فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۸٬۴۳۸ مورد.
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
73 - 91
حوزههای تخصصی:
محمدعلی دولتشاه، حاکم کرمانشاه فرزند ارشد فتحعلی شاه قاجار است. او در دوره حکم فرمایی بر کرمانشاه اقدامات و خدمات ارزنده ای از خود برجای گذاشت. در دربار او، هنر مانند دربار تهران فعال بوده و تنوع آثار هنری مانند سنگ نگاره و نقاشی و غیره دیده می شود. موضوعات این آثار رسمی و درباری و متأثر از مکتب تهران است. هدف این پژوهش مطالعه آثار به جای مانده از دربار محمدعلی دولتشاه که شامل سنگ نگاره، نقاشی و تمثال نقاشی شده است. همچنین پی بردن به وجوه شباهت آثار دربار دولتشاه با دربار پدرش فتحعلی شاه است و از تطبیق آثار مشخص می شود، دولتشاه با هدف تأکید بر شباهت های تصویری خویش و فتحعلی شاه، به اعتراض بر عدم انتخاب ولیعهدی با کشف ارزش و اهمیت تصویر پرداخته است. سؤال های پژوهش عبارت اند از: 1. چه ارتباطی میان آثار دربار دولتشاه با آثار هنری دوره فتحعلی شاه دیده می شود؟ 2. وجوه تشابه آثار دربار دولتشاه و فتحعلی شاه قاجار در چیست؟ روش تحقیق مطالعه پیش رو پژوشی بنیادین است و در راستای شناخت بهتر آثار مربوط به محمدعلی دولتشاه است؛ نوع پژوهش به روش تطبیقی با ماهیت تاریخی و به صورت کیفی انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و فیش برداری انجام شده است. با توجه به موضوع مطالعه چند نمونه به روش تصادفی انتخاب و موردبررسی قرارگرفته اند که به وسیله ی معیارهای مرتبط به روش منطقی و قیاسی مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرند و شیوه تحلیل آثار بر مبنای روش کیفی است. شیوه تحلیل آثار بر اساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به کاررفته، در ویژگی های ظاهری آثار تجسمی و بر اساس تحلیل منطقی و قیاسی آثار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد؛ آثار هنری به جای مانده از دوره دولتشاه متأثر از هنر رسمی و پیکرنگاری درباری از این دوره بوده و به عنوان سندی تاریخی برای ثبت و نمایش قدرت او و در اعتراض به عدم ولیعهدی به کار می رفته است. در تمامی تصاویر او با هیات فتحعلی شاه دیده می شود و بر مشروعیت خود برای رسیدن به سلطنت تأکید دارد.
مطالعه تطبیقی تحولات فضای عمومی در سازمان فضایی شهربندرهای هرمزگان تحت تأثیر تغییر پارادایم اقتصادی و فرهنگی (مورد مطالعه: لافت، کنگ، هرمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
26 - 37
حوزههای تخصصی:
فضای عمومی هر شهر از مظاهر اصلی بروز هویت، تاریخ اجتماعی و رویکرد مردمان آن شهر است که به نسبت شکل و نوع امکانات طبیعی و جغرافیایی، اقتصاد و سنن فرهنگی، مختصات ویژه و متمایزی خواهندیافت. شهربندرهای استان هرمزگان که از دیرباز مراکز منطقه ای شاخص صیادی، تجارت و بازرگانی بوده اند، به سیاق بسیاری از شهرهای درحال توسعه کشور، با چالش هایی در زمینه توسعه پایدار شهری از جمله فرسودگی بافت تاریخی، رشد سریع جمعیت، دسترسی محدود به منابع و تخریب محیط زیست مواجه اند. دراین شرایط، فضاهای عمومی به مثابه نقاط عطف ساختار فضایی شهر، به محملی برای بروز این تعارضات، تغییرات و چالش ها بدل شده تا جایی که بعضاً در اثر تغییر گفتمان اقتصادی و فرهنگی توسعه محور، فضاهای جدیدی در ذیل این نقش شکل گرفته، فضاهایی تقویت یا تضعیف شده اند. هدف این پژوهش، بررسی انتقادی و ارزیابی وضعیت موجود فضاهای عمومی و نقش آنها در توسعه پایدار بوده است. به نحوی که با فهم ریشه ها و نیروهای مؤثر در شکل گیری اینگونه فضاها از دیرباز تا کنون در سازمان فضایی شهربندرهای موردمطالعه، بتوان به روند توسعه و اصلاح آنها همت گمارد. این پژوهش در ذیل روش های تحقیق کیفی از طریق جمع آوری داده ها به واسطه مشاهدات میدانی، مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و با استفاده از توصیف پدیده به روش تحلیلی انجام شده است. با بررسی تطبیقی سه نمونه موردبررسی، الگوی مشابهی در تغییر مکان فضاهای عمومی در سازمان فضایی شهر دیده می شود. بارزترین علت این تغییر را می توان در ایجاد جاذبه های اقتصادی تحت تأثیر رونق گردشگری یافت. درحالی که در گذشته صیادی و کشتی رانی مؤلفه اصلی ساخت اقتصاد شهرهای دریاپایه وشکل گیری ساختار شهرها بوده است؛ امروزه با رونق اقتصاد گردشگری، تغییر سبک زندگی و جلب سرمایه، تغییر از سطح برنامه و گردش مالی به سازمان فضایی شهرها نیز رسیده است. تداوم این موضوع علاوه بر تغییر در ساختار اقتصادی منطقه موجب حاکمیت گفتمان توسعه شده و سنت های مردم بومی، منظر شهر و نقاط عطف آن را نیز با تغییرات اساسی روبه رو کرده است.
بازشناسی ارزش ها به منظور استفاده مجدد از میراث صنعتی شهر تبریز: مطالعه موردی کارخانه برق لامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث صنعتی شاهدی از فرآیند مدرنسازی صنعتی و تعامل معماری وارداتی و صنعتی با هنر بومی و محلی است. حفاظت از آثار صنعتی نیازمند شناسایی ارزش های همهجانبه اثر در ارتباط با بستر و جامعه در گذشته و حال است تا زمینه لازم برای استفاده مجدد و پیشنهاد کاربری جدید فراهم شود. این پژوهش قصد دارد با روش استدلال منطقی تعاریف و ارزشهای میراث صنعتی را در منابع داخلی و جهانی جست و جو کند و پس از مطالعه موردی این ارزشها را در کارخانه برق لامع تبریز بازشناسی کند. بر مبنای ارزشهای اثر در ادامه سعی شده است برای کارخانه کاربری جدیدی پیشنهاد شود. به طور خلاصه، ارزشها در مقوله محیطی شامل موقعیت مرکزی کارخانه در محله، نزدیکی آن به مراکز خدمات شهری و ادغام آن با چشمانداز بازار تبریز است. علاوه بر این، جنبه های کالبدی و عملکردی کارخانه، از جمله زمین های وسیع و بخشهای تولیدی متنوع، اداری و فضای سبز، شایستگی های معماری قابل توجهی دارد. همچنین ارزشهای فنی و تولیدی کارخانه در چرخه عملیاتی، ماشینآلات و بخشهای کارگاهی آن شناسایی میشود که به قابلیتهای کارآفرینی در منطقهای کمک میکند. در نهایت، این کارخانه دارای ارزش تاریخی و زیبایی شناختی است که با اهمیت اجتماعی و فرهنگی منتسب به مالکیت تأثیرگذار و تولید کالاهای باکیفیت در ایران مرتبط است. در تلاش برای استفاده مجدد از کارخانه، بر تغییر کاربری برای تقویت کارآفرینی و تولید تأکید شده است. اقدامی که با توسعه پایدار و ارتقای شهری هماهنگ است و با حفظ اهمیت تاریخ صنعتی، سرزندگی را به محیط شهری تزریق می کند.
مسائل پیچیده طراحی: ارائه مدل مفهومی به منظور شناسایی مؤلفه های مسائل خبیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائل طراحی طیف گسترده ای از مسائل بشری را در برمی گیرند. طراحان وظیفه دارند که این مسائل را بر اساس توانایی های خود و نیازها و تمایلات ذی نفعان به شکل مطلوبی برطرف کنند. با پیشرفت و پیچیدگی جوامع بشری، مسائل پیش روی طراحان نیز همواره پیچیده تر شده تا جایی که نوع خاصی از این مسائل با نام مسائل خبیث در برابر روش ها و راهبردهای معمول برای حل مسئله مقاومت کرده و رویکردهای جدیدی را در رابطه با نحوه مواجهه با این مسائل طلب می کنند. طراحان به شکل روزافزونی درگیر مسائلی می شوند که تاکنون در حوزه فعالیت شان قرار نمی گرفته است و بنابراین باید خود را آماده رویارویی با زمینه های مختلف کنند که به دلیل درهم تنیدگی با متغیرهای اجتماعی، پیچیده تر و آشفته تر از مسائل فنی حوزه طراحی اند. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های مسائل خبیث در ارتباط با ذی نفعان و زمینه وقوع آن هاست. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی بوده و در راستای شناسایی ویژگی های مسائل خبیث در فرایند حل مسئله و تبیین نحوه تأثیر آن ها بر این مسائل انجام شده است. در این راستا اطلاعات به روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای جمع آوری شد و به شیوه کیفی مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه این پژوهش که شامل سه گروه ویژگی برای مسائل خبیث در فرایند حل مسئله و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر است، در قالب یک مدل مفهومی ارائه گردید. این مدل مفهومی می تواند به منظور مطالعه مسائل خبیث و بررسی شاخصه های آن ها مورداستفاده پژوهشگران و فعالان حوزه طراحی قرار بگیرد.
تحلیل تغییرات معماری مدارس در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول نمونه های موردی مدارس گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
۳۲-۱۵
حوزههای تخصصی:
مسئله آموزش در کشور ایران پیشینه طولانی دارد و مدارس بخش مهمی از بناهای تاریخی کشور را تشکیل می دهند. دوره گذار از قاجار به پهلوی اول تنها به دلیل پایان و آغاز دو سلسله پادشاهی حائز اهمیت نیست؛ بلکه این دوران به دلیل تحولات و تغییرات اساسی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به تبع آن تغییرات در معماری و شهرسازی که در این دوران رخ می دهد، مورد توجه قرار می گیرد. در پی تحولات، گیلان همچون سایر مناطق ایران دچار تحولات فراوانی در دوره های مذکور شد؛ به سبب این تحولات، معماری مدارس آن نیز تحت تأثیر قرار گرفت. امروزه شناخت تحولات معماری بناها در دوره های مختلف، از مهم ترین نیازها در زمینه مطالعات معماری است؛ زیرا مطالعه و آموزش صحیح معماری گذشته، امکان اصلاح اشتباهات در معماری معاصر را فراهم می آورد. هدف این تحقیق، تحلیل تغییرات معماری مدارس گیلان در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول می باشد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات معماری مدارس گیلان در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول چگونه بوده است؟ همچنین چه عواملی بر تغییرات معماری مدارس گیلان در دوره مذکور مؤثر بوده؟ و چه تغییراتی در وضعیت اجتماعی در این دوره روی داده است؟ لذا با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و کتابخانه ای، به شناخت مدارس گیلان (شامل: مدرسه های شهیدمدنی و شهیدمرحبا در آستارا، مدرسه های شهیدبهشتی(شاهپور)، 17شهریور(فروغ) و مریم در رشت و مدرسه شرف(مهدخت) در بندرانزلی) در بازه زمانی قاجار و پهلوی اول پرداخته شد. شناخت ویژگی های فضایی مدارس نشان داد که همزمان با پیشرفت نظام آموزشی در دوره مذکور، فضاهای جدید متناسب با کارکردهای جدید آموزشی در مدارس ایجاد شد که تا قبل از آن بی سابقه بود. به جهت تأثیرپذیری حکومت وقت از اندیشه های غرب، مدارس جدید گیلان در این دوره عموماً به سبک اروپایی ساخته شده اند.
ناکارآمدی سنجش رضایتمندی سکونتی در مسکن مهر، محصول افتراق مؤلفه های سکونت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
32 - 35
حوزههای تخصصی:
توسعه مجموعه های مسکونی متراکم در جهان از دهه ۶۰ میلادی به این سو، به اهمیت یافتن مفهوم «کیفیت سکونت» و به دنبال آن ابداع سنجه های رضایتمندی سکونتی و روش های گوناگون سنجش آن منجر شده است. این رویکرد به پیدایش پژوهش های مختلف در علوم مرتبط با فضا و مکان انجامید. تمایل به ارزیابی کیفیت سکونت در برنامه «مسکن مهر» به عنوان بزرگترین پروژه ساخت مسکن در تاریخ ایران، از این قاعده مستثنی نیست. بااین حال ارزیابی مطالعات مختلف نشان می دهد پژوهش های سنجش کیفیت که در قالب روش های متعارف پیمایش محیطی و براساس تعریف سنجه های ازپیش تعیین شده به انجام رسیده، نتوانسته است تأثیر مثبتی در بهبود شرایط محیط های مسکونی موصوف برجای گذارد. این نوشتار درصدد بررسی دلایل ناکارآمدی این پژوهش ها و عدم تحقق نتایج موردانتظار از آنهاست؛ فرایند نقد مطالعات انجام شده به این باور هدایت شده که دلیل اصلی عدم توفیق، روش شناسی پژوهش هاست. از یک سو جدایی گزینی مؤلفه های پیمایش شده و عدم توجه به وجه یکه و یگانه سکونت در قالب کل نگر و از سوی دیگر محدودشدنِ مطالعات، به نگره و زاویه دید پژوهشگر به یک وجه خاص که برآمده از بافتار حوزه نظری پژوهش ها است، دو دلیل اصلی بی اثرشدن این مطالعات نتیجه شده است.
یادگیری از ترسیمات مبهم: نقش تکلیف طراحی در اثربخشی ترسیمات مبهم بر ایده پردازی طراحی دانشجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
77 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ترسیمات مبهم در آموزش طراحی نقش بسیار مهمی دارند و این موضوع به طور گسترده ای در ادبیات قبلی مطالعه شده است. این پژوهش به دنبال کشف و تعمق در تأثیراتی است که تکلیف طراحی می تواند در نحوه استفاده از ترسیمات مبهم داشته باشد. هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است که با کمک تکلیف طراحی، نقش ترسیمات مبهم بر ایده پردازی دانشجویان به ویژه دانشجویان تازه کار (سال دوم) را افزایش دهد. روش پژوهش: در این پژوهش تجربی، دانشجویان سال دوم معماری در سه جلسه طراحی با تکالیف مختلف و دستورالعمل های استفاده از ترسیمات مبهم شرکت کردند. جلسه اول شامل استفاده از ترسیمات مبهم به عنوان منبع الهام بود. جلسه دوم شامل استفاده از ترسیمات مبهم به عنوان جواب طراحی و در جلسه نهایی، ترسیمات مبهم به عنوان بخشی از جواب طراحی استفاده شد. آثار طراحی دانشجویان توسط سه داور تحلیل و نمره داده شد و نمرات مربوط به دو عامل نوآوری و کیفیت توسط روش تحلیل واریانس سنجیده شدند. همچنین، یافته ها با پژوهش های قبلی مقایسه و تحلیل شدند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد استفاده از ترسیمات مبهم متأثر از تکالیف طراحی، باعث بهبود کیفیت ایده های طراحی دانشجویان شد. این تأثیر مثبت به خصوص در ارتباط با افزایش وجه عملکردی ایده های طراحی و تفکر همگرا بود و عامل توسعه نتایج پژوهش های قبلی به ویژه در ارتباط با اثربخشی ترسیمات مبهم بر ایده پردازی دانشجویان تازه کار است. همچنین، تأثیر تکلیف طراحی با سایر عوامل مؤثر بر ایده پردازی دانشجویان هنگام استفاده از تصاویر مبهم، تجزیه و تحلیل شده است.
تأثیر امکانات و شیوه های بازنماییِ واقعیت بر تولیدِ حقیقت در تئاتر مستندِ آنا دیویر اسمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با بررسی آثار نمایشیِ تئاتر مستند، به تحلیل چگونگیِ ارتباط میان شیوه های بازنماییِ واقعیت در تئاتر مستند، و تأثیر اجتماعیِ آن می پردازد. مسأله اصلی تحقیق به این شکل طرح می شود که اولاً چگونه روش ها و تکنیک های تئاتر مستندِ معاصر و به طور خاص آثار آنا دیور اسمیت، به تولید حقیقت می پردازد و ثانیاً چگونه می توان الگو و معیاری برای ارزیابی و تولیدِ آثارِ نمایشیِ مستند، مدوّن ساخت. هدف تحقیق، مطالعه ی چگونگی بازنماییِ واقعیتِ اجتماعی در آثار مستند و بر این راستا ترسیم الگویی برای ارزیابیِ این آثار است. برای این منظور، مقالات و نظریات مختلف در زمینه ی تئاتر مستند بررسی و آثار نمایشیِ آنا دیویر اسمیت، مؤلّفِ مطرحِ تئاترِ مستند، به عنوان نمونه ی موردی، بر اساس شیوه های بازنماییِ واقعیت در آن ها انتخاب شده است. تحلیل ها بر اساس رویکرد نظریِ آلن بدیو، نظریه پرداز معاصر حوزه فلسفه صورت گرفته است. روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و تفسیری و با رویکرد کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد روندِ تولیدِ فرمِ نمایشی در آثارِ اسمیت، با روندِ تولیدِ حقیقت از دیدگاه بدیو بسیار هم خوانی دارد. همچنین نتایج تحلیل ها بر روی نمودار و جدول، نشان می دهد که می توان از طریق تقابل های موجود در عناصر فرم و محتوا، الگو و مسیر خلق یک نمایشِ مستندِ خوب را تعیین ساخت.
بازشناسی ابعاد و جایگاه ژرف ساخت و روساخت در مطالعات الگوی فرم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
22 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر به مثابه متن و طراحی شهری به مثابه زبان ایجاد متن، ابعاد سازنده ی شهر را به دو سطح روساخت و ژرف ساخت دسته بندی می نمایند. روساخت شهر حاصل ژرف ساخت هایی ذهنی و درونی است. روساخت بدون توجه به ژرف ساخت فاقد معنااست.
هدف: پژوهش حاضر با هدف استخراج مولفه های اثرگذار بر زبان الگوی شهر و در پی یافتن این است که مؤلفه های ژرف ساختی زبان الگوی طراحی شهری کدام اند؟
روش: پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است.
یافته ها: الگوهای روساختی شناسایی شده ی پژوهش عبارتند از الگوی توده وفضا، الگوی کاربری و عملکرد و الگوی دید و منظر. همچنین ابعاد شناسایی شده از ژرف ساخت ها، در این پژوهش، شامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و زیست محیطی می باشند. هر یک از این ابعاد مورد مطالعه قرارگرفت و متغیرهای مستقل هر بُعد که بر الگوهای روساختی تأثیر می گذارند، شناسایی گردید. درمجموع تعداد 24 متغیر مستقل از ژرف ساخت های شهری کشف شد که به طور مستقیم بر روساخت های شهر تأثیرگذارند. تعداد 45 متغیر وابسته از مجموعه ی روساخت هایی که به طور مستقیم و قطعی از ژرف ساخت ها تأثیر می پذیرند یافت گردید.
نتیجه گیری: مهم ترین بُعد شکل دهنده به سکونتگاه بُعد فرهنگی است و پس از آن بُعد زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر روساخت می گذارند. همچنین برخی الگوهای روساختی، از چند بُعد ژرف ساختی تأثیر می پذیرند. متغیرهای مستقل یافت شده در این پژوهش به عنوان مؤلفه های اثرگذار بر زبان الگوی طراحی شهری ، در قالب نموداری ارائه گردید. نقطه ی اثر هریک از آن ها به عنوان متغیرهای وابسته، در همان نمودار، شناسایی و معرفی شدند. به عنوان راهبرد توصیه می گردد مؤلفه های یافت شده در این پژوهش به عنوان راهنمای انجام مراحل از مطالعات شناخت تا ارائه ی طرح، مورد توجه ویژه به عنوان چارچوب شکل دهنده به طرح نهایی قرار گیرند.
تحلیل آرامش درونی در تجربه واقعیت مجازی بر اساس پدیدارشناسی ادراک بدن مند فضا (نمونه مطالعاتی: طراحی مجتمع مسکونی در جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
73 - 86
حوزههای تخصصی:
مسئله نزدیک کردن طراحی فضای سکونت به استانداردهای کیفیت فضا ازجمله چالش های طراحی فضاهای مسکونی است. با توجه به حجم بالای ساخت مسکن، مطلوبیت فضاها مسکونی، اهمیت و ضرورت بیشتری دارد. هدف از مطالعه حاضر آزمون کیفیت فضا بر اساس شبه تجربه ادراکی حین طراحی و پیش از ساخت، است که به عنوان یکی از سازوکارهای نیل به تحقق معماری مطلوب، امروزه به کمک فناوری واقعیت مجازی، امکان پذیر شده است. در چارچوب نظری پدیدارشناسی ادراک، به روش تحقیق کمی و با آزمون مقیاس افتراق معنایی، نخست هشت مؤلفه احساس آرامش درونی اعم از خوشایندی، جذابیت، زیبایی، عادی بودن، آرامش، وسعت ادراکی، گشودگی و برخورداری از روشنایی روز، احصا و سپس با طراحی آزمایش ادراک تجربی از طریق آزمودنی ها در هشت گروه تجربی، مورد ارزیابی واقع شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که ضمن رابطه معنادار میان متغیرها، خوشایندی، جذابیت و زیبایی فضا بیشترین تأثیر را بر احساس آرامش درونی کاربران داشته است.
نقش مستند نگاری فرهنگی به کمک عکاسی خیابانی بر پایه خوانش تجربیات گردشگران
حوزههای تخصصی:
گردشگری فرهنگی به عنوان یکی از محبوب ترین انواع گردشگری معاصر، با هدف کشف و تجربه فرهنگ های متنوع صورت می گیرد. در این میان، عکاسی خیابانی نقش بسزایی در ثبت و مستندسازی تجربیات گردشگران فرهنگی دارد و به عنوان ابزاری جهت حفظ و انتقال فرهنگ ها و لحظات منحصربه فرد عمل می کند. این پژوهش به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه عکاسی خیابانی می تواند تجربه گردشگران فرهنگی را مستند کرده و فرهنگ و حال و هوای محیط های مختلف را به تصویر بکشد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش عکاسی خیابانی در ثبت و انتقال فرهنگ ها و تجربیات گردشگران فرهنگی است. علاوه بر این، پژوهش به تحلیل تکنیک ها و سبک های مختلف عکاسی خیابانی در مستندسازی تجربیات گردشگران فرهنگی می پردازد تا به درکی جامع تر از تعاملات بین گردشگری فرهنگی و عکاسی خیابانی دست یابد. این تحقیق از روش های کیفی و تحلیل محتوای تصاویر استفاده می کند. ابتدا پیشینه نظری و مطالعات انجام شده در زمینه عکاسی خیابانی و تأثیر آن بر ثبت تجربیات فرهنگی بررسی شده و سپس با تحلیل تصاویر عکاسی خیابانی، نقش و تأثیر این نوع عکاسی در مستندسازی تجربیات گردشگران فرهنگی تحلیل می شود. تصاویر از منابع مختلف و دوره های زمانی متفاوت انتخاب شده و از تکنیک های مختلفی جهت ثبت لحظات استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عکاسی خیابانی می تواند جزئیات ظریفی از فرهنگ ها و محیط های مختلف را به تصویر بکشد که کلمات قادر به بیان آن ها نیستند. این تصاویر، علاوه بر اینکه به عنوان یادگاری های شخصی عمل کنند، نقش مهمی در به اشتراک گذاری تجربیات گردشگران با دیگران و نیز درک عمیق تر از فرهنگ ها و جوامع مختلف دارند. همچنین، تکنیک های مختلف عکاسی خیابانی به تنوع و غنای بصری آثار کمک کرده و هر یک می تواند تأثیر متفاوتی بر نحوه نمایش فرهنگ ها و تجربیات گردشگران داشته باشد. این تحقیق می تواند به عنوان یک منبع ارزشمند برای محققان، عکاسان و علاقه مندان به گردشگری فرهنگی و عکاسی خیابانی عمل کند و دیدگاه های جدید و کاربردی تری پیرامون طراحی فضاهای شهری و افزایش تعامل و ارتباط میان مردم و محیط های ساخته شده فراهم آورد.
ارزیابی مقایسه ای ادراک بصری محیط های معماری در فناوری های رابط کاربری انسان و رایانه
حوزههای تخصصی:
ادراک بصری محیط های معماری، نیازمند درک عمیقی از مفاهیمی است که کسب آن تنها با روش های سنتی، چالش برانگیز است. ازاین رو، فناوری رابط کاربری انسان و رایانه، می تواند تسهیلگری کارا در این زمینه باشد. ازجمله مهم ترین روش های تجربه فضای معماری، می توان به محیط مجازی درون رایانه ، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، اشاره نمود. هدف از این مقاله، سنجش کیفیت ادراک بصری محیط معماری با استفاده از روش های نوین دیجیتالی - رایانه ای است. برای دستیابی به اهداف موردنظر، از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. بر اساس روش کتابخانه ای، در فرایند ادراک بصری محیط معماری، شاخص های تأثیرگذار در دو سطح مؤلفه شناختی و تفسیری و هر مؤلفه دارای پنج زیرمؤلفه استخراج گردید. طراحی پرسش نامه از نوع مقیاس لیکرت پنج گزینه ای با جامعه آماری 100 نفر است. از نرم افزار اس.پی.اس.اس جهت تحلیل داده های پرسش نامه استفاده گردیده و پایایی سؤالات پرسش نامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 854/0 تأیید می گردد. بر اساس نتایج به دست آمده، واقعیت مجازی بیشترین تأثیر را بر درک بصری محیط معماری در مؤلفه تفسیری دارد. واقعیت افزوده و فضای درون رایانه ای از نظر مقبولیت مخاطبان در رتبه بعدی هستند. فضای درون رایانه ای و واقعیت مجازی عملکرد برتر را در بخش شناختی نشان دادند، درحالی که مخاطبان، از واقعیت افزوده استقبال کمتری کردند.
جایگاه خدمات اکوسیستم در برنامه های توسعه شهری اراک: واقعیت ها و ضرورت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
47 - 60
حوزههای تخصصی:
مناطق شهری به عنوان سیستم های انسانی _ محیطی، برای پایداری و رفاه به اکوسیستم (بوم نظام) های طبیعی متکی هستند. از این رو گنجاندن خدمات بوم نظام در برنامه ریزی برای ارتقای توسعه پایدار شهری ضروری است. اراک شهری صنعتی با تعدد بحران های محیط زیستی همچنان براساس سیستم برنامه ریزی جامع در قالب طرح های جامع و تفصیلی مدیریت می شود که نیازمند رویکردی مبتنی بر بوم شناسی در زمینه توسعه شهری است. با وجود علاقه فزاینده به مفهوم خدمات بوم نظام در تحقیقات، شکاف های دانش قابل توجهی در مورد ادغام آن در برنامه ریزی وجود دارد. این مقاله به دنبال پر کردن این شکاف از طریق بررسی کاربرد فعلی و بالقوه خدمات بوم نظام در برنامه های توسعه شهری است. برای پاسخگویی به این هدف، از روش تحلیل محتوا با رویکرد جهت دار (روش قیاسی متکی بر نظریه) استفاده و میزان پرداختن به 19 خدمت بوم نظام، در سه مؤلفه طرح (پایگاه اطلاعات، چشم انداز/اهداف و اقدامات) در طرح توسعه و عمران شهر اراک بررسی شد. نتایج حاکی از پذیرش مفهوم خدمات بوم نظام در بخش هایی از سند توسعه مورد مطالعه بود. با این حال، سند گفته شده فاقد دیدگاه کل نگر در مورد بوم شناسی شهری و مزایای آن است. در سه مؤلفه مورد بررسی، 607 بار به صورت ضمنی (312بار- 4/51درصد) و صریح (295بار- 6/48درصد) به این خدمات اشاره شده که بیشترین توجه در مؤلفه پایگاه داده (358بار- 59درصد) صورت گرفته است. اختلاف امتیاز خدمات فرهنگی (400) با خدمات تأمینی (274)، تنظیمی (198) و حمایتی (30) در این تحلیل می تواند بیانگر این مطلب باشد که خدمات فرهنگی از شمول بیشتری در مقایسه با سایر خدمات در طرح جامع کلانشهر اراک برخوردار است. عدم پیوستگی در پرداختن به هر یک از خدمات و یا مفاهیم بیان شده در سه مؤلفه نشان می دهد که ارتباط معناداری بین مطالعات در بخش شناخت و تحلیل، هدف گذاری و ترسیم چشم انداز و در آخر ارائه طرح های پیشنهادی و نگارش ضوابط و مقررات وجود ندارد.
گونه شناسی روش پژوهش در ریخت شناسی شهری در راستای افزایش عدالت اقلیمی با رویکرد کاهش مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
22 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: افزایش شهرنشینی باعث افزایش جزایر حرارتی در شهرها شده که باعث ایجاد بحران تغییرات اقلیمی به ویژه تغییر در شکل شهری می شود.هدف: هدف تبیین مفهوم سازی ریخت شناسی شهری و تاثیر آن بر میزان مصرف انرژی و نتیجه ی آن بر شکل گیری الگوهای اقلیمی از طریق بررسی روش شناسی پژوهش های مشترک بین دو نظریه عدالت اقلیمی و ریخت شناسی شهری با رویکرد کاهش مصرف انرژی میباشد. لذا پاسخ به سوال اصلی چگونگی فرآیندهای روش شناختی و روش های کاربردی در دو بخش گردآوری اطلاعات و تحلیل های آماری در مطالعات این حوزه ضروری است.روش: یک بررسی از طریق راهبرد پژوهشی فرا روش برای تعداد 30 مقاله و رساله ی معتبر داخلی و خارجی بررسی شده (بین سال های 2015 و 2022) از دستور العمل PRISMA انتخاب و از روش تحلیل محتوا بر اساس طبقه بندی پیاز پژوهشی به صورت جداگانه کدگذاری و تحلیل شدند. با توجه به دو نظریه موجود در تلفیق با رویکرد کاهش مصرف انرژی میتوان به ظهور دسته بندی روش تحلیل های مشترک دست یافت. جریان اصلی روش شناسی با توجه به هدف پژوهش بر پایه مطالعات کمی چند روشی با تکیه بر راهبردهای آزمایشی و پیمایشی است که برای دسته بندی و کدگذاری متون از فنون تحلیل کیفی جهت دستیابی به مولفه ها و تحلیل محتوا و از فنون تحلیل کمی برای دستیابی به انواع ضریب ها و شاخص ها استفاده گردیده است.یافته ها: یافته ها نشان میدهد که عدالت اقلیمی میتواند با بکارگیری عدالت توزیعی منافع اقتصادی و اجتماعی بعنوان یکی از زیر معیارهای مبحث عدالت اقلیمی و ایجاد اصول و سیاست های کاهشی مصرف انرژی جهت جلوگیری از ایجاد و انتشار گازهای گلخانه ای در سطوح میانی و شهری به ارائه الگوهای پایدار اقلیمی در مقیاس شهری دست یابد.نتیجه گیری: نتایج این مقاله حاکی از آن است که رابطه ی بین مورفولوژی و بحث عدالت اقلیمی امکان آن را دارد تا فراتر از مقیاس ها و رویکرد ها و روش های تک رشته ای به دیدگاهی یکپارچه و پویا دست یابد. در نتیجه از طریق تحلیل های آماری پارامتریک و غیرپارامتریک مقایسه ای و رابطه ای روایی و پایایی داده های نرمال شده بررسی و نتیجه به کل جامعه تعمیم داده شده است.
مطالعه تطبیقی آثار شیشه ای تراش برجسته ایران و مصر در سده های 3-5 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
135 - 147
حوزههای تخصصی:
شیشه گری به عنوان یکی از هنرهای مهم تاریخ تا سده های نخستین اسلام تقریباً بدون تغییر ادامه داشته است. در سده های سوم تا پنجم هجری قمری شیشه گران شیوه های نوینی در ساخت و تزیین شیشه به کار گرفته و به این ترتیب آثار شیشه ای ارزنده و البته محدودی نظیر شیشه های تراش برجسته که با شیوه دمیدن شیشه و لایه گذاری مذاب شیشه رنگی روی شیشه بی رنگ ساخته شده اند، از تمدن های اسلامی ایران و مصر برجای مانده است. این نوع شیشه ها که به لحاظ ساخت و تزیین دارای اهمیت بسیاری بوده، از یک سو بیانگر توانایی و تسلط شیشه گران جهان اسلام و از سوی دیگر نشان گر فنون نوین شیشه گری است. پژوهش حاضر با توجه به این که تحقیق مستقلی در ارتباط با این موضوع انجام نگرفته، درصدد است به منظور پیشبرد دانش هنر و صنایع شیشه به مطالعه و بررسی آثار شیشه ای تراش برجسته بپردازد. هدف این پژوهش مطالعه بخشی از مهم ترین آثار شیشه ای دوران اسلامی این سرزمین ها و دستیابی به تشابه و تباین های آن با تمرکز بر بررسی فنی و بصری آن است؛ بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال ها است: 1. آثار شیشه ای تراش برجسته چگونه قابلیت اجرا داشته و آثار مورداشاره متعلق به ایران و مصر در سده های 3-5 ه.ق دارای چه ویژگی های فنی و بصری اعم از شکل و نقش هستند؟ 2. وجوه تفاوت و تشابه آثار شیشه ای تراش برجسته ایران و مصر در سده های 3-5 ه.ق کدام است؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاکی از آن است که آثار شیشه ای تراش برجسته با دو روش تراشیدن و جای گذاری تزیین شده اند. روش تراشیدن که از آن در تزیین آثار تراش برجسته ایران و مصر بهره گرفته شده با پیشرفت فن تراش به منظور برداشت سطوح بیشتری از بدنه ظرف با لایه اضافی از جنس شیشه رنگی برای خلق اثری تراش خورده با نقوش خطی برجسته و جلوه ای دورنگ به وقوع پیوسته و روش جای گذاری که در آن بدنه ظرف برش خورده و بیرون آورده می شود و سپس نقش به صورت یک تکه بارنگ دیگری در بدنه جایگزین می شود، مختص آثار ایران است. همچنین آثار تراش برجسته ایران و مصر از منظر شکل، نقش و رنگ از طرفی با یکدیگر مشابهت داشته و از طرفی دیگر تفاوت دارند. هر یک از آثار مذکور از شکل منحصربه فردی برخوردارند که با نقوش حیوانی، گیاهی، نوشتاری و هندسی تزیین یافته اند. نقوش پرنده، شیر، پالمت و پیچک در آثار دو سرزمین مشترک بوده و سایر نقوش حیوانی و گیاهی و همچنین خوانایی خط نوشته های کوفی در آثار مصر سبب تمایز شیشه های تراش برجسته ایران و مصر شده است. شباهت رنگی آثار تراش برجسته ایران و مصر در برخورداری از مذاب شیشه بی رنگ در لایه زیرین و رنگ های سبز، آبی و قهوه ای در لایه بیرونی بوده و سایر فام های رنگی که اغلب در آثار مصر مشاهده می شود، از دیگر تفاوت های این آثار است.
نگاهی به مؤلفه های ساختاری پوشاک زنانه و مردانه در تطبیق با بزم نگاره های تالار اصلی کاخ چهلستون اصفهان در دوره صفوی (۹۰۷-۱۱۳۵ه.ق/ ۱۷۲۲- ۱۵۰۱م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
6 - 19
حوزههای تخصصی:
در گونه های نقاشی ایران یکی از مسائل مرتبط با فرهنگ، تأکید بر بازنمایی واقع نمایانه پوشاک به لحاظ ادراک بصری است. هنرمندان دوره صفوی در کنار نمایش شکوه شاهانه، به دیوارنگاره های درخشانی در تالار اصلی کاخ چهلستون اصفهان پرداخته اند. به دلیل سیاست اجرایی و حضور سفیران خارجی در این دوره در ایران، بخشی از تاریخ مکتوب در سفرنامه ها، به صورت تصویری در نقاشی و دیوارنگاره ها بازتاب یافته است. اهمیت پوشاک دوره صفوی، در مطالعات تاریخی و عدم پرداختن به آن به صورت مستقل، ضرورت پژوهش حاضر را نشان می دهد. پرسش این است که دیوارنگاره های تالار اصلی کاخ چهلستون چگونه لباس دوره صفوی را به تصویر می کشد؟ چه شباهت یا تفاوتی بین لباس ها در دیوارنگاره ها و توصیفات تاریخی دوره صفوی وجود دارد؟ مؤلفه های ساختاری دیوارنگاره های کاخ چهلستون در تطبیق با پوشاک این دوره چگونه است؟ این پژوهش با هدف بررسی موشکافانه ترسیم لباس های زنان و مردان و تطبیق آن با منابع مکتوب دوره صفوی پیش خواهد رفت؛ بررسی و اثبات هنرمندان دوره صفوی و ارتباط هنر دیوارنگاری تالار اصلی با هنر این دوره و ادوار پیشین سیر منطقی تحولات پوشاک در این دوره را آشکار خواهد کرد. در این پژوهش که به روش تطبیقی انجام شده است، گردآوری داده ها، کتابخانه ای میدانی و شیوه تحلیل آن ها کیفی است. مشخص شد بررسی دیوارنگاره های تالار اصلی، ویژگی های پوشاک این دوره را آشکار می کند و بازنمایی دقیق و ریزنگارانه نقوش، یکی از مهم ترین ویژگی های این آثار است. کارکرد این بازنمایی ها برگرفته از نمونه های حقیقی پوشاک در این دوره بوده و قابل تطبیق با منابع مکتوب است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که هم ترازی بین نوشته های مکتوب و تصویر دیوارنگاره ها دیده می شود و این آثار نمونه های اسناد تصویری در مورد مطالعه پوشاک دوره صفوی هستند.
بازخوانی محتوایی نقوش سفالینه های زمینه نخودی نیشابور سده سه و چهار هجری، با محوریت آیین مزدیسنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
6 - 13
حوزههای تخصصی:
سفال یکی از تولیدات هنری است که با مطالعه آن می توان به شرایط اجتماعی، طرز معیشت، فرهنگ و مذهب جامعه موردنظر پی برد؛ چراکه پیوند نزدیکی با زندگی مردم دارد. با توجه به اکتشافات انجام شده، سفال های سده سه و چهار هجری قمری را می توان از خلاقانه ترین مصنوعات اوایل دوره اسلامی برشمرد. آثاری که نه در ادوار قبل شناخته شده بودند و نه در سده های بعد استمرار تولید داشتند. نمونه های سفالی بسیار متنوعی در نیشابور، کشف شده است که نظریات متفاوتی درباره نقوش آن ها مطرح شده است، اما هیچ کدام در حد تفصیل به ذکر مدارک و دلایل معتبر و کافی نپرداخته اند. سؤال پژوهش این است که نقوش سفالینه های زمینه نخودی نیشابور سده سه و چهار هجری از چه مضامینی الهام گرفته اند؟ آیا آن ها متأثر از فرهنگ و اندیشه های پیشااسلامی هستند؟ با مطالعه کتب تاریخی و مشاهده بخش وسیعی از نقوش سفال های نیشابور و بررسی آن ها، به تحلیل و تفسیر مفهومی نقوش سفالینه ها پرداخته شده است. این پژوهش دارای نظامی کیفی و راهبردی و براس اس هدف، از نوع تحقیق های بنیادی و از نظر روش تحقی ق، از نوع تحقیق های تاریخی است. روش پژوهش به شیوه استقرایی انجام شده است. این مقاله، با روش توص یفی - تحلیلی، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. در این دوره، شاهد تجدید نگارش منابع آیین مزدیسنا هستیم. مشاهده نشانه های اجتماعی و آیینی کهن در سفالینه های زمینه نخودی شهر نیشابور، بستر مناسب را برای جست وجو در این زمینه فراهم کرده است. به نظر می رسد آیین مزد یسنا بیشترین تأثیر را بر نقوش سفالینه های مذبور داشته اند.
نقش فضای جمعی مکان محور در توسعه منظر روستایی (مورد پژوهی: روستاهای شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
38 - 47
حوزههای تخصصی:
روستا به واسطه کنش های متقابل تاریخی، هویتی، معنایی نوع متفاوتی از حیات جمعی را تجربه می کند. این رابطه محلی و خویشاوندی، لزوم توجه به فضاهای جمعی در روستا را دو چندان می کند. ازآنجاکه فضای جمعی بستری ارزشمند برای تجربه مکان در روستاست بررسی این موضوع و تحلیل مصداق ها در برنامه توسعه اهمیت و ضرورت می یابد. هدف از این پژوهش بررسی نقش فضاهای جمعی مکان محور در طرح توسعه روستاهای شهرستان کوهدشت است و سؤال اصلی این است که جایگاه فضای جمعی مکان محور در برنامه توسعه روستایی چیست؟ این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با ماهیت کیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و بخش قابل توجهی براساس مطالعات و مشاهدات میدانی به انجام رسیده است. طرح هادی، نسخه ایی کوچک از طرح جامع شهری است که با نادیده گرفتن مفهوم فضای جمعی و تقلیل آن در برنامه ریزی به ویژگی های کالبدی و کارکردی باعث شده تا بُعد مکان و معنا در این فضاها تضعیف شود. براساس یافته ها، فضای جمعی روستا بر مبنای معنا شکل می گیرد و بعد در مسیر عملکرد و کالبد پیش می رود؛ جریانی خلاف آنچه در شهر انتظار می رود. علاوه بر نادیده گرفتن شاخصه های منحصربه فرد روستا، حذف الگوهای بومی، نادیده گرفتن مشارکت مردمی از مشکلات دیگری است که انتظار می رود در طرح های آتی توسعه دیده شود. ضمن اینکه بازآفرینی فضاهای جمعی روستایی، ملزم به شناخت و در نظرگرفتن شاخصه های مکان محور است.
مطالعه نقش کیفیت های فضایی- اجتماعی بر تعاملات اجتماعی سالمندان در محلات: ارائه یک مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 276
حوزههای تخصصی:
افراد سالمند برای حفظ سلامت و بهزیستی خود نیاز به برقراری روابط اجتماعی با همسالان و سایر نسل ها دارند. محلات شهری به عنوان یکی از واحدهای فضایی- اجتماعی شهرها، باید بستر مناسبی برای تعاملات اجتماعی سالمندان ساکن خود فراهم کنند. با این حال، بررسی ویژگی های محله ها که حامی تعاملات اجتماعی سالمندان هستند، یکی از خلأ های مطالعاتی طراحی شهری است. هدف این پژوهش، شناسایی و الویت بندی کیفیت های فضایی- اجتماعی مؤثر بر تعاملات اجتماعی سالمندان در محله است. در این راستا، داده ها از طریق پیمایش و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 سالمند (11 مرد، 12 زن) 60 تا 75 ساله ساکن محله تاریخی دردشت اصفهان جمع آوری شدند. از طریق تحلیل کیفی، هشت مقوله اصلی و 15 مقوله فرعی طبق اولویت زیر اکتشاف شدند: 1. حفظ ریشه های اجتماعی و تاریخی محله مرتبط با اماکن تاریخی و همسایه های بومی؛ 2. تأمین آسایش فیزیکی؛ 3. تقویت مکان های سوم؛ 4. انجام فعالیت های فیزیکی به صورت راحت و ایمن در معابر و پارک ها؛ 5. پشت سرهم بودن فعالیت های مکمل؛ 6. امنیت ذهنی شامل افزایش حس امنیت، حذف رفتارهای ناهنجار دیگران و داشتن حریم شخصی؛ 7. اتمسفر روحانی مرتبط با حس و حال و مکان های مذهبی؛ 8. حضور زنان در فضای امن و آرام مختص به خودشان. عوامل هویتی - تاریخی، به عنوان مهم ترین مقوله، تأثیر بسزایی بر تعاملات اجتماعی سالمندان و به یادماندن آن در ذهن و خاطر این افراد داشتند. شاخص ترین عنصرهویتی، معماری تاریخی و همسایه های اصیل و قدیمی محله بودند. در مقابل، عدم تمایل سالمندان به حضور ساکنان غیربومی، می تواند بیانگر دلبستگی شان به یک دستی جمعیت و حفظ جامعه اصلی و قدیمی محله باشد. در نهایت این مقولات به عنوان مؤلفه های یک مدل مفهومی صورت بندی شده اند. این مدل می تواند درکی بهتر از کیفیت فضایی- اجتماعی محلات برای حضور سالمندان داشته باشد. همچنین، اجرای این مدل در محلات مختلف می تواند منجر به توسعه آن از خلال تغییر اولویت های فوق یا کشف مقولات جدید شود.
تأثیر احساس جمعی بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری (مورد مطالعاتی: باهمستان های آیینی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قرارگاه های رفتاری به عنوان محیط هایی با نقش های معنادار و هم ساز با اجتماع، از اهمیت ویژه ای برای بهبود کیفیت محیط زندگی، برخوردارند؛ از سویی دیگر احساس جمعی افراد، به عنوان عامل انسانی و هویت بخش در حوزه طراحی های محیطی است که در جهت نشان دادن پیوند و ادراک یکسان افراد، علاوه بر رفتارهای شخصی می تواند از طریق وضعیت فرهنگی جامعه به دست آید، لذا دستیابی به معنای واضح از محیط از یک سو و بررسی شاخصه های احساس جمعی در تأثیرگذاری بر هم ساختی مکان-رفتار، از سوی دیگر کلید درک یک قرارگاه رفتاری و شکل گیری محیط همساز با اجتماع است.هدف و سؤال تحقیق: نوشتار حاضر در راستای پاسخ به این که هم ساختی مکان-رفتار در قرارگاه رفتاری چگونه تحت تأثیر مؤلفه های احساس جمعی است؟ با هدف شناسایی و بررسی نقش احساس جمعی در شکل گیری قرارگاه های رفتاری تدوین شده است.روش تحقیق: پژوهش حاضر براساس هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبرد پس کاوی است؛ منطبق بر این راهبرد، الگوی نظری از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و در پیمایش میدانی مورد بررسی تجربی و تدقیق قرارگرفته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم ساختی در باهم ستان های آیینی شهر تبریز به طور مؤثری تحت تأثیر مؤلفه های شرایط اجتماعی و روانی مرتبط با طول عمر، ادراک بالادستی و مسائل اجتماعی است و از سوی دیگر ویژگی های محیطی و عوامل فراشخصی (ادراک بالادستی و ادراک یکسان با دیگران) به عنوان معیارهای تعیین کننده احساس جمعی در باهمستان ها عمل می کنند. به عبارتی میزان همبستگی بین احساس جمعی و هم ساختی شکل دهنده قرارگاه های رفتاری نشان دهنده این مهم است که احساس جمعی به عنوان کاتالیزور حضور انسانی و عنصر پایه در افزایش عوامل مؤثر بر سازگاری و هم ساختی در محیط عمل می کند و به عبارتی احساس جمعی به شکل معناداری بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری تأثیر می گذارد.