فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۱۷٬۸۱۶ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۶
243 - 266
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه تأثیر برنامه فرزندپروری مثبت و آموزش والدگری مبتنی بر مواجهه با چالش های فرزندپروری بر ابعاد والدگری مؤثر و سازگاری زوجی مادران انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری، مادران دارای فرزند نوجوان شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397بودند. از افرادی که در فراخوان شرکت کردند 24 آزمودنی با روش تصادفی انتخاب و در گروه ها گمارش شدند. مداخلات به صورت هشت جلسه دو ساعته انجام شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه های والدگری آلاباما و سازگاری زوجی اسپانیر (1976) گردآوری شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد میان برنامه فرزندپروری مثبت و گروه گواه در والدگری مثبت و نظارت ضعیف تفاوت معنی داری وجود دارد، همچنین بین گروه والدگری مبتنی بر مواجهه با چالش ها و گروه گواه از نظر والدگری مثبت، تنبیه بدنی و اطلاع، تفاوت معنی داری دیده شد. هر چند تفاوتی میان تأثیر دو روش آموزشی بر ابعاد والدگری مؤثر و سازگاری زوجی یافت نشد (05/0P<). بر پایه یافته ها می توان گفت برنامه فرزندپروری مثبت و آموزش والدگری مبتنی بر مواجهه با چالش های فرزندپروری، هر کدام می توانند برخی کارکردهای والدگری را ارتقا دهند. در واقع می توان نتیجه گرفت هیچ کدام از روش های آموزش فرزندپروری به تنهایی جامعیت نداشته اند و لذا با توجه به اثربخشی متفاوت دو روش آموزشی، توصیه می شود برای ارتقای کیفیت فرزندپروری و به منظور تأثیر بیشتر، ترکیبی از برنامه های آموزشی استفاده شود.
سازوکار دانش و قدرت در تناسب اندام: مطالعه جامعه شناختی مصرف داروهای نیروزا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
303 - 333
حوزههای تخصصی:
مراقبت و اصلاح بر بدن یکی از دست آوردهایی است که امروزه به مُد و سبک زندگی بدل شده است؛ اما آن چه اهمیت دارد چگونگی شکل دادن به بدن ازطریق مصرف برخی از داروهای مکمل در بازار است. شیوع مصرف برخی از داروهای هورمونی در میان ورزشکاران، به سبب گرایش به داشتن بدنی متفاوت، رواج یافته است. مقاله حاضر درپی آن است که بتواند با نشان دادن چگونگی بازتولید چنین مسأله ای، سازوکار و روابطی را شناسایی و تحلیل کند که بدن را هرچه بیشتر در معرض بازار قرار می دهد. برای رسیدن به هدف از مفهوم زیست-قدرت نزد فوکو و مابعد فوکو استفاده و از روش کیفی برای تبیین فعالیت کُنش گران بهره گرفته شده است. داده های این پژوهش حاصل مصاحبه نیمه ساختاریافته با 35 نفر از افرادی است که هم داروهای هورمونی را مصرف کرده و هم در بازار فروش و خرید آن سهیم هستند. براساس یافته های پژوهش، مصرف داروهای هورمونی در بین افراد حاصل گفتمان های تناسب اندام و سبک زندگی معاصر است که نوعی دانش را در این عرصه تولید کرده است. این دانش به واسطه گره خوردن با روابط مبتنی بر سود و بازار داروهای مکمل، موجب شکل دهی و تولید فرم های خاصی از سوژه ها در بازار گردیده است. درحقیقت دست کاری و کنترل بدن ازطریق عادی سازی مصرف داروهای مکمل صورت پذیرفته و سوژه های جدید پزشکی و شبه پزشکی توصیه گر به مصرف چنین داروهایی، موجب بازتولید آن شده اند.
خوانشِ پسااستعماری رمان های عربی با موضوع مهاجرت به غرب بر اساس الگوی رشدِ هویتِ نژادی-فرهنگیِ «درالد وینگ سو» و «دیوید سو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفر و مهاجرت به غرب را می توان پربسامدترین درون مایه رمان های پسااستعماری عربی برشمارد. ماده داستانی این رمان ها از خط روایتِ یکسان و کارکردهایِ روایت شناختیِ هم گونی تبعیت می کند که تقریباً در همه آن ها تکرار می شود. در این دست رمان ها، شخصیت اصلی همواره سفری پر فرازونشیب را به کشوری غربی (غالباً فرانسه، انگلستان و آمریکا) تجربه می کند. این سفر از شیفتگی به تمدن غربی و تقلید از ارزش های موردِ تأیید اکثریت، آغاز می شود و پس از تقابل با این ارزش ها و مقاومت در برابر آن ها (با دو سازوکارِ فرویدیِ «جابه-جایی» و «واپس روی») در نهایت یا به درون گرایی و خودکوچی می انجامد و یا با درکِ عقلانی جایگاهِ «خود» در میان اکثریت، منجر به خودشکوفایی و بالندگی فرد می شود. پژوهش پیش رو، ضمن تبیین فرآیند رفتاری این شخصیت ها در سفر به غرب، می کوشد این فرآیند را بر مبنای الگوی پنج مرحله ایِ رشد هویت نژادی-فرهنگیِ «درالد وینگ سو» و «دیوید سو» تبیین و واکاوی کند. برآیندِ این پژوهش اثبات مطابقتِ نظریه مزبور با الگوی رفتاری شخصیت های داستانی عربی در سفر به غرب است. با این حال، در طول مراحل پنج گانه، مغایرت ها و تعارضاتی نیز دیده می شود که ناشی از شرایط منحصربه فرد جوامع عربی، تجربه خشونت بار استعمار غربی در جهان عرب، و تاریخ و سنت گران مایه عربی-اسلامی است.
رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
178 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر بود.روش شناسی: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مناطق 2 و 5 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. حجم نمونه 604 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Fredricks et al, 2004)، مقیاس اشتیاق به مدرسه (Veiga, 2016)، مقیاس احساس تعلق به مدرسه (Arslan & Duru, 2017)، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی (Hermans, 1970) و معدل نیمسال قبل به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی برازش مناسبی داشت. همچنین، هر سه متغیر اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی و متغیر انگیزش پیشرفت تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). علاوه بر آن، اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج برای افزایش و ارتقای پیشرفت تحصیلی می توان زمینه را برای بهبود اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه و انگیزش پیشرفت تحصیلی فراهم کرد.
مطالعه کیفی مکانیزم های یادآوری و غفلت از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افراد و مکاتب مختلف همواره درباره مرگ به منزله راز دیرپای بشر تأمل و جامعه شناسان از منظرهای مختلفی درباره مرگ و حواشی آن کنکاش کرده اند. حوزه جامعه شناسی مرگ، سرشار از قلمروهای نامفتوح نظری است که بصیرت های جالب توجهی از جامعه را نصیب پژوهشگران می کند. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که افراد در تجربه زیسته شان چه مکانیزم هایی را برای یادآوری و غفلت از مرگ به کار می گیرند. به این منظور با رویکردی کیفی، مصاحبه های پدیدارشناسانه ای با 23 نفر از افرادی که در رویارویی با مرگ، تجربه زیسته مهم و جالب توجهی داشتند (نمونه های حدی) صورت پذیرفت و با تحلیل تماتیک متن مصاحبه ها، مکانیزم های یادآوری مرگ در هشت مضمون اصلی رویارویی با مرگ دیگران، پرسش های ذهنی یادآور مرگ، تجربیات نزدیک به مرگ، ساختارهای اجتماعی یادآور مرگ، یاد مرگ در روابط بین فردی، مصرف فرهنگی یادآور مرگ، مناسک دینی یادآور مرگ و یادآوری مرگ با هدف فرار از وضع موجود و مکانیزم های غفلت از مرگ در پنج مضمون اصلی غفلت از مرگ، غفلت های حاصل از زندگی روزمره، نگرش های کژکارکردی به مرگ، پرهیز از مراسم مرگ و پرهیز از مکالمات یادآور مرگ استخراج شد. در انتها با کاربست یافته ها بر وضعیت پاندمی کرونا ملاحظاتی برای رشد مرگ آگاهی در جامعه ایرانی مطرح شده است.
شناخت هویت های معاصر و فرزند ناخواهی در میان زوجین جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
125 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه نگرش به پدیده فرزند در دنیای کنونی می باشد. در دنیای کنونی، شاهد تحول و تغییر در همه ابعاد زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی هستیم. دگرگونی هایی که ناگزیر و لازمه جهانی ست که ما را در بر گرفته است. از این رو بسیاری از نقش های جنسیتی و منابع هویتی از قبل موجود، اولویت خود را برای انسان مدرن امروزی از دست داده و امکان های جدیدتری را برای عرضه خود و احساس ارزشمندی در اختیار او قرار داده است. نگرش زوجین به فرزند، به همان اندازه که یک تصمیم و انتخاب فردی و یا زناشویی است، می تواند یک برآمده از تغییر هویت زوجین در عصر جدید می باشد که در هر دو صورت (خواستن یا نخواستن فرزند )، پیامدهای متفاوت تری بر زوجین دهه اخیر نسبت به زوجین نسل های قبل را در بر خواهد داشت. روش این نظریه داده بنیاد می باشد. داده های مورد نیاز این پژوهش حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 18 نفر از زوجین جوان می باشد. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و در دسترس و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، تعیین گردیده است. بر اساس نتایج پژوهش، دو پدیده محوری " توافق ناپایدار یک طرفه" و " تقدم رهابودگی به تقیّد"، به عنوان پدیده های محوری و پدیده انتخابی " سیّالیت هویت" به عنوان پارادایم اصلی انتخاب گردید. از علل این پدیده، هویت بازاندیشی شده و خودآگاهی فرآیندی می باشد که در پیامد آن پذیرش اجتماعی فرزند نا خواهی در جامعه می باشد.
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد با نقش واسطه ای پرخاشگری و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
439 - 453
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای پرخاشگری و ناگویی خلقی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی از نوع رگرسیون ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان و پیام نور رفسنجان بودند که از بین آن ها 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، گرایش به اعتیاد، ناگویی خلقی تورنتو و پرخاشگری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و رگرسیون ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رابطه افزایشی (مستقیم) و و ناگویی خلقی (p=0/ معن ادار بین پرخاشگری ( 013 با آمادگی به اعتیاد مواد وجود دارد و (p=0/015) سبک های فرزندپروری علاوه بر تأثیر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق پرخاشگری و ناگویی خلقی نیز بر آمادگی به اعتیاد مواد تأثیر می گذارند. بر اساس محاسبات انجام شده فاصله اطمینان معنی داری از روش بوت استرپ برای بررسی نقش میانجی متغیرهای پرخاشگری و ناگویی خلقی در رابطه سبک فرزندپروری (مقیاس آزادگذاری، مقیاس آمرانه و مقیاس اقتدار منطقی) به دست آمد. بر این اساس، اثر میانجی گری پرخاشگری و ناگویی خلقی بر رابطه بین سبک فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد تأیید می گردد.
پدیدارهای وجودی در خیانت زناشویی مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
483 - 513
حوزههای تخصصی:
تبیین چرایی گرایش به خیانت زناشویی به ویژه در افراد دارای بنیه های دینی و مذهبی، صرفاً با تأکید بر<strong> </strong>عواملی نظیر نارضایتی عاطفی _ جنسی و یا تعارض زناشویی<strong>، </strong>نوعی سطحی نگری است<strong>. </strong>هدف این پژوهش واکاوی پدیدارهای وجودی در خیانت زناشویی مردان بود.<strong> </strong>روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. پژوهشگر از میان مردان متأهلِ دارای تجربه خیانت زناشویی در شهرستان شاهین دژ 18 نفر را برای مشارکت در پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه قرار داد. مصاحبه ها با استفاده از روشِ تحلیلِ پدیدارشناسی تفسیری دیکلمن و همکاران تحلیل شدند. واکاوی تجربیات زیسته این افراد منجر به شناسایی شش زیرمضمون (درنگ گریزی، سرنوشت ناپذیری، کشمکش با تنهایی وجودی، عشق توخالی و میل محور، استحاله ارزشی و پوچی گریزی) و یک مضمون اصلی (از خودبیگانگی وجودی) شد.<strong> </strong>آشکارسازی این عوامل ضمن افزایش اطلاعات و آگاهی درباره چرایی شکل گیری و تشدید خیانت زناشویی از دیدگاه وجودی،<strong> </strong>نشان داد که افزایش بینش فرد نسبت به ماهیت خود و کاهش بیگانگی با ابعاد آن، از جمله لازمه هایی است که تحقق آن می تواند تا حد زیادی از تمایل فرد به تجربه خیانت زناشویی بکاهد.
نقش دین در انقلاب فرهنگی (مطالعه جایگاه دین در انقلاب فرهنگی ایران، چین و روسیه از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود مطالعات زیادی که در زمینه انقلاب های فرهنگی انجام شده است، مطالعه مقایسه ای نقش دین در انقلاب فرهنگی ایران، چین و روسیه با توجه به نقش دین کم تر به چشم می خورد. پرسشی که این مطالعه در پی پاسخ به آن بوده این است که هرکدام از انقلاب های فرهنگی روسیه، چین و ایران با آموزه های دینی متن جامعه ای که رخ داده اند چه نوع ارتباطی داشته اند؟ نگارندگان با توجه به شرایط مطالعه به رویکردهای سکولار و دین انقلابی در انقلاب های فرهنگی اشاره و تلاش کرده اند با استفاده از روش تطبیقی تاریخی بر اساس رخدادهای انقلاب فرهنگی در سه کشور، این رویکردها را آزمون کنند. مطالعه تاریخی تطبیقی به شکل درون سیستمی و بین سیستمی صورت گرفته است؛ در سطح درون سیستمی به شکل روایتی، روند ارتباط دو پدیده تشریح شده و در سطح بین سیستمی شاخص های دینی انقلاب فرهنگی در سه کشور ایران، چین و روسیه با استفاده از روش های میل مقایسه شده است. یافته ها نشان می دهند در هر سه مورد نقش دین اهمیت دارد، لیکن شاخصه های ایرانی مؤید منظر آرمانی و شاخصه های روسیه و چین مؤید منظر ابزاری به نقش دین در انقلاب فرهنگی است. نتایج مقاله ضمن تأیید مدعای نگارندگان، تفاوت ها و شباهت های سه رخداد مورد مطالعه را تشریح می کند.
ارتباط فضای مجازی و طلاق عاطفی همسران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
201 - 2018
حوزههای تخصصی:
تغییرات محسوس در نقش ها و تکالیف و انتظارات افراد در خانواده ها نشانگر این است که ورود رسانه ها انتظارات نقش ها را در خانواده دگرگون نموده است. دراین راستا هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط فضای مجازی با طلاق عاطفی همسران در بین خانواده های منطقه 8 شهر تهران می باشد. روش پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه تعهد و صمیمیت بروک و برتمن (1995)، پرسشنامه رضایت جنسی هادسون و پرسشنامه محقق ساخته فضای مجازی است. بر اساس فرمول کوکران از جامعه 377806 نفری زنان و مردان متاهل ساکن در منطقه 8 تهران، 300 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب و بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان داده است که، 96 درصد از همسران از فضای مجازی استفاده می کنند و میزان طلاق عاطفی در حد متوسط است. همچنین نتایج نشان داده است که بین استفاده از فضای مجازی و طلاق عاطفی همسران (119/0-)، بین فضای مجازی و صمیمیت همسران (327/0-)، و بین فضای مجازی و رضایت جنسی زوجین (178/0-) رابطه منفی و معناداری وجود دارد. در حالی که بین استفاده از فضای مجازی و تعهد همسران رابطه معناداری مشاهده نشده است. همچنین بین نوع عضویت در فضای مجازی و طلاق عاطفی، و نوع سرگرمی و استفاده از فضای مجازی و طلاق عاطفی همسران رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
واکاوی فهم ادراک شده زنان از آسیب های حوزه خانواده (مورد مطالعه: زنان شهر فسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی فهم ادراک شده زنان از آسیب های خانواده و با استفاده از روش کیفی انجام شده است؛ به این منظور، با 17زن 18 تا 65 ساله شهر فسا، که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. براساس نتایج پژوهش، درمجموع، دو گونه «آسیب های محتوایی» و «آسیب های ساختاری»، دسته بندی و شناسایی شده است. آسیب های محتوایی، که بیشتر بر بعد روابط درونی خانواده و میان اعضا تأکید دارد، شامل سه مقوله اصلی «شکل گیری پیله های تنهایی و دنیای فردی شده»، «والدگری تعمیم یافته و فرزندمحوری فزاینده» و «اختلافات و ناسازگاری های مداوم و مزمن خانوادگی» است. علاوه بر این، گونه دوم، که بر جنبه های بیرونی خانواده اشاره دارد و با نام «آسیب های ساختاری» نام گذاری شده است، در قالب سه مقوله اصلی «تغییر ارزش ها و باورهای خانوادگی به مثابه تغییر و تحولات نهاد خانواده»، «تسری آسیب های اجتماعی به درون خانواده ها» و «چالش های مرتبط با رفاه اجتماعی» دسته بندی شده است. گفتنی است با توجه به کیفی بودن پژوهش، پژوهشگران، به هیچ وجه، قصد تعمیم یافته های پژوهش را ندارند.
مقایسه ناامیدی و فشار عصبی پس از آسیب در زنان با و بدون تجربه قربانی خشونت همسر در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۲۰۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ناامیدی و فشار عصبی پس از آسیب در زنان با و بدون تجربه قربانی خشونت همسر بود. روش: روش پژوهش از نوع علی - مقایسه ای (پس رویدادی) بود. بدین منظور از بین جامعه آماری پژوهش که کلیه زنان با و بدون تجربه قربانی خشونت همسر در شهر اصفهان بودند، تعداد 120 نفر (60 نفر زنان دارای تجربه و 60 نفر زنان بدون تجربه قربانی خشونت همسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و از آنان خواسته شد به سؤالات پرسشنامه همسر آزاری، مقیاس ناامیدی بک (BHS) و مقیاس استرس پس از سانحه می سی سی پی پاسخ دهند. داده های حاصل از پژوهش، با توجه به فرضیه های موردبررسی، با استفاده از نرم افزار SPSS.ver24 در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون T دو گروه مستقل) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین ناامیدی و فشار عصبی پس از آسیب در زنان با و بدون قربانی خشونت همسر تفاوت وجود دارد. به عبارت دیگر، زنان قربانی خشونت همسر نسبت به زنان بدون تجربه خشونت همسر ناامیدی بیشتری داشته و فشار عصبی پس از آسیب بیشتری تجربه می کنند. بحث: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، ضروری است که اقدامات مشاوره ای و درمانی به موقع و مؤثر برای کاهش ناامیدی و فشار عصبی پس از آسیب در زنان در معرض خطر خشونت همسر انجام شود تا از میزان آثار زیان بار خانوادگی و اجتماعی آن کاسته شود.
شناسایی و طبقه بندی گروه های هدف نظام رفاه کودک در ایران از دیدگاه صاحب نظران، سیاست ها و برنامه های کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۱۲۸-۸۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در کشورهای مختلف با توجه به نقش دولت و جامعه در تأمین شرایط مناسب جهت رشد همه جانبه کودکان، مفهوم «نظام رفاه کودک» مطرح می شود. تا مدت زمان طولانی، مأموریت نظامهای رفاه کودک پاسخگویی ویژه به نیازهای کودکانی بود که به عنوان آزاردیده، مورد غفلت واقع شده و یا درخطر کودک آزاری گزارش شده بودند. اما به مرور در کشورهای مختلف، گروههای متنوع تری از کودکان تحت پوشش قرار گرفتند. در کشور ما یکی از اولین قدمها برای ایجاد ساختار و نظام رفاه کودک، مشخص شدن گروههای هدف نظام رفاه کودک است. لذا این مطالعه به دنبال شناسایی انواع کودکان در وضعیت مخاطره آمیز است که در حال حاضر دستگاههای مختلف به آنها خدماتی ویژه ای ارائه می دهند و همچنین به دنبال شناسایی کودکانی است که علاوه بر اینها باید مورد توجه ویژه قرار بگیرند. روش: این مطالعه کیفی در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول، جامعه پژوهش، شامل کلیه صاحبنظران حوزه کودکان بوده و نمونه گیری ابتدا به صورت هدفمند و گلوله برفی شروع شد و به تدریج به صورت نمونه گیری نظری تا زمان اشباع داده ها (56 مصاحبه) ادامه پیدا کرد. در مرحله دوم، کلیه اسناد مرتبط با قوانین، مقررات و سیاستهای کشور و همچنین اسناد مرتبط با خدمات به گروههای مختلف کودکان با روش کتابخانه ای جمع آوری شدند. در نهایت 184 سند سیاست گذاری و 327 سند به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. داده های مرتبط با هر دو مرحله در نرم افزار MAXQDA (2018) با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. یافته ها: گروههای کودکانی که در حال حاضر از دید قوانین و سیاستها یا توسط دستگاههای مختلف حاکمیتی ابعاد مختلف نیازهایشان باید به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد، متشکل از 96 زیرگروه و 22 گروه هدف کلی به دست آمده و طبقه بندی شدند. همچنین مجموع کودکان در وضعیت مخاطره آمیز و یا نیازمند توجه ویژه که باید تحت پوشش خدمات رفاه کودک در ایران واقع شوند، شامل مجموعه ای متشکل از 123 زیرگروه و 23 گروه طبقه بندی شدند. بحث: تبیین و طبقه بندی مجموعه گروههای هدفی که با توجه به شرایط اجتماعی، رفاهی و اقتصادی کشور نیازمند خدمات ویژه از جانب نهادهای رفاهی هستند، می تواند یک چارچوب مناسب برای برنامه ریزی، هماهنگی و عدم موازی کاری سازمانی و بین سازمانی در پوشش انواع گروههای کودکان توسط نهادهای مسئول فراهم کند.
Model of Internet TV Development in Iran Using Marketing Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The main objective of this study was to provide a model of Internet TV development in Iran using marketing approach. Methodology: The present study was applied-developmental in terms of objective and exploratory sequential mixed in terms of nature. The statistical population was in the qualitative section was composed of professors and specialists of Internet TV, as well as experts and activists in this department. The experts were identified by purposeful and snowball sampling, which according to the adequacy of the data, a total of 25 experts were interviewed. The statistical population in the quantitative section was 384 ordinary and Internet TV audiences in Isfahan. In the qualitative section, the interview was used as a data collection tool and in the quantitative section; a 58-item questionnaire was used. The research method in the qualitative section was thematic analysis and in the quantitative section, the researcher used the structural equation approach and Smart PLS software. Findings: The results showed that the identification of components and elements of a model of Internet TV development and the relationship between these components and elements by marketing approach led to the development and promotion of Internet TV, by providing and facilitating the necessary conditions and facilities will make more audiences interested in using these services, and finally the result of this study is to provide an appropriate model for the development of Internet TV by marketing approach. Conclusion: The results obtained from the structural equations were evidence that all the designed equations in the qualitative section are approved and all components of the model have significant relationships with each other.
جوانان و تجربه گریز در فضا های شهری
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
59 - 96
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر، جامعه شناسان و انسان شناسان شهری به موضوع جوانان و استفاده آنان از فضا های عمومی شهری اقبال بیشتری نشان داده اند. در این خصوص از طرفی شاهد تحقیقاتی هستیم که با رویکرد های جرم شناسانه با فضای شهری مواجه شده اند و در کنار آن، رویکرد هایی که با تکیه بر مفاهیمی همچون به حاشیه راندن، طرد و محروم سازی گروه های اجتماعی از فضا های عمومی شهری، تحقیقات خود را سامان داده اند. در این تحقیقات به موضوعاتی همچون طرد و در مقابل مقاومت جوانان پرداخته می شود و این پرسش مطرح است که جوانان با اتخاذ استراتژی هایی همچون شخصی سازی مکان و قلمروسازی در قلب فضا های عمومی، چگونه تلاش می کنند تا امضای خود را بر فضا ثبت کنند. مطالعه حاضر با تکیه بر مردم نگاری شهری در پیاده راه برادران مظفر شمالی شهر تهران انجام شده است. هدف اصلی پژوهش آن است تا لایه های مختلف استراتژی محروم سازی و به حاشیه راندن توسط نهاد های رسمی و اجتماع محلی که برخی از محققان شهری از آن با عنوان «پالایش مکان» یاد می کنند، شناسایی شده، همچنین استراتژی های مختلف جوانان حاضر در این میدان (پیاده راه) برای کنار آمدن، خنثی کردن و مقاومت در برابر طرد نشان داده شود. یافته ها نشان می دهد که این پیاده راه برای جوانان، محل گریز از نگاه خیره نهاد های رسمی به شمار می رود. همچنین به کارگیری استراتژی طرد و دوری جستن از استراتژی دربرگیری که نهاد های رسمی و اجتماع محلی اعمال می کنند، موفق نبوده و موجب شکل گیری سویه های مقاومت در بین جوانان گشته است.
مطالعه قوم نگارانه فرهنگ سازمانی مدرسه بر اساس دیدگاه شاین: مطالعه موردی دو مدرسه ابتدایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
116 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مطالعه قوم نگارانه فرهنگ سازمانی دو مدرسه ابتدایی شهر مشهد بر اساس دیدگاه شاین بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا قوم نگاری با رویکرد کیفی بود. نمونه موردمطالعه را 15 نفر از مدیران، معاونان، معلمان و دانش آموزان در دو مدرسه ابتدایی دخترانه و پسرانه در شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که به شیوه هدفمند و طبق اصل اشباع انتخاب شدند. کفایت حجم نمونه بر اساس اشباع نظری تعیین شد. جهت گردآوری داده ها از روش مشاهده نیمه مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده ها از تکنیک کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بهره گرفته شد. اعتبار نتایج بر اساس معیارهای چهارگانه گوبا و لینکن و با اطمینان از میزان «موثق بودن» داده ها و نیز کدگذاری و بازبینی توسط اعضای تیم پژوهش تأمین شد.یافته ها: نتایج حاکی از شناسایی و استخراج 37 مقوله گزینشی در سه سطح الگوهای رفتاری (18 کد گزینشی)، ارزش ها و هنجارها (12 کد گزینشی) و مفروضات بنیادین و باورها (7 کد گزینشی) بر اساس دیدگاه شاین بود. از مجموع 436 کد باز، 227 کد در سطح الگوهای رفتاری، 121 کد در سطح ارزش ها و باورها و 88 کد در سطح مفروضات بنیادین شناسایی شدند. از مجموع 88 کد محوری نیز 42 کد در سطح الگوهای رفتاری، 29 کد در سطح ارزش ها و هنجارها، و 17 کد در سطح مفروضات بنیادین فرهنگ سازمانی استخراج شدند. از ویژگی های مهم فرهنگ سازمانی در سطح الگوهای رفتاری می توان به تعامل اجتماعی ضعیف میان اعضای مدرسه و رفتار نامناسب کادر مدرسه با دانش آموزان و در سطح ارزش ها و هنجارها به همکاری، همدلی اجتماعی با والدین و انگیزش دانش آموزان و در سطح مفروضات به تعاون و همکاری والدین و دانش آموزان در امور مدرسه، نظارت و مدیریت رفتار انضباطی دانش آموزان و کارکنان اشاره نمود. بحث و نتیجه گیری: نظر به غلبه ویژگی های فرهنگ سازمانی بوروکراتیک، رسمی و قیمی از نوع کنترلی به ویژه دوگانگی بین بوروکراسی و مشارکت طلبی ضروری است توجه ویژه ای به مقوله نرم و چندلایه ای فرهنگ سازمانی مدرسه که رفتارهای آشکار اعضای مدرسه را به ویژه در امر آموزش و یادگیری تحت تأثیر قرار می دهد، در فرایند سیاست گذاری و تصمیم گیری آموزشی از سوی سیاست گذاران آموزشی به ویژه مدیران مدارس صورت گیرد.
بررسی پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
289 - 298
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین بود.روش شناسی: پژوهش حاضر ترکیبی (کیفی و کمی) بود. جامعه بخش کیفی مدیران، مسئولان و خبرگان آموزش وپرورش و مدارس پیشرو مانند صالح، پژوهش و سبز شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 20 از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شد. جامعه بخش کمی مدیران و معاونان مدارس متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق فرمول کوکران تعداد 291 از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد. همچنین، ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 97/0 بدست آمد. داده ها با روش های کدگذاری در نرم افزار MAXQDA و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج کدگذاری نشان داد که پیامدهای حاصل از مدرسه تراز با رویکرد سند تحول بنیادین دارای 31 شاخص در دو بعد مدرسه توانمندساز (با سه مولفه آموزش موثر، فرهنگ کارآمد و نظام پایش) و یادگیری خودراهبر (با دو مولفه آگاهی و راهبردهای یادگیری) بود. همچنین، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نیز حاکی از بار عاملی بالاتر از 40/0 برای همه گویه ها و وجود دو بعد و پنج مولفه مذکور بود. علاوه بر آن، مدل برازش مناسبی داشت و همه گویه ها بر مولفه های مربوطه اثر معناداری داشتند (05/0P<).بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده، برای بهبود وضعیت مدارس و ارتقای مدارس تراز می توان از طریق بهبود مدرسه توانمندساز و یادگیری خودراهبر با توجه به مولفه های شناسایی شده برای آنها اقدام کرد.
Investigating the Relationship Between the learning Organization and the Components of the Organization's Agility Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the relationship between the learning organization and the components of the organization agility model in the metal production industries of Kaveh Industrial Town. Methodology: The research method was applied in terms of purpose and mixed in terms of data type. The statistical population of the study consisted of two parts: qualitative and quantitative. The qualitative part includes experts who use the purposeful sampling method and the principle of saturation of 25 people and the quantitative part includes all employees of the metal products industry of Kaveh industrial town, who use the purposeful sampling method with special conditions in mind as 300 people. Sample size was selected. In the qualitative section, the fuzzy Delphi process was used for the relationship between the learning organization and the components of the agility model of the organization, and the interpretive structural model (ISM) was used for the classification and leveling of the agility components. In the quantitative part, the structural equation model was used using Smart PLS software. Findings: The findings showed that the greatest impact on agility by transformational leadership, followed by learning organization, accountability, flexibility, organizational change, information technology and customer satisfaction. Conclusion: The results showed that the factors of information technology, transformational leadership, learning organization, flexibility, responsiveness, organizational change and customer satisfaction are the main structures of the organizational agility model of metal products industries in Kaveh industrial town.
نقش عناصر کالبدی سالن مطالعه در کیفیت مطالعه بر اساس الگوهای رفتاری دانشجویان (نمونه موردی: سالن مطالعه مرکزی خوابگاه کوی برادران دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۸۵-۶۵
حوزههای تخصصی:
مسأله و هدف: میزان مطالعه در بین یک ملت بیانگر ارزش های والای انسانی و میزان توسعه فرهنگی آن ملت است. سالن های مطالعه در این میان از اهمیت ویژه ای برخوردارند. پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی نقش عناصر کالبدی سالن مطالعه بر کیفیت مطالعه کاربران و طراحی سالن های مطالعه خوابگاهی بر اساس الگوهای رفتاری کاربران (دانشجویان) صورت پذیرفته است. روش شناسی: پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی محسوب شده و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. روش انجام پژوهش بر اساس مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و مطالعه میدانی بوده است. جهت جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه به دانشجویان ساکن در خوابگاه دانشگاه تهران مراجعه شد؛ که در این بین تعداد کل جامعه مورد مطالعه این پژوهش 3547 نفر برآورد گردید که در طول یک ماه از این کتابخانه استفاده نمودند. از میان مراجعه کنندگان، تعداد 352 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روایی صوری پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون هم بستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد که از بین 11 متغیر مورد بررسی، به جز متغیرهای کارکرد ستون ها، نظم عملکردی واحدها و اجزای سالن مطالعه و تنوع در فرم های داخلی و خارجی، سایر متغیرها شامل تردد، صدا، نظام میزها و صندلی ها، بازشوها، نور، فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی و دید به ترتیب متغیرهایی بودند که بیشترین سهم را در میزان تغییرات متغیر وابسته (کیفیت مطالعه) داشتند. در نهایت اینکه بر اساس بتای استاندارد شده، هفت متغیر توانایی تبیین 82 درصد از تغییرات واریانس مربوط به افت کیفیت مطالعه ناشی از عدم طراحی مناسب عناصر سازنده کتابخانه را تبیین می نمایند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مشخصات سازه ای و معماری سالن مطالعه مرکزی کوی خوابگاه دانشگاه تهران متناسب با نیازهای دانشجویان نبوده و نیازمند بازطراحی و ایجاد تغییراتی بر اساس الگوهای رفتاری کاربران است.
تحلیل گلدمنی قهرمان مسئله دار در آثار جمال میرصادقی (درازنای شب و کلاغ ها و آدم ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
20 - 1
حوزههای تخصصی:
رمان، درمقام مهم ترین شکل ادبی دوران مدرن، به روایت سرگذشت انسان مسئله دار و توصیف جریان های اجتماعی می پردازد. تحلیل شخصیت و وضعیت قهرمان مسئله دار در رمان را نخست جرج لوکاچ و سپس لوسین گلدمن مطرح کرد. از منظر این رویکرد، کارکرد اصلی رمان، جستجو و ورایت تباهی انسان در جامعه مدرن است، چراکه این تباهی پیوندهی ناگسستنی با ساختارهای اجتماعی مدرنیته دارد. رمان به مثابه گونه ادبیِ همزاد مدرنیته پابه پای تحّولات جامعه مدرن تحول می یابد و قهرمان آن همان فرد معمولی است که در متن زندگی روزمره مدرن با مسایل و معضلات این عصر دست و پنجه نرم می کند. جمال میرصادقی نویسنده ای است واقع گرا که آثارش بازتابی از حوادث و وقایع تاریخی است و می توان شاخصه های شخصیت پروبلماتیک را به طور خاص در دو رمان او، درازنای شب و کلاغ ها و آدم ها ، مشاهده کرد. این پژوهش به شیوه ای تحلیلی-توصیفی و با بهره گیری از نظریه گلدمن به بررسی مهم ترین ویژگی های شخصیت پروبلماتیک در این دو رمان می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که قهرمان، در هر دو رمان ، شخصیت پروبلماتیکی است که بنا به ویژگی هایی چون فردیت، پیروی از ارزش های راستین، مخالفت با اجتماع و درحاشیه بودن شاهد تباهی ارزش های راستین در جامعه است و در نهایت تداوم همین مسیر مرگ او را درمقام انسانی مسئله دار رقم می زند.