فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱۷٬۸۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
معنا حقیقتی است که پس از ادراک مراتب یا ظهور واقعیت در ذهن شخص محقق شده و به مخاطب منتقل می شود. معناداری گزاره های کلامی و به ویژه صفات الهی از مهم ترین مباحثی است که شالوده هر نظام دینی را تشکیل داده و به دلیل متعالی بودن خداوند و نفی تشبیه او به مخلوق، محل نزاع فیلسوفان دین و متکلمان بوده است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی نظر معتزله که از عقل گراترین متکلمان اسلامی هستند، کنکاش شده است. ازنظر آنان با ملاک مطابقت گزاره ها با واقعیت، شناخت مراد خداوند بعداز شناخت صفات خدا حاصل می شود. القای پیام های هدایت گرانه وحی برای عموم مردم است و از این رو، فهم مراد خداوند و صفات الهی میسر شناخته شده است. آن ها معناشناسی صفات ذاتی خداوند را با نظرات مختلفی مانند احوال، نیابت ذات از صفات و معنای سلبی تبیین کردند که هرکدام از این نظرات معرفتی برای انسان حاصل نمی کنند. همچنین، تعارض های متون دینی، از جمله صفات خبری را که حاکی از لوازم جسمانیت در خداوند است، با استفاده از تأویل، استعاره و مجاز، توجه به مباحث لغوی و استناد به قرائات شاذ برطرف ساختند که در پاره ای از موارد از ظاهر قرآن غفلت شده است.
تعارض اتمیزم فیزیکی با نظریه ارسطویی صورت: نقد راه حل علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
205 - 223
حوزه های تخصصی:
اتمیان باستان اجسام را مرکّب از ذرّات بسیار ریز، غیر قابل مشاهده و نابسودنی به نام «اتم» می انگاشتند که هر جسمی به آنها تجزیه می شود. ارسطو در مقابل، تجزیه فیزیکی جسم را ردّ کرده، و به جای آن قائل به تجزیه متافیزیکی از ماده و صورت شد. بیشتر فلاسفه به راه ارسطو رفتند، درحالی که که فیزیک جدید با تحقیقات مبتنی بر مشاهده، جانب اتمیزم را می گیرد. این نوشتار درصدد صحت سنجی راه حلی است که علامه طباطبایی برای دفع تعارض مذکور بیان نموده است، و اینکه در فرض استحاله جمع میان دو نظریه، باید جانب کدام مکتب را گرفت. تحقیق حاضر با روش تحلیل مفهومی، گزاره ای و سیستمی به حلّ این مسائل می پردازد.به نظر می رسد راه حل علامه موجب تخریب و ناکارآمدی نظریّه «صورت» می شود. از نظر ارسطو، صورت، تمام حقیقت نوع است. لازمه این سخن آن است که صورت به سطح اتم، قابل فروکاهش نیست؛ زیرا هیچ اتمی به تنهایی تمام حقیقت جسم و بنیاد نوعیّت آن نیست؛ به عنوان مثال اتم یک «انسان» تمام حقیقت انسان را تشکیل نمی دهد.
تحلیل کد اخلاقی اهیمسا در آیین بودا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می توان ادعا کرد که اخلاق رکنی اساسی و پایه مشترک فطرت تمام انسان هاست؛ ازاین رو زبان مشترکی برای گفت وگو و مقایسه بین ظرفیت های مختلف ادیان محسوب می شود که تحت عنوان نظام اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. این نظام اخلاقی دارای اجزا و عناصری است که کدهای اخلاقی اصلی ترین آن است. کد اخلاقی اهیمسا یکی از مهم ترین دستورها در نظام اخلاقی آیین بوداست. طبق این اصل، انسان باید از آسیب رساندن به موجودات جاندار اجتناب کند و اگر چنین چیزی محقق نشود، گرفتار کرمه بدی خواهد شد که طبق اعتقاد به تناسخ، در زندگی بعدی او اثر منفی خواهد داشت. می توان گفت که مهم ترین اثر این کد اخلاقی، صلح در جهان است که به عنوان یک اصل در جهان برای انسان ها شناخته می شود. در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی کد اخلاقی اهیمسا با بهره گیری از منابع دینی آنان تبیین شده، در ادامه لوازم و تعارض و راه حل های آن بیان می گردد.
تطبیق و بررسی رویکردهای الهیاتی و غیر الهیاتی در حوزۀ منابع زیستی و طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
147-167
حوزه های تخصصی:
مسائل محیط زیستی و منابع طبیعی از اهمیت بسزایی در جوامع انسانی برخوردار است؛ لذا شناخت رویکردهای متفاوت درباره آنها نقش بسزایی در سلامت، بهداشت، رشد، حیات و بقای انسان و جانداران دارد. هدف پژوهش، بررسی تطبیقی رویکردهای الهیاتی و غیرالهیاتی در حوزه منابع زیستی و طبیعی است. سؤال پژوهش بررسی چگونگی رویکردهای الهیاتی در حوزه منابع زیستی و طبیعی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است. از یافته های پژوهش و در مقام مقایسه دیدگاه ها می توان به این نتیجه دست یافت که دیدگاه های غیرتوحیدی عموماً قائل به احترام به طبیعت و پرهیز از ضرر به آن اند که در این حوزه با دیدگاه توحیدی مشترک اند؛ با این تفاوت که در دیدگاه های توحیدی، انتساب طبیعت به خداوند مورد توجه بوده و وظایفی در این باره تعیین شده است؛ اما طبیعت در آموزه های اسلام در مقیاسی بالاتر از سایر مکاتب غیرتوحیدی و توحیدی مورد تأیید قرار گرفته و ضمن تأکید بر انتساب به خداوند متعال، در سه حوزه قرآن، احادیث و عقلانیت، به طور مبسوط به تبیین احکام، آثار و وظایف انسان ها در قبال آن پرداخته است.
نقد و تحلیل رویکرد دنت درباره برهان معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
115-129
حوزه های تخصصی:
براساس فیزیکالیسم، تمام واقعیت های جهان امور فیزیکی هستند که برای تبیین آنها تنها به علوم فیزیکی نیاز داریم. فرانک جکسون برای رد فیزیکالیسم آزمونی فکری مطرح کرده است که به برهان معرفت معروف شده است. ایده اصلی این برهان باور به وجود کیفیات ذهنی است. این کیفیات دارای ویژگی های غیرفیزیکی، درونی و ذاتی، خطاناپذیری و بیان ناشدنی هستند که از راه درون نگری و به شکل مستقیم در دسترس شخص قرار دارند. دنت معتقد است که کیفیات ذهنی دارای این ویژگی ها نیستند و درنهایت نتیجه می گیرد که اصلاً کیفیات ذهنی وجود ندارند و فیزیکالیسم را نمی توان انکار کرد. مسئله اصلی این مقاله بررسی و تحلیل انتقادهای دنت بر برهان معرفت است تا مشخص شود که تا چه اندازه در رد این برهان موفق بوده است. نتیجه تأکیدی است بر اینکه دنت در انجام چنین کاری موفق نبوده است؛ زیرا دنت معرفت به کیفیت را که تنها از منظر اول شخص امکان پذیر است در تبیین خود نادیده انگاشته است و قادر به رد ویژگی ذاتی بودن و دسترسی درون نگرانه مستقیم آگاهی شخص به کیفیات ذهنی نیست.
اسلام و ایمان (2)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۶
5-7
حوزه های تخصصی:
این مجموعه به بحث پیرامون جایگاه اسلام و ایمان به عنوان فضایل اخلاقی، که موجب سعادت انسان در دنیا و آخرت می شود، می پردازد. افزون بر تفاوتی که میان اسلام و ایمان مطرح است، کاربردهای این دو نیز متفاوت است. یکی اینکه اسلام جنبه ای نازل تر از ایمان قرار دارد و دارای مراتبی است: اسلام به معنای انقیاد و تسلیم است. این اسلام به معنای تسلیم، گاهی اختیاری است و گاهی تکوینی. گاهی تسلیم اختیاری است و گاهی عملی و بدون اعتقاد قلبی. گاهی نیز تسلیم شدن در صحنه جنگ است و امری غیراختیاری است. از سوی دیگر، اسلام به معنای تسلیم از سر اعتقاد قلبی نیز دارای مراتبی است. عمل به دستورات دینی و اینکه انسان هیچ گناهی مرتکب نشود؛ اینکه حتی مکروهات و مستحبات را رعایت کند و مرحله آخر اینکه انسان اصالتاً توجهی به غیرخدا نداشته باشد. این متن به تفصیل به ارتباط اسلام و ایمان و مراتب این دو می پردازد.
معنای زندگی از دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
23-40
حوزه های تخصصی:
چیستی معنای زندگی، یعنی هدفمندی و عبث نبودن حیات، از موضوعاتی است که اندیشه بشری را به خود مشغول داشته است. این مسئله از مسائلی است که شکست در پاسخ بدان موجب پیدایش بحران های فکری و اجتماعی در جوامع مختلف، به ویژه در جوامع غربی شده است. در این راستا، علامه محمدتقی مصباح یزدی، از فلاسفه اسلامی معاصر، چیستی معنای زندگی را به ژرفی کاویده و در نهایت معناداری زندگی را که استعاره از هدف زندگی است، مصداقاً با قرب الهی قرین دانسته اند. قرب الهی، یعنی نزدیک شدن به خدا، مقام حقیقی است که در سایه سار اعمال اختیاری در مسیر عبودیت الهی برای انسان حاصل می شود. این مقاله، پس از طرح مسئله و مفهوم شناسی معنای زندگی و اشاره به نگرش ها و چالش هایی که در این باره وجود دارد، به نقد و بررسی آنها به نحو تطبیقی می پردازد و در ادامه، دیدگاه آیت الله مصباح یزدی را باره معنای زندگی تبیین کرده و ارتباط آن را با قرب الهی تشریح می کند.
خوانشی برمولفه های عرفانی تاثیر گذار نفس بر سلامت بدن از دیدگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
21 - 46
حوزه های تخصصی:
مسئله ی نفس و چگونگی ارتباط آن با بدن، همواره یکی از مهم ترین دغدغه های عارفان وپزشکان بوده، و این امر منشاء شکل گیری مباحث متعددی در حوزه پزشکی شده است.عرفان مکتب مبتنی بر کشف وشهود و برخاسته از تهذیب وتزکیه نفس است که مبانی نظری آن در متون دینی و آث ارعرفانی وادبی تجلی یافته است.هدف از این پژوهش تبیین مولفه های اثر گذار سلامت نفس بر بدن در منظر مولوی است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده ها بر اساس روش کتابخانه ای است که با تحلیل محتوا به بررسی مولفه های اثرگذار نفس برسلامت بدن می پردازد. این پژوهش نشان می دهد؛ مولوی با الهام گرفتن از آموزه های دینی معتقداست ارتباط تنگاتنگی بین سلامت نفس وبدن وجود دارد به نحوی که تغییر جزئی در سلامت هریک ( نفس و بدن ) بر سلامت دیگری تأثیر می گذارد.بنابراین باید با مراقبت از نفس، از جسم خود نیز محافظت کرد زیرا سلامتی این دو به یکدیگر وابسته است.درواقع عارف از رهگذر تزکیه ﻧﻔ ﺲ،تعادل و هماهنگی در ابعاد ظاهری و باطنی میان نفس وبدن را ممکن می سازد. لذا جهت تصفیه درون و صیقل جان باید جسم را نیز به ریاضت کشاند تا هم زمان زمینه ساز کمال سلامت روح و تن را فراهم آورد.براین اساس نفس دارای جامعیت و قوت وجودی است که بر بدن تاثیر و تسلط دارد و دلایل این اثرگذاری نفس بربدن؛ مقام جانشینی،امتزاج معنوی نفس، و بدن ، مقام احدیت ، قدرت سازنده نفس است.
تبیین کثرتهای عرضی در عوالم طولی وجود بر مبنای حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
81 - 102
حوزه های تخصصی:
بر مبنای اصل تشکیک وجود در حکمت صدرایی، جهان هستی نظامی طولی است که از اعلی علیین تا اسفل السافلین امتداد دارد و هر موجودی، در درجه یی از شدت و ضعف وجودی قرار میگیرد. قبول این مبنا در حکمت صدرایی، در کنار مشاهدات ما در جهان پیرامون از موجودات همعرضی که هیچ رابطه علّی معلولی با هم ندارند، مثل یک سنگ و یک درخت، این پرسش مهم را در تاریخ اندیشه بعد از صدرالمتألهین پیش آورد که چگونه میتوان بین این دو حقیقت، جمع نمود. پاسخ به این پرسش، در چهارصد سال گذشته، اختلافهایی مبنایی بین شارحان آثار ملاصدرا پدید آورده است. ما در این پژوهش نشان میدهیم که پذیرش نظام طولی و تشکیکی وجود، منافاتی با پذیرش کثرتهای عرضی ندارد و آنچه در تشکیک وجود صدرایی پذیرفته شده، یک نظام تفاضلی بین هم ه موج ودات است، ن ه صرف اً یک نظام علّ ی معلول ی. کلی د اصل ی فه م ماجرای کثرتهای عرضی در اندیشه صدرایی را باید در ماجرای ارباب انواع و ملحقات آن یافت. صدرالمتألهین در ارائه نظام فیض خود، تأثیر فراوانی از اندیشه سهروردی پذیرفته و از نح وه ص دور ارب اب ان واع، در مجاله ای مختلف، دفاع کرده است. ارباب انواع همان عقول عرضی هستند که پذیرش آنها، مساوی است با حل ماجرای کثرتهای عرضی در همه عوالم طولی وجود.
حکمت واجب الوجود از منظر متکلمان مسلمان
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
241 - 263
حوزه های تخصصی:
حکمت پروردگار در آینه اندیشه متکلمان مسلمان، حاکی از علم بی منتهای اوست.آنان با تبیین حکمت الهی و دقایق صنع و لطایف فعل، علم پروردگار را استنتاج می نمایند وبیشتر هم به علم فعلی و صفات فعلی او توجه دارند. طبق عقیده متکلمان شیعی – با غضّ نظر از آرای فلسفی آنان در این باب– تعریفی که از حکمت باری در عرصه کلام صورت گرفته عبارتست از «أنّه تعالی لایفعل القبیح و لایخل بواجب» که مستلزم پذیرفتار شدن قاعده حسن و قبح ذاتی عقلی می باشد؛ اینکه پدیدگان فی نفسه مشتمل بر انحاء مصالح و مفاسداند و واجب تعالی هم عالم به این مصالح و مفاسد می باشد. لذا در افعال خود امور قبیح را مرتکب نمی گردد و امر بایسته را ترک نمی گوید. متکلمان شیعی با این رأی خویش به گونه ای مرزبندی با آرای اشاعره که منکر حسن و قبح ذاتی عقلی اند نمودند طبق رأی اشاعره، خداوند افعال خود را از روی مصحلت و حکمت انجام نمی دهد بلکه آنچه انجام می دهد حکمت آمیز است که آنرا هم ناشی از علم پروردگار می دانند. آنها با این بیان خواسته اند علو ذاتی پروردگار را که محکوم هیچ امر بیرون از قلمرو ذات خود نیست حفظ نمایند اما به گونه ای صدور هر فعلی ولو عبث آلود را برای ذات باری تجویز کرده اند.متکلمان معتزلی که همانند متکلمان شیعی قائل به حسن و قبح ذاتی عقلی اند بر ابتناء افعال باری بر مصلحت و حکمت و عاری بودن از لغو و عبث پای می فشرند اما بیان آنها از حکمت پروردگار شبیه به حکمت در آدمیان است که برای وصول به غرض و هدفی، فعلی از او صادر می شود.
بررسی و نقد نفس الامر از نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابتکارات فلسفی علامه طباطبائی تبیین جدید ایشان از بحث نفس الامر است. ایشان با رد نظریه عقل فعالِ محقق طوسی و نفس الشیء محقق لاهیجی و حکیم سبزواری و همین طور با رد انحصار نفس الامر در قضایای عدمی قائل می شوند که نفس الامر همان ثبوت اعمی است که نفس در دو مرتبه و با دو توسعه به صورت اضطراری آن را اعتبار می کند و این اعتبار از سنخ اعتبار عقلی است. این ثبوت اعم، مرادف با وجود اعم بوده و شامل وجود های خارجی و ذهنی و اعتباری است و مطابَق تمام قضایای صادق در این ثبوت اعم محقق هستند و ملاک صدق و کذب تمام قضایای ماهوی و غیرماهوی تطابق با همین ثبوت اعم است. در این مقاله برآنیم علاوه بر ارائه تبیینی صحیح و روشن از نظر علامه طباطبائی و رد نظریه عقل فعال و نفس الشیء، تفاوت نظر علامه و مشهور وضوح بیشتری بیابد؛ چراکه علامه طباطبائی برخلاف مشهور، با تأمل در اصالت وجود، مطابَق حقیقی و خارجی داشتن قضایای ماهوی و قضایی را که متشکل از معقولات ثانی هستند انکار می کند و نفس الامر را منحصر در قضایای عدمی و حقیقیه نمی کند. نظر علامه طباطبائی در عین استواری، اولاً از جامعیت کافی برخوردار نیست و شامل اعتبارات عقلایی و وهمی نمی شود و ثانیاً چگونگی تطابق در این نظریه از وضوح کافی برخوردار نیست. براساس نظریه مختار، نفس الامر همان وجود به معنای اعم است که شامل وجود حقیقی، وجود ذهنی، وجود اعتباری عقلی و عقلایی و وهمی می شود.
بررسی انتقادی دیدگاه حسن حنفی در مورد عالم قبر و برزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
85-97
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در اعتقادات اسلامی، بحث معاد بوده و مسئله عالم قبر و برزخ نیز جزء چالش برانگیزترین مباحث معاد است. در میان جریان نومعتزله، حسن حنفی جایگاه ویژه ای دارد. ایشان عالم قبر را فاقد حقیقت عینی دانسته و آن را زاییده ذهن بشر می داند. وی عذاب قبر را یک تصور عامیانه می داند که انسان آنچه را که در محسوسات می بیند، به عالم قبر که از دید پنهان است، نسبت می دهد. به اعتقاد وی باور به عالم قبر در اسلام، برگرفته از ادیان گذشته ازجمله یهودیت و مسیحیت و اقوام گذشته، نظیر مصریان است. همچنین ایشان به مباحث مطرح شده در مورد عالم قبر و برزخ مانند نحوه و هدف از پرسش و پاسخ، چگونگی پاداش و جزا در عالم قبر و برزخ، اشکالات متعددی وارد می کند و ادله عقلی و نقلی در این زمینه را به چالش می کشد. البته مدعیات حسن حنفی در باب عالم قبر و برزخ مبتنی بر مبانی فکری غلطی است که اتخاذ کرده است و در این پژوهش به روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی، به آنها پاسخ داده شده است.
هگل ایرانی؛ گزارش و وصف گفت وگوی شهید مطهری با هگل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
277 - 312
حوزه های تخصصی:
بیش از یک و نیم قرن از آشنایی و مواجهه ایرانیان با اندیشه هگل می گذرد. در این یک و نیم قرن، نحوه مراجعه «ما» ایرانیان به هگل ، تحولاتی داشته است لذا جا دارد پس از این همه هگل پژوهی و ترجمه هگل و هگل خوانی، دست به یک ارزیابی از نسبتی که با هگل ساخته ایم بزنیم و بپرسیم؛ آیا ما توانسته ایم پس از این همه، هگل را از آن خود کنیم؟ به بیان دیگر آیا می توان در عداد سنت های تفسیری گوناگونی که از هگل وجود دارد مثلا هگل راست و چپ و پیر و جوان و انگلیسی و فرانسوی و غیره، سخن از یک هگل ایرانی یا ایرانی-اسلامی به میان آورد؟ پاسخ به این پرسش ، لوازم نظری گوناگونی دارد که یکی از مهم ترین شان، بررسی خوانش هایی است که از اندیشه هگل در بستر و سنت فلسفه اسلامی رخ داده است. از آنجا که فضای غالب فکری ما در این یک دو سده، صدرایی بوده است، این قبیل خوانش ها عمدتا در بستر حکمت متعالیه رخ داده لذا کار خود را متمرکز بر سنجش خوانش های صدرایی از هگل قرار دادیم. مطهری یکی از متفکران معاصر سنت صدرایی است که در آثارش، به استقبال هگل رفته و با مبانی صدرایی، به خوانش هگل پرداخته است. از همین رو، مطهری یکی از متفکرانی است که گزارش و وصف مواجهه اش با هگل، برای نیل به مقصود مذکور، ضرور است و در این اثر، در پی تحقق این ضرور هستیم تا بتوانیم به یک ارزیابی دقیق از هگل خوانی های ما در بستر حکمت متعالیه برسیم.
دلالت های مبانی کلامی اسلامی در توجیه نظریه «عدالت اقتصادی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
173 - 192
حوزه های تخصصی:
در نظریه عدالت اقتصادی به طور عمده در رابطه با کیفیت توزیع درآمد، شغل، فرصت ها، آزادی های اقتصادی، فراغت، حقوق و امتیازها و به طور کلی توزیع بهره مندی های اقتصادی میان افراد و گروه ها نظریه پردازی می شود. در این میان اندیشمندان عدالت پژوه نظریات بسیار متفاوتی ارائه کردند که یکی از منشأهای اختلاف ایشان، تفاوت در مبانی کلامی این نظریات در شناخت مفهوم عدالت اقتصادی است. در این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی دلالت های مبانی کلامی اسلامی در توجیه نظریه عدالت اقتصادی کاوش می شود. در این مقاله این نتیجه به دست آمده است که برخی مبانی کلامی و اعتقادی اسلامی مانند توحید در فاعلیت، توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت الهی دلالت بر این دارد که آنچه می تواند حقیقتاً منشأ ایجاد حق اقتصادی در چیزی باشد رابطه فاعلی ذی حق در تولید و به وجود آمدن آن است. رابطه طولی میان فاعل های مختلف در تولید، سبب تقدم حق فاعل های مراتب بالاتر نسبت به حق فاعل های مراتب پایین تر می شود. بر این اساس در نظریه عدالت اقتصادی اسلام؛ خدای متعال در عالی ترین مرتبه خالقیت و فاعلیت و ربوبیت، یگانه ذی حق بالاصاله در عالم وجود است و سایر حقوق اقتصادی باید از جانب او افاضه می شود. در نتیجه تنها راه توجیه حقوق اقتصادی در اسلام «اراده تشریعى الهى» است که از طریق کتاب، سنت و عقل قابل کشف است.
تبیین الگوی معرفت شناسی ابن سینا برمبنای تأثیر مبانی هستی شناختی وی در توجیه پدیدارهای ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
251 - 269
حوزه های تخصصی:
نزد ابن سینا، نفس انسانی به مثابه آینه، همواره مدرک ادراکاتی است که به نحو عرضی بر آن عارض می شود و به عبارت دیگر ادراکات، کیفیات عارض بر نفس هستند. محور ادراکات «تمثّل» است و نفس نیز دو ساحت ادراکی دارد، ساحت تجردی عقلانی که بازنماینده کلیات، طبیعت و ذوات اشیا است و ساحت مادیِ حسی و خیالی که بازنماینده جزئیات و عوارض اشیاء اکنون و گذشته است. ابن سینا، کیفیت هستی مندی ادراکات مختلف حسی، خیالی و عقلی در نفس را با نظریه ارتسام صور و تقشیر تبیین می کند؛ برای تبیین شکل گیری این الگوی معرفتی می توان چنین تصورکرد که فیلسوف حالات پدیداری ادراک را درون نگرانه در خود تصویر، و شاخصه های آن را احصا می کند، سپس با عرضه کردن آن به مبانی هستی شناختی اش نظریه معرفت را بیان می کند. ابن سینا مؤلفه هایی همچون ذهنیت دربرابر عینیت در مسئله وجود ذهنی، عرض بودن علم و تأثیر کلی یا جزئی بودن ادراک را در نگاه پدیداری به ادراک تبیین می کند و به عرضه آن بر مبانی وجودشناسانه ای همچون تفکیک هستی به جوهر و عرض می پردازد و تفسیری معرفتی از عالم براساس همین اصل به همراه نگاه سه گانه به علیت ارائه می دهد و به الگوی خود در معرفت شناسی می رسد. نظام معرفتی سینوی مبتنی بر همین شاخصه ها و مبانی، به حصول نوعی ذات گرایی در تمام تبیین های معرفت شناسانه و پذیرش وحدت سنخی میان مدرِک و مدرَک می رسد.
شرایط کنترلی و شناختیِ مسئولیت اخلاقی از دیدگاه حکمت متعالیه ملاصدرا و دیدگاه های «خودِ حقیقی» و «شایستگی های هنجاری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۷)
175 - 204
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به همراه مقایسه اجمالی به تبیین شرایط روان شناختی مسئولیت اخلاقی می پردازد و دیدگاه ملاصدرا را در این خصوص تحلیل و شباهت های آن را با دیدگاه های برخی از سازگارگرایان معاصر بیان می کند. شرایط مسئولیت اخلاقی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: 1. شرایط شناختی و 2. شرایط کنترلی که دسته دوم شامل: 1. قدرت و توانایی و 2. اراده و اختیار می شود. ملاصدرا در تأکید بر شرایط شناختی و کنترلیِ مسئول دانستن فاعل، هم از اصول حکمی و عقلی استفاده می کند، هم از متون دینی یعنی قرآن و حدیث بهره می برد. ملاصدرا با بیان شرط بلوغ عقلی و سلامت برای فاعل مسئول، بر ویژگی های هنجاری لازم در مسئولیت تأکید نموده است و نظریه او به دیدگاه هایِ «خود حقیقی» فرانکفورت و «شایستگی های هنجاری» مانند فیشر و ولف شباهت دارد. هم چنین بر اساس مبانی حکمت متعالیه باید از مراتب برخورداری از شایستگی های هنجاری سخن گفت که بر اساس آن مسئولیت نیز امری ذومراتب، گستره و شدت و ضعف آن در میان انسان ها متفاوت خواهد بود. بدین سان مسئولیت انسان ها یکسان نیست و هر انسانی بر اساس مرتبه وجودی و توانایی ها و قابلیت ها مسئولیت اخلاقی دارد. ملاصدرا با تفکیک میان اعمال قلبی و درونی، انسان را در مورد خواطر و شوق حاصل از آن مسئول نمی داند، اما در مورد عزم، همت، قصد و نیت شایسته سرزنش و ستایش و کیفر و پاداش می بیند. بدین سان از دیدگاه وی قلمرو مسئولیت آدمی افزون بر بسیاری از اعمال بیرونی، برخی از اعمال درونی را هم شامل می شود..
نقش عقل فعال در شایستگی نبی برای ریاست و رهبری جامعه سیاسی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
173 - 198
حوزه های تخصصی:
مبحث ضرورت وجود نبی در رهبری مدینه و نسبت نبوت با سیاست در فلسفه اسلامی از دیرباز، موردتوجه فراوان بوده است. ابن سینا نیز دراین باره اتصال نبی به عقل فعال به عنوان موجودی مجرد و مستقل از نفس، و برقراری رابطه میان نبی با سیاست در تئوریزه کردن زعامت و رهبری اتباع مدینه را مطرح کرده است؛ ازاین رو، تبیین چگونگی اتصال نبی به عقل فعال، و پیوند نبوت و سیاست براساس منابع دینی و حکمت سینوی از دستاوردهای بوعلی در فلسفه سیاسی است؛ بدین ترتیب، در پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده ایم که شیخ الرئیس بر چه اساس، بر رابطه نبوت و سیاست صحه گذاشته و طبق کدام مبنای نظری، نبی را شایسته زعامت و رهبری مدینه دانسته است. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلیِ موردی، بر یک مورد واحد و مشخص در آرای سیاسی ابن سینا متمرکز شده و با بهره گیری از رویکرد تفسیری- تفهمی ازنوع هرمنوتیک روش شناسانه ویلهلم دیلتای نتیجه گرفته ایم شرط اتصال نبی به عقل فعال به عنوان حلقه واسط عالم محسوس با عالم معقول، راهبریِ سیاسی و دینی وی درخصوص اتباع مدینه را نیز توجیه می کند و بدین صورت، نبی به واسطه داشتن سه ویژگی قوه عقلیه قوی، قوه متخیله و قوه متصرفه به مثابه منشأ صدور اعجاز، لازمه رهبری مدینه به سوی سعادت دنیوی و رستگاری اخروی به شمار می آید. ریاست فاضله نبی با اتصال قوه متخیله و نفس ناطقه نبی، یعنی اتصال عقل مستفاد به عقل فعال و همچنین تجلی پدیده وحی، به حد اعلای سعادت می رسد و دیگران را نیز به سمت این سعادت هدایت می کند. بوعلی قوه عقلیه نبی را مستعد دریافت پرتو نورانی عقل فعال دانسته است که به مرتبه عقل قدسی دست می یابد؛ ازاین رو، این اتصال موجب می شود مردم فقدان آن را در خود ببینند و از قوانین شریعتِ ابلاغ شده ازجانب نبی پیروی کنند؛ بنابراین، حصول اتباع به سعادت حقیقی، لزوم رهبری نبی را به دلیل اتصال به عقل فعال و دریافت وحی ازمنظر ابن سینا اثبات می کند.
بررسی تطبیقی آراء ابن عربی و هگل در باب وحدت وجود
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
5 - 29
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود که ریشه ای عرفانی دارد، در آراء عارفان و فیلسوفان زیادی مطرح شده است.ابن عربی و هگل نیز با رویکردهای متفاوتی،این موضوع را محور مباحث خود قرار داده اند. وحدت وجود ابن عربی، وحدت مفهومی وجود نیست، بلکه منظور وحدت وجود خارجی اشیا است که عرفا از طریق شهود به حقیقت آن دست یافته اند. ابن عربی با طرح عرفان نظری، سعی درعقلانی ساختن شهودات عارفان دارد. بنابر این نظریه، وجود حقیقی بیش از یکی نیست و آن وجود خداوند است و غیر خدا هرچه موجود به نظرمی آید، صرفا تعینات و اعتبارات و تجلیات همان وجود واحد است. هگل نیز با دغدغه ی ارتباط متناهی و نامتناهی ،سیستم فلسفی اش را طرح ریزی می کند. درنظام فلسفی اواز طریق همین امر متناهی است که می توان از تحقق وواقعیت یافتن مطلق و نامتناهی، به نحو انضمامی، سخن به میان آورد و در سیری دیالکتیکی، به وحدت امر واقع وامر معقول رسید. در این مقاله ابتدا نظرات هر یک ازاین دو اندیشمند درباره وحدت وجود، در دوبخش مجزا بررسی می شود و سپس در بخش سوم ، مقایسه تطبیقی میان آراء آنها صورت می گیرد.
بررسی مقایسه ای نقش معرفت شناختی عقل در اندیشه سیاسی فارابی و سید مرتضی
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
31 - 64
حوزه های تخصصی:
عقل نزد فارابی به عنوان یک فیلسوف و سیدمرتضی به عنوان یک متکلم عقل گرا، نقش بی بدیلی دارد؛ به همین خاطر، جهت مقایسه فلسفه سیاسی فارابی و کلام سیاسی سیدمرتضی، بررسی مقایسه ای نقش عقل ضرورت می یابد. این مقاله با بررسی آثار فارابی و سیدمرتضی و سایر پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، به نقش عقل و کارکرد آن در اندیشه سیاسی فارابی و سیدمرتضی پرداخته است و روشن نموده است که سیدمرتضی و فارابی در اصل عقلانیت و ارزشمندی عقل، توافق دارند، اما نقطه عزیمت و جهت گیری آنها در عقل ورزی متفاوت است و این تفاوت با توجه به فیلسوف بودن فارابی و متکلم بودن سیدمرتضی قابل فهم است. عقل در اندیشه سیاسی سیدمرتضی فارغ از مبانی فلسفی، بدون رازورزی و مبتنی بر وحی قطعی و متناسب با اقتضائات و شرایط و برای دست یافتن به سعادت دنیوی و اخروی ذیل حقیقت امامت شیعی، به پردازش مشغول است و عقل نزد فارابی برپایه مبانی فلسفه یونان و به قصد تئوریزه کردن فیلسوف_شاه افلاطونی و با نگاهی استعلایی و آمیخته به رازورزی و کم توجه به واقعیت های خارجی، در رسیدن به معرفت از جانب عقل فعال و فاقد نگاه بنیادین به مبانی و امامت شیعی است.
موضوعات علم بر مبنای سه سیر فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله نشان دادن تغییرات موضوعات مرتبط با علم بر مبنای سه سیر فلسفی صدرایی است که می توان با عناوین نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و اصالت وجود وحدت شخصی از آن یاد کرد. پرسش اصلی این است که متناسب با سه سیر یادشده چه تحولاتی در موضوعات مرتبط با علم اتفاق افتاده است؟ ما در این مقاله تحول چند موضوع مهم را در سه مرتبه سیر فلسفی بررسی کرده ایم؛ که شامل چهار موضوع مهم «حقیقت تجرید، نحوه قیام صور به نفس، اتحاد یا عدم اتحاد عاقل و معقول و علم وجودات مادی» است؛ حاصل تحقیق این است که درباره مسائل یادشده بر مبنای سه سیر، تحولات مهمی رقم خورده است؛ برای نمونه، تقشیر در مرتبه اول به نحو «از دست دادن زواید و عوارض مادی» است تا ادراک تحقق یابد؛ حال آنکه به اقتضای سیر دوم تجرید یا تقشیر به نحو «سیر نفس در مراتب» جلوه می کند و در سیر سوم یا قابل طرح نیست یا به نحو سیر در مظاهر نمود دارد. نحوه قیام صور به نفس در سیر اول قیام حلولی، در سیر دوم به نحو قیام صدوری و در سیر سوم به نحو قیام ظهوری است. در موضوع اتحاد عاقل و معقول به اقتضای سیر اول اتحادی صورت نمی گیرد؛ به اقتضای سیر دوم اتحاد عالم و معلوم اثبات می شود و به اقتضای سیر سوم اتحاد به وحدت ارتقاء می یابد. در باب علم وجودات مادی، در سیر اول وجودات مادی نه علم به خود دارند نه علم به دیگری و نه مورد علم واقع می شوند؛ درحالی که به اقتضای سیرهای دوم و سوم و به پشتیبانی اصولی چون تساوق علم و وجود، حمل حقیقت و رقیقت، بازگشت تقسیمات وجود به مراتب وجود و قاعده بسیط الحقیقه هم علم به خود و دیگری دارند و هم مورد علم واقع می شوند.