فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this research was comparison the development of ownership concept in preschool and elementary school children. Methodology: Present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation was causal comparative. Research statistical population was all male and female children of preschool and elementary school of Pakdasht township in 2017-18 academic years. The research sample was 100 people (25 people in each grade) who were selected by random cluster sampling method. To collect data used from individually structured interview (31 questions) that the face and content validity of interview questions was confirmed by the educational sciences and psychology experts and its reliability was reported desirable by method of examiners. Data were analyzed by multivariate analysis of variance method in SPSS software version 19. Findings: The findings showed that there was a significant difference between the overall scores of the groups in the objective questions (P<0.05), but there was no significant difference between them in the descriptive questions (P>0.05). Conclusion: The results showed that preschool and first year elementary school children in compared to third and fifth year elementary school children do not have a good understanding and these children, unlike third and fifth year elementary school children, consider the first person who associates with the object as its owner.
Study of the Relationship of Social and Cultural Capitals with Academic Motivation of High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this research was to study the relationship of social and cultural capitals with academic motivation. Methodology: It was an applied study in terms of purpose and a descriptive-correlational one in regards to the method. The statistical population consisted of 14500 high school students of the Ilam province in the school year 2019-2020. The sample included 380 subjects chosen based on Morgan Table by multistage cluster sampling method. The tools of gathering data included the Vallerand Academic Motivation Questionnaire (1992); the social capital used for measurement of state social capital (2015), and the cultural capital self-made questionnaire which was validated based on the opinion of instructors with a reliability (Cronbach’s alpha) of 0.84. SPSS and structural equations in Amos were used to study the research hypotheses based on correlational coefficients and regression. Findings: Findings showed that the social and cultural capitals were significantly related with the academic motivation at (P<0.001, R=0.37) and (P<0.001 and R=0.53). Results of structural equations showed that social capital had direct significant influence on academic motivation (the standard regression coefficient was 0.49). “Cultural capital” with a standard regression coefficient of 0.68 had a direct significant influence on “academic motivation” and its indirect effect through “social capital” on “academic motivation” is 0.25. Altogether both social and cultural capitals directly and indirectly indicated the academic motivation variance at R2= 0.45. Conclusion: Taking the significant role of the cultural and social capitals in academic motivation found in this study, it seems mandatory to heed to these concepts in the academic system.
Designing a Model for Teacher Competencies in Elementary Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Teacher competencies in the education system is among the most influential and important issues. This importance is rooted in the critical role of teachers in educating people in a society, because the more teachers are prepared and qualified, the greater their impact on upgrading the education system. Methodology: In this regard, upstream documents, as the most extensive strategic and guidance texts, have given much attention to the teacher competencies, with regard to their mission, including directing and drawing the ideal human and the pursuit of a pure life. This study was conducted aimed at presenting a model for the teacher competencies in elementary education based on upstream documents. For this purpose, three major activities were carried out. Initially, upstream documents were examined to identify the components and instances of the teacher competencies, and the opinions of experts in the field were also used. Then, the model of the teacher competencies was designed according to the extracted instances and components. The qualitative method was used in this study and documentary research method was also used to investigate the first question. Findings: In this method, all the upstream documents, including the document of fundamental transformation of education, the national document as well as the scientific documents and literature in this field, were carefully studied so that all explicit and implicit instances and components of teacher training are extracted. Moreover, semi-structured interviews were conducted to gain the viewpoints of the experts in order to achieve the representing themes of competencies through content analysis. Discussion: Finally, the model of professional competencies was designed on the basis of the teacher competencies developed in the previous stages to examine the second question.
عوامل مؤثر در به کارگیری روش های نوین تدریس در بین معلّمان زن استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر در به کارگیری روش های نوین تدریس معلّمان زن استان ایلام بود. روش: روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و از نظر نوع تحقیق نیز، کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 4800 معلم در سال 98-1397 با حجم نمونه 320 نفر و روش نمونه گیری نیز خوشه ای چند مرحله بود. ابزار اصلی جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن مورد بررسی قرار گرفت و میزان پایایی (آلفای کرونباخ) آن برابر 84/0 حاصل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان دادند سن (000/0=P < /span> و 55/0-R=)، سطح تحصیلات (000/0=P < /span> و 47/0-R= و سنوات خدمت (000/0=P < /span> و 45/0-R=) با به کارگیری روش های نوین تدریس رابطه معنادار اما منفی دارند. همچنین متغیرهای مسئولیت اجتماعی (000/0=P < /span> و 48/0R=) و نگرش (000/0=P < /span> و 71/0R=) با به کارگیری روش های نوین تدریس رابطه معنادار و مثبت دارند. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نیز نشان داد بین دوره تدریس معلّمان و به کارگیری روش های نوین تدریس رابطه معناداری وجود دارد. بدین شکل که معلّمان ابتدایی نسبت به متوسطه بیشتر از روش های نوین تدریس استفاده کرده اند. تنها دوره های ضمن خدمت (133/0=P < /span> و 10/0R=) با متغیر وابسته فاقد رابطه بود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از این بود چهار متغیر باقیمانده در مدل یعنی نگرش، سن، دوره تدریس و سطح تحصیلات توانستند (ضریب تعیین 60/0= R2) حدود 60/0 واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند. نتیجه گیری: با عنایت به اینکه مشخص شد نگرش معلّمان بالاترین نقش در پیشی بینی به کارگیری روش های نوین تدریس دارد لذا متولیان نظام آموزش و پرورش باید در جهت تغییر نگرش معلّمان نسبت به روش های نوین تدریس گام بردارند.
سیاست و تولید علم بومی اجتماعی- انسانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
316 - 335
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در دوران مدرن بدون ابتنای سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها بر دانش و آگاهی میسر نبوده و در این میان علوم اجتماعی روز آمد و کارآمد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علوم اجتماعی نیز هنگامی کارآمد و مفید خواهد بود که توانایی درک مسائل و ارائه ی راه حل های مؤثر برای جامعه ی هدف را داشته باشد. این امر به علت نسبی بودن علوم اجتماعی و وابستگی آن ها به بسترها و فرهنگ ها و زمینه های اجتماعی جامعه ی هدف، بدون بومی نگری علوم اجتماعی محقق نخواهد شد. علی-رغم پنج دهه تلاش و تبلیغات برای بومی کردن علوم اجتماعی در ایران، مع الأسف شاهد شکل گیری و یا نهادینه شدن فرایند تولید علم بومی نیستیم و این امر نشان دهنده ی عدم درک و شناخت ریشه های مشکل عدم تولید علم در کشور می باشد. بنابراین لازم است قبل از هرچیز درصدد درک این موانع و سپس رفع آن-ها برآییم. روش: در این پژوهش سعی شده است نظریه ای دارای عناصر مرتبط و منسجم براساس تبیین علّی طراحی گردد که در صورت موفقیت می تواند بخشی از مجهولات را در این مسیر تبدیل به معلومات نماید.یافته ها: در این پژوهش نقش متغیرهایی چون استعداد و روانشناسی، نظام آموزش و یادگیری، نظام کار و اشتغال و در پایان سیاست و نظام سیاسی مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرند. در پاسخ به چرایی عدم توفیق تولید علم بومی، نظریات و استدلال های مختلفی مطرح شده است؛ بعضی علت ها را ذهنی می دانند و معتقدند مشکل ناشی از نخبگان ذهنی و یا ذهنیات جامعه ی علمی است؛ اما برخی دیگر ریشه ها را در ویژگی های جامعه ی علمی و یا جامعه ی کل محیط بر جامعه ی علمی جست و جو می کنند. عده ای دیگر نیز براساس الگوی پارسونزی به یکی از عناصر و خرده سیستم نظام کل (اقتصاد، سیاست، اجتماع، و یا جامعه پذیری) اشاره دارند.نتیجه گیری: ظاهراً نمی توان هیچ یک از رویکردهای مذکور را در خصوص ایران قانع کننده دانست؛ لذا مسأله ی این پژوهش این است که؛ با چه الگویی می توان به تحلیل عوامل مؤثر در فقدان تولید علم بومی در ایران پرداخت؟ آیا نمی توان به یک الگوی تلفیقی معنادار و دارای عناصر فردی و اجتماعی و نیز ذهنی و ساختاری رسید؟
مؤلفه های جهانی شدن دانشگاه در نظام دانشگاهی ایران ازنظر صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های جهانی شدن دانشگاه در نظام دانشگاهی ایران ازنظر صاحب نظران بود. روش شناسی: پژوهش از نوع کیفی و روش آن مصاحبه بود. مشارکت کنندگان پژوهش، صاحب نظران و متخصصان آموزش عالی در حوزه جهانی شدن دانشگاه بودند که بر اساس نمونه گیری هدفمند تا رسیدن اشباع نظری با 21 نفر از آن ها مصاحبه عمیق صورت گرفت. یافته ها: پس از گردآوری داده ها، فرایند پالایش، بازخوانی، دسته بندی و ارائه یافته ها از طریق فن تحلیل محتوای کیفی متن مصاحبه ها صورت گرفت. ملاک های ارزیابی پژوهش کیفی، شامل اعتمادپذیری (معادل روایی درونی در پژوهش کمی)، انتقال پذیری (معادل روایی بیرونی در پژوهش کمی)، قابلیت اطمینان (معادل پایایی) و تأیید پذیری (معادل عینیت)، بررسی و بر اساس آن، روایی و پایایی پژوهش تأیید شد. بر اساس نتایج پژوهش، الگویی شامل 6 عامل (جهانی شدن فرهنگ؛ جهانی شدن سیاسی؛ جهانی شدن اقتصاد؛ جهانی شدن اجتماعی؛ جهانی شدن علمی؛ جهانی شدن مدیریت) و 26 مقوله ترسیم شد که برای جهانی شدن دانشگاه باید موردتوجه قرار بگیرد.
تحلیل تطبیقی - کیفی عوامل مؤثر بر تولید علم در سطح کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی ام بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
نویسنده در مطالعه پیش رو درصدد است که بداند یک جامعه باید چه شرایطی داشته باشد تا به موازات برابری در آموزش عالی، به توسعه علمی نیز دست یابد. در این زمینه با استفاده از منطق فازی، استخراج شرایط لازم و کافی و شناخت سازوکار علی وقوع نتیجه (توسعه علمی) مدنظر قرار گرفت. به طور کلی پنج مسیر علی با کفایت نظری مقبول به دست آمد؛ اما به دلیل پوشش نظری و تجربی بیشتر، تنها یک مسیر علی دارای اهمیت نظری و تجربی تشخیص داده شد. نتایج مسیر علی منتخب نشان دادند تکثر کنشگر علمی تنها در شرایطی ممکن است سبب توسعه علمی شود که جامعه ازنظر داشتن اقتصادی پویا و مبتنی بر تولید در شرایط مطلوبی باشد و ضمن ادغام متقارن در نظام جهانی از بعد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، توان رقابت پذیری زیادی در عرصه بین المللی داشته باشد. به عبارت دیگر، نتایج نشان می دهند تکثر کنشگر علمی به طور جداگانه تنها یکی از شروط لازم توسعه علمی است و برای تحقق توسعه علمی باید با عوامل ذکرشده ترکیب شود. ذکر این نکته ضروری است که بین مسیرهای علی، داشتن اقتصادی پویا و مبتنی بر تولید، تنها شرطی بود که در تمام آنها ظاهر شد؛ به طوری که موردی یافت نشد که در نبودن اقتصادی مولد، تکثر کنشگران علمی سبب توسعه علمی شود.
شناسایی و اولویت بندی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر قانون گریزی موتورسیکلت سواران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
45 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به بالا بودن آمارهای تلفات ناشی از سوانح ترافیکی( 51% در صحنه و 49% انتقال به بیمارستان) و آمارهای تخلفات جرائم راهنمایی و رانندگی، هدف از این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر قانون گریزی راکبین موتورسیکلت شهر تهران است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و از نظر شیوه های گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. واحد تحلیل یا نمونه 90 نفر از متخلفان به قانون می باشند که در محدوده جغرافیایی شهر تهران مرتکب آن شده اند و از این رهگذر جریمه هایی متوجه آنان شده است. یافته ها: براساس یافته های تحقیق از بین عوامل مورد بررسی؛ آشفتگی در رتبه اول؛ تبعیض دوم؛ رفاه اجتماعی سوم؛ فردگرایی چهارم؛ تربیت دوران کودکی پنجم؛ عدم آگاهی به قانون ششم؛ وضعیت خانوادگی هفتم؛ خشونت رفتاری هشتم؛ آگاهی به تأثیر قانون نهم و آگاهی به تأثیر رسانه ها در رتبه دهم قرار می گیرند. نتیجه گیری : بر اساس نتایج حاصله با اعمال یک برنامه ریزی صحیح بر پایه دیدگاهی که منتج از مشکلات و معضلات موجود است و نیز با در نظر گرفتن شرایط آتی می توان شاهد ارتقای کیفی و کمی موتورسیکلت -ها و کاهش معضلات آن بود؛ ضمن آنکه مناسب سازی وضعیت جابه جایی موتورسیکلت ها، کاهش هزینه های زیادی را در ابعاد مختلف که سهم عمده آن متأثر از بهبود حجم تردد در شبکه معابر است را به همراه خواهد داشت.
زنان پس از« بازیابی هویت» در داستان های کوتاه معاصر از منظر روان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه «هویت زنان» و تلاش آنان برای «بازیابی هویت جنسیتی» به عنوان بخشی از سبک زندگی که رفتار و تجربیات آنان را دچار تغییر می کند، هدف پژوهش حاضر است که به کمک روان شناسی اجتماعی و با واکاوی تعدادی از داستان های کوتاه معاصر صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف از نظریه روان شناسی اجتماعی مایرز و بارون و نیز نظریه جامعه شناسی جنکینز بهره گرفته ایم و معتقدیم داستان ها، بنایی بازسازی شده از کنش ها و واکنش های بینافردی از واقعیت های اجتماعی در جامعه هستند و این قابلیت را دارند که به جای نمونه گیری و تکمیل پرسش نامه و یا مصاحبه، از طریق مطالعه گفتمان ها و تک گویی ذهنی و زبانی شخصیت ها و از میان باورها، رفتارها و خاطرات فرد، طرز نگرش آنان به تحلیل رفتارها و تعامل های فردی و اجتماعی در نظام رفتاری جامعه پرداخت. جامعه پژوهشی این تحقیق، شخصیت های زن مجرد و متأهل از طبقه اجتماعی زنان فعال و شاغل 24 تک داستان از مجموعه داستان های کوتاه برگزیده دهه هشتاد بوده است که پس از تحلیل به شیوه پژوهش کیفی و تحلیل محتوا به این نتیجه رسیده ایم که این زنان پس از بازیابی هویت خود و فاصله گرفتن از «هویت زن سنتی»، تحت تأثیر «جامعه پذیری، تعهدات فرهنگی و ارزش های ناظر بر الگوهای مقبول رفتاری و نقش جنسیتی زنان در جامعه»، به گزینش «هویت و نقش جنسیتی همسری» می پردازند و همچنین بررسی ها نشان می دهد که یکی از مسائل زنان متأهل طبقه اجتماعی شاغل و تحصیل کرده، نابرابری جنسیتی، تعارض و دوگانگی هویتی ناشی از نفوذ اجتماعی باورهای قالبی و کلیشه های رفتاری منتسب به نقش های زن سنتی بوده است.
The Comparison of Personality characteristics and Clinical syndrome owners Pets keeper and People without Pets(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract Introduction: The aim of this study was to evaluate the Comparison of Personality characteristics and Clinical syndrome owners Pets keeper and People without Pets. Methodology: The research method was causal-comparative. The statistical population included all pets and non-domestic animals resident in the 20th district of Tehran in 2018. The sample consisted of 160 individuals with pets (80) and non-pets (80) who were selected based on available sampling. Measurement tool was McCrae and Costa's Personality characteristics questionnaire (1992) and clinical checklist Drogates and colleagues (1973). Data analysis was carried out through questionnaire implementation through spss22 software in two descriptive and inferential sections (Multivariable Analyze of Variance). Findings: The results showed that the difference between the two groups was significant in all personality traits, except for neuroticism. According to the comparison of the averages, it is evident that pet owners and owners have extraversion, less openness to experience, duty, and acceptability than non-pet animals. Also, the results of multivariate analysis of clinical syndrome showed that the difference between the two groups in all clinical syndromes was significant except for obsessive-compulsive disorder. Conclusion: Regarding the comparison of the averages, it was found that pets owning and having pets have higher levels of physical complaints, interpersonal sensitivity, depression, anxiety, aggression, paranoid thoughts, and psychosis.
تحلیلی بر پذیرش رفتار برنامه ریزی شده اجتماعی دانشجویان در استفاده از دوچرخه و توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
57 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی پذیرش رفتار برنامه ریزی شده اجتماعی دانشجویان در استفاده از دوچرخه و توسعه پایدار شهری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که بصورت میدانی انجام پذیرفت. جامعه آماری تحقیق را دانشجویان تشکیل داده و در نهایت تعداد 254 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای مبتنی بر مدل های توسعه پایدار اسپریتزر (1997) با ضریب پایایی (83/0) و پذیرش اجتماعی بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده آیزن (1985) با ضریب پایایی (8/0) بود. بر اساس نتایج، دوچرخه نقش مهمی در توسعه فرایند اجتماعی شدن افراد داشته و رابطه مثبت و معناداری بین پذیرش اجتماعی و توسعه پایدار وجود دارد (05/ < 0 P ) . همچنین 20 درصد از تغییرات توسعه پایدار از طریق ابعاد پذیرش اجتماعی (تئوری رفتار برنامه ریزی شده) بدست آمد. در نهایت می توان بیان داشت که رفتار ادراک شده در پذیرش اجتماعی بیشتر توسط عوامل بیرونی نظیر تشویق و ترغیب فرد توسط خانواده، افراد مهم، دوستان، آشنایان و حتی هنجارهای موجود در جامعه می تواند در بروز توسعه پایدار نقش قابل توجهی ایفا کند. در ادامه نیز افراد با تغییر در ذهنیت خود، تمام رفتارهایی که در اوقات فراغت از خود بروز می دهند را به یک جریان فرهنگ ساز مبدل خواهند کرد.
بازنمایی مردانگی در آگهی های تبلیغاتی مجلات خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه سبک زندگی مردان در آگهی های تبلیغاتی مجلات خانوادگی می باشد. از اینرو با استفاده از نظریه گیدنز در حوزه سبک زندگی و روش نشانه شناسی بارت در پی پاسخ به این پرسش است که: آگهی های تبلیغاتی مجلات خانوادگی معاصر سبک زندگی مبتنی بر کلیشه های جنسیتی مردانه را روایت می کنند؟ در این راستا هویت فردی، هویت اجتماعی، کالا پرستی، مدیریت بدن و شور و شعف به عنوان مولفه های نظری سبک زندگی در مجلات خانوادگی می باشد میدان پژوهش مجلات خانوادگی و واحد مشاهده تصاویر تبلیغاتی موجود در این مجلات می باشد. یافته های پژوهش بر مبنای نمونه آماری که همانا چهار نشریه سیب سبز، زندگی ایده ال، زندگی ایرانی و زندگی مثبت است، دلالت بر آن دارد که آگهی های تبلیغتاتی سبک های زندگی نوینی از مردانگی بر مبنای مصرف برساخت می کنند. مردان بیشتر در حالت خرید و اوقات فراغت بازنمای می شوند، محصولات ارایشی و بهداشتی مصرف می کنند و تلاش می کنند که به نقش های که تا پیش از این در حوزه سبک زندگی زنان قرار داشت، نزدیکتر شوند. در این میان مفهوم نوین مردانگی با بدن مردانه درهم آمیخته شده است.
بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و عملکرد سازمانی معلمان و کادر آموزشی مدارس با استفاده از معادلات ساختاری (مطالعه موردی شهر چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
83 - 109
حوزههای تخصصی:
آموزش وپرورش ستون فقرات هر کشور است و در این خصوص معلمان و کادر آموزشی مدارس مهم ترین عامل ارتقاء سطح علمی و تربیتی جامعه می باشند. عملکرد سازمانی مثبت آن ها در واقع یعنی عملکرد صحیح نظام آموزشی، پس ضروری است، عوامل مؤثر بر عملکرد معلمان شناسایی شده و در راستای دستیابی به اهداف از آن ها بهره مند شد. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن کمی است و با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و عملکرد سازمانی معلمان انجام گرفته است. از حدود 400 نفر معلم شاغل در مدارس شهر چناران، طبق فرمول کوکران 195 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آمارهای توصیفی و روابط همبستگی توسط نرم افزار SPSS و پیاده سازی مدل ها از طریق معادلات ساختاری بوسیلهی نرم افزار R انجام شده است. این مقاله برای ارزیابی کیفیت زندگی از پرسشنامه مختصر شده سازمان بهداشت جهانی و برای ارزیابی عملکرد سازمانی از پرسشنامه استاندارد شده عملکرد کارکنان در سازمان، با درجه پایایی و روایی نزدیک به یک استفاده نموده است. نتایج نشان می دهد، تغییر در سطح کیفی زندگی فرهنگیان منجر به تغییر عملکرد سازمانی آن ها می شود، پس لازم است جهت بهره مندی از یک سیستم پویای آموزشی دولت ها نسبت به ارتقاء سطح کیفیت زندگی معلمان اهتمام کافی داشته باشند.
تجربه زیسته کودکان و نوجوانان بدسرپرست از زندگی در مراکز نگهداری شبانه روزی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
133 - 172
حوزههای تخصصی:
بی سرپرستی کودکان همیشه بعنوان موضوعی اجتماعی مطرح می باشد. این کودکان به دلایل متعدد از حمایت خانواده خود محروم اند زیرا ممکن است یک یا همه افراد موثر در تأمین نیازهایش در زندگی را از دست بدهند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تجربه زیسته کودکان و نوجوانان بدسرپرست از زندگی در مراکز نگهداری شبانه روزی شهر تهران است که از لحاظ هدف تحفیق کاربردی و از نظر نوع روش، تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی می باشد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است. جامعه آماری برای این امر کودکان دختر و پسر مقیم مراکز شبانه روزی شهر تهران می باشند که سن آنان بالای 13 سال و تجربه زندگی حداقل 5 سال را در این مراکز داشته و با استفاده از انتخاب هدفمند برگزیده شده اند تا از طریق مصاحبه با آنان به شناخت مشخص تری از مسایل و نیازهای آنان دست یابیم. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. نتایج تحلیل مضمون 7 تم اصلی و 22 مفهوم به دست داد. همچنین فقدان بعنوان ذات مشترک پدیده تعیین شد. یافته ها حاکی از درک پیچیده ای از زندگی در مراکز شبانه روزی توسط شرکت کنندگان بود. آنان با وجود محدودیت و نظارت زیاد در این مراکز از زندگی خود رضایت داشتند اما حضور در این مراکز را منشا آینده ای مبهم برای خود می دانند و درخواست شادی بیشتر، حمایت و پذیرش در جامعه داشته و نسبت به خانواده خود احساسی دوگانه از دلتنگی و ناراحتی دارند.
تبیین تأثیر استفاده از فناوری های نوین ارتباطی بر ارزیابی مشتریان از اثر بخشی روابط عمومی مؤسسه مالی اعتباری کوثر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین تأثیر استفاده از فناوری های نوین ارتباطی بر ارزیابی مشتریان از اثر بخشی روابط عمومی مؤسسه مالی اعتباری کوثر است . این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق، کلیه مشتریان موسسه مالی و اعتباری کوثر شعب تهران است که طی یک هفته مراجعه مشتریان در شرایط عادی محاسبه شده و به صورت تقریبی آمار مراجعین به دست آمد ؛که با توجه به فرمول کوکران تعداد 384 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است که توسط محقق، بومی سازی شده و شامل 32 پرسش است. روایی محتوایی پرسشنامه به تایید جمعی از صاحب نظران رسید. جهت سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار Spss، که بیش تر از 0.7 محاسبه گردید، استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش با نرم افزار Smart PLS نشان می دهد که استفاده از فناوری های نوین ارتباطی بر ارزیابی مشتریان از اثربخشی روابط عمومی موسسه مالی اعتباری کوثر تاثیر دارد. همچنین، استفاده از اینترنت بانک، همراه بانک، خودپرداز، پایانه فروش (کارتخوان)، پیامک های تبلیغاتی و استفاده از پست الکترونیک بر افزایش اثربخشی روابط عمومی موسسه مالی اعتباری کوثر تاثیر دارد.
بررسی رابطه مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان (مورد مطالعه : استادان خانم دانشگاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی زنان و نقش بسیار مهم و تعیین کننده آن در توسعه پایدار از جمله موضوعات مورد توجّهی است که امروزه به لحاظ نظری و کاربردی به آن پرداخته می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه ابعاد مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان می باشد. مهارت های زندگی دارای ابعاد مختلف شامل مهارت مقابله با استرس ها، مهارت حلّ مسأله، مهارت تفکّر خلّاق، مهارت تفکّر نقّادانه، مهارت برقراری رابطه مؤثّر با دیگران، مهارت برقراری روابط بین فردی سازگارانه، مهارت خود آگاهی و مهارت همدلی با دیگران می باشد. چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه ساختاریابی گیدنز، نظریه نیازهای اساسی مازلو، نظریات توانمندسازی و نظریات مهارت های زندگی شکل گرفته است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و طرح تحقیق از نوع مقطعی بوده است و جامعه آماری شامل استادان خانم دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران168 نفر محاسبه شده است. نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان به صورت کلّی رابطه داشته است. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد مختلف مهارت های زندگی و توانمندسازی زنان روابط معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که با افزایش هر کدام از این ابعاد، میزان توانمندی زنان افزایش می یابد.
رسانه، فرهنگ و رفتار های محیط زیستی (مطالعه موردی: شهروندان سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 48
حوزههای تخصصی:
رسانه ها در دنیای امروز نقش بی بدیلی در شکل دهی و هدایت افکار عمومی و جریان سازی رویدهای محیط زیستی دارند. درک عمومی از مسائل محیط زیستی وابسته به میزان توجه رسانه های جمعی و میزان تاثیرپذیری مخاطبان است. هدف مقاله حاضر بررسی تاثیر مصرف رسانه ای بر رفتارهای محیط زیست است. پرسش اصلی مقاله این است که "آیا مصرف رسانه ای می تواند تغییری در فرهنگ محیط زیستی (نگرش، ارزش، دغدغه، آگاهی) و رفتار محیط زیستی ایجاد کند؟". برای پاسخگویی به این سوال، ابتدا نظریه های مرتبط، مطرح و سپس "نظریه کاشت" در جامعه شناسی ارتباطات، به عنوان چارچوب نظری انتخاب گردید. روش تحقیق در این مطالعه پیمایش و جامعه آماری آن شهروندان شهر سنندج در سال 1398 است. حجم نمونه برابر با 437 نفر بوده و نمونه های مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه و با روائی و پایایی مطلوب جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان مصرف رسانه ای بر نگرش، ارزش و رفتار محیط زیستی تاثیر دارد. با این اوصاف، مصرف رسانه ای بر دغدغه ها و آگاهی محیط زیستی تاثیری ندارد. به نظر می رسد صدا و سیما با کمبود کارشناسان و متخصصانی روبرو است که بتوانند مشکلات محیط زیستی را به "گونه ای دیگر" عرضه کنند. به عبارت دیگر، به نظر می رسد برنامه ها نوعا، به صورت مستقیم و خام به مسائل محیط زیستی می پردازند و کمتر به جنبه های اجتماعی و فرهنگی آن می پردازند. این مشکل در جامعه شناسی محیط زیست تحت عنوان "حادثه_ محوری" شناسایی شده است.
بررسی عقلانیت ارزش شناختی و چگونگی حصول آن در اندیشه ماکس وبر"تجزیه و تحلیل منطقه خاکستری"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله عقلانیت به همراه موضوعات فراورده آن، از فراخ ترین چالشگاه فکری عصر مدرن است. بنا به قول نظریه پردازان، تمامیِ همِ عقلانیت که از ویژگی های برجسته دنیای نوین است یر حسن تدبیر حیات استوار است. آن چه مسلم است بر سر بحث عقلانیت اتفاق آرا وجود نداشته و هر متفکری از ظن خود نوع یا انواعی از آن را یار بی مثل و مانند و تدبیر برای حسن جریان حیات آدمی می پندارد. از جمله متفکرانی که در مبحث عقلانیت نظریه پردازی کرده است ماکس وبر است که بیش از از پیش با مبحث عقلانیت ابزاری شناخته شده، در حالی که وبر به حق یکی از جمله نظریه پردازان معرفی عقلانیت ارزش شناختی است. مقاله حاضر با استفاده از روش پژوهش اسنادی به بررسی دیدگاه وبر در خصوص عقل و ارتباط آن با ارزش یا همان عقلانیت ارزش شناختی پرداخته و چگونگی حصول آن را مورد واکاوی قرار داده. نتایج حکایت از آن دارد که از نظر وبر هنگامی که جهت گیری های ارزشی درون یک عقلانیت ذاتی خواه در قلمرو اخلاقی باشد و خواه در قلمروهای دیگر، شانیت عقلانیت نظری را پیدا می کند و جامعیت و یکپارچگی درونیشان افزایش می یابد. در نهایت عقلانی شده و به تدریج ارتباطی منسجم با یکدیگر می یابند و به طور سلسله مراتبی در ذیل ارزشی نهایی قرار گرفته و تبدیل به جهانبینی های عرفی یا دینی می شوند. در چنین شرایطی عقلانیت ارزش شناختی محقق شده و عمل و کنش بر این مبنا صورت میگیرد، از نظر وبر، در حقیقت تنش میان قلمروهای مختلف تحت الشعاع تضاد و ستیزه بین دو نوع عقلانیت ابزاری و ارزش شناختی و در نهایت تقابل میان دین و دنیاست.
دیرینه شناسی برساخت زنانگی در ایران از عصر مشروطه تا پایان پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
86 - 115
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد است تا با رویکردی پساساختارگرایانه و نیز، روش دیرینه شناسی فوکویی، نقطه پیدایی مسئله هویت زن در ایران و نیز، اصلی ترین گفتمان هایی را که در برساخت زنانگی در ایران ایفای نقش کرده اند، بازشناسد. براساس یافته های پژوهش حاضر، می توان بازه تاریخی جنبش مشروطه تا پایان پهلوی اول را که از آن با عنوان فرآیند مدرنیته در ایران یاد می شود، نقطه پیدایی مسئله زنانگی و هویت زن در ایران به شمار آورد. ضمن آن که سه گفتمان اصلی قدرت (حاکمیت سیاسی) با بهره گیری از ابزار قانون و قوه قهریه، گفتمان دینی (عمدتا روحانیت تشیع) از طریق تفسیر آیات و احادیث و باب اجتهاد و نیز، گفتمان روشن فکری با استفاده از ادبیات و رمان، نگارش کتب و چاپ نشریات، مهم ترین گفتمان های تأثیرگذار در برساخت زنانگی در این دوره به شمار می روند. باوجوداین، هرسه گفتمان مزبور با غیریت سازی از گفتمان رقیب و تعریف مفاهیم خود در مرزبندی با دیگری و برجسته سازی تنها یکی از مؤلفه های هویت ساز، تعریفی ایستا از زنانگی و هویت زن در ایران ارائه کرده و تلاش داشته اند تا فردیت و رؤیت ناپذیری سوژه های منفرد زنان را در ایران سرکوب کنند. این در حالی است که نمایندگان گفتمان مقاومت زنانه بدون توجه به الزامات گفتمانی، با روایت های زنانه و نیز، ترکیب و گزینش مؤلفه های هویتی هریک از این گفتمان ها؛ یعنی ناسیونالیسم ایرانی، مذهب تشیع و مفاهیم مدرن همچون آزادی، برابری و پیشرفت، از یک سو بر آن بوده اند تا صدای حذف شده ی آن ها شنیده شود و از سوی دیگر، با به چالش طلبیدن سلطه این گفتمان ها موجبات تضعیف آن ها را فراهم آورده و سوژگی خود را به نمایش گذارده اند.
Developing a Structural Model of Psychological Well-Being Based on Fear of Negative Evaluation by Mediating Loneliness in Female Adolescent Students with Psychosomatic Problems(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to develop a structural model of psychological well-being based on fear of negative evaluation mediating feelings of loneliness in adolescent girls with psychosocial problems. Methodology: The present study was applied in terms of purpose and in terms of quantitative method and survey-correlation method. The statistical population consisted of female adolescent students with mental health problems who were studying in the second grade of secondary education in Mashhad Nursing School District 2 in the academic year of 2017-18. The method was multistage cluster sampling, so that a list of all secondary schools for girls in the second district of Mashhad was composed of 24 schools that were classified as 4 schools per cluster with respect to government and nonprofit and number of students. One cluster was randomly selected and at the second stage of each school and at each grade level, a total of 3 classes from each school were selected and the students were given questionnaires. The tools of the present study were Psychosocial Well-being Scales (Ryff, 1980), Fear of Negative Evaluation (Leary, 1983), and Dehshiri et al., 2008), Psychosomatic Complaints (Takata & Sakata, 2004). In the present study, SPSS software version 24 and SmartPLS2 software were used. Findings: The results showed that fear of negative evaluation with sense of loneliness had a positive relationship with psychological well-being and negative relationship with fear of negative evaluation with psychological well-being, according to GOF value of 0.595 indicating strong fit of model. It had a lot of research; it had some mediating effect. Conclusion: In order to improve the psychological well-being of adolescent female students, the present study demonstrates the importance of self-expression planning and training and communication skills to reduce feelings of loneliness and screening of students with negative evaluation to provide appropriate psychological treatment for this group of adolescents. Reminds students of education.