فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
جایگاه عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل، عاطفه و عمل سه عنصر اساسی تربیت اخلاقی هستند. دربارة تأثیر و برتری عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی، بحث های فراوانی شده است. این مقاله قصد ندارد به بررسی این نکته بپردازد که آیا بین این دو ثنویت است یا وحدت، چرا که امروزه دیگر از ثنویت هایی که شاید قرن ها به طول انجامیده است دیگر خبری نیست. آنچه که در این پژوهش مطرح می شود جایگاه و نقش عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی با توجه به زمان است. بررسی ها نشان می دهد که از منظر زمان عواطف در دوران اولیة کودکی عواطف زودتر از امور عقلانی و انتزاعی حضور و ظهور پیدا می کنند. بر این اساس تربیت اخلاقی باید از احساسات شروع شود و بهترین زمان دوران کودکی است، چون دنیای کودکی دنیای مملو از عواطف و احساسات است. از این رو تربیت اخلاقی صحیح، در گرو اهتمام و توجه به هر دو ب ُعد عقل و عاطفه با توجه به عنصر زمان است.
آسیب شناسی رفتار کارگزاران حکومتی از منظر اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اصلی ترین نگرانی در روابط شهروندی، تعدی و دست اندازی حاکم به حقوق شهروندی است. این نگرانی در مواردی آن قدر مهم جلوه گری می کند که گاه بستر برخورد خشن و سخت بین حاکم و شهروند را به وجود می آورد. اما آنچه ورای این درگیری باید مد نظر قرار گیرد، علل و عوامل چنین وضعیتی است.
مکتب حقوقی اسلام برای حاکمان و کارگزاران، آسیب های رفتاری متعددی را برشمرده است. این آسیب ها را می توان در دو بخش اخلاقی حاکمیتی و اخلاقی شخصیتی مورد بحث قرار داده و با اصلاح حوزه های آسیب پذیر با رویکرد تربیت دینی؛ هم امکان پیشگیری و هم امکان درمان را فراهم نمود. ویژگی منحصر به فرد مکتب حقوقی ـ سیاسی اسلام آن است که با توجه به اهداف استکمالی انسان و از جمله حاکم به آسیب های مذکور توجه نموده است. بر همین اساس، راهکارهای ارائه شده در این مکتب بیش از آنکه بیرونی و متکی به سازوکارهای نظارتی بیرونی و از بالا به پایین باشد بر سازوکارهای درونی و تکیه بر تقوا و درک این معنا که عالم محضر خداوند است بنا شده است.
مبانی اندیشه های تربیتی فارابی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فارابی در تبیین اندیشه های تربیتی خود با الهام از مبانی دین اسلام، انسان را موجودی از خدا و عائد به سوی خدا میداند. با توجه به آنکه وی معتقد است اخلاق تغییر پذیر و در نتیجه، امری اکتسابی است و از سویی، هیچ فضیلتی برای انسان فطری و طبیعی نیست، و در فطرت هیچ انسانی از ابتدای خلقتش کمال وجود ندارد، در نتیجه، همه افراد را برای رسیدن به سعادت و کمال نیازمند به تعلیم و تربیت به واسطه افعال ارادی میداند. وی تحصیل فضایل مختلف را از دو طریق «تعلیم» برای ایجاد فضایل نظری، و «تأدیب» برای ایجاد فضایل اخلاقی و عملی دانسته و طریق دستیابی به سعادت را شناخت سعادت و عوامل آن، خواست و اراده، و عمل معرفی میکند. اندیشه های تربیتی فارابی تحت تأثیر دیدگاه فلسفی وی بوده و تا حدی انتزاعی است، از این رو به نظر میرسد چنین دیدگاهی آرمان گرایانه و تا حدی دست نایافتنی باشد.
تبیین موضوع و تحلیل اخلاقی اتانازی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اتانازی یا پایان دادن آسان به زندگی بیماران در حال مرگ از بحث برانگیزترین موضوع های اخلاق پزشکی است. مطرح شدن این موضوع طی چند دهه اخیر ناشی از پیشرفت های پزشکی و تلاش هدفمند جنبش های اجتماعی مرتبط با آن است. اتانازی انواعی دارد که از حیث اخلاقی، حقوقی و قانونی از یکدیگر متفاوت اند. تمایز دو نوع عمده آن، یعنی اتانازی فعال و منفعل، این است که در نوع اول، بیمار لاعلاج و با رنج زیاد را بدون امید به بهبودی میکشیم، اما در دومی، میگذاریم که بمیرد. اغلب ادیان با اتانازی فعال مخالف اند، اما درباره برخی دیگر از انواع آن، موضع منعطف تری دارند. موافقان اتانازی بیش از همه بر مفهوم خودمختاری تکیه داشته، اما مخالفان، دامنه گسترده ای از استدلال های اخلاقی و دینی تا نگرانیهای کاربردی را مطرح میکنند.
نظریة اخلاق زیست محیطی اسلام با تأکید بر آرای استاد مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان افزون بر رابطة با خداوند، با خود و با انسان های دیگر، با محیط زیست1 نیز رابطه دارد، از این رو، مجموعه ای از احکام و دستورالعمل های اخلاقی دربارة رفتار او با محیط زیست وجود دارد که آن را «اخلاق محیط زیست»2 نام نهاده اند. در این نوشتار، تلاش شده تا پس از بیان نکات مقدماتی همانند تعریف محیط زیست، مشهورترین نظریات در باب اخلاق محیط زیست و تأثیر جهان بینی در اتخاذ این نظریات، به اهم مبانی اخلاق زیست محیطی اسلام با تأکید بر آرای استاد مصباح به اختصار اشاره نموده، برخی فضایل، احکام و مصادیق اخلاقی در این باب را بیان کنیم.
سکولاریسم، دین، اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توجه به معنای دقیق سکولاریسم و اخلاق و در نتیجه، نسبتی که سکولاریسم با عرصه های مختلف حیات بشری دارد، یکی از مسائل مهمی است که در این مقاله، بررسی شده است. این توجه نشان میدهد که سکولاریسم تنها به معنای جدایی دین از سیاست نبوده و هر حوزه ای که با اختیار انسان در ارتباط باشد، محل نفوذ سکولاریسم خواهد بود. به این ترتیب، اخلاق سکولار معنای عامی خواهد داشت که حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر، تعلیم و تربیت و غیره را دربر میگیرد. مسئلة دیگری که در این مقاله، بررسی شده، نسبتی است که بین اخلاق دینی و اخلاق سکولار برقرار است. برای نشان دادن این نسبت، کوشش شده است که ویژگیهای هر یک از آنها شناسایی و تا حد مقدور توضیح داده شود.
توصیف و تبیین الگوهای نظری تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه الگوی نظری تربیت اسلامی، روشی است که در طی آن نظریه پردازان تربیت اسلامی به شیوه ای سامان مند در باب تعلیم و تربیت دینی نظریه پردازی نموده اند. درواقع سامان مندی، حدّ ممیزة آن از سایر رویکردها و دیدگاه ها در خصوص تربیت اسلامی است. در این نگاه نظام تربیت اسلامی مجموعه ای از اجزا و روابط میان آنهاست که توسط ویژگی های معین به هم وابسته یا مرتبط می شوند. از این رو آنچه این پژوهش در پی آن است توصیف الگوهای نظری تربیت اسلامی است. بنابراین در پژوهش حاضر مسئله اصلی پژوهش، بررسی الگوهای نظری تربیت اسلامی ارائه شده توسط صاحب نظران است. به عبارت دقیق تر اینکه صاحب نظران تربیت اسلامی را به چه معنایی به کار برده اند؟ در ارائه الگوی تربیتی از چه منابعی بهره گرفته اند؟ در استفاده از منابع از چه روش هایی (توصیفی، توصیفی ‐ استنباطی و استنباطی) بهره گرفته اند؟ برای بررسی سؤالات بالا، پژوهشگران از روش تحلیل محتوا استفاده نموده ا ند. نتایج به دست آمده، پنج الگوی نظری در دیدگاه صاحب نظران تربیت اسلامی را نشا ن می دهد. رویکرد اول که بیشتر صاحب نظران تاریخی را دربر می گیرد مبتنی بر دیدگاه انسان شناسی است. رویکرد دوم، رویکرد نظام گرا به تربیت اسلامی است. رویکرد سوم، رویکرد مسئله محور، رویکرد چهارم، رویکرد تحلیل مفهومی و در پایان رویکرد پنجم، رویکرد تحلیل فلسفی است.
بررسی تحلیلی مفهوم تزکیه در آثار اخلاقی و فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی تحلیلی مفهوم تزکیه در آثار اخلاقی و فلسفی متفکران مسلمان است. پرسش اصلی تحقیق این است که تزکیه در آثار اخلاقی و فلسفی در چه مواردی و در هر یک از این موارد در چه معنایی به کار رفته و عناصر معنایی آن کدام است؟ این تحقیق مشخص کرد که اولاً این واژه پیش از ابن سینا در ادبیات فلسفی و اخلاقی کاربرد نداشته و در آثار ابن سینا و پس از وی تا قرن هفتم به عنوان یک واژة فرعی و از قرن هفتم به بعد به عنوان یک واژة کلیدی به کار رفته است. ثانیاً این واژه در چهار گفتمان محوری ‐ گفتمان معالجت، ریاضت، سعادت و گفتمان ترکیبی ‐ و در چهار معنا به کار رفته است: الف) تزکیه به معنای رفع رذایل و کسب فضایل اخلاقی؛ ب) رفع رذایل اخلاقی؛ ج) ریشه کن کردن حبّ دنیا از ساحت نفس و د) رفع رذایل اخلاقی و رذیلة حبّ دنیا. ثالثاً هستة اصلی معنایی تزکیه زدودن رذایل است و کسب فضایل لازمة آن و نه جزئی از معنای آن است. رفع رذایل و کسب فضایل دو روی یک سکه اند.
نقش مولفه های امر به معروف و نهی از منکر در بهبود سرمایه اجتماعی دانشجویان دختر (با تاکید بر شرایط آمران و ناهیان، شیوه ها و آثار آن)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن، اجتماع و خانواده مشارکت زن در اجتماع
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق عملی (اخلاق دستوری)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق معاشرت[اجتماعی]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و جامعه
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده جوانان
تکریم انسان از منظر اسلام و لیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکریم انسان به معنای توجه و تأکید بر حقوق انکارناپذیر مادی و معنوی انسان است. اسلام و لیبرالیسم، هر دو بر تکریم انسان تأکید دارند و مدعیاند انسان را گرامی و بزرگ میشمارند. حال با توجه به این ادعای مشترک، پرسش این است که آیا این دو مکتب در گرامیداشت مقام انسان، هم عقیده اند؟ و اگر پاسخ منفی است تفاوت تکریم انسان از منظر اسلام و لیبرالیسم در چیست؟
فرضیه مقاله این است: تکریم انسان از منظر اسلام با لیبرالیسم تفاوت ماهوی دارد.
با توجه به این فرضیه، ادعای اشتراک عقیده در این باره - به عنوان فرضیه رقیب- از نظر نویسنده، مردود است و ادعای یاد شده، تنها یک اشتراک لفظی است.
روش تحقیق در این مقاله تطبیقی است.
رویکردهای دسته بندی مسائل اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسائل اخلاقی با رویکردهای متفاوتی دسته بندی و تنظیم شده است: الف. رویکرد ارسطویی: از نگاه ارسطو اخلاق به معنای ملکات راسخه در نفس است که بر اثر تکرار عمل حاصل می شود. منشأ عمل قوای نفس است و قوای نفس به قوه ی شهویه، غضبیه و عاقله تقسیم می شود، که بر اساس آن چهار فضیلت و هشت رذیله به عنوان اصول اخلاق تعریف گشته، سایر مسائل اخلاق به عنوان فروع این اصول تنظیم شده است. ب. رویکرد دینی و قرآنی: به سبب برخی کاستی های موجود در رویکرد ارسطویی، برخی صاحب نظران مسائل اخلاق قرآنی را بر اساس تنوع متعلقات افعال اختیاری انسان (خدا، خویشتن و دیگران) به اخلاق الهی، فردی و اجتماعی تقسیم و تنظیم کرده اند. ج. رویکرد تاریخی و وقوع مسائل اخلاقی در زندگی بشر بر اساس نقل قرآن. د. رویکرد عرفانی و سیر و سلوکی
بررسی اصول اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق معاشرت[اجتماعی]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
اعتبارسنجی محرک های دنیوی در نظام اخلاقی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکاتب اخلاقی برای تشویق به زیست اخلاقی از محرک های مختلفی استفاده می کنند که برخی از آنها دنیوی و شماری اخروی است. با توجه به انگیزش قوی در محرک های دنیوی، بسیاری از مکاتب اخلاقی بشری به ویژه در اخلاق اجتماعی و حرفه ای، فراوان از این محرک ها استفاده می کنند. هرچند بیم آن می رود استفاده از این محرک ها اخلاق انسان را از هدف اصلی خود (قرب الی الله) خارج کند و به سوی دنیوی شدن سوق دهد.
براساس اعتبارسنجی محرک های دنیوی در نظام اخلاقی اسلام که مبتنی بر آموزه های قرآن و احادیث است، این محرک ها با بیانی که در مقاله ارائه خواهد شد دارای اعتبار مورد پسند شارع می باشند.
توکل، توسل و معجزه
چگونگی ارتباط میان بایدهای اخلاقی واست های علمی و فلسفی از دیدگاه اندیشمندان معاصر و علامه طباطبـایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اروپا، پیرامون گونه ارتباط میان علم و دین و به تبع آن چگونگی ارتباط علم با اخلاق و خاستگاه باید و نبایدهای اخلاقی گرایشی به وجود آمد که از هیوم فیلسوف اسکاتلندی آغاز شد. جدا انگاری حوزه های علم و اخلاق بسامد داعیه هایی بازنگرانه نسبت به رابطه خداوند با جهان است که گزاره های دینی و اخلاقی را برخاسته از احساسات درونی انسان به شمار می آورد و جدا افکنی آن از واقعیات عینی و خارجی را پی گیری می کند . از این نظرگاه عقل در کشف گزاره های اخلاقی ورود ندارد. زیرا منطقی نبوده و مسئول صحیح و غلط نیستند . هر چند این گرایش مورد پذیرش اندکی از اندیشمندان مسلمان نیز واقع شده است، اغلب نزدیک به اتفاق اندیشمندان مسلمان با این تفکر مخالفت ورزیده اند و در نادرستی آن به استدلال پرداخته اند . این گروه بر این باورند که هر چند اخلاق از علم و فلسفه زایش منطقی نمی یابد . اما اصولا ارائه یک گزاره اخلاقی بدون پشتوانه حقیقت عینی امکان پذیر نیست . از نظر اندیشمندان مسلمان میان بایدهای اخلاقی و هست های علمی و فلسفی ارتباط تقدمی و تاخری وجود دارد ؛ به این معنا که انسان پس از آگاهی نسبت به حقیقت علمی و نفس الامری به کمک عقل نظری، راه رسیدن به آن حقیقت عینی را در عالم واقع با استمداد از عقل عملی کشف می کند . آن گاه در قالب گزاره های توصیه ای و بایدهای اخلاقی بیان می کند .این گروه در حقیقت تولید ارزش از دانش را نه به معنای تولید منطقی که مبتنی بر دو گزاره ی یکی علمی و دیگری اخلاقی دانسته اند . از منظر آنها عقل عملی به عنوان یک ابزار پسینی از نیروی عقل نظری به عنوان ابزار پیشینی استمداد می جوید و به توصیه های اخلاقی دست می یابد و در قالب بایدها و نبایدها ارائه می دهد و این همان ارتباطی است که میان علم و فلسفه با اخلاق وجود دارد. چرا که عقل عملی بدون علم و اندیشه نمی تواند حکمی را اعتبار و صادرنماید. .
دیدگاه های شناختی تحولی در رشد اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد عمده رشد اجتماعی انسان، تحول اخلاقی است. این مقاله در صدد مرور نظریه های شناختیتحولی رشد اخلاقی، به عنوان تأثیرگذارترین بررسیهای روان شناختی در حوزه اخلاق است. این نظریه ها در چارچوب یکی از سنت های تحولی عمده حاکم بر روان شناسی نوین، یعنی سنت شناختی، قرار میگیرند. این سنت را با دیدگاه های پیاژه، کلبرگ و خرد نظریه های نئوکلبرگی میشناسند.
پیاژه معتقد است که این رشد، تابع رسش ذهنی و تحول روابط اجتماعی است. کلبرگ، وی با بسط مراحل رشد استدلال اخلاقی، برای هر مرحله، وضعیت ایده آلی در نظر میگیرد. وضعیت غایی رشد اخلاقی برای کلبرگ، حاکمیت اصول اخلاقی درونی جهان شمول است که به اعتقاد او بسیاری از افراد به این سطح از رشد نمیرسند. انتقادهایی که به دیدگاه کلبرگ وارد شده، راه را برای تداوم این سنت فراهم آورده است. گلیلگان با ارائه نقد جنسیتی به نظریه کلبرگ، غایت های اخلاقی حاکم بر نظریه وی را مردانه میداند. توریل با تمایز بین تحول اخلاقی، و تحول سایر ابعاد شناخت اجتماعی، مثل برداشت از عرف، راه را برای تدقیق بیشتر مسیرهای تحولی فراهم آورده است.