فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
شمایل شناسی رویکردی است که اروین پانوفسکی برای تفسیر و تحلیل آثار هنری ارائه داد. این روش بر پایه تشریح و تفسیر عناصر مرئی یک اثر هنری و ارتباط آنها با زیرساخت متنی، مفاهیم فرهنگی و ایدئولوژیکی خلق اثر هنری است. پانوفسکی معتقد است که معنای یک اثر هنری را نمی توان تنها از طریق فرم و محتوای آن درک کرد، بلکه باید آن را در زمینه های تاریخی، فرهنگی و مذهبی نیز مورد بررسی قرار داد. پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن پرداختن به زندگی هنری نظام الدین سلطان محمد تبریزی معروف به سلطان محمد نقاش به معرفی شیوه جانورنگاری و نقوش گرفت وگیر در مکتب تبریز صفوی بپردازد. گرفت وگیر شیوه ای در نگارگری است که هنرمند صحنه های درگیری و مبارزه حیوانات را به صورتی نمادین، خیال پردازانه و گاه اسطوره ای به تصویر درمی آورد. جستار پیشِ رو با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به سؤال پژوهش حاضر مبنی بر کشف معانی و روابط مستتر در نقوش گرفت وگیر در نگاره «رستم خفته و نبرد رخش و شیر» اثر سلطان محمد نقاش، با استفاده از نظریه خوانش آثار هنری با رویکرد شمایل شناسی اروین پانوفسکی پاسخ می دهد. جستار حاضر با استفاده از زیرساخت متنی نبرد رخش و شیر در شاهنامه فردوسی (خوان اول) نسبت به تجزیه وتحلیل نقوش و نماد های به کاررفته در نگاره مورد پژوهش اقدام نموده است. یافته های پژوهش نشان داد که سلطان محمد با خلق این نگاره توانسته است داستان حماسی خوان اول شاهنامه را با زبانی نمادین و استعاری بیان کند. وی با بهره گیری از عناصری چون رخش، شیر، مار و درختان، مفاهیمی فراتر از ظاهر داستان را القا می کند. نبرد رخش وشیر نمادی از مبارزه خیر و شر است و حضور هم زمان مار بر درخت، به نزاع ابدی نیروهای اهریمنی و ایزدی اشاره دارد. به طورکلی، سلطان محمد با ترکیب عناصر طبیعی و حیوانی و بهره گیری از نقوش گرفت وگیر و زیرساخت متنی شاهنامه، مفاهیم عمیق و ژرفی را در قالبی زیباشناختی به تصویر کشیده است.
واکاوی رویکردهای متن محور در نقد و تحلیل آثار هنری، با تأکید بر نقد نشانه شناسانه، به همراه مطالعه موردی سه اثر تجسمی با موضوعات موسیقایی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
33 - 58
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در گام نخست انواع نقد آثار هنری با رویکرد متن محور یا اثرمحور را با تأکید بر نقد نشانه شناسانه، معرفی و ویژگی های آن ها را بررسی می کند. رویکرد مذکور، شامل انواعی از نقد است که عمدتاً در قرن بیستم رایج و گسترده شده اند. مطرح ترین شیوه های نقد متن محور بنابر ترتیب تاریخی، شکل گرایی (فرمالیسم)، شمایل شناسی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی و بینامتنیت هستند. این تحقیق برای پاسخ به این پرسش که «جامع ترین شکل نقد متن محور باید مشتمل بر چه رئوس و سرفصل هایی باشد؟»، پس از مرور ادبیات و تحلیل روش های مذکور نقد با رویکردی انتقادی، با کنار هم قراردادن اجتماع همه روش های پیشین در نقد متن محور، یعنی جمع همه ابعاد غیرتکراری قابل بررسی در متن در روش های موجود با روش تحقیق تطبیقی در قالب استدلال قیاسی، رهیافت این تحقیق ارتباط پیوستاری معناداری است که بین انواع شیوه های نقد متن محور پدید می آید و درنهایت الگویی جامع به عنوان یک روش شناسی پیشنهادی برای اجرای نقد متن محور با تأکید بر نقد نشانه شناسانه ارائه می دهد. در گام دوم مقاله، بر اساس الگوی پیشنهادی، سه اثر تجسمی به عنوان مطالعه موردی، مشتمل بر دو نقاشی و یک عکس، همگی با موضوعات موسیقایی، بر اساس الگوی پیشنهادی تحلیل و نقد شده اند.
تحلیل آیکونوگرافی نقوش صخره ای تنگ موردان شهرستان فاریاب استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۱)
293 - 311
حوزههای تخصصی:
هنر صخره نگاری از دیرباز مورد توجه جوامع انسانی بوده است. یکی از مناطق شاخص این هنر، تنگ موردان شهرستان فاریاب در جنوب استان کرمان است. در مسیر این درّه نقوش متنوعی نقر شده که شامل نقوش انسان، عقرب، سگ، بز، پرنده، ماهی، پلنگ، شیر، ماه و نقوش مبهم روی صخره ها و یا سنگ های بزرگ حاشیه رودخانه است. برای درک مفاهیم و معانی این نقوش نیاز به شناخت مؤلفه های نمادینی است که روزگاری همانند زبان کلامی، معنایی مشخص در فرهنگ های کهن داشته اند. به نظر می رسد هنرمندان این تنگه درصدد بازگویی روایاتی بوده اند. هدف اصلی این پژوهش دسته بندی نقوش صخره ای تنگ موردان و تحلیل معنای آن ها براساس روش آیکونوگرافی است و در پی پاسخ به این سؤال است که نقوش سنگ نگاره های تنگ موردان از منظر آیکونوگرافی چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشند؟ در این راستا آیکونولوژی می کوشد این مؤلفه های نمادین را که به صورت مکرر دیده می شوند با روشی علمی تفسیر نماید. رویکرد پژوهش تاریخی - تحلیلی و مستند نگاری نقوش، به صورت میدانی و کتابخانه ای انجام پذیرفته که بر مبنای بررسی جزئیات و سبک ترسیمی نقوش است. تاکنون امکان تاریخ گذاری دقیق این نقوش به کمک روش های آزمایشگاهی میسر نشده؛ اما نگارندگان با رهیافت سنتی مقایسه ای و تحلیل محتوای نقوش، آن ها را معرفی و تاریخی نسبی را مطرح کرده اند.
بررسی تحلیلی – تطبیقی نگاره دوبرگی کتاب ولادت اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
79 - 93
حوزههای تخصصی:
دوره تیموریان یکی از ادوار باشکوه در هنر نگارگری این سرزمین است. تیمور خود علاقه چندانی به کتاب آرایی نداشت اما فرزندان و نوادگان او در کتابت و تصویرگری آثار علمی، تاریخی، نجومی و ادبی از یکدیگر پیشی می گرفتند. عمر سلطنت اسکندر سلطان تیموری (نوه تیمور لنگ) اگرچه بسیار کوتاه ولی یکی از درخشان ترین دوره های شکوفایی هنر نگارگری سبک شیراز تیموری است. در این عصر بسیاری از کتب و آثار ادبی با این مکتب تصویرگری و تزیین گردید. یکی از نقوشی که در این زمان، نگارگری شده و شامل مفاهیم و محاسبات دقیق احکام نجومی است نگاره ای دوبرگی از کتاب ولادت اسکندر است. این کتاب یا درواقع زایچه[1] که باهمت استاد محمد بن یحیی بن محمد الکاشی (عمادالمنجم) در قرن نهم ه. ق نوشته و توسط استاد پیر احمد باغ شمالی نگارگری شده است، طالع و سرنوشت اسکندر سلطان در سال های سلطنت پیش رو را نشان می دهد. ازآنجاکه این نگاره یکی از نادرترین زایچه های تصویری است که از دید علم نجوم احکامی به آن پرداخته نشده، لذا هدف پژوهش واکاوی مفاهیم علمی و رمزی نمادهای آن، با توجه به مطالب علمی و نقوش کتب نجومی پیش از آن بوده و در این راستا تحقیق پیش رو به این سؤالات می پردازد که: 1. چگونه این نگاره مکتب شیراز پیوند میان علم نجوم و نقاشی را با توجه به تعابیر علمی کتب الموالید و البلهان و نیز تفاسیر نمادی نگاره های کتب عجایب المخلوقات قزوینی، مونس الاحرار و البلهان برقرار کرده است؟ 2. اصولاً این زایچه بیانگر چه مفاهیم علمی، فرهنگی و هنری در طالع شاهزاده تیموری است؟ تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی، تطبیقی و تاریخی و شیوه گردآوری مطالعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد این نقاشی علاوه بر اینکه، چکیده ای از مفاهیم علمی کتاب ولادت اسکندر و کتب پیش از خود بوده، در به کارگیری نمادها، طراحی و رنگ آمیزی با در نظر گرفتن اصول و مقتضیات دوران خود، خلاقیت و نوآوری داشته و به خوبی میان نشان دادن نگاره منبعث از متن و اصول نقاشی سنتی ارتباط و تناسب ایجاد کرده است. این نقاشی علاوه بر شرح تصویری طالع اسکندر سلطان، حاوی اصول و مفاهیمی است که باید درخور شایستگی او باشد.[1] . هر زایچه فهرستی از موقعیت پنج سیاره و ماه و خورشید و نقطه ای روی دایره البروج (استیل، 1396: 86) یا صورت فلکی در حال طلوع در لحظه تولد را نشان می دهد.
شکتی و اَناهیتا: بررسی دو اسطوره مؤنث در اساطیر هند و ایران و انعکاس آن در آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
89 - 112
حوزههای تخصصی:
پرستش الهیّت مؤنث در اساطیر ایرانی و دین هندو از اهمیّت بسیار برخوردار است. در رأس همه خدابانوان هندو، شکتی قرار دارد که ذات اعلای الهی مؤنث است. در جریان تحولات جامعه هندوی هند به طورمعمول الهه پرستی کاملاً جدا از عبادات خدایان مذکر نبوده است و خدابانوانِ بسیار از هر قسم در دین هندو حضور دارند. صورتی از دین هندویی خداپرستانه، پرستش خدابانو شکتی است که نقش بسیار مهمی در تفکّر هندویی دارد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی۔تحلیلی است و در آن بیشتر از متونی با محوریت شکتی استفاده شده است تا ماهیت و کارکرد این دو الهه را مورد بررسیِ دقیق قرار دهد. شکتی مادر کیهان است؛ او که قدرت الهی است خالق، حافظ و نابودکننده جهان است. در آیین شکتی زن مقامی عالی می یابد، زیرا زن تجسد الهه انگاشته می شود. مقام زن در مقابل مردان، و برابری طبقات در این کیش فقط در آداب دینی ظهور دارند. اهمیت نقش آناهیتا را در فرهنگ ایران می توان به تأثیرگذاری این نقش و حضور معنوی آن در اندیشه دینی مبتنی بر نگهبانی از آب که عنصر حیات است و باروری که تضمین حیات است و ماندگاری و حمایت از عنصر سلطنت مشاهده کرد. می توان گفت اَناهیتا همان جایگاهی را در نزد مردم باستان ایران که شکتی در آیین هندو داشته است.اهداف پژوهش:بررسی مقام دو اسطوره مؤنث شکتی و اَناهیتا در ادیان هندویی و ایران باستان.بررسی دو اسطوره شکتی و آناهیتا در آثار هنری.سؤالات پژوهش:چه پیوستگی بین این دو خدابانوی شکتی و آناهیتا وجود دارد؟دو اسطوره شکتی و آناهیتا چه بازتابی در آثار هنری داشته اند؟
تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر بوم شناسی بصری (ویدئواکولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بخش عمده اطلاعات محیط از طریق بینایی و ادراک بصری کسب می شود. در واقع درک محیط توسط فرایندی پیچیده بین چشم ها و مغز صورت می گیرد. از طرفی دیگر تناسبات و زیبایی بصری محیط سکونت انسان که نقش عمده ای در شکل گیری رفتارها و رضایتمندی کاربران خواهد داشت از مباحث مهم و ضروری در معماری و شهرسازی می باشد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و علوم مهندسی و پزشکی مشخص شده است که تطابق تصاویر دریافتی به چشم از محیط اطراف با استانداردهای بینایی و فیزیولوژیک بینایی نقش اساسی را در حس زیباشناسی و رضایتمندی انسان ها از محل سکونتشان و در نتیجه کیفیت زندگی کاربرانخواهد داشت. لذا در این پژوهش به تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی نظیر اتاق خواب با توجه به مولفه های کیفیت بصری با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر ویدئواکولوژی یا بوم شناسی بصری پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع ترکیبی کمی و کیفی می باشد. همچنین نوع رویکرد پژوهش روش همبستگی و ارزیابی مولفه های کیفیت بصری مرتبط با مکانیسم های فیزیولوژیک بینایی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه می باشد. جهت رسیدن به هدف پژوهش مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر کیفیت بصری محیط مسکونی را بر اساس دیدگاه های نظریه پردازانی نظیر چپ من، راس ماسن مشخص کرده و با توجه به 5 مکانیسم فیزیولوژیک بینایی نظیر مکانیسم جواب روشن خاموش، تابع انعکاس، ساکاد، فرکانس فضایی و مکانیسم دید دو چشمی چهارچوب نظری پژوهش ترسیم و نتایج پرسشنامه ها بر اساس نرم افزارهای پردازش تصویر دیجیتال متلب، فوتوشاپ و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تمایلات مردم برای دیوارهای فضای اتاق خواب بیشتر به فرم ها و اشکالی است که دارای تناسبات مستطیل طلایی، خطوط منحنی به نسبت خطوط شکسته، دارای تقارن و نظم و ریتم در دو محور x,y می باشد. همچنین استفاده از مصالح طبیعی به نسبت مصالح مصنوعی، تغییرات ریتم رنگی در جبهه دیوارها و سقف به صورت پیوسته، کنتراست رنگی کم تر با توجه به آرامش بصری برای دیوار روبروی تخت و سقف و کنتراست رنگی بیشتر برای دیوار روبروی میزکار، فرم پنجره هایی با حالت منحنی با توجه به مکانیسم جواب روشن و خاموش و فعالیت بیشتر قشر سینگولیت قدامی در مغز نیز از دیگر نتایج این پژوهش می باشد.
نظام هندسه نظری در کاربندی های دوپا قالب شاغولی، برگرفته از دایره محیطی در معماری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
57 - 76
حوزههای تخصصی:
رسمی بندی در دو حالت یک پا و دوپا کاربرد دارد. عدم به کارگیری آن ها در زمینه دلخواه، ضعف این نوع از کاربندی ها محسوب می شود که در نوع دوپا، به علت قرارگیری پاها در خارج از کنج ها و روی نقاط مشترک زمینه که خود باعث ایجاد هندسه پیچیده تر می شود، بیشتر ملموس است. ازاین رو بررسی هندسه دوبعدی رسمی دوپا شاغولی، آشنایی با ابعاد و نسبت های زمینه اجرای آن ها ضروری به نظر می رسد. پرسش پژوهش آن است که تغییرات فراوانی شیوه های اتصال، تناسب ابعادی و نسبت های هندسی زمینه رسمی های دوپا قالب شاغولی چگونه است؟ و مناسب ترین زمینه هندسی رسمی های دوپا قالب شاغولی، براساس نسبت های طلایی فیبوناچی و عدد طلایی Φ کدام است؟ بر این اساس، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و تحلیل های نظری، از طریق دایره محیطی، هندسه نظری 185 حالت از رسمی های دوپای 8 تا 24 قالب شاغولی بررسی شده و با حذف آلت سنبوسه، به طبقه بندی انواع، حالت های اتصال و تعداد حالت های ممکن در این نمونه ها پرداخته شده است. درنهایت، بهترین حالات رسمی دوپا برای طول و عرض زمینه ها مشخص شده و زمینه های مناسب براساس نسبت های طلایی فیبوناچی و عدد طلایی Φ معرفی شده است. نتایج نشان می دهد که تعداد زیادی از زمینه های رسمی دوپا از قوانین نسبت های طلایی فیبوناچی و عدد طلایی Φ پیروی می کنند. رسمی های دوپا از حالت اتصال 3 به 3 آغاز می شوند و با افزایش نوع رسمی دوپا از 8 به 24، فراوانی آن رسمی نیز بیشتر یا برابر رسمی دوپای قبل از خود می شود. به ازای هر مرحله بالاتر از نوع رسمی دوپای 8، حالت اتصال، تصاعدی می شود؛ بنابراین هرچه تعداد اتصالات بیشتر شود، فراوانی تعداد رسمی های دوپا نیز بیشتر خواهد بود. رسمی دوپای 8، کمترین تعداد فراوانی (یک نوع حالت) و رسمی دوپای 22 و 24، بیشترین تعداد فراوانی (48 نوع حالت مختلف) را دارد. شعاع شمسه نیز در حالت های مختلف اتصال رسمی های دوپا، برای تمام نمونه ها یکسان است.
تحلیل اسب نگاره های آبی فام در نگارگری های ایران در سده های دهم تا دوازدهم هجری از منظر عرفان، اسطوره و تمثیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
69 - 85
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی به مثابهٔ فرهنگنامه ای مصور، دامنهٔ وسیعی از تحقیق و تفحص در زمینه های مختلف برای پژوهشگران فراهم می آورد. اسب نگاره ها از جمله زمینه های موضوعی مهم نگارگری ایرانی هستند که در رنگ های معمول و متنوع و گاه با هویت های اسطوره ای مشخصی همچون شبدیز و رخش در نسخه های منظومی چون شاهنامه مصور گشته اند؛ اما تقریبا از نیمه قرن نهم ه ق/پانزدهم م اسب هایی به رنگ آبی پا به میدان نگارگری نهادند و در حد فاصل قرن های دهم تا دوازدهم هجری نقش پررنگ تری در نگارگری یافتند. این دوران مقارن با رشد و اعتلای اندیشه های عرفانی در ادبیات فارسی است و به نظر می رسد عرفان بر نگرش نگارگران نیز بسیار موثر بوده باشد. این پژوهش به هدف شناخت پیوندهای اسب نگاره های آبی فام در نقاشی و عرفان ایرانی – اسلامی و نیز بررسی و تحلیل مفاهیم رنگ آبی در اسب نگاره های آبی فام بر اساس اسطوره و تمثیل و در پاسخ به این سوالات که 1- چه پیوندی میان اسب های آبی فام در نقاشی و عرفان ایرانی –اسلامی وجود دارد؟و 2- زبان تمثیلی و اسطوره ای نهفته در اسب نگاره های آبی فام در نگارگری ایرانی حامل چه پیامی است؟ به شیوه توصیفی – تحلیلی و تطبیقی به روش کتابخانه ای با استناد بر آراء عرفای اسلامی، تمثیلها و اسطوره های ایرانی انجام شده است. نتایج نشان می دهد رشد و اعتلای اندیشه های عرفانی در قرن های نهم تا دوازدهم و نفوذ آن در عرصه های ادبی و هنری بویژه نگارگری موجب به کارگیری برخی عناصر با معنای مشخص عرفانی شده است. کاربرد نمادین اسب اسطوره ها به عنوان الگوی قهرمانی، شجاعت، وفاداری و بکارگیری فام های آبی به عنوان تمثیلی از مفاهیم پاکی، ایمان و معصومیت، بازتابی است از بیان راهواری و هدایت سواری لایق و پاک به سر منزل مقصود و جاودانگی.
بررسی شباهت ها و تفاوت های آرای افلاطون و ارسطو در خصوص مفهوم «بازنمایی تصویری» و مقایسه آن با بازنمایی تصویری نوین
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
203 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل آرای افلاطون و ارسطو و افتراقات و اشتراکات این دو دیدگاه در خصوص بازنمایی تصویری پرداخته و سپس نسبت آرای آن ها را با بازنمایی در هنر مدرن یا بازنمایی نوین مورد بررسی قرار می دهد. مقاله حاضر با رویکرد تحلیلی، یکی از معضلات فلسفی معاصر، یعنی بحران بازنمایی را در حیطه هنرهای تصویری مدرن، بر پایه دیدگاه های سنتی تر، مورد واکاوی قرار می دهد. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است و این رویکرد به پژوهشگر این امکان را می دهد که حوزه های گوناگون مرتبط با موضوع اصلی را از حیث اشتراکات و تفاوت هایی که در مبنا دارند، مورد توجه قرار دهد. مبنای این پژوهش اندیشه های افلاطون و ارسطو در محاورات و آثار متأخرتر افلاطون و آثار ارسطو در باب هنر است. در حیطه بازنمایی تصویری نوین نیز بیشتر به چند اثر مهم تجسمی دوره مدرن توجه شده و با آرای اندیشمندان نامبرده تطبیق داده شده است. این پژوهش روشن می کند که نظریات هنری افلاطون و ارسطو مطابق با دیدگاه هنری رایج در زمان خود بوده و قابل تعمیم به تمام اعصار نیست؛ و بازنمایی نوین نیز بر اساس واقعیت های کنونی و واقعیت انسان هایی با هویت متکثر صورت می گیرد. بنابراین، هنرهای دیداری جدید، برخلاف دیدگاه کلاسیک، در مسیری حرکت می کنند که هرچه بیشتر رابطه میان بازنمایی تصویری و مرجع آن در واقعیت را کم رنگ تر جلوه دهند و یا به طورکلی از بین ببرند.
مطالعه نگاره و خط نگاره محراب گچی مسجد دوم بایزید بسطامی از دوره ایلخانی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
43 - 60
حوزههای تخصصی:
مجموعه آرامگاهی بایزید بسطامی در شهر بسطام آثار متنوعی از دوره های مختلف تاریخی را در دل خود جای داده است. پژوهش های صورت گرفته از این مجموعه به توصیف کلی محراب، کتیبه ها، نقش مایه های تزیینی و روابط هندسی اشاره شده است. هدف و تمرکز این پژوهش بررسی نگاره و خط نگاره محراب مسجد مردانه بایزید است. سؤالاتی که برای دستیابی به این هدف می توان مطرح کرد: «نگاره های به کاررفته در این محراب به چه صورت است؟ خط نگاره ها دارای چه نوع خط و متونی هستند؟» روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد کیفی است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، برداشت میدانی، مصاحبه و عکس است. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که نگاره ها و خط نگاره ها محراب از جنس گچ و با ضخامت برجسته و برهشته بوده، کتیبه ها از خط کوفی، ثلث و نسخ با زمینه ای از نقوش گیاهی و هندسی و متن کتیبه ها سوره های مبارکه توبه، بقره، جن، گفتار، کلمه الله ربی و محمد است بنی نوشته شده است. نگاره های محراب را می توان به سه شکل گیاهی دهان اژدری، ساقه ها، گل ها و برگ های ختایی، هندسی گره چینی، چندضلعی ها، هندسی ساده، و ترکیبی هندسی گیاهی درهم تنیده یا به شکل آژده کاری بر بدنه نقوش گیاهی تقسیم کرد. تعادل متقارن در محراب و هماهنگی بین نگاره و خط نگاره در کتیبه ها قابل مشاهده است. محراب و نگاره های هندسی و گیاهی دارای ساختار و روابط هندسی منظم بر پایه نسبت های طلایی است.
سیر تحول پیش کلاه و جقه در سرپوش های سلطنتی دوره قاجار
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
65 - 77
حوزههای تخصصی:
پوشش سر در دوره قاجار، اهمیتی فراتر از کارکرد اولیه آن به عنوان محافظی در برابر سرما و گرما داشته است. درواقع، مردان قاجاری کلاه را علاوه بر پوششی برای محافظت، برحسب نوعی عادت منطبق بر قانون، آداب ورسوم و فرهنگ خود بر سر می نهادند. همچنین در این دوره، پیشانی کلاه ها همواره با نوعی پیش کلاه آراسته می شد و استفاده از این زیور برای شخص شاه در درجه اول، سپس خانواده سلطنتی و همچنین اعیان و اشراف، ضرورت و اهمیت ویژه ای داشت. بر این اساس، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی انواع و سیر تحول پیش کلاه در سرپوش های سلطنتی دوره قاجار است. مقصود از پیش کلاه نیز شامل انواع جواهرات، نشان ها و از همه مهم تر، جقه هایی است که مورد استفاده شاهان دوره قاجار بوده است.
نویسنده با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، اسناد تاریخی و مشاهدات میدانی، روند تغییر و تحول این جواهر سلطنتی را بر دو بستر تاریخی و فنی مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پیش کلاه های سلطنتی دوره قاجار علاوه بر اهمیت بالایی که برای مقام سلطنت داشته و به عنوان مهم ترین عنصر تزئینی برای سرپوش شاه به شمار می آمده است، تحت تأثیر تغییرات تاریخی- فرهنگی این دوره، دستخوش تغییراتی در فنون ساخت، شکل ظاهری و نحوه استفاده گردیده اند. همچنین کاربرد این پیش کلاه نیز فراتر از تزئین صرف بوده و فرم و تزئینات آن بازگوکننده معانی نمادینی است که همگی به نحوی بر اهمیت مقام سلطنت، قدرت، صلابت و ارتباط او با قدرت الهی اشاره دارد.
نمودی از تلاقی ادبیّات و معماری در الگوهای متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
270 - 293
حوزههای تخصصی:
انسان براساس فطرت خویش زیبایی طلب است و احساس التذاذ از زیبایی هر چیزی یا شخصی، حاصل درک نظم و هارمونی موجود در آن است. در مباحث زیبایی شناسی برای زیبا شمردن یک اثر یا پدیده، عوامل مختلفی را از قبیل تقارن، توازن، تناوب، تناسب، تکرار، تضاد و... می توان در نظر گرفت. تق ارن به عن وان یکی از اساسی ترین پایه های هنر و زیبایی در درک نظم بین اجزا، در اکثریّت علوم و هنرها نقش انکارناپذیری ایفا می کند. از آن جمله می توان از علوم و هنرهایی مانند ریاضی، هندسه، نجوم، معماری، موسیقی، نقّاشی، فرش بافی، طرّاحی، تذهیب، منبت کاری، ادبیّات و... یاد کرد. از بررسی های این پژوهش این گونه برمی آید که در بین دو هنر اسلامی ایرانی ادبیّات و معماری از جهات الفاظ و مفاهیم، اشتراکات و بده بستان های زیادی وجود دارد. گاهی ادبیّات با بهره گیری از طرح ها و الگوهای معماری در خلق صورخیال، تصاویر بدیعی می سازد و گاهی معماری در آفرینش برخی از نقوش و طرّاحی بناها و حتی خط نوشته ها از الفاظ و مفاهیم ادبیّات استفاده می کند. در این پژوهش با ابزار کتابخانه ای و به شیوه سندپژوهی و تحلیل داده ها پس از ذکر مواردی از اشتراکات ادبیّات فارسی و معماری، نمود مفاهیم ادبی را در الگوهای متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان بررسی شده است.اهداف پژوهش:بررسی اشتراکات و مشابهات بین ادبیّات و معماری.بیان مفاهیم ادبی موجود در الگوی های متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان.سؤالات پژوهش:ادبیّات و معماری در چه زمینه ها و مواردی با هم مشابهت دارند؟در نقش های گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان چه مفاهیم متعالی ادبی و عرفانی نهفته است؟
بازاندیشی فرم و مفهوم در نقوش بازنمایانهٔ موجودات ذی روح کاشی های حرم امام رضا(ع) در عصر صفوی، با تأکید بر رواق گنبد الله وردیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
167 - 184
حوزههای تخصصی:
حرم مطهر رضوی یکی از مهم ترین مکان های مذهبی در جهان تشیع و ترکیب بی نظیری از هنرنمایی معماران و صنعتگران ادوار مختلف هنر ایران زمین است. چرایی حضور نقوش بازنمایانهٔ موجودات ذی روح در تزئیناتِ کاشی کاری موجود در آستان قدس رضوی و به ویژه تصویر بیش از 450 جانور نقش بسته بر رواق گنبد الله وردیخان در عصر صفوی، به رغم محظورات فقهی طرح شده در منابع مکتوب و دیدگاه های عُرفی آن روزگار، مسئلهٔ اصلی این تحقیق است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و داده ها به شیوهٔ کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده اند. در انجام پژوهش ضمن مطالعات تاریخی، نمونه ها به شیوهٔ تطبیقی نیز موردبررسی و تحلیل قرار گرفته اند. جامعهٔ آماری مورد پژوهش، تمام نقش مایه های موجود بر کاشی های صحن عتیق و رواق گنبد الله وردیخان از دورهٔ صفوی است؛ هم چنین برای انجام این تحقیق، پنج نسخه از کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات اثر محمد زکریای قزوینی، مربوط به سده های نهم و دهم ه.ق نیز موردتوجه قرار گرفته اند. گمان می رود نقوش کاشی کاری های رواق و تصاویر نسخه های عجایب المخلوقات، به دلیل سابقهٔ تشیع زکریای قزوینی و سویهٔ آموزشی مطالب این کتاب و هم چنین علایق مذهبی الله وردیخان و سابقهٔ مسیحیت و رویکردهای شمایل گرایانهٔ او قابل تطبیق و مقایسه هستند. تفاوت محتوایی کتیبه های نوشته شده بر کاشی های رواق نیز که کارکردی آموزشی و مشابه شمایل های کلیساهای شرقی دارد، بر امکان این مقایسه می افزاید. با توجه به این شباهت ها و البته اهمیت جایگاه مذهبی حرم مطهر رضوی و بناهای پیرامونی آن در اعتقادات مذهبی شیعیان عصر صفوی، نویسندگان معتقدند بانی و سایر دست اندرکاران تزئین این بنا، با هدف تأمین توأمان دیدگاه های مذهبی و دیدگاه عوام، از نقوش به تصویر کشیده شده در نسخه های عجایب المخلوقات استفاده کرده اند.
زندگی روزمره دوره پهلوی اول با میانجی متونِ نمایشی آن دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
7 - 18
حوزههای تخصصی:
زندگی روزمره یکی از مفاهیم آشنا و درعین حال پیچیده است. بسیاری از اندیشمندان در حوزه های جامعه شناسی خرد و کلان به اهمیت جایگاه زندگی روزمره پی برده و در مطالعات اجتماعی خود به آن توجه کرده اند. هانری لفور متفکر مکتب انتقادی معتقد است که با بررسی زندگی روزمره یک جامعه می توان مناسبات قدرت را در آن جامعه شناسایی کرد. او با نگاهی انتقادی، هر دو جنبه جامعه شناسی کلان و خرد را در زندگی روزمره مورد توجه قرار می دهد. این نوشتار در صدد است تا با مطالعه زندگی روزمره بازنمایی شده در متون نمایشی پهلوی اول؛ مهم ترین مضمون های موجود در آثار نمایشی دوره پهلوی اول را شناسایی و ارتباط آنها با سیاست های دولت را آشکار کند. به همین منظور چهار اثر، جعفرخان از فرنگ آمده، حق با کیست، گلنار و نوروز و عروسی آحسین آقا برای تحلیل انتخاب شده است. این پژوهش از نوع انتقادی و تفسیری بوده و با روش مطالعه کتابخانه ای انجام شده است. این تحقیق نشان می دهد که با برآمدن دولت رضاشاه، ساختار جامعه به دولت ملت تغییر کرد و مدرنیزاسیون تحت عنوان اصلاحات در دستور کار دولت قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از این است که تولید محصولات سرگرمی از سوی دولت در نهاد هنر و تئاتر بروز یافت. همچنین تئاتر در دوره پهلوی کارکردی ایدئولوژیک در خدمت اهداف دولت پیدا کرد و خالی از مضامین انتقادی شد. همچنین تقابل سنت و مدرنیته در زندگی روزمره بیشتر در گزاره های مربوط به زنان همچون طلاق و ازدواج نمود یافته است.
تأثیرات منازعات اخباریان و اصولیان سده 13-14 ق در اعتقادات جامعه فرهنگی و هنری شیعی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
557 - 570
حوزههای تخصصی:
فقهای شیعه در نگرش دینی و شرعی و نیز در منابع و روش استنباط از احکام به دو دسته اخباری و اصولی تقسیم بندی می شوند. مکتب اخباری به واسطه حکومت صفویان در حدود دو سده اندیشه مسلط در جامعه شیعی بوده و با نظریه پردازی های ملاامین استرآبادی خلق و بسط پیدا کرده است. و این روند تا زمان گسترش اندیشه های بهبهانی و شاگردانش ادامه داشته است. این اندیشه ها موجب افول اخباریان گردید. با پیروزی اصولیان و به تبع آن قدرت یافتن اجتهاد، زمینه ورود علما به سیاست فراهم شد. لذا اصولین تأثیری شگرف در جامعه امروزی ما برجا گذاشته اند که هنوز هم قابل مشاهده است. در تحقیق پیش رو به موارد مورد نزاع و ریشه های اختلاف میان اخباریان و اصولیون پراخته می شود و اعتقادات هر یک مورد بررسی قرار گرفته تا مشخص شود کدام یک در عصر معاصر مورد قبول فقهای حاضر است. همچنین به این سؤال پاسخ داده می شود که عقاید این دو گروه چگونه باعث شکل گیری عقاید شیعه معاصر شده است. در پایان نیز این نتیجه اخذ می شود که امروزه اصولین توانسته اند با پیروزی بر اخباریان غالب فکری فقهای شیعه را موردتوجه خود قرار دهند و مسیر عقلانی را بر برابر مسیر روایی محض بسط دهند. از سوی دیگر، بخش مهمی از انگاره های فرهنگی و هنری جامعه شیعی معاصر تحت تأثیر این دو مکتب فقهی است.اهداف پژوهش:بررسی نزاع و ریشه های اختلاف میان اخباریان و اصولیون.بررسی اندیشه های فقهی در جامعه فرهنگی و هنری معاصر.سؤالات پژوهش:ریشه های اختلاف میان اخباریان و اصولیون به عنوان مکاتب فقهی چیست؟اندیشه های فقهی چه تأثیری بر جامعه فرهنگی و هنری معاصر داشته است؟
مطالعه مقایسه ای نقاشی های دیواری مقبره های منسوب به آقا سید محمد یمنی در «کیسُم» و «لیچا» گیلان بر اساس شناخت شخصیت هنرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
5 - 27
حوزههای تخصصی:
در شرق گیلان، دو بقعه منقوش منسوب به امام زاده سید محمد یمنی(ع) وجود دارد: یکی در روستای لیچای لشت نشاء و دیگری در روستای کیسُم آستانه اشرفیه. دیوارنگاره های این بقاع، شامل نقاشی های مذهبی عامیانه است. در بقعه لیچا، نام نقاش با امضای «مشهدی آقاجان لاهیجانی» مشخص است ولی در بقعه کیسُم، نام نقاش نامعلوم است. در هر دو بقعه، برخی خط نگاره ها و مجالس نقاشی شده از یک روایت، در نگاه اوّل شبیه هم به نظر می آیند و همین سبب شده است تا بعضی پژوهندگان، نقاش بقعه کیسُم را همان نقاش بقعه لیچا، یعنی «آقاجان لاهیجانی» معرفی کنند. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه شناخت هویت نقاش هنرمند بقعه کیسُم است. از اهداف فرعی این مقاله، تعیین پیشینه و بازشناساندن دیوارنگاری های آسیب دیده براثر حریق در بقعه کیسُم است. سؤال های این تحقیق عبارت اند از: 1. بر اساس مطالعه مقایسه ای، چه شناختی از هویت نقاش بقعه کیسُم حاصل می شود؟ 2. کدام بقعه ازنظر پیشینه دیوارنگاره ها، متقدم بر دیگری است؟ این پژوهش با روش تحلیلی مقایسه ای انجام گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به روش کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد اگرچه کلیشه های استفاده شده در برخی کتیبه نگاری های دو بقعه، یکسان است، ولی برخلاف نظر پژوهندگان پیشین، نقاش گمنامِ بقعه کیسُم نمی تواند «آقاجان لاهیجانی» باشد؛ و دیوارنگاره های بقعه کیسُم را باید متأخر تر از دیوارنگاره های بقعه هم نام اش در لیچا دانست. همچنین استنتاج شد برای دیوارنگاری در بقعه کیسُم، از کلیش ه های ساخته شده از روی آثار «استاد رضا لاهیجانی» استفاده شده است.
افول شبکه آبرسانی شهر سمنان، از یک زیرساخت منظرین شهر تا عنصر فراموش شده در منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۱
72 - 75
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های همیشگی شهرهای فلات مرکزی ایران دست وپنجه نرم کردن با مشکل کمبود آب در همه دوران ها بوده است. چالشی که منجر به ظهور نبوغ اهالی این پهنه سرزمینی در شیوه های بهره گیری از آب شده است. در طول تاریخ و به فراخور بستر جغرافیایی و زمین شناسی این شیوه ها متفاوت و متنوع بوده اند. از جمله این شیوه ها که در شهر کویری سمنان مورد استفاده قرار گرفته است استخراج آب، هدایت و جمع آوری در استخرهای ذخیره آب و سپس تقسیم بین زمین های زراعی بوده است. این ساختار آبرسانی بنابر شواهد تاریخی و موجود زیرساخت اصلی شکل گیری شهر بوده است و مطالعات نگارنده نشان می دهد این زیرساخت به عنوان یک زیرساخت منظرین در تمامی دوران ها مطرح، زنده و پویا بوده است. ابعاد مختلف عملکردی، هویتی و زیبایی شناسانه در حوزه های مختلف کالبدی، معنایی، فرهنگی و اجتماعی که در شناخت این ساختار قابل شناسایی است آن را به عنوان زیرساختی منظرین معرفی می کنند که بدون شک نقشی بنیادین در شکل دادن به منظر شهر قدیم داشته است. نقشی که با ورود زیرساخت های مدرن شهری از جمله شبکه آبرسانی مدرن نه تنها اثری در پدیدآمدن منظر شهر جدید ندارد بلکه در منظر شهر امروز درحال رنگ باختن است. این درحالی است که زنده نگاه داشتن چنین زیرساختی نه تنها می تواند پاسخگوی ابعاد زیباشناسانه و کالبدی منظر شهری سمنان باشد، بلکه به واسطه لایه های متنوع معنایی بارگزاری شده بر آن می تواند خلأهای اجتماعی و مردمی را نیز در عرصه برنامه ریزی شهری پوشش دهد.
خوانشی نو از تابلوی شمس اثر استاد نصرالله افجه ای با رویکرد ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش بینامتنی یکی از شیوه های نقد نو محسوب می شود که تلاش دارد به ارتباط متن با دیگر متون پرداخته و با مدنظر قرار دادن روابط میان متون مختلف و تأثیر و تأثرهای آن ها بر یکدیگر، رهیافتی نو از معنا را روشن سازد. بر این بنیان این مقاله در نظر دارد تا به بازخوانی تابلوی شمس اثر استاد نصر الله افجه ای بپردازد و دلالت های نوشتاری و نشانه های تصویری موجود در آن را مورد خوانش قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که هرکدام از این نشانه ها بر چه چیز دلالت می کنند و روابط میان آنها چه معانی مستتری را می تواند شکل دهد؟ از آنجا که این اثر نقاشی خط، دارای بُعد نوشتاری و تصویری به صورت هم زمان است، ابتدا دلالت های نوشتاری و تصویری تبیین شده و سپس در خوانش ارتباط میان آنها با یکدیگر از رویکرد ترامتنی ژرار ژنت بهره گرفته می شود و روابط بینامتنیت و بیش متنیت موجود در اثر مورد تحلیل قرار می گیرد. داده های متنی این تحقیق به روش مطالعه کتابخانه ای و شیوه استنادی تهیه شده و داده های تصویری نیز به روش میدانی و مشاهده مستقیم اثر جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشانگر وجود بینامتن های قوی در زمینه های فرهنگ ایرانی- اسلامی و همچنین خلق هدفمند اثر بر بنیان روابط بیش متنی میان خط ثلث، خط نستعلیق و تصویر حضرت امام خمینی(ره) است که در نهایت اثری را شکل می بخشد که علاوه بر دارابودن بُعد زیبایی شناسانه و پایبندی به اصول هنر نقاشی خط، نمایانگر اعتقادات قلبی هنرمند از مهم ترین تحول تاریخی زمانه خود نیز هست.
صورت بندی نقد مکان از دریچه اقتصاد سیاسی؛ تدقیق امر «شهری-رابطه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: مکان، لایه ای میانجی در قامت امر شهری-رابطه ای است. این برداشت هستی شناختی از مکان که از ظرفیّت مواجهه با ارتباطات پیچیده و منازعاتی محتمل برخوردار است، به منظور تدقیق، مستلزم مداقّه ای انتقادی است. آن وجهی از شهرگراییِ انتقادی مدِّ نظر است که این هستی شناختیِ بازتعریف شده را در بستر واقعیّات جامعه شهری از حیث بنیان های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بنشاند و مکان را در قامت یک انتزاع انضمامی تبیین نماید. اقتصاد سیاسی مکان توأم با آموزه های برآمده از نظریّه انتقادی، رهیافتی است در جهت نیل به این مهم.
هدف: تدقیق مفهوم «مکان در قامت امر شهری-رابطه ای» به میانجی مداقّه ای انتقادی در بنیان های سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ اثر گذار بر مکان های شهری
روش : پارادایم تلفیقیِ تحقیق مبتنی بر پسا اثبات گرایی و تفسیرگرایی است و واقعیّت های اجتماعی را به تبعیّت از ارزش های هنجاریِ مکان ، و نیز با مداخله مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تفسیر و تحلیل می کند. نوشتار پیشِ رو با اتّخاذ یک معرفت شناسیِ هنجاری-انتقادی و راهبرد قیاسی، و با کاربست رهیافت کیفی و از مجرای مرور اسناد کتابخانه ای و تحلیل و بسط آرای نظری، در پی یک صورت بندی انتقادیِ منسجم نسبت به مفهوم مکان با هدف تدقیقش به مثابه امر شهری-رابطه ای است.
یافته ها و نتیجه گیری: «مکان به عنوان امر شهری-رابطه ای» در متن نیروها و مناسباتی قرار دارد که مُبیّن یک شیوه تولید مُعیّن اند. این نیروها و مناسبات از گذرِ نقد اقتصاد سیاسی به هشت سرفصل مشخّص ره می بَرند که مشتمل بر تبیین ارزش استفاده در مقابل ارزش مبادله در متن بت وارگی کالا، مالکیّت خصوصی در مقابل امر اشتراکی، انباشت سرمایه، حقِّ به شهر و نابرابری، دولت در مقابل بخش خصوصی، آکادمی و بازار، و ماهیّت دیالکتیکی مکان است. کارکرد موثّرِ مکان در قامت «امر شهری-رابطه ای» در متن شیوه تولید حاکم بر آن، منوط به برخی بالقوّه گی ها و نابالقوّه گی هایِ دخیل در تدقیق این هستی شناختی جدید از مکان است.
روایت فضای «خانه» در سینما از منظر پدیدارشناسی، نمونه موردی: فیلم شطرنج باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینما و معماری هنر هایی هستند که در هر دو عنصر فضا مورد اهمیت قرار می گیرد و زمان مندی خود را از طریق فضا به نمایش می گذارند. فضا می تواند خود به عنوان کاراکتر اصلی در رسانه سینما نقش آفرینی کند. هدف از این پژوهش، بررسی معنای پدیدارشناسانه خانه از طریق رسانه سینما می باشد. خانه های فراموش نشدنی در بازنمایی سینمایی، ساختمان های خیالی هستند که می توانند از طریق تجربه ی هم حسی به صورت سکونت پذیر به بیننده منتقل شوند. روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و روش«توصیفی-تحلیلی-پدیدارشناسی» است. آنچه محور اصلی مقاله را شامل می شود، مفهوم و نحوه سکنی گزیدن در خانه به عنوان اولین تجربه فضایی فرد می باشد. ضمن تحلیل معنا و مفهوم خانه در معماری سینمایی فیلم شطرنج باد، ساخته ی محمد رضا اصلانی بر پایه نظریات کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما به بررسی معنای دراماتیک عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی فضا پرداخته می شود. فیلم شطرنج باد بر اساس مکان به نگارش درآمده است. مکان در شطرنج باد، کاراکتر منحصر به فردی است و تعیین کننده نحوه کنش و حالات شخصیت ها می باشد. قلمرو کاراکترها در خانه جایگاه آنان و تمایلاتشان را نمایان می سازد. خانه توسط ساکنینش، معنای واقعی وجودی خود را از دست داده و تبدیل به کالای گران بهایی برای رسیدن به قدرت گردیده است.