فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۴ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
77 - 93
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عملکرد نظام در رابطه با جوانان پس از پیروزی انقلاب می باشد. به منظور دستیابی به هدف مقاله فوق از روش های توصیفی _ تحلیلی با تکیه بر گفتمان انقلاب و همچنین نظریه تغییرات نسلی اینگلهارت استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بسیاری از پژوهش های کشور در تلاش هستند تا از روش و نظریه اینگلهارت که 80 کشور جهان را مورد بررسی قرار داده است، تغییرات نسلی جامعه ما را موردواکاوی قرار دهند. اما گفتمان انقلاب با این روش ناهمخوانی بنیادین دارد. نتایج این مقاله به این نکته رسیده است که گفتمان انقلاب از ابتدا بر ارزش های فطری و غیرمادی در کنار مادیات تأکید داشته است. تجربه های مبارزه با رژیم پهلوی، جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران و دستاوردهای کلان و خرد در عرصه های گوناگون با حضور حداکثری جوانان بوده که قابل توضیح با نظریه اینگلهارت نیست.
روش مندی جریان شناسی انحراف در عرصه مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
116 - 136
حوزههای تخصصی:
روش مندی جریان شناسی جریان های انحرافی مهدویت، درباره روش جریان شناسی، در مقام ارائه مدل و الگو بحث کرده است. یکی از واقعیت های عینی جامعه، وجود جریان های انحرافی در عرصه مهدویت است که باید مورد مطالعه قرار گیرند. این نوشتار با هدف ارائه روش بمثابه الگوی مطالعاتی، جریان شناس را در جریان یابی و جریان شناسی یاری می کند. طبق این مدل؛ جریان شناس با لایه های پنهان علت ها و روند معلول ها آشنا شده و ارزیابی دقیقی از جریان خواهد داشت. الگوی ارائه شده در این پژوهش؛ با استفاده از روش تحلیل لایه ای علت ها و با بهره از روش تحلیل تأثیر روند در آینده پژوهشی است. این روش به جریان شناس توان آن را می دهد که از زوایای مختلف به طراحی سؤال بپردازد و پس از پاسخ یابی برای سؤالات، ارزیابی نهایی را انجام دهد. ارکان اصلی در روش مندی جریان شناسی عبارتند از: جریان یابی، ارزیابی جهت کلی جریان، علت یابی با سه رویکرد: علل پیدایش، گسترش و گرایش، روند پژوهی با دو مرحله تحلیل روند جریان و تحلیل تاثیر بر روند.
ارزیابی اخلاقی جهانگیری مهدی (ع) از منظر اخلاقیات جنگ در نظامات اخلاق اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
138 - 158
حوزههای تخصصی:
اخلاق جنگ یکی از عرصه های با ارزش در حوزه اخلاقیات کاربردی است. در ادبیات دینی همواره صلح و آرامش ستوده شده ولی آن جا که از جنگ گریزی نباشد باید باز به نظامات اخلاق دینی ملتزم بود و ارزش های خاصی را در بحبوحه جنگ رعایت کرد. مهدویت از باورهای اصیل شیعی است و روایات آن به جهت مسامحه هایی که در نقل و پذیرش روایت مهدوی صورت گرفته محتاج پالایش جدی است. چگونگی آغاز حرکت امام مهدی؟ع؟ و روند سیطره او بر زمین و بسط عدل و داد از مهم ترین بخش های معارف مهدوی است که به جهت تکیه منابع روایی بر مصادر مجعول و ضعیف نیازمند توجهی مضاعف است. این دسته از روایات از فضایی در جهانگیری امام خبر می دهد که در بسیاری از موارد نه فقط قابلیت دفاع عقلانی و اخلاقی ندارد بلکه با باورها و مبانی عام دینی نیز سازگار نیست. این نوشته بر آن است تا به ارزیابی این آموزه ها پرداخته و صحت و سقم آن را معلوم کند. این مقاله در ارزیابی این آموزه ها ابتدا تلاش کرده تا مواضع تنافی این آموزه ها با عقلانیت و با باورهای دینی را مشخص کرده و سپس با رجوع به منابع و ارزیابی مستندات، تکلیف این ناسازگاری ها را معلوم نماید. آورده این تحقیق کوتاه را می توان در نشان دادن ارزشمندی و اخلاقی بودن جهاد امام و یارانش ایجاد عدالت جهانی است. همچنین عقلانیت در دعوت مهدوی و ابتناء آن بر مبانی عام باورهای دینی همگی از دیگر آورده های این تحقیق بوده است؛ دعوتی که تکیه آن بر روشنگری و رعایت حق انتخاب انسان ها در کنار تلاش برای برپا خواستن مردم و تحقق بخشیدن به عدل و داد است.
سنجش خداناباوری عاطفی ناشی از مسئلل اختفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های الهیاتی مؤمنان در همه ادیان توجه خداوند به نیایش های آن هاست. در متون مقدس، خداوند حاضر و تأثیرگذار در نظام هستی و دوست دار مخلوقاتش معرفی شده است. اما قابل رؤیت بصری برای انسان ها نیست. این امر باعث شده برای برخی از باورمندان به وجود خداوند و نیز بسیاری از ناباوران به وجود خداوند این تلقی ایجاد شود که خداوند یا اساساً وجود ندارد یا به هر دلیل از انسان ها مخفی است. اختفای الهی چونان چالشی جدّی پیامدهای معرفت شناختی و روان شناختی متعددی به همراه داشته است. در جستار حاضر تلاش می شود به پیامدهای روان شناختی این موضوع توجه شود و برای تردیدهای روانی و عاطفی ناشی از باور به اختفای الهی برون رفت هایی بر اساس مباحث مطرح در روان شناسی و روان شناسی دین ارائه شود. احساس دور بودن خداوند از انسان، احساس محبوبِ خداوند نبودن، احساس اینکه ممکن است خداوند به وعده هایی که در کتب مقدس به انسان ها داده عمل نکند، و احساس اینکه خداوند اساساً نجوای انسان ها را نمی شنود و نمی خواهد خیرخواه انسان باشد از جمله تردیدهای عاطفی ناشی از باور به وجود خداوند می تواند باشد. اما این تردیدها غالباً ناشی از باورهای نادرستی است که انسان درباره خداوند و نحوه ارتباط او با انسان در ذهن خود ترسیم می کند. با داشتن تحلیلی درست از این سوءباورها و جایگزین کردن آن ها با باورهای درست درباره خداوند، می توان بر تردیدهای عاطفی ناشی از اختفای الهی فائق آمد.
بررسی دیدگاه آلیستر مک گراث در باب الهیات طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات طبیعی در برابر الهیات وحیانی به معنای تأمل عقلانی در وجود و ماهیت خداوند است که از دیرباز با براهین اثبات وجود خدا گره خورده است. آلیستر مک گراث، الهی دان مسیحی، الهیات طبیعی را مورد نقد قرار داده و با ارائه خوانشی جدید آن را در رابطه تعاملی علم و الهیات به کار می گیرد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات طبیعی مورد نظر مک گراث چه ویژگی هایی دارد و چه نقدهایی بر آن وارد است؟ مک گراث الهیات طبیعی را معلول عواملِ غیرمسیحی چون نقد کتاب مقدس، ظهور جهان بینی مکانیستی و غیره می داند که کتاب مقدس نیز آن را تأیید نکرده و استفاده از آن باعث تخریب وحی و دیگر باورهای مسیحی می شود. وی سپس الهیات طبیعی را در چارچوب باورهای مسیحی به ویژه «نظریه خلقت» بازسازی می کند و چون این الهیات پیش فرض های دینی را با خود دارد، اثبات وجود خدا با آن دوری بوده و صرفاً می تواند به پرسش های مرزی علم پاسخ دهد. مک گراث در نقد الهیات طبیعیِ روشنگری آن را با خداباوری طبیعی خلط کرده است و گاه به اشتباه بسیاری چالش هایی را که در دوره روشنگری برای الهیات به وجود آمده ناشی از به کارگیری الهیات طبیعی می داند. او به سبب برداشت نادقیق، وجود هر گونه سابقه به کارگیری الهیات طبیعی را در تاریخ مسیحیت انکار می کند. به علاوه، مسیری که او در تعریف طبیعت پیش گرفته سر از نسبیت گرایی درمی آورد. و از سوی دیگر، تلاش او برای بازسازی الهیات طبیعی بی فایده به نظر می رسد، زیرا تمام کارکردهایی که او از این الهیات انتظار دارد در تعریفی که او از طبیعت ارائه داده وجود دارد.
ترجمه ای گزینشی از تفسیری پژوهشی (سیری در تفسیر ابتکاری مجد البیان و نقدی بر ترجمۀ فارسی آن)
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
123 - 146
حوزههای تخصصی:
مجد البیان فی تفسیر القرآن اثری عمیق به قلم علامه محمّدحسین نجفی اصفهانی است. این تفسیر که به زبان عربی نگاشته شده، به دلیل وفات زودهنگام مؤلّف آن، تنها شامل شرح آیات سوره حمد و بیست و دو آیه اوّل سوره بقره است. البتّه مؤلّف پیش از ورود به تفسیر آیات، تمهیدات دوازده گانه ای را با الهام از دیباچه تفسیر صافی بیان داشته است. در این تمهیدات، بیانات علمی، تحقیقات حکمی، نکات عرفانی، آرای خلاف مشهور و ایده های ابتکاری ویژه-ای ملاحظه می شود؛ امّا متأسّفانه در دو نهاد علمی حوزه و دانشگاه، توجّه چندانی به این تفسیر شریف نشده است. نیز علاوه بر عدم دسترسی آسان به متن اصلی، ترجمه ای گزینشی از این تفسیر در دهه 90 به چاپ رسیده است. از قضا این حذفیات ناظر به برخی تحقیقات و آرای خاصّی است که جهات تمایز تفسیر مجد البیان از آثار معاصران را شامل می شود. از آنجا که عملکرد مترجم فارسی زبان این تفسیر که هیچ توضیحی نیز درباره رفتار غیر علمی خود بیان نداشته اهمّیت آن را نزد مخاطبان بی اطّلاع از متن اصلی بسی زائل می کند؛ نوشتار پیش رو ضمن معرّفی اجمالی این اثر قرآنی و مصنّف فقید آن، می کوشد تا ابتدا برخی نکات معرفتی و تحقیقی موجود در این تفسیر، همچون ثقل اکبر بودن اهل بیت، ارتباط آیات قرآنی با صاحبان ولایت مطلقه و دیدگاه مؤلّف در مسأله تحریف قرآن را برجسته نماید و در پی آن به بررسی حذفیات این تفسیر در برگردان فارسی و گمانه زنی درباره علت این رویکرد نامناسب و غیر علمی بپردازد.
بازخوانی روایتی منسوب به امام رضا (ع) در نفی رؤیت پذیری خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
7 - 30
حوزههای تخصصی:
در مسئله امکان رؤیت پذیری خداوند در برخی کتب روایی معتبر امامیه، روایتی به امام رضا (ع) منسوب است که بر اساس آن، اجتماع رؤیت خداوند با ایمان به او در دنیا و آخرت، امری ممتنع تلقی شده است. اندیشمندان شیعی این روایت را از روایات صعب و غامض برشمرده و در تبیین معنای آن کوشیده اند؛ اما اشکالاتی که متوجه تبیین های ایشان می شود، غیرقابل قبول بودن آن ها را آشکار می سازد. در این میان، هرچند می توان با توجه به مبانی فکری متکلمان روزگار امام رضا (ع) راه حل بدیعی را بر اساس تقابل «تکلیف به ایمان» و «وقوع معرفت ضروری» مطرح کرد و اجتماع ناپذیری «رؤیت خداوند» با «ایمان به او» را مربوط به تقابل یاد شده دانست، اما این راه حل نیز خالی از اشکال نیست؛ از این رو، همان طور که عده ای بیان کرده اند، باید صدور این روایت را حداقل به شکلی که در منابع روایی آمده است، نفی کرد؛ به خصوص آنکه محتوای آن با برخی آیات قرآن و نیز بعضی روایت ها در تعارض است.
رهبری در انقلاب اسلامی و انقلاب روسیه (بررسی مقایسه ای)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
87 - 104
حوزههای تخصصی:
انقلاب تحولی پیچیده و عمیق است که در آن قدرت از طریق غیرمسالمت آمیز تغییر می کند. در هر انقلاب سه رکن اصلی وجود دارد که از طریق هم افزایی نقش خود را ایفا می کنند. این سه رکن عبارتند از ایدئولوژی، رهبری و مردم. یکی از مسائل مهم هر انقلاب، نقش و گستره رهبری آن است. نویسنده در این مقاله با استفاده از روش سنجشی _ مقایسه ای درصدد بررسی نقش و به ویژه گستره رهبری در انقلاب اسلامی ایران و انقلاب فوریه 1917 روسیه است. در حالی که در انقلاب اسلامی ایران رهبری امام خمینی؟ره؟ فراگیر و دربرگیرنده جلوه های مختلف فکری، بسیج گر و مدیر بود، در انقلاب فوریه1917 روسیه، این گستردگی و فراگیری رهبری در هر سه مرحله نهضت، انقلاب و نظام سازی وجود نداشت و رهبری در این انقلاب به مرحله بعد از پیروزی انقلاب محدود می شد. روش پژوهش مقایسه ای _ سنجشی است. در این روش نویسنده افزون بر همگونی ها و اشتراکات، درصدد بررسی ناهمگونی ها و افتراقات در خصوص انقلاب و رهبری در دو کشورایران و روسیه است. یافته پژوهش عبارت از این است در حالی که در انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب هر سه جلوه رهبری فکری، بسیج گر و سیاست گذاری انقلاب اسلامی را به صورت تام عهده دار بود، در انقلاب فوریه 1917روسیه افزون بر تعدد رهبران، تجمیع جلوه های رهبری وجود نداشت.
نقش اندیشه های دریدا و تأثیر آن در رهیافت الهیاتی کاپوتو؛ بررسی تحلیلی و انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
234 - 215
حوزههای تخصصی:
جان دی. کاپوتو، یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان دین قاره ای معاصر است. وی پس از طرح «اندیشه مرگ خدا» و افول دین در دوره مدرن، امکانِ «بازگشت دین» را از رهگذر فلسفه ساخت شکنانه و به شیوه ای پسامتافیزیکی، در دوران پست مدرن بررسی می کند. جالب آنکه موضوع بازگشت دین، امروزه حتی با استقبال برخی متفکران سکولار نیز مواجه شده است. کاپوتو در نیل به هدف خویش از اندیشه های فلسفی دریدا بسیار بهره می برد. تحقیق پیش رو با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی، به مؤلفه های محوری اندیشه های دریدا که تأثیری عمیق بر رهیافت الهیاتی کاپوتو بر جای گذاشته اند همچون «ساختارشکنی»، «نفی متافیزیک حضور»، «رویداد» و «دین بدون دین» می پردازد. درنهایت، بررسی انتقادی فلسفه ساخت شکنانه و الهیات مبتنی بر آن، نشان می دهد که این نگرش با چالش های متعددی؛ از جمله «نسبی گرایی»، «مفسرمحوری افراطی»، «ایمان گرایی» و «ناواقع گرایی دینی» مواجه است.
بررسی نسبت تنوع موضوعیِ احادیث منقول از امام رضا(ع) در باب امامت با فضای تاریخی هم عصر ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
133 - 164
حوزههای تخصصی:
تعداد قابل توجهی از احادیث امام رضا(ع) به مبحث امامت اختصاص دارد. از این رو، مطالعه این احادیث از زاویه های مختلف حائز اهمیت فراوان است. این مقاله می کوشد با استفاده از روش تاریخی، ضمن شناخت مؤلفه های امامت در نگاه امام(ع)، پیوند آن ها را با فضای تاریخیِ معاصر ایشان دریابد. بر این اساس، پرسش این پژوهش آن است که چه نوع ارتباط معناداری میان فضای تاریخی هم عصر امام علی بن موسی(ع) با تنوع موضوعیِ احادیث امامت منقول از ایشان وجود دارد؟
بر پایه فضای سیاسی و فرهنگی انتهای سده دوم و ابتدای سده سوم هجری مشخص شد که در این دوره، همچنان مسئله رهبری و امامت جامعه اسلامی چالش برانگیزترین مشکل فرق و مذاهب اسلامی بوده است. از این رو، احادیث فراوان امام رضا(ع) درباره مسئله امامت در ارتباط مستقیم با بحران ها و چالش های زمانه ایشان چون خلافت و امامت انتخابی، عقیده جایز بودن خلافت مفضول با وجود افضل، تفضیل خلفا، فرقه های درون شیعی و غلات است.
از مهم ترین اقدامات امام(ع) برای پاسخ به این شبهات و هجمه ها، تثبیت حقانیت امامت اهل بیت(ع) به واسطه تمرکز بر مؤلفه های نص امامت و جایگاه الهی ائمه(ع)، فضایل و افضلیت امام علی(ع)، علم و عصمت، حجت الهی و مفترض الطاعه بودن امام بوده است. هر کدام از این مؤلفه ها به روشنی نظرات حضرت علی بن موسی(ع) درخصوص تفاوت ها، نقاط ضعف و اشتباه دیدگاه های فِرق معاصر ایشان را بازتاب می دهد.
نظام تعلیم و تربیت حکمت بنیاد در مسیر تربیت انسان تراز مهدویت در هندسه نظم نوین جهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
39 - 74
حوزههای تخصصی:
نظم موجود جهانی، ریشه در تحولات مهم ترین پیشران آن؛ علم و فناوری دارد که با غایت تبدیل انسان به «خدا _ انسان»، پویایی مدنظر خود را سامان دهی می کند و انسان آرمانی غربی را به واقعیت می رساند. نظام تعلیم و تربیت فعلی حاکم، با تربیت انسان سلطه پذیر، شأن عبودیت انسان را به خودبسندگی وهمی فرو می کاهد که سرانجام آن، ناکجاآبادی ازهم گسیخته و سرسام آور است. انسان آرمانی ازمنظر دین مبین اسلام، حاصل نظام تزکیه، تعلیم و تربیت متناسب، «انسان حکیم» در تراز مهدویت است و در آخرین خطبه ماندگار نهج البلاغه شریف از امام علی؟ع؟ با تبیین امام زمان؟عج؟، ظهور بنیادین یافته است. در تحقق انسان و گروه های انسانی حکیم از نگاه تحلیل کلان، مؤلفه های سه گانه«فرد _ جمع، ظاهر _ باطن و نظر _ عمل» با تأکید بر یکپارچگی«نظر _ عمل» و راهبری متناسب به اتحاد و قوام می رسد. از منظر ترکیبی، منطق ربوبیت به عنوان منطق وصل، در برابر منطق فصل نظام سلطه جهانی، خود را در شبکه کانون ها متجلی می کند. این منطق جدید، با مراتب نفس، مراتب خلیفگی، مراتب اراده و مراتب ربوبیت، به سوی بساطت میل می کند و عبودیت حق را برای انسان به کمال می رساند. منظومگی ربوبیت تبیین شده، با یکپارچگی خانه، مدرسه، مسجد(مراکز حکمت بنیان) و دانشگاه(شبکه مراکز حکمت بنیان) معین می شود که در کانون آن، دانشگاه حکمت بنیان قرار دارد که غایت آن، منظومه حکمت بنیاد و انسان تراز مهدویت در نظم نوین جهانی است. در این مقاله با رویکردی بنیادین و روشی تحلیلی _ اجتهادی، نظام تعلیم و تربیت حکمت بنیاد را در مسیر تربیت انسان تراز مهدویت در هندسه نظم نوین جهانی معرفی می کند.
واکاوی راهبردهای نمادین سازی سرمایه ها در حوزه هویت شهری با تکیه بر روایاتی درباره امام رضا (ع) و بر بنیاد دیدگاه پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
7 - 32
حوزههای تخصصی:
فضای شهر به وسیله فرایندهای اجتماعی، اقتصادی و طبیعی در حال تغییر و نوزایی است. در این راستا، پاسداشت سرمایه های فرهنگی در یک شهر، یکی از چالش های بنیادین جهان معاصر است؛ هویت مردم، بر سرمایه های فرهنگی برجای مانده از گذشته، استوار است و یافتن راهی میانه برای توسعه پایدار شهرها، همراه با حفظ شاخصه های هویتی، دغدغه همیشگی پژوهشگران این حوزه بوده است. از جمله سرمایه های اجتماعی و فرهنگی ایران، شخصیتِ امام رضا (ع) است که سفر ایشان به ایران، بزرگ ترین رویداد مذهبی تاریخ ایران بوده و گنجینه ای از روایت ها را در اختیار ایرانیان قرار داده است؛ روایت هایی که هر کدام، ضمن آنکه به مثابه سرمایه فرهنگی می توانند مورد توجّه قرار گیرند، قابلیت تبدیل به سرمایه نمادین و ایجاد ارزش افزوده را نیز دارند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای در پی بیان این موضوع است که چگونه می توان با بهره گیری از این سرمایه های فرهنگی به آفرینش سرمایه نمادین در فضاهای شهری و روستایی پرداخت و هویت شهری را بر این خاستگاه عظیم اجتماعی و فرهنگی استوار کرد. برساختن هویت تاب آور و توسعه پایدار شهرها با تکیه بر ظرفیت سرمایه های نمادین شده از روایت ها پیرامون امام رضا (ع) امکان پذیر است؛ بخش عمده این توسعه پایدار، می تواند متکی بر گردشگری مذهبی باشد.
بررسی تطبیقی کسب های ممنوعه به دلیل عدم تعادل بین ثمن و مثمن از منظر قرآن و عهد عتیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
25 - 48
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد مقایسه ی دو کتاب قرآن و عهد عتیق در موضوع «کسب های ممنوعه به دلیل عدم تعادل بین ثمن و مثمن» به روش تحلیلی توصیفی است. در قرآن و عهد عتیق احکام بسیاری برای مکاسب آمده است. این تحقیق ضمن بیان احکام کسب های ممنوعه در آیات قرآن کریم و عهد عتیق، به مقایسه ی تطبیقی میان احکام این دو کتاب پرداخته است. نحوه ی بیان احکام کسب های ممنوعه در قرآن و عهد عتیق، مباحثی که در هر دو کتاب بر آن تأکید شده و موضوعاتی که اصلاً از آن صحبت نشده، ازجمله مواردی است که سعی شده است در این پژوهش بدان پرداخته شود. به عنوان مثال هریک از دو کتاب شامل اشتراکاتی در رشوه و کم فروشی (یکی از اصول اساسی در هر دو کتاب، دعوت به عدالت و رعایت انصاف است و رشوه به صورت مستقیم و کم فروشی به صورت غیرمستقیم در هر دو نهی شده)، افتراقاتی در ربا (در عهد عتیق معامله ی ربوی با بیگانگان مانعی ندارد؛ اما در قرآن این طور نیست) و اختصاصاتی در احکام قمار هستند. قمار از مواردی است که در کتاب مقدس نیامده و تنها در سنت یهود بدان پرداخته شده است.
تبیین مبانی، شیوه ها و سبک بیان احتجاجات معصومان (ع) در زمینه لزوم تبعیت از حجت الهی (با محوریت احتجاجات رضوی در کتاب الحجه اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
95 - 124
حوزههای تخصصی:
سیره و عملکرد حضرات معصومان، خاصه، امام علی بن موسی الرضا(ع)در الگوسازی گفتاری و رفتاری شیعیان نقش اساسی دارد. بررسی محتوای احتجاجات معصومان تأثیر بسزایی در رشد عقل، آگاهی و تحکیم اعتقاد مردم مسلمان دارد. این امر می تواند زمینه ساز جذب انسان ها اعم از مخاطبان و مخالفان باانصاف شود. این مقاله بر اساس سه محور مبانی، شیوه و سبک بیان احتجاجات معصومان، خاصه احتجاجات رضوی نوشته شده و از شیوه بررسی متنی استفاده کرده است. این بررسی نشان داده است که چگونه ذوات مقدسه، خاصه امام رضا (ع) احتجاج می کردند، به چه طریقی بر اساس مبانی آیات قرآن کریم و سیره نبوی به احتجاج می پرداختند، به چه نحوی از استدلال عقلی بهره می جستند، غالباً از کدام یک از سه روش برهان، موعظه حسنه و جدال احسن استفاده می کردند و از چه سبک بیانی بیشتر بهره می جستند. طبق بررسی های انجام شده در باب الحجه اصول کافی خاصه در موضوع لزوم تبعیت از حجت الهی، احتجاجات امام رضا g در رتبه سوم بعد از احتجاجات امام صادق (ع) و امام باقر (ع) روایت شده است.
تحلیل حکایت های «مثل امام رضا(ع) باش» بر پایه انگاره تفکّر چندبعدی لیپمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
61 - 89
حوزههای تخصصی:
متیو لیپمن برنامه کاربردی فلسفه برای کودکان (فبک) را به عنوان برنامه آموزشی در اوایل دهه 1970 مطرح کرد و به همّت و اندیشه وی به تدریج تکامل یافت، چنان که استقبال کودکان و معلّمان به عنوان مخاطبان آن، سبب گسترش این برنامه در جامعه آمریکا و دیگر جوامع اروپایی، آفریقایی و آسیایی شده است. پرورش قدرت تفکّر و استدلال در کودکان هدف لیپمن از برنامه فبک است تا زمینه پرورش انسان هایی متفکّر، آگاه، هدفمند، پرسشگر و خلاّق فراهم شود. داستان هایی ابزار برنامه فبک هستند که با شگردهای این برنامه نگاشته شوند تا کودک و نوجوان را به حلقه کندوکاو رهنمون کنند. تفکّر چندبُعدی شامل تفکّر خلاق، مراقبتی، انتقادی و مشارکتی است که لیپمن و همکاران وی برای پرورش ذهن پرسشگر و چالشی در مخاطب (کودک و نوجوان) تبیین و تعریف کرده اند. روایت های برگرفته از زندگی اسوه های مذهبی بازدهی ارزشمندی برای بومی سازی گونه های تفکّر، زمینه های مفاهیم و پرسش های فلسفی و ذهنی آن دارد؛ بنابراین، روایت های دینی و مذهبی به استناد عناصر فانتزی (شگرف و شگفت)، شخصیت هایی انتخابی و الگوهایی ارزنده می تواند معیاری خوب در اجرای برنامه فلسفه برای کودکان باشد. این پژوهش گونه های تفکّر را در مجموعه حکایت های «مثل امام رضا (ع) باش» از حسین میرزایی بر پایه تفکّر چندبعدی لیپمن با رویکردی توصیفی تحلیلی بررسی کرده است. دستاورد این پژوهش حاکی است که این حکایت ها محرکی قوی برای کندوکاو فلسفی هستند و ظرفیت لازم را برای تبیین مفاهیم و پرسش های فلسفی و ذهنی دارند، چنان که تبادل اندیشه و مهارت های فکری و استدلالی یا تفکّر انتقادی و خلاق از مهم ترین و برجسته ترین گونه های تفکّر در مجموعه حکایت های «مثل امام رضا (ع) باش» هستند.
ویژگی های منبعث از مقام امامت امام مهدی(عج)
منبع:
مطالعات دینی نبوت و امامت سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 231
حوزههای تخصصی:
امام مهدی (عج) -امام دوازدهم شیعیان- شخصیتی است که در پرده غیبت نهان است و هنگام فراهم شدن شرایط و مقدمات ظهور، ظاهر خواهد شد تا صلح و عدالت موعود را در جهان برقرار سازد. یکی از پرسش های مطرح این است که امام چه نقش و ویژگی خاصی دارد که فقط ایشان می تواند تحقق بخش صلح جهانی آخرالزمان باشد و دیگران مستقلاً و بدون وجود ایشان از تحقق آن عاجزند. براساس روایات و آموزه های شیعه، ویژگی های ایشان را به ابعاد گوناگون می توان تقسیم کرد که دسته ای از آن ها برخاسته از مقام امامت ایشان است. نوشتار پیش رو با هدف تعیین و تبیین این ویژگی ها، با روش تحلیلی-اسنادی و با استفاده از آیات و روایات به این موضوع پرداخته است. اصلی ترین این ویژگی ها، ولایت جهانی (دینی، سیاسی)، ولایت تکوینی، عصمت، عدالت، علم ویژه الهی، خلق ویژه، نصب و انتخاب الهی و حجت الله هستند که برای هدایت مردم به سعادت، وجود این خصوصیات در امام لازم و ضروری است.
بررسی و نقد دلایل قائلین به زیادت صفات الهی طبق مبانی ملا شمسا گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
133 - 156
حوزههای تخصصی:
مسئله صفات الهی و رابطه آن ها با ذات، یکی از مباحث بنیادین در الهیات اسلامی است. اشاعره بر این باورند که صفات ثبوتی خداوند زائد بر ذات و قدیم هستند و برای اثبات مدعای خود، براهینی از جمله قیاس حاضر به غائب، حمل صفات بر یکدیگر و ذات الهی و قدیم بودن ذات خداوند ارائه می دهند. این پژوهش با هدف واکاوی و نقد این براهین بر اساس مبانی فلسفی ملاشمسا گیلانی و با روش تحلیلی-عقلی صورت گرفته است. یافته های حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که استدلال های مذکور مشتمل بر مغالطات متعددی هستند؛ چرا که در بخش نخست، به دلیل فقدان جامع مشترک میان موجود قدیم و حادث، قیاس معتبری شکل نمی گیرد. همچنین حمل صفات بر یکدیگر و ذات، صرفاً دلالت بر عینیت مصداقی و تفاوت مفهومی آن ها دارد و نه قدیم و زائد بودن. علاوه بر این، قدیم بودن ذات الهی، ملازمه ای با قدیم و زائد بودن صفات ندارد. در مجموع، اکثر این استدلال ها یا از اثبات هر دو مؤلفه مورد نظر اشاعره یعنی قدیم و زائد بودن صفات بر ذات عاجزند و یا تنها یکی از این دو مؤلفه را ثابت می کنند. بنابراین می توان گفت که حجیت و اعتبار براهین اشاعره در اثبات زائد و قدیم بودن صفات الهی، محل تأمل جدی است
ارزیابی دیدگاه رابرت آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینشِ بهترین جهان ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
3 - 21
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین سؤالات درباره اوصاف و افعال الهی این است که آیا جهان بالفعل، بهترین جهان ممکن است؟ رابرت آدامز معتقد است که یک عامل اخلاقیِ کاملاً خیر می تواند جهانی را خلق کند که مادون بهترین جهانی است که قادر به آفرینش آن است. چنین چیزی نه مستلزم ظلم یا نامهربانی در حق بندگان است و نه حاکی از نقصی در ذات اوست. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی، به این پرسش پرداخته می شود که آیا دیدگاه آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینش بهترین جهان ممکن قابل دفاع است؟ هدف مقاله، تشریح دیدگاه آدامز و سپس ارزیابی آن است. اهمیت دیدگاه آدامز در آن است که وی بحث خود را بر مبنای صفات اخلاقی الهی، آن طور که در ادیان ابراهیمی مورد قبول است، پیش می برد. اگرچه تا اندازه ای می توان با بخش اول استدلال آدامز همراهی کرد، بخش دوم استدلال او بدون اشکال نیست؛ زیرا: (1) بر مبنای دیدگاه خود آدامز، به نظر می رسد که تعبیر «لطف در مقام آفرینش» گرفتار ناسازگاری است؛ (2) با توجه به خنثی بودن صفت لطف، نمی توان ملاحظات شایسته محورانه را به کلی در انتخاب یک جهان خاص نادیده گرفت که چنین چیزی در نهایت به انتخاب بهترین جهان ممکن منجر خواهد شد. نتیجه آنکه صفت لطف نمی تواند توجیهی برای یک عامل اخلاقی کاملاً خیر در انتخاب جهانی مادون فراهم کند. بنابراین، دلیل لمّی در اثبات نظام احسن به قوت خود باقی خواهد ماند.
فلسفه حکمرانی مهدوی
حوزههای تخصصی:
به طور کلی همه حوزه های مطالعاتی نو و جدید با سه مؤلفه مهمی به نام «تولید ادبیات مسئله»، «کشف مسئله» و «حل مسئله» روبرو هستند. یعنی در موضوعات و مسائل نوپدید به طور سلسله مراتبی ابتدا به تولید ادبیات بحث که همان تولید دانش است مبادرت می شود و بعد از تولید دانش به دنبال کشف مسئله و بعد از کشف مسئله به انجام حل آن مسئله اقدام می شود. براین اساس ضرورت دارد برای حکمرانی مهدوی که یک موضوع جدید و نوپدید و فاقد عقبه های مطالعاتی است، به تولید ادبیات بحث و تولید دانش در قالب فلسفه حکمرانی مهدوی اقدام شود. فلسفه حکمرانی مهدوی به عنوان فلسفه مضاف به امور شناخته می شود؛ زیرا به طور کلی در فلسفه مضاف اگر متعلق فلسفه، حوزه دانشی و علمی باشد، فلسفه مضاف به علوم و اگر یک امر حقیقی و عینی باشد، فلسفه مضاف به امور است. ازآنجایی که حکمرانی مهدوی به عنوان یک حوزه علمی و دانشی مطرح نبوده بلکه به عنوان یک امر و حقیقت عینی مطرح است پس به عنوان فلسفه مضاف به امور نامگذاری می شود. در فلسفه حکمرانی مهدوی به مسائلی پرداخته می شود که اولاً؛ کلی باشند نه جزیی، ثانیاً؛ بیرونی باشند نه داخلی، و ثالثاً؛ مربوط به کل حکمرانی مهدوی باشند نه مربوط به برخی موضوعات حکمرانی مهدوی؛ مثل مبانی حکمرانی مهدوی، اهداف حکمرانی مهدوی، روش حکمرانی مهدوی، انواع حکمرانی مهدوی، چالش های حکمرانی مهدوی و... که لازم و ضروری است جهت تولید ادبیات بحث (تولید دانش) در حوزه حکمرانی مهدوی و تثبیت و توجیه جایگاه آن با روش توصیفی و تحلیلی به طرح بحث فلسفه حکمرانی مهدوی مبادرت شود.
بررسی امکان تبیین علمی معجزه در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معجزات یکی از مسائل مهم در رابطه بین علم و دین هستند. مسئله این است که آیا معجزات را می توان به نحو علمی تبیین کرد یا خیر. در این مقاله، بر اساس مبانی حکمت متعالیه، امکان تبیین علمی معجزه بررسی می شود. خوارق عادات، اعم از خیر و شر، مانند همه پدیده های طبیعی، نیاز به علل حقیقی و معد دارند. اما خوارق عادات دو ویژگی هستی شناختی دارند که آنها را از امور عادی متمایز می کند: یکی فاعلیت نفوس و دیگری اعداد غیرمتعارف. به دلیل همین ویژگی فاعلیت نفوس، که جزو امور ماورائی هستند، تبیین علمی، که مقید به طبیعت گرایی روش شناختی است، امکان ندارد. به علاوه، در معجزات و خوارق عاداتِ خیر، به دلیل شکست ناپذیر بودنشان، اعداد غیرمتعارف نیز قابل شناخت و تبیین علمی نیست. به عبارت دیگر، حکمت الهی اقتضا می کند حتی با چشم پوشی از فاعلیت نفوس، معدات و عوامل طبیعی معجزه قابل شناخت نباشد. در نتیجه معجزات را باید خارج از قلمرو توانمندی های علم دانست.