فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۰۱ تا ۳٬۳۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
118 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه میان سرمایه فرهنگی و کیفیت زندگی خانواده ها با سلامت اجتماعی دانش آموزان در شهر مریوان انجام گرفت. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر پیمایشی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه شهر مریوان در سال تحصیلی 97 -1396 بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، نمونه گیری نسبتی و چند مرحله ای بود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه فرهنگی بوردیو(1973)، سلامت اجتماعی کییز و شاپیرو (2004)، کیفیت زندگی WHO سازمان جهانی بهداشت(2016) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه با استفاده از نرم افزار spss22 در سطح معناداری 05/0 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد آلفای کرونباخ به دست آمده برای همه متغیرهای تحقیق، بالای 70/0 بود. هم چنین بین سرمایه فرهنگی ( 362/0= r و 000/0= sig) و کیفیت زندگی (625/0= r و 000/0= sig) و پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده (235/0= r و 001/0= sig) با سلامت اجتماعی فرزندان رابطه معنی داری وجود داشت.نتیجه گیری: نتیجه نهایی نشان داد که با تغییر در سرمایه فرهنگی و کیفیت زندگی خانواده ها می توان میزان تغییر در سلامت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کرد. درواقع سرمایه فرهنگی و کیفیت زندگی خانواده ها نقش تعیین کننده ای در سلامت اجتماعی دانش آموزان دارد و سلامت اجتماعی به شدت به آن وابسته است و به دلیل نقش مهم دو متغیر سرمایه فرهنگی و کیفیت زندگی در سلامت اجتماعی اعضای خانواده به ویژه فرزندان که عضوی از جامعه دانش آموزی هستند، مسئولین تربیتی و خانواده ها باید شرایط لازم را برای تقویت این دوعنصر فراهم آورند.
رابطه بین خودپنداره و مشارکت سیاسی زنان در شهر تهران در سال 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۴
166-133
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه به منظور ایجاد توسعه سیاسی، مشارکت همه آحاد جامعه در امور سیاسی ضروری است. بنابراین مشارکت زنان در همه فعالیت های اجتماعی مانند سیاست لازمه توسعه سیاسی است؛ به نحوی که می توان گفت اقلیت بودن زنان در امور سیاسی، موجبات ناتمامی دموکراسی را در جامعه فراهم می کند و شناخت عوامل مؤثر بر آن مانند خودپنداره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی رابطه بین خودپنداره و مشارکت سیاسی زنان شهر تهران است. روش: روش تحقیق ازنظر مسیر توصیفی (پیمایش) و ازنظر هدف کاربردی بوده است. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در بین 389 نفر از زنان شهر تهران واقع در سن مشارکت سیاسی که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، جمع آوری شده است. یافته ها: بین مؤلفه های تصور از طبقه اجتماعی-اقتصادی، تصور از مذهب، عقیده و پندار نسبت به شخصیت، تصور از جنسیت خود، تصور نسبت به سن خود و ادراک نسبت به توانایی های خود با مشارکت سیاسی زنان رابطه وجود دارد که درمجموع خودپنداره زنان 7/41 درصد از کل واریانس مشارکت سیاسی آنها را تبیین می کند. بحث: بنابراین می توان گفت که آنچه متضمن مشارکت بالاتر است عملا در دل شاخصه های توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه متبلور می شود. پس می توان ادعا کرد که هرچقدر عرصه سیاست و جامعه دمکراتیک تر و فرهنگ مدارای جنسیتی در جامعه پذیرفته تر باشد، درک زنان از خود و توانایی های خود و به طورکلی خودپندارگی آنان از خود بیشتر می شود و این زمینه را برای حضور پررنگ تر زنان در هر حوزه در جامعه افزایش می دهد، همچنین مشارکت در فضاهای بسته اجتماعی به اشکالی نو جلوه گر می شود که راه را برای تغییر نهادی در سطح اجتماع محله و بسترهای خردتر با هدف آماده سازی جامعه در جهت اثرگذاری بیشتر زنان فراهم می کند. تمامی متغیرهای زمینه ای و مستقل تحقیق در چارچوب تحولات ساختاری زنان قابل فهم است و این جز به تحول کیفی از خودپنداری جمعی زنان از خود نبودهاست.
رابطه سالمندی جمعیت با رشد اقتصادی ایران از طریق میزان باروری و امید زندگی (رویکرد مدل نسل های همپوشان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۴
۳۲۴-۲۸۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالمندی جمعیت عبارت است از برهم خوردن تناسب سنی جمعیت به نحوی که سهم جمعیت جوان از کل جمعیت کاهش یافته و سهم جمعیت سالمند (بالای 60 سال) رو به افزایش باشد. با توجه به آنکه کاهش نرخ باروری به همراه افزایش در امید به زندگی افراد به عنوان دو عامل مهم در شکل گیری پدیده سالمندی مطرح هستند، در این مطالعه اثرات اقتصادی کلان پدیده سالمندی بر رشد اقتصادی به تفکیک دو اثر کاهش در نرخ باوری و افزایش امید به زندگی موردبررسی قرار گرفت. روش: این پژوهش اثرات سالمندی جمعیت بر رشد اقتصادی ایران و همچنین برخی از متغیرهای اقتصاد کلان را با استفاده از یک مدل تکامل یافته نسلهای همپوشان 55 دوره ای، موردبررسی قرار داد. در این چهارچوب، پس از شبیه سازی با استفاده از نرم افزار متلب، اثرات دو سناریوی کاهش در نرخ رشد زادوولد و افزایش در احتمال بقا، بر رشد اقتصادی ایران بررسی شد. در این مطالعه، سال 1994 میلادی (1373 شمسی) به عنوان سال ابتدایی شبیه سازی انتخاب شد. این مدل با استفاده از داده های مربوط به اقتصاد ایران، طی سالهای 1994 تا 2017 کالیبره شد و روند متغیرها تا سال 2050 میلادی شبیه سازی شد. یافته ها: کاهش نرخ رشد زادوولد، نرخ رشد GNP واقعی و سرانه را کاهش می دهد. افزایش طول عمر یا احتمال بقا، نرخ رشد GNP واقعی را کاهش نداده اما GNP واقعی سرانه اندکی افزایش یافته است. بحث: تا سال 1395 بیش از 70 درصد جمعیت ایران در سن کار و فعالیت (64-15) قرار داشت و کمتر از 6 درصد جمعیت در سنین سالمندی قرار داشتند. با فرض تداوم باروری در سطح جایگزینی، کشور ما در دهه 2030 میلادی به صورت جدی با چالش سالمندی مواجه خواهد شد، همچنین پیش بینیهای دفتر جمعیت سازمان ملل متحد حاکی از آن است که در سال 2045 نسبت جمعیت بالای 60 سال به بیش از 15 درصد افزایش می یابد. تغییرات جمعیتی گسترده و سریع، ایران را در گروه کشورهایی قرار داده است که تا میانه قرن بیست و یکم میلادی ساختار سنی سالخورده ای خواهد داشت. عوامل مؤثر در رخداد پدیده سالمندی در ایران، بهبود و افزایش امید به زندگی به همراه کاهش در نرخ باروری است.
شناسایی و اولویت بندی راهکارهای پیشگیری از جرم در حوزه جرائم ناشی از خشونت تماشاگران فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
69 - 90
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رفتارهای خشونت آمیز بین طرفداران تیم های فوتبال از مهم ترین کج روی ها و نابهنجاری هایی بوده است که در طی سالیان گذشته تا به امروز در میادین ورزشی رخ داده است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی راهکارهای پیشگیری از جرائم ناشی از خشونت تماشاگران فوتبال بود. روش شناسی: این پژوهش از لحاظ نوع، توصیفی و از لحاظ هدف، کاربردی است. راهکارها به دو دسته کلی وضعی و اجتماعی تقسیم بندی شد. مؤلفه های وضعی بر اساس مدل کلارک (2005) و مؤلفه های اجتماعی بر اساس مدل شاو و مکی (1992) طبقه بندی و پرسشنامه پژوهش بر این اساس طراحی گردید. آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه 90/0 بود که نشان دهنده انسجام درونی مناسب پرسشنامه است و همچنین بر اساس تحلیل عاملی تأییدی، روایی پرسشنامه نیز تعیین گردید. جامعه آماری شامل مدیران ورزشی و اساتید هیئت علمی آگاه به حیطه پژوهش بود که از تمام جامعه آماری به صورت هدفمند و موارد در دسترس برابر با 117 نفر شامل 82 مدیر ورزشی و 35 عضو هیئت علمی، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته ها: در اولویت بندی کلی، مؤلفه وضعی افزایش دشواری ارتکاب جرم با میانگین رتبه 71/4 در رتبه اول، مؤلفه اجتماعی بهبود امکانات رفاهی با میانگین رتبه 67/4 در رتبه دوم قرار گرفت و دو مؤلفه وضعی افزایش خطر و عدم تحریک ارتکاب جرم به ترتیب با میانگین رتبه 26/4 و 07/4 در رتبه های سوم و چهارم قرار گرفتند. نتیجه گیری: در جهت اجرای راهکارهای پیشگیرانه باید ترکیبی از راهکارهای وضعی و اجتماعی، با تأکید بر راهکارهای وضعی بکار گرفته شود. برای دستیابی به نتایج مطلوب در مورد راهکارهای وضعی، افزایش دشواری ارتکاب جرم و در مورد راهکارهای اجتماعی، بهبود امکانات رفاهی باید در اولویت اقدامات قرار گیرد.
واکاوی میزان اثربخشی آموزش های معاونت اجتماعی بر آگاهی اجتماعی- انتظامی دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
91 - 114
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش، آگاه سازی و اقناع مردم از رویکردهای نوین، مشارکت حداکثری همه عناصر اجتماعی در فرایند تولید و بازتولید امنیت می باشد، که مأموریت اساسی نیروی انتظامی تدوین و اجرای آموزش های همگانی در تمامی سطوح جامعه می باشد. هدف این پژوهش واکاوی میزان اثربخشی آموزش های معاونت اجتماعی برآگاهی اجتماعی- انتظامی دانش آموزان مقطع متوسطه (مطالعه موردی شهر قزوین) است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر، شبه تجربی بوده که جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بوده اند، حجم نمونه براساس نمونه گیری خوشه ای و جدول مورگان تعداد350 نفر انتخاب شده اند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه سازمان یافته (قبل از ارائه آموزش های همگانی و بعد از آن) استفاده شده است، روایی آن از طریق پانل متخصصان و پایایی با روش آلفای کرونباخ (79/0) محاسبه شد. داده ها به دست آمده از طریق آزمون های ناپارامتریک U مال ویتنی و کروسکال – والیس، T و تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شده اند. یافته ها: نتایج آزمون T نشان می دهد که میزان اثربخشی آموزش های معاونت اجتماعی بر آگاهی انتظامی – اجتماعی دانش آموزان در ابعاد (آگاهی از مأموریت و اقدامات آموزشی ناجا (3/3)، آشنایی با خطرات و تهدیدات (مواد مخدر، نزاع و درگیری و تصادفات) (2/3)، آشنایی با قوانین و مقررات (3/2)، علاقه به همکاری با معاونت اجتماعی (4/3)، استفاده از آموزش های در موقعیت های واقعی (9/1) و مراجعه به معاونت اجتماعی برای حل مشکلات (3/3)) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بر اساس یافته های آزمون کروسکال- والیس ارائه آموزش های در مقاطع تحصیلی مختلف در میزان آگاهی انتظامی – اجتماعی دانش آموزان تأثیر ندارد. در نهایت بر اساس آزمون واریانس یک طرفه تحصیلات والدین در ارائه آموزش های، موجب افزایش آگاهی انتظامی – اجتماعی دانش آموزان می شود. بنابراین کلیه فرضیه ها تحقیق مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد، بکارگیری آموزش همگانی در پیشگیری از آسیب های اجتماعی مؤثر است و نیروی انتظامی با کمک سازمان های مرتبط می تواند با استفاده از آموزش های همگانی تهدیدهای ناشی از آسیب های اجتماعی را کاهش دهد.
آسیب شناسی ساماندهی زلزله با تأکید بر مشارکت خودجوش مردمی (مورد مطالعه: شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
127 - 158
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به آسیب شناسی ساماندهی زلزله در شهرستان سرپل ذهاب با تأکید بر مشارکتِ خودجوشِ مردمی در روند کمک به آسیب دیدگان در هفته اول پس از وقوع حادثه پرداخته است. این پژوهش مبتنی بر استراتژی استفهامی بوده و تکنیک جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه-استاندارد می باشد و بر اساس اشباع نظری پایان یافته است. جامعه آماری این پژوهش، امدادرسانانِ اهل سرپل ذهاب در هفته اول امدادرسانی به آسیب دیدگان هستند و به روش نمونه گیری نظری-هدفمند انتخاب شده اند. بر اساس تحلیل محتوای صورت گرفته از مصاحبه ها، ابتدا 45 گزاره مفهومی از بین اظهارات مصاحبه شوندگان انتخاب شدند و این مفاهیم در اختیار مصاحبه شوندگان قرار گرفتند و به تأیید آن ها رسیدند. سپس این مفاهیم در قالب ۱۱ مقوله بازسازی معنایی شدند. با توجه به یافته ها، نتیجه گیری شده است که در صورت بروز چنین حوادثی، لازم است امدادرسانان، آسیب دیدگان و سازمان های رسمی مرتبط ازنظر دانش، مهارت و آگاهی، به صورتی اجتماعی شوند که فهم مشترکی از اقدامات و تعاملات لازم در حین و بعد از وقوع زلزله پیدا کنند تا سازمان های خودجوش مردمی کارآمدی لازم را داشته باشند. همین طور باید نقش و کارایی سازمان های مردم نهاد و زنان نیز در چنین حوادثی موردتوجه قرارگیرد.
تبیین جامعه شناختی رابطه هوش فرهنگی و مدارای اجتماعی بین شهروندان شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزیستی مسالمت آمیز انسان ها در اجتماعات گوناگون، از دغدغه های دیرینه اعضای جامعه بوده است و همواره انسان ها سعی کرده اند برای بهبود روابطشان در حد امکان با افکار و سلیقه های فرهنگی متفاوت کنار بیایند. اینگونه کنارآمدن و مدارا نسبت به همدیگر از مؤلفه های گوناگونی ازجمله هوش فرهنگی تأثیر می گیرد. پژوهش حاضر رابطه میان هوش فرهنگی و مدارای اجتماعی را بررسی کرده است. این پژوهش به روش پیمایشی با نمونه ای 400 نفری از ساکنان شهر یاسوج به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انجام شده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه هوش فرهنگی استاندارد ارلی و انگ (2003) و پرسش نامه محقق ساخته مدارای اجتماعی بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزار Amos و با فن مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان دادند میزان تأثیر هوش فرهنگی بر مدارای اجتماعی 34/0 است و هوش فرهنگی ۱۲ درصد واریانس متغیر مدارای اجتماعی را تبیین می کند.
تدوین الگو به منظور ظرفیت سازی اجتماعی و جامعه پذیری بحران آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی راهبردی برای ظرفیت سازی اجتماعی و جامعه پذیری مردم نسبت به مسائل بحران آب است. بدین منظور در پارادایم تفسیری مبتنی بر روش شناسی کیفی، از روش نظریه داده بنیاد رویکرد سیستماتیک استراوس و کوربین (1988) استفاده شده است. 33 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با استفاده از نمونه گیری نظری و فن گلوله برفی با کارشناسان در حوزه های آب، علوم اجتماعی و ارتباطات و رسانه انجام شد. برای ارزیابی اعتبار، مصاحبه شوندگان تفسیر مصاحبه ها را تأیید کردند و در پایان خلاصه ای از الگوی صورت بندی شده به چند نفر از استادان، ارائه و نظرهای آنها برای اصلاح و تعدیل جمع آوری شد. مقوله هسته ای پژوهش «ظرفیت سازی اجتماعی» نام گرفت. شرایط علی در جامعه پذیری بحران آب شامل ضعف علمی و آموزشی، نبودن خبرگی، نداشتن تعهد در مسئولیت، توانمندنکردن افکار عمومی، بی اعتمادی، پنهان کاری و دروازه بانی سلیقه ای، نبودن دموکراسی رسانه ای، سیاست گذاری نامناسب رسانه ای، وجود نارضایتی اجتماعی، سرمایه اجتماعی پایین، گذار از سنت به مدرنیته و توان ارتباطی پایین بود. همچنین راهبردهای پژوهش عبارت اند از: ایجاد رسانه های خصوصی، اعتمادآفرینی، ارتقای سرمایه اجتماعی، اجتماعی کردن بحران آب و افزایش مطالبه گری، خلق گفتمان و احیای فرهنگ منزلت آب، تعامل با رسانه ها، ایجاد نظام تشویق و تنبیه، آموزش و افزایش سواد آبی، رویکرد علم محور، استفاده از تاکتیک های رسانه ای، انتخاب رسانه اثرگذار و برقراری ارتباطات اثربخش که در سه مرحله کدگذاری به دست آمد.
واکاوی کنش های احساسی - عاطفی در درمان اعتیاد مطالعه کیفی با روش نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی کنش های احساسی – عاطفی در درمان اعتیاد و با استفاده از روش کیفی و استراتژی نظریه زمینه ای انجام شده است و مشارکت کنندگان در پژوهش، بیست و سه نفر از بهبودیافتگان شهر اصفهان هستند. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی و به منظور تحلیل اطلاعات از سه شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. طبق یافته های مقاله، در درمان اعتیاد کنش های احساسی – عاطفی حول یک مقوله هسته به نام «مناسک به مثابه بستر کنش های عاطفی رهایی بخش» و چند مقوله اصلی به تفکیک اجزای مدل پارادایمی پژوهش شکل گرفته اند که شامل این موارد هستند: درزمینه وضعیت علی: ارتباطات عاطفی، حرکات ریتمیک، شخصیت شمن و احساس آزادبودن، درزمینه وضعیت زمینه ای: مناسک دینی، ایجاد شور و هیجان و برانگیختن احساسات و درخصوص وضعیت مداخله گر: موسیقی، شعر، فضا و مکان، عزاداری، ناقلان احساس، عمل – تعامل ها، ارتباط معنوی، گرفتن فاز و تعریق زیاد. براساس این نتایج، پیامد اصلی این کنش ها نیز درمان جسمی و روحی افراد معتاد است.
تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گرایش جوانان به مدیریت بدن مطالعه موردی: جوانان 18-16ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گرایش جوانان به مدیریت بدن است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیلی و ازلحاظ هدف، کاربردی بود که به روش میدانی اجرا شد. جامعه آماری همه دختران و پسران 18-16 سال شهر اصفهان بودند که در 6 ماه اول سال 1397 در 470 باشگاه دولتی و خصوصی فعال در حوزه بدنسازی، پرورش اندام و ایروبیک شرکت کرده بودند که با توجه به وجودنداشتن آمار دقیق از تعداد آنها، براساس جدول کرجسی و مورگان (1970) برای جامعه نامعلوم، تعداد 384 نفر به منزله نمونه پژوهش به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسش نامه محقق ساخته ای بود که روایی صوری و محتوایی آن ضمن بررسی دقیق متون و ادبیات پژوهش، پس از نظرخواهی از استادان و متخصصان (10 نفر) تأیید و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (86/0) محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم) استفاده شد. نتایج نشان دادند مهم ترین عوامل مؤثر بر گرایش جوانان به مدیریت بدن، به ترتیب شامل فرهنگ عمومی بین جوانان (84/0)، پذیرش اجتماعی و گروه دوستان و همسالان (81/0)، تبلیغات ماهواره ها و رسانه ها (79/0)، گروه های مرجع (72/0)، نارضایتی از بدن (71/0)، عوامل اقتصادی (62/0) و سرمایه فرهنگی (41/0) است.
شعارهای تبلیغاتی پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر بجنورد: کشف و فهم پیام های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محتوای اقلام تبلیغاتی نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر، که شهر را در جای شهروند درک کرده اند، پیام های ارتباطی آشکار و پنهانی از چگونگی انجام دادن کارها توسط مدیریت شهری در شهر دارد؛ بنابراین، در این نوشتار کوشیده شده است با استفاده از روش تحلیل محتوای تلفیقی (کمّی و کیفی)، اهداف کلان و مضامین استراتژیک مکنون در محتوای اقلام تبلیغاتی نامزدهای پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر بجنورد از چهار منظر کارت امتیازی متوازن، کشف شود. یافته ها نشان می دهند از 1175 شعار تبلیغاتی، به لحاظ فراوانی به ترتیب، منظر شهروند (64 درصد)، فرایندهای داخلی (68/20 درصد)، مالی (36/9 درصد) و یادگیری و رشد (96/5 درصد)، بیشترین و کمترین مفاهیم موجود در محتوای متنی اقلام تبلیغاتی را به خود اختصاص داده اند. مضامین استراتژیک مکنون در شعارهای تبلیغاتی به ترتیب، «تأمین نیازهای فضایی و مکانی شهروندان به طور متعادل و متوازن»، «عدالت در منابع و منافع مالی»، «برنامه اجرایی همسو با شهر و شهروند» و «ارتقای سرمایه های فکری» برحسب چهار منظر شهروند، مالی، فرایندهای داخلی و یادگیری و رشد است.درمجموع، مقدار بیشتر فراوانی داده ها در منظر شهروند (64 درصد) ممکن است ناشی از رفتار انتخاباتی معمول برای جذب نظر رأی دهندگان باشد؛ اما همچنین طرح مسئله از منظر مشکل در نسبت با عملکرد شهرداری و شورای شهر نیز است؛ مبنی بر اینکه فرایندهای داخلی، که عملیات اصلی اجرای استراتژی های منظرهای شهروند و مالی در آن اتفاق می افتد، به علت همسو نبودن با شهر و شهروندان، نتوانسته اند به الزامات شهر و خواسته های شهروندان، پاسخ لازم و کافی بدهند.
تحلیل تعادل فضایی دسترسی به خدمات شهری مطالعه موردی: شهر اقلید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۰
115-145
حوزههای تخصصی:
نقطه اشتراک برنامه ریزی شهری و عدالت اجتماعی در شهر، عدالت توزیعی است. اساس توزیع عادلانه خدمات شهری نیز توجه به دو معیار قابلیت دستیابی و چگونگی پراکنش فضایی خدمات می باشد. هدف این پژوهش تحلیل تعادل فضایی دسترسی به خدمات شهری در شهر اقلید می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه گردآوری شد. جامعه آماری، شهروندان 15 محله شهر اقلید می باشند. حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران، برابر با 381 خانوار تعیین گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای، آزمون فریدمن، ضریب همبستگی اسپیرمن، و تکنیک VIKOR و AHP استفاده شد. نتایج نشان داد که دسترسی به خدمات در سطح محلات بر اساس آزمون t تک نمونه ای دارای تفاوت معناداری است. بر حسب تکنیک ویکور، محله حسین آباد با مقدار 0004/0 بیشترین دسترسی به خدمات شهری و محله زینبیه با مقدار 971/0 کمترین دسترسی را داشته است. بر حسب ضریب همبستگی اسپیرمن نیز در شهر اقلید، مابین دسترسی فضایی به خدمات و کیفیت زندگی در سطح 99 درصد اطمینان، رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. اما بر اساس همین ضریب مشخص گردید که در شهر اقلید بین دسترسی به خدمات و جمعیت رابطه معناداری وجود ندارد. بر حسب نتایج آزمون فریدمن نیز محله الیاسان با مقدار 96/11 دارای بالاترین سطح کیفیت زندگی می باشد. در مجموع نتایج بیانگر عدم تحقق تعادل فضایی در دسترسی به خدمات شهری در شهر اقلید می باشد.
تبیین عوامل جامعه شناختی مؤثر بر نگرش های بین نسلی به کارکردهای ازدواج (مطالعه موردی سه نسل از زنان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۰
217-244
حوزههای تخصصی:
ازدواج در فرهنگ ایرانی مهمترین و مقبول ترین راه برای تشکیل خانواده و ساماندهی بقای نسل و کسب آرامش روانی است.این پژوهش به بررسی کارکردهای ازدواج از منظر سه نسل از زنان اصفهانی توجه دارد و هدف آن تبیین و تحلیل بین نسلی عوامل مؤثر بر نگرش افراد نسبت به کارکردهای ازدواج است و به این سؤال پاسخ می دهد که نگرش سه نسل از زنان اصفهانی نسبت به کارکردهای ازدواج تحت تأثیر چه عواملی است؟ در مبانی نظری از نظریه های اینگلهارت، گیدنز ، باومن استفاده گردید.روش تحقیق مورد استفاده در مقاله حاضر، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است .جامعه آماری تحقیق هم زنان 25 تا 49 ساله مناطق یک، شش و چهارده شهر اصفهان می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.نتایج پژوهش نشان داد متغیر تعلق به نسل های گوناگون، میزان دینداری، میزان اعتماد اجتماعی و میزان فردگرایی رابطه ای معنادار با نگرش افراد نسبت به کارکردهای ازدواج دارد. رابطه بین رضایت از زندگی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با نگرش افراد نسبت به کارکردهای ازدواج در معادله رگرسیون معنادار نبوده است. براساس نتایج تحقیق، باوجود برخی تفاوت ها ، تضادی در ادراک نسل ها درمورد اهمیت و کارکرد ازدواج وجود ندارد.
Identify main components for performance assessment of schools in favorable situation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to identify the main components of school performance evaluation in desirable condition. Methodology: The present study was a descriptive cross-sectional study. The statistical population of the study consisted of 1980 high school principals who were selected based on Cochran's formula of 322 students using cluster-cluster sampling method. Educational management (including 15 university professors, 20 administrators and 15 school administrators) selected through purposive sampling, semi-structured interviews were conducted, primary components identified and then identified by the researcher to determine the final components. It had 172 items and its face validity and content validation by Tidopa experts for it was 75/0 using Cronbach's alpha, was used. Data were analyzed using exploratory factor analysis and structural equations. Findings: The findings indicated that the following components could be considered for evaluating the performance of 12 components and 172 sub-components: 1- Management and leadership 2- Administrative and financial affairs 3- Teaching processes- Learning and planning 4-Axis programs 5-Information technology and intelligence 6-Physical space and equipment 7-Empower teachers and staff 8-Supplemental, extracurricular activities 9-Organizational climate and organizational culture10-Interaction with school environment and Gaining Experiences11- Physical Education, Health and Well-being 12- Staff Involvement, Parents and Students in School Affairs Conclusion: School management has a very important role in school performance. Therefore, school management and leadership as the main pillar of schools should play a scientific role and with respect to good human relations which will play an important role in enhancing school performance. Keywords: Evaluation, Performance, Schools, Desire.
برنامه درسی کارآفرین محور راهبرد بحران هویت در آموزش عالی (مورد مطالعه : فارغ التحصیلان رشته علوم تربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر باهدف بررسی و تعیین نقش برنامه درسی کارآفرین محور به عنوان راهبرد بحران هویت در آموزش عالی (موردمطالعه: فارغ التحصیلان رشته علوم تربیتی) تدوین شده است. این تحقیق از نوع تحقیقات آمیخته (کمی و کیفی) و کاربردی می باشد و جامعه آماری تحقیق را اساتید حوزه کارآفرینی و فعالان بخش کارآفرینی و دانشجویان رشته علوم تربیتی در سطح شهر تهران تشکیل می دهند که از کل جامعه در بخش کیفی 23 نفر از استادان و کارآفرینان و فارغ التحصیلان رشته علوم تربیتی برای نمونه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی 125 نفر از اساتید و کارآفرینان و فارغ التحصیلان رشته علوم تربیتی با استفاده از جدول مورگان با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در این پژوهش متغیرهای سیاست گذاری و مدیریت حرفه ای کسب وکار آموزشی و یادگیری (200/0 =β) مدیریت فناوری اطلاعات (200/0 =β) تصمیم گیری و حل مسئله (215/0 =β) تعاملات و ارتباطات مؤثر (203/0 =β) مدیریت و رهبری (250/0 =β) و مدیریت یادگیری و توسعه منابع انسانی (198/0 =β) اثر مستقیم و مثبت معناداری بر ساختار برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در رشته علوم تربیتی دارد. پژوهش می تواند نقش مهمی را در جهت گزینش و غربالگری مربیان کسب وکار، طراحی و استانداردسازی برنامه های آموزشی، تدوین سرفصل های دوره های آموزشی، اجرا و ارزشیابی میزان اثربخشی برنامه ها و فعالیت های پرورش فارغ التحصیلان کارآفرین سودمند باشد.
ارائه و اعتبار یابی مدل ارتقای تعالی سازمانی در دانشگاه فرهنگیان (مورد مطالعه: منطقه 10 دانشگاه فرهنگیان: کرمانشاه،کردستان و همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه و اعتباریابی الگوی تعالی سازمانی در دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه،کردستان و همدان به روش تلفیقی (میکس متد) در میان نخبگان، اساتید و مدیران دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه،کردستان و همدان انجام گرفته است. استراتژی مورد استفاده در این پژوهش استراتژی اکتشافی متوالی است. در این استراتژی از دو مرحله جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده می شود که در مرحله اول تحلیل بر اساس داده های کیفی صورت می پذیرد و تحقیق با جمع آوری وتحلیل داده های کمّی ادامه می یابد. یافته های کیفی نشان می دهد که در مرحله کدگذاری پس از بررسی دقیق تر و پیوند بین مفاهیم خرده مقولات، 11 مقوله محوری به دست آمد که این مقولات شامل: دانش گرایی، جانشین پروری، پایدارسازی نتایج مطلوب، شبکه ها و مهارت های ارتباطی، کارایی سازمانی، منابع انسانی، خلق مشترک ارزش، قابلیت رقابت پذیری سازمان، توانمندسازی، رهبران نخبه و سرآمد و شناسایی نقاط قابل بهبود هستند که با انتزاع بیشتر این مقولات در مرحله کدگذاری گزینشی، یک مقوله هسته ای به شرح «تعالی سازمانی در الگویی با توانمندسازی سازمان به وسیله مدیرانی نخبه و سرآمد، همراه با شناسایی نقاط قابل بهبود و کارا به خلق مشترک ارزش های پایدار و توسعه جانشین پروری منجر می شود.» ظاهر شد که می تواند تمامی مقولات دیگر را تحت پوشش قرار بدهد. در بخش کمی نیز با توجه به اطلاعات حاصل از استنباط آماری پژوهش در یک مدل معادله ساختاری، برآوردها و سطح معناداری نشان داده است که اثر همه متغیرها بر متغیر وابسته تعالی سازمانی معنادار بوده است.
عقاید قالبیِ گروه های قومیِ کرد کرمانشاه درباره تلقی از یکدیگر و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
3 - 25
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، به مسئله تفکرات قالبی گروه های قومی کُرد از همدیگر و پیامدهای آن -با روش نظریه زمینه ای- می پردازد. جامعه مورد مطالعه، زنان و مردان گروه های قومی کُرد شهر کرمانشاه و نمونه تحقیق، از میان گویش های سه گانه هورام، سوران و کلهر، 28 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. محتوای مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری و تحلیل شد. در کدگذاری باز، 115 کد به دست آمد که پس از ادغام ، در مرحله دوم به هشت کد محوری تقلیل یافت. در مرحله آخر-کدگذاری گزینشی- نیز دو کد قوم مداری و فاصله بین قومی استخراج گردید. نتایج نشان داد که تلقی و توصیف گروه ها از یکدیگر تحت تأثیر قوم مداری و برترپنداریِ گروه خودی است و در تلقی از دیگری، بر پای بندی و عدم پای بندی به هویت کردی تأکید می شود. شدت عقاید قالبی و فاصله قومی میان دو قوم هورام و سوران با قوم کلهر بیش تر از فاصله هورام و سوران با یکدیگراست.
پیش بینی افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۵
202-183
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از اختلالات شایع دوران کودکی افسردگی است که پژوهشگران بر شناسایی عوامل مرتبط با آن در دوره کودکی تاکید کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی پذیری افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان مراکز بهزیستی تهران به تعداد 1120 کودک 7 تا 12 سال در 79 مرکز در سال 1396 تشکیل داده که 545 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی کودکان کواکس (1992)، پرسشنامه سبک اسنادی کودکان پترسون و سلیگمن (1984)، پرسشنامه نگرش ناکارآمد-کودکان (دوالساندرو و بورتون، 2006)، پرسشنامه مثلت شناختی کودکان (کاسلو و همکاران، 1992) و پرسشنامه حمایت اجتماعی پروسیدانو و هلر (1983) بودند که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش به اعضای نمونه ارائه شدند. یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که از بین عوامل شناختی، سبک های اسنادی، نگرش ناکارآمد و مثلث شناختی پیش بین های معناداری برای افسردگی کودکان بودند. همچنین مشخص شد که حمایت اجتماعی نیز پیش بین معناداری برای افسردگی کودکان می باشد. بحث: این یافته ها به معنای آن است که در تبیین ریشه های آسیب شناختی افسردگی در کودکان، به ویژه کودکانی که دارای ساختار منسجم خانوادگی نیستند، بایستی به نقش حمایت اجتماعی در کنار عوامل شناختی توجه ویژه ای داشت. .
طراحی مدل مدیریت عملکرد مربیان مهدکودک های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
172 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: مهدکودک محلی است برای مراقبت، شناخت استعدادها، پرورش عاطفی، جسمی، هوشی، رفتاری (اجتماعی) گفتاری و رشد خلاقیت کودکان در سن پیش از دبستان. امروزه آموزش وپرورش پیش از دبستان، بیش از هر زمان دیگری از ضرورت و اهمیت و حساسیت برخوردار گشته است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت ترکیبی بود، جامعه آماری این پژوهش شامل سه بخش بود یکی خبرگان و کارشناسان فرهنگی سازمان بهزیستی و قسمت دوم شامل کلیه مدیران و مربیان مهدهای کودک ایران و سوم خانواده های کودکان در سال 1394 - 1393 بودند. تعداد 15 نفر در قسمت کیفی تحلیل با استفاده از روش دلفی و در بخش کمی تعداد 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری تحقیق، سه پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1982)، شادمانی فوردایس (1997) و سازگاری کودکان دخانچی (۱۳۷۷) بود که مورداستفاده قرار گرفت. برای اندازه گیری روایی پرسشنامه ها از روش محتوایی و برای تعیین پایایی آن آلفای کرونباخ محاسبه گردید که مقدار آن برای پرسشنامه والدین برابر 891/0، برای پرسشنامه مدیران و خبرگان برابر 841/0 و برای پرسشنامه مربیان برابر 926/0 برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون برای پاسخ به سؤالات، آزمون t دو نمونه ای و تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین پاسخگویی گروه های مستقل با استفاده از نرم افزار 23SPSS انجام شد.یافته ها : نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نشان داد داده ها پژوهش دار ای توزیع نرمال هستند . همچنین نتایج تحلیل واریانس و آزمون تی تست مستقل و همبستگی و رگرسیون نشان داد که عملکرد مربیان بر رضایت والدین و سازگاری کودکان به طور معنی دار تأثیر دارد؛ همچنین عملکرد مربیان بر عملکرد مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد و درنهایت عملکرد مربیان بر سودآوری مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد. نتیجه گیری : بر این اساس مدل مدیریت عملکرد مربیان طرحی جامع، کامل و جدید در مهدهای کودک ایران بوده که بر رضایت والدین، عملکرد مهدهای کودک، سودآوری مهدهای کودک و سازگاری کودکان با این محیط تاثیر مثبت می گذارد.
دیگریِ دینی در دیالکتیک ثبوت و نفی (خوانشی نظری- انتقادی از مواجهه سوژه و دیگری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
26 - 48
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به میانجیِ نقدی هستی شناسانه، برآنست تا رهاییِ دیگری (به مثابه ابژه) از تسلط سوژه را (گفتمان دینی مسلط) واکاود، اما هدف وارونه کردن این نسبت نیست، به بیانی دیگر نشاندن دیگری در جای سوژه و دیگری را بر سوژه مسلط کردن. بلکه هدف اساسی در این جا ارتباط بنیادین میان سوژه و دیگری است که ضرورت طرح این پروبلماتیک را پیش می کشد. مفاهیمی که از دل صورت بندیِ نظری (برگر، باختین، رانسیر) برآمده اند در کلیت خود بر چگونگی نسبت سوژه و دیگری استوراند. دیگری در این تلقی، ابژه ای در درون تکثری از ابژه های شناخت نیست که باید سوژه، آن را دریابد بلکه دیگری نیز واجد سوژگیِ خود (سوژه شناسنده) است که هر دَم به میانجیِ وضعیت های اجتماعی، تاریخی، سیاسی، فرهنگیِ خاصی آن را از کف داده یا از او سلب گشته است. بر این اساس نسبت تساهل دینی و پلورالیسم دینی با گفت وگومندی و بینامتنیت در بستر اجتماعی چیست؟ نسبت تساهل دینی با من از یک سو و دیالکیتک من با دیگربودگی در بستر اجتماعی چیست؟ آیا می توان از برابری رادیکال یا بازتعریف تقسیم امر محسوس رانسیری به مثابه میانجی ای ضروری یاد کرد؟ سپهر برابری رادیکال تا چه مرزی می تواند گسترده شود؟ آیا گفتمان مسلط دینی یا (پلیس به تعبیری رانسیری) مجالی برای سیاستِ (دیدارپذیری) دیگری خواهد داد؟ سیاستِ دیگری در مواجهه با گفتمان مسلط دینی یا پلیس از چه مکانیسم هایی می تواند بهره جوید؟پس از واکاوی منابع نظری و بهره گیری از روش اسنادی جهت توصیف و تحلیل ادبیات پروبلماتیک پژوهش، مدلی نظری/مفهومی از منطق درونی بحث استخراج شده تا امکان آشکارشدن پیچیدگیِ توصیف و تحلیل برآمده از صورت بندیِ بحث، فراهم گردد. در نهایت پژوهش برآن است تا نشان دهد که، خودآیینیِ سوژه ها (سوژه شناسنده کانتی)، مواجهه آن ها با اغیار را نه به گونه ای یک سویه و اقتدارگرایانه، بلکه آکنده از گفت وگو و گفت وگومندی می سازد (دیالوگ باختینی) که سوژه را ایستاده در تکثری از معانی و نشانه هایی قرار می دهد که او را به ساخت صورت بندی هایی منطقی از نمودگارهایی (فنومن) فرامی خواند که در بازار دین در برابر دیدگان او تجلی می یابند. سلسله مراتبی که دیگری را، به مثابه ابژه فاقد خودآگاهی، بر می سازد، واسازی گشته و دیگری نیز به مثابه سوژه، واجد شناخت ابژه های متکثری می گردد (سیاستِ رانسیری) که در این بازار عرضه می گردد.