مطالب مرتبط با کلیدواژه

باومگارتن


۱.

مطالعه جایگاه شعر در زیباشناسی باومگارتن و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زیباشناسی کمال باومگارتن شعر هنر زیبا کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸ تعداد دانلود : ۲۸۵
در این مقاله تلاش براین است با روش توصیفی–تحلیلی به سوال اصلی پاسخ داده شود: نظر کانت درباره جایگاه شعر در میان هنرهای زیبا چه وجوه اشتراک و افتراق و همخوانی هایی با رأی باومگارتن دارد؟ هدف مقاله روشن کردن دلایل درنظرگرفتن ِشعر به منزله برترین هنر نزد یکی از پیروان اصالت عقل و مقایسه آن با نظر کانت است. باومگارتن در عصر روشنگری شعر را به منزله گفتار و خطابه کامل حسی در نظر می گیرد. او بر آوا، غنای کلام و اثرگذاری آن بر تأثرات و عواطف و فرم گرایی و کمال حسی تأکید می کند. وی، هماهنگی اندیشه ها به صورت مجزا از ابزار بیان، هماهنگی اندیشه ها و ابزار بیان، همچنین نظم و هماهنگیِ نشانه های ابزار بیان را سه منشأ زیبایی شعر می خواند. باومگارتن، به کمال درجه ادراک حسی در مواجهه با زیبایی می پردازد. کانت علاوه بر تمایز شعر از خطابه به دو نوع زیبایی در شعر یعنی: زیبایی آزاد معطوف به هماهنگی، وزن و ریتم یا آوای واژگان و زیبایی وابسته در ارتباط با علاقه عقلی اشاره می کند. از نظر وی زیبایی شعر به منزله زیبایی آزاد رها از مفهوم کمال و نیز صورت آن، برانگیزنده بازی آزادی است که بین حس و فاهمه در می گیرد. در نظر باومگارتن با مفهوم کمال حسی در شعر، جایی برای بازی آزاد قوا باقی نمی ماند.
۲.

بررسی خودآیینی استتیک در اندیشۀ الکساندر گوتلیب باومگارتن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استتیک کمال باومگارتن منطق اخلاق خودآیینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۱۹
هدف مقاله این است که با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد: آیا باومگارتن می تواند استتیک را به حوزه ای خودآیین تبدیل کند؟ برای نشان دادن استقلال استتیک به معنی شناخت حسی، زیباشناسی و تجربۀ زیباشناختی در هنر از مفروضات، داده ها، استدلال ها و مفاهیم سایر حوزه ها بر مفهوم «کمال» تمرکز و رابطۀ استتیک با منطق و اخلاق بررسی شده است. او با منطقی دانستن صرفِ استتیک مخالف بود؛ اما آن را غیرمنطقی نیز نمی دانست و معتقد بود «قانون» درونی و منطق خاص خود را دارد. مطالعه نشان می دهد قواعد عقلی چون اصل دلیل کافی و اصل امتناع تناقض حاکم بر امور انضمامی است. رویاروی امر تجربی انعطاف ناپذیری این اصول تعدیل می شوند. با تلاش باومگارتن در عقل جایی برای پذیرش قواعد زیباشناختی با درنظرگرفتن کارکرد منعطف تر قوانین عقلانی باز می شود. نزد وی در روش شهودی بازنمایی های حسی به صورت نامتمایز اخلاقی اند. در روش نمادین به واسطۀ ایدۀ زیباشناختی و استفاده از نمادها با حوزۀ اخلاق ارتباط برقرار می کنند. گرایش باومگارتن به فرقۀ پیتیستی، استتیک و دریافت حسی را راهی برای حصول بصیرت، تشخیص و تمایز نامعیّن خوب و بد سوق می دهد. در تجربۀ زیباشناختیِ شعر مفاهیم کمال، عظمت و ارجمندی به سایر حوزه ها پهلو می زند؛ درنتیجه، باومگارتن، موفق به اجرای تمام عیار خودآیینی استتیک به ویژه در تمایز از حوزۀ اخلاق نمی شود.