مطالب مرتبط با کلیدواژه

علوم حقیقی


۱.

عدم ضرورت «قضیّه ضروریّه بتّاته سهروردی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماده سهروردی جهت ضروریه بتاته علوم حقیقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق کلیات مفهوم شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق قضایا و احکام آن
تعداد بازدید : ۲۰۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۱۱
سهروردی در منطق حکمة الاشراق در یک نوآوری تمام جهات را به ضرورت برمیگرداند. وی جهات سه گانه ضرورت، امتناع، و امکان را جزء محمول قرار داده و بر آن است که در این صورت جهت در همهی قضایا ضرورت میشود. از آن جا که بحث از جهت در دیگر مباحث منطقی، مانند تناقض، عکس، و قیاس ها نیز به میان میآید، طبعاً این نوآوری در این مباحث تأثیرگذار است. سهروردی بدین نکته واقف بوده و این تأثیرها را نشان داده است. به فرض تمامیّتِ این نوآوری، این نوشتار بر آن است که خواه مراد سهروردی اختصار در بحث باشد یا ضروری کردن قضایا در علوم حقیقی یا برهانی، اساساً نیازی بدین ضروریسازی و فرو کاستن همهی جهات در ضرورت نیست و این نوآوری مشکلی را حلّ نمیکند. لذا از سوی اکثریّت منطق دانان بعد از سهروردی مورد غفلت قرار گرفته است.
۲.

علّامه طباطبائی و فلسفة علوم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی اعتباریات المیزان فلسفه علوم اجتماعی علوم حقیقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی علم و معرفت و تکنولوژی
تعداد بازدید : ۱۱۶۳ تعداد دانلود : ۵۳۸
فلسفة علوم اجتماعی درصدد بررسی چیستی، امکان، اعتبار، غایت، موضوع و روش های معتبر در علوم اجتماعی است و تعین آن متأثر از متغیرهای متعددی است. جریان مسلط تفکر و علوم غربی به تناسب هستی فردی و اجتماعی آن زمینی و مادی گرایانه است و قهراً فلسفة علوم اجتماعی هم در چنین زمینی ارتزاق خواهد کرد. از منظر علّامه طباطبائی در المیزان اصول و مفاهیم بنیادینی از قبیل: «حق» به منزلة ملاک عالم تکوین و تشریع، «غایات جوامع» به مثابه امری تأثیرگذار در هویت، قوانین و اعتباریات جوامع، «سعادت و کمال انسان» به عنوان امری عینی و مؤثر در بازشناسی نیازهای حقیقی انسان، و «عدم تمایز حقیقی جامعه با مقتضای طبیعت فردی انسان» جملگی در متن ماهیت علوم حقیقی، اعتباری و اجتماعی تأثیر خود را می نشانند. از این منظر هریک از اصول فوق دلالت هایی دارد که علوم اجتماعی و فلسفه آن را از نسبیت مفرط و سکولار خارج می کند و ظرفیت علم اجتماعی را در مفهوم سازی، توصیف، تبیین و ارزیابی جهان اجتماعی افزایش می دهد.
۳.

تأمّلی در موضوع علم جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذات صفات ذاتی موضوع علم علوم حقیقی علوم اعتباری غایت علم جغرافیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۴ تعداد دانلود : ۵۲۰
بر اساس تعریف علمای علم منطق، موضوعِ یک علم عبارت از آن چیزی است که در آن علم از احوال و عوارض ذاتی و بی واسطه آن بحث می شود. عوارض ذاتی به آن دسته از صفات اشیاء و پدیده ها گفته می شود که مستقیماً از ذات پدیده یا شیء برمی خیزند و در موجودیّت خود نیازمند هیچ واسطه ای نمی باشند. به طور مثال، صفاتی چون رشد و تغذیه در زمره صفات ذاتی موجودات جاندار بوده و مستقیماً به ذات آن ها وابسته اند. همچنین صفت نطق(تفکّر) در انسان، صفتی است که به طور مستقیم به ذات انسان وابسته است. در حالی که وقتی به صفت نویسنده در مورد انسان اشاره می شود، این صفت با واسطه صفت تفکّر و نطق به انسان نسبت داده می شود. صفاتی نظیر وحدت و کثرت، حادث و قدیم، مجرّد و مادّی و نظایر این ها، در زمره صفات ذاتی هستی به​شمار می روند امّا صفاتی چون سنگین یا سبک، سرد یا گرم جزو صفات باواسطه هستی محسوب می شوند؛ زیرا هستی ذاتاً سنگین یا سبک، سرد یا گرم و ... نیست و این صفات صرفاً از طریق واسطه ای به نام جسم به هستی نسبت داده می شود. مطابق بیان فوق آن دسته از علوم که به مطالعه پدیده ها و اشیاء حقیقی که واجد ذات هستند، می پردازند؛ در زمره علوم حقیقی قرار می گیرند؛  نظیر فلسفه، ریاضیات و منطق. روشن است این دسته از علوم به دلیل پرداختن به هستی های دارای ذات، واجد موضوع می باشند. امّا آن گروه از علومی که به مطالعه در احوال پدیده های فاقد ذات می پردازند، جزء علوم اعتباری محسوب می شوند؛ نظیر علوم اجتماعی و از جمله علم جغرافیا. در علومی نظیر جامعه شناسی و جغرافیا، پدیده هایی همچون جامعه، کشور، ملّت، دولت، سازمان ها و نهادها، فضاها و نظایر آن ها که پدیده هایی برساخته و اعتباری بوده و فاقد ذات هستند، مورد مطالعه قرار می گیرند. شکّی نیست که پدیده های فاقد ذات، به طریق اولی فاقد صفات ذاتی نیز هستند و از آنجا که در تعریف موضوع یک علم، پرداختن به صفات ذاتی پدیده مورد مطالعه آن علم شرط اصلی است، لذا با فقدان ذات و ایضاً صفات ذاتی، به​خودی خود موضوع نیز منتفی خواهد شد. بر این اساس می توان گفت علم جغرافیا به​دلیل مطالعه پیرامون پدیده های فاقد ذات (اعتباری)، فاقد موضوع می باشد. هدف اصلی این مقاله تحقیق و بررسی پیرامون این مسئله است.
۴.

کاربست علم شناسی علامه طباطبائی در طبقه بندی علوم و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طبقه بندی علوم علم شناسی علامه طباطبایی علوم حقیقی علوم اعتباری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۳۸۹
ارائه نظام جامعی از دانش ها همواره از ضرورت های پیش روی علم ورزان بوده است. نظریات طبقه بندی علوم برای پاسخ گویی به این نیاز حقیقی پدید آمده است. با توجه به اهمّیت این موضوع، بسیاری از فیلسوفان سعی نموده اند تقسیم بندی جامعی از علوم ارائه دهند. ملاک ها، معیارها و مبانی فلسفی و منطقی هر فیلسوف در طبقه بندی ارائه شده وی، تأثیر دارد. متفکران مسلمان هر یک با توجه به گرایش فلسفی خود نظم خاصّی را برای دسته بندی علوم پیشنهاد نموده اند. در میان معاصران، علامه طباطبائی بیشتر و عمیقتر از دیگران بدین موضوع پرداخته است. علامه در ابتدا به تفکیک میان دو ساحت علوم حقیقی برهانی، در پرتو نظریه یقین ضروری، کلّی و ذاتیِ گزاره های برهانی پرداخته و در پی آن به علوم اعتباری، در پرتو نظریه اعتباریات می پردازد. از دیدگاه علامه ما با دو دسته علوم و بالتالی دو معیار متفاوت برای وحدت و تمایز و به تبَع طبقه بندی علوم مواجه هستیم. وی در ساحت علوم برهانی و فلسفی موضوع علم را به عنوان معیار وحدت و تمایز علوم طرح نموده و وجه حاجت علوم برهانی به موضوع را مستدلّ می نماید. در مقابل، با تحلیلی که از اعتباریات ارائه می نماید در علوم اعتباری غایت علم را معیار طبقه بندی علوم دانسته است.
۵.

علوم عملی اعتباری و حقیقی در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علوم عملی فلسفه عملی علوم نظری علوم اعتباری علوم حقیقی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۱ تعداد دانلود : ۴۳۵
از آغاز پیدایش فلسفه به معنای عام، به عنوان مجموعه ای از علوم حقیقی و کاشف از واقعیت، بخش عملی یکی از ارکان آن به شمار آمد و به همین جهت فلسفه به نظری و عملی تقسیم شد. در آثار علامه طباطبایی علمی حقیقی تحت عنوان فلسفه عملی یافت نمی شود، بلکه ایشان علوم و نه فلسفه را به نظری و علمی تقسیم کرد و علوم عملی را اعتباری و فاقد حقیقت و نفس الامر دانست. با این حال، در آثار ایشان مطالبی به چشم می خورد که بر اساس آن ها، علوم عملی اعتباری، می توانند از گونه ای حقیقت و نفس الامر برخوردار باشند. در این مقاله با روش تحلیلی و با مراجعه به آثار علامه طباطبایی برای جمع میان این دو دیدگاه، تلاش شده است. در جمع بندی این دو دیدگاه به ظاهر متناقض از علامه طباطبایی، می توان گفت، معارف عملی، به دو گونه توسط انسان فهم می شوند: نخست آنکه تنها بر اساس امیال و احساسات صرف بنا و فهم شده باشند که در این صورت اعتباری و غیر حقیقی هستند. زیرا حقیقت و واقعیت اعمال در آنها لحاظ نشده است. دوم، این علوم با لحاظ کشف حقایق و واقعیت های نفس الامری اعمال انسان، شکل گرفته باشند که در این صورت آنها را باید علوم حقیقی و نفس الامری دانست.
۶.

جریان قاعده الواحد در علم اصول فقه

کلیدواژه‌ها: حقایق اعتباریات قاعده الواحد ارتباط تولیدی علوم حقیقی علوم اعتباری اصول فقه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۶
پژوهش حاضر به بررسی درستی و یا نادرستی جریان قاعده الواحد در علم اصول فقه می پردازد. در این راستا ابتدا به شناخت قاعده الواحد پرداخته شده و در نتیجه خاستگاه قاعده الواحد، علمی حقیقی به نام فلسفه و مجرای آن در حوزه حقایق تکوینی قلمداد شده است. سپس پیرامون اعتباریات بحث شده تا تفاوت جوهری ادراکات حقیقی و ادراکات اعتباری نسبت به هم و احکام ویژه هریک و چرایی ارتباط تولیدی نداشتن این دو سنخ از ادراکات نسبت به هم تبیین شود. البته ملاک صحت و خطا در اعتباریات، وجود غرض و عدم آن می باشد و اصلا نمی توان با برهان یک اعتبار را ثابت و یا رد نمود. سپس چرایی جریان برهان در علوم حقیقی و چگونگی ارتباط تولیدی داشتن ادراکات حقیقی نسبت به هم روشن می شود؛ اینکه اساس حرکت برهانی ذهن برای کشف حقایق تکوینی بر مدار روابط واقعی یا همان روابط علی معلولی حقایق تکوینی است درحالیکه اعتباریات بر مدار روابط واقعی، تولید نمی شوند. با شناخت ساختار علوم حقیقی، ساختار و احکام علوم اعتباری از جمله علم اصول فقه شناخته می شود؛ اینکه تفکیک احکام اعتبارات از احکام حقایق امری ضروری بوده، لذا خلط احکام این دو خطاست.