مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
دانشگاه ایرانی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بازنمایی مناقشه ای هشتادساله پیرامون دانشگاه ایرانی است که نگارنده ریشه های آن را در ضعف هویتی می داند. ضعف هایی که در دو قلمرو تداوم و تمایز خود را نشان می دهند و سپس منجر به فقدان پیگیری یک الگوی مشخص می شوند. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش اسنادی- تحلیلی جهت معرفی چهار الگوی شناخته شده آموزش عالی یعنی الگوهای ناپلئونی، هومبولتی،آکسبریجی و الگوی بازار(سبک دو) بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد در کشور ما در عین اقتباس عناصری از هر چهار الگوی یادشده، هیچ یک از آن ها به طور کامل تحقق نیافته است. این فقدان الگو ریشه در ضعف مؤلفه های هویت ساز، هم چنین کم توجهی به تدوین فلسفه آموزش عالی دارد.
زیر پوست دانشگاه: واکاوی پدیده استثمار آکادمیک در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مسائل موجود در روابط استادان و دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران صورت گرفت. بدین ترتیب تلاش شد تا جنبه های مختلف این مسائل با توجه به بافت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی حاکم بر نهاد دانشگاه در ایران واکاوی و بازنمایی شود. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق نظریه مبنائی (با نگاه سیستمی اشتراوس و کوربین) صورت گرفته است. برای جمع آوری داده ها از اطلاع رسان ها، مصاحبه های عمیق و غیررسمی مورد استفاده قرار گرفت و انتخاب اطلاع رسان های پژوهش به صورت هدفمند و با استفاده از راهبردهای نمونه گیری با حداکثر تنوع و نمونه گیری نظریه ای صورت پذیرفت. اطلاع رسان های پژوهش شامل 45 دانشجوی کارشناسی، کارشناسی ارشد، و دکتری و همچنین 12 استاد دانشگاه بودند. تحلیل داده های حاصل در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی صورت پذیرفت و نظریه نهایی حول مقوله محوری "استثمار آکادمیک" شکل گرفت. نظریه تولید شده در چند مرحله از طریق راهبردهای بازبینی اعضاء، تحلیل موارد منفی و چندسویه سازی منابع از حیث باورپذیری مورد تعدیل قرار گرفت. همچنین به منظور تامین معیار اعتمادپذیری، فرایند تحلیل داده ها تا شکل گیری نظریه تا حد ممکن توصیف شد. برای تحقق معیار انتقال پذیری نیز بافت پژوهش از حیث شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به تصویر کشیده شد. بر اساس یافته ها، استثمار آکادمیک در نظام آموزش عالی ایران دارای ابعاد مالی، روانی، جنسی، پژوهشی، و آموزشی می باشد. این پدیده به دلیل شرایط ساختاری، فرهنگی، اقتصادی، و آکادمیک ظهور یافته و منجر به واکنش هایی چون انقیاد ظاهری، اعتراض پنهان، و البته پذیرش و همدستی شده است. این واکنش ها تحت تاثیر باور رایج (شرایط مداخله گر) و جایگاه استثمارگر استثمار شونده (شرایط زمینه ای) بروز پیدا کرده و منجر به بازتولید استثمار، تقلب پروری، و افول نهاد علم در جامعه شده اند.
فرایند تحول هویت اجتماعی زنان در تجربه گفتمانی نهاد دانشگاه (مورد مطالعه: زنان متاهل، شاغل و دانشجو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه مراکز آموزش عالی، تقاضا و رقابت برای حضور زنان در دانشگاه و زمینه های آگاهی آنها از حقوق خود را افزایش داده است. تجربه فضای دانشگاهی، از طریق ایجاد خرده فرهنگی که در نهاد اجتماعی دانشگاه جریان دارد، با تاثیر بر ساختار فکری، هویتی و شخصیتی زنان، نقش سازنده ای در آگاهی بخشی و برساخت صورتبندی جدید از هویت زنان داشته است. تحول دیدگاهی که منجر به ایجاد هویت بازاندیشانه است؛ هویتی که دایما در خویشتن، بازنگری انتقادی دارد. در این پژوهش با استفاده از رویکردهای مردم نگارانه و تکنیک نظریه زمینه ای به فرایند برساخت هویت جدید زنان با تاکید بر زنان متاهل و شاغل و دانشجو پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که پیامد تحصیلات عالی برای زنان در حین انجام وظایف سنتی و خانه داری، کسب مهارت و بینش هایی متفاوت از گذشته و نظام فکری و ارزشی نو و ترکیبی از نقش های سنتی و جدید است که منجر به بر ساخت هویتی تلفیق شده با خصلت فردگرایی خود مدار و بازاندیش در دو ساختار اولیه و ثانویه شده است که زمینه های تغییر سبک زندگی فردی و اجتماعی آنها را از طریق استراتژیهای بازنگری شده فراهم می نماید. از این لحاظ دانشگاه نقش محوری در کارگزاری تغییر را دارد.
شناسایی ویژگیهای مهم دانشگاه های هزاره سوم به منظور ارایه چارچوبی مناسب برای دانشگاه های ایران در راستای حرکت از دانشگاه های سنتی به دانشگاه های نوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش بسیار مهم دانشگاه ها در عصر رسانه ها و شکل گیری جامعه اطلاعاتی و با توجه به پدیده جهانی شدن و نفوذ بازار بی کنترل فرهنگ غرب که موجب گردیده بسیاری از ضد ارزشها به صورت ارزش و مشروع جلوه کرده و جامعه دانشگاهی را در معرض آسیب و تهدید قرار دهد، پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی به منظور نهادینه کردن مؤلفه های دانشگاه هزاره سوم در دانشگاه های ایران به روش توصیفی – پیمایشی انجام شده است. برای تحقق هدف کلی ابتدا تعداد83 بعد و مؤلفه از طریق مطالعه منابع مربوط شناسایی شد و چارچوب پیشنهادی مطابق با مؤلفه های تنظیم شده در دو قسمت اهداف و فلسفه چار چوب و چارچوب ادراکی شکل گرفت. جامعه آماری این پژوهش را اعضای هیئت علمی تمام وقت دانشگاه های اصفهان، صنعتی اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی تشکیل داده اند.به منظور تعیین چارچوب نهایی پرسشنامه بر روی یک نمونه آماری متشکل از 200 نفر از افراد جامعه آماری اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی) استفاده گردید. اهم یافته های این پژوهش از این قرار است: 1- تدوین مهمترین مؤلفه ها و ویژگی های دانشگاه هزاره سوم 2- تدوین چارچوب مناسب برای دانشگاه های ایران و تعیین روایی سازه مؤلفه ها از طریق تحلیل عاملی. به این ترتیب بخش فلسفه و اهداف چارچوب با روایی سازه بالا تایید گردید، اما در بخش چهارچوب ادراکی ترکیب مؤلفه های اصلی تغییر یافت و 83 زیر مؤلفه که در چارچوب پیشنهادی ذیل شش مؤلفه اصلی قرار گرفته بود در 14 عامل توزیع گردید و به این ترتیب چارچوب نهایی به دست آمد
شناسایی ویژگیهای مهم دانشگاههای هزاره سوم به منظور ارایه چارچوبی مناسب برای دانشگاههای ایران در راستای حرکت از دانشگاههای سنتی به دانشگاههای نوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش بسیار مهم دانشگاهها در عصر رسانه ها و شکل گیری جامعه اطلاعاتی و با توجه به پدیده جهانی شدن و نفوذ بازار بی کنترل فرهنگ غرب که موجب گردیده بسیاری از ضد ارزشها به صورت ارزش و مشروع جلوه کرده و جامعه دانشگاهی را در معرض آسیب و تهدید قرار دهد، پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی به منظور نهادینه کردن مؤلفه های دانشگاه هزاره سوم در دانشگاههای ایران به روش توصیفی – پیمایشی انجام شده است.برای تحقق هدف کلی ابتدا تعداد83 بعد و مؤلفه از طریق مطالعه منابع مربوط شناسایی شد و چارچوب پیشنهادی مطابق با مؤلفه های تنظیم شده در دو قسمت اهداف و فلسفه چار چوب و چارچوب ادراکی شکل گرفت. جامعه آماری این پژوهش را اعضای هیئت علمی تمام وقت دانشگاههای اصفهان، صنعتی اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی تشکیل داده اند.به منظور تعیین چارچوب نهایی پرسشنامه بر روی یک نمونه آماری متشکل از 200نفر از افراد جامعه آماری اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی( میانگین،انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی ) استفاده گردید.اهم یافته های این پژوهش از این قرار است: -1تدوین مهمترین مؤلفه ها و ویژگیهای دانشگاه هزاره سوم -2تدوین چارچوب مناسب برای دانشگاههای ایران و تعیین روایی سازه مؤلفه ها از طریق تحلیل عاملی. به این ترتیب بخش فلسفه و اهداف چارچوب با روایی سازه بالا تایید گردید، اما در بخش چهارچوب ادراکی ترکیب مؤلفه های اصلی تغییر یافت و 83زیر مؤلفه که در چارچوب پیشنهادی ذیل شش مؤلفه اصلی قرار گرفته بود در14عامل توزیع گردید و به این ترتیب چارچوب نهایی به دست آمد
یک نظریه در باب میان رشتگیِ؛ مقدمه و گزارشی از یک پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
رویکرد میان رشته ای، رویکرد پساتوسعه به دانش است؛ رویکردی که آرمان هنجار مسئولیت را پیش می نهد: «میانِ» سوژه و ابژه، خود و دیگری، و گذشته و آینده چیزی لازم است تا خدشه های نظام غایی امنیت را جبران کند. بدون این غایت میانی، همه ارزش های نو در معرض خدشه و انحراف هستند. اما این مسئولیت نیز با محدودیت روبه رو است؛ به گونه ای که چه بسا میان رشتگی نیز ناقض غایت خود شود. خوانش پدیدارشناختی، این محدودیت را جبران می کند. تحقق آن جبران و رفع این محدودیت، در گرو مسئولیت برای کاستن استعداد وقوع شرارت در موقعیت است: درست آن گاه که کمتر دست به خشونت می زنیم، کمتر به تبعیض وقع می نهیم، و کمتر به بهره کشی، تخریب، تجاهل، و بی عملی روی می آوریم، زمینه مسئولیت را خلق کرده ایم. برای ما که در فرایند پیشرفت هستیم، میان رشته کاری به مثابه کنش برآمده از همکاری رشته ها، در راستای تحقق مسئولیتی که با خود امنیت و ایمنی را نیز محقق می کند، امری خطیر و کاری بسیار دشوار است؛ تنها با پرمایگی دانشی و اخلاقی است که می توان در نظر و عمل، میان رشته شناس و میان رشته کار شد. میان رشتگی از خود ما آغاز می شود و تحقق خود، بدون ادراک خردورزی و بدون تلاش سنجش گری ناممکن است. مساهمت من در این مطالعه میان رشته ای در حد همین افزوده است که می توان با رهیافتی متفاوت از رهیافت اثبات گرایانه به تبیین افقی از میان رشته ای پرداخت که انتقادهای گذشته، دیگر سر راست نکنند و زمینه های تبانی میان رشتگی برای مباشرت در شرارت را منتفی کند.
تاریخ برنامه درسی آموزش عمومی دوره کارشناسی در ایران: یک مطالعه اسنادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی روند تاریخی برنامه درسی عمومی دوره کارشناسی در ایران در بازه زمانی 1313 تا 1398 انجام شده است. در این راستا با استفاده از «روش پژوهش اسنادی» اسناد چاپی و غیرچاپی در دانشگاه ها و همین طور در پایگاه های علمی ایرانی با کلمات کلیدی «دروس عمومی دانشگاه»، «تاریخ دانشگاه تهران»، «تاریخ دانشگاه ملی»، «تاریخ دانشگاه تبریز»، «تاریخ دانشگاه پهلوی»، «برنامه درسی عمومی دانشگاهی»، «مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی» به صورت نظام مند بررسی گردید. برای تحلیل داده از تحلیل تماتیک با رویکرد استقرایی استفاده گردید. یافته ها در خصوص تحول برنامه درسی عمومی منجر به شناسایی سه شکل از برنامه درسی عمومی در سایه (1345- 1313)، برنامه درسی عمومی آشکار (1357- 1345)، و برنامه درسی معارف اسلامی و آگاهی عمومی (1398- 1360)، شده است. در مجموع، یافته های این پژوهش می تواند در توصیف تاریخ و چگونگی شکل گیری برنامه درسی عمومی در دانشگاه های ایرانی آگاهی بخش باشد.کلمات کلیدی: تاریخ برنامه درسی عمومی، دوره کارشناسی، دانشگاه ایرانی، مطالعه اسنادی
برنامه تحرک بین المللی دانشجو واکاوی چالش های دانشجویان بین المللی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بین المللی سازی آموزش عالی یکی از مهم ترین اتفاقات تأثیرگذار در دهه های اخیر بوده است فرایند جذب دانشجو به عنوان یکی از استراتژی های مؤثر در دستیابی به اهداف بین المللی سازی آموزش عالی، در دهه های اخیر به رقابتی جدی میان کشورها تبدیل شده است. از این رو به میزان شناخت و آگاهی دانشگاه ها از تجارت دانشجویان، امکان استفاده از مزایا و فرصت های بین المللی سازی برای آنان افزایش خواهد یافت. پژوهش حاضر با هدف آگاهی از چالش های دانشجویان بین المللی به منظور کمک به ارتقای راه های مؤثر در زمینه جذب، نگهداشت به واکاوی تجربیات دانشجویان بین المللی در ایران پرداخته است. پژوهش با رویکردی کیفی به گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به جمع آوری تجربیات زیسته 28 نفر از دانشجویان بین المللی اقدام نموده است. انتخاب مشارکت کنندگان از طریق نمونه گیری در دسترس و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده های پژوهش براساس تحلیل تم انجام شده است. یافته ها براساس چالش دانشجویان در سه مرحله پیش از تحصیل، حین تحصیل و پس از تحصیل تفکیک و تم های اصلی براساس کدگذاری حاصل از مفاهیم ذیل هر مرحله ارائه شده است. براساس نتایج پژوهش حاضر، چالش آکادمیک، سازگاری فرهنگی، موانع زبانی و چالش امنیت شغلی به عنوان تم های اصلی و تأثیرگذار در تحقق اهداف «برنامه تحرک بین المللی دانشجویان به داخل» نیازمند توجه بیشتر برنامه ریزان و مدیران دانشگاهی به منظور اصلاح و بهبوداست.
تحلیل انتقادی نظام های رتبه بندی بین المللی دانشگاه ها؛ پیشنهادات سیاستی برای آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال هشتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
۱۳۶-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
نظام های رتبه بندی بین المللی دانشگاه ها از اعتبار کارکردی چشمگیری برخوردار شده اند. مطالعات نشان می دهد این نظام ها بر روند بازار جهانی آموزش عالی و ذائقه تحصیلی و کیفیت انتخاب دانشجویان تأثیرگذار هستند. با توجه به مشغولیت ذهنی رهبران آموزش عالی ایران با این پدیده و نیز نبود ادبیات علمی-تحلیلی عمیق به زبان فارسی، این مقاله با اتخاذ یک رویکرد تحلیلی-انتقادی به سویه های مختلف این پدیده می پردازد. با ترسیم ماتریس مقایسه ای نشانگرها و زیر نشانگرهای چهار نظام رتبه بندی بین المللی دانشگاه ها شامل شانگهای، تایمز، کیو اس و لیدن این مقاله به تحلیل ویژگی ها و واقعیت های تکنیکی و روشی این نظام ها و نیز نقد فرایندها و دلالت های سیاستی آن ها برای آموزش عالی ایران می پردازد. این مقاله نشان می دهد، تمرکز نامتوازن بر پژوهش های سخت، مغفول ماندن دانش های تولیدشده غیر از زبان انگلیسی، برجسته سازی نامتقارن سابقه آکادمیک و توزیع نابرابر فرصت های آموزش عالی بخشی از عمده ترین کاستی های این نظام ها هستند. این پژوهش همچنین نشان می دهد، دانشگاه ایرانی به دلایل گوناگون ازجمله افزایش کیفیت آموزش عالی، ضرورت بین المللی شدن دانشگاه ها، توسعه گردشگری علمی و مدیریت مهاجرت نامتعادل سرمایه انسانی از توجه به نشانگرهای نظام های رتبه بندی بین المللی ناگزیر است.
پیش برنده ها و بازدارنده های دانشگاه ایرانی در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسایی پیش برنده ها و بازدارنده های دانشگاه ایرانی و شناخت علل ساختاری و بافتاری در تحقق یا عدم تحقق آن در ادوار تاریخی قاجار، پهلوی (اول و دوم) و انقلاب اسلامی است. روش شناسی: این پژوهش ازنظر سنت پژوهشی، کیفی و از نظرگاه هدف، کاربردی و از جنبه ماهیت، (کتابخانه ای) اسنادی مبتنی بر مطالعات تاریخی است. یافته ها: نتایج نشان داد مهم ترین پیش برنده ها و بازدارنده ها در دوره قاجار: حضور استادان خارجی، مواجهه با ملل اروپایی، انتشار روزنامه ها، ترجمه متون علمی-ادبی (پیش برنده) و درباری بودن، فن گرایی و تک نهادی بودن (بازدارنده) در دوره پهلوی اول: رویکرد نخبه گرا، اعزام دانشجو به خارج (پیش برنده) و بی توجهی به خلق خرد در اجتماع علمی، چیرگی نظرگاه پوزیتیویستی، امکانات ناکافی برای تکاپوهای دانشی (بازدارنده) در پهلوی دوم: تبادل دانش با دانشگاه های داخل و خارج، کوشش در دانشگاه سازی (پیش برنده) و ناهماهنگی گسترش کمی-کیفی، غلبه الگوی ناپلئونی بر ساختار دانشگاه (بازدارنده). انقلاب اسلامی: مشارکت در رتبه بندی های داخلی و بین المللی، حضور گسترده زنان، بین المللی سازی، آگاهی موشکافانه از سیر تاریخی و سابقه غنی دانش (پیش برنده) و توسعه یافتگی سنتی، مقاله گرایی و توده ای شدن (بازدارنده) بوده است. نتیجه گیری: ایده دانشگاه ایرانی با تغییر در قواعد، الگوها، ساختارها و هنجارهای موجود دانش، می تواند دانشگاه و عمل دانشگاهی را با سرمشق های نوین ِدانشگاه مدار، سازگار کند. به گونه ای که علاوه بر همسویی با ضرورت های جامعه ی دانش محور، نقش رهایی بخشی را با هویتی نو به تجلی برساند. الزامات تحقق این ایده به شناخت دقیق پیش برنده ها و بازدارنده هایی وابسته است که بتوان پس از با تبیین های مستدل تاریخی- علمی، ضرورت برساخت آن را در ایران معاصر محقق کرد.
دانشگاه ایرانی؛ از مهجوریت مفهوم تربیت تا ناکارآمدی در تحقق انتظارات فردی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و جایگاه نهاد دانشگاه در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد توجه و تأکید همه صاحب نظران مربوطه بوده و شواهد تجربی و پژوهشی فراوان نیز این واقعیت را تایید می کنند. با این همه به نظر می رسد که این نهاد مهم در ایران با مشکلات فراوانی مواجه است. آنچه در این مقاله به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل معرفتی یا فکری مشکلات موجود آموزش عالی ایران مورد تبیین و مفهوم پردازی قرار گرفته غفلت از ماهیت، مفهوم و مضمون محوری فرآیند تربیت انسان در دانشگاه ایرانی و تقلیل آن به روندی ایدئولوژیک و دولت محور بوده است که در نتیجه آن نیازها و علایق دانشجویان و نیز انتظارات اجتماعی از دانشگاه (در سطوح محلی، منطقه ای و ملی) مورد غفلت قرار گرفته است. این مقاله در حکم تلاشی آغازین برای توجه دادن سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزش عالی کشور به فهم عمیق تر فرآیندهای آموزشی و تربیتی و فراهم کردن زمینه ها، الزامات و اقتضائات گوناگون آن در محیط های دانشگاهی است. یافته های حاصل از این مطالعه توصیفی و تحلیلی، نشان می دهد که تربیت در مراکز دانشگاهی کشور به دلایل مختلف به ویژه اتخاذ سیاست های کمیت محور و غفلت از ابعاد کیفی آموزش به روندی کم تأثیر بر روی دانشجویان تبدیل شده و در عمل نتوانسته است در معنا و مفهوم اصلی خود که ناظر بر رشد و کمال همه جانبه، فهم و پذیرش آزادانه، آگاهانه و نقادانه مفاهیم و ارزش ها و به کارگیری آن ها در سلوک فردی و اجتماعی دانشجویان است، تجلی و عینیت یافته و در نتیجه از تحقق انتظارت فردی و اجتماعی خود قاصر است.