مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
هویت گرایی
حوزه های تخصصی:
تغییر هر رژیم سیاسی می تواند پیامدهای مختلفی را در سطوح مختلف محلی، منطقه ای و بین المللی به دنبال داشته باشد. این مقاله ضمن مرور جنبش انقلابی مردم بحرین در سال ۲۰۱۱ موسوم به جنبش ۱۴ فوریه، به بررسی پیامدهای راهبردی ناشی از تغییر رژیم حاکم بر بحرین در سطوح داخلی و منطقه ای می پردازد. این مقاله مستخرج از پایان نامه دکتری در رشته جغرافیای سیاسی با عنوان «اثرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی بر فرایند دموکراسی در خاورمیانه»، است.
پیامدهای هویتی بیداری اسلامی و بهار عربی در آسیای جنوب غربی؛مطالعه موردی: سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران به عنوان بخشی از واقعیت سیاست امنیتی خاورمیانه محسوب می شود.تحولات اجتماعی در کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای جنوب غربی، شرق مدیترانه و شمال آفریقا به عنوان اصلی ترین نشانة دگرگونی در ساختار اجتماعی، سیاسی و راهبردی کشورهایی تلقی می شود که به عنوان «منطقه کمربند شکننده» در اندیشة سائل کوهن شناخته می شوند. دگرگونی های اجتماعی در این حوزه جغرافیایی نه تنها منجر به تصاعد بحران و بعضاً جابه جایی قدرت گردید، بلکه زمینه های لازم برای تبدیل رقابت سیاسی به منازعة اجتماعی و جنگ داخلی را به وجود آورده است. نشانه های چنین فرایندی را می توان در کشورهایی همانند یمن، لیبی، سوریه و مصر مورد توجه قرار داد. واقعیت های بحران سوریه نشان می دهد که موضوعات هویتی از اهمیت و نقش بسیار زیادی در بحران های خاورمیانه برخوردار است. هر بحران می تواند آثار خود را در حوزه های مختلف جغرافیایی به جا گذارد. تحلیل این بحران از آن جهت با اهمیت است که آینده تک تک کشورهای حاضر در منطقه خاورمیانه و حتی صورتبندی قدرت جهانی در آینده به آن بستگی دارد زیراقدرت های جهانی هر کدام موضعی متفاوت نسبت به این بحران اتخاذ کردهاند. با توجه به مؤلفه های یادشده، این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این سئوال است که: «تحولات بهار عربی چه پیامدهای هویتی در خاورمیانه داشته و این موضوع چه تأثیری بر تحولات ساختاری و سیاسی سوریه بهجا می گذارد؟» فرضیة پژوهش آن است که: «تحولات بهار عربی زمینه بازتولید رادیکالیسم اسلامی و افزایش نقش بازیگران منطقه ای و قدرت های بزرگ در خاورمیانه را فراهم نموده و این امر باعث پیدایش و تشدید جریانهای هویتگرایی غیردولتی فراملی و به تبع آن بحران هویت و مشروعیت درسوریه شده و موجبات تداوم بحران در سوریه را فراهم نموده است».
تحلیل اصول فضایی و الگوگزینی بهینه در معماری الگوگرای معاصر ایران، بررسی موردی: سازمان میراث فرهنگی کشور، حسین امانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی معماری الگوگرا گرایشی با تأکید بر شناخت، تداوم و الهام از الگو ها در ساختار های نوین، جایگاه بالایی داشته و معماران برجسته ای همچون اردلان، امانت و سیحون تجربیاتی در آن دارند. این معماری با تأکید بر الگو های معماری می کوشد لایه های کالبدی و معنایی را در معماری جدید تداوم بخشد. شناخت این رویکرد از ابعاد گوناگونِ ضرورتِ تحقیق حاضر است؛ شناختی باتوجه به صحت و اصالت مضامین و تجلی آن در کالبد. نگارندگان این تحقیق در صددند با روش تحقیق تفسیری تاریخی، به شناخت پیوند معماری الگوگرا و معماری ایرانی نائل آیند و زمینه طراحی این گونه معماری و نقد نظری آن را فراهم آورند. بدین منظور، موجودیت فضایی معماری ایران و اهمّ اصول آن در حوزه فضایی با مراجعه به آرای صاحب نظران، مطالعه شده است. با بررسی معماری معاصر ایران، جریان های هویت گرایی در معماری معاصر شناخته شده است. سپس تعدادی از آثار الگوگرا با هدف شناخت پیوند الگو، منتخب و عملکرد کنونی موردتحلیل قرار گرفته و چگونگی تجلی شاخص ها در الگو های منتخب بررسی شده است. به منظور دقت در پژوهش، بنای سازمان میراث فرهنگی کشور از این منظر موردارزیابی قرار گرفته است. نتایج مقاله نشان می دهد اول، دو گونه معماری با هویت شکلی و الگویی در معماری معاصر ایران در جریان است؛ دوم، طراح بنای میراث فرهنگی کشور، با نگاهی دوگانه در فرایند طراحی شکلی و الگویی، دو نظام فضایی (شهری و تک بنا) را با معماری نوگرا تلفیق کرده است. در کنار ظواهر قوی سنتی بنا، ارزش های اصیل معماری ایرانی در تلفیقی با معماری نوگرا قرار گرفته و گسست هایی در روابط فضایی آن مشهود است. گسست هایی درنتیجه تلاش در ادغام درون و بیرون و ترکیب دو نظام فضایی مختلف که یکی ابهام و پویایی و دیگری وضوح و تمرکز را القا می کند.
واعظان شاخص دوره پهلوی دوم و مسئله «عدالت اجتماعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
11 - 33
حوزه های تخصصی:
رای پاسخ به این پرسش که آیا دین عامه می تواند عاملی برای تغییر وضع موجود باشد یا تنها به کار حفظ آن می آید، به سراغ واعظان شاخص و عامه پسند دوره پهلوی دوم رفته ایم و نسبت عمل و کلام آن ها را با مساله «عدالت اجتماعی» مطالعه کرده ایم. محمدتقی فلسفی، احمد کافی و حسینعلی راشد، به عنوان موردهای مطالعه انتخاب شده اند و به کمک تحلیل محتوای منابر، نسبت منظومه کلامی آن ها با عدالت اجتماعی بررسی شده است. بر مبنای این مطالعه، نسبت واعظان با عدالت اجتماعی در این دوران شامل دو جریان اصلی است. در رویکرد نخست، عدالت اجتماعی اساسا مساله محوری نیست و در حاشیه«خلوص گرایی و هویت گرایی» است. در رویکرد دوم، عدالت اجتماعی به عنوان روح دین عامه و مبنای اخلاقی شدن جامعه مطرح می شود. در میان واعظان شاخص، نمایندگان آن گروه اول هم به لحاظ تعداد و هم میزان برخورداری از نفوذ اجتماعی، توفیق بیشتری کسب کردند. رویکرد «هویت گرا» و «خلوص گرا»، در نهایت توانست به کمک ترکیبی از «منبر» و فعالیت اجتماعی در قالب «نهادسازی» به حاملان اجتماعی مشخصی در میان بازاریان و حاشیه نشین های مهاجر شهری پیوند بخورند که یکی بیم از دست رفتن «خلوص» و دیگری در جستجوی «پناهگاه»، دغدغه هویت داشتند. این جریان وعظ، اگرچه دغدغه نخستش عدالت اجتماعی نبود، اما توانست از دین عامه بستری بسازد که با گرم شدن فضای انقلاب، طبقه متوسط مذهبی و فرودست شهری،با «توسل» و «پناه» بردن به یک رهبر کاریزماتیک مذهبی، به یکدیر متصل شده و در قالب توده های مردم به دیگر جریانهای انقلابی بپیوندند.
الگوی مدیریت بحران درپرتو گسل های هویتی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۶)
133 - 159
الگوی مدیریت بحران در سال های پس از جنگ سرد با تغییرات بنیادین روبه رو شده است. نیروهای اجتماعی به گونه ای تدریجی وارد عرصه رقابت های راهبردی شده اند. معادله قدرت و امنیت بیش از گذشته از حوزه کنش بازیگران فرادست در سیاست جهانی خارج شده است. در این مقاله رقابت بازیگران منطقه ای و قدرت های بزرگ در بحران سوریه مورد بررسی قرار گرفته است. ضرورت های مدیریت بحران در عصر ظهور نیروهای هویتی نیازمند درک قابلیت نیروهایی است که ماهیت اجتماعی داشته اما در فرآیندهای سیاسی منطقه ای نیروی تاثیرگذار محسوب می شوند. در این مقاله، چگونگی کنترل بحران سوریه از طریق سازوکارهای جهانی مورد بررسی قرار گرفته است. توجه به مولفه های اجتماعی می تواند زمینه های کنترل نیروهایی را به وجود آورد که در بطن بحران سوریه نقش موثری را ایفاء می کنند.
بررسی و تبیین عوامل هویتی مؤثر در شکل گیری تحولات اخیر خاورمیانه عربی (مورد مطالعه: کردها، شیعیان و بنیادگرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات عربی از تونس آغاز شد و به واسطه اشتراک های تاریخی، دینی، فرهنگی و جغرافیایی به سرعت به دیگر کشورهای عربی نیز سرایت کرد. این تحولات به قدری جدی بود که در برخی از کشورها از جمله مصر، تونس، لیبی و یمن با سقوط دیکتاتورها، هیئت حاکمه آن ها با تغییرات اساسی روبه رو شد و در کشورهایی همچون سوریه و تا حدودی یمن بحران، ابعاد بین المللی یافته و همچنان ادامه دارد. در بروز این تحولات عوامل مختلفی هم زمان دخیل بوده اند، اما آنچه تاکنون از دید صاحب نظران مغفول مانده، نقش سازه های هویتی و هویت گرایی در بحران های این منطقه است. هدف ما در این مقاله بررسی تأثیر مؤلفه های هویتی شیعیان، کردها و بنیادگرایان در شکل گیری و نتایج متفاوت تحولات اخیر خاورمیانه عربی است. در این مقاله به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که در چارچوب نظریه سازه انگاری، هویت و هویت گرایی گروهای قومی و مذهبی جوامع عربی چه تأثیری در شکل گیری و روند تحولات اخیر این جوامع داشته است؟ از روش توصیفی- تحلیلی استفاده کردیم و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نبود سه شاخص هنجار، ارزش و هویت مشترک در ساختار اجتماعی این جوامع و به تبع آن ناتوانایی در خلق هویت ملی و تلاقی آن با هویت گرایی شیعیان، کردها و بنیادگرایان نه تنها از عوامل زیربنایی این تحولات هستند، بلکه نتایجی همچون استمرار بحران، جنگ داخلی، ورود بازیگران فراملی، جنگ نیابتی و خشونت زیاد را به دنبال داشته است.
بازشناسی هویت معماری اسلامی با نگرش بر معماری مسجد سلطان احمد شهر استانبول
حوزه های تخصصی:
معماری اسلامی یکی از مشهورترین سبک های ساختمان جهان است و یکی از نمودهای کمیاب و زیبای هنر اسلامی است که ویژگی های منحصر به فردی دارد و معماری اسلامی مساجد می تواند نمونه ای از این هنر زیبا و ماندگار باشد روش تحقیق این پژوهش، روش توصیفی تحلیلی است، در این مقاله تاثیر هنر معماری و به طور شاخص سبک اسلامی آن بر معماری مساجد، که در هویت و فرهنگ جامعه موثر است بررسی شده است، حکمت معماری اسلامی منجر به نهادینه شدن سنتی شد که آثار معماری این دوران را، به یادگاری های جاودانه واستوارتبدیل ساخت. آنچه امروز ازآن با عنوان معماری اسلامی ایران یاد می شود، ادامه سنتی است که توانسته، با تکیه برآموزه های معنوی، حکمت ناب اسلامی را با زبان رمز واشاره در کالبد مادی عالم ظاهر متجلی سازد و هم با تأثیر بینش و روح اسلامی، نوعی «وحدت» را در این آثار به بیننده القا نماید. در این بین، مطالعه موردی برروی مسجد سلطان احمد شهر استامبول (مسجد آبی) با گنبدهای آبشاری، تقارن دقیق و طاق های پی در پی، مناره ها و کاشی های آبی درون مسجد که نقطه اوج معماری عثمانی به شمار می آید در این پژوهش انجام شده است، مسجد سلطان احمد به عنوان چشمگیرترین مسجد تاریخی کشور ترکیه و آخرین مسجد بزرگ دوره کلاسیک شناخته می شود که با طراحی خاص و منحصربه فرد این مسجد و علاوه بر وجود عناصر معماری سنتی اسلامی از طراحی بنایی بیزانسی مانند ایاصوفیه نیز الهام گرفته شده است.