فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
33 - 58
حوزههای تخصصی:
محیط زندگی بشر که روابط انسانی در آن شکل می گیرد، از عوامل تأثیرگذاری است که به لحاظ برخورداری از ویژگی های خاص در نحوه زندگی بشر از اهمیت به سزایی برخوردار است و می توان گفت که مدیریت محیط، مؤثرترین روش برای رسیدن به موفقیت سازمانی است. لذا در ادامه به بیان الگویی سه مرحله ای برای مدیریت محیط به نحو مطلوب و راهکارهای اجرایی می پردازیم که برخاسته از آموزه های قرآنی می باشد؛ چرا که به اعتقاد ما، قرآن برنامه ای کامل برای زندگی بشر است و اهمیت والایی در تبیین این عامل موفقیت دارد. این الگو شامل سه مرحله انتخاب محیط، اصلاح و مراقبت از محیط و گسترش محیط می باشد. در مرحله اول، مدیر سعی می کند اجزای محیط را به بهترین نحو چینش نماید تا محیطی سالم ایجاد گردد. حال اگر این کار به درستی انجام نشد، مدیر تلاش خود را بر اصلاح آن متمرکز می کند و پس از آن به دنبال حفظ محیط سالم خود می باشد و در پایان پس از ثبات محیط، مدیر یک گام فراتر برمی دارد و سعی می کند تا محیط مناسب خود را گسترش دهد تا دیگر سازمان ها نیز در این فضای مناسب ادامه مسیر دهند.
حسن عدل؛ آموزه یی عقلی یا عُقلایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبیح است» قواعد و گزاره هایی پرکاربرد در دانشهای مختلفند. متکلمان ایندو گزاره را عقلی، ضروریِ اولی، بدیهی، قطعی و بینیاز از استدلال میدانند اما برخی فیلسوفان با انکار بداهت و قطعیت، آنها را مشهوراتی صرف انگاشته اند که ورای تطابق آراء عُقلا، واقعیت دیگری ندارند. در مورد این دو گزاره یقینی انگاری بمعنای اعتقاد به صلاحیت استفاده از آنها در برهان و تولید نتایج علمی است و مشهورانگاری به کارکرد جدلی آنها اشاره دارد. برخی معتقدند مشهورانگاری در تفسیر اینگونه قضایا، به فروریختن پشتوانه گزاره های اخلاقی می انجامد. مسئله اینجاست که چرا در مورد ایندو گزاره بظاهر بدیهی، چنین اختلاف نظر زیادی ایجاد شده است؟ یافته های این پژوهش که بشیوه توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، نشان میدهد که راه حل را باید در تفکیک میان «حُسن عقلی» و «حُسن عقلایی» جُست. دو قضیه مذکور، هرگاه بعنوان قضایای عقلیِ شخصی لحاظ شوند، تصدیقاتی ظنی و تکوینی هستند اما در مقام گزاره های عُقلاییِ اجتماعی، بدیهی و البته اعتباریند که برخلاف نظر مشهور منطقدانان، باید در زمره یقینیات (نه مشهورات) قرار گیرند. علاوه بر این، تعابیری نظیر «لا عمده لها الا الشهره» که توسط برخی صاحبنظران حکمت و منطق در مورد ایندو گزاره بکار رفته، بمعنای انکار واقعیت آنها نیست بلکه بمفهوم انکار بداهت و ضرورتشان در تحلیلهای عقلی میباشد و بهمین دلیل خللی در پشتوانه بودن آنها برای قضایای اخلاقی ایجاد نمیکند.
نقد دیدگاه نورمن گیسلر در باب سوء تعبیر آیات احتجاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۲۵۰-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
آیات احتجاج و استدلال با مدّعیان بنوّت الوهی و توحید تثلیثی در نگاه منتقدان اسلام با چالشی معرفتی روبرو است، از نظر آنان شورانگیزی ایمان قدّیسان به تثلیث چنان گنجینه ای است که کلید فهم آن حتّی از دسترس کتاب آسمانی قرآن نیز به دور مانده است. نورمن گیسلر نویسنده کتاب «پاسخ به اسلام، هلال در پرتو صلیب» با استناد به برخی آیات پیرامون نفی بنوّت الوهی و توحید تثلیثی، قرآن را متّهم به بدفهمی نموده است. برخی مفسّران و مترجمان نیز بدون توجّه به مقام تخاطب و ظرافت لغوی با وی هم نظر شده اند. یوسف علی و رادول از حلقه مترجمان و فخررازی از حلقه مفسّران از این دسته اند. در این مقاله دیدگاه گیسلر نقل و تحلیل شده است و با بررسی لغوی، تفسیری، شواهد قرآنی و نیز بررسی منابع مورد استناد وی به نقد دیدگاه وی پرداخته شده است و نتیجه آن رفع اتّهام بدفهمی قرآن کریم نسبت به بنوّت الوهی و توحید تثلیثی است.
نقد دیدگاه سها در کتاب نقد قرآن درباره مفهوم شناسی آزادی عقیده در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده کتاب نقد قرآن با پیش فرض همسان انگاری قرآن کریم با متون بشری ، خطا و ضعف در آیات الهی را خوانش نمود و در ادامه دلیل این ضعف را در بشری بودن آن دانست. وی با این نگره، آزادی باور را در متن وحیانی انکار کرد. به نظر می رسد نویسند این متن، بدون در نظرگرفتن ناهمسانی گفتمان های لیبرال و اسلام در برداشت مفهوم آزادی باور و مؤلفه های زبانی و فرازبانی درگستره سیاق و قرینه های همبسته به متن و زمینه، روح کلی آیات، فضای گفتمانی و شرایط زیسته در عصر نزول، نبود این مفهوم را درمتن وحیانی را برداشت کرد. این پژوهه با شیوه توصیفی و تحلیلی با تکیه بر اسناد کتابخانه ای و رهیافت انتقادی در پی پاسخ به چیستی مفهوم آزادی باور در قرآن کریم و نبود آن در برداشت نویسنده کتاب نقدقرآن است. براین اساس دراین جستار تلاش شد، ناهمسانی سنخ آزادی باور در جهان امروزین و چگونگی کاربست و حد مطلوب این مفهوم در گفتمان قرآن بیان شود و با بهره بردن از مؤلفه های زبانی و فرا زبانی درگستره فهم متن وحیانی برداشت نویسنده کتاب نقدقرآن را ناقص و ناموجه نماید.
گونه شناسی تحلیلی انتقادی دیدگاه ها در تفسیر فقره «کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُم» (انعام/ 108) و بررسی مراد از آن در پرتو نظریه اعتباریات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند متعال که خیر و کمال محض است و بندگان را به اطاعت خود فراخوانده و از معصیت بازداشته در فقره «کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ» از آیه ۱۰۸ سوره انعام، تزیین اعمال همه امت ها (اعم از مؤمن، کافر و مشرک) را به خود نسبت داده است، اینکه این تزیین به چه معناست و از چه روی به خداوند نسبت داده شده چالشی است که مفسران در تفسیر این فقره با آن مواجه بوده اند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته دیدگاه های مفسران در تفسیر این فقره را به پنج گونه تقسیم کرده که به نظر می رسد چهار گونه اول یعنی دیدگاه های «ظاهرگرا» «تأویل گرا» «تخصیص گرا» و «فردگرا» قابل پذیرش نبوده و هر کدام به دلایلی رد می شوند؛ در این میان تنها دیدگاهی که آن را ناظر به «ارزش های اجتماعی» امت ها می داند، قابل پذیرش است. ارزش های اجتماعی از نوع اعتباریات اجتماعی متغیر به شمار می روند، بنابراین ممکن است در هر جامعه ای نسبت به جامعه دیگر متفاوت باشند، اما چون خداوند بشر را به گونه ای خلق کرده که وقتی جامعه انسانی تشکیل می شود ارزش هایی در آن اعتبار می شوند، خداوند این ارزش ها را به خود نسبت داده است. ولی این به معنای منتسب ساختن گمراهی و شرک (و به طور کلی ضدّ ارزش ها) به خداوند نیست، زیرا ارزش قلمداد شدن این موارد حاصل ادراک حقیقی نادرست است که به خود انسان ها منتسب است، آنچه به خداوند انتساب می یابد ادراکات اعتباری است که بر آن ادراک حقیقی نادرست مترتب شده است.
دوری بودن یا نبودن تعریف ماهیت و حقیقت زمان در اندیشۀ ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا درباره ماهیت زمان دو تعریف ارائه کرده که خواجه نصیر معتقد است مشتمل بر دور هستند. تعریف نخست در کتاب اشارات آمده و زمان بمعنای تقدّم و تأخّر غیرمجامع در نظر گرفته شده است. برخی از حکما همانند آقاحسین خوانساری معتقدند دوری بودن تعریف ابن سینا از ماهیت زمان در این کتاب، اشکالی بدنبال ندارد زیرا تصور زمان امری بدیهی است و وجود دور در تعریف امر بدیهی، ایرادی ندارد. تعریف دیگر وی در بخش طبیعیات کتاب شفا ارائه شده است. در این کتاب، ماهیت زمان بمعنای عدد حرکت، آنگاه که به اجزاء متقدم و متأخر تقسیم شود، دانسته شده است. این تعریف شیخ الرئیس بگونه یی است که زمان علاوه بر آنکه شامل کمّ متصل میشود ( یعنی مقدار حرکت) است، کمّ منفصل را نیز در بر میگیرد (یعنی زمان عدد حرکت خواهد بود). هدف نوشتار حاضر ارائه تصویری روشن از تعریف ماهیت زمان در دیدگاه ابن سینا بر اساس دو کتاب اشارات و طبیعیات شفا میباشد. نگارنده پس از جستجو در آثار ابن سینا با روش تحلیلی تطبیقی، به این نتیجه رسیده که برداشت خواجه نصیر از تعریف ابن سینا در مورد ماهیت زمان در کتاب شفا، دچار دور نبوده بلکه او درصدد ارائه تحلیلی دیگر از حقیقت زمان میباشد.
واژه ی «مجنون» در میزان نقد، واکاوی مجدد و تحلیل آراء اخیر
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
155 - 188
حوزههای تخصصی:
برخی اخیراً ادعا نموده اند که واژه ی «مجنون» در قرآن براساس نظریه معنی، با «کاهن»، «ساحر»، «معلم» و«شاعر» هم نشین شده و از آن جا که این واژه ها نزد عرب جاهلی دارای بار مثبت معنایی هستند، لذا «مجنون» به معنای «دیوانه» صحیح نیست که بار معنایی منفی دارد. «جن زده» ترجمه صحیح «مجنون» است که ارتباط با جن را به ذهن متبادر می کند. هدف این پژوهش، یافتن مقصود و بار معنایی واژه ی «مجنون» در کاربردهای قرآنی است که با روش تحلیلی - توصیفی و با یافتن نمونه های قرآنی، به این پرسش، پاسخ مناسب یافته شده است. دست آورد این پژوهش این است که واژه ی «مجنون»، همیشه با واژه های فوق هم نشین نشده؛ بلکه با هرکدامشان یک یا دو مرتبه و یا به صورت انفرادی، به کار رفته است. همچنین اگر مُلَقَّب کردن به کاهن، مُعَلَّم و شاعر در جاهلیت، نشانه رفعت باشد، مُلَقَّب بودن به کذّاب از هم نشین های مجنون، چنین نیست و مفسران، مجنون را به فرد دارای جنون، تفسیر کرده اند که بار معنایی مثبتی ندارد. در چهار مورد نیز، پیامبر (ص)توسط کفار، با «بِهِ جِنَّه» توصیف شده که مفسران آن را به معنی«دیوانگی» گرفته اند. خدا نیز در چهار آیه با تعبیر «ما بِصاحِبِکُم مِن جِنَّه» این صفت را از حضرت نفی کرده است.
بررسی تطبیقی رابطه توحید و خواندن غیر خدا از دیدگاه رشید رضا و علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
عبودیت خدا فلسفه اصلی زندگی بشر بوده و دعوت به توحید و عبادت خدای یکتا که از نیازهای غریزی و فطری انسان است، همواره سر لوحه رسالت تمام پیامبران و منادیان الهی بوده است و همه مذاهب و فرق اسلامی در این که عبادت مخصوص خداوند است، اتقاق نظر دارند؛ لیکن رفتار توسّل گونه برخی مسلمانان، همانند شیعیان که پیامبراکرمJ و یا اولیای الهی را می خوانند و در برابر قبور آنان اظهار تذلل و خضوع می کنند، مورد نقد جدی محمّد رشیدرضا در تفسیر المنار قرار گرفته است؛ درحالی که عموم مسلمانان همواره در طول تاریخ، نه تنها در اعتقاد که در سلوک رفتاری خود، بدان عمل کرده اند؛ مسأله اصلی این است که آیا چنانکه رشیدرضا می گوید، دعا و درخواست از غیر خدا و امامان معصومA، با توحید منافات دارد و عملی شرک آمیز است؟ این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکردی تحلیلی و تطبیقیِ دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا، با هدف دست یابی به دیدگاه صحیح از منظر قرآن و رفع اتهام از شیعیان در عبادت اولیاء و شرک در توحید عبادی، انجام گرفت که با بررسی مفاهیم اساسی به ویژه مفهوم عبادت، دعا در کتب لغت و کاربردهای قرآنی آن معلوم شدکه مصادیقی از دعا و درخواست از غیر خدا، که مورد نقد رشید رضا بوده است، نه تنها شرک نبوده که در راستای توحید و عبادت خدا می باشد.
روش های استدلال امیرالمؤمنین علی (ع) بر خلافت بلافصل خویش بر پایه شرح نهج البلاغه آیت الله مکارم شیرازی
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
57 - 74
حوزههای تخصصی:
مسئله خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی (ع) از جمله مسائل کلامی مناقشه انگیز بین اهل سنّت و اهل تشیع بوده و هست. بررسی منطقی و منصفانه جهت حل مسئله می تواند راه صواب را فراروی جویندگان حقیقت قرار دهد. هدف این نوشتار، بازشناسی و تبیین روش های امیرالمؤمنین (ع) بر امامت و خلافت بلافصل خویش بر پایه شرح نهج البلاغه آیت الله مکارم شیرازی است. پرسش اصلی تحقیق آن است که امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه، با عنایت به شرح آیت ا.. مکارم شیرازی، با چه روش هایی و چگونه به دفاع از امامت و خلافت بلافصل خویش استدلال فرمود؟ این مقاله به روش بررسی متون و تحلیل محتوا تهیه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که امیرالمؤمنین علی (ع) هم با روش ارائه استدلال منطقی از نوع شکل دوم و هم از روش معرفی صریح خود به عنوان امام، اثبات کردند که تنها او شایسته امامت و خلافت بلافصل پیامبر اعظم (ص) بوده اند.
Scientific Explanation of Hail Based on the Verse 43 of Surah al-Nūr from the Noble Qurʼan
حوزههای تخصصی:
Hail is an atmospheric rainfall with a complex mechanism. The Greeks were among the pioneers of knowledge in ancient times and they termed “hail” as “frozen rain” (Anaximander) and “instant freezing of water and moisture” (Aristotle, n.d.). These two meanings are inconsistent with current scientific facts. The Noble Qurʼan is the most authentic text to encourage Muslim believers to think about creation and strengthen their faith in the eternal power of the Creator. For instance, the mechanism of hail falling has been expressed in the verse (Q.24:43) with specific and gradual indications. In this research, first, by library method, different explanations of this verse were obtained from valid interpretive sources and then, the scientific findings of meteorologists and climatologists on hail were extracted from reference scientific texts on atmospheric sciences. In the third stage and based on comparative method, the scientific rules were placed next to interpretations to test the novelty and degree of the allusions of this verse. We found that the stages of hail falling included:“invisible water vapor rises from the sea,” “water vapor ascends into the atmosphere,” “reaching the condensation stage,” “cloud formation,” “convergence of ascending currents,” “formation of cumulonimbus cloud,” “growth of hailstones during successive ascents and descents by adsorption and freezing of ice needles,” and finally “their fall down over ground” respectively. Meanwhile, the steps in the Noble Qurʼan are mentioned in verse (Q.24:43) in the following order:“clouds movement slowly,” “clouds convergence,” “clouds accumulation,” “the formation of mountain-like clouds,” and “hail falling from the clouds.” The results also showed that likening cumulonimbus cloud in the verse (Q.24:43) to “mountain” have four respects that were beyond the comprehension of the people at the time of the revelation of the Qurʼan. Nowadays, these features are known to stationary and satellite meteorological instruments. These four characteristics are “cloud layer temperature,” “their constituent phase,” “troughs and ridges inside the cloud” and “cloud height up to the tropopause.” Based on these four characteristics, the Noble Qurʼan considered the cloud of cumulonimbus as similar as “mountains.” Meteorologists divide any cumulonimbus cloud into three floors, including cold at the bottom, super-cold at the top and intermediate in the middle. We find these three floors in the same way in the high mountains. These floors are the current rivers (liquid phase), snow and ice reserves (solid phase) and in the middle region a combination of two liquid and solid phases, namely water and ice. Images from the cumulonimbus from above the atmosphere show dark and deep valleys and light and raised ridges. The fourth feature is to be said, none of the surface phenomena are as high as the mountains. Finally, meteorological findings show that it is the only cumulonimbus that rises from the ground to a height of 12,000 meters and more.
نقش بلوغ اجتماعی در زمینه سازی پیشاظهور از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
161 - 182
حوزههای تخصصی:
نقش بی بدیل بلوغ اجتماعی که از مبدأ ربوبى و منشأ واحد و روابط میراثى شروع شده و با رشد مسئولیت های فکرى و اخلاقى و همدلی در ایفای به عهد و وحدت هدف و صفات و قوانین ناشى از آن در مسیر تعالی سعادت و کمال، مى تواند با قابلیت استحقاق به سوی حیات طیبه تداوم و استمرار یابد. ظهور دادگر جهانی، مهم ترین رخداد آخرالزمان براى رهایی انسان ها از بیدادگری است که با یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشاظهور یعنی بلوغ اجتماعی، پیوند یافته و تا حد قابل توجهی متأثر از رابطه علّی و معلولی است. بنابراین بررسی آن در زمینه سازی ظهور منجى موعود ضرورت می یابد. در این پژوهش ارزیابی یکی از مؤلفه های مهم بلوغ اجتماعی پیشاظهور از دیدگاه قرآن کریم و روایات با نگرش معرفت شناختی و به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، موردتوجه قرارگرفته است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که بین مؤلفه ایجابی بلوغ اجتماعی و وقوع ظهور منجى رابطه همبستگی دوسویه و معناداری وجود دارد. بدین سان که رشد یافتگی در آراستن به مؤلفه ایجابی بلوغ اجتماعی بطور فزاینده ای موجبات تعجیل فرج را فراهم خواهد ساخت.
بررسی مسئولیت ها و نقش ملائکه در قرآن کریم از منظر آیت الله جوادی آملی با تأکید بر تفسیر تسنیم
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
29 - 47
حوزههای تخصصی:
مدبّر حقیقی جهان، فقط خداوند بزرگ است و هیچ موجودی بدونِ امر و فرمان خدا عمل نمی کند. این در حالیست که در آیات متعدد قرآن کریم، از وظایف و نقش ملائکه در تدبیر امور انسان سخن گفته است. هدف این مقاله بررسی نقش ملائکه در تدبیر عالم از منظر آیت الله جوادی آملی است. پرسش اصلی این پژوهش این است که حقیقت وجودی ملائکه چیست و چه نقشی در تدبیر امور انسان دارد؟
روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش با تکیه بر آرای علامه جوادی آملی، در صدد این است که از حقیقت وجودی ملائکه و چگونگی نقش آفرینی آن ها در تدبیر امور انسان از منظر قرآن کریم، تصویر روشنی ارائه دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ملائکه موجودات مجرد و معصوم و مکلّف به تکالیف الهی اند. هم چنین آن ها حاملان عرش و تسبیح کنندگان پیرامون عرش الاهی هستند که خداوند وظایف و مسؤلیت هایی را برای آن ها در دنیا و آخرت قرار داده است. از جمله این مسئولیت ها عبارتند از ابلاغ وحی، ثبت و ضبط اعمال انسان، امداد غیبی، تدبیر امور بندگان، بشارت دادن فرشتگان بر انسان محتضر، قبض روح، شفاعت کردن ملائکه در عالم آخرت و تحیّت و سلام فرشتگان بر مؤمنان.
تحلیل مفهوم شناسی همدلی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
81 - 109
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، نگاهی متفاوت به مفهوم همدلی به عنوان یکی از مهارت های زندگی دارد و مسیر رشد و تحول همدلی را مورد بررسی قرار داده است که این مسیر می تواند به کمال همدلی یعنی ایثار ختم شود. برای رسیدن به این هدف، دیدگاه قرآن کریم و نظرات دانشمندان علوم قرآنی و روان شناسی درباره همدلی جمع آوری گردید و با استفاده از روش تحلیل مفهومی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که همدلی، با مفاهیم مواسات، جود و سخا، انفاق، احسان و ایثار در متون اسلامی ارتباط معنایی دارد. یکی از مهم ترین مفاهیم مرتبط با همدلی، ایثار است که نقطه اوج همدلی می باشد. ایثار واژه ای ارزشمند است که از همدلی سرچشمه می گیرد. برای حرکت از رفتارهای همدلانه به سمت ایثار، تربیت اسلامی، پیرایش از غفلت، آسیب های نفس و زشتی های اخلاقی، تقویت نرم دلی، به چالش کشیدن انگاره های منفی درباره ایثار، آموزش مهارت ها و صفات اخلاقیِ مرتبط با ایثار، الگوسازی، درک حقیقت پروردگار و تقویت ارتباط با خداوند پیشنهاد می گردد.
بازپژوهی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی با تأکید بر دیدگاه ویلیام تسدال
حوزههای تخصصی:
در سده های اخیر مستشرقان و محققان غیرمسلمان به صورت آکادمیک به موضوع «منابع و مصادر قرآن» توجه کرده اند. پیشینه موجود از این بحث به سده 19 میلادی برمی گردد و از آن پس تاکنون طیف گسترده ای از دیدگاه ها مطرح شده است. صاحبان این بحث به طرح شبهاتی در منابع و مصادر قرآن پرداخته و با فرضیه ها و شبهات گوناگون چنین القا می کنند که پیامبر اکرمﷺ بخش قابل توجهی از قرآن را از منابع مختلفی چون تورات، انجیل، آیین صابئان، آموزه های زرتشتی و فرهنگ و آداب و اشعار جامعه جاهلی برگرفته است. یکی از خاورشناسان به نام ویلیام تسدال (Tisdall William) با تمسک به وجود مشابهت های میان قرآن کریم و آموزه های زرتشتی، نظریه اقتباس قرآن از آموزه های زرتشتی را برگزیده است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی را نقد و بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد در نوشته های برخی از مستشرقان، دشمنی با اسلام و توجه نکردن به اصول پژوهش در رویکرد قرآن پژوهی دیده می شود؛ ازاین رو می توان گفت هدف واقعی همه مستشرقان از این گونه پژوهش ها شناخت اسلام و قرآن نیست.
بررسی سبک شناسی بلاغی و نحوی سوره ی مبارکه ی نوح
حوزههای تخصصی:
ظرافت های بلاغی و نحوی در آیات قرآن کریم، از جمله جنبه های اعجاز این کتاب، از دیر باز مورد توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. یکی از مباحث بلاغی قرآن کریم، سبک شناسی است که در ضمن آن با بهره گیری از دستاوردهای علم بلاغت و نحو، به بررسی جلوه های سبکی موجود در قرآن کریم می پردازد. پژوهشِ پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس معیارهای سبک شناسی، به بررسی زیبایی های سبکی سوره ی نوح در دو سطح بلاغی (سنتی و جدید) و نحوی پرداخته است و می کوشد تا نشان دهد که چه ظرافت هایی در سوره نوح از قبیل تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه و نیز هنجارگریزی های نحوی که از ویژگی های برجسته سبکی موجود در این سوره است به کار رفته است؛ لذا با کاربست این ویژگی ها به تناسب مفاهیم و مضامین موجود در سوره به ظرافت های بلاغی و وجهیت نحوی عبارات آیات پی برده که این نشان از سبک منحصر به فرد این سوره مبارکه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در این سوره به بلیغ ترین شیوه و به اقتضای حال مخاطب انواع هنجارگریزی های نحوی و بلاغی (بلاغت سنتی و جدید) به کار گرفته شده است، و از لحاظ ساختارهای نحوی بنا بر حال و مقام جملات کوتاه و بلند متناسبی به کار گرفته شده است و نیز به دلیل نظم خاصی که در این سوره حاکم است جملات از لحاظ نحوی دارای پیوستار می باشند.
تحلیل و بررسی شیوه های تعزیر در قرآن و سیر تاریخی تاثیر پذیری فقه امامیه از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال دوم تابستان ۱۴۰۱شماره ۴ (پیاپی ۸)
104-125
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم ضمن بیان برخی قصص و طرح برخی مباحث، شیوه هایی را برای تعزیر مجرمان بیان کرده است که در فقه شیعه به ندرت از آن استفاده شده است. کیفیت انعکاس این موضوع در قرآن و اینکه آیا در کتاب آسمانی به این موضوع پرداخته شده یا نه و اینکه آیات الاحکام تعزیری تا چه میزان بر فتاوای فقهی تاثیر گذاشته، از جمله موضوعات مهم و قابل پژوهش است. مشتقات «تعزیر» در سه آیه قرآن به معنای «تعظیم و نصرت» بکار رفته است، اما تعزیر در معنای مشهور خود یعنی «تادیب و ضرب» استعمال نشده و به همین خاطر بسیاری از فقها در بحث تعزیرات به آیات قرآن استناده نکرده اند؛ حال آنکه مفهوم و محتوای شماری از آیات قرآن گویای آن است که انجام برخی اعمال و رفتارها چه در شرایع قبلی و چه در اسلام دارای مجازات و تعزیر بوده قرآن به بیان آن پرداخته و احکامی چون «نفی بلد»، «افشای نام»، «تحت فشار روحی قرار دادن» و « منزوی کردن» در مورد مجرمان صادر شده است. در این تحقیق ضمن بیان این آیات و تفسیر و تحلیل آن، به بیان سیر تاریخی انعکاس این احکام در منابع فقهی شیعه پرداخته می شود.
تحلیل سوره فیل بر اساس اندیشه ساختارگرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر خلاف تصور عده ای که کشف معانی موجود در یک متن را وابسته به بررسی لایه های بیرونی آن می دانند گروه دیگر با اعتقاد به وجود انسجام و پیوند تنگاتنگ میان لفظ و معنا، قسمت عمده بازتولید این معانی را در درون خود ساختار قلمداد می کنند. این شیوه که با نام تحلیل ساختارگرایانه شناخته می شود قابل تطبیق بر سوره های قرآن نیز است. در این جستار تلاش شده است با در پیش گرفتن روش توصیفی –تحلیلی به تحلیل سوره فل بر اساس اندیشه ساختارگایان پرداخته شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که غرض خداوند در سوره فیل، تنها از مجرای الفاظ و واژگان منتقل نمی شود بلکه شیوه ارتباط واژگان در یک نگاه بوطیقایی خود القاء کننده اهداف خاص است. اجزای تشکیل دهنده این سوره در سطوح مختلف نشانه ها اعم از صامت ها و مصوت ها، واژگان و ترکیبات با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند و همگی در قالب یک مجموعه به هم پیوسته یک هدف کلی را دنیال می کنند و آن ترسیم عاقبت دو گروه حق و باطل از مجرای قدرت نمایی های دو گروه و اثبات قدرت برای یکی و نفی از دیگری است.
مقایسه تحلیلی نحوه انعکاس صلح حدیبیه در قرآن کریم و منابع تاریخی (مغازی واقدی، سیره ابن هشام، طبقات ابن سعد و تاریخ طبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صلح حدیبیه یکی از نقاط عطف تاریخ صدر اسلام می باشد. این واقعه که از نشانه های صلح طلبی اسلام به شمار می رود، بیانگر است که اسلام دستیابی به هدف از راه مصالحه را به طریق جنگ ترجیح می دهد و از طرفی بیانگر تدبیر و اشراف سیاسی رسول الله (ص) در مواجهه با دشمنان اسلام به ویژه مشرکان بوده است. انعقاد این صلح به منزله ی اعلان رسمی برتری مسلمین و به رسمیّت شناخته شدن آنها از سوی کفّار قریش بود. انتشارخبر این صلحنامه منجر به گسترش روز افزون اسلام در شبه جزیره عربستان گردید. صلح حدیبیه و رخدادهای پیرامون آن هم در قرآن کریم و هم درمنابع تاریخی منعکس شده اند. هدف این پژوهش که با رویکرد مقایسه ای – تحلیلی و با استناد به آیات قران کریم، تفاسیر و منابع منتخب تاریخی تدوین شده است، تبیین وجوه تشابه و تفاوت گزارش های قرآن کریم و منابع منتخب تاریخی در رابطه با این صلحنامه است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که در بیان حادثه صلح حدیبیه قرآن کریم و منابع منتخب از نظر پردازشی و نگرشی چه تفاوت ها و تشابهاتی دارند. فرضیه مظرح در این پژوهش بر این مبنا است که با توجه به فلسفه نزول قرآن کریم که همان هدایت بشر است، به نظر می رسد با وجود برخی اخبار مشابه، گزارش قرآن درباره ی این واقعه از نظر نگرشی و پردازشی معطوف به اهداف هدایتی است و با منابع تاریخی منتخب که گزارش های آنها ماهیت تاریخی دارد، متفاوت است.
نقد مبانی ماهیت وحی نبوی قرآنی در اندیشه نصر حامد ابوزید با تأکید بر المیزان
حوزههای تخصصی:
وحی موضوعی کلامی، تفسیری و فلسفی است و یکی از بنیادی ترین معارف دینی به حساب می آید ، پژوهش حاضر با روشی تحلیلی و انتقادی به نقد مبانی شناخت ماهیت وحی از دیدگاه نصرحامدابوزید به عنوان نماینده جریان روشنفکری می پردازد. مهمترین مبانی ابوزید درباره ماهیت وحی قرآنی،نبوی دانستن الفاظ قرآن کریم، تاریخمند دانستن وحی قرآنی و تجربه دینی انگاری آن است، مبنای نبوی دانستن الفاظ قرآن به استناد آیات، دلائل عقلی، اختلاف قرائات و ناسخ و منسوخ، مبنای تاریخمند دانستن وحی قرآنی به استناد تلازم حدوث قرآن و تلازم نزول تدریجی آن با تاریخمندی وحی و مبنای تجربه دینی دانستن وحی قرآنی به استناد شواهدی تاریخی شکل گرفته که جملگی آنها براساس ادله عقلی و قرآنی مبتنی بر مبانی و آراء اندیشمندان قرآنی، نقد و ماهیت الهی الفاظ و معانی وحی قرآنی، محصور نبودن آن در زمان و مکان عصر نزول وعدم دخالت بشر در فرایند وحی اثبات می گردد. تحدی قرآن و اعجاز در فصاحت و بلاغت، اُمی بودن پیامبر و آیاتی که نزول قرآن را با زبان عربی از جانب خداوند می داند وحیانی بودن الفاظ قرآن را ثابت می کند.
قدرت «تکیه» هجایی در تغییر معانی واژگانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
193 - 216
حوزههای تخصصی:
تحلیل زبانِ گفتاری قرآن کریم، معانی متفاوتی از زبان نوشتاری را نشان می دهد. در این میان، تأثیرگذاری «تکیه» (فشار صوتی هجایی مقابل هجای دیگر)، به عنوان یک عنصر تمایزدهنده معنایی، گاهی نقش مهمی در استنباط مفاهیمِ درست یا نادرست قرآنی ایفا می کند. قدرت تکیه در سطح هجایی درون واژگانی صرف نظر از اینکه در چه مرتبه ای از قوت و ضعف قرار دارد، موضوع اصلی این پژوهش است که واژه های قرآنی را مستقل از عناصر دیگر آوایی، چون درنگ و آهنگ به نمایش می گذارد. فرض بر این است که نقش ممیزی تکیه در سطح واژگان قرآنی و نه در سطح جمله موارد مختلفی هرچند اندک ولی قابل توجه را نشان می دهد. به همین منظور با توجه به ظرفیت این پژوهش، نمونه های مختلفی از این نقش ها انتخاب شد تا کارکرد تطبیقی آن در دگرگونی معانی واژگانی روشن شود که مهم ترین آن ها عبارت اند از: نقش ممیزی برخی از انواع فعل مانند مؤنث و مذکر، مفرد و مثنی، ثلاثی مضاعف و ثلاثی مزید؛ نقش ممیزی برخی از انواع اسم مانند ثلاثی مزید و ثلاثی مجرد، مفرد و مثنی و جمع؛ نقش ممیزی بین انواع حروف معنا و حروف مبنا مانند ممیزی بین «واو» حرف معنا و «واو» حرف مبنا، ممیزی بین «فاء» حرف معنا و «فاء» حرف مبنا، ممیزی بین «أو» حرف معنا و «أو» حرف مبنا؛ مواردی از ممیزی بین منادی و ضمیر متصل، و موارد مشابهی که به شیوه توصیفی، تطبیقی به تحلیل گذاشته شده است، به گونه ای که برای مخاطب، ارزش واجی تکیه به خوبی روشن می شود، هرچند که درصد ارزش واجی تکیه نسبت به ارزش غیر واجی تکیه در زبان عربی به مراتب کمتر است.