مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
قوم مداری
حوزههای تخصصی:
مساله قومیت و قوم گرایی یکی از مسایل مهم در سطح بین الملل است چرا که 179 کشور در جهان از قومیتها و جمعیت متکثر تشکیل شده اند. اولین رتبه در اختیار کشور هند است و ایران از نظر قومی جزو کشورهای کثیرالقوم است. مساله قومیت در ایران بعد از مشروطه مطرح شد.جامعه مشترک ایرانیان متشکل از اقوام و فرهنگهای محلی متنوعی است، هر کدام از این فرهنگ ها و اقوام، علاوه بر هویت مشترک ایرانی - اسلامی، دارای خرده فرهنگ ها و هویت های منطقه ای و محلی خاص خود نیز می باشند. از همین روست که جامعه ایران را جامعه ای چند قومی یا چند فرهنگی می نامند. چند قومی بودن یک جامعه در شرایط خاص می تواند سبب ساز چالش ها و بحران هایی برای حکومت و مدیریت جامعه شود که نمونه های فراوانی از این گونه چالش ها و بحران ها را در تاریخ معاصر ایران می توان بر شمرد.لذا نویسندگان این عرصه، ورای رویکرد همانندسازی که حل، هضم و جذب قومیتهای مختلف در یک فرهنگ را دنبال می کند و رویکرد تکثرگرایی که مبتنی بر به رسمیت شناختن قومیتهای مختلف و اعطای نسبی برخی حقوق به آنهاست، رویکرد جدیدی را که مبتنی بر حقوق شهروندی است، مطرح کرده اند. بدان معنی که همه افراد ساکن در یک سرزمین فارغ از نژاد و فرهنگ و... از حقوق مساوی در جامعه برخوردارند.لذا نمی توان از امنیت در حوزه قومیتها بدون توجه به حقوق شهروندی سخن به میان آورد. بر این اساس مساله چند قومی بودن کشور را می توان به مثابه یک فرصت قلمداد نمود و آن را نقطه شروع مدیریت بحرانهای این حوزه، بویژه در ابعاد امنیتی قرار داد. تاکید مقاله حاضر بر رویکرد فرصت سازی در بحث قومیتها و تبدیل چالش ها و تهدیدهای موجود به فرصت های پیش رو می باشد
"مدل مطالعه قومیت و گروههای قوی : بر اساس مطالعه موردی منطقه سیستان و بلوچستان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"این مقاله ضمن بررسی انتقادی بینشهای کهنگرایان و ابزارگرایان در مطالعات قومی سعی کرده است تا مدلی برای مطالعات قومی در ایران ارائه دهد و این مدل را درمطالعه مسائل قومی در سیستان و بلوچستان به کار بندد. با توجه به اهمیت یافتن مسایل قومیت و مناقشات قومی، این مدل می تواند در حل مسایل قومی یاری رساند. مطالعات تجربی این مقاله که در سیستان و بلوچستان انجام شده است، بیانگر تغییرات شگرفی است که درامر آگاهی یافتن از مسایل قومی به وقوع پیوسته است. آگاهی از خود و دیگری از اهم این مسایل است.
"
قوم مداری و اثر آن بر روابط بین قومی درایران
حوزههای تخصصی:
قوم مداری، نوعی تلقی فرهنگی است که براساس آن اعضای یک قوم ارزش ها، هنجارها و شیوه زندگی قوم خود را برتر از دیگر اقوام می دانند و براساس دیدگاه های قالبی درباره دیگر اقوام قضاوت می کند. به همین جهت در جوامع چندقومی، قوم مداری، یک مانع فرهنگی برای شکل گیری و گسترش روابط بین قومی است. تحلیل ثانویه ی داده های یک تحقیق در بین هشت قوم ایرانی شامل ترک، کرد، لر، عرب، فارس، بلوچ، ترکمن و طالش نشان می دهد که اولاً قوم مداری در نزد همه اقوام ایرانی بالاست، در عین حال کمترین قوم مداری از آن عرب ها و بیشترین قوم مداری از آن قوم بلوچ است. ثانیاً قوم مداری از یک سو سبب تضعیف روابط همزیستانه ی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از سوی دیگر باعث تشدید روابط تعارضی در بین اقوام می گردد و ثالثاً قوم مداری مانع از شکل گیری تنوع هویت جمعی(قومی) در شبکه روابط بین قومی می گرد
بررسی مفاهیم جامعه شناختیِ سکون فرهنگی پیرسالاری و قوم مداری در ادبیات دده قورقود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستانهای دده قورقود را میتوان بخشی از یادداشتهای تاریخی ـ فرهنگی شاخهای از اقوام بزرگ ترک (قبایل اوغوز) دانست. این داستانها انعکاسی از شرایط اجتماعی جامعهای است که به جهت حاکمیت «سنت» بر مناسبات اجتماعی، در ردیف اجتماعات ابتدایی با همبستگی مکانیکی و به تعبیر دیگر، جز اجتماعی با «اراده طبیعی» است. داستانهای دده قورقود در خود مضامین و مفاهیمی دارد که میتوان آنها را بخشی از حلقههای فرهنگ مشترک و جهانیِ انسان قلمداد کرد. مطالعه جامعهشناختی داستانهای کتاب دده قورقود ضمن آنکه نوع سازمانِ اجتماعی قبایل اوغوز را مینمایاند، ما را با ریشههای تاریخی ـ اجتماعیِ ساختارهای فکری یعنی، باورها، اعتقادات، ارزشها و شیوههای رفتار عرفی و غیر عرفی( دنیوی و دینی) ترکان ـ بخشی از جامعه انسان جهانی ـ آشنا میکند. در این مقاله، در کنار شناخت ساخت اجتماعی قبایل اوغوز، وضعیت فرهنگی، پویایی و ایستایی آن؛ نوع روابط خویشاوندی و حاکمیت سنت پیرسالاری؛ قوممداری و برخی دیگر از پدیدههای اجتماعی موجود در اجتماع قبایلی اوغوز، بینشی حاصل میشود.
تبیین جامعه شناختی مدارای اجتماعی و ابعاد آن دربین اقوام ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط با انسان های دیگر از نیازهای ذاتی و فطری انسان هاست و ازآنجاکه تفاوت های عمیقی به لحاظ زبانی، قومی، نژادی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بین انسان ها وجود دارد، یگانه راه برقراری ارتباط سالم وجود مدارای اجتماعی بین آنهاست.
هدف اساسی پژوهش حاضر مطالعة مدارای اجتماعی و ابعاد آن دربین اقوام گوناگون شهر اصفهان بوده است. بدین منظور، با انجام پیمایشی در این زمینه و مصاحبه با 398 نفر از شهروندان اصفهانی بالای 18 سال مشخص شد متغیر قومیت، جامعه پذیری قومی، قوم مداری و سرمایة فرهنگی مدارای اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. قوم مداری و نیز جامعه پذیری قومی ارتباطی معنادار و منفی با مدارای اجتماعی دارند. میزان مدارای اجتماعی دربین اقوام ایرانی، به مقدار 76/2، کمی بالاتر از سطح میانگین (در دامنة 1 تا 5) است. میزان قوم مداری در بین اقوام تحت مطالعه بالاتر از سطح میانگین است و اقوام در مدارا و پذیرش یکدیگر تفاوت معناداری ندارند.
مطالعه ی جامعه شناختی فرهنگ اعتماد در بین دانشجویان اقوام چهارگانه آذری، فارس، کرد و لر
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر به مطالعه ی اعتماد بین قومی و سنجش عوامل اجتماعی موثر بر آن می پردازد. اعتماد به عنوان یکی از مولفه های کانونی سرمایه ی اجتماعی و از موضوعات اصلی مورد توجه علمای اجتماعی در جهان معاصر است. در ایران نیز با توجه به شرایط زیست چند قومی بحث درباره عوامل و موانع اعتماد بین اقوام و اقلیت ها از یک طرف و اقوام و دولت مرکزی از طرف دیگر همواره از دغدغه های دولتمردان و محققان بوده است. درمقاله حاضر بعد از مرور دیدگاه ها و منابع تجربی موجود یک چارچوب نظری تنظیم گردید و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح شده است. پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه در مورد 400 نفر نمونه از دانشجویان آذری، فارس، کرد و لر دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم سابق) تهران انجام شد. یافته ها نشان می دهد میانگین فرهنگ اعتماد بین قومی دانشجویان آذری، فارس و لر نسبت به یکدیگر بالاتر از حد متوسط است اما میانگین فرهنگ اعتماد بین قومی کردها نسبت به اقوام دیگر پایین تر از حد متوسط است و میانگین اعتماد همه اقوام نیز به استثنای آذری ها نسبت به کردها پایین تر از حد متوسط است. نتیجه تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ضریب همبستگی چندگانه فرهنگ اعتماد بین قومی 55/0 می باشد و در مجموع به ترتیب متغیر های تصورات قالبی، اعتماد درون قومی، قوم مداری، اعتماد عام و اعتماد سیاسی 28 درصد تغییرات فرهنگ اعتماد بین قومی را تبیین می کنند.
نسبیت فرهنگی و نقد آن با تأکید بر آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های مهم و عام در دوران پست مدرنیسم نگاه نسبی گرایانه به هر چیز از جمله فرهنگ است. از این رو بررسی مفهوم فرهنگ و سرنوشت تاریخی و عقاید و نظریات پیرامون آن هماره از دل مشغولی های اصلی اندیشمندان جامعه شناسی بوده است. نسبی گرایی فرهنگی به معنای ارزشمند بودن همه فرهنگ ها و قوم مداری به معنای برتر دانستن فرهنگ جامعه و گروه خود، موافقان و مخالفان زیادی همراه با نظریات و نقدهای گوناگون به دنبال داشته است. این مقاله در پی آن است که با تحلیل نظریه نسبیّت فرهنگی و مفهوم مقابل آن، اطلاق یا نسبیّت فرهنگ مبتنی بر اصول دینی را مورد ارزیابی و سنجش و تحقیق قرار داده و با توجه به آموزه ها و تعالیم قرآنی، نگاه و منظر سومی را تحت عنوان حق محوری پیش رو نهد.
مهاجرت و تاثیر قوم مداری و تنوع زبانی در توسعه شهری تاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت های بی رویه و روز افزون، پیامدهای بسیاری برای شهرها و سکونتگاه های مقصد به وجود آورده است. اثرات اجتماعی مهاجرت بر شهرها باعث می شود قوم مداری و تنوع زبانی و چگونگی ایجاد هم نوایی در بین ساکنین شهر مدنظر باشد. این موضوع در شهر تاکستان در استان قزوین مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. برای تبیین مسئله از نظریه های مایکل تودارو ، ادوارد ساپیر، بنیامین ورف و ویلیام. جی. سامنراستفاده شده است. این تحقیق به روش های کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (به ویژه پرسش نامه و پیمایش) انجام پذیرفته است. ضمن تأیید روایی پرسشنامه توسط اساتید مجرب ،پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ و با ضریب 82.2 درصد به دست آمده و از نرم افزار SPSS در تحلیل و پردازش آن، با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتیجه بدست آمده از تحلیل پرسشنامه های تکمیل شده توسط 400 نفر که تعداد آن براساس جدول مورگان و افراد آن به روش تصادفی انتخاب شده اند،حاکی از آن است که بین قوم مداری و تنوع زبانی با توسعه ی شهری رابطه معنی داری وجود دارد.
تحول در نام گذاری فرزندان در استان کردستان از 1382 تا 1392: بررسی عوامل و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
34 - 51
حوزههای تخصصی:
یکی از محل های ظهور هویت طلبی انسان ها موقعیت انتخاب نام فرزندان است. بررسی "نام" ها می تواند حاکی از علایق و گرایش های فرهنگی، سیاسی و قومی افراد نیز باشد. انتخاب انواع نام ها، تحت تأثیر خرده فرهنگ های مختلف در طول زمان تغییر می کند و از قوت و ضعف روندهای فرهنگی گوناگون در جامعه نشان دارد. اگر تحول نام گذاری افراد را از زاویه دغدغه مسائل هویت ملی و قومی هدف واکاوی و بررسی قرار دهیم، سیر تحول نام گذاری در مناطقی از کشور ایران که اقوام غیرفارس در آن متمرکزند، در درازمدت، با مسائلی چون امنیت ملی و درصورت تمایل به نام گزینی خاص و هدف دار، با یک پارچگی جغرافیایی همراه است. در این تحقیق، به بررسی تحول در نام گذاری فرزندان در استان کردستان از 1382 تا 1392 می پردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سلسله عواملی سبب تحول در نام گذاری فرزندان در استان کردستان شده است. این علل شامل کژکارکردی نظام سیاسی، گسترش ارتباطات و ابزار ارتباطی، بی توجهی به گفتمان های قومی، تضعیف گفتمان ملی، ناکارآمدی نظام آموزشی، تفاوت مذهبی و وجود گفتمان قوم گرا در این استان در میانه سال های 1382 تا 1392 است که به ایجاد تحول در نام گذاری انجامیده است.
بررسی عوامل موثر بر خشونت سیاسی (مطالعه موردی: جمعیت بلوچ شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده خشونت سیاسی از آن دسته آسیب های اجتماعی- سیاسی است که نظم حاکم بر جامعه را مختل می کند و همواره مواجهه با آن مورد توجه سیاستمداران می باشد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل تاثیرگذار بر میزان گرایش رفتارهای خشونت آمیز سیاسی در بین شهروندان بلوچ شهر زاهدان می پردازد. مسایل قومی- طایفه ای این منطقه بستر جغرافیایی مناسب برای ناامنی و بی ثباتی ایجاد می کند. همانندی های فرهنگی، قومی، مذهبی با دو کشور بحران زده افغانستان و پاکستان نیز بر افزایش خشونت در این منطقه می افزاید. روش تحقیق مورد استفاده در این بررسی روش پیمایشی است. تکنیک جمع آوری اطلاعات، استفاده از پرسشنامه می باشد. جامعه آماری نوشتار حاضر شامل کلیه شهروندان اهل سنت بلوچ زاهدان می باشد که حجم نمونه 384 نفری به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات گردآوری شده به کمک نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد در کنار عوامل جامعه شناختی مانند محرومیت نسبی، عوامل دیگری همچون ساختار اجتماعی فرهنگی خاص، سیستم قوم مداری، جعرافیای طبیعی استان، قاچاق مواد مخدر، تعداد زیاد اتباع بیگانه در منطقه و تقویت گروه های تروریستی توسط عوامل خارجی بر میزان خشونت در این منطقه تاثیرگذار است.
عقاید قالبیِ گروه های قومیِ کرد کرمانشاه درباره تلقی از یکدیگر و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
3 - 25
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، به مسئله تفکرات قالبی گروه های قومی کُرد از همدیگر و پیامدهای آن -با روش نظریه زمینه ای- می پردازد. جامعه مورد مطالعه، زنان و مردان گروه های قومی کُرد شهر کرمانشاه و نمونه تحقیق، از میان گویش های سه گانه هورام، سوران و کلهر، 28 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. محتوای مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری و تحلیل شد. در کدگذاری باز، 115 کد به دست آمد که پس از ادغام ، در مرحله دوم به هشت کد محوری تقلیل یافت. در مرحله آخر-کدگذاری گزینشی- نیز دو کد قوم مداری و فاصله بین قومی استخراج گردید. نتایج نشان داد که تلقی و توصیف گروه ها از یکدیگر تحت تأثیر قوم مداری و برترپنداریِ گروه خودی است و در تلقی از دیگری، بر پای بندی و عدم پای بندی به هویت کردی تأکید می شود. شدت عقاید قالبی و فاصله قومی میان دو قوم هورام و سوران با قوم کلهر بیش تر از فاصله هورام و سوران با یکدیگراست.
تناظر اصل قوم مداری روش شناختی ماکس وبر با جامعه شناسی بومی-تمدنی: پردازشی مفهومی برای« تمدن - جامعه شناسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان دوره یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
169 - 190
حوزههای تخصصی:
در سنت و میراث جامعه شناسی تفسیری «ماکس وبر»، به موضوعات معرفتی و روشی برجسته ای حاصل از تلائم ذهن و واقعیت تجربی توجه شده است. با بازخوانی آرای وبر، اصلی منکشف می شود که می توان آن را به عنوان اصل «قوم مداری روش شناختی» صورت بندی کرد. این اصل واجد ظرفیت های مهمی هم برای زایش و هم برای تحول علوم اجتماعی(فرهنگی) است. این مقاله تلاش کرده است تا با استفاده از روش پژوهش اسنادی و رویکرد نظری «دنی کوش»، مؤلفه های اصل مذکور را در پنج محور استخراج و تحلیل کند که آن محورها عبارت اند از: «خوانشی دیگر از ربط ارزشی و علاقه فرهنگی»، «تجربی-واقعی بودن علوم فرهنگی»، «عزیمت از ارزش فرهنگی به ارزش های فرهنگی»، «جهان شمول گریزی علوم اجتماعی» و «عقلانی شدن های گوناگون در بستر فرهنگ ها». نتایج نیز شامل سه محور «مفروضات جهان شناختی»، «مخاطره معرفتی» و «سلطه علمی برآمده از خطای روش شناختی» هستند.