فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
متعاقب ورود مدرنیته یکی از اصلی ترین سوالاتی که طرح می شد توانِ سنت در پاسخگویی به این بحرانها بود که در این راستا بحث مواجهه سنت و تجدد طرح شد که متفکرین مختلف هر یک به فراخور حال پاسخهایی مطرح کردند. در همین راستا، پرسش اصلی این مقاله آن بوده که سنت و تجددگرایی در اندیشه شریعتی چه نسبتی با یکدیگر دارند. فرضیه تحقیق بر آن بوده که شریعتی نیز همچون اکثر روشنفکران جهان اسلامی و ایرانی در درون گفتمان مواجهه سنت و تجدد بوده و به دلیل رویارویی با مسائل اجتماعی برآمده از این مواجهه قطعاً در نسبت به این دو اندیشه هایی را طرح کرده است. یافته های تحقیق نشان داده که شریعتی نه تنها در این مواجهه تأملاتی داشته بلکه رویکردی هنجاری و تجویزی اتخاذ کرده و کوشیده تا سنت را در نسبت با تجدد و با توجه به مقتضیات آن و امکاناتی که در ذخایر دینی و سنتی وجود دارد بازسازی کند و نسخه بازسازی شده را به مخاطبان خود تجویز نماید. مقاله از این جهت که به ابعاد معرفت شناختی مسئله پرداخته و همچنین کوشیده تا نتایج تحقیق را مفهوم پردازی کند، نسبت به پیشینه پژوهشی موجود وجهی نوآورانه دارد. رویکرد مقاله تفسیری و شیوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی بوده است.
رهیافتی شناختی و بدن مند به خوانشگری کاغذی و دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
15 - 31
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش می کند به کمک ابزارهای مفهومی هایدگر، فوکو و نیز دستاوردهای علوم شناختی، از منظری فلسفی گذار از خوانشگری کاغذی به خوانشگری دیجیتال را بررسی کند. این بحث می تواند تمهیدی برای فهم فلسفی عصر دیجیتال باشد. در این پژوهش نشان داده می شود که تحلیل هایدگر درباره هستی تودستی و تکنولوژی می تواند به فهم رفتارهای خوانشگری ناظر به خواندن کاغذی و دیجیتالی کمک کند. همچنین، از چهارچوب تحلیلی هایدگر، برای هستی شناسی متن بهره گرفته شده است. ازسوی دیگر، تأملات فوکو درباره تکنولوژی های بدن مند می تواند مناسبات قدرت شناختی را که پیرامون خواننده شکل می گیرد، تبیین کند. افزون براین، علوم شناختی با بررسی مفصّل نحوه های گوناگون خوانشگری، یافته های تجربی مفصّلی از تأثیرات منش های خوانشگری بر سوگیری ها و مهارت های شناختی انسان به دست داده است. در این میان، علوم شناختی بدن مند و مهارتی جایگاهی متمایز دارد؛ چراکه با گذار از فهم رایانشی از انسان، به منش ها و حالت های گوناگون بدنی هنگام مطالعه توجه و تأثیرات آنها را برجسته کرده است. برای یکپارچه کردن این حوزه های پژوهشی، تلاش بر این است که یافته های علوم شناختی در چهارچوب فهم تکنولوژیک هایدگر و فوکو از مناسبات قدرت شناخت مدرن قرار گیرد.
مرگ غیراخترامی در نگاه مشهور و صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
83 - 94
حوزههای تخصصی:
مرگ غیراخترامی همان مرگ طبیعی است و در مقابل مرگ های ناگهانی قرار دارد که بر اثر حوادث متعدد ایجاد می شوند. درمورد چرایی مرگ غیراخترامی دو قول وجود دارد: قول مشهور آن است که علت مرگ غیراخترامی فساد مزاج و ناتوانی نفس در تدبیر بدن به سبب ضعف بدن و قابلیت قابل است. قول دوم از صدرالمتألهین است و این است که مرگ به سبب حرکت جوهری نفس و رسیدن نفس به مرتبه ای از تکامل صورت می گیرد؛ یعنی نفس در مراتبی از سیر خود به استقلال وجودی رسیده، تعلقش به بدن و تدبیرش نسبت به آن قطع می شود و در این هنگام مرگ حاصل می شود. در نگاه مشهور علت فساد مزاج و مرگ بدن از کار افتادن قوه غاذیه است، اما در علت ازکارافتادگی قوه غاذیه اختلاف نظر است. صدرالمتألهین با رد کردن همه این اقوال بر این باور است که علت مرگ طبیعی بدن صرفاً کمال نفس است. نگارندگان در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل و بررسی دو قول مذکور پرداخته اند. امتیاز پژوهش حاضر اولاً ارائه نقدهای جدید و جامع درباره نظر صدرالمتألهین و ثانیاً تبیین چرایی مرگ غیراخترامی با تکیه بر بحث قضا و قدر الهی است.
The Wake of Love: Critical Considerations on Steinbock’s Gift
حوزههای تخصصی:
In his book It’s Not about the Gift: From Givenness to Loving, Steinbock advances a new phenomenological analysis of the gift. In this analysis, the gift is not about what is being given, but about the event of a loving relation between two subjects. In this interpersonal relation the gift emerges as each beloved withdraws themselves in order to reveal the other as they are by being loved in humility. In this paper, I undertake to express two main challenges for Steinbock’s account of the gift. The first concerns Steinbock’s attempt to disengage the phenomenon of surprise from the possibility of the gift. The second involves his neglecting the body. This neglect raises serious questions on the kind of love during which the gift is supposed to emerge. In the epilogue, instead of a conclusion, I offer some thoughts on the gift that have not been given much attention in the philosophical discussion of the gift.
بررسی انتقادی یک نقد درباره نظام غیرتابع ارزشی منطق پایه گزاره ها؛ آیا تز ارسطو و تز بوئتیوس اثبات می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
27 - 63
حوزههای تخصصی:
در منطق کلاسیک گزاره ها از جمله «اگر P آنگاه Q» نمی توان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابسته آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری دارد، در این منطق قضیه نیست. به علاوه، در منطق کلاسیک از عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼Q»، هر یک از دو جمله P« » و « Q» به دست می آید که شواهد مخالف زیادی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری دارد. نظام غیرتابع ارزشی منطق پایه گزاره ها پاسخی است به این اشکال ها که در آن روابط علّی، معنایی و صوری بی هیچ استثنایی وفق شهود طبیعی، تحلیل، صورت بندی و ارزیابی می شوند. اسدالله فلاحی در مقاله «نظام غیرتابع ارزشی حاج حسینی» سه نقد اختصاصی به این نظام وارد دانسته است: «تعداد قاعده های استنتاج کاهش پذیر است»، «هر متغیر گزاره ای، قضیه است و این نظام و گسترش آن trivial است» و «گسترش نظام غیرتابع ارزشی به منطق کلاسیک فرومی کاهد». در این مقاله نشان می دهیم که نقد اول بر پایه برخی اثبات های نادرست استوار است، نقد دوم از تعریف نادرست برخی ترکیب های غیرتابع ارزشی یا اثبات نادرست برخی استدلال ها ناشی شده است و نقد سوم با کاهش قاعده های پخش پذیری به دو قاعده برطرف می شود. پاسخ نقدهای تکراری را به مقاله «بررسی انتقادی یک نقد در باره نظریه نظام تابع ارزشی؛ آیا راه های اثبات اصول EFQ وEQT مسدود می شود؟» ارجاع می دهیم.
منطق نگاری فارسی در دار السلطنه عثمانی: شرح شمسیّه اثر شیخ علی بسطامی (د. 875 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
245 - 273
حوزههای تخصصی:
بسیاری از کتاب های تمدّن اسلامی هنوز ناشناخته مانده اند. یکی از آنها شرح فارسی بر رساله شمسیّه اثر شیخ علی بسطامی (875-803 ق) است. شمسیّه درسنامه منطقی است که کاتبی، منطق دان برجسته، نگاشته و ادبیّات گسترده ای حول آن شکل گرفته است که شرح بسطامی از این جمله محسوب می شود. این شرح دربردارنده ترجمه و تدقیق در عبارت ها و مضامین متن، و گاه همراه با داوری میان نظرات شارحان است. همچنین نوآوری های محتوایی در آن دیده می شود که نمونه آن در تعریف تصدیق به عنوان یکی از اقسام علم اکتسابی است. ویژگی مهمّ دیگر شرح بسطامی بر شمسیّه آن است که به زبان فارسی نوشته شده و لذا آگاهی ارزنده ای درباره سبک نگارش متون علمی به زبان فارسی در سده نهم هجری به دست می دهد. تاکنون از این اثر چهار نسخه دستنویس شناسایی شده است. تصحیح انتقادی شرح بسطامی بر شمسیّه زاویه جدیدی را در تاریخ منطق دوره اسلامی خواهد گشود.
توجیه و تثبیت اتحاد عاقل و معقول با انگاره تجسم اعمال در دیدگاه حکیم سبزواری و نقد ایرادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم سبزواری برای اثبات آموزه اتحاد عاقل و معقول ادله مختلفی را سامان داده که بر اثر اختصار و تضمین فشرده مبادی، نیازمند شرح و توجه به روش خاص حکمت متعالیه است. از این ادله، برهان مورد بررسی در این مقاله مبتنی بر این مبادی قریب است: دسته بندی انسان ها بر اساس ادراکات و ملکات، و تجسم اعمال. حکیم سبزواری انسان ها را با مقیاس کمال نفسانی و میزان فعلیت عقلی در سه گروه اصلی جای داده است: مقرّبین، اصحاب یمین و اصحاب شمال. اگرچه تبلور عقل و اتحاد عاقل با معقول، در حد اعلا، در گروه اول مشهودتر است، هر گروه اقتضائات اتحادی خاص خود را دارد که این برهان ناظر به اتحاد ملکات تجددپذیر در نفوس ناکامل یعنی گروه دوم و سوم است. بر اساس برداشت حکیم سبزواری از تجسم اعمال، نفوس ناکامل هرچند مبرّا از هیولا هستند، لیکن مبتنی بر اتحاد مُدرِک و مُدرَک، اشتغال به متبدلات و متجددات در دنیا موجب ایجاد فطرت ثانوی برای مُدرِک می گردد و در نتیجه اقتضای تجسم اعمال بروز اقتضائات ذاتی یعنی تجددپذیری و تغیر و تبدل خواهد بود. هرچند برخی تلاش کرده اند این برهان را مورد خدشه قرار دهند، در این مقاله نشان داده شده است که عدم توجه به مبانی مذکور و عدم برداشت عمیق و کامل از فضای حکمت متعالیه، آنها را دچار آسیب عدم دریافت مفاد صحیح برهان در مقام استحصال و شتاب به خدش و جرح در مقام داوری کرده است.
نسبتِ تخیل با امید، پیشرفت و همبستگیِ اجتماعی در فلسفه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
83 - 104
حوزههای تخصصی:
این مقاله به جایگاهِ تخیل در فلسفه ریچارد رورتی می پردازد. تصور می شود که تخیل نقشی کلیدی در فلسفه رورتی دارد و فهمِ جایگاهِ تخیل در اندیشه رورتی می تواند به درکِ ما از قابلیت ها و دغدغه های اصلی فلسفه او کمک کند. به نظر می رسد که رورتی درصدد است تخیل را جایگزینِ خرد و عقلِ استدلالی نماید. ما نشان خواهیم داد که این جایگزینی برآمده از ضرورتِ منطقیِ فلسفه رورتی و نتیجه نگاهِ انتقادی وی به ایده «صدق» و جایگزینیِ آن با ایده «توجیه» است. ازاین منظر، تخیل می تواند، با پیش نهادن بدیل هایی برای وضعِ موجود، زمینه را برای پیشرفت، امید و همبستگیِ اجتماعی فراهم آورد. در این مقاله، در قالبِ جایگاهِ تخیل در اندیشه رورتی، تلاش می شود ایده تخیل و جایگاهِ آن در نسبت با مفاهیمِ کلیدیِ فلسفه او ازجمله امید، همبستگیِ اجتماعی و دموکراسی بررسی شود. به نظر می رسد که رورتی تنها با تکیه بر عنصر تخیل، به عنوانِ جایگزینی برای عقلِ استدلالی، است که می تواند پروژه خود را تحت عنوان نئوپراگماتیسم به اجرا درآورد.
Is it more reasonable for a Critical Rationalist to be non-Religious? Belief and Unbelief in a Post-secular Era(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
332 - 351
حوزههای تخصصی:
In modern times many militant atheist thinkers and activists have tried to promote the idea that religions, as well as religious ways of life, are one of the main, if not the main source of evil in the social arena. Some other non-believer scholars, while taking a respectful approach towards religions and religious people, maintaining that it is more rational for people and communities to adopt a non-religious outlook on life and become members of the community of non-believers. In this paper, I do not take issue with the militant non-believers. The reason is that their approach to religion is so ideologically driven that it leaves not much room for proper rational discussions; it only invites some polemical replies. My aim here is, instead, to enter into a dialogue with those non-believer scholars who view religion in a measured and rational way. My intention is to critically assess the claims of this latter group of scholars and explain why, contrary to what they suggest, certain interpretations of religion, and in particular, the Islamic faith, can provide them with better alternatives than their atheist outlooks. The arguments of this paper are mostly in reply to the views expressed by Professor Shearmur in his paper on critical rationalism and religion.
بررسی مقایسه ای حیات طیبه از منظر علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۳۱۶-۲۸۳
حوزههای تخصصی:
یﮑﯽ از مهم ترین دﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎی ﺑﺸﺮ، چگونگی داشتن حیاتی پاک، آرام و بی آلایش با کم ترین رنج و سختی و حیاتی جاودانه است. این ﭘﮋوﻫﺶ، با روش تحلیلی و مطالعه اسنادی، در پی پاسخ به این ﺳﺆال اﺳﺖ ﮐﻪ »ﺣﯿﺎت ﻃﯿﺒﻪ از دیﺪﮔﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎیﯽ و آیت الله مصباح به چه معنا است و راه های وصول به آن کدامند؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که از منظر علامه، حیات طیبه در همین دنیا و حیاتی جدید و مختص مردم مؤمن دارای عمل صالح است. اما از نظر آیت الله مصباح، نفس طیبه دارای حیات طیبه، درجاتی دارد که اگر کسی انسان بالفعل شد و به مرحله بالاتر از حیات معقول رسید، دارای حیات طیبه خواهد شد. از نظر ﻋﻼﻣﻪ، یﮑﯽ از عوامل نیل انسان به حیات طیبه، عبادت و بندگی اوست که از خودشناسی وی نشات می گیرد، اما استاد مصباح علاوه بر خودشناسی، بر نقش کلیدی میل و گرایش فطری انسان و محبت و کشش به خداشناسی نیز تاکید دارد. همچنین هر دو استاد ترک لذت های زودگذر دنیایی و نقش بندگی و پذیرش ولایت ائمه(ع) و ایمان قرین با عمل صالح را در وصول انسان به حیات طیبه مؤثر می دانند. از منظر استاد مصباح، آنچه مطلوب بالذّات است، «ارزش ذاتی» است، که مصداق آن «کمال انسان» و مصداق کمال انسان هم «تقرّب به خدا» است که اوج کمال و سیر انسان و فلسفه اصلی خلقت انسان است.
معرفت شناسی اختلاف نظر: تقارن معرفتی، تجربه دینی و تببین بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
۹۹-۸۹
حوزههای تخصصی:
مطابق استدلال مصالحه گرایان (تقلیل گرایان) در معرفت شناسی اختلاف نظر، اختلاف نظر با همتای معرفتی، به دلیل بروز تقارن معرفتی، منجر به کاهش (تقلیل) سطح اطمینان و توجیه باور مورد اختلاف می گردد. با این حال بسیاری از افراد مذهبی، منکر همتایی طرفین هستند. آنها به شواهد خصوصی و تجارب دینی ای ارجاع می دهند که به صورت شخصی در اختیار دارند و فرد مخالف شان آنها را در اختیار ندارد. بدین ترتیب، دینداران با اشاره به این شواهد و تجارب خصوصی، بروز تقارن معرفتی را انکار می کنند و چالشی را پیش روی مصالحه گرایان قرار می دهند. در این مقاله سعی می شود با اضافه کردن شرط ارایه «تبیین بدیل» به شروط متعارف همتای معرفتی، به این چالش پاسخ داده شود. ما ضمن اشاره به برخی از مزیت های پاسخ فوق، نشان خواهیم داد که تبیین بدیلِ مطلوبی که مورد انتظار مصالحه گرایان است، در اختلاف نظرهای دینی به راحتی قابل ارایه نیست.
اصل زنانگی در هستی شناسی عرفان یهودیی از نگاه زُهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله اصل زنانگی و جایگاه آن در ادیان مختلف همواره مورد توجه بوده است. اما در چند دهه اخیر بواسطه جنبش های فمینیستی این مساله، به جوامع شدیداً سنت باوری مانند جوامع یهودی هم رسیده است. موضوع این مقاله، اصل انوثیت و نقش عنصر زنانه در عرفان یهود است که با رویکرد توصیفی تحلیلی و با تکیه برکتاب زُهر به آن پرداخته شده است. این مساله در مکتب قباله و در کتاب زُهر که مهم ترین کتاب عرفانی قبالاییان است؛ گسترده تر مطرح میشود و اصل زنانگی را بطور خاص با دو سفیرای «بینا» و «مِلخوت» (شِخینا) بیان می کند. سفیرابانوان بینا و شِخینا، دو عنصر زنانه ای هستند که با کارکرد زنانه خود در عالم باعث سریان وجود در عالم هستی شده اند و عالم مادون به سبب اسما و صفاتی که سفیرامادر عِلوی؛ از ان سوف گرفته، ایجاد شده است. در عالم، اتحاد و زوجیت عناصر زنانه و مردانه سبب حرکت و هماهنگی بین اجزای هستی می شود. شخینا نیز که حضور خداوند و تجلی مونث اوست بواسطه گناه آدم از ان سوف جدا شده و به عالم ماده تبعید شده است. این مساله در قباله آنچنان مهم است که عارف قبالایی یهودیان را سفارش می کند؛ با عمل به تورات و میصواها بار دیگر این وحدت و یگانگی «ان سوف» و «شخینا» را بازگردانند.
نظریه کلاسیک تبیین علّی زیر تیغ جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
597 - 617
حوزههای تخصصی:
در خصوص تحلیل کنش ارادی دو نگرش کلی در فلسفه غرب وجود دارد: تبیین علّى و تبیین عقلانی غیرعلّی. دیدگاه نخست، نظریه کلاسیک و رایج در تاریخ فلسفه و اندیشه غربی بوده است، اما دسته دوم در قرن معاصر شکل گرفته است. بنا بر دیگاه نخست، عناصر درونى کنشگر یعنى میل، قصد و باور با کنش وی رابطۀ علّى دارند و تبیین کنش با استناد به آنها مصداقى از تبیین علّى است. جان سرل فیلسوف پرآوازه معاصر از طرفداران دیدگاه دوم، شش پیش فرض را برای نظریه نخست برشمرده، آنها را به نقد می کشد. این مقاله با استناد به سخنان سرل و طرفداران دیدگاه نخست، پیش انگاره های شش گانه سرل و انتقادات او را تبیین، تحلیل عقلانی و ارزیابی می کند. پیش فرض های یادشده عبارتند از: علیت باورها و امیال برای کنش های عقلانی، عقلانیت به مثابه پیروی از اصول و قواعد خاص، عقلانیت به مثابه یک قوه شناختی مستقل، ضعف اراده معلول اختلال در مقدمات روان شناختی کنش، عدم وجود دلایل غیرتمایلی برای کنش و تحقق عقلانیت در فرض سازگاری مجموعه امیال پیشین. سرل معتقد است این پیش فرض ها ناتمام اند. برخی از انتقادات سرل و دیدگاه های ایجابی وی جای مناقشه دارد، از جمله این که نفس کنشگر علت کنش است، نه باورها و امیالش، ایده دلیل غیرتمایلی برای کنش سرل ناتمام است و در این گونه دلیل نیز پای تمایل در میان است، برخلاف مدعای نظریه پردازان الگوی کلاسیک، قلمرو عقلانیت شامل اهداف و باورهای نخستین نیز می شود.
The Philosophy of Teacher Immunity: EFL Teachers’ Perspectives(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
330 - 346
حوزههای تخصصی:
Teacher factors encompass the teachers’ cognitive and affective characteristics that are likely to affect their instructional efficacy. Language teacher immunity is one of the affective factors that determines the teachers’ psychological well-being in their settings. The present study strived to itemize the factors in novice and experienced EFL instructors’ teacher immunity philosophy. To this end, first, the researchers used convenience sampling for selecting 62 EFL teachers including 38 novice and 24 experienced teachers at ten prominent language institutes in Tabriz (Iran) as the participants. Second, they conducted 30-minute interviews with the participants for determining the factors that influenced their TI philosophy using a researcher-developed semi-structured interview protocol. Lastly, they used thematic analysis in order to particularize the main factors in their teacher immunity philosophy. The findings of the study indicated that while the novice teachers considered external support as the main factor in their philosophy, the experienced teachers regarded their internal strength as the decisive factor that influenced their teacher immunity philosophy. The findings may have practical implications for teacher education courses in foreign language contexts.
مفهومِ تاریخمندیِ هایدگر و مسئله پرسشِ تاریخی در تاریخ نگاریِ کسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
91 - 117
حوزههای تخصصی:
پژوهشِ حاضر بر آن است که پیش فرض های هستی شناختیِ کسروی در دو کتابِ تاریخ مشروطۀ ایران و تاریخ هجده سالۀ آذربایجان را آشکار نماید و سپس بنابر مفهومِ «تاریخمندیِ» هایدگر به نقدِ پیامدهای معرفت شناختیِ پیش فرض های مزبور در تاریخ نگاریِ کسروی بپردازد. بر این اساس، پرسشِ اصلیِ پژوهشِ حاضر آن است که کسروی چگونه و بر چه مبنایی موضوعِ تاریخ نگاریِ خود را تعیین و تعریف می کند؟ یافته های پژوهش گویای آن است که موضوعِ تاریخ نگاریِ کسروی «امر تاریخی» به منزله ی «فعلِ در حالِ شکل گیری» نیست. تاریخ نگاریِ کسروی متضمّنِ مفهومِ ضدِّ تاریخیِ «تکرار» است. مفهومِ «امر موروثی» در تاریخ نگاریِ او غایب است، ازاین رو، «امر تازه» به چیزی بی بنیاد و پادرهوا بدل شده و این یعنی کسروی نتوانسته است دیالکتیکِ ناپیوستگی و پیوستگیِ نهفته در «امر تاریخی» را به فهم درآورد و مفهومِ تاریخمندی را کشف و آشکار کند. به بیان دیگر، کسروی مبنایی برای تعیین و تعریفِ آنچه می تواند محلِ پرسش و پژوهشِ تاریخی واقع شود ندارد.
بررسی خودآیینی استتیک در اندیشۀ الکساندر گوتلیب باومگارتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
139 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله این است که با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد: آیا باومگارتن می تواند استتیک را به حوزه ای خودآیین تبدیل کند؟ برای نشان دادن استقلال استتیک به معنی شناخت حسی، زیباشناسی و تجربۀ زیباشناختی در هنر از مفروضات، داده ها، استدلال ها و مفاهیم سایر حوزه ها بر مفهوم «کمال» تمرکز و رابطۀ استتیک با منطق و اخلاق بررسی شده است. او با منطقی دانستن صرفِ استتیک مخالف بود؛ اما آن را غیرمنطقی نیز نمی دانست و معتقد بود «قانون» درونی و منطق خاص خود را دارد. مطالعه نشان می دهد قواعد عقلی چون اصل دلیل کافی و اصل امتناع تناقض حاکم بر امور انضمامی است. رویاروی امر تجربی انعطاف ناپذیری این اصول تعدیل می شوند. با تلاش باومگارتن در عقل جایی برای پذیرش قواعد زیباشناختی با درنظرگرفتن کارکرد منعطف تر قوانین عقلانی باز می شود. نزد وی در روش شهودی بازنمایی های حسی به صورت نامتمایز اخلاقی اند. در روش نمادین به واسطۀ ایدۀ زیباشناختی و استفاده از نمادها با حوزۀ اخلاق ارتباط برقرار می کنند. گرایش باومگارتن به فرقۀ پیتیستی، استتیک و دریافت حسی را راهی برای حصول بصیرت، تشخیص و تمایز نامعیّن خوب و بد سوق می دهد. در تجربۀ زیباشناختیِ شعر مفاهیم کمال، عظمت و ارجمندی به سایر حوزه ها پهلو می زند؛ درنتیجه، باومگارتن، موفق به اجرای تمام عیار خودآیینی استتیک به ویژه در تمایز از حوزۀ اخلاق نمی شود.
پراکسیس و بازتاب خودِ نابازنمودی در هستی شناسی بنیادین هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
1 - 20
حوزههای تخصصی:
ارسطو عمل را وقتی به راستی عمل می دانست که برای خود عمل و نه غایتی مترتب بر آن انجام بگیرد. از این رو او میان عمل (پراکسیس) و تولید از این نظر که یکی خود، غایت خویش است و دیگری نه و با نظر محض هم از این جهت که عمل خودآیین نیست، فرقی قائل می شود. هیدگر معتقد است که گرچه تمایز ایجاد شده از سوی ارسطو مفید است ولی کافی نیست؛ چون ممکن است بواسطه عدم تعینِ جایگاه خود در برابر موجودات و مشخصاً در میدان عمل، پدیدار این خود همراه با میدان انضمامی عمل، از رهگذرِ مفاهیمی چون خودآگاهیِ بازنمودی، به ذیل نظر فروغلتد و این وضعیتی است که از دیدگاه هیدگر می تواند پدیدار اصیل عمل و میدان آن را بپوشاند. ما در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه می توان با تبیین پدیدار نابازنمودیِ خود و از رهگذر طرحِ مفهومِ بازتاب، مانع از درکِ پیشینیِ عمل و میدان های آن، از رهگذر بازنمایی هایِ صوری-منطقی شده و به جای آن فهمی پدیدارشناسانه از پراکسیس را به دست داد.
طراحی چارچوب مفهومی مدرسه دوستدار کودک در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی چارچوب مفهومی مدرسه ابتدایی دوستدار کودک در ایران بود. پژوهش حاضر به روش پدیدار شناسی انجام شد. در این پژوهش ۱۶ نفر از معلمان دارای سابقه تدریس در دوره ابتدایی به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل دارا بودن حداقل دو سال سابقه تدریس در دوره ابتدایی و داشتن حداقل یک مقاله، کتاب و یا طرح پژوهشی در زمینه مدرسه دوستدار کودک بود. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی بصورت ترکیبی استفاده شد. فرایند جمع آوری داده ها تا اشباع نظری ادامه یافت. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بدون ساختار بود. مصاحبه ها با استفاده از تماس تلفنی و یا شبکه مجازی در فاصله زمانی اردیبهشت تا مهرماه س ال ۱۴۰۰ صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به مراحل پیشنهادی گرینهایم و لاندمن صورت گرفت. یافته ها نشان داد که چارچوب مفهومی مدرسه دوستدار کودک از 6 بعد( محیط سالم و بهداشتی، محیط شاد، محیط سبز، آموزش و پرورش فعال، امنیت و ایمنی، فضای فیزیکی کودک محور) و 17 ملاک تشکیل شده است که بر مبنای این ابعاد و ملاک ها 6 گزاره برای تبیین ویژگی های مدرسه دوستدار کودک تدوین شد.
تناظر سخن با عالم هستی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
93-121
حوزههای تخصصی:
زبان پدیده ای به ظاهر ساده ولی درعین حال بسیار پیچیده است. زبان شناسان همواره سعی در شناخت چیستی زبان و ارائه تعریفی از آن داشته اند. از بین حکما، ملاصدرا نگاهی وجود شناسانه به سخن دارد و با تکیه بر نظام حِکمی خود، زبان را با استفاده از مبانی اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری تعریف می کند. هدف از این مقاله ارائه تبیین توصیفی-تحلیلی از دیدگاه ملاصدرا در خصوص زبان است اما از زاویه ای که در تناظر و تشابه با عالم هستی قرار می گیرد. او زبان را در منظومه ای کاملاً متناظر با عالم هستی، معرفی کرده و هردو را دارای سیر صعودی و نزولی، ابتدا و انتها، تشکیک و مراتب، زایش و پویایی و در نسبت و اضافه با مخاطب معنا می کند. او معتقد است زبان و هستی چنان درهم تنیده اند که هستی چیزی جز کلام نیست.
تشکیک در وجود از دیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
131 - 146
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل ذیل اصالت وجود، تبیین کثرات عالم بود که برای توجیه آن، نظریه تشکیک وجود مطرح شد. در حکمت متعالیه، علاوه بر انواع سه گانه کثرت به بعض ذات، خارج ذات و تمام ذات، معیار چهارمی برای توجیه برخی کثرات مطرح شد: اختلاف به تمام ذات در عین اشتراک به تمام ذات یا اختلاف به شدت و ضعف. اندیشمندان صدرایی در تبیین این معیار دچار اختلاف شدند. علامه طباطبایی معتقد است برخی کثرات عالم واقع با این معیار قابل توجیه نیست. وی با طرح ملاک جدید «عینیت مابه الامتیاز و مابه الاشتراک» معتقد است اگر اختلاف وجودات به اختلاف مراتب و شدت و ضعف بازگردد، تشکیک طولی وگرنه عرضی است. استاد مصباح نیز سخن علامه را مردود دانسته و معتقد است اگر مصادیق یک مفهوم رابطه علّی معلولی داشته باشند، آنگاه آن مفهوم به نحو تشکیکی بر آن ها حمل می شود؛ در غیر این صورت، تشکیک عرضی ای وجود ندارد و چنین کثراتی متباین به تمام وجودند.