ های خاص، هویت فرهنگی قوم بلوچ را تبیین می کند.
تحلیل چندمتغیره ترجیحات مسکونی ساکنان فاز یک شهرک اکباتان در تناسب با سبک زندگی معاصر
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به تحلیل ارتباط میان سبک زندگی و ترجیحات مسکونی ساکنان فاز یک شهرک اکباتان می پردازد. در دنیای معاصر، سبک زندگی به عنوان مفهومی چندبعدی در علوم اجتماعی و برنامه ریزی محیطی، نقش کلیدی در تعریف الگوهای سکونت ایفا می کند. شهرک اکباتان به عنوان یکی از نمونه های برجسته طراحی مسکن در ایران، بستری مناسب برای مطالعه تأثیر این مفهوم بر نیازهای مسکونی ارائه می دهد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر ترجیحات مسکونی با توجه به سبک زندگی و ویژگی های جمعیت شناختی ساکنان بوده است. سؤالات اصلی تحقیق شامل تأثیر متغیرهایی نظیر سن، جنسیت و شغل بر اولویت های مسکونی و چگونگی تأمین این نیازها از طریق طراحی محیط های انعطاف پذیر بوده است. در روش تحقیق به صورت ترکیبی از تحلیل های کمی و کیفی استفاده شده و داده ها از طریق پرسش نامه و مشاهدات میدانی جمع آوری گردیده است. یافته ها نشان می دهد که ترجیحات مسکونی ساکنان در پنج بعد اصلی شامل کیفیت فضاهای خصوصی، تعاملات در فضاهای نیمه عمومی، دسترسی به امکانات عمومی، انعطاف پذیری طراحی و حس تعلق به محیط قابل تحلیل است. ویژگی های جمعیت شناختی نظیر سن و مدت زمان سکونت نیز تأثیر مستقیم بر این ترجیحات دارند. به عنوان مثال، خانواده های بزرگ تر به فضاهای انعطاف پذیرتر و سالمندان به فضای سبز توجه بیشتری نشان می دهند، در حالی که افراد جوان تر به تعاملات اجتماعی در فضاهای نیمه عمومی اولویت می دهند. این پژوهش با ارائه تحلیل های چندمتغیره و تأکید بر طراحی محیط های مسکونی متناسب با سبک های زندگی متنوع، راهکارهایی برای ارتقای کیفیت زندگی و تطابق بهتر فضاهای مسکونی با نیازهای متغیر افراد ارائه می کند.
تبیین همپیوندی حس مکان و روابط اجتماعی در بازار تاریخی تبریز؛ رویکردی انسان محور
حوزههای تخصصی:
حس مکان و روابط اجتماعی از عناصر کلیدی در فهم تعاملات انسانی و کارکردهای فضاهای عمومی به شمار می روند. بازار تاریخی تبریز، به عنوان یکی ای نمادهای برجسته معماری و فرهنگی ایران، بستری است که در آن حس مکان و ارتباطات اجتماعی نقشی بی بدیل ایفاء می کنند. هدف این پژوهش، واکاوی هم پیوندی حس مکان و روابط اجتماعی در این فضای تاریخی با رویکردی انسان محور است. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از ابزارهای کمی و کیفی انجام شده است. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش شامل کسبه و مراجعان بازار تاریخی تبریز است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و توزیع پرسش نامه در میان 400 نفر بر اساس «فرمول کوکران»، داده های موردنیاز گردآوری شد. در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با کارشناسان حوزه های مرتبط انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری «اس پی اس اس»، «ضریب همبستگی پیرسون» و تحلیل مسیر در نرم افزار «ای ام او اس»، پردازش شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان حس مکان و کیفیت روابط اجتماعی در این بازار ارتباطی معنادار و متقابل وجود دارد. فضای کالبدی، عناصر فرهنگی و فعالیت های روزمره، به عنوان اجزاء مؤثر بر تقویت حس مکان، نقش مهمی در شکل گیری و تداوم روابط اجتماعی ایفاء می کنند. این پژوهش با تأکید بر رویکرد انسان محور، راهکارهایی برای تقویت تعاملات اجتماعی و حفظ حس مکان در بازارهای تاریخی ارائه می دهد که می تواند به ارتقای کیفیت زندگی شهری و پایداری فرهنگی در چنین فضاهایی منجر شود.
تأثیر فرهنگ غرب بر معماری خانه از دیدگاه جلال آل احمد، نمونه موردی: خانه های دوره پهلوی شهر ارومیه
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
103 - 128
حوزههای تخصصی:
معماری مسکونی دوره پهلوی در ایران تحت تأثیر سیاست های مدرنیزاسیون و نفوذ فرهنگ غرب دچار تغییرات اساسی شد. بررسی تأثیر فرهنگ غرب بر معماری خانه های این دوره، به ویژه در شهر ارومیه، می تواند به درک بهتر پیامدهای این تغییرات کمک کند. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر فرهنگ غرب بر معماری خانه های دوره پهلوی در ارومیه، بر اساس دیدگاه های جلال آل احمد انجام شده است. تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و داده ها از طریق مشاهده میدانی، بررسی مستندات تاریخی و مصاحبه با ساکنان و کارشناسان جمع آوری شده است. نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شده و ۲۴ خانه متعلق به دوره پهلوی که تغییرات معماری ناشی از فرهنگ غرب در آن ها مشهود است، بررسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در این دوره، حذف عناصر اجتماعی مانند حیاط، استفاده از مصالح غیربومی و تقلید از فرم های وارداتی، موجب تغییرات اساسی در ساختار معماری شده است. این تغییرات علاوه بر تضعیف هویت معماری ایرانی، باعث یکسان سازی طراحی ها و کاهش خلاقیت در ساخت بناها شدند. همچنین، ناسازگاری برخی ساختمان ها با اقلیم منطقه و تمرکز بیش ازحد بر ظاهر بناها، نشان دهنده گسترش معماری مصرف گرا و کمرنگ شدن توجه به اصول سنتی و بومی است. در مجموع، این تحولات منجر به کاهش پیوند میان معماری و فرهنگ بومی ایران شده است.
نقش رسانه ای گرافیک در هماهنگ سازی الگوی تداعیِ معانی با اشکال بیان و انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هماهنگ سازی بین عناصر یک بیان هنری، عامل مهمی است که می تواند در نسبت میان زبان ادبی و تصویری و تقویت نقش رسانه ای آن ها نمود یابد. در این میان، گرافیک در قالب زبان تصویری، با وام گرفتن از برخی خصوصیات ادبیات، از قبیل برقراری نسبت با اشکال بیان و انواع ادبی، قابل توجه است؛ منظور از اشکال بیان، مقوله های اقتباسی از انواع علم بیان چون مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه می باشد و روایت تصویر نیز در انواع ادبیِ حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی قابل تعبیر بوده که از جمله وجوه اشتراک بین ادبیات و گرافیک به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های گرافیک به مثابه اثر ادبی، پرسش از چگونگی هماهنگ سازی میان فرم های کلامی و تصویری دارد. لذا به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و اسناد تصویری به شیوه کیفی و گزینش هدفمند، در تبیین نسبت میان گرافیک و ادبیات در هماهنگ سازیِ الگوهای تداعی معانی با اشکال بیان و انواع ادبی در قالب پوسترهای سینمایی اهتمام می ورزد. نتایج نشان می دهد که ابعاد روایی ایراد معنا در انواع ادب حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی به ترتیب در هماهنگی با اشکال بیان چون الگوهای تباین، مجاورت، مشابهت و تداعی آزاد نمود یافته و گویی گرافیک به مثابه اثری ادبی لب به سخن می گشاید.
مصیبت توسعه
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قرن ۱۹ میلادی دوران اوج استعمار ملت های شرقی و افریقایی از سوی غربی ها بود که تحت عنوان توسعه و آبادی آن را ترویج می کردند. استعمار در لغت به معنای «مطالبه آبادی و عمران» است و ذاتاً دارای بار معنایی مثبت است، اما پس از آن که ملت های مستعمره نتایج عمران ادعایی استعمارگران را تجربه کردند، استعمار به واژه ای با معنای منفی تبدیل شد. آبادانی استعمارگران طوری بود که عوارض آن نصیب جامعه محلی می شد و سود آن را استعمارگران می بردند. واژه توسعه نیز همین سرنوشت را پیدا کرده است. پس از خاتمه روش کلاسیک استعمار، قدرتمندان در قالب شرکت های توسعه گر همان هدف را دنبال کردند. در قرن بیستم برنامه های توسعه به منظور آماده سازی کشورهای ضعیف برای مصرف کالاهای غربی در دستور قرار گرفت. میل فزاینده به سودجویی از منابع خام به تولید انواع آلودگی و مصرف بی رویه منابع بین نسلی انجامید. دنیای غرب که خود مولد توسعه نامتوازن و بروز خسارت های پی درپی به جامعه و محیط بود، از نیمه قرن بیستم با تبیین شروط دقیق تر برای توسعه تلاش کرد از آسیب های زیست محیطی برنامه های توسعه بکاهد و تدریجاً با تعریف جدید از توسعه نابسامانی های اجتماعی و فرهنگی آن را نیز مورد توجه قرار دهد. یک قرن پیش، ایران با کودتای رضاخان دچار دولت مدرنی شد که دستور کار آن توسعه بود. این اتفاق با کشف نفت و اهمیت ویژه موقعیت ژئوپولیتیک ایران در رقابت های دو قطب امریکا و شوروی مقارن شد. فارغ از جزئیات، برنامه های توسعه ایران در چهار دوره پهلوی اول، حکومت ملی (سال های 1320 تا 1332 شمسی)، پهلوی دوم و جمهوری اسلامی با خصوصیات مشابه دنبال شدند. علت این امر را علی رغم تفاوت بارز نگرش سیاسی در دوره های مذکور می توان در ابهام مفهوم توسعه دانست. توسعه امری مطلق تلقی می شود که پرداختن به آن با هر شیوه موجه است. طی دوران مذکور برنامه های مختلف توسعه عمرانی و اقتصادی آمرانه با مستشاری غربی ها یا در قالب برنامه های توسعه اقتصادی-اجتماعی تهیه و اجرا شد. اینک که یک قرن از شیوع این نگاه به توسعه می گذرد، مصائب آن آن قدر آشکار شده که افکار عمومی را به مطالبه تغییر در توسعه وا داشته است.از دهه ۶۰ میلادی توسعه پایدار پرچمدار گونه مطلوب توسعه به مثابه گونه ای نویافته گردید. روند اصلاح مفهوم توسعه با تمرکز بر ویژگی های حیات و بقای مادی انسان و محیط دستاوردهای مطلوبی داشته است. در دو دهه اخیر نیز با طرح رویکردهای اجتماعی و فرهنگی به توسعه تلاش شده تا تفسیر جامع تری از مفهوم توسعه پایدار ایجاد شود. شیوه دستیابی به هدف در این مسیر، تولید اسناد الحاقی و انضمامی است. یعنی کمبودهای متدولوژی توسعه را از طریق پیوست های جداگانه تأمین می کنند. این شیوه ای است که در مقررات فعلی ایران نیز برای طرح های عمرانی تحت عنوان پیوست های زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی انجام می شود. این تلاش تأثیر اندکی در کم کردن آسیب های توسعه در ایران داشته و مصائب توسعه در مقیاس های مغفول همچنان برقرار است، زیرا جهت گیری پیوست های مذکور تنها ناظر به مؤلفه هایی است که مستقیماً موضوعات بخشی پیوست ها را مد نظر قرار می دهد و همچنان از کل نگری دور مانده است. توسعه بخشی، سرزمین را که بستر آن است، دارای پاره هایی مستقل و فاقد کلیت می شناسد. از این روست که محیط زیست در این رویکرد معادل عرصه بیولوژیک، وجه اجتماعی معادل شاخص های منتخب و بُعد فرهنگی مساوی نمادهای تمدنی است.این که در سراسر کشور می توان طرح های توسعه ای را یافت که در بُعد اقتصادی پروژه موفقی شناخته شود اما آثار پیرامونی آن بر سرزمین و جامعه انسانی پروژه را زیان ده بسازد، حاکی از تداوم گونه اولیه توسعه در ایران است. این ها طرح های زیان دهی هستند که در پناه ناشناخته ماندن ارتباط مصائب جامعه محلی با برنامه توسعه می توانند به حیات خود ادامه دهند. کمپ B در بندر امام خمینی(ره)، محله ای بازمانده از زمان تأسیس پتروشیمی ماهشهر در پنجاه سال قبل است که محل اسکان کارگران ژاپنی بوده و طی چند مرحله با اسکان جنگ زدگان و مهاجرانی از دیگر شهرها قلب تاریخی سربندر (بخش مسکونی بندر امام) را شکل داده است. این ناحیه در زمانی که سربندر جز زمین بایر چیزی نبود، محل زندگی بود. امروزه درحالی که بقیه نواحی استانداردهای متوسطی از حیث سکونت دارند، سربندر به دلیل بلاتکلیفی تحمیلی در موضوع مالکیت زمین، در عداد عقب مانده ترین مناطق مسکونی کشور شمرده می شود؛ بدون هر گونه زیرساخت متعارف که تأمین آن بر عهده حاکمیت است، با خیابان هایی عریض و خارج از مقیاس که مناسب تردد ماشین های سنگین پتروشیمی است. تفسیر رفتار پنجاه ساله با کمپ B حاکی از آن است که این محله نه برای زندگی انسان که برای استقرار (و نه اسکان) خدمه پتروشیمی ساخته شده؛ ساکنان در حکم کالایی هستند که متناسب با منافع ارباب (پتروشیمی) با آن ها رفتار می شود؛ مشابه رفتاری که با سایر ملزومات و اجناس این پروژه عظیم می شود. در این رویکرد مصلحت کالا (در اینجا، ساکنان) موضوعیت ندارد، بلکه منافع مالکانه است که تعیین کننده میزان خدمات قابل ارائه به آن هاست. می توان گفت که ساکنان و بخش های بزرگی از دیگر ذی نفعان در روند شکل گیری و فعالیت پروژه توسعه نقش منفعل و تبعی (ابژکتیو) دارند و حقوق و استقلال آن ها که نقش فعال و سوژه گی آن ها را تبیین می کند در رده دوم است.اخیراً و طی یک برنامه دیگر توسعه، در لوای حمایت از محرومان ساکن کمپ B، بنیاد مسکن در فرایندی یکسویه، مرکزنشینانه و بی دغدغه ذی نفعان دست به ابتکاری برای نوسازی محله زده که زحمت مضاعف بر ساکنان تحمیل کرده است. کپرهای گروهی را تحت عنوان درجاسازی و گروهی دیگر را در قبال زمین معوض تخریب کرده و با اعمال طرحی نامنطبق با شرایط زمینه، پروژه بزرگی را کلید زده که نه خود و نه ساکنان قادر به تکمیل آن نیستند. شرایط جدید محله به مراتب از حلبی آبادی که خود طی سالیان برپا کرده بودند اسفناک تر است. چنان که نگین بوجانی در عکس روی جلد نمایش داده، کپر جدید محله، سرپناهی سست تر از گذشته است که در خراب آباد توسعه و جبر اسکلت بتنی تیپ، نصیب او شده است. این شهروند مظلوم نه تنها همسایگان خود را از دست داده، بلکه ناگزیر است تا مدت های طولانی که از عمر او بیشتر خواهد بود در خانه ای که برای همیشه، موقت خوانده می شود زندگی کند. در بستری موقت که هیچ زیرساختی کامل نیست. نوعی مرگ تدریجی که فتوای برنامه توسعه است. اصلاح مفاسد متعارف توسعه با شیوه انضمامی ممکن نیست. لازم است موضوع توسعه یک مقوله واحد باشد و از نامیدن پروژه های بخشی تحت عنوان توسعه خودداری شود. «مکان» رآمده از وحدت جغرافیا با تمدن بالیده در آن، که سرزمین نامیده می شود، می تواند موضوع توسعه باشد. در این صورت پروژه های بخشی، اقداماتی از فرایند کلان و واحد توسعه محسوب خواهند شد که حفظ منافع سرزمین، معیار درستی آن ها قرار می گیرد.
سیر تحولات منظر سبز شهر تهران از نگاه خاورشناسان از عصر قاجار تا پهلوی اول (1796 الی 1931 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
52 - 61
حوزههای تخصصی:
ذر آن می توان به ردپای انگاره های منظرین و فراتر از آن به افکار و ایده های یک ملت دسترسی یافت و ذهنیت مردمی را که در یک مقطع تاریخی خاص در فضای زیست ملت ی دیگ ر زندگی کرده اند، بازسازی کرد. ذهنیتی که جدا از تأثیرپذیری شخصیت نگارنده و تمایلات شخصی وی در نگاهی وسیع تر با اوضاع و شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، آموزشی و حتی تمایلات استعمارجویانه ارتباط دارد. شناخت منظر ذهنی بر مبنای تفاوت شناختی میان «من» (سفیر: معمولاً اروپایی) و «دیگری» (فرد تهرانی و یا مکان: شهر تهران) شکل می گیرد. براین اساس، این پژوهش با ذکر این سؤال که منظر سبز شهر تهران از نگاه خاورشناسان (از سال 1796 الی 1931 میلادی) چیست، به دو دسته بندی رویکرد کل نگر و رویکرد جزء نگر دست یافته است. در این دسته بندی، مشخص شد خاورشناسان از دوره فتحعلی شاه قاجار به بعد، نگاهشان به مقوله منظر سبز معطوف به اجزاست و توجه آنان به نظام کلی منظر سبز به مثابه یک کل منسجم، قابل درک و بازگویی نیست و تعداد کمی از آنها صرفاً با اشاره کردن به نظام اقلیمی تهران که منجر به زندگی کوچ نشینی می شد، گرته برداری سطحی از کل منسجم منظر سبز شهر تهران داشته اند. به نظر می رسد، توجه به جزئیات منظر سبز به جهت تجربه تجدد اروپایی شدن در تهران با توجه به نظام های کلان برون متنی اعم از قدرت های سیاسی دولت های بیگانه و یا علاقه دولت مردان ایرانی به غرب، توجه خاورشناسان را چه به صورت دستوری- حاکمیتی و چه به صورت سیاسی- فرهنگی بیش ازپیش، معطوف به جزئیات منظر کرده است.
مطالعۀ تطبیقی کهن الگوی قهرمان در نگاره های شاهنامۀ داوری براساس نظریۀ ریخت شناسی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۷
6 - 19
حوزههای تخصصی:
نقاشی در دوره قاجار مفاهیم گسترده ای دارد و یکی از این مفاهیم پرداختن به یک شخصیت اصلی با مضمون کهن الگوی قهرمان است. این امر نه تنها در نقاشی های رنگ روغن ابعاد بزرگ، بلکه در نسخه های نقاشی شده کوچک این دوره نیز قابل مشاهده است. شاهنامه داوری یکی از نسخه های شاهنامه به صورت نقاشی شده مربوط به این دوره است که کهن الگوی قهرمان در آن ملاحظه می شود. یکی از نظریه های معاصر، نظریه ریخت شناسی پراپ است که در آن، این تحلیل گر روسی به طبقه بندی اساطیر و داستان های حماسی می پردازد. فرهنگ ایرانی رابطه عمیقی با کهن الگوی قهرمان و ساختن پهلوان های اسطوره ای در ادبیات ایرانی دارد. این امر در نسخه خطی شاهنامه داوری به عنوان آخرین شاهنامه رسمی و کامل ایرانی در دوره قاجار مهم است. هدف از این پژوهش، مطالعه کهن الگوی قهرمان در نسخه خطی شاهنامه داوری مربوط به دوره قاجار است که با توجه به تغییرات این دوره، قهرمان به صورت متفاوتی نمود پیدا می کند و بررسی آن با نظریه ریخت شناسی پراپ می تواند بار معنایی جدیدی در این دوره مطرح کند. سؤال اصلی پژوهش به این شرح است که، با توجه به نظریه ریخت شناسی پراپ، کهن الگوی قهرمان در نگاره های شاهنامه داوری چگونه قابل بازتعریف و معنا است؟ روش تحقیق در این پژوهش از نوع کیفی است و به روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه شاهنامه داوری پرداخته و با اتکابر نظریه پراپ بازتعریف کهن الگوی قهرمان به عنوان یک کهن الگوی اسطوره ای را تبیین می کند. نتایج حاصل از پژوهش به طور مشخص نشان می دهد کهن الگوی قهرمان در نسخه شاهنامه مهم است و قابل تطبیق با فرگشت گرایی و تطور در ریخت شناسی تصاویر این شاهنامه است.
واکاوی اثربخشی آسایش حرارتی در مطلوبیت شکل گیری قلمرو فضایی (مطالعه موردی: پیاده راه صف (سپه سالار) تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
53 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انسان ها موجوداتی منزوی نیستند و همواره با محیط اطراف خود در ارتباط اند. آن ها، چه به صورت فردی و چه اجتماعی، فضایی برای خود طلب می کنند و مرزهایی تعریف می نمایند تا به حالت مطلوبی از این مفهوم دست یابند. می توان ادعا کرد که قلمرو نقش اساسی در زندگی انسان دارد و این امکان را فراهم می آورد تا انسان فضای اطراف خود را س اماندهی کرده و به آن هویت فردی یا جمعی ببخشد. تأمین ابعاد قلمرو در فضا نخسین گام در هویت بخشی به فضا و مکانمندی آن به شمار می آید. دستیابی به مطلوبیت در مفهوم ذهنی قلمرو، در گرو شفاف سازی شاخص های شکل گیری آن است که می توان برمبنای مفاهیمی از سوی نظریه پردازان، آن را تعمیم داد. فقدان آسایش حرارتی به عنوان یکی از عوامل شکل گیری قلمرو فضایی، باعث ایجاد حس ازدحام در فرد می شود. باتوجه به حداقل امکان شخصی سازی فضا توسط کاربر در فضاهای عمومی، این پژوهش فضای عمومی را به عنوان بستر مطالعه ی موردی انتخاب کرده است تا اثر بخشی آسایش حرارتی در قلمروهای فضایی آن بررسی شود. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، آزمون فرضیه ای است که در پی واکابی شاخص آسایش حرارتی در مطلوبیت شکل گیری قلمروفضایی، به عنوان پیش فرضی برای شکل گیری قلمرو انسانی است. همچنین، بررسی ارزش های پنهان شاخص های مؤثر در شکل گیری قلمرو در بستر مطالعه موردی، از دیگر اهداف این تحقیق به شمار می آید.روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نظر هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبردی استقرایی است و از نظر روش، رویکردی ترکیبی دارد. الگوی نظری و شاخص های شکل گیری، از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای استخراج شده اند. با شبیه سازی آسایش حرارتی مطالعه موردی تمرکز بر شاخص UTCI، محدوه های آسایش حرارتی در قلمروهای طراحی شده ارائه شده اند. برای پاسخ به این پرسش که آیا انسان از محدوده های فاقد آسایش حرارتی به عنوان قلمرو مطلوب استفاده می کند، از روش ردیابی مستقیم و نمونه گیری اشباع با قیاس تطبیقی استفاده شده است. نتایج نشان داد برخی از محدوده ها با توجه به عدم آسایش حرارتی، مورد استفاده کاربران قرار گرفته اند. در این مرحله از پژوهش به نتایج بسنده نکرده و در جهت کشف اهمیت و ارزش پنهان شاخص های شکل گیری قلمرو به روش آزمون T تک نمونه ای و همچنین در جهت دخالت جنسیت و بررسی افتراق ایشان از روش آزمون T دو گروه مستقل استفاده شد.نتیجه گیری: برخلاف فرض پژوهش، گام های پژوهش حاکی از آن بود که قلمروهای مطلوب آزمودنی ها در بستر مطالعه موردی فاقد آسایش حرارتی است. روش آزمون T در جهت کشف اهمیت و ارزش پنهان شاخص های شکل گیری به تفاوت تمایل زنان و مردان در اهمیت شاخص های شکل گیری قلمرو فضایی مطلوب اشاره دارد.
بررسی اثرگذاری مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر (نمونه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
فضاهای معماری نقش و تاثیر مهمی در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی شهروندان دارند. از سوی دیگر تغییر در ساختار فضاهای معماری و شهرسازی بر تعاملات اجتماعی شهروندان که یکی از نیازهای اساسی بشر است، اثرگذار بوده و این تغییر ساختار با نظریه پیکره بندی فضایی که اساس آن نحوه ارتباط بین رفتار اجتماعی و ساختار فضایی فضاهای معماری و شهری است، قابل بحث و بررسی می باشد.لذا، هدف اصلی این مقاله بررسی اثرگذاری مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر در شهر قزوین می باشد. مقاله حاضر بر اساس ماهیت و قلمرو موضوعی در حوزه مقاله های کاربردی_توسعه ای و از نظر روش انجام مقاله توصیفی-تحلیلی است. تحلیل مبتنی بر مطالعات پیمایشی بر اساس مدل رگرسیون جغرافیایی موزون و مدل رگرسیون معمولی می باشد. جامعه آماری نیز شامل کلیه کاربران استفاده کننده از فضا در بازار سنتی شهر قزوین و مجتمع تجاری البرز و مهر و ماه قزوین بوده است که حجم نمونه براساس حداقل حدنصاب مقاله های توصیفی برابر 100 نفر در نظر گرفته شده است. بر اساس نتایج پژوهش مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر اثرگذار است، ولیکن در مجتمع تجاری سنتی میزان اثرگذاری هم پیوندی، عمق، اتصال، انتخاب و دسترسی بیشتر و در مجتمع های تجاری مدرن اثرگذاری مؤلفه های وضوح، اتصال، هم پیوندی و دسترسی بیشتر بوده است. به طور کلی مؤلفه های پیکره بندی فضایی شامل عمق، هم پیوندی، دسترسی، اتصال،وضوح، کنترل، انتخاب و ادارک فضایی می باشد که بر اساس تحلیل هریک می توان ویژگی ادراکی کاربران از فضا را مطرح نمود.
بررسی نیازها و ترجیحات زنان در فضای نیمه عمومی مجتمع های مسکونی بلندمرتبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بررسی مفهوم سبک زندگی به عنوان مجموعه ای کامل از فعالیت ها و الگوی زندگی افراد می تواند منجر به شناخت نیازها و ترجیحات ساکنان در برنامه ریزی فضایی و طراحی محیط های مسکونی شود. با توجه به این موضوع که نیمی از جمعیت هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند بررسی سبک زندگی آنان از آن جهت حائز اهمیت است که می تواند بینشی را در مورد روش هایی که محیط مسکونی ممکن است بر سلامت جسمی و روانی آنها تأثیر بگذارد، ارائه دهد و به کاهش نابرابری های مبتنی بر جنسیت و بهبود کیفیت زندگی آن ها کمک کند. بااین حال بررسی رفتارهای مسکن مبتنی بر سبک زندگی زنان در ادبیات موضوع به ندرت بررسی شده است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش شناسایی نیازها و ترجیحات زنان در فضای نیمه عمومی مجتمع های مسکونی بلندمرتبه است که با توجه به سبک زندگی آنها تعیین می شود. روش پژوهش: مطالعه خودمردم نگاری به عنوان روش تحقیق انتخابی در پاسخ دهی به چیستی الگوی فعالیت زنان و شناخت ترجیحات آنان در محیط مسکونی در نظر گرفته شد و به منظور تحلیل داده های کیفی، متن گزارش ها کدگذاری شد و با روش تحلیل تماتیک مضامین اصلی استخراج شد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که محدودیت فضا در واحدهای آپارتمانی و محدودیت در زمان و مکان استفاده از فضاهای عمومی خارج از ساختمان، بسیاری از فعالیت ها را با مشکل مواجه کرده است. در نتیجه اغلب زنان به دنبال محیط مسکونی هستند که بتواند از فعالیت های اجتماعی، فراغتی و کاری آنان پشتیبانی نماید. همچنین نیاز به مدیریت اشیا در فضا، مدیریت ازدحام و شلوغی، مدیریت تردد حیوانات خانگی و برخورداری از امکانات و تدابیر امنیتی از دیگر ترجیحات زنان بوده است. در نتیجه بهره گیری از فضای نیمه عمومی برای یکپارچه سازی زندگی روزمره و امتداد سبک زندگی در بیرون از واحد شخصی در کنار نقش ارتباطی فضای نیمه عمومی می تواند کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی را در سطوح مختلف ارتقا دهد.
جستاری بر سیر تحول سازمان فضایی شهر تاریخی شوشتر پیش از دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
34 - 43
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی شوشتر، به عنوان حاکم نشین دشت خوزستان تا دوره قاجار، تحت تأثیر آب و موقعیت قرارگیری نسبت به رودخانه شکل گرفته و استقرار هسته شهر متأثر از این دو بوده است. این پژوهش با روش تاریخی- تفسیری، اثرگذاری عنصر طبیعی آب و رودخانه، عناصر انسان ساخت شهری، فعالیت های انسانی مانند کشاورزی و فعالیت های مرتبط با آب را در پیوند با تاریخ بر سازمان فضایی این شهر بررسی می کند. هدف پژوهش، بازنمایی عوامل و مؤلفه های سازنده سازمان فضایی شهر پیش از دوره اسلامی است تا انتظام درونی این شهر را بازنمایی کند. روش پژوهش، شامل مطالعه اسناد، مدارک و مستندات تاریخی، با جست وجو در حوادث، اتفاقات و شرایط اثرگذار در پیدایش شوشتر تاریخی و با روایت و تفسیر تاریخ، سازمان فضایی دوره تاریخی پیش از اسلام این شهر بررسی می شود. سپس، به شیوه مصاحبه با صاحب نظران این حوزه، یافته ها و مشاهدات میدانی، راست آزمایی می شود. جمع بندی پژوهش نشان می دهد، آب، به عنوان عنصر تأثیرگذار در سازمان فضایی این شهر، سبب رونق آن شده است. نتایج، نشان از تناقضات بین یافته های باستان شناسی، اسناد و کتب تاریخی دارد. لذا، با یافتن این تناقضات، تصویر درست تری از سازمان فضایی این شهر در دوره پیش از اسلام ایجاد شد. در نهایت، اصلی ترین عامل ایجاد سکونت در دشت میا ناب، وجود عنصرطبیعی آب و رودخانه کارون بوده است و مکان یابی هسته شهر شوشتر در نقطه ای استراتژیک و متناسب با بستر طبیعی و عنصر آب، نقطه آغازین شکل گیری سازمان فضایی این شهر بوده است. ارزش های مذهبی، اقتصاد، سیاست، نیازها و فعالیت های زیستی تحت تأثیر بستر طبیعی تکوین یافته اند.
تبیین مدل ارتقا جایگاه استاد در آموزش معماری معاصر نمونه موردی(دانشگاه های منتخب ایران و دانشگاه گلیشیم استانبول ترکیه)
حوزههای تخصصی:
آموزش معماری از جمله موضوعات کلیدی در شکل دهی به آینده این حرفه به شمار می رود. معماری سنتی ایران، با تأکید بر ارزش های پایدار، همواره از جایگاهی ویژه برخوردار بوده است. اما در عصر حاضر، با بروز دوگانگی میان سنت و مدرنیته، دچار چالش هایی شده است. آموزش معماری امروز ما که شاکله سنتی خود را کنار گذاشته، ولی به عقیده و ارزش های همیشگی خود متعهد مانده است باید هر سه مولفه مهارت، دانش و حکمت را همراه داشته باشد .در این میان، نقش اساتید در نظام آموزشی جایگاهی بی بدیل دارد، چراکه آنان اساسی ترین عامل در بازآفرینی فرآیند تعلیم و تربیت محسوب می شوند.
ارزیابی سیستماتیک علم سنجی در روش های بهینه سازی انرژی در ساختمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با افزایش نگرانی های زیست محیطی و ضرورت کاهش مصرف انرژی، استفاده از روش های بهینه سازی برای بهبود عملکرد ساختمان ها گسترش یافته است. ازآنجاکه ساختمان ها یکی از بزرگ ترین مصرف کنندگان انرژی و تولیدکنندگان گازهای گلخانه ای هستند، ارتقای بهره وری انرژی در آن ها تأثیر زیادی در کاهش آلاینده ها و هزینه ها دارد. این پژوهش با بررسی روش های بهینه سازی مختلف، ازجمله الگوریتم های ژنتیک و بهینه سازی ازدحام ذرات، به تحلیل روندها و شناسایی روش های مؤثر در بهبود عملکرد انرژی ساختمان ها می پردازد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدام یک از روش های بهینه سازی، نقش مؤثرتری در شبیه سازی انرژی ساختمان ها دارند و توزیع و روند استفاده از این روش ها در پژوهش های علمی چگونه است؟هدف پژوهش: این پژوهش در پی شناسایی و تحلیل روش های بهینه سازی پرکاربرد و مؤثر در بهبود عملکرد انرژی ساختمان هاست و توزیع و میزان استفاده از این روش ها را در مقالات علمی بررسی کرده و به دنبال شناسایی روندهای موجود و سهم هر روش در بهینه سازی مصرف انرژی و دیگر جنبه های عملکردی ساختمان هاست.روش پژوهش: در چهارچوب مرور سیستماتیک و با هدف شناسایی دقیق روش های بهینه سازی در حوزه انرژی ساختمان ها، ابتدا جست وجوی هدفمند در پایگاه های داده معتبر داخلی و خارجی با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط انجام شد. پس از مرحله پالایش اولیه و انتخاب منابع مرتبط، تحلیل داده ها با نرم افزار VOS Viewer و بیبلومتریک برای استخراج ارتباطات میان متون علمی صورت گرفت. سپس، با بهره گیری از تحلیل مضمون مدل مفهومی از روش های بهینه سازی مؤثر در بهبود عملکرد ساختمان ها تدوین شد تا به درکی جامع از کاربرد و تأثیر این روش ها دست یابد.نتیجه گیری: روش های بهینه سازی، به ویژه الگوریتم های ژنتیک و هوش ازدحامی، نقشی حیاتی در ارتقای عملکرد انرژی ساختمان ها دارند و با تحلیل جامع روندهای موجود، بر لزوم ادغام داده های واقعی و تکنیک های هوشمند برای توسعه راه حل های کارآمدتر تأکید می شود.