هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و موسیقی

هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و موسیقی

هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و موسیقی دوره 28 بهار 1402 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تبیین تعلیق بازنمایی در آثار متأخر ساموئل بکت و تئاتر چشم انداز گرترود استاین، به عنوان پیشینه ی منظر تئاتر پُست دراماتیک به متن نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساموئل بکت گرترود استاین تئاتر چشم انداز تئاتر پست دراماتیک بیان ناپذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۲۴۲
این پژوهش بر آن است تا به نوشتار درآوردن بیان ناپذیری، در آثار ساموئل بکت و گرترود استاین را تبیین کند. در این راه با رجوع به ایده تئاتر چشم انداز گرترود استاین، و آثار متاخر بکت، مادیت بخشی به متن نمایشی را بررسی می کند. به طور مشخص جستار نمایشنامه ها از گرترود استاین و تعدادی از آثار بکت در نوشتار دوره ی متاخر او(من نه، صدای پا،آن زمان، نفس، فسه ۵) بررسی شده اند. این شکل از فرم نوشتاری ساخت شکنانه، با هویت دوباره بخشیدن به نوشتار، به سوی چشم اندازی از منظر متن در تئاتر پست دراماتیک حرکت می کند. بکت برای شکل دادن تجربه برای مخاطب، در جهت تعلیق بازنمایی مرسوم، از تصاویر کاسته شده، ساخت شکنی های زبانی و خودارجاع استفاده می کند. چیزی که گرترود استاین هم در ایده ی تئاتر چشم انداز، ذیل تلاش برای رسیدن به جوهر آن چیزی که رخ می دهد، در نقد به شرایط تئاتر و ساختارهای بازنمایانه ی کلمات، مطرح می کند. استاین سعی دارد نمایشنامه را از رخ دادن در جایی دیگر باز دارد و آن را از نو متولد کند. بکت هم در آثار متاخر خود، زبان را از حیطه ی دانستن و امر نشانه ای خارج می کند. با تبیین این تعلیق در آن چه بازنمایی تا پیش از خود بوده است، این تلاش ها باستان شناسی کانونی زدایی متن در تئاتر پست دراماتیک هستند.
۲.

تغییرات کالبدی و عملکردی در طراحی داخلی «خانه» و تأثیر تغییرات بر شیوه تعاملات افراد از طریق تحلیل 15 فیلم ایرانی منتخب، از دهه 60 تا 90 شمسی(سکانس های سینمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانه ی ایرانی سینمای ایران فضای داخلی طراحی صحنه تعامل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۲۶۶
فضای معماری داخلی خانه های ایرانی در چهاردهه ی اخیر تغییرات بسیاری داشته و در نتیجه عملکرد افراد در فضای داخلی خانه نیز دستخوش تغییر شده است. تغییرات در فضای داخلی خانه به دو دسته تغییرات کالبدی و تغییرات عملکردی قابل تقسیم بندی است. تغییرات در حوزه ی کالبدی تا حدودی قابل مشاهده است اما تاثیر آنها در حوزه ی رفتاری به سادگی قابل بررسی نیست. سینما به عنوان منبعی از داده ها با تقریب مناسبی، ثبت کننده ی زمانه در حوزه ی پژوهش است. همچنین قسمتی از عملکرد بازیگران تحت تاثیر کالبد فضای داخلی و طراحی صحنه ی خانه شکل می گیرد. از این رو با استخراج تصاویر از سکانس های 15 فیلم از سینمای ایران و تحلیل طراحی صحنه ی آنها، تعاملات بازیگران در فضای داخلی مورد بررسی قرار گرفت. هدف پژوهش، نخست استخراج تغییرات مولفه های کالبدی و عملکردی در فضای داخلی خانه در چهاردهه اخیر و سپس بررسی تاثیر این تغییرات بر شیوه ی تعاملات افراد است. این پژوهش از نظر فرآیند اجرا، کیفی و از نظر روش تجزیه تحلیل اطلاعات، تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییرات در مولفه های عملکردی خانه در چهاردهه ی اخیر، افزایش تعاملات مستقیم افراد در فضای داخلی خانه را موجب شده و توجه ویژه به مولفه های کالبدی در طراحی صحنه بر انتقال روایت به مخاطب نقش داشته و بر مولفه های عملکردی نیز اثرگذار بوده است.
۳.

تعامل تصویر، حرکت و زمان در معماری و سینما با توجه به نظریات ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سینما معماری فلسفه حرکت تصویر زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۲۴۱
ظهور مقارن سینما و معماری مدرن در اواخر قرن نوزدهم باعث تغییرات مهمی در تفکر و سبک زندگی انسان شد. امروز، در عصر اطلاعات، زندگی روزمره با تصاویر متحرک و فضاهای مجازی درهم آمیخته است. این تصاویر، فضا و زمان را تصرف کرده و بر فضاهای ذهنی و فیزیکی انسان ها تأثیر می گذارند. در این میان، فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، جهان بینی متفاوتی بر اساس هستی شناسی تصویر ارائه می کند که در آن همه ی اجزاء و اتفاقات جهان، مجموعه ای از تصاویراند که بر یکدیگر اثر می گذارند و واکنش نشان می دهند. هنگامی که هستی به مثابه تصویر تعریف می گردد، تصاویر در ترکیب با حرکت و زمان، احساسات، کنش ها و مفاهیم پیچیده انسانی را به وجود می آورند. بنابراین، در عصری که بیش از پیش به تصاویر وابسته است، جایگاه هنر، بخصوص سینما و معماری، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. این پژوهش از نوع کیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی-نظری است و از نظریات دلوز و رابطه دو سویه سینما و معماری استفاده می کند تا اهمیت بازخوانی مفاهیم تصویر، حرکت و زمان را جهت حضور موثر و مولد در عصر اطلاعات بیان نماید. امید است بتوان با اینچنین رویکردهای فکری و مفاهیم نوین به خلق آثار و فضاهای موثرتری در رابطه با نیازهای انسان در عصر اطلاعات دست یافت.
۴.

روایت فضای «خانه» در سینما از منظر پدیدارشناسی، نمونه موردی: فیلم شطرنج باد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانه پدیدارشناسی فضا معماری سینما فیلم شطرنج باد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۱۸۷
سینما و معماری هنر هایی هستند که در هر دو عنصر فضا مورد اهمیت قرار می گیرد و زمان مندی خود را از طریق فضا به نمایش می گذارند. فضا می تواند خود به عنوان کاراکتر اصلی در رسانه سینما نقش آفرینی کند. هدف از این پژوهش، بررسی معنای پدیدارشناسانه خانه از طریق رسانه سینما می باشد. خانه های فراموش نشدنی در بازنمایی سینمایی، ساختمان های خیالی هستند که می توانند از طریق تجربه ی هم حسی به صورت سکونت پذیر به بیننده منتقل شوند. روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و روش«توصیفی-تحلیلی-پدیدارشناسی» است. آنچه محور اصلی مقاله را شامل می شود، مفهوم و نحوه سکنی گزیدن در خانه به عنوان اولین تجربه فضایی فرد می باشد. ضمن تحلیل معنا و مفهوم خانه در معماری سینمایی فیلم شطرنج باد، ساخته ی محمد رضا اصلانی بر پایه نظریات کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما به بررسی معنای دراماتیک عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی فضا پرداخته می شود. فیلم شطرنج باد بر اساس مکان به نگارش درآمده است. مکان در شطرنج باد، کاراکتر منحصر به فردی است و تعیین کننده نحوه کنش و حالات شخصیت ها می باشد. قلمرو کاراکترها در خانه جایگاه آنان و تمایلاتشان را نمایان می سازد. خانه  توسط ساکنینش، معنای واقعی وجودی خود را از دست داده و تبدیل به کالای گران بهایی برای رسیدن به قدرت گردیده است.
۵.

برساخت و بازنمایی هویت قومی در آوازهای فوتبال: مطالعه موردی شعارهای هواداران تیم تراکتور تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آوازهای فوتبال هویت قومی اتنوموزیکولوژی شعارهای هواداری تیم تراکتور تبریز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۰۹
موسیقی و فوتبال هر دو هویت ساز هستند که در پدیده سومی به نام شعارهای هواداری، کنار هم قرار می گیرند. شعارهای هواداران از منظر اتنوموزیکولوژی یک رفتار موسیقایی محسوب می شود. شکل گیری این رفتار موسیقایی مبتنی بر اجرای مشارکتی است که در آن تاکید بر حضور حداکثری افراد است و از دو گانه ی هنرمند-مخاطب خبری نیست.  معمولا شعارهای هواداری محملی برای بروز هویت قومی می شوند. موسیقی های مردم پسند ایران، ترکیه و جمهوری آذربایجان، نوحه های مذهبی، شعار های سیاسی مربوط به انقلاب اسلامی، شعارهای هواداران تیم های ترکیه و موسیقی های فولکلور از مهم ترین منابع موسیقایی هواداران تراکتور برای شعارسازی محسوب می شوند. این شعارها به خصوص از سال 1388، با صعود مجدد تراکتور به لیگ برتر با مضامین هویتی همراه می شوند. از سال 1388 تا اوایل دهه ی 1390 این شعار ها تحت تاثیر جنبش های قومیتی در آذربایجان، جنبه ی سیاسی به خود می گیرند و بر خودمختاری تاکید می کنند. پس از آن و با اقدامات امنیتی، جنبه های سیاسی کمرنگ تر می شوند و  جنبه های فرهنگی در شعارها بروز بیشتری می یابند. تاکید بر آذربایجان به عنوان سرزمین مادری از مهم ترین مفاهیم مطرح شده در شعارهای هواداران است. تاکید بر هویت آذربایجانی غالبا در عنصر کلام اتفاق می افتد و به لحاظ موسیقایی، محدودیتی برای استفاده از موسیقی های غیر آذری دیده نمی شود.
۶.

واکاوی امکانات بالقوّه و بالفعلِ هم آمیزی مُدال برای گسترش کارگان موسیقی کلاسیک ایرانی؛ مطالعهٔ موردی «داد و بیداد» و دستگاه شور به همراه متعلّقات آن از روایت عبدالله دوامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: موسیقی دستگاهی ردیف دستگاهی داد و بیداد زیرکش سلمک هم آمیزی مُدال موسیقی کلاسیک ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۱۴
یکی از امکانات بالقوّهٔ موجود در کارگان، هم آمیزی دو موجودیّت مُدال و حصول یک موجودیّت مُدال مستقل از آن ها است. یکی از نمونه های شاخص این امکان، «مقام داد و بیداد»، ابداع حسین علیزاده است. این مورد که در ادبیات موسیقی شناسی از نمونه های شاخص خلّاقیت در موسیقی کلاسیک ایران محسوب می شود، با استفاده از هم آمیزی امکانات مُدال دو موجودیّت مُدال «داد» از دستگاه ماهور و «بیداد» از دستگاه همایون پدید آمده است. بررسی لایه های زیرین و نهان ردیف نشان می دهد که امکان مذکور به صورت کاملاً سنّتی در بطن ردیف نیز به کار رفته است. مقالهٔ حاضر با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و تطبیقی در راستای تلاش برای گسترش کارگان، با مطالعهٔ دو گروه نمونهٔ مطالعاتی امکان و چگونگی حصول موجودیّت های مُدال جدیدی را از طریق هم آمیزی های مُدال، استخراج و معرّفی کرده است. اطّلاعات لازم از طریق بررسی آثار صوتی و مکتوب، مطالعات کتابخانه ای و همچنین تجربیات عملی نگارنده گردآوری شده اند. این پژوهش نشان می دهد هم آمیزی فضا های مُدال فرایندی متمایز از «مُدگردی» یا «مرکّب نوازی/خوانی» در موسیقی کلاسیک ایرانی است. در چنین فرایندی موجودیّت های مُدال فرضی «الف» و «ب»، فضایی را به وجود می آورند که بسته به توانایی و ذوق خالق آن، از لحاظ موسیقایی معادل «اب»، «با» یا حتّی عنوان مستقل «ج» خواهد بود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵