فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۶
163 - 187
حوزههای تخصصی:
: از نظر مرلوپونتی، قصدیتی که هوسرل از آن سخن می گوید نشان دهنده عمل تأمل و عینیت بخش آگاهی ای است که از بالا تجربیات قوام یافته را به منزله عین برای سوژه بررسی می کند. درنتیجه این قصدیت، مواجهه پیشاتأملی و قوام بخش با جهان غیرممکن و وحدتِ پیشاحملیِ سوژه و عین پنهان می ماند. پس، برای حل این مشکل بایستی قصدیتی را به منزله قصدیت بنیادین در نظر بگیریم که آگاهی به واسطه آن، بدون مفهوم سازی صریح و به جایِ مفروض گرفتنِ اعیانِ خود، روی به سویِ آن ها داشته باشد. این نوع قصدیت، که مرلوپونتی آن را «قصدیت عملی» می نامد، منوط به عین قصدی ای نیست که درمقابلِ سوژه قرار دارد، بلکه جهت گیری اولیه او به سویِ جهان است که به واسطه آن، سوژه در جهان جای می گیرد و نمی تواند خارج یا منفک از آن در نظر گرفته شود. حضور سوژه در جهان به واسطه بدن او امکان پذیر می شود. درنتیجه، بدن به ابزاری برای آگاهی تبدیل می شود که امکان ارتباط بی واسطه با اعیانِ پیرامونِ آگاهی را فراهم می سازد. حال سؤالی که مطرح می شود این است که آیا امکان تحقق عینیت براساسِ چنین شرایطی وجود دارد؟ بررسی بیشتر مسئله نشان می دهد که دیگر نمی توان عینیت را منوط به یافتن ماهیت اعیان در آگاهی استعلایی تلقی نمود، بلکه لحظه دادگی جهان به سوژه تنانه در تجربه ادراکی محسوب می شود. در این مقاله سعی داریم نحوه تحقق این معنا از عینیت و شرایط آن را در پدیدارشناسی مرلوپونتی توضیح دهیم.
منتسکیو و مقالات فدرالیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران مدرن، دو بحران بنیادین توجه و لزوم پرداختن به قوانین را بیش از پیش مطرح ساخت. بحران نخست، «جنگ های مذهبی و داخلی» در اروپا بود و بحران دوم، «استبداد و ستمگری» نظام های سیاسی بود. منتسکیو یکی از اندیشمندانی بود که به تأمل در آن بحران ها و ارائه ی راه کار برای ترمیم و اصلاح این بحران ها پرداخت. چنان که می توان او را مایه ورترین متفکری دانست که با انقلاب کپرنیکی در فلسفه ی سیاسی و حقوق به تدوین بنیادهای مفهومیِ تفکیک قوا با نظر به قانون اساسی انگلستان همت گمارد. منتسکیو، نویسنده ای معتدل و محافظه کار بود که پیش و بیش از آن که بر هموطنانش اثرگذار باشد بر روشنگری، پدران بنیانگذار و نویسندگان مقالات فدرالیست امریکا، مهمترین اثر کلاسیک برخاسته از فلسفه سیاست امریکایی، تاثیر نهاد تا جایی که مقالات فدرالیست تماما طنینی منتسکیویی یافت. بر این اساس، مقاله حاضر در پیِ نشان دادن تأثیر آموزه های منتسکیو بر اندیشه نویسندگان مقالات فدرالیست است که چگونه به استقرار حکومت قانون در نخستین جمهوری دموکراتیک در دوران مدرن انجامید. چنین فهمی به ما یاری می رساند تا به برداشت دقیقتری از اهمیت این تاثیرگذاری در دوران مدرن دست یابیم.
خدا همچون کنشگری اخلاقی (1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
41 - 70
حوزههای تخصصی:
این مقاله بخش نخست از پژوهشی مفصل درباره یِ سرشت کنش گری خداوند را گزارش می کند. دو پرسش اصلی این پژوهش اینهاست: (1) آیا خدا کنش گری اخلاقی است؟ (2) اگر آری، آیا اخلاق الاهی همان اخلاق انسانی است یا اخلاق الاهی کلاً یا بعضاً با اخلاق انسانی تفاوت دارد؟ در رابطه با پرسش نخست، نویسنده به بررسی سه نظریه یِ رقیب زیر می پردازد: «خدا همچون کنش گری خودکامه»، «خدا همچون کنش گری مصلحت اندیش» و «خدا همچون کنش گری اخلاقی». در این پژوهش به سود ایده یِ خدا همچون کنش گری اخلاقی، و علیه دو تلقی دیگر از سرشت کنش گریِ خداوند، استدلال خواهد شد. در رابطه با پرسش دوم، نویسنده از این نظریه دفاع می کند که اخلاق الاهی و اخلاق انسانی از حیث «محتوای هنجاری» هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، هرچند از سایر جهات با یکدیگر تفاوت های چشم گیری دارند. بخش نخست این پژوهش که در این مقاله ارائه می شود پس از طرح کلیات و مباحث مقدماتی، به نظریه یِ «خدا همچون کنش گری خودکامه» می پردازد و برخی از استدلال هایی را بررسی و نقد می کند که به سود این تلقی از سرشت خداوند اقامه شده یا می توان اقامه کرد. بخش های دوم و سوم این پژوهش که در قالب مقالاتی دیگر در شماره های آینده یِ همین مجله انتشار خواهد یافت به شرح و بسط دو تلقی دیگر از سرشت خداوند می پردازد.
تاملی در ساختار دوگانه شرطی در منطق ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا درباره شرطی ها بحث های مختلفی ارائه داده است. او در این بحث ها گاهی از شرطی مسور و گاهی از شرطی بدون سور بهره برده است. پرسش از چرایی این شیوه، مساله اصلی مقاله حاضر است. در این مسیر ابتدا نحوه ورود سور به بحث شرطیات توسط ابن سینا را بررسی می کنیم. سپس به پرسش چرایی بهره گیری از شرطی غیرمسور در کنار شرطی مسور توسط ابن سینا پرداخته ایم و پاسخ های ممکن را یک به یک بررسی و مناسب ترین را انتخاب کرده ایم. نشان داده ایم که در همه مباحثی که ابن سینا از شرطی غیر مسور بهره برده است، در حال تکرار آراء گذشتگان در باب شرطیات است. در حالی که مباحث شرطی مسور با نظر به مباحث مرتبط با حملی مسور شکل گرفته است. در مجموع به نظر می رسد که نسبت میان شرطی مسور و غیرمسور برای ابن سینا کاملا واضح نیست و این مطلب منشا ساختار دوگانه شرطی نزد ابن سینا و همچنین برخی از اختلافات پس از او درباره نظریه شرطیات بوده است.
علیه پریست؛ در ماینونگ گراییِ وجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
185-209
حوزههای تخصصی:
بنا به ماینونگ گراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیت ها گذاشته شود، می توان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخه ی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگ گرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا می کند. نشان می دهیم که نشتِ میان جهانیِ اطلاعات در نظام پریست می تواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیت های معناشناختیِ هیچ گرا، راهکاری برای حصول نشتِ میان جهانیِ اطلاعات پیش می نهیم که فراتر از تناقض، به بی مایگی منجر می شود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند. بنا به ماینونگ گراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیت ها گذاشته شود، می توان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخه ی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگ گرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا می کند. نشان می دهیم که نشتِ میان جهانیِ اطلاعات در نظام پریست می تواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیت های معناشناختیِ هیچ گرا، راهکاری برای حصول نشتِ میان جهانیِ اطلاعات پیش می نهیم که فراتر از تناقض، به بی مایگی منجر می شود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند.
بررسی جایگاه تأویل در تأملات قرآنی ملاصدرا با تأکید بر اصول تفسیری و مبانی فلسفی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
161 - 179
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألّهین شیرازی رویکرد خاصی به فهم قرآن به عنوان یک متن مقدس و منبع وحیانی دارد. وی تدبر در آیات قرآن را مرتبط با تدبر در عالم هستی می داند و قرآن را نوری معرفی می کند که از طریق آن حقایق اشیاء مشاهده می شود. او معتقد است اکثر مفسرانی که نظر به جنبه های ظاهری و لسانی قرآن داشته اند، از توجه به معانی و بطون آیات غافل مانده اند. و مانع اصلی این مفسران از فهم معانی و حقایق قرآن را فریفته شدن ایشان با ظاهر آیات می داند. شرط بهره مند شدن از حقیقت و بطون قرآن را استفاده از نیروی تعقل می داند و بر این اساس، تأویل در تفسیر قرآن را امری ضروری تلقی می کند و میدان درک معانی قرآن را بر ای تحقیق اهل فهم و تأمل و تعمق وسیع می داند. با آنکه برای قرآن، مراتب و بطون قائل است اما بر این باور است که هیچ کس جز ذات باری تعالی نمی تواند به نهایت و ژرفای اسرار و معانی قرآن، دست یازد. در این نوشتار سعی شده تا ضمن بررسی اصول و مبانی تفسیری قرآن در اندیشه ملاصدرا به ضرورت تأویل و شیوه به کارگیری آن توسط ملاصدرا در تفسیر آیات قرآن بپردازیم.
MADness, and “Luciferism”
منبع:
The Iranian Yearbook of Phenomenology, Volume ۱, Issue ۱, ۲۰۲۲
133 - 176
حوزههای تخصصی:
This paper continues applying the notion of the “Luciferian Existential” as a way of accounting for the extreme violence humans seem to be willing to perpetrate both in nuclear war and in ignoring climate change. We begin by letting humankind and Lucifer mutually reflect what initially seems to be their distinguishing attributes. This is done as a speculative attempt to shed light on the seemingly impossible sin or crime of the greatest of all creatures in relation to God and, on the side of human beings, the unimaginable horror of the actualization of the preparation for nuclear war and continued ignoring of climate change. The hope is that we may illuminate human experience as it underwrites both horrors and how possibly human experience may illuminate the mythic-theological figure of Lucifer. Although we feature human kind’s essential being out of balance, its dodging of its mortality, and its ontological restlessness, culminating in blinding “Luciferian” rage as a way of understanding the human propensity to extreme violence, it is clear that neither the build-up of nuclear armaments nor ignoring climate change seem to be rooted in ontological restlessness or sort of blindness caused by suppression of death, or its capacity for rage or even jealousy, but in something else. Antiquity singled out pride or inordinate self-love as the perennial culprit. There is doubtless inordinate self-love in play here too, but here we suggest that it is also [inseparably the dulling of a sense of what is of ultimate importance, i.e., there is a loss of interest in what used to be called wisdom.
برهان فرا- استقرای بدبینانه و واقع گرایی علمی: رویکردهای ارجاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
57 - 84
حوزههای تخصصی:
واقع گرایان علمی با برهان «معجزه نیست» (NM) استدلال می ورزند که موفقیت علوم در پیش بینی و توضیح بسیار مشکل، و حتی غیرممکن می بود، چنانچه نظریه های علمی صادق نبودند و هستومندهای (مشاهده ناپذیر) پیشنهادی آنها وجود نداشتند. درمقابل، لائودن با برهان «فرا-استقرای بدبینانه» (PMI) و با ارائه فهرستی از نظریه های موفق و درعین حال کاذبِ گذشته، ادعا می کند موفقیت یک نظریه در توضیح و پیش بینی ملازم با صدق آن نیست. در پاسخ، مبتنی بر رویکرد ارجاعی، واقع گرایان تلاش کرده اند نشان دهند ترم های نظریه های موفقِ گذشته به مصداق های خود ارجاع می دادند و هستومندهایی که پیش نهاده بودند، به نوعی در عالم وجود دارند. به علاوه، این ترم های ارجاعی و مصادیق موردنظر آنها به نوعی در نظریه های متوالی بعدی نیز حفظ شده اند. در این مقاله، پس از توضیح NM و PMI، با بررسی و نقد مهم ترین استدلال های واقع گرایان در رد PMI که همگی ذیل رویکرد ارجاعی قرار دارند، نشان داده می شود که هیچ کدام از این استدلال ها توان رد برهان PMI به شکلی فیصله بخش را ندارند. بااین حال، در پایان مقاله اشاره خواهد شد که مزیت رویکرد ارجاعی این است که به واقع گرایان اجازه می د هد حتی با فرض ناتوانی در رد برهان PMI، از خوانش متواضعانه تری از واقع گرایی، موسوم به «واقع گرایی وجودی» دفاع کنند.
تبیین دیدگاه های عمده درباره معنای زندگی از نظر تدئوس متز و ارزیابی آنها و ارائه نظریه ای جدید درباره زندگی معنادار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاسخ به پرسش از معنای زندگی دغدغه بسیاری فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. برخی همچون نیچه، شوپنهاور و سارتر معنایی برای زندگی قائل نبوده اند. ولی بسیاری دیگر سعی کرده اند به این پرسش پاسخهای متفاوتی بدهند و با استدلال نشان دهند دیدگاه آنها می تواند بهتر معنای زندگی را تبیین کند. در این مقاله در نظر است ابتدا، دیدگاههای عمده ای که در این زمینه مطرح شده است (همچون خدامحوری، روح محوری، طبیعت گرایی، ذهن گرایی و عینی گرایی) به همراه پشتوانه های استدلالی شان و همچنین نقدهایشان از دیدگاههای رقیب نشان داده شود. سپس با ارزیابی نقاط قوت و ضعف این دیدگاهها، نشان داده شود که یک نظریه فراگیر برای معنای زندگی چه ویژگی هایی را باید داشته باشد. در نهایت دیدگاه جامع و جدید نویسنده ارائه خواهد شد و دلایل ترجیح این دیدگاه بر دیدگاههای رقیب نشان داده خواهد شد.
ریشه های یونانی و یونانی مآبی زیبایی شناسی دیونوسیوس مجعول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
480 - 494
حوزههای تخصصی:
متن چکیده شامل: این نوشتار به بررسی منابع یونانی-یونانی مآبی دیونوسیوس در باب زیبایی می پردازد و هدف آن روشن ساختن میزان تأثیرپذیری زیبایی شناسی دیونوسیوس از فلسفه افلاطون، ارسطو، فلوطین و پروکلوس است و سعی می شود؛ این هدف به دور از افراط در تطبیق دادن هر امری با امور به ظاهر مشابه دیگر صورت گیرد. در محقَق ساختن این هدف از شیوه توصیفی- تحلیلی-تطبیقی و روش گردآوری به صورت اطلاعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است. نتیجه ای که از این بررسی به دست آمد، نشان دهنده غلبه کامل زیبایی شناسی یونانی-یونانی مآبی بر تفکر این اندیشمند قرون وسطایی است. به ویژه آن بخش از تفکر فلاسفه باستان در باب زیبایی که به نحوی با علت نخستین و یا عالم مُثُل در ارتباط است، در اندیشه دیونوسیوس قابل ردیابی است. هر چند در ساختاری جدید از آن ها بهره برده است. از جمله تأثیرات فلسفه یونانی و یونانی مآبی بر زیبایی شناسی دیونوسیوس می توان به تعالی زیبایی، تفاوت زیبایی و زیبا بودن، نزدیکی زیبایی و خیر، منشأ و علت غایی دانستن زیبایی برای همه امور زیبا، نحوه و انواع حرکت در قوس صعود و نزول، نحوه رابطه واحد با خیر و زیبایی، اتحاد زیبایی و زیبا بودن در مرتبه ذات الهی، درهم تنیدگی نور و زیبایی، نقش عشق به عنوان عامل پیوند و حرکت به سمت زیبایی راستین اشاره کرد.
هژمونی سکوت: خوانشی هگلی- لاکانی از رابطۀ سکوت و زبان در اندیشۀ مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
594 - 609
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر می کوشیم در برخی از ابیات و اشعار مولوی رد چیزی را پیدا کنیم که آن را «هژمونی سکوت» می نامیم. طرفداران «هژمونی سکوت» زبان را خوار می شمارند و سکوت را بی اندازه ارج می نهند و آن را دربردارنده نوعی شهود ویژه می دانند که دسترسی به امر فراسوی زبان را میسر می سازد. این نگرش به سکوت و زبان تاریخ دور و درازی دارد و تازه در قرن های اخیر به پرسش گرفته شده است. سعی خواهیم کرد رویکرد «هژمونی سکوت» را به میانجی رویکردی هگلی لاکانی خوانش کنیم، رویکردی مدرن که سکوت و زبان را به یک اندازه ارزشمند می داند و در نهایت سکوت را پدیده ای صرفاً زبانی می داند. خاطرنشان خواهیم ساخت که این دو نگرش در دو منطق متفاوت بنیاد دارند؛ اولی در قاعده امکان اشرف سهروردی و دومی در منطق پس گسترانه ایدئالیسم آلمانی. پس از بررسی تبعات معرفت شناختی و هستی شناختی این دو رویکرد، در نهایت نتیجه خواهیم گرفت که موضع «هژمونی سکوت» موضعی متناقض و ناممکن است.
الهیات طبیعی معاصر و خدای رخنه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
325 - 352
حوزههای تخصصی:
الهیات طبیعی در دوره معاصر وارد مرحله جدیدی شده و بر شواهد تجربی و یافته ها یا تنگناهای تبیینی علوم جدید در این پروژه تأکید تام می شود. از سوی دیگر، خداباوری زخم خورده راهبردی است که در آن از مجهولات معرفتی زمانه به نفع وجود خدا و نقش مباشر آن در تحقّق آن پدیده مجهول استدلال می شود (خدای رخنه ها). از آنجاییکه راهبرد خدای رخنه ها به یک اندازه میان خداباوران و منتقدان آنها مردود است، محققان پروژه الهیات طبیعی معاصر تلاش می کنند تا نشان دهند که خدای پروژه آنها از سنخ خدای رخنه ها نیست. در این مقاله چهار ایراد اصلی که راهبرد خدای رخنه ها با آنها مواجه است و راه حل های پیشنهادی آنها، گزارش و نهایتاً تکلیف دو مسئله تعیین شده است: 1) تفکیک مسائل یا پرسش های مرزی از مسائل علمی به رسمیت شناخته شده و معیاری با درنظر داشتن تعریف حکمای مسلمان از مسائل فلسفی برای آن تفکیک ارائه شده است. 2) نحوه فاعلیت عوامل فراطبیعی و از جمله خداوند در جهان طبیعت از منظر حکمت اسلامی به صورت جامع تصویر شده و مبتنی بر آن، هم پروژه الهیات طبیعی معاصر مردود اعلام شده و هم پروژه رقیب آن (طبیعت گرایی). نوآوری اصلی مقاله، تبیین و تأکید بر نقش مباشر فاعل فراطبیعی در تحقق هر رویداد طبیعی است.
صبغۀ سکولاریستی علوم طبیعی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
422 - 436
حوزههای تخصصی:
ارتباط علم با مبانی و تأثیرپذیری آن از اندیشه و جهان بینی و چگونگی تأثیرپذیری علم از مبانی از مسائل مهم در فلسفه علم است. در دهه های اخیر به جهت بحثهای جدی در فلسفه علم و تأکید برخی فلاسفه علم بر جهت دار بودن علم و نیز تغییرات ارزشی در جوامع دینی ، این سئوال (ارتباط علم با جهان بینی) بصورت جدی تری مطرح شد و سخن از علم دینی در مقابل علم سکولار به میان آمد و نقش سکولاریسم در تولید علم طبیعی مدرن آشکارتر گردید. سکولاریسم که نوعی انحصارگرایی در حوزه هستی و شناخت است با ورود به هر یک از حوزه های علمی ، تعریفی متفاوت از موضوع ، روش و هدف برای آن علم به ارمغان می آورد. بی شک این مکتب بر اساس جهان بینی خود ، مبانی و پیش فرض های علوم را تعریف می کند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی نقش مبانی و پیش فرض های سکولاریسم در جریان تکامل علم نوین را تبیین و بررسی کرده و تلاش نموده تا ماهیت سکولاریستی آن. را در موضوع ، روش ، ماهیت و در نتیجه پیامدهای سکولار آن بیان کند و نشان دهد که علم تنها امری برخاسته از تجربه نیست؛ بلکه تفکرات دانشمندان در جهت داری علم تأثیرگذارند.
تحلیل و بررسی مبانی معرفت شناختی اخلاق در فلسفه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد تاریخ فلسفه و معرفت شناختی قطعا جسارتی بزرگ می خواهد، چرا که آثار و تبعات آن می تواند خطرناک باشد. زمانی که از هرگونه موجود متافیزیکی و فرا انسانی و به طور کل، تبیین هرگونه مبحث معرفت شناختی در تشریح راهبرد دانشی خود چشم پوشی کنیم، آنگاه نتیجه کار می تواند به سمت نیهیلیسم و پوچ گرایی و بی نظمی و آنارشیسم سوق پیدا کند که می تواند برای فرد و جامعه خطرناک و سمی باشد. در حالی که انتظار داریم در فلسفه رورتی با چنین اندیشه پوچ گرایانه ای روبه رو شویم، وی مدعی است که چنین نتیجه ای حاصل نخواهد شد و درصدد لذت، شادکامی و خوشبختی برای انسان هست؛ زیرا اگر چه دیگر صحبت از حقیقت و خیر مطرح نیست ولی با گسترده تر کردن هرچه بیشتر همبستگی بین "ما"های انسانی درصدد تغییر این جاده و سوق به سمت اتوپیای انسانی است. هدف ما از نگارش این مقاله بررسی و تحلیل جایگاه مبانی معرفت شناختی اخلاق در اندیشه رورتی است.
قاعده فرعیه در سازمان فکری محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
76 - 102
حوزههای تخصصی:
قاعده فرعیه در زمره یکی از قواعد مهم فلسفی جای دارد. دوانی تحلیل ویژه ای از این قاعده به دست می دهد که الزاماً باید در مجموع اندیشه او تفسیر گردد. دوانی نظریه حمل «تغایر مفهومی -اتحاد در وجود» را می پذیرد و اتحاد را اعم از بالذات و بالعرض می داند. این نگرش به او کمک می کند تا توسعه ای در انواع مطابق حمل پدید آورد و نظریه اتصاف توسعه یافته ای را پایه گذاری کند. قاعده فرعیه از سه بخش لزوم ثبوت ثابت، ثبوت مثبت له و ثبوت پیشینی مثبت له تشکیل شده است. قاعده فرعیه دوانی تحت تأثیر همه مبانی فوق سامان می یابد و بر اساس آن ثبوت مثبت له الزامی است؛ اما ثبوت ثابت لازم نمی باشد. درنهایت دوانی دست از ثبوت پیشینی مثبت له و فرعیت کشیده، به دلیل موارد نقض فراوانی، استلزام را کافی می داند؛ همه این موارد نقض برای اولین بار از مجموع حواشی دوانی استخراج و ذکر شده اند.
نقد عرفان به عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
31 - 56
حوزههای تخصصی:
نقد عقل به معنای امکان کشف از واقعیت با عقل نه رخدادی جدید بلکه واقعه ای دیرین در تاریخ اندیشه بشری است و از آن جمله موقه مواجهه عرفا با فیلسوفان رخ داده است؛ چراکه اهل حکمت با ورود عقل به عنوان میزان سنجشگر، چه بسا ارباب عرفان را سخت برآشفته می کنند و اهل عرفان نیز پای آن را چوبین و بی تمکین می دانند. دلیل برآشفتگی از چه روست؟ آیا همه این مخالفت با عقل بر دلایلی صحیح تکیه دارد؟ بر اساس تحقیقات، این ادله بطور کلی به دو دلیل است: یکی با عنوان «عرفان طوری ورای طور عقل است» که به نقد عقل از جهت ناتوانی در ادراک حقایق عرفانی اشاره دارد و دیگری با عنوان «همواره عقل در معرض خطاست» که به نقد عقل از حیث خطاپذیری در ادراک واقعیات اشاره دارد. این مقاله با توجه به سخنان ارباب معرفت و شهود به هر دو دلیل می پردازد
حوزه های مفهومی واژه «هدایت» در قرآن کریم در چارچوب رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک از استعاره های مفهومی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
155 - 190
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر همراه با تحلیل استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه «هدایت» در دوازده جزء آخر قرآن کریم به تبیین حوزه های مفهومی آن بر اساس رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک (1995) می پردازد. کلیدهای مفهومی فوق و مفهوم سازی آنان در قالب عوامل واژگانی خاص همراه با نمونه های قرآنی نشان داده شده و با حوزه های مفهومی مشخص تبیین گردیده است. روش تحقیق توصیفی–تحلیلی و در چارچوب زبان شناسی شناختی می باشد. پرسش اصلی در پژوهش حاضر تحلیل آن است که در تبیین استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه هدایت، کدام حوزه های مفهومی به کار رفته اند؟ در این راستا و با تحلیل آیات مورد بررسی حوزه های مفهومی حاصل از نتایج تحقیق عبارتند از: دین، سفر، آگاهی، توحید، نور، وحی، اختیار، درمان، تقوی، داوری، تلاش، پاداش، شرایط آب و هوایی، تکوینی بودن (آفرینش). بیشترین کاربرد این حوزه ها مربوط به حوزه دین و سفر است که خود کلیدهای مفهومی «دین هدایت است» و «زندگی معنوی سفر است» را برمی انگیزد.
پدیدارشناسی ایدئولوژی و نسبت آن با اتوپیا بر پایه آراء ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
336 - 359
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد ابهام زدایی یا تناقض زدایی از مفهوم ایدئولوژی از طریق ارجاع به آراء ریکور است. ریکور روش بررسی خود از ایدئولوژی را پدیدارشناسانه می نامد؛ زیرا اصطلاح ایدئولوژی زمانی که در یک چارچوب جدلی قرار گیرد، هم از «استفاده بد» و هم از «سوءاستفاده» رنج خواهد برد. فقط با یک رویکرد معنا شناسانه جدی و یک توضیح صحیح از شرایطی که این مفهوم بدان وابسته است، می توان نقطه اختتامی بر این سوءاستفاده نهاد. چنین امری در پرتو رویکردی میسر است که ریکور آن را «پدیدارشناسی تکوینی»، «تحلیلی اوج گیرنده از مفهوم» و «تلاشی برای کاوش در زیر سطح معنی آشکار ایدئولوژی برای رسیدن به معانی بنیادی آن» می نامد. این مقاله با مبنا قرار دادن اثر پل ریکور با عنوان سخنرانی هایی درباره ایدئولوژی و اتوپیا که در سال ۱۹۷۵ در دانشگاه شیکاگو ایراد شد و سایر مقالات و آثار او درباره ایدئولوژی و پدیدارشناسی، تلاش کرده است تا همراه با ریکور به دو پرسش اصلی این حوزه پاسخ گوید: الف) تئوریسین های اصلی مفهوم ایدئولوژی چه کسانی بودند؟ ب) چند نوع تعریف عمده از بررسی پدیدارشناسانه ایدئولوژی قابل استخراج است؟ عصاره پاسخ در هم تنیده به دو پرسش مذکور این است که ریکور ضمن بررسی آثار کسانی مانند مارکس، آلتوسر، مانهایم، وبر، هابرماس و گیرتز، برداشت های رایج و منفی از ایدئولوژی را مورد تردید قرار می دهد و بر اساس بررسی دقیق و عمیق آثار متفکران مذکور، به سه تعریف عمده و مشخص یا به عبارت دیگر سه مرحله یا کارکرد از ایدئولوژی می رسد که اولی بر پایه تعریف مارکس، دومی بر پایه نگرش وبر و آخری براساس دیدگاه های گیرتز به این اصطلاح شکل گرفته است. ریکور به ترتیب این سه تعریف، مرحله یا کارکرد را ایدئولوژی به مثابه «کژتابی واقعیت»، ایدئولوژی به مثابه منبع «مشروعیت قدرت» و بالاخره ایدئولوژی به عنوان منبع «انسجام اجتماعی» می نامد. برپایه چنین تحلیلی از ایدئولوژی، مقاله در قسمت دوم خود به کارکردهای مختلف اتوپیا پرداخته است و ضمن تاکید بر وجوه مثبت اتوپیا، همزبان با ریکور نتیجه گرفته است که جامعه بدون اتوپیا جامعه ای مرده است.
بررسی متناقض نمای اختیار انسان و تقدیر الهی در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
395 - 406
حوزههای تخصصی:
برخی تعارضاتِ فلسفی - کلامی در مبحث علم پیشین، اراده و قدرت خداوند با مساله جبر و اختیار انسان همچنان مورد نزاع و گفتگوی شارحان و صاحب نظران است. بازخوانی و تحلیل آراء ابن سینا درباره تأثیر اراده انسان در نظام علی و معلولی عالم و راهکار وی در حل متناقض نمای اختیار و تقدیر الهی تحقیق در این مسأله را ضرورت می بخشد. ابن سینا نظام اراده و اختیار را ضمن علم عنایی خداوند به نظامِ احسن تبیین می کند. نزد ابن سینا قضای الهی همان علم کلی خداوند به نظام احسن است و از این علم، موجودات ممکن پدید می آیند. به نظر او بر اساس قضای الهی، انسان دارای نوعی اراده است که با اختیار آنچه که قوه ناطقه آن را خیر تشخیص می دهد مورد اراده و مشیت خداوند قرار گرفته است. اختیار و اراده انسان می تواند قوه شوقیه یا عملی خود را - بجای آنکه تحتِ انگیزش قوای پست تر حیوانی نظیر قوای شهوانی یا غضبی باشد- در جهتِ تحقق صور عقلی متحقق سازد. در اخذ و التفات به چنین امکانی است که انسان در مسیر تقدیر یعنی اعطای اختیار به معنای گزینش خیر و زیبایی و خوبی، از طریق قوه عاقله قرار می گیرد. از دیدگاه شیخ الرییس اختیار انسان، به معنای قرار گرفتن در طول اراده الهی و عنایت او برای فعلیت و تحقق نظام احسن است. این جستار با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
رابطه منطقی معجزه با صدق گفتار آورنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰۳
149 - 178
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله یکی از مسائل پرپیشینه و ریشه دار کلامی و قرآنی است و آن «رابطه معجزه با صدق ادعای آورنده معجزه» است و اینکه چگونه مثلاً انداختن عصا و تبدیل آن به افعی، دلیل بر حقانیت قول آورنده و رسالت او از جانب خداست و به اصطلاح چه رابطه ای بین یک عمل تکوینی و نبوت که یک منصب معنوی است، وجود دارد. ما در این مقاله در صددیم دلالت آن را به صورت برهانی ثابت کنیم. دلایلی برای اثبات این مدّعی مطرح شده است؛ مانند قول مشهور «قبح اغراءِ به جهل» و بیان علامه طباطبایی با قاعده فلسفی «حکم الامثال فی ما یجوز». دلالت معجزه بر صدق مدعی دلالت لفظی نیست. به تبع دلالت مطابقی و تضمنی و التزامی مورد بحث ما نیست؛ بلکه دلالت آن عقلی و به صورت برهان لمّی است؛ زیرا با درنظرگرفتن صفات خدا مانند حکیم بودن و اینکه وجود او منزه از قبیح است، و از آنجا که این مسائل جنبه علّی و معلولی دارد، درنهایت به لازم آن پی می بریم؛ یعنی درواقع آوررنده این معجزات در ادعای خود راستگوست و لازمه صفات جمال و جلال خداوند اقتضا می کند که در ادعای خود راستگو باشد. خدا هرگز چنین قدرت فوق العاده ای را به فردِ دروغگو نمی دهد و اگر هم بر فرض ممکن، فردی صاحب چنین قدرتی شد، بر خدا لازم است، مانع گمراهی بندگان شود. بیان دوم اینکه رخداد معجزه به عنوان یک خارق عادت و ادعاى ارتباط با عالم بالا به عنوان خرق عادت دوم، مطرح شده اند و هر دو مماثل یکدیگر می باشند. اگر اولى را پذیرفتیم، دومى (ادعاى نزول وحى) نیز به جهت قاعده «حکم الأمثال فى ما یجوز وما لا یجوز واحد» بالضروره پذیرفته مى شود. قول کسانی که معتقدند معجزه برای اقناع عوام الناس است و آن را حرکتی فریبکارانه تلقی می کنند، با اثبات نظریه نخست، شأن و جایگاه معجزه را به بالاترین درجه خود که مرتبه منطق و عقل است، ارتقا داده ایم. اگر ما دلالت معجزه را برهانی ندانیم، درواقع بر یکی از مهم ترین و اساسی ترین مسئله اعتقادی خود برهان اقامه نکرده ایم.