فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲۹٬۰۴۳ مورد.
منبع:
پیکره دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۷
40 - 57
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل بازنمایی سرمایه فرهنگی و شکل گیری هویت در انیمیشن های «شگفت انگیزان» (۲۰۰۴)، «وال- ای» (۲۰۰۸) و «راتاتویی» (۲۰۰۷) می پردازد. این پژوهش با اتکا به نظریه «سرمایه فرهنگی» پیر بوردیو به عنوان چارچوب نظری خود، شباهت های مضمونی و رویکردهای منحصربه فرد انیمیشن های مذکور به سرمایه فرهنگی و هویت را بررسی می کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش سرمایه فرهنگی در شکل دهی به هویت شخصیت ها در انیمیشن های منتخب تبیین ذائقه و مصرف فرهنگی در بستر شکل گیری هویت است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از تحلیل کیفی برای بررسی پویایی سرمایه فرهنگی و تأثیر آن بر شکل گیری هویت در انیمیشن های منتخب استفاده می کند. فرآیند جمع آوری داده ها با عنایت به یک مدل شش مؤلفه ای از سرمایه فرهنگی، و از راه مشاهده و خوانش عمیق انیمیشن ها و یادداشت برداری های متعدد از آن ها انجام می پذیرد. تفسیر داده ها شامل ترکیب و تطبیق این مشاهدات برای تشخیص الگوها و تضادهاست.یافته ها: با تجزیه و تحلیل انیمیشن های منتخب، هشت مضمون مشترک مربوط به سرمایه فرهنگی و شکل گیری هویت یافت شد: شکل گیری هویت فرهنگی و شبکه های اجتماعی، تحرک و طبقه بندی اجتماعی، به رسمیت شناسی و پویایی قدرت نمادین، سابقه آموزشی و هویت حرفه ای، ذائقه و مصرف فرهنگی، روایت های فرهنگی و بازنمایی رسانه ای، سرمایه فرهنگی تجسم یافته و تعامل اجتماعی و مقاومت و مذاکره درباره هنجارهای فرهنگی. در مقام تطبیق و مقایسه، «راتاتویی» در بازنمایی قدرت دگرگون کننده خلاقیت و هنر آشپزی، به چالش کشیدن تعصبات اجتماعی و ترویج فراگیری در دنیای آشپزی، برتر از دو اثر دیگر ظاهر می شود. بازنمایی سرمایه فرهنگی در این انیمیشن برجسته تر است و تفسیری از شکل گیری هویت فراتر از هنجارهای مرسوم ارائه می دهد.نتیجه گیری: کاوش سرمایه فرهنگی و شکل گیری هویت در میان فیلم های انیمیشن، ارتباط وثیقی با تجارب انسانی و پویایی های اجتماعی دارد. هر یک از انیمیشن های «شگفت انگیزان»، «وال- ای» و «راتاتویی»، شخصیت هایی را به تصویر می کشند که در حال تغییر هویت در میان بافت های اجتماعی هستند. این انیمیشن ها از طریق روایت ها و شخصیت های متقاعدکننده خود، اهمیت پذیرش تنوع، به چالش کشیدن هنجارها و پرورش فراگیری را برجسته می کنند.
بررسی نقش کالبدی محیط در امنیت اجتماعی زنان در فضاهای عمومی شهری، مورد مطالعه: پارک های شهر ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
69 - 88
حوزههای تخصصی:
فضای شهری باید امنیت گروه های مختلف کاربری را تامین کند. ترس از جرم رفتار و حوادث در محیط شهری تأثیراتی بر زنان و گروه های آسیب پذیر اجتماعی و اقتصادی دارد. ناامنی زنان در فضاهای شهری مشارکت کامل آنان را در جامعه محدود و علاوه بر آسیب روانی فرد، خانواده ها و در نهایت کل جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد با نظر به نقش فعال پارک ها در توسعه حیات مدنی و همچنین ارتقاء کیفیت فراغت و تاثیر آن در ارتقاء کیفیت سکونت، این پژوهش به بررسی احساس امنیت زنان در سه بوستان شقایق، 15 خرداد و خانواده شهر ورامین می پردازد. کاهش حضور فعال زنان در پارک های شهر ورامین، علیرغم تلاش مدیریت شهری ورامین در تامین امکانات و تسهیلات و خدمات، مساله پژوهش حاضر است. نخست، مدل نظری پژوهش، با استفاده از مولفه های کالبدی و روانشناسی موثر براحساس امنیت زنان در فضاهای عمومی منتج از نظریات مرتبط با امنیت اجتماعی و فضای شهری تدوین و مولفه های به دست آمده به دو بخش عوامل کالبدی و عوامل غیرکالبدی تقسیم شدند. در گام بعدی، به روش پیمایشی، پرسشنامه ها توسط 400 نفر از زنان ساکن شهر ورامین پاسخ داده شدند و با تحلیل رگرسیون سهم هر یک از متغیرهای ویژگی های کالبدی محیط در پیش بینی میزان احساس امنیت اجتماعی زنان مشخص شد. یافته های پژوهش حاکی از وجود رابطه مستقیم و معنادار بین فضای شهری و احساس امنیت زنان است. در مقام مقایسه، ویژگی های کالبدی فضای عمومی شهری در احساس امنیت زنان بسیار تاثیرگذارند و این نقش بیش از ویژگی های غیرکالبدی آن است.
نقش جنسیت درمدل ادراک دانشجویان معماری با تکیه بر ماهیت جایگاه زنان در معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
673 - 698
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های مهمی که معماران برای آن تلاش می کنند مسئله آموزش معماری به دانشجویان تازه کار است، تا جایی که هر روز روشی نوین را برای ارتقا و بهبود شیوه آموزشی مدارس معماری پیشنهاد می دهند؛ اما تاکنون روشی که بتواند تفکر طراحی را بر پایه تفکیک جنسیتی ادراک با واسطه ذهنیت و عینیت آموزش دهد در دنیا بررسی نشده است و نگارندگان تلاش می کنند این تفاوت ها را در طراحی پارامترهای تعیین شده فرم و فضا بیابند و نشان دهند که در دو مرحله تصور و تجربه برخورد دانشجویان هنگام طراحی کردن چگونه است. این مطالعه با جمع آوری اطلاعات و پیشینه مکتوب و مصاحبه عمیق و آزمایشی نیمه تجربی را از 180 نفر دانشجویان با حجم نمونه 122 نفر به عمل آورد و با فن pre- test- post تلاش می کند تا به سؤال تحقیق پاسخ دهد؛ و پارامترهای تأثیرگذار بر روند شکل گیری دیسیپلین تفکر از مسیر ذهنیت و عینیت با رویکرد تفکیک جنسیتی تمایز ادراک را با هدف شناخت الگوی رفتاری دانشجویان موردبررسی قرار دهد. نتایج نشان می دهد دانشجویان در هنگام طراحی باواسطه تصور به صورت اتفاقی و تجزیه و ترکیب با موضوع برخورد می کنند اما بعد از تجربه بدنمند به صورت درک خودآگاه و تجزیه وتحلیل به مسئله های طراحی پاسخ خواهند داد.اهداف پژوهش:تبیین پارامترهایی مؤثر بر الگو و معیاری منسجم از تجربه کارگاه طراحی معماری را در راستای عینیت و ذهنیت.شناسایی تمایز جنسیتی ادراک دانشجویان و به حداقل رساندن آن هنگام مواجهه با موضوع طراحی.سؤالات پژوهش:تفاوت جنسیتی ادراک دانشجویان هنگام تفکر طراحی با واسطه تجربه بدنمند و تصور بر مبنای کدام کیفیات طراحی فرم و فضا چگونه می باشد؟تفاوت جنسیتی ادراک دانشجویان چگونه منجر به رفتار تفکر طراحی آن ها می شود؟
نقش سیاست های حاکمان دوره ایلخانی، تیموری در تحول صنعت پارچه بافی ( با تأکید بر نقش و سبک هنری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
715 - 731
حوزههای تخصصی:
بررسی جایگاه صنعت پارچه بافی در ایران و تحول و تکامل این هنر، در زمینه طرح، نقش و سبک هنری آن، پس از یک دوره رکود هم زمان با حمله مغول، موردتوجه می باشد. عوامل تأثیرگذار بر این تحول، گسترش و توسعه مراکز و کارگاه های هنری، حضور صنعت گران خلاق از یک سو و سیاست های حاکمان از سوی دیگر، می باشد؛ بنابراین عوامل ایجاد تحول در صنعت پارچه بافی عصر ایلخانی و تیموری بسیار مهم و دارای اهمیت است. این مقاله بر آن است با استفاده از روش تحقیق تاریخی و به صورت توصیفی و تحلیلی انجام شده است. سؤال پژوهش این است که سیاست های حاکمان چه تأثیری در تکامل صنعت پارچه بافی عصر ایلخانی و تیموری داشته و چه تحولی در طرح و نقش و سبک هنری ایجاد کرده است؟ از نتایج به دست آمده این پژوهش می توان به تکامل و تحول در صنعت پارچه بافی به ویژه در زمینه های تولید انواع پارچه، طرح و نقش و تکنیک های متعدد، برجسته کاری، مصورسازی پارچه در مراکز و کارگاه های پارچه بافی تحت حمایت حاکمان، و در نهایت پدیدآمدن سبک جدید هنری تلفیقی سنتی ایرانی و چینی می باشد، اشاره کرد.اهداف پژوهش:بررسی تأثیر سیاست های حکام ایلخانی و تیموری بر پارچه بافی.بررسی تحولات پارچه بافی ایلخانی و تیموری از نظر و نقش و سبک هنری.سؤالات پژوهش:سیاست های حکام ایلخانی و تیموری چه تأثیری بر صنعت پارچه بافی داشت؟در دوره ایلخانی و تیموری چه تحولی در نقش و سبک هنری پارچه ها ایجاد شد؟
میدان گفتمان برنامه ریزی و آنتاگونیسم در توسعه شهری همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
5 - 30
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری یک میدان تضاد برای گفتمان های حاکم در برنامه ریزی فضایی است. تضاد گفتمانی در تفسیر توسعه مناسب، زمینه ای است که برنامه ریزی فضایی را با چالش جدی در پاسخ به توسعه یا ضدتوسعه بودن میدان برنامه ریزی قرار می دهد. در این راستا هدف این پژوهش، تحلیل سازوکار تولید معنا پیرامون توسعه شهری در میادین گفتمانی متضاد است تا بینش جدیدی درخصوص ماهیت این میادین گفتمانی ایجاد کند. این پژوهش ازطریق یک چارچوب نظری آگونیستی به تحلیل کشمکش های گفتمانی، پیرامون توسعه شهری همدان می پردازد. به طور خاص این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که توسعه شهری چگونه در یک تضاد گفتمانی تبدیل به بازنمودی غیرمولد و ضدتوسعه می شود؟ درنهایت با تحلیل 1655 متن انتخاب شده از دو پایگاه داده ای در روزنامه های هگمتانه و همدان پیام در شهر همدان، مشخص شد که میدان گفتمانی برنامه ریزی فضایی، به دلیل تفاوت زیربنایی و ایدئولوژیک در صورت بندی های نظم گفتمان سیاسی، تبدیل به میدانی آنتاگونیسم و ضدتوسعه شده است. در این میدان، سیاستِ برنامه ریزی تبدیل به برنامه ریزی سیاسی می شود و جریان توسعه در یک فرایند غیرمولد، در موقعیتی آنتاگونیستی قرار می گیرد. این پژوهش درجهت تغییر شرایط آنتاگونیسم میدان برنامه ریزی، سازماندهی گفتمان مردمی به عنوان نوعی صدای جدید در میدان برنامه ریزی را به پژوهش های آتی و همچنین دانش برنامه ریزی فضایی پیشنهاد می کند.
تبیین انگاره طراحی شهری مشارکتی در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور براساس فلسفه رئالیسم اسلامی
حوزههای تخصصی:
رویکرد بازآفرینی شهری در سیر تطور تاریخی خود، مقوله مشارکت اجتماعی را مورد تاکید قرار داده که منجر به شکل گیری رویکرد بازآفرینی شهری اجتماع محور گردیده است. مشارکت مردمی در فرآیند بازآفرینی منجر به پایداری اجتماعی خواهد شد. از آنجایی که مهارت و آگاهی کافی برای ورود به عرصه مشارکت در فرآیند طراحی و خلق فضاهای شهری امری ضروری است، به نظر می رسد دلیل عدم مشارکت تاکنون، حاصل فقدان آموزش های موردِ نیاز بوده است. با هدف تعیین نقش و جایگاهِ آموزش در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور، در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحقیق کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، خاستگاه فلسفی و نظری موضوع در فلسفه رئالیسم اسلامی، واکاوی گردیده است که در نهایت منجvبه تشکیل مدل بازآفرینی شهری اجتماع محور از طریق آموزش شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد اتخاذِ رویکرد مشارکت بعنوان پارادایم طراحی، منجر به موفقیت پروژه های بازآفرینی شهری خواهدشد و براساس یافته های موردپژوهی برای جلبب مشارکت ذینفعان در پروژه های طراحی شهری آموزش به عنوان قدم و اول و عامل تاثیرگذار، نقش مهمی ایفا خواهد کرد. آموزش در این مفهوم به معنای آگاهی بخشی، اطلاع رسانی، نظرسنجی، زمینه ساز مشارکتِ اجتماعی، عامل حساس سازی و مسئولیت پذیری شهروندان و همچنین عامل خلق فضاهای شهری با کیفیت و پاسخگو به نیازهای مخاطبان خواهد بود. برای نیل به این هدف مبانی فلسفی اندیشه اسلامی درباب آموزش، تحلیل گردیده است تا اهداف، اصول، روش و محتوای آموزش متأثر از اندیشه اسلامی ارائه شود. این پژوهش از منظر هدف تحقیق بنیادی و براساس ماهیت موضوع و حیطه مورد پژوهش در علوم اجتماعی، توصیفی-تحلیلی محسوب میگردد. نتایج تحقیق نشان می دهند، آموزش با هدف طراحی شهری مشارکتی، با جامعه و برای جامعه محقق می شود و نه آموزش به جامعه؛ که با اهمیت بخشی به نقش ذینفعان در این فرآیند، متأثر از رویکردی پائین به بالا، براساس خواست های جامعه تدوین می گردد و در قالب اصول طراحی مشارکتی به جامعه ارائه میشوند.
ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل موثربر بازآفرینی در سکونتگاه های غیر رسمی با رویکرد فرهنگ مبنا (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی با رویکرد فرهنگ مبنا کلانشهر تبریز میباشد.
روشها: روش تحقیق بر مبنای استفاده از ابزار پرسشنامه و استفاده از روشهای آمار استنباطی علی الخصوص روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم است جامعه آماری تحقیق 450 هزار نفر میباشدکه حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر 384 نفر بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و SmartPlas استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان میدهد که عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا در 4 شاخص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی قابل طبقه بندی است. این4 عامل در مجموع 04 / 67 درصد از واریانس کل را تبیین میکند که درصد قابل توجهی میباشد. همچنین نتایج نشان داد که شاخص زیرساختی با بار عاملی 901 / 0 مجموع میانگین 61 / 3 به عنوان رتبه اول و شاخص اقتصادی با بارعاملی 860 /0 و مجموع میانگین 1.51 رتبه چهارم عوامل مؤثر بر بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا را کسب کرده اند.
نتیجه گیری: این تحقیق ادراک شهروندان و ساکنین در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز را مورد تحلیل قرار داده است. درنتیجه میتوان گفت ضعف زیرساختهای شهری از منظر ساکنین به عنوان مهمترین چالش در ساماندهی و بازآفرینی این بافتها مطرح شده است که این نشان دهنده این مهم است که در حقیقت این بافتها آنچنان از نظر زیرساخت های شهری مورد غفلت مدیریت شهری قرار گرفته است که به عنوان مهمترین پیشران بازآفرینی از طرف ساکنین معرفی شده اند.
ارزیابی وضعیت پیاده مداری محله های شهر بوشهر
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
81 - 100
حوزههای تخصصی:
انقلاب صنعتی و سلطه روزافزون اتومبیل ها بر شهرها موجب کمرنگ شدن بحث پیاده مداری و حضور عابرین پیاده در شهرها گردید. از سوی دیگر، جمعیت رو به رشد شهرها و همچنین سهم روزافزون معابر سواره در ساختار شهر، مشکلات عدیده ای را برای شهرها پدیدار ساخته است. در شهرسازی معاصر ایران، نیازها و حقوق طبیعی انسان پیاده، کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری بوده و معابر پیاده نه به عنوان بخشی مستقل از فضای شهری، بلکه به عنوان تابعی از حرکت سواره به حساب آمده و همین امر سبب ایجاد مشکلات عدیده ترافیکی، زیست محیطی، اجتماعی و ... در شهرها شده است. هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت پیاده مداری در محله های بافت جدید و تاریخی شهر بوشهر است. از این رو محله های کوتی، دهدشتی، شنبدی و بهبهانی از بافت تاریخی و محله های سنگی، عاشوری، باغ زهرا و بیسیم از بافت جدید انتخاب شده است. برای ارزیابی وضعیت پیاده مداری در این محله ها تعداد 160 پرسشنامه میان ساکنین توزیع گردید و داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آزمون تی مستقل و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که بین محله های بافت تاریخی و جدید از لحاظ پیاده مداری تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها در شاخص فضای سبز در مسیر پیاده رو، تفاوت وجود دارد. در نهایت نیز بر اساس عوامل استخراج شده 6 گانه تحلیل عاملی اکتشافی، به ارائه راهبردها و سیاست های طراحی شهری به منظور ارتقاء پیاده مداری در محله های شهر بوشهر پرداخته شده است.
ارزیابی تأثیر طراحی مبلمان های شهری بر احساس رضایت گردشگران (مطالعه موردی: جاذبه های گردشگری کلان شهر اصفهان)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
159 - 182
حوزههای تخصصی:
در شرایط کنونی رشد سریع شهرها و توسعه ناموزون آن ها به ویژه در کلان شهرها، بدون توجه به کمیت و کیفیت زیرساخت های شهری می تواند پیامدهای عدیده ای را به همراه داشته باشد. ازاین رو ارتقای محیط های شهری ازنظر کاربری های عمومی ازجمله مبلمان شهری یکی از مهم ترین ملزومات دستیابی به پایداری شهری به شمار می آید. در این راستا، هدف این پژوهش ارزیابی تأثیر طراحی مبلمان های شهری بر احساس رضایت گردشگران در مکان های گردشگری کلان شهر اصفهان می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی می باشد و روش آن توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفت و جامعه ی آماری شامل 400نفر از گردشگران در حال بازدید از مکان های گردشگری کلان شهر اصفهان می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های واریانس یک طرفه و توکی انجام شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رضایت کلی از طراحی مبلمان شهری با میانگین ۶۶.۷۰ در سطح متوسط به بالا ارزیابی شده است، که بیانگر اثربخشی طراحی این عناصر بر تجربه مثبت گردشگران است. بااین حال، کیفیت ساخت و نگهداری مبلمان شهری با میانگین ۴۰.۰۸ پایین تر از حد انتظار بوده و نیاز به بهبود دارد. تحلیل های واریانس نشان دهنده تفاوت های معنادار در میزان رضایت از مبلمان در فضاهای مختلف گردشگری است. این تفاوت ها به عوامل مکانی و فرهنگی هر منطقه مربوط می شود که بر ادراک و رضایت کاربران تأثیر دارد. به طور خاص، یافته ها نشان می دهد که شاغلان بخش دولتی و دانشجویان از کیفیت مبلمان شهری رضایت بیشتری دارند، درحالی که افراد متأهل نسبت به مجردها رضایت کمتری از کیفیت آن ابراز کرده اند. همچنین، تفاوت های سنی در ارزیابی کیفیت مبلمان شهری معنادار نبوده که نشان دهنده پاسخگویی طراحی به نیازهای گروه های مختلف سنی است. از سوی دیگر، تحلیل ها بیانگر آن است که نگهداری منظم از مبلمان شهری می تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت و افزایش طول عمر این عناصر ایفا کند.
ارزیابی فضاهای خوابگاهی دانشجویان دختر با رویکرد ارتقای سطح آرامش و محرمیت (نمونه موردی: سکونتگاه دانشجویی دانشگاه شهر محلات)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ ماره ۱
19 - 34
حوزههای تخصصی:
از عوامل مهم در خوابگاه دختران، اهمیت دادن به موضوع محرمیت می باشد، محرمیت در اقامتگاه دخترانه برای دانشجویان دختر بسیار حائز اهمیت است، زیرا وجود حریم به احساس آرامش آنها کمک میکند و بدین طریق دانشجویان میتوانند زمان خود را بدون هرگونه اضطراب و دلهره گذرانده و به بلوغ و صلح روانی دستیابند. مدنظر قرار دادن محرمیت به عنوان یک عامل مهم در جهت ارتقای آرامش برای استفاده کنندگان از فضا حائز اهمیت است، و به همین سبب هدف از مقاله حاضر نیز بررسی خوابگاه های دانشجویی با رویکرد ارتقا سطح آرامش و محرمیت می باشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی برپایه پیمایش بوده و ابزار مورد استفاده در آن ،پرسشنامه می باشد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان شهر محلات و تعداد نمونه مورد مطالعه آن 300 نفر می باشد که به صورت هدفمند انتخاب شده است. براساس نتایج به دست آمده با توجه به نیاز دانشجویان به سلامت روانی، می توان شرایط مد نظر را با توجه به شاخصه ها در طراحی یک خوابگاه دخترانه با رویکرد ارتقا محرمیت و آرامش فراهم آورد. به عبارتی دیگر سلامت روانی می تواند با برقراری آرامش به دست آید. با توجه اینکه آرامش در گرو امنیت بر قرار می شود، می توان گفت میان ابعاد آرامش و امنیت رابطه ای وجود دارد، به عبارتی میتوان گفت با افزایش امنیت به آرامش مطلوب خواهیم رسید.
شناخت بناهای مهم دوره پهلوی در شهر زاهدان بر اساس ویژگی های معماری در راستای هماهنگی کالبدی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
۳۲-۱۹
حوزههای تخصصی:
بررسی معماری بناها در شهرها از جنبههای شکلی، اقلیمی و تاریخی-تکاملی در راستای هماهنگی کالبدی شهری، حائز اهمیت ویژهای است. شهر زاهدان با توجه به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی، از بناهای خاصی در دوره پهلوی برخوردار است که سردر این بناها از شاخص ترین بخش های آنها محسوب میشود. در این پژوهش هدف بررسی معماری بناهای مهم دوره پهلوی در شهر زاهدان در راستای هماهنگی کالبدی شهری با تمرکز بر تزئینات است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و از نوع کمی-کیفی است. اطلاعات از طریق مصاحبه با 10 کارشناس درباره 13 اثر مهم این دوره در شهر زاهدان گردآوری شده است. از طریق ابزار پرسش نامه و با استفاده از روش AHP، ویژگیهای بناها و همچنین 13 بنای مهم این دوره تاریخی اولویتبندی شدند. بررسی نتایج کمی و مقایسه این بناها بر اساس تزیینات نما نشان می دهد که ساختمان دادگستری با وزن نهایی 247/0 نسبت به 12 بنای دیگر به عنوان مهمترین بنای دوره پهلوی با توجه به ویژگی های مختلف معماری شناخته شده است که در رتبه اول این اولویت بندی قرار گرفته است. رتبه دوم این اولویت بندی اهمیت بناها، مربوط به موزه پست زاهدان با وزن 2020/0 می باشد. همچنین خانه ابویی با وزن 113/0 و خانه شمس به وزن نهایی 092/0 در رتبه های سوم و چهارم قرار دارند. بر اساس نتایج، مجموع کوی کارگران با وزن 014/0 و همچنین مجموعه کوی قدس با وزن 017/0 در رتبه های 13 و 12 این اولویت بندی قرار گرفته اند. بنابراین بر اساس نتایج بناهای دادگستری و موزه پست مهمترین بناهای دوره پهلوی در شهر زاهدان شناخته شده اند که به نسبت دیگر بناها از ارزش و معماری قابل توجه ای برخوردار هستند و می توانند به عنوان الگویی جهت طراحی بدنه معابر شهری مورد استفاده قرار بگیرند.
ارزیابی میزان بهره مندی از وجوه تعاملی مخاطب در فرایند خوانش آثار معماری در سیستم آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
۱۰۰-۸۳
حوزههای تخصصی:
چنانچه دانشجویان معماری در فرایند خوانش و ادراک مصادیق معماری بیش از هر چیز، بر شکل و فرم اثر تکیه کنند، آنگاه پیامدهایی چون غفلت از ارزشهای تاریخی- هویتی، معنا و مفهوم آثار را در پی خواهد داشت. ﺑﻨﺎﺑﺮایﻦ ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ ﭘﺮﺳﺶ ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ آن اﺳﺖ ﮐﻪ تـوجه دانشجویان به هرکدام از وجوه ارتباطی اثر- مخاطب در فرایند نقد و مواجهه با اثر به چه میزان است؟ پژوهش پیش رو با هدف سنجش میزان توجه و بهرهگیری از وجوه ارتباطی از مطالعات میدانی و کتابخانهای به دو شیوهی کیفی و کمی بهره جسته است، بدین شرح که ابتدا جایگاه و اهمیت مواجهه و نقد در درک و دریافت دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت، در ادامه نیز وجوه ارتباطی اثر –مخاطب به روش تطبیقی و شیوهی تحلیل محتوا از تطابق دو رویکرد پدیدارنگر و تفسیرنگر استنباط گردید و به منظور ارزیابی میزان به کارگیری این وجوه در رابطه با نمونهی موردی مسجد شیخ لطف الله در دو دانشگاه هنر اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان، از ادوات آماری چون پرسشنامه و نرمافزار spss، استفاده شد. مطابق با نتایج حاصل از آزمون و فاصله اطمینان محاسبه شده میتوان گفت که وجه بیداری خاطرات و وجه نمایشی اثر دارای میانگین بالاتر از حد متوسط بودهاند و در این بین وجه نمایشی اثر میانگین بالاتری نسبت به سایر وجوه داشته و به این معنی است که وجه نمایشی اثر تأثیر بیشتری داشته است و چنانچه تدابیر لازم در خصوص توجه به آن در فرایند نقد آثار معماری و همچنین فرایند طراحی صورت نپذیرد، نقش تهدیدآمیز آموزشی و تربیتی آن بر فرایند نقد دانشجویان معماری بهوضوح آشکارتر میگردد. همچنین وجه ارزششناختی و وجه اصالتگرای تاریخی، میانگین کمتر از حد متوسط داشتهاند و با توجه به مقادیر میانگین و فواصل اطمینان مربوط به هرکدام میتوان گفت وجه ارزششناختی میانگین کمتری نسبت به سایر وجوه داشته و به منزله تأثیر کمتر وجه ارزششناختی نسبت به سایر وجوه بر فهم دستاوردهای اثر میباشد و دلایل آن از سوی اساتید دانشگاه، غفلت از معنا و محتوای اثر در کنار گرایش به سبکها و شیوههای خاص در معماری گزارششده است.
مطالع تطبیقی ترکیب بندی عناصر بصری و تغییرات خوشنویسی کتیبه ها در سکه های ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مدارک مهم باستان شناسی دورانِ ایلخانی و تیموری، سکه است. سکه در کنار مشخص کردن وضعیت اقتصادی، دارای نقوش و نوشته هایی به قلم های گوناگون نیز هست که می توان اطلاعات زیادی را در زمینه های خط، زبان و وضعیت تاریخی این دو دوره در اختیار قرار دهد. علاوه بر داده های ارزشمند تاریخی و اجتماعی، از منظر هنری نیز می توان این آثار را مورد تحلیل قرار داد. مهمترین سوالات مطرح شده در این پژوهش این است که خطوط نوشتاری سکه ها چه تحولات خوشنویسانه ای داشته است؟ حسن ترکیب در سکه های ایلخانی و تیموری چگونه است؟ بر این اساس، به روش توصیفی و تطبیقی به تحلیل ترکیب بندی عناصر بصری و شناخت تغییرات خوشنویسی سکه ها، پرداخته شده است. در راستای نیل به نتایج موردنظر، پس از مطالعات کتابخانه ای، نمونه های مورد مطالعه به شیوه هدفمند خوشه ای انتخاب شده است. بر این اساس، 20 سکه دوره ایلخانی و 15 نمونه از دوره تیموری، از موزه های اشمولین، دیوید، ملک و موزه شخصی کومش سمنان، مطالعه شده است. نمونه های این پژوهش، از منظر نوع قلم خوشنویسی و قاعده ترکیب در خوشنویسی شامل دو اصل کرسی و نسبت، مطالعه، تطبیق و دسته بندی شده است. بر پایه نتایج حاصله، بیشترین قلم های خوشنویسی مورد استفاده در دوره ایلخانی؛ کوفی و در دوره تیموری؛ اقلام سته است. در مورد کرسی و نسبت، می توان گفت بیشترین کرسی به کار رفته در نمونه های هر دو دوره، کرسی مستقیم سطربندی شده است. همچنین، نتایج بیانگر آن است که قاعده "نسبت"، در نمونه های ایلخانی، به طور تقریبی رعایت شده ولی در دوره تیموری، قاعده مند است. تنوع به کارگیری قلم های خوشنویسی در دوره ایلخانی، متعلق به دوره غازان و در زمان تیموری، به دوره حکومت شاهرخ تعلق دارد.
تبیین چگونگی دستیابی به شهر هوشمند سرزنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
113-130
حوزههای تخصصی:
امروزه در کشورهای توسعه یافته، توجه به حضور مردم در فضاهای شهری نقش کلیدی در طراحی و برنامه ریزی شهرها ایفا می کنند و کلید مهم دستیابی به شهرهای پایدار، موفق و سرزنده، در توجه به نقش مردم و نیازهای آنان است. از یک سو، فضاهای شهری باید پاسخگو به نیازهای انسان باشد و این امر زمانی تحقق می پذیرد که انسان در این فضا چه در عرصه عمومی و چه در عرصه خصوصی احساس آرامش و امنیت داشته باشد و بتواند نیازهای خود را در این فضا تامین کند. بدیهی است که نتیجه تحقق چنین فضایی احساس تعلق به محیط را در فرد تقویت نموده و باعث افزایش حضور و تعاملات شهروندان و در پی آن فضای حاصل، فضای شهری سرزنده می باشد که شایسته ارزش والای آدمی است. از سوی دیگر، با شروع قرن 21، فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان عمده ترین محور تحول و توسعه جهان منظور شده و دستاوردهای ناشی از آن چنان با زندگی مردم عجین گردیده است که بی توجهی به آن، اختلال عظیمی در جامعه و رفاه و آسایش مردم به وجود می آورد. امروزه شهر هوشمند به عنوان راهکار بی بدیل حل مشکلات و معضلات شهری مورد توجه شهرسازان و مدیران شهری واقع شده است. به طور کلی می توان شهر هوشمند را شهری دانست که با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات در مسیر بهبود کارایی و اشتراک گذاری اطلاعات با شهروندان در تلاش است تا خدمات هوشمند را با کیفیتی بهتر و به منظور افزایش رضایتمندی و رفاه شهروندان ارائه دهد. روش تحقیق در این پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری داده ها و اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای و نیز استفاده از پرسشنامه تخصصی و تجزیه و تحلیل آن به کمک تکنیک های تحلیل عاملی و سوارا می باشد. در این پژوهش، در ارتباط با تلفیقی بودن موضوع، به تبیین مفاهیم، مولفه ها و ویژگی های شهر هوشمند و سرزندگی شهری، و در ادامه مطالب، به معرفی مدل مفهومی پژوهش، در راستای دستیابی به شهر هوشمند سرزنده، می پردازد.
ارزیابی نظام اشتغال باشندگان شهرک سعدی شیراز براساس توانمندسازی و رهیافت مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
159-171
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نخستین اجتماعهایِ محلیِ غیررسمی در جنوب شیراز تمرکز یافتند و با افزایش مداوم جمعیت مهاجر، مناطق مسکونی مرتبط وارد فرایند گسترش کالبدی و تبدیل به شهرک شدند که یکی از آنها، شهرک سعدی در شمال شرق شهر است. مهاجران کمدرآمد در هنگام ورود به این شهرک، با توجه به توان اجتماعی ـ اقتصادی و بنا به محدودیتهای ساختاری برای جذب و فعالیت در بخش قانونی، به طور عمده در شکل غیررسمی در بیرون از محدوده قانونی و رسمی شهر اسکان یافتهاند.
هدف: هدف از تحقیق، ارزیابی نظام اشتغال در میان ساکنان این محله بر اساس رویکرد توانمندسازی و مدیریت شهری است. روش: جامعه آماری تحقیق شامل 11 متخصص مدیریت شهری و 55 هزار نفر ساکنان بالای 18 سال در شهرک سعدی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و با توجه به سطح نرمال 95%، تعداد 384 به دست آمد که روایی آن از سوی متخصصان مذکور تأیید و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به مقدار 82/0 مورد پذیرش قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از آمار استنباطی و مدلسازی معادلات ساختاری و برای شناسایی عوامل مؤثر بر توانمندسازی نیز شیوه تحلیل محتوا به کار رفته است. یافتهها و بحث: مشاغل ساکنان شهرک سعدی در گروههای "کشاورزی شهری، مشاغل خانگی، پیک موتوری، دستفروشی، نیروی خدماتی، کارگری، جرایم سازمانیافته و سایر" تقسیم شده است. مقادیر ضریب معناداری ترویج مهارتآموزی بر ترویج مشاغل خانگی و توسعه کشاورزی شهری نشان میدهد که مقدارp کوچکتر از 05/0 و مقدارT بزرگتر از 96/1 است و بنابراین تأثیر مثبت و معناداری دارد و تقریباً قوی هست. همچنین بررسی مقادیر ضریب معناداری مساعدت سازمانها بر ترویج مشاغل خانگی و توسعه کشاورزی شهری نشان میدهد که مقدارp کوچکتر از 05/0 و مقدارT بزرگتر از 96/1 است و بنابراین تأثیر مثبت و معناداری دارد و تقریباً قوی است. نتیجهگیری: ترویج مهارتآموزی و مساعدت سازمانها با ترویج مشاغل خانگی و توسعه کشاورزی شهری، موجب ایجاد شغل و درآمدزایی بیشتر میشود. ترویج مهارتآموزی و رشد مهارتهای کسبوکار ازجمله مؤلفههای توسعه این محله کم برخوردار شهری است و بزرگترین دستاورد آن برقراری سطحی از رفاه و افزایش امید به زندگی در میان گروههای هدف و استفاده نیروی انسانی بالقوه با هدف درآمدزایی میباشد. نکات برجسته: در میان باشندگان سکونتگاههای غیررسمی نوعی احساس کمبود، محرومیت و حقارت وجود دارد که ریشه اصلی آن به آمدوشد روزانه افراد به شهرها و مشاهده امکانات شهری و شهرنشینی باز میگردد.
رویکردهای نوین در پدیدارشناسی: ارزیابی هم سنجی روش شناختی توصیفی و تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی را میتوان به عنوان روشی در فرایند تحقیق علمی در نظر گرفت. این روش، مراحلی را برای راهنمایی پژوهشگر از آغاز تا پایان فرایند تحقیق تعیین میکند. این روش به دنبال فهم عمیق ذات پدیدهها و تجربههای شخصی شرکتکنندگان در مطالعه است. در سالهای اخیر، پدیدارشناسی در زمینههای گوناگونی چون معماری پیشرفتها و کاربردهای بسیاری داشته است با این حال، روششناسی پدیدارشناختی در محدوده دانشگاهی کشور ما تا به این لحظه به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته و تعداد محدودی مقاله در این زمینه منتشر شده است. همچنین، تعیین اینکه پژوهشگر باید از کدام یک از روشهای توصیفی یا تفسیری در پژوهش پدیدارشناسی استفاده کند، اهمیت ویژهای دارد که تاکنون مطالعهای در این باره صورت نگرفته است. نظر به این خلا در تحقیق، هدف از این مطالعه، تشریح دقیق و جامع از جنبههای مختلف روشهای توصیفی و تفسیری در پژوهشهای پدیدارشناختی است. این مطالعه از طریق یک بررسی سیستماتیک به دنبال یافتن پاسخی برای سوالات مطرحشده درباره ابعاد متفاوت این دو روش است. این تحقیق با بررسی دقیق و تفصیلی ابعاد گوناگون روششناختی توصیفی و تفسیری در پژوهشهای پدیدارشناختی و با استفاده از روش بررسی نظاممند، به دنبال شناسایی و تحلیل ابعاد متفاوت این روششناسیها است. یافتهها نشاندهنده طیف وسیعی از ابعاد روششناختی توصیفی و تفسیری میباشند. در این تحقیق، منابع و مطالعات موجود به زبان انگلیسی از پایگاههای داده معتبر مورد بررسی قرار گرفته و منابع کلیدی شناسایی و در مقاله ارائه شدهاند. نتایج بدست آمده تأکید دارند که اجرا و کاربرد مراحل روشهای پدیدارشناختی توصیفی و تفسیری، پژوهشگر را در بهکارگیری این ابزارها در فرایند تحقیق یاری میرساند. همچنین هیچیک از روشها ذاتاً بر دیگری برتری ندارد و انتخاب روش مناسب به مفروضات فلسفی، پژوهشی، روششناختی، پرسش پژوهشی و نمونه خاص مورد مطالعه بستگی دارد. با توجه به نبود سابقه مشخصی از کاربرد گسترده روشها در داخل کشور، امکان و ضرورت استفاده از آنها به عنوان الگوهایی برای تجزیه و تحلیل تجارب در این طرح تحقیق مورد ارزیابی قرار میگیرد تا به عنوان دستاوردی نوین برای مطالعات بیشتر در زمینه پدیدارشناسی به کار رود.
مطالعه باستان گرایی در نگاره های نسخه چاپ سنگی شاهنامه امیر بهادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
63 - 77
حوزههای تخصصی:
باستان گرایی از جریانات فکری بود که در اواخر دوره قاجار توسط برخی متفکرین آزادی خواه، نویسندگان، ادبا و رجال درباری مطرح گردید. این پدیده به ستایش و احیای جهان بینی دوران پیش از اسلام و تکریم قدرت سلسله های پادشاهی ایرانی پرداخت و عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، ادبی و هنری جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد. شاهنامه چاپ سنگی امیر بهادری یکی از صدها آثاری بود که سعی در تجلی این اندیشه از طریق هنر داشت، این اثر مهم در دوره مظفرالدین شاه قاجار به دستور امیر بهادر، وزیر و رییس گارد سلطنتی، تهیه و در دوره محمدعلی شاه به چاپ رسید. هدف از این پژوهش تحلیل بصری باستان گرایی در نگاره های نسخه مذکور است. سوالات پژوهش نیز عبارتند از؛ 1- باستان گرایی در نگاره های شاهنامه امیر بهادری با چه نشانه ها و علایمی متجلی شده است؟ و 2- منابع الهام بخش نگارگران این شاهنامه چه بوده است؟ به منظور یافتن پاسخ، به روشی توصیفی- تحلیلی به تفسیر و تطبیق داده ها که حاصل واکاوی 50 نگاره از شاهنامه امیر بهادری بود، پرداخته شد. جمع آوری اطلاعات نیز به صورت فیش برداری از منابع کتابخانه ای، مشاهده و گزینش تصاویر بوده است. نتایج حاکی از آن بود که؛ باستان گرایی در نگاره های شاهنامه مذکور که حاصل میل امیربهادر به خشنود نمودن شاهِ ناامید از بقای سلطنت بود؛ هم به صورت روح حاکم بر فضاسازی نگاره ها و هم به صورت بازآفرینی مؤلفه ها و عناصر هنرهای ایران باستان تجلی یافته است. برخی از این مؤلفه ها عبارتند از؛ نقشمایه های ملی و میهنی، آرایش صحنه و حالات پیکره ها بر اساس نقش برجسته های هخامنشی و ساسانی، تاکید بر تاج های پادشاهان هخامنشی و ... منابع الهام بخش و یا به عبارتی الگوی نگارگران این نسخه نیز آثار معماری و اشیاء برجای مانده از ادوار تاریخی ایران باستان و برخی کتب مصور تهیه شده در دوران قاجار از جمله آثار العجم و نامه خسروان بوده است.
آموزش آنلاین کارگاه طراحی شهری در مواجهه با عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
16 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سوال اصلی که باعث شروع این مطالعه شد، به دو چیز برمی گردد: 1) آیا مدرسان و دانشجویان در برابر عدم قطعیت باید انتظارات خود را به طور معقولی پایین بیاورند؟ 2) اگر نه، آیا آن ها می توانند یک برنامه پشتیبانی برای خود ایجاد کنند که گزینه مناسبی را برای آن ها فراهم کند
اهداف: به گونه ای که هدف یادگیری مطابق با اهداف برنامه درسی تضمین شود؟ این مقاله یک سفر آموزشی جمعی را شروع کرد که در ابتدا با شکوه های جدی مواجه بود، اما در نهایت بازخورد مثبتی از دانشجویان دریافت کرد. شیوع ویروس کووید 19 در سطح جهان، مدرسی که از خارج از کشور کارگاه را هدایت می کرد و آموزش همیشگی رو در رو در کارگاه طراحی شهری، باعث نگرانی های اولیه شد.
روش ها: برای رفع این مشکلات، مدرسان بخش اول کارگاه را به آشنایی نظری با پنج اپیزود کشف شهری اختصاص دادند. آشنایی با تئوری، در حالی که در کارگاه های عملی کمتر استفاده می شود، تردیدهای اولیه دانشجویان را برطرف کرد. افزایش اعتماد به نفس دانشجویان، روحیه آن ها را برای اضافه کردن ساعات بیشتر به تولید تفاسیر خود، بهبود بخشید و راه آنها را به سمت تعریف مشکل، سنتز و طراحی باز کرد.
نتیجه گیری: این روش در جستجوی کسب تلاش های پدیدار شناختی و هستی شناختی ای در آموزش کارگاه طراحی شهری است که به طور یکپارچه تر؛ با وارد کردن تئوری به طراحی، از روش های همگرا استفاده می کند.
تحلیل ساختاری تغییرات طراحی حروف کتاب های اول تا پنجم ابتدایی آموزش و پرورش ایران در سال 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک با ورود به مدرسه برای آموختن حروف فارسی و خواندن و نوشتن آن، ملزم به خواندن و نوشتن با شکل حروفی قاعدهمند میشود. تنوع و عدم تناسب این شکلهای حروف با درک و توانایی کودک در هر دورهی آموزشی میتواند سبب دلزدگی و دشواری در یادگیری شود. پر اهمیت است بدانیم شکل حروف استفاده شده در کتاب فارسی و نگارش اول تا پنجم ابتدایی با توجه به رشد کودک چگونه تغییر یافته است. تعداد، تنوع و چگونگی تغییرات شکل حروف استفاده شده در کتاب فارسی و نگارش اول تا پنجم در هر دورهی آموزشی براساس رشد توانایی و درک کودک سوال اصلی این پژوهش است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای است. کشف خواص بصریِ شکل حروفِ متناسب با گروه سنی ابتدایی، هدف اصلی این پژوهش است. نتایج پژوهش نشان داده که هفت نوع شکل حروف در دوره ابتدایی، مورد استفاده قرار گرفته و نیز در هر دوره سه تا هفت شکل حروف متفاوت وجود دارد. یکی از آن شکلهای حروف، "خط تحریر" ، از ابتدا تا انتهای این دوره مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین استفاده از خط تحریری در دورههای اول و دوم ابتدایی حضور پررنگ و در دورهی سوم و چهارم ابتدایی کمتر است. با توجه به روند رشدی جسمی و ذهنی کودک در این مقطع سنی، بهتر است در هر دوره فقط از یک شکل حروف استفاده شود و همچنین شکل ظاهری حروف از ساده به پیچیده در طول دورهی ابتدایی تغییر کند. نیز آموزش خط تحریر به دوران بعد از ابتدایی انتقال یابد.
واکاوی ارتباط مؤلفه های تأثیرگذار بر ایجاد حس دل بستگی به محیط در مدارس متوسطه دخترانه ارومیه بر اساس نظریه سیمون؛ نمونه موردی: پایه هفتم مدارس دخترانه ناحیه 2 ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه طراحی محیط های آموزشی به عنوان عرصه رشد و تکامل نوجوانان به عنوان نسل آینده، فراتر از ساحت کالبدی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است که نوجوانان در طول دوران تحصیل خود به آن معنا بخشیده و به آن دلبسته می شوند. مکان از جنبه های مادی و غیر مادی، نوعی احساس را در کاربران خود القا می کند که می تواند نوعی دلبستگی به مکان در افراد ایجاد نماید و این دلبستگی منجر به ایجاد روابط اجتماعی بین افراد و محافظت از مکان می شود. برای افزایش حس دلبستگی به مکان نظریه های متعددی از جمله نظریه سیمون مطرح شده است. هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفه های تاثیرگذار نظریه سیمون (Being of place - Becoming of place) و ارتباط آن ها با حس دل بستگی به مکان در مدارس می باشد. در جهت تحقق اهداف، ابتدا با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در بستری پیمایشی و بامطالعه منابع کتابخانه ای نظریه سیمون بررسی و مؤلفه های موثّر به صورت چارچوب نظری تدوین گردید و سپس با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی به اولویت بندی و ارتباط مؤلفه ها پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل 7404 نفر از دانش آموزان دختر پایه هفتم متوسطه اول مدارس دولتی ناحیه 2 شهر ارومیه که تعداد نمونه 365 نفر از فرمول کوکران بدست آمد. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه مؤلف ساخت انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد در این پژوهش از میان متغیرهای درون زای مدل نظریه سیمون شامل تقویت مکانی، مکان آفرینی، تحقق مکانی، رهایی مکانی، هویت مکانی و تعامل مکانی، مولفه های تاثیرگذار بر حس دلبستگی در مدارس دخترانه عبارتند از تقویت مکانی، مکان آفرینی و تحقق مکانی. همچنین نتایج نشان داد که تحقق مکانی نقش واسطه ای در ارتباط با تقویت مکانی و مکان آفرینی دارد لذا می توان با ارتقای متغیر تقویت مکانی، تحقق مکانی را افزایش داد و از این طریق به ارتقای حس دلبستگی به مکان به کمک متغیر مکان آفرینی رسید.