مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
بافت ناکارآمد شهری
حوزه های تخصصی:
پدیده فرسودگی در بافت های شهری بر کالبد بافت و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی آن اثرگذار است. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر ناکارآمدی بافت های شهری بر میزان وقوع آسیب های اجتماعی در شهر مراغه است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی می باشد و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده اند. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردید که مقدار 0.716 بدست آمد. نمونه تحقیق 400 نفر از شهروندان شهر مراغه می باشند که به روش غیر احتمالی در دسترس نمونه گیری شده اند. در این پژوهش از آزمون های آنتروپی، ویکور، T-test، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردیده است. نتایج حاصل از شاخص ویکور نشان داد که نواحی 5 و 6 به عنوان نواحی کاملاً کارآمد، نواحی 7 و 4 به عنوان نواحی نسبتاً کارآمد و نواحی 1، 3 و 2 نیز به عنوان نواحی کاملاً ناکارآمد تعیین گردیده اند. همچنین سنجش وضعیت آسیب های اجتماعی در شهر مراغه نشان داد که ناحیه 1 دارای بیشترین میزان وقوع آسیب های اجتماعی در این شهر می باشد. پس از آن نیز به ترتیب نواحی 3، 2، 4، 7، 6 و 5 بیشترین میزان وقوع آسیب های اجتماعی را شاهد بوده اند. در پایان نیز نتایج آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی نشان داد که بین نارکارآمدی بافت های شهری و وقوع آسیب های اجتماعی در سطح شهرها ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
تبیین ارتباط رضایتمندی ساکنان با اقدامات نوسازی شهر تهران در فاصله سال های 1388-92 (محلات مقدم، هاشمی و تختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
61 - 76
حوزه های تخصصی:
نوسازی نواحی ناکارآمد شهری علاوه بر بهبود شرایط عینی محیط می بایست ارتقاء رضایتمندی ساکنان این نواحی را در نظر داشته باشد. هدف این مقاله تبیین ارتباط میان رضایتمندی سکونتی ساکنان محلات ناکارآمد شهر تهران با اقدامات نوسازی صورت گرفته است. مبتنی بر روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و K-Means محلات تختی، مقدّم و هاشمی به عنوان نمونه های مطالعاتی انتخاب شدند و مبتنی بر فرمول کوکران مجموعاً 325 پرسشنامه به روش سیستماتیک در محلات پر شدند. اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از روش های آماری تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل رگرسیونی بررسی و تحلیل شدند. مبتنی بر نتایج تحلیل عامل اکتشافی هفت عامل به عنوان عوامل معرف رضایتمندی سکونتی در محلات معرفی شدند. با توجه به فعالیتهای نوسازی صورت گرفته در محلات و نتایج تحلیل رگرسیونی، فعالیتهای اجتماعی، تجمیع و نوسازی و بهسازی محیطی با تأثیرگذاری بر عوامل رضایتمندی سکونتی بر رضایتمندی ساکنان در سطوح مختلف از ارتباط معنادار برخوردار بوده است.
بررسی نقش ظرفیت های مردمی و محلی در بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری (نمونه موردی: بافت فرسوده ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
131 - 154
حوزه های تخصصی:
توجه به بافت های فرسوده و قدیمی و رفع ناپایداری آن ها به موضوعی جدی و محوری تبدیل شده؛ به گونه ای که سازمان های ذی ربط را به تکاپوی سامان دهی و بازآفرینی بافت های یادشده سوق داده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر اساس طرح تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از نظر ماهیت، بر اساس روش های جدید برنامه ریزی مشارکتی، تحلیلی محسوب می شود که با استفاده ترکیبی از تحلیل های فضایی و ساختاری در پی ارائه یک مدل تجربی از نقش اجتماعات مردمی در فرایند بازآفرینی است. محدوده مطالعه کل بافت فرسوده ارومیه شامل بافت تاریخی، بافت میانی، و بافت فرسوده حاشیه ای را دربر می گیرد. با توجه به گستردگی حوزه مطالعه در هر بافت، محلات واجد الویت برای بازآفرینی با استفاده از تکنیک TOPSIS انتخاب می شوند. در محلات واجد الویت، ساکنان هر کاربری با به دست آوردن میزان سازگاری، وابستگی، و کارایی ملک خود تصمیم به بازآفرینی ملک دارای بدترین میزان کارایی با کسب مجوز از شهرداری می نمایند. پس از درگیرشدن مردم در فرایند بازآفرینی، سرانه کاربری های مورد نیاز در محلات واجد الویت به سرانه استاندارد نزدیک شده است. بنابراین، این مدل می تواند بازآفرینی کاربری اراضی را با درنظرگرفتن عاملان بازآفرینی محقق گرداند. بنابراین، پیش شرط همه برنامه های مشارکتی باور سیاست گذاران و مدیران شهری به تأثیر مشارکت شهروندان در حل مسائل و مشکلاتی است که بهبود کیفیت زندگی آن ها در گرو یافتن راه حل و چاره ای مناسب برای آن هاست.
تبیین عوامل شکل دهنده بافت های ناکارآمد شهری ( مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی شتابان شهرهای ایران بعد از دهه 40، زمینه ساز شکل گیری بافت های ناکارآمد در بطن شهر و تشکیل بافت های فرسوده شهری شد. این تحقیق باهدف تبیین عوامل شکل دهنده بافت های ناکارآمد شهری در شهر زنجان انجام شده است و به منظور جمع آوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است که به منظور بررسی رابطه، اثرات و استخراج عوامل کلیدی از نرم افزار MICMAC و جهت نمایش توزیع این عوامل در سطح نواحی از مدل لکه های داغ در محیط GIS استفاده شده است. جهت سطح بندی نواحی شهر زنجان ازلحاظ عوامل کلیدی نیز از مدل تصمیم گیری EDAS استفاده شده که به منظور تعیین وزن و اهمیت هر یک از عوامل در مدل ایداس از مدل ANP استفاده شده است و نتایج تحقیق نشان داد که در بین 31 شاخص موردبررسی 8 شاخص بیشترین اثرگذاری را به عنوان عوامل کلیدی در ناکارآمدی داشته اند و توزیع عوامل کلیدی ناکارآمدی بافت شهری در سطح نواحی شهر زنجان با استفاده از مدل لکه های داغ نشان داده است که بیشترین میزان ناکارآمدی به شکل خوشه هایی با لکه های داغ در پهنه مرکزی تا حدودی جنوب و جنوب غربی شهر زنجان قرارگرفته اند و درنهایت سطح بندی نواحی شهر زنجان ازلحاظ عوامل کلیدی نشان داد که بیشترین ناکارآمدی به ترتیب متعلق به نواحی 2-5 و 1-1 می باشد که در مرکز و جنوب شهر واقع شده اند و در مرتبه بعدی نواحی 1-2 و ناحیه 1-3 که در جنوب غربی شهر قرارگرفته اند. درواقع ناکارآمدی همه جانبه ای این نواحی را مورد تهدید قرار داده است در مقابل ناحیه 4-6 در شمال شرقی شهر و در مرتبه بعدی ناحیه 4-5 در جنوب و ناحیه 3-4 در شمال شهر کمترین ناکارآمدی را داشته اند.
تأثیرات انتقال سازمان های عمومی به نواحی فرسوده شهر به مثابه پروژه محرک توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای پروژه های محرک توسعه در راستای تسریع و تسهیل بازآفرینی بافت های نابسامان شهری صورت می پذیرد و با اتکا به مشارکت اجتماعی و استفاده از ظرفیت های محلی به ثمر می رسد. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات انتقال سازمان های عمومی به بافت فرسوده شهر تهران بوده است که به این منظور تلاش شد با بهره گیری از رویکرد ارزیابی تأثیرات و باهدف برآورد تأثیرات ناشی از این اقدام، با استفاده از روش های اسنادی و میدانی نخست به گردآوری داده ها و اطلاعات پرداخته و درنهایت با بهره گیری از فنون متفاوت همچون مطالعات تطبیقی، برآوردی از متغیرها و ذی نفعان این اقدام (انتقال سازمان های عمومی) ارائه گردد. برای تحقق این هدف علاوه بر مرور پژوهش های انجام شده، برخی از طرح های شهری داخلی و خارجی مرتبط نیز موردبررسی قرار گرفت. مدیران شهری، مسئولان مرتبط، نخبگان و فعالان محلی، بخشی از جامعه آماری این پژوهش بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری با این افراد گفتگو شد. درنهایت تأثیراتی در حوزه های مختلف اجتماعی (تغییر در متغیرهایی چون تراکم جمعیت، نظارت اجتماعی، امنیت، سبک زندگی، تعارضات اجتماعی، حضور زنان، مهاجرت، کیفیت زندگی و...)، کالبدی (زیرساخت ها، ترافیک، فرسودگی بافت، منظر شهری و...)، اقتصادی (بهای املاک، اشتغال زایی، کسب وکارهای محلی، سرمایه گذاری و...) و محیط زیستی بیان و تلاش شد در قالب نظامی از نهادها و سازمان هایی که باید در مدیریت پیامدها نقش ایفا نمایند ارائه گردد. در انتها نیز باهدف کاهش آثار منفی پیشنهادهایی ارائه گردید.
تحلیل بازآفرینی پایدار شهری در بهبود کیفیت زندگی مناطق فرسوده با رویکرد مشارکت مردمی ( مطالعه موردی: محله سرخور بندرگناوه )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۳
97 - 112
حوزه های تخصصی:
مناطق فرسوده شهری مشکلات فراوانی را برای شهرهای کهن تر که از نظر اقتصادی کم توان تر هستند، بوجود می آورد. تحلیل بازآفرینی پایدار شهری با رویکرد مشارکت مردمی یک رویکرد است که در بهبود کیفیت زندگی مناطق فرسوده و محلات شهری مؤثر استفاده می شود. در این رویکرد، مشارکت و همکاری از جمعیت محلی، مردم و سایر ذینفعان در فرآیند بازآفرینی شهری تأکید می شود. مطالعه موردی محله سرخور بندرگناوه، یک نمونه است که این رویکرد در آن به کار گرفته شده است.بازآفرینی پایدار شهری به معنای بازسازی و تجدیدساخت مناطق شهری فرسوده است و هدف آن بهبود کیفیت زندگی ساکنان و ایجاد محیطی پایدار و سالم است. این رویکرد در برخورد با چالش هایی مانند فرسایش زیرساخت ها، کاهش کیفیت زندگی، بحران مسکن و تغییرات شهری مؤثر است.استفاده از رویکرد مشارکت مردمی در تحلیل بازآفرینی پایدار شهری به افزایش نقش و مشارکت ساکنان و جامعه محلی در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی شهری می پردازد. این رویکرد به مردم امکان می دهد تا نیازها و اولویت های خود را درباره بازسازی مناطق فرسوده اعلام کنند و در مراحل تصمیم گیری و طراحی شهری شرکت کنند. از طریق مشارکت مردمی، ایده ها و نظرات متنوع به کار گرفته می شوند و بهبودی چشمگیر در نتایج و عملکرد پروژه های بازآفرینی شهری حاصل می شود. محله سرخور بندرگناوه به عنوان مطالعه موردی نشان دهنده این رویکرد است. در این محله، مردم و جامعه محلی در فرآیند بازسازی و توسعه مشارکت فعال داشته اند. آن ها نیازها و مسائل خود را مطرح کرده و در تصمیم گیری های مربوط به طراحی و برنامه ریزی منطقه سرخور شرکت کرده اند.
ارزیابی عوامل مؤثر در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (مطالعه موردی: شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
1 - 21
حوزه های تخصصی:
یکی از اقداماتی که می تواند در کاهش آسیب پذیری بافت های ناکارآمد شهری مؤثر باشد، توجه به عوامل مؤثر در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری است. این تحقیق باهدف ارزیابی عوامل مؤثر در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری، ضمن شناسایی عوامل مؤثر به اولویت بندی محلات شهر سقز برای مداخله با رویکرد بازآفرینی پرداخته است و به منظور جمع آوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است که به منظور بررسی رابطه، اثرات و استخراج عوامل کلیدی از نرم افزار MICMAC و جهت نمایش توزیع این عوامل در سطح محلات از مدل کریجینگ در محیط GIS استفاده شده است. جهت سطح بندی محلات شهر سقز ازلحاظ عوامل کلیدی نیز از مدل تصمیم گیری CoCoSo استفاده شده که به منظور تعیین وزن و اهمیت هر یک از عوامل در مدل کوکوسو از مدل FARE استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که در بین 31 شاخص موردبررسی 11 شاخص بیشترین اثرگذاری را به عنوان عوامل کلیدی در بازآفرینی بافت های ناکارآمد داشته اند و نتایج نشان می دهد که با توجه به عوامل کلیدی مؤثر در بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات شهر سقز ( مشارکت اجتماعی، حس تعلق مکانی، اشتغال و میزان درآمد، سرمایه گذاری در محله، مدیریت یکپارچه، نظارت بر ساخت و ساز و کنترل بناها، کیفیت ابنیه، عرض معابر، دسترسی به معابر اصلی و حمل ونقل، فاصله از کاربری های ناسازگار، دسترسی به خدمات بهداشتی –درمانی، آتش نشانی، پارک و ورزشی ) ، محلات 2، 8 و 22 به عنوان محلات قابل قبول و در مقابل محلات 6، 16، 17، 18 و 19 به عنوان محلات نامناسب و غیرقابل تحمل، با آسیب پذیری بالا محسوب می شوند؛ مهاجرت روستاییان به این محلات، ناپایداری ابنیه، تغییرات غیر منتظره مدیریت شهری، بی برنامگی، ناهماهنگی مدیریت شهری، موازی کاری دستگاه های مختلف و نبود تعامل میان شهروندان و مدیریت شهری از مهم ترین دلایل ناکارآمدی محلات مذکور می باشد که به منظور کاهش آسیب های بارز حاصل از بافت های ناکارآمد و تحقق بازآفرینی در سطح محلات شهر سقز توجه به عوامل کلیدی مؤثر در تحقق بازآفرینی ضروری است.