مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بافت ناکارآمد
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
189-213
حوزه های تخصصی:
شهر مشهد در پهنه ای با میزان آسیب پذیری بالا قرار گرفته است که وجود 6688 هکتار بافت ناکارآمد (فرسوده و حاشیه) در این شهر، بر میزان این آسیب پذیری افزوده است. در این پژوهش، با رویکرد توصیفی_تحلیلی و با استفاده از روش های آمار فضایی (تکنیک خودهمبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی)، الگوی تاب آوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد مورد ارزیابی قرار گرفته و به مقایسه الگوی فضایی تاب آوری اجتماعی_کالبدی با الگوی فضایی تاب آوری اجتماعی پرداخته شده است. نتایج حاصل از کاربرد شاخص موران در توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی، نشان می دهد که این ضریب مثبت و برابر 0.051 است. درواقع این مقدار، خوشه ای بودن توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی در این محلات را نشان می دهد؛ در صورتی که این شاخص در مورد تاب آوری اجتماعی_کالبدی این محلات منفی و برابر0.03- است و نشان دهنده تصادفی بودن توزیع فضایی این عامل در محلات مورد مطالعه است و این مهم، بیانگر آن است که احیای بافت های ناکارآمد به صورت تصادفی و با توجه به شرایط اقتصادی، صورت گرفته و منجر به بهبود شرایط کالبدی این محلات گشته است، درحالی که در بافت اجتماعی محلات تغییری ایجاد نشده است. تحلیل آماره G نشان می دهد که خوشه های اجتماعی بالا در کنار یکدیگر قرار دارند و از الگوی خوشه ای با تمرکز بالا پیروی می کنند. خوشه های گرم و نسبتاً گرم حدود 30 درصد از محلات را شامل می شوند که 14 محله از شهر مشهد را تشکیل داده اند. همچنین مدل سازی عوامل مؤثر بر تاب آوری اجتماعی محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی نشان داد که متغیرهای نرخ باسوادی، سطح تحصیلات، درصد جمعیت شاغل، میانگین سنی و بار تکفل میزان تأثیرگذاری بیشتری بر تاب آوری محلات مورد مطالعه دارند. ازاین رو می توان این متغیرها را مبنای علمی برای افزایش تاب آوری اجتماعی این محلات در روند احیای آن ها دانست.
ارزیابی نقش بازآفرینی بافت های ناکارآمد بر مدیریت توسعه در اهواز
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
256 - 270
حوزه های تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستندکه درمقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده، از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارسایی ها تبدیل شده اند .با این وجود این بافتها درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیت ها و قابلیت های نهفته بسیاری برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. اما پرداختن به بافت های ناکارآمد شهرها و برنامه ریزی برای آنها، جدا از پرداختن به واقعیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نبوده و مستلزم برنامه ریزی دقیق، جامع و واقع گرانه است.درسالهای اخیر بازآفرینی شهری به عنوان رویکرد جدید برای بهسازی و نوسازی این بافت ها مطرح شده است. این پزوهش با هدف ارزیابی نقش بازآفرینی بافت های ناکارآمد بر مدیریت توسعه در اهواز انجام گرفته که به منظورتجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات ازنرم افزارSPSS، سپس از طریق تکنیک SWOT تجزیه و تحلیل انجام و جهت آزمون فرضیه از آزمون T استفاده می گردد. یافته های این پژوهش نشان می دهد موقعیت راهبردکلی برای برون رفت از وضعیت موجود و حرکت به سمت بازآفرینی شهری پایدار در ساختار اقتصادی- اجتماعی(راهبرد محافظه کارانه)و در ساختار کالبدی- زیست محیطی(راهبرد تدافعی )می باشد. نتیجه گیری کلی اینکه: در ارتباط با فرضیه با میانگین 28/3 مورد تأیید است.
گرداب رسمیت و غیررسمیت؛ واقعیت دنیای برنامه ریزی در مواجهه با بافت های ناکارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
45 - 60
حوزه های تخصصی:
نظام برنامه ریزی در ارتباط با تحولات شهرنشینی کشور باوجود تلاش های انجام داده در حوزه تئوری و عمل (اما در قالب رسمی) نتوانسته از روند رو به افزایش مشکلات و معضلات شهری جلوگیری کند. در حالی که زندگی برای شهروندانی نزدیک به یک سوم جمعیت شهری کشور در شرایطی نابسامان است، ولی منفعت های رشد شهری نصیب نقوش غیررسمیِ باقدرت یا نقوش رسمیِ استفاده کننده از رسوم غیررسمی می شود. ازاین رو نظام برنامه ریزی در واقعیت، با رسوم و نقوش غیررسمی تداخلی دارد که شفاف و آگاهانه نیست و در مطالعات انجام شده نیز کمتر به آن پرداخته شده است. با توجه به تمرکز کنونی رسوم و نقوش رسمی و غیررسمی به بافت های ناکارآمد، هدف این تحقق بررسی چگونگی برخورد این رسوم و نقوش باهمدیگر و ارائه یک چارچوب مفهومی برای مواجهه برنامه ریزی رسمی با غیررسمیت ها در این محدوده است. بدین منظور روش تحقیق پژوهش حاضر متأثر از ماهیت پرسش پژوهش بر مبنای مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی، تهیه و تنظیم شده است. در مقاله حاضر دیدگاه و تجربیات اندیشمندان در ارتباط با این مسئله و زمینه برنامه ریزی و عوامل تحت تأثیر در این مواجهه با توجه به شرایط شهرنشینی کشور و به طور ویژه تجربیات و نتایج مطالعات صورت گرفته در بافت فرسوده، تحلیل شده است. در نهایت برای برون رفت از این شرایط، چارچوبی مفهومی متناسب با شرایط حاکم بر کشور با تأکید بر پرداختن جدی تر به ابعاد اجتماعی و تأثیرپذیری سایر ابعاد از آن در برنامه ریزی، پیشنهاد شده است.
شناسایی سناریوهای بافت ناکارآمد شهری بر اساس رویکرد بازآفرینی پایدار در افق 1414(مطالعه موردی: بافت ناکارآمد شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های ناکارآمد جزئی از پیکره شهر هستند که به دلیل فرسودگی روبه تزاید از صحنه حیات شهری به دورمانده است. بازآفرینی، با توسعه مجدد و یکپارچه که شامل ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است، به عنوان راه حلی برای دستیابی به عدالت فضایی، برابری اجتماعی، سرزندگی اقتصادی و سلامت اکولوژیکی مطرح گردید. با توجه به سرعت روزافزون تغییرات شهری، آینده پژوهی به عنوان ابزاری جهت رسیدن به بازآفرینی پایدار برای مواجه با عدم قطعیت های آینده شهری است. هدف این مقاله شناسایی آینده های پیش روی بافت ناکارآمد شهر یزد در افق 1414 جهت دستیابی به بازآفرینی پایدار است. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و ازنظر ماهیت، بر اساس روش های جدید آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است. از لحاظ نوع داده ها کیفی و از لحاظ زمان، مقطعی است. برای تحلیل متغیرها، از روش تحلیل اثرات متقاطع و نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است. نتایج نشان داد در بین عوامل مؤثر بر آینده بافت ناکارآمد 10 عامل کلیدی بر بازآفرینی بافت ناکارآمد شهر یزد نقش دارد که در مجموع 30 عدم قطعیت بر آینده، برای عوامل کلیدی تعیین گردید که درنهایت با اخذ نظرات کارشناسان و بر اساس تحلیل های نرم افزار سناریو ویزارد، درمجموع دو سناریو قوی به دست آمد که سناریو اول شرایط بحرانی و سناریو دوم شرایط مطلوب را برای آینده بافت ناکارآمد شهر یزد متصور می شود. درنهایت جهت دستیابی به آینده مطلوب در سناریو دوم، راهکارهایی ارائه گردید.
تحلیل عوامل کلیدی موثر برآینده بافت ناکارآمد شهری در افق 1414 (مطالعه موردی: محله اکبرآباد یزد)
حوزه های تخصصی:
بافت های ناکارآمد، پهنه هایی از فضاهای شهری است که در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه و چرخه تکاملی حیات عقب افتاده و به کانون مشکلات و نارسایی های شهری تبدیل شده است. در عصر فناوری اطلاعات و توسعه شبکه های ارتباطی که با عدم قطعیت و نوآوری بسیاری همراه است؛ نظام برنامه ریزی شهری که مبتنی بر رویکرد سیستمی بوده است از توانایی لازم جهت پاسخگویی به معضلات بافت ناکارآمد شهری برخوردار نیست. بنابراین ضروری است نسبت به تحولات آینده بافت های ناکارآمد برنامه ریزی علمی و عملی مناسب که در آینده پاسخگو باشد، صورت بگیرد. در سال های اخیر، رویکرد آینده پژوهی، به عنوان شیوه و روش شناختی با در نظر گرفتن وضعیت گذشته و حال، چشم انداز آینده را برای ما روشن می کند. این رویکرد با شناسایی عوامل موثر بر آینده این بافت ها، به ما کمک می کند که برای امور محتمل و غیرقابل پیش بینی آماده باشیم. از این رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی متغیرهای کلیدی موثر بر آینده بافت ناکارآمد و بررسی روابط بین متغیرها و نحوه اثرگذاری بر یکدیگر در افق 1414 می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی می باشد. جهت تجزیه و تحلیل متغیرها، با توجه به ماهیت آینده پژوهی این پژوهش، از روش تحلیل اثرات متقاطع با استفاده از نرم افزار میک مک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد کلیدی ترین عوامل موثر بر آینده بافت ناکارآمد محله اکبرآباد یزد در افق 1414، به ترتیب بیشترین میزان تاثیرگذاری، شامل گردشگری، نهادهای اجتماعی و مدنی، تمایل به مهاجرت، درآمد و پس انداز و جذابیت های سرمایه گذاری می باشد.
تبیینی بر پیشران های باززایشی تولید فضای زیست در متن زیست غیررسمی شهر، مورد مطالعه: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
27 - 52
حوزه های تخصصی:
مسأله ی سکونتگاههای غیررسمی را می توان پس از تغییرات اقلیمی، بزرگترین چالش پیشروی کره زمین دانست. این نوع سکونتگاه ها با ابعاد مختلف خود، نمایشی فضایی-کالبدی از اجتماع پذیریِ غیراجتماعی افراد و گروه هاست. بازنمود کالبدی این پدیده های شهری در برچسب های متنوع همواره در فرایندی غیررسمی زاده شده و همواره به مثابه یک چالش پدیده ای ضد شهری نگریسته شده است؛ در حالی ابعاد این مساله گسترش روزافزون یافته است که یکی از ویژگی های آن کارآ نبودن گفتمان گروههای دخیل در سامان دادن به این پدیده است که خود بر دامنه آن افزوده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، نقش عوامل و پیشران های تاثیر گذار بر ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی شهر زنجان می پردازد. گردآوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده و تحلیل داده ها نیز با روش دلفی، آزمون تک نمونه ای T و تحلیل مسیر در قالب DPSIR با کمک نرم افزار SPSS انجام شده است. طبق آزمون تک نمونه ای T مولفه «تاثیر» با ضریب 2.74 بیشترین امتیاز را دریافت کرده است. در مقابل نیز مولفه نیروی محرکه با ضریب 4.87 کمترین امتیاز را دریافت کرده است. همچنین براساس تحلیل مسیر، شاخص «فشار» با ضریب اثر کل 0.623 بیشترین تاثیر و رابطه علی را با ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی دارد. در این رابطه برای ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی حل مشکل سند مالکیت و ارتقاء کیفیت زندگی ضروری است.
شناسایی متغیرهای کلیدی مؤثر بر توسعه میان افزا در بافت های ناکارآمد مرکزی شهر با بهره گیری از آینده پژوهی (مطالعه موردی: محله شهشهان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
82 - 83
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات بزرگ شهرهای معاصر، رشد ناموزون وگسترش افقی آنهاست که حاصل عدم توجه به توسعه فضاهای درونی شهر می باشد. به همین دلیل، رویکردهایی چون توسعه میان افزا با هدف توسعه مجدد بافت های ناکارآمد مرکزی شهر بیش از پیش اهمیت یافته است. از طرفی، گذر زمان ناکارآمدی شیوه های برنامه ریزی سنتی در تحقق این توسعه را به ما نشان می دهد. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی متغیرهای کلیدی مؤثر بر تحقق توسعه میان افزا در بافت های ناکارآمد مرکزشهر و با تأکید برمحله شهشهان شهر اصفهان با بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی به عنوان یکی از رویکردهای نوین برنامه ریزی در حل مسائل غیرقابل پیش بینی و عدم قطعیت ها می باشد. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و روش برپایه روش های نوین علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که در دو مرحله شناسایی متغیرهای اولیه از روش دلفی و تعیین متغیرهای کلیدی از روش تحلیل ساختاری به کمک نرم افزار MIC MAC بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که از مجموع 40 متغیر بررسی شده، پنج متغیر بیشترین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را برکل سیستم دارند و به عنوان متغیرهای کلیدی مؤثر بر وضعیت آینده توسعه میان افزا و کاهش فرسودگی در محله شهشهان قابل معرفی هستند که عبارتند از: تعدیل نقش و عملکرد فرامحلی محله شهشهان، تناسب مشوق های نوسازی-بهسازی با توان بهره گیری ساکنین از آن، افزایش مشارکت ساکنین، رفع مشکلات مالکیت زمین و مسکن و بهبود نظام ارتباطات ودسترسی ها در سطح محله. این متغیرها بیشترین نقش را در وضعیت آینده تحقق توسعه میان افزا در محله شهشهان ایفا می کنند و زمینه ساز تدوین سناریوهای توسعه آتی این محله محسوب می شوند.
تحلیل فضایی - مکانی میزان مشارکت اجتماعی در بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری (مطالعه موردی: شهر بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تحلیل فضایی – مکانی میزان مشارکت اجتماعی در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر بیرجند با استفاده از مدلهای تصمیم گیری است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق از نوع توصیفی _ تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش؛ میدانی و کتابخانه ای است. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونه ای و به منظور سطح بندی بافت های ناکارآمد از مدل ویکور (VIKOR) استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، شامل ساکنین شش بافت ناکارآمد در منطقه یک بیرجند است که حجم نمونه آن 381 نفر است. نتایج نشان داد که میزان مشارکت اجتماعی این بافت ها در طرح های بازآفرینی شهری اندک و ناکافی بوده و بیشترین عامل موثر در افزایش مشارکت مردم در این بافت ها؛ مولفه شفافیت و اعتماد سازی است. سطح بندی بافت های ناکارآمد به لحاظ میزان مشارکت اجتماعی در بازآفرینی شهری با مدل VIKOR نشان داد که محلات جوادیه و کارگران به ترتیب با ارزش Q به میزان 0 و 21/0 در رتبه های اول و دوم (وضعیت مطلوب) و محلات چهاردرخت و هفده شهریور با Q به میزان 442/0 و 584/0 در رتبه سوم و چهارم (وضعیت نیمه مطلوب) و محله ته ده با ارزش Q به میزان 722/0 در رتبه پنجم و محله موسی بن جعفر با Q به ارزش 1 و ضعف در شاخص های تعلق مکانی، شفافیت و اعتمادسازی، انسجام اجتماعی، تمایل به مشارکت و نوع مشارکت در جایگاه آخر قرار گرفته است.
جایگاه فضاهای عمومی در تحقق سیاست های بازآفرینی بافت های ناکارآمد: مطالعه موردی محله امام زاده یحیی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال نوزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۸
83 - 101
حوزه های تخصصی:
امروزه بیشتر شهرها از کمبود فضاهای با کیفیت برای زندگی جمعی رنج می برند. عدم مطلوبیت فضایی و بی هویتی از جمله عواملی هستند که توجه به مقوله ارتقاء کیفیت زندگی را حائز اهمیت می کند.کیفیت زندگی مقوله ای چند بعدی و پیچیده است و این مفهوم برای افراد و گروه های مختلف و متناسب با شرایط زمانی و مکانی، معانی متفاوتی دارد. امروزه کیفیت زندگی در عرصه های عمومی تنزل یافته و حضور مردم در فضاهای شهری کمرنگ شده است. اگر چه میزان جمعیت حاضر در عرصه های عمومی شهرها بقدری است که ما در برخی مکان ها با ازدحام جمعیت نیز روبرو هستیم اما این ازدحام نیز خود عاملی بر کاهش کیفیت زندگی جمعی شهرها شده است. این جمعیت فضای کافی و تسهیلات لازم برای انجام فعالیت های اختیاری و درنگ در فضا را نداشته و نهایتا تعاملات کمتری میان آنان بروز می کند و از این رو فضاهای شهری ما به عرصه هایی بی روح و عاری از شرایط بروز زندگی اجتماعی بدل گشته اند. کارکرد اصلی شهرها یعنی تسهیل حضور شهروندان در فضاهای شهری و جریان زندگی جمعی قربانی راحتی اتومبیل شده است. از این رو این پژوهش به دنبال تبیین جایگاه فضاهای عمومی در تحقق سیاست های بازآفرینی در بافت های ناکارآمد است به نحوی که با ارتقا فضاهای عمومی شرایط برای ارتقاء کیفیت زندگی مردم در بافت های ناکارآمد (بافت های تاریخی) فراهم گردد.
واکاوی عوامل مؤثر بر زیست پذیری اقتصادی در فضاهای ناکارآمد پیراشهری (مورد: کوی فاطمیه شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی پدیده ای است که نه تنها در ایران بلکه در کل جهان به عنوان معضلی مطرح می گردد که دولت ها تاکنون نتوانسته اند از آن رهایی یابند و برای حل آن چاره ای بیندیشند. برنامه ریزی برای ارتقای کیفیت زندگی در مناطق حاشیه ای و پیراشهری، نیازمند شناسایى عوامل مؤثر بر زیست پذیری در جوامع مختلف است. با عنایت به اینکه مؤلفه زیست پذیری، در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، قابل بررسی است، بعد اقتصادی مهم ترین بعد تأثیرگذار بر کیفیت زندگی شهری و ارتقای آن محسوب می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی وضعیت شاخص های اقتصادی مؤثر بر زیست پذیری مناطق پیراشهری زنجان می پردازد. هدف اصلی این تحقیق ارتقای کیفیت زندگی و افزایش زیست پذیری این نوع بافت هاست. در این راستا، شاخص های مؤثر در بعد اقتصادی زیست پذیری پس از استخراج از ادبیات پژوهش های مرتبط و مصاحبه با خبرگان، با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری- تفسیری مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد. بررسی وضعیت زیست پذیری اقتصادی با استفاده از نرم افزار میک مک انجام می پذیرد. نتایج پژوهش، نشان می دهد شاخص های «درآمد مناسب و کافی»، «داشتن شغل مناسب»، «وضعیت امنیت شغلی»، «فرصت های شغلی مناسب» و «میزان پس انداز» بیش ترین سهم را در زیست پذیری اقتصادی کوی فاطمیه دارند. ازاین رو ارتقای این شاخص ها به دلیل داشتن قدرت نفوذ و وابستگی بالا که در اثر تغییر یافتن، کل سیستم را متأثر خواهند کرد؛ برای توسعه و افزایش زیست پذیری این منطقه پیشنهاد می گردد.
تحلیل فضایی عناصر مکانیابی در اراضی پیراشهری مشهد (نمونه موردی توس، مهرگان و شهرک باهنر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
31 - 44
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر کلانشهر مشهد از گسترش و رشد افقی عظیمی برخوردار بوده و ضمیمه شدن روستاهای پیرامون آن به شهر امری معمول بوده است. در همین راستا، مناطق به تازگی شهرنشین شده واقع در حاشیه های شهر که محل اتصال حومه به شهر تلقی می شوند و پیراشهر نامیده شده در قالب توسعه منفصل صرفا سه ناحیه شهری شامل توس، شهرک شهید باهنر و مهرگان شکل گرفته اند. لذا پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش های اسنادی و پیمایشی به دنبال تاثیر مکانیابی اراضی نواحی پیراشهری منفصل در شهر مشهد بر کنترل یا تسریع در روند بافت ناکارآمد و همچنین تعیین ناحیه پیراشهری منفصل در شهر مشهد با موفقیت بیشتر در زمینه تحقق عناصر مکانیابی اراضی (شامل عناصر جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی-عناصر اقتصادی-عناصر اداری، دفاعی و امنیتی-عناصر جغرافیایی، طبیعی و زیست محیطی-عناصر فضایی- کالبدی) می باشد. نتایج حاصل با استفاده از آزمون تی زوجی و تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد نواحی پیراشهری منفصل شهری در ابعاد اقتصادی، کیفیت زندگی، خدمات رفاهی بعد از الحاق از وضعیت بهتری برخوردار شده اند، اما در زمینه زیست محیطی و اجتماعی تغییرات منفی رخ داده است، ناحیه توس در شاخص کیفیت زندگی و شهرک باهنر در شاخص اجتماعی از وضعیت بهتری برخوردار بوده اند. همچنین نتایج حاصل از تاپسیس فازی نشان داد در نواحی پیراشهری منفصل، ناحیه منفصل توس در کنترل رشد بافت ناکارآمد و تحقق عناصر مکانیابی اراضی از عملکرد مطلوبتری نسبت به شهرک شهید باهنر و شهرک منفصل مهرگان برخوردار بوده است و می بایست به منظور جلوگیری از رشد و گسترش بافت های ناکارآمد در شهرک شهید باهنر و شهرک مهرگان، در حوزه برنامه ریزی تمهیدات لازم را بویژه در حوزه های زیست محیطی و اجتماعی مدنظر قرارداد.
شناسایی پیشران های استراتژیک مؤثر بر فقر جهت توانمندسازی بافت های ناکارآمد نفت شهر آبادان با رویکرد آینده نگاری در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۲
175 - 211
حوزه های تخصصی:
کاهش فقرشهری در شهر آبادان بدون رویکرد توانمندسازی و شناخت فرصت ها و تهدیدها این مسیر در آینده محقق نخواهد شد. لذا شناسایی پیشران های استراتژیک جهت برنامه ریزی های اصولی برای توانمندسازی ساکنین فقیر بافت های ناکارآمد نفت شهرآبادان در افق 1420 هدف این پژوهش می باشد. روش پژوهش از نوع آینده نگاری استراتژیک می باشد. تکنیک ها و نرم افزارهای مورداستفاده عبارت اند از: پویش محیطی، تحلیل اثرات متقاطع، نظرات خبرگان، نرم افزار Micmac. متغیرهای بخش های عوامل اقتصادی و اجتماعی بیشترین تأثیرگذاری را بر سیستم شکل گیری توانمندسازی فقر بافت های ناکارآمد شهر آبادان داشته اند و ابعاد کالبدی و مدیریتی کمترین درجه تأثیرگذاری را دارا بوده اند. پیشران های استراتژیک شامل ارتقای سرمایه انسانی فقرا، تدوین راهبردهای ملی کاهش فقرشهری، نهادینه سازی مشارکت اجتماعی، کاهش تورم، کاهش فساد، سرمایه گذاری دولت در کاهش فقر و سرمایه گذاری در حوزه مسکن می باشد.
بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمدی شهری مورد مطالعه (منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۷
167 - 194
حوزه های تخصصی:
بافتهای ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستندکه درمقایسه باسایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده، از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارساییها درآمده اند. با این وجود این بافتها درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیتها و قابلیتهای نهفته بسیاری برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. اما پرداختن به بافتهای ناکارآمد شهرها و برنامه ریزی برای آنها، جدا از پرداختن به واقعیتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نبوده و مستلزم برنامه ریزی دقیق، جامع و واقع گرایانه است.درسالهای اخیر بازآفرینی شهری به عنوان رویکرد جدید برای بهسازی و نوسازی این بافتها مطرح شده است.در این راستا رویکرد«بازآفرینی شهری»گامی فراتر از مقاصد،آروزها ودستاوردهای «نوسازی شهری»،«توسعه شهری»و«بهسازی شهری» است و با درنظر گرفتن همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی،کالبدی و زیست محیطی به بافت، نگاهی جامع و یکپارچه وپایدار دارد.تحقیق حاضر با شناخت عوامل مؤثر بر ناکارآمدی بافتهای شهری و ارزیابی میزان پایداری و ناپایداری در منطقه 10 شهر تهران و با استفاده از تکنیک SWOT-QSPM به ارائه راهبردهایی جهت بازآفرینی پایدار بافت ناکارآمدپرداخته است.در بخش اول(تحقیق کیفی) داده های تحقیق از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده و در بخش دوم(تحقیق کمی)از طریق روش پیمایشی جمع آوری شده وبا استفاده ازضریب آنتروپی و مدل SWOTمورد تحلیل قرارگرفته است.با توجه به اینکه عوامل متعددی در بازآفرینی پایدار بافتهای ناکارآمدشهری دخیل هستند.درادامه نتایج کمی تحقیق نیز نشان داد که این منطقه در وهله اول از لحاظ اقتصادی و درمرحله بعد از لحاظ ابعاد اجتماعی و زیست محیطی ناپایدار می باشد.ناپایداری ابعاد اقتصادی بافت هست که منجر به ناپایداری دیگر ابعاد بافت گردیده و درنهایت نمود خود را به صورت ناپایداری کالبدی نشان می دهد.
بررسی منظر اجتماعی بافت های ناکارآمد شهری (مطالعه موردی: کوی نهضت آباد کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال یازدهم زمستان ۱۳۹۷شماره ۴۳
235 - 252
حوزه های تخصصی:
بافت های ناکارآمد و قدیمی شهرهای کشور که در اغلب موارد هسته ی اولیه و اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند. این بافت ها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی شده اند. مسائل اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، فیزکی- کالبدی و زیست محیطی از اعم مشکلات این بافت ها است. از این رو، این پژوهش در قالب یک محله ی منتخب کلانشهر اهواز(محله ی نهضت آباد منطقه ی4 (فرآیند عملکرد بافت ناکارآمد شهری در چهارچوب رویکرد جامعه شناسی با نگاه ساماندهی و بازآفرینی شهری را براساس شاخص های اجتماعی مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری در این تحقیق با استفاده از فرمول کوکران360 نفر محاسبه گردید و پرسشنامه به صورت تصادفی ساده در بین ساکنان محله ی نهضت آباد توزیع شد. سپس برای تحلیل های آماری پرسشنامه ها از نرم افزار Spss و بر اساس آزمون T تک نمونه ای استفاده گردید. نتایج تحلیل نشان داد که مولفه ی توانمندسازی ساکنان و افزایش کیفیت زندگی آنها(عدم میزان رضایت از امنیت اجتماعی محله و عدم میزان رضایت از امکانات محله) به تشدید ناکارآمدی بافت افزوده و بی انگیزه شدن ساکنان را در احیاء آن سبب شده است.
سنجش کیفیت زندگی در قلمرو بافت ناکارآمد؛ ضرورت برنامه ریزی شهری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
213 - 232
حوزه های تخصصی:
بهبود کیفیت زندگی در یک مکان خاص یا برای اشخاص و گروه های خاص همواره کانون اصلی توجه برنامه ریزان بوده است. در واقع بهبود کیفیت زندگی در هر جامعه ای، یکی از مهم ترین اهداف سیاست های عمومی آن جامعه می باشد. امروزه با افزایش مهاجران به شهرهای بزرگ جهت دستیابی به شغل و وضعیت بهتر اقتصادی و به دلیل عدم توانایی اسکان در بخش های رسمی شهری به قسمت های حاشیه ای شهرها و سکونتگاه های غیررسمی متوسل می شوند. در این قسمت از شهرها زیرساخت های لازم شهری فراهم نبوده و ساکنان این مناطق از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نیستند این مشکل در کلان شهر تهران هم در محلات مختلف وجود دارد؛ بنابراین، ضروری است در این سکونتگاه ها میزان رضایت از کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، ضروری است در این سکونتگاه ها میزان رضایت از کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفته و مهم ترین عوامل نارضایتی شناسایی شده و برای برطرف کردن این موارد اقدام گردد. در این تحقیق با هدف سنجش کیفیت زندگی در قلمرو بافت ناکارآمد؛ با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS بهره برده شده است. در مجموع می توان این گونه نتیجه گیری کرد که به علت کم توجهی مسئولان شهرداری و مدیریت شهری این منطقه و عدم همکاری ساکنین بافت فرسوده محدوده مورد مطالعه و همچنین کم توجهی و رهاسازی زمین های بایر باعث رشد سکونتگاه های غیررسمی و بافت فرسوده و افزایش ساخت وسازهای غیرمجاز شده و در صورت عدم رسیدگی به موقع، در آینده نیز گسترش خواهد یافت و همین امر منجر به آسیب اجتماعی-فرهنگی و کاهش کیفیت زندگی در این محلات را رقم خواهد زد.
ظرفیت های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با رویکرد برنامه ریزی مشارکتی (موردمطالعه: شهرک شهید باهنر کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
225 - 197
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری یکی از تنگناها و مسائل پیچیده ناپایداری توسعه شهری هستند و برای ارتقای کیفیت زندگی، بازآفرینی این بافت ها ضرورت دارد؛ ازاین رو، رویکرد بازآفرینی شهری با بهره گیری از ادبیات برنامه ریزی مشارکتی در پی دستیابی به جوامع پایدار شهری است. تحقیق حاضر به شناسایی ظرفیت های مشارکت شهروندی برای برنامه ریزی مشارکتی در شهرک شهید باهنر واقع در منطقه 6 کلان شهر مشهد با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی می پردازد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بود و جامعه آماری پژوهش، 33.937 نفر شهروند ساکن در شهرک شهید باهنر بود. تعداد نمونه براساس فرمول کوکران 379 نمونه تعیین شد و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد، ظرفیت های مشارکت شهروندی در بافت ناکارآمد شهرک شهید باهنر شامل ابعاد نهادی، کالبدی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی است و ارتباط معناداری بین آن هاست. همچنین شدت رابطه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی از همه بیشتر و برابر با 752/0 است. با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای نیز ظرفیت مشارکت شهروندی در بازآفرینی بافت ناکارآمد شهرک شهید باهنر در ابعاد نهادی، کالبدی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی در وضعیت مطلوب قرار دارد. ازآنجاکه میانگین زیست محیطی برابر با 866/2 و از حد متوسط عدد 3 کمتر است، ظرفیت های مشارکت شهروندی در بازآفرینی بافت ناکارآمد شهرک شهید باهنر در بخش زیست محیطی در وضعیت پایین قرار دارد. با توجه به نتایج این پژوهش و مشخص شدن میزان ظرفیت مشارکت ساکنان شهرک شهید باهنر، شیوه اجرایی برنامه ریزی مشارکتی به منظور بازآفرینی مطلوب در بافت های ناکارآمد شهری، از طریق فعالیت های منسجم و برنامه ریزی شده دفاتر تسهیلگری محقق می شود.
سناریوهای توانمندسازی ساکنین فقیر بافت های ناکارآمد نفت شهر آبادان در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اصلی ترین چالش های پایدار در بافت های ناکارآمد شهری، فقر اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و کالبدی-فضایی بیشتر ساکنین این بافت ها است. به کارگیری استراتژی توانمندسازی در مواجهه با فقر شهری یکی از راهکارهای پیش روی بسیاری از شهرها است. فقر بافت های ناکارآمد منعکس کننده کاستی ها و نارسایی های سیاست های دولت و بازار رسمی است و از عوامل عمده ناهنجاری در مناسبات شهری محسوب می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است با شناسایی عوامل استراتژیک و کلیدی مؤثر، زمینه تهیه سناریوهای محتمل برای توانمندسازی فقر بافت های ناکارآمد نفت شهر آبادان در افق 1420 فراهم آورده شود. داده های این پژوهش با روش ترکیبی مصاحبه با نخبگان و روش دلفی به دست آمده و طی دو مرحله عوامل اصلی مشخص، پالایش یا ترکیب شده اند. درنهایت، 50 عامل و روند اصلی مشخص شد و از طریق پرسشنامه هایی، تأثیرات متقابل آن ها جمع آوری شد و با نرم افزار میک مک تحلیل شد. سرانجام 15 عامل به عنوان پیشران های استراتژیک و کلیدی شناسایی شد. در مرحله بعد با ادغام روش ماتریس اثرات متقابل و نرم افزار سناریو ویزارد به شناسایی سناریوهای پیش روی توانمندکردن ساکنین فقیر بافت های ناکارآمد نفت شهر آبادان پرداخته شد. پانزده سناریو از شدت بسیار زیاد در احتمال وقوع برخوردار بودند؛ به طوری که میزان امتیاز این 15 سناریو بین 17 تا 25 بود. پس از صحه گذاری و اعتبارسنجی توسط خبرگان، چهار سناریوی فاجعه، در آستانه فاجعه، ایستا و سناریوی طلایی به دست آمد. سپس وضعیت هرکدام از سناریوها با توجه به شاخص های استخراج شده با مدل گرافیکی توسط نرم افزار GIS ترسیم شد. نتایج نشان می دهد، در تمامی سناریوهای یادشده وضعیت دو شاخصه عمده فساد و قیمت مسکن در تمام سناریوها به سمت افزایش پیش خواهند رفت. به نظر می رسد، حتی خوش بینانه ترین تحلیل ها نیز گونه ای از مدیریت در حوزه سیاسی-اقتصادی فارغ از فساد را در نفت شهر آبادان پیش بینی نمی کنند.
شناسایی و به کارگیری عوامل اصلی مؤثر در محلات شهر هوشمند به منظور تجدید حیات شهری بافت های ناکارآمد شهری، مطالعه موردی: محله نظام آباد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
227 - 247
حوزه های تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری، چرخه تغییرات شرایط کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی شهری را در معرض فرسودگی قرار می دهد. تجدید حیات شهری رویکردی جامع و همه جانبه نگر در جهت رفع مشکلات بافت های ناکارآمد می باشد. در این پژوهش از رویکرد شهر هوشمند در جهت تحقق تجدید حیات شهری به کار گرفته شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با به کارگیری اصول محلات شهر هوشمند، روش های خلاق را برای ارتقا کیفیت زندگی ساکنان موجب شود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن ترکیبی می باشد. در بخش کیفی بامطالعه متون معتبر شاخص های مؤثر در زمینه محلات شهر هوشمند و تجدید حیات استخراج شد. در بخش کمی با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، عوامل اصلی تأثیرگذار در محلات شهر هوشمند، استخراج و در تحلیل رگرسیون میزان تأثیر عوامل محلات شهر هوشمند بر ابعاد تجدید به کار گرفته شد. در این پژوهش از ابزارهای تحقیقاتی چون پرسشنامه و مشاهده میدانی در محله نظام آباد استفاده شده است. جهت تحلیل داده های پرسشنامه از روش تحلیل عاملی اکتشافی و محاسبه رگرسیون مرحله به مرحله بین عوامل محلات شهر هوشمند و ابعاد رهیافت تجدید حیات شهری استفاده شده است. محله قدیمی نظام آباد به دلیل فرسودگی و نارسایی های کالبدی متعدد نیازمند سامان یابی می باشد. در این پژوهش محله نظام آباد به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. با به کارگیری اصول محلات شهر هوشمند در بعد اجتماعی با درصد واریانس 1/12 درصد، بعد اقتصادی با درصد واریانس 1/62 درصد و در بعد کالبدی- محیطی با درصد واریانس 8/19 درصد می توان باعث ارتقا تجدید حیات شهری در محله نظام آباد شد. این موضوع بیانگر آن است که بخش قابل توجهی از تغییرات بُعد اقتصادی تجدید حیات توسط عوامل محلات شهر هوشمند بیان می شود.
الگوی سیاست گذاری یکپارچه شهری و نقش آن در بازآفرینی بافت های ناکارآمد (مورد پژوهی: شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
397 - 410
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بازآفرینی شهری پایدار فرآیند توسعه ای همه جانبه در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی به منظور ارتقای کیفیت زندگی در محدوده ها و محله های هدف در پیوند با کل شهر است.
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی سیاست گذاری یکپارچه شهری و نقش آن در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر خرم آباد انجام شده است.
روش شناسی: این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی- پیمایشی تدوین شده است. جامعه آماری شامل کارشناسان شش دستگاه سیاست گذار در حیطه بازآفرینی در شهر خرم آباد(شهرداری، راه و شهرسازی، میراث فرهنگی، سازمان بهسازی و نوسازی، اداره کل اوقاف و اداره کل مدیریت بحران) و برخی اساتید دانشگاه و شهروندان ساکن در بافت ناکارآمد در شهر خرم آباد بود، که جمعاً 30نفر( از هر دستگاه سیاست گذار شهری 5 نفر) به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه محقق ساخته 24 سؤالی در طیف پنج گزینه ای لیکرت بود. پایایی داده ها، به وسیله روش آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت و با ضریب آلفای کرونباخ 843/0 پایایی آن نیز تأیید گردید. برای سنجش داده ها، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
قلمرو جغرافیایی: شهر خرم آباد مرکز استان لرستان.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل های حاصل از تحلیل ضریب مسیر نشان داد که در بین دستگاه های سیاست گذار شهری و اثر گذار بر بازآفرینی شهر خرم آباد، بیشترین اثرگذاری مربوط به اقدامات اداره راه و شهرسازی و کمترین میزان اثرگذاری ناشی از اقدامات صورت گرفته توسط اداره کل اوقاف و امور خیریه است به عبارت دیگر می توان بیان داشت که بعد از اداره راه و شهرسازی، سازمان بهسازی و نوسازی، شهرداری، میراث فرهنگی و گردشگری، اداره کل مدیریت بحران و اداره اوقاف و امور خیریه در مرتبه های بعدی اثرگذاری قرار دارند.
تحلیل و بررسی امنیت زندگی و بزهکاری در بافت های ناکارآمد شهری در شهر پارس آباد
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۰
516 - 541
حوزه های تخصصی:
با گسترش فیزیکی و اجتماعی شهرها و تبدیل شدن آن ها به مراکز ناهمگن جمعیتی و اجتماعی و فرهنگی، افزایش میزان ناهنجاری های شهری بویژه در نواحی مرکزی و همچنین افزایش ناهمگنی جمعیت و اجتماعی و فقر اقتصادی در زمینه بروز آسیب های شهری و رشد بی رویه و لجام گسیخته ناهنجاری ها را در شهرها فراهم آورده است. در این پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی امنیت زندگی و بزهکاری در بافت های ناکارآمد شهری در شهرپارس آباد است. این پژوهش ازنظر نوع کاربردی و ازنظر ماهیت انجام، توصیفی – تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای - میدانی و .برای تجزیه وتحلیل اطلاعات و داده های spss با ازمون تی تک نمونه ای و از روش های آماری استنباطی استفاده شده است. یافته تحقیق با استفاده از آزمون حاکی از آن است. که آزمون تی تک نمونه ای برابر 100/19- با درجه آزادی 399 و سطح معناداری و مقایسه سطح معناداری 05/0 پایین است.بنابراین می توان گفت جرم بر کل ابعاد امنیت زندگی شهر پارس آباد تاثیری بسیاری داشته است و بعث پایین امدن سطح کیفیت زندگی در کانون-ای جرم خیز شده است. در نهایت جهت کاهش امنیت کیفیت زندگی در این بخش راهکارهایی ارائه گردید.