کودکان یکی از گروه های هدف نظام سیاست گذاری اجتماعی در ایران هستند که جایگاه رفاهی آن ها تا به امروز محل مناقشه بوده است. بررسی روند تاریخی سیاست های اجتماعی معطوف به کودکان در ایران می تواند نقشی در شناخت مشکلات مبتلابه این حوزه و به تبع آن کاهش آن ها داشته باشد. این پژوهش به بررسی تحولات قانون گذاری و نهادی مربوط به کودکان از زمان شکل گیری پارلمان در ایران می پردازد. روش انجام پژوهش از نوع اسنادی- تاریخی است. در این راستا، به بررسی قوانین و برنامه های اجتماع و رویکردهای کلی هر سه دوره ی تاریخی به کودکی پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که پهلوی اول مواجهه با کودکان را عموماً از زاویه ی دولت- ملت سازی و نقش آن ها در این زمینه مورد بررسی قرار داد و اگرچه اقداماتی برای حمایت از کودکان انجام شد اما دولت سعی داشت که عمدتاً نیازهای کودکان در قالب خیریه ها و امور وقفی پاسخ داده شوند. در دوران پهلوی دوم، تلاش ها در این زمینه به تدریج شکل سازمان یافته تر و رسمی تر، عموماً در قالب سایر نهادها مانند خانواده به خود گرفت. در دوران جمهوری اسلامی ایران، کودک و کودکی محل توجه بیشتر و جامع تری از قانون اساسی گرفته تا سایر قوانین قرار گرفته، با این حال، تنش های بین رویکردهای سنتی یا دینی و رویکردهای مدرن، تعیین کننده ی ماهیت اغلب سیاست-های معطوف به کودکی است که در بسیاری موارد منجر به محروم شدن کودکان از بسیاری حمایت ها شده است.