مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کریپکی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی رابطه میان آموزه معناشناسیکِ دلالت گری صلب نام های خاص در زبان طبیعی و آموزه متافیزیکی ذات گرایی درباره افراد می پردازیم. به طور مشخص می خواهیم بررسی کنیم که استدلال های کریپکی برای هر یک از ادعاهای ذات گرایانه او درباره افراد تا چه اندازه به آموزه صلبیت نام های خاص وابسته است. برای این منظور ابتدا به معرفی هریک از این آموزه ها می پردازیم و سپس با تمییز میان سه سطح متفاوت از ذات گرایی در نام گذاری و ضرورت رابطه هر کدام از این ادعاهای ذات گرایانه را با صلبیتِ نام های خاص بررسی می کنیم. خواهیم دید که کریپکی در هیچ کجا در استدلال برای هیچ ادعای ذات گرایانه اساسی و غیرپیش پاافتاده ای، صرفاً بر مقدمه های معناشناسیک متکی نبوده است.
بررسی و نقد تفسیر کریپکی از استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باور اکثر شارحان، استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین که مشتمل بر بندهای 243 تا 315 پژوهش های فلسفی است، نشان می دهد که گوینده این زبان، به هیچ شیوه ای نمی تواند تمایزی را میان «درست به نظر رسیدن» و «درست بودن» برقرار کند؛ یعنی هیچ کس دیگری جز گوینده زبان خصوصی نمی تواند آن را بفهمد و هیچ چیزی، نمی تواند واژه چنین زبانی فرض شود تا به چیزی ارجاع دهد. اما بر پایه تفسیر کریپکی، «استدلال واقعی زبان خصوصی»، به جای بندهای 243 تا 315، در حقیقت، در بندهای 143 تا 242 و نتیجه این استدلال نیز در بند 202 مطرح می شود. طبق تفسیر کریپکی، ویتگنشتاین تناقض شکاکانه ای را در مورد مساله «پیروی از قاعده» مطرح می کند و یک راه حل شکاکانه هم به شکل هیومی آن به مساله شکاکانه اش می دهد و استدلال علیه امکان زبان خصوصی، در واقع نتیجه و پیامد همین راه حل شکاکانه است. تفسیر کریپکی مورد نقدهای فراوانی قرار گرفته است. از نظر ناقدان، دیدگاه کریپکی، افزون بر آنکه با واقعیات تاریخی مربوط به تکون و تکمیل متن پژوهش ها چندان سازگار نیست، از جهت تفسیری که از شکاکیت ویتگنشتاین و مقایسه او با هیوم ارائه می کند و نیز رویکرد جامعه شناختی ای که در تحلیل مواضع ویتگنشتاین اتخاذ می کند، نادرست است.
بررسی استدلال و پاسخ شک گرایانه کریپکی و برخی از واکنش ها به آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
ناسازگاری درونی دیدگاه ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند همه ی تلاش «ویتگنشتاین» (Wittgenstein) به منظور سازگاری درونی دیدگاه متأخّر خود بوده است، لیکن با بررسی دقیق، مواردی از ناسازگاری درونی در آن مشاهده می شود. یکی از موارد ناسازگاری درونی و بیرونی مطابق با تفسیر «کول»(Cavell) و «کریپکی» قرائت شکّاکانه از دیدگاه ویتگنشتاین متأخّر است. ویتگنشتاین شک گرایی را به طور آشکار بی معنا می داند. به نظر او اصولاً نباید شکّاک حتّی برای بیان شک گرایی خود از طریق زبان تلاش کند. اگر درباره ی هیچ واقعیّتی یقین نداشته باشی پس نمی توانی درباره ی معنای واژه هایی که به کارمی بری نیز یقین داشته باشی. تردیدی که در همه چیز تردید کند تردید نیست. از طرف دیگر دیدگاه او خود نوعی رویکرد به شک گرایی است. این مقاله درصدد ارائه ی تحلیلی از این ناسازگاری است. و با استدلال قرائت بدیل واقع گرایانه در مقابل آن، نشان می دهد که تا چه حدی این ناسازگاری درونی مشهود است. در مرحله ی بعد به مفهوم نحوه ی حیات که یکی از اساسی ترین مفاهیم به کارگرفته شده توسط ویتگنشتاین است، می پردازد. در این مورد ناسازگاری درونی فلسفه ی زبان ویتگنشتاین را در بیان مفهوم فوق نشان خواهیم داد.
تولید معنا از قراردادهای سمانتیکی طبق مدل شعاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قراردادهای سمانتیکی، یعنی اصولی که سازنده های اصلی معنای کلمات هستند، برای کلمات گوناگون به شکل های متفاوتی ظاهر می شوند، و نظریة کریپکی مدل بسیار مناسبی است که نحوة ظهور این قراردادها را مشخص می کند. قراردادهای معنایی یکی از کاربردهای کلمه هستند که در سیستم باورهای زبانی کاربران زبان برجسته شده باشند. با قبول سمانتیک کریپکی، تا زمانی که قرارداد سمانتیکی ثابت باشد، اکتشافات و اختراعات جدید سبب تغییر معنای کلمات نمی شود. هم چنین برای توجیه نحوة تولید معنا و تأثیرگذاری معانی کلمات گوناگون بر هم، مدل شعاعی مدل بسیار مناسبی است، مخصوصاً وقتی یک کاربرد آن کلمه را مانند اصلی برای تولید معنایش معرفی کرده ایم. این مدل برخلاف تعاریف مفهومی و انتزاعی از کلمات، می تواند همة درجات متفاوت معنای یک کلمه را پوشش و نشان دهد که معنای یک کلمه خاصیتی دینامیک دارد.
ساختار نحوی و معنایی منطق موجهات محمولی از دیدگاه کریپکی
حوزه های تخصصی:
سول کریپکی برای تبیین منطق موجهات محمولی دو نظام جداگانه (در سال های 1959م و 1963م) طراحی کرده است. در این مقاله با بررسی اجمالی ساختار نحوی و ساختار معنایی دو نظام مذکور، به مقایسه آن ها و میزان کارآیی هرکدام در تبیین منطق موجهات محمولی پرداخته شده است.
آزمون جهان هایِ ممکن از نظرگاه طرفداران ارجاع های مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق نظر لایب نیتس، تعداد نامتناهی از جهان های نامتناهی وجود دارند که خداوند بهترین آن ها را برای خلق کردن انتخاب می کند. خود لایب نیتس از فاهمه ی الهی به مثابه ی قلمرو واقعیت های ممکن سخن می گوید. تاکنون تفاسیر متعددی از جهان های ممکن ارائه شده است. در میان این دیدگاه ها، دیدگاه فیلسوفان تحلیلی اواخر قرن بیستم از اهمیت شایانی برخوردار است. برخی از این فیلسوفان با نام طرفداران ارجاع مستقیم، به این همانیِ بین جهانی درباره ی این نظریه قائل اند. این همان بین جهانی می گوید چگونه یک فرد می تواند در تمام جهان های ممکن، هویت خود را حفظ کند. مدافع این نظر سول کریپکی است. در این مقاله، ما دیدگاه لایب نیتس را در ارتباط بین واقعیت و فردیت، در پرتو برخی نظریات معاصر در مفهوم جهان های ممکن، بررسی نموده ایم. در این جا، بیان کرده ایم که آثار لایب نیتس در پرتو برخی از این دیدگاه ها، زمانی که مورد آزمون قرار گیرند، خوانش متفاوتی از آنچه که در تلقی سطحی از این آثار است پیدا می کنند. با وجود این، نظرات لایب نیتس و کریپکی در نهایتِ اختلاف قرار می گیرند، زیرا از نظر لایب نیتس، ذات فرد شامل تمام محمولات خود است و هیچ تمایزی بین خصوصیات عرضی و ذاتی نیست، اما از دید کریپکی، آنچه برای فرد ذاتی است خصوصیات منشأ آن است.
بررسی رویکرد هاریچ به انتقادات کریپکی بر تئوری کاربردی معنی داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل استدلال های هاریچ در مقاله «معنی، کاربرد و صدق» است که در مجله Mind در سال 1995 منتشرشده است. وی در این مقاله به دفاع از ایده ویتگنشتاین، یعنی تئوری کاربردی معنی ، در مقابل استدلال هایی برآمده که علیه این رویکرد ارائه شده اند. تمرکز هاریچ خصوصاً بر انتقادهای کریپکی است. کریپکی در کتاب مشهور خود با عنوان ""دیدگاه ویتگنشتاین درباره قواعد و زبان خصوصی"" سعی دارد نشان دهد کاربرد نمی تواند ارائه دهنده معنی باشد. مفهومی که کریپکی به نقد آن می پردازد تمایل گرایی است. او معتقد است معنای یک واژه نمی تواند معادل با تمایلات یا قابلیت های انسان برای کاربرد آن واژه باشد. هاریچ استدلال کریپکی را نادرست می داند. برای این منظور ابتدا دو تفسیر قوی و ضعیف از مقدمات استدلال کریپکی ارائه می دهد و سپس به نقد هر دو می پردازد. از نظر او لازمه استدلال کریپکی در تفسیر قوی پذیرش رویکرد انبساطی به صدق است و چنین رویکردی باطل است. در تفسیر ضعیف نیز مثال کریپکی نادرست است. پس از بررسی انتقادات هاریچ بر کریپکی انتقادات وی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
دیدگاه جامعه محور و امکان پیروی از قاعده به نحو خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سائول کریپکی، در کتاب قواعد و زبان خصوصی از نظر ویتگنشتاین، تفسیری خاص و نسبتاً رادیکال از بحث پیروی از قاعده ویتگنشتاینرا ارائه می دهد که بر اساس آن تمامی زبان و مفهوم سازی های آن ناممکن ودر واقع غیرقابل فهم می شود. یکی از نتایج این تفسیر، دیدگاهی معروف به «دیدگاه جامعه محور» است که معتقد به ضرورتا اجتماعی بودن زبان بوده است و در نوک پیکان حمله به ایده زبان خصوصی و مدل خصوصیِ پیروی از قاعده قرار دارد. بر اساس این دیدگاه، پیروی از قاعده و لذا زبان پدیده ای اجتماعی است و در نتیجه کروزوی از بدو تولد تک افتاده ای که بتواند سخن گفته و از قواعد پیروی کند، نمی تواند وجود داشته باشد. این دیدگاه، با توجه به وجود متونی در آثار ویتگنشتاین که به نظر می رسد مؤیّد امکان پیروی خصوصی از قواعد هستند، موجب نزاعی تاریخی میان مفسران ویتگنشتاین شده است. در این نوشته تلاش خواهیم کرد تا با استناد به نوشته های خود ویتگنشتاین، اصطلاحات به کار رفته میان مدافعان و مخالفان این دیدگاه را روشن کنیم ساخته و از این طریق به دید روشن تری نسبت به دیدگاه های ویتگنشتاین متأخر دست یابیم.
بررسی تطبیقی نظر امام خمینی(ره) راجع به اسامی خاص براساس نظریات ارجاع در فلسفه ی زبان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، براساس دو پرسش اساسی در فلسفه زبان معاصر، یعنی پرسش در باب چیستی معنا و همچنین پرسش در باب چگونگی ارجاع الفاظ، سعی خواهیم کرد ارزیابی نقادانه ای از آرای اصولیِ امام خمینی(ره) درباب اسم های خاص ارائه کنیم. بدین منظور، ابتدا نظریه ی آخوند خراسانی(ره) را در باب معنای اسامی خاص و همچنین انتقادات امام خمینی در این رابطه را مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس به بررسی آرای امام خمینی(ره) درباب چیستی معنا و همچنین مکانیزم ارجاع درباب اسامی خاص خواهیم پرداخت. ما به طورخاص بر بازسازی نظریه ی ایشان درمورد مکانیزم ارجاع در باب اسامی خاص متمرکز خواهیم شد؛ بدین منظور که استدلال کنیم این نظریه با نظریه ای در فلسفه ی زبان معاصر که به اصطلاح «نظریه ی توصیفی ارجاع» نامیده می شود، مشابه است. در گام بعدی به تشریح انتقادات کریپکی، فیلسوف و منطق دان معاصر آمریکایی، علیه نظریه ی توصیفی ارجاع خواهیم پرداخت. مقاله را با این نتیجه گیری به پایان خواهیم برد که اگر نظریه ی ارجاع امام خمینی را بتوان به نحو معقولی با نظریه ی توصیفی ارجاع مشابه دانست، آنگاه انتقادات کریپکی بر هر دو نظریه وارد است.
ارزیابی اشکالات کریپکی علیه نظریه های وصفی در باب نام های خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با ارائة مختصری از نظریة فرگه دربارة اسامی خاص، اشکالاتی را که کریپکی علیه این تئوری اقامه کرده بررسی نموده است. نویسندگان با تفکیک دو تعبیر مختلف از نظریة فرگه که کریپکی نیز بدان اذعان دارد تعبیر اول را در برابر اشکال کریپکی پیرامون ضرورت در جهان های ممکن، ناکام می داند. سپس با بیان دو تقریر (ذهنی و عینی) از تعبیر دوم تئوری فرگه، اشکال کریپکی علیه تقریر عینی، با استناد به موارد اشتباه کاربران زبان در ارتباط دادن یک دسته اوصاف به یک مدلول خارجی را نیز وارد می بیند؛ اما نگارندگان در ادامه با طرح اشکالات مختلف کریپکی علیه تقریر ذهنی، به دفاع از این تقریر در برابر اشکالات مذکور برمی خیزند و جز دربارة جملات وجودی (اثباتی و سلبی)، اشکالات دیگر را در زمینة معماهای این همانی و جایگزینی و... پاسخ می گوید. مقاله در پایان نتیجه می گیرد که تقریر ذهنی از تعبیر دوم تئوری فرگه، کمترین اشکالات و بیشترین قدرت تبیین را داراست و نسبت دو گروه تئوری های «دلالت/ارجاع مستقیم» و «تعبیر اول تئوری فرگه»، موجه تر به نظر می رسد.
صدق قضایای این همانی در علوم طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
231 - 248
حوزه های تخصصی:
دیدگاه جوزف لاپورت در خصوص قضایای این همانی در علوم طبیعی، به عنوان یک رقیب جدی در برابر رویکرد رایج کریپکی- پاتنم مطرح است. ویژگی اصلی لاپورت این است که، بر خلاف بسیاری از منتقدین سنتی کریپیکی و پاتنم، در مکتب ذات گرایی جای می گیرد و وجود ذات های واقعی انواع را می پذیرد ولی بر این ادعای رایج که ذات انواع کشف می شود خدشه وارد می کند. لاپورت استدلالات خود را بیشتر مبتنی بر ابهام واژه های انواع طرح کرده و معتقد است در طی پیشرفت علم، وقتی از مفهومی مبهم به سمت مفهومی دقیق تر حرکت می کنیم آنچه را که به نوع تعلق دارد وضع می کنیم و نه کشف. در این مقاله وجوه متمایز رویکرد لاپورت و همچنین موردکاوی های او در خصوص انواع طبیعی مورد بررسی قرار می گیرد و ضمن نقد آنها نشان داده می شود که ادعای او حداکثر می تواند بر موارد مرزی نظریه های علمی اطلاق شود و لذا تعمیم آن موجّه نیست.
نسبیت گرایی در پژوهشهای فلسفی ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه بحث و بررسی پیرامون برخی مسائل در کتاب پژوهشهای فلسفیبه گونه ایست که امکان ارائه تفاسیری نسبی گرایانه از آنها را فراهم می کند. بازیهای زبانیو قرائت کریپکی از مفهوم پیروی از قاعدهاز جمله مهمترینِ این مسائل هستند. در باب استقلال سبکهای مختلف زندگی و بازیهای زبانی و امکان گفتگو و سنجش آنها با یکدیگر نیز مباحثات دامنه داری میان برخی فلاسفه معاصر در گرفته است. عده ای با تکیه بر بعضی فقرات پژوهشها و نیز انگشت نهادن بر تفاوت میان سبکهای مختلف زندگی، امکان مقایسه آنها با یکدیگر و فهم یکی از دیگری را منتفی دانسته اند. در مقابل عده ای با اشاره به فقراتی دیگر از پژوهشهای فلسفیو نیز یادآوری مشی ویتگنشتاین در رویارویی با سبکهای زندگی و بازیهای زبانی گوناگون، وی را از اتهام نسبیت گرایی مبرّی می سازند. ادعای دسته دوم مشخصا با تکیه بر این مطلب شکل می گیرد که چنانچه سبکهای زندگی را بصورت کاملا مجزا و مستقل از هم بدانیم، شرکت کنندگان در یک سبک زندگی قادر نخواهند بود هیچ شناختی از سبکهای زندگی دیگر حاصل کنند، یا در باب آنها سخنی بگویند یا حتی از آنها ذیل عنوان سبک زندگییاد کنند. به همین ترتیب، در باب قرائت کریپکی از ویتگنشتاین نیز، صف آرایی ادله دو جبهه خودنمایی می کند. یکی جبهه ای که بر عدم وجود معیاری عینی به منظور تعیّن معنا تکیه می کند و دیگری که کاربرد صحیح بر اساس قاعده، مطابق با آنچه کاربران زبان انجام می دهند، را معیاری کافی جهت تعیّن معنا می داند
دلالت شناسی اسم های خاص و داستانی در آرای ابن سینا، کریپکی و اومبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با طرح دلالت شناسی سول کریپکی، فیلسوف و منطق دان آمریکایی معاصر در باب اسم های خاص و اسم های داستانی، به شرح و نقد آراء اومبرتو اکو فیلسوف، نشانه شناس و داستان نویس ایتالیایی در باب دلالت شناسی اسم های داستانی (fictional names) پرداخته ایم و در این میان، ردپای بعضی از مهم ترین این مباحث یعنی اسم های خاص واقعی را در آثار ابن سینا نشان داده ایم.
نقد هریچ بر تعبیر کریپکی از مفهوم پیروی از قاعده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پل هریچ (Paul Horwich) در کتابها و مقالاتی مختلف به نقد برهان ویتگنشتاینِ کریپکی (1982) پرداخته است. در این مقاله به یکی از پاسخ های وی به یکی از برهان های ویتگنشتاینِ کریپکی پرداخته، استدلال می کنم که دلایل او برای رد برهان ویتگنشتاینِ کریپکی کفایت نمی کنند. در بخش 2 به توضیح آرای ویتگنشتاینِ کریپکی و شکاکیت معنایی (Meaning Scepticism) خواهم پرداخت. در بخش 3 به توضیح صورتبندی هریچ از استدلال هنجارمندی ویتگنشتاینِ کریپکی، که خود آن را «استدلال راهنمایی عقلانی» (The Rational Guidance Argument) نام می دهد، خواهم پرداخت. در بخش 4 نقد هریچ بر این استدلال را بررسی خواهم کرد. چنان که خواهد آمد هریچ با پیشنهاد نسخه ای از نظریه آمایشی (Dispositional)که بر معرفی «آمایش برای تصحیح خویش» (Self-correction disposition) مبتنی است می کوشد به استدلال راهنمایی عقلانی ویتگنشتاینِ کریپکی پاسخ دهد. با بخش 5و استدلال علیه کارآمد بودن این پیشنهاد در پاسخ به ایراد هنجارمندی، مقاله را به پایان خواهم برد.
استدلال پرسش باز مور در فلسفه اخلاق مور و چالش پارادوکس تحلیل در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال پرسشِ باز نقطه عطفی در اخلاق تحلیلی معاصر است که بسیاری از دیدگاهای جدید در واکنش به این استدلال مطرح شدند. در این مقاله به نقد و بررسی استدلال پرسشِ باز و مفروضات معناشناختی آن پرداخته و نشان داده ایم که این استدلال کاربستی از پارادوکس تحلیل و نظریه توصیفی معنا در مورد مفاهیم اخلاقی است. بنا بر پارادوکس تحلیل ، مقوّمات اشیاء در مفهوم آنها دخیل بوده و بدین جهت تعاریف حقیقی که مشتمل بر مقوّمات اشیاء هستند ، این همان گویانه و فاقد اطلاع تازه اند. در ادامه، برای حلّ پارادوکس تحلیل راه حلّ مستفاد از دیدگاه های معناشناختی فرگه ، پوزیتیوسم منطقی ، سهروردی۔لاک و کریپکی۔پاتنم را مطرح کرده و نشان دادیم که هیچ یک از این دیدگاه ها قابل إعمال بر مفاهیم اخلاقی نبوده و نمی توانند پاسخ رضایت بخشی در قبال استدلال پرسشِ باز قلمداد شوند. در نهایت ، توضیح دادیم که می توان با الهام از نظریه کریپکی۔پاتنم و با توسل به شهودات زبانی، راه حلّ دیگری برای «پارادوکس تحلیل» پیشنهاد کرد. بنا بر این راه حلّ ، ارجاع اولیه واژه های اخلاقی بر مصادیق خارجی بدون وساطت مفهوم و از طریق شهودات مشترک اهل زبان انجام می پذیرد و مفهوم دقیق این واژه ها به تدریج در فرآیند تحلیل و با لحاظ شهودات اولیّه ساخته و پرداخته می شود.
هنجارمندی معنا در استدلال شکاکانه کریپکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
77 - 94
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست استدلال شکاکانه کریپکی تبیین می گردد و از رهگذر آن قید هنجارمندیِ معنا توضیح داده می شود. کریپکی بر این اساس، یکی از قیدهای اساسی هر نظریه درباره معناداری را قید هنجارمندی می داند. در ادامه، با تفکیک معنای قوی و ضعیف در هنجارمندی، نشان داده می شود که استدلال کریپکی در این باره ابهام دارد. سپس تفسیرهای مک گین و بگاسیان از دیدگاه کریپکی درباره هنجارمندی گزارش می شود. مطابق تفسیر مک گین، هنجارمندی مفهومی بینازمانی است که او بر اساس همین دیدگاه به تعمیم شکاکیت کریپکی از محتوای زبانی به محتوای ذهنی انتقاد می کند. در ادامه بگاسیان با نقد تفسیر مک گین از هنجارمندی، نتیجه می گیرد که انتقاد او به استدلال کریپکی وارد نیست. در پایان با طرح انتقادی علیه دیدگاه مک گین، ادعا می شود که به ظاهر بگاسیان خوانش دقیق تری از هنجارمندی و استدلال شکاکانه به دست داده است.
نقدی بر انتقاد کریپکی از نظریه معنای فرگه در فرایند معنابخشی و تثبیت مدلول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
25 - 41
حوزه های تخصصی:
نظریه معنا و فرایندهای حصول و تطابق آن با کلمات، عبارات یا جملات همواره مورد نظر و مناقشه بوده است. شیوه معنابخشی به یک کلمه یا عبارت، به خصوص نام های خاص، یکی از موضوعات مورد توجه در این بحث است. علاوه بر موضوع معنا بخشی، شیوه دلالت لفظ از طریق معنا بر مدلول، که به فرایند تثبیت مدلول مشهور شده، نیز همواره مورد مناقشه قرار گرفته است. کریپکی انتقاداتی را بر نظریه گوتلوب فرگه درباره معنای نام های خاص و توصیفاتِ او از روند معنابخشی به یک نام خاص و به دنبال آن، فرایند تثبیت مدلول از طریق معنای مطرح شده وارد می کند. او با بیان خلط موجود در فرایندهای دوگانه نظریه فرگه، و به تبع آن راسل، معتقد است که این نظریه ناکارآمد، ناقص و باعث گمراهی است. این نوشتار در پی به دست دادن تمام زوایای نگاه و توصیف کریپکی از نظریه معنای فرگه نیست، بلکه درصدد است مهم ترین توصیف کریپکی از این نظریه، که در نام گذاری و ضرورت منعکس شده، را مطرح کند و نقد کریپکی را به چالش بکشد. از این رو، دامنه مباحث به کتاب نام گذاری و ضرورت و آثار مورد ارجاع کریپکی از فرگه و راسل محدود خواهد بود؛ در تشریح نظریات، فراتر از این آثار خواهیم رفت، اما در نقد دیدگاه کریپکی، بر اساس مدعیات او در کتابش عمل خواهیم کرد. انتقاد کریپکی بر فرگه مبنی بر خلط بین دو فرایند تثبیت مدلول و معنابخشی به یک عبارت در معنا در این نظریه صحیح نیست و کریپکی با یک مصادره به مطلوب و انتساب رأی محتمل به آرای فرگه، این نظر را خلق و نقد می کند، در صورتی که فرگه هیچ تصریحی به ادغام این دو فرایند در معنا ندارد و نمی توان برداشت دقیقی از نظر او اراده کرد. از آنجا که کریپکی این نظریه را برای گسترش دیدگاه خود نقد می کند، می توان انتظار داشت که برخی از زوایا نادیده انگاشته شوند یا حتا میزان دقت لازم و وفاداری مورد نیاز برای تشریح نظریه مخالف و آنچه واقعاً مورد نظر فرگه و راسل بوده است، به کار نرفته باشد. جهت حصول این نتیجه، ابتدا باید نظریه معنای فرگه بر اساس مقاله «معنا و مدلول» به خوبی تشریح شود و پس از آن، بر اساس مدعیات کریپکی در باب دو فرایند تثبیت مدلول و معنابخشی به یک عبارت تحقیق شود. این مقاله مدعی است که نمی توان بر اساس نظرات فرگه این دو مقام را در معنا جست و کریپکی در توصیف خود از این نظریه و تشریح آن، به عمد یا به سهو، دقت کافی را به کار نبرده است.
نظریه این همانی ذهن و مغز در ترازوی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام آذر۱۴۰۰ شماره ۲۸۸
63-74
حوزه های تخصصی:
نظریه این همانی ذهن و مغز، یکی از مسائل قدیمی و مهم در فلسفه ذهن است که همواره توجه اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. در بیانی ساده، این نظریه این گونه ارائه می شود که انواع حالات و پدیده های ذهنی یک شخص در زمان معین، چیزی جز همان حالات و فرایندهای مغزی او در همان زمان نیستند. در این پژوهش برخی از مهم ترین مبانی این نظریه بیان شده است. با توجه به مبانی این نظریه، نقدهای بسیاری به لحاظ اندیشه غربی و اسلامی بر آن وارد می شود، که در این پژوهش به روش توصیفی و انتقادی، برخی از نقدهای وارد بر این نظریه بنا بر دو اندیشه غربی و اسلامی بیان شده است. با توجه به نوع نقدهایی که مخصوصاً در فضای اندیشه اسلامی آورده شده بود، تلاش می شود که تجرد و نفی جسمانیت نفس اثبات گردد. با اثبات تجرد نفس، به نظر می رسد که دیگر نمی توان به این همانی ذهن و مغز معتقد بود و غیرقابل دفاع بودن این نظریه اثبات می گردد.
مقایسه استدلال موجهه چالمرز و کریپکی علیه مادی انگاری (نظریه این همانی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
101 - 115
حوزه های تخصصی:
یکی از استدلال ها به نفع دوگانه انگاری و علیه مادی انگاری استدلال تصورپذیری است. طبق استدلال تصورپذیری کریپکی، اگر جهان زامبی تصوپذیر باشد، وجود زامبی ها به لحاظ متافیزیکی ممکن است. از این رو، آگاهی غیرفیزیکی است. به اصل تصورپذیری کریپکی اعتراض شده است که با پدیده ضرورت پسینی کریپکیایی سازگار نیست. از این رو، استدلال تصورپذیری صرفا حاکی از آن است که جهان زامبی منطقا ممکن است، اما امکان منطقی مستلزم امکان متافیزیکی نیست. چالمرز برای پاسخ گویی به این اعتراض از ایده معناشناسی دوبعدی گرا بهره می گیرد. ضرورت پسینی کریپکیایی آن چیزی را که بروفق مفهوم اولیه تصورپذیر است، به لحاظ متافیزیکی غیرممکن نمی سازد. چالمرز می کوشد صورت بندی جدیدی از استدلال کریپکی علیه ماتریالیسم براساس ایده دوبعدی گرایی به دست دهد. در نهایت، استدلال تصورپذیری کریپکی را با استدلال تصورپذیری چالمرز مقایسه می کنم.