فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه رابطه متقابل ادبیات و سینما و ظهور ویژگی های هریک از این دو هنر در دیگری مورد توجه بسیاری از پژوهشگران این دو مقوله بوده است. بررسی ظرفیت های سینمایی آثار ادبی، قریب به یک دهه است که به طور جد مورد توجه پژوهشگران واقع شده است. نویسندگان آثار ادبی با شناخت عناصر سینمایی و استفاده از آن ها در آثار خود، باعث پویندگی در آثارشان می شوند و فیلمسازان با اقتباس از این آثار ادبی موفق، سوژه های ماندگاری پیدا می کنند و به مخاطب خود ارائه می دهند. رمان، شباهت چشمگیری به فیلمنامه دارد و اکثر اقتباس های سینمایی بر مبنای رمان ها انجام می شود. یوسف زیدان از جمله نویسندگانی است که قابلیت های تصویری بسیاری در رمان های وی برای اقتباس در سینما به چشم می خورد. در پژوهش حاضر، سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد میان رشته ای متن داستان شیخ در محبس، از نظر الگوی سه پرده سید فیلد و فرم سینمایی مورد بررسی و کنکاش واقع شود. هدف ما در این پژوهش واکاوی ساختار و محتوای رمان مذکور و نشان دادن وجوه اقتباسی آن از زوایای گوناگون است. نتایج پژوهش مذکور حاکی از آن است که این رمان به دلیل دارا بودن ساختار سینمایی، دقت در توصیف جزئیات، صحنه پردازی و گفتگوهای نمایشی و قابلیت سکانس بندی ظرفیت های وافری جهت اخذ و اقتباس سینمایی و نگارش فیلمنامه داراست.
بررسی پیوند کواسیر، نوشاکِ اِدایی ایزدان نورس با هئومه و سومَه اوستایی _ودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
87 - 125
حوزههای تخصصی:
در ایزدستان مردمان هند و اروپایی باستان، خدای رازآلودی است که معمولاً به صورت یک گیاه- نوشاک بازنمایی می شده است. این ایزد – گیاه – نوشاک، در متون کُهن ایرانی و از جمله اَوِستایِ نو هَئومه = هوم و در سَنسکریتِ ودایی، سومَه نامیده می شود. اما در فرهنگ های دیگر منشعب از هند و اروپایی آغازین نیز می توان رد او را با نام هایی دیگر و با هویّتی دگرگون شده دنبال نمود. کًواسیر ِاساطیر نورس باستان که وصف او در اِدای اسنوری(یا ادایِ منثور) و هایمسکرینگلا ، هردو ازآثار ایسلندی قرن سیزدهم میلادی نوشته ی اسنوری استورلسون و نیز اشعار اسکالدیک آمده، از آن جمله است. کًواسیر ایزدی است که از سوی خدایان ایسیر و ونیر خلق می شود و سپس در مراسمی آیینی به دست دو دورف قربانی می شود تا با درآمیختن خون او با عسل، آشامه ی مید (یا شرابِ انگبین) به دست آید که استفاده از آن موجب الهام شاعرانه می گردد. به همین خاطر از آن با نام «باده ی انگبینِ شاعرانگی» یاد می شود. نام کواسیر که مشتق از لغت کواس به معنای آبجوی قویِ است، بازنمود آشامه ی سکرآور هئومه/ سئومه است. ازدیگرسو، همانگونه که سومَه را عقابی از ملکوت می آورد و در اختیار اینْدْرَ قرار می دهد، کواسیر را نیز اُدین ، به شکل عقابی، از جایگاه کوهستانی ستونگ می رباید تا آن را به خدایان برساند. نکته ی شایان توجه دیگر اینکه کواسیر همچون سومَه، خدایی است که قربانی می شود تا دیگربار به صورت نوشاکی هستی یابد و آشامه ی خدایان و شاعران حماسه سرا گردد؛ چنانکه هئومه/ سومه نیز قربانی می شود و پاداش قربانی نمودن او...
بررسی تطبیقی اشعار حافظ ابراهیم و ابوالقاسم لاهوتی بر مبنای پوپولیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
1 - 19
حوزههای تخصصی:
پوپولیسم به عنوان یک جریان سیاسی با هدف توجه به مردم به وجود آمد. پوپولیست ها با هرگونه نابرابری اجتماعی _ اقتصادی مخالف، و خواستار کانون آرمانی در جامعه بودند. حافظ ابراهیم و ابوالقاسم لاهوتی از جمله شاعران معاصر ایران و مصر هستند که تفکرات پوپولیستی در اشعارشان مشاهده می شود. این شاعران بیشتر اشعارشان را به مردم و مشکلات آنان اختصاص داده اند. مقاله حاضر با روش تحلیلی _ توصیفی اندیشه های پوپولیستی را در اشعار این دو شاعر مورد بررسی قرار داده و نشان می دهد که این تفکرات تا چه اندازه و با چه هدفی در اشعار آنان نمود یافته است. گفتنی است مردم و مشکلاتی نظیر پدیده فقر، فقدان آزادی بیان، دعوت مردم برای مبارزه با استعمار و استبداد، مبارزه و مخالفت با هرگونه نابرابری اجتماعی و کانون آرمانی از موضوعات مشترک در شعر این دو شاعر به شمار می رود. گفتنی است مردم و مشکلاتی نظیر پدیده فقر، فقدان آزادی بیان، دعوت مردم برای مبارزه با استعمار و استبداد، مبارزه و مخالفت با هرگونه نابرابری اجتماعی و کانون آرمانی از موضوعات مشترک در شعر این دو شاعر به شمار می رود.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و مِری اولیور از منظر طبیعت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
217 - 242
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری و مری اولیور دو شاعری هستند که هردو اشعار ارزشمندی را آفریده اند و تأثیر شگرفی بر شعر سرزمین خود گذاشته اند. این دو شاعر با تفاوت فرهنگ و زبان، در آثارشان به دنبال کمال و حقیقت انسانی بوده اند و به دلیل تجربه های زیستی مشترک، اشعاری با درون مایه نسبتاً مشابه خلق کرده اند که البته این موضوع را می توان، در میان آثار شاعران بسیاری که تفکر و جهان بینی مشابه داشته اند، مشاهده کرد. از همین رو پژوهش حاضر طبیعت گرایی را در اشعار آنها به شیوه ای تطبیقی بررسی کرده است و در چهاربخش صورت شعر، مضامین معنایی، نشانه شناسی و آرایه ها به شیوه ای توصیفی-تحلیلی انجام شده است. به جز صورت شعر، توجه به طبیعت در سه بخش دیگر از اشتراکات این دو شاعر نمایان است. سپهری طبیعت را موجود زنده ای می داند و همه انسان ها را به بازگشت به آن دعوت می کند. از طرف دیگر اشعار اولیور نیز اکثراً دررابطه با طبیعت و الهام از آن سروده شده است. نتایج به دست آمده در بین مؤلفه ها، درصد بیشتر اشتراکات را در مؤلفه مضامین معنایی در شعر اولیور را نسبت به سپهری نشان می دهد.
مطالعه تطبیقی یادگیری تجربی توسط میانجی گرهای انسانی و فناوری: تفکر انتقادی، درک مطلب و افزایش واژگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
24 - 51
حوزههای تخصصی:
مسئولان آموزشی بر این باورند که تجربه و فناوری می تواند پیشرفت تحصیلی کودکان خردسال را افزایش دهد و سطح پنهان تفکر انتقادی آنها را فعال کند. بنابراین، هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر میانجی گرهای انسانی و فناوری بر تفکرانتقادی ، درک مطلب، و توسعه واژگان زبان آموزان کودک با استفاده از تئوری یادگیری تجربی بود. به همین منظور، دو گروه شصت نفری فراگیر (سی دانش آموز در هر گروه) در طی چهار ماه در معرض دو نوع میانجی گر قرار گرفتند: معلم و تکنولوژی. از پیش آزمون و پس آزمون برای سنجش میزان پیشرفت زبان آموزان در تفکر انتقادی، درک مطلب و تسلط بر واژگان استفاده شد. نتایج نشان داد که فراگیران در گروه آزمایش با واسطه فناوری نسبت به گروه با واسطه معلم در سطح تفکر انتقادی، توسعه واژگان و درک مطلب برتری داشتند. این نشان می دهد که فراگیرانی که به واسطه کامپیوترو فناوری در تعامل هستند، از کسانی که با یک واسطه انسان، یعنی معلم تعامل دارند، پیشی می گیرند. یافته های ما پیشنهاد می کند که واسطه های غیرانسانی (فناوری) از انسان ها قانع کننده تر هستند، احتمالاً به دلیل ویژگی های فریبنده شان که انگیزه و الهام یادگیرندگان را افزایش می دهد.
نگاهی تطبیقی به شیوه تاریخ نگاری «طبری» و «مسعودی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
14 - 27
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری ایرانی، به مثابه بخشی از سنت تاریخ نگاری اسلامی، در قرون نخستین به ثمر نشستن دین مبین اسلام از دل مکتب تاریخ نگارانه عراق برآمد و برخی از بزرگ ترین مورخان مسلمان را در دل خود پروراند. هرچند تاریخ نگاری اسلامی ، هم زمان با تکوین تمدن اسلامی به سرعت رو به رشد نهاد، اما پویایی و رشد فلسفی چندانی نداشت. در بهترین حالت با رویکردی کلامی و با روشی متأثر از قاعده علوم حدیث و رجال بررسی می شد. البته چهره هایی استثنایی همانند طبری و مسعودی تا حدودی متفاوت تر از دیگران عمل کرده و نگاه مشخص تری به موضوع داشته اند . یکی از دلایل معروف بودن طبری را در طی قرون متوالی، می توان ثمره روش تاریخ نگاری او دانست؛ روشی که به شدت متاثیر از روش محدثان است؛ هم در جمع آوری داده های تاریخی و هم در نگارش آنها. از طرف دیگر مسعودی مورخ برجسته سده های سوم و چهارم هجری،یکی از بنیان گذاران تاریخ نگاری تحلیلی و عقلی به شمار می رود که با تالیف آثار خود، نگرش خاصی در تاریخ نگاری تحلیلی بر پایه عقل اعمال نمود. بر این مبنا در این پژوهش سعی خواهیم کرد با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی به مقایسه سبک تاریخ نگاری طبری و مسعودی بپردازیم.
بررسی تطبیقی مضامین رمانتیستی در شعر هوشنگ ابتهاج و لطیف هلمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
67 - 92
حوزههای تخصصی:
اشعار هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر ادب فارسی و لطیف هلمت شاعر معاصر کرد از نظر محتوا و مضمون و در چارچوب ادب رمانتیستی دارای مشابهت هایی هستند. پژوهش حاضر بر آن است تا اشعار این دو شاعر را با رویکرد تحلیل محتوا و با پشتوانه ی تفسیری برگرفته از مکتب رمانتیسم در هر دو سطح رمانتیسم فردی و اجتماعی بررسی کند. به این منظور ابتدا تمام اشعار ابتهاج و هلمت مطالعه و بررسی شدند سپس اشعاری که دارای مضامین رمانتیستی (چه رمانتیسم اجتماعی، چه رمانتیسم فردی) بودند استخراج شدند. سپس به طبقه بندی مضمونی این اشعار ذیل دو سطح کلان رمانتیسم فردی و رمانتیسم اجتماعی پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع، 103 نمونه ی شعری از مجموعه اشعار هر دو شاعر حاوی مضامین رمانتیستی بودند (52 مورد اشعار هلمت و 51 مورد شعر ابتهاج) که تعداد 27 مورد (26 درصد) آن دارای مضامین سه گانه ی رمانتیسم فردی (عشق، اخلاق فردی و ناپایداری دنیا) و تعداد 76 مورد (74 درصد) آن دارای مضامین رمانتیستی از نوع رمانتیسم اجتماعی بود که در پنج دسته اصلی طبقه بندی شدند و عبارتند از: تعهد و التزام شاعر، آسیب های اجتماعی چون فقر، گرسنگی و ...، بیدارگری و ستایش آزادی، نکوهش قدرت، ستم و جنگ، شکوه از جابه جا شدن ارزش ها و ضد ارزش ها. بر این اساس، هر دو شاعر، جنبه ی اجتماعی رمانتیسم را بر دغدغه های فردگرایانه و شخصی مقدّم دانسته اند و می توان به هر دو شاعر لقب شاعران تعهد و التزام اجتماعی را بخشید.
مقایسه تصویرسازی عاشقانه نزار قبانی و سیمین بهبهانی با استفاده از صفات و حالات کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
25 - 50
حوزههای تخصصی:
نزار قبانی و سیمین بهبهانی، از شاعران پر آوازه و صاحب سبک در ادب عربی و فارسی هستند. این دو شاعر برجسته به سبب گرایش به سبک رمانتیک از حالات و صفات کودکان به عنوان ابزاری برای بیان احساسات و عواطف خود بهره برده اند. نزار کودکی را کلید شخصیت و زندگی ادبی خود می داند و در اشعارش شادی ها و تجربه های شیرین کودکی را بیان می کند، و هرگز خود را جدای از حالات کودکی نمی بیند. اما سیمین دوران کودکی تلخی را سپری نموده و این تلخی ها در اشعارش انعکاس یافته است، با آنکه خاطرات کودکی دو شاعر، یکی شیرین و دیگری تلخ است هر دو با هنرمندی تمام از صفات و حالات کودکان چون عشق به بازی، عشق به مادر، معصومیت، زیبایی و لطافت، صداقت و بی ریایی و... برای تصویر سازی های عاشقانه خود استفاده کرده اند. در این مقاله نشان داده ایم که با وجود تفاوت های بسیار این دو شاعر از جهت جنسیت و ملیت، به سبب احساسات مشترک انسانی، حالات و صفات کودکان را محملی جهت بیان احساسات و عواطف عاشقانه خود قرار داده اند.
تحلیل فرآیند عاطفی گفتمان در دماوندیه بهار و فی البدء.. و ثلاثیات اوراس عزالدین میهوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
1 - 23
حوزههای تخصصی:
نشانه-معناشناسی که نشانه شناسی برآمده از مکتب پاریس و آرای گریمس و فونتنی است، تحول نشانه شناسی سوسوری به شیوه ای از تحلیل متن است که در آن معنا عنصری سیال است که در فرآیندی گفتمانی شکل می گیرد. در شکل گیری این فرآیند گفتمانی ابعاد مختلفی از نظام گفتمان نقش دارند که در هر متن یکی از این ابعاد برجسته می شود. به منظور خوانشِ نشانه-معناشناختیِ متن، لازم است ابتدا مشخص شود، کدام بعد گفتمانی در متن برجستگی دارد. در مقاله حاضر دو شعر از عزّالدین میهوبی و دماوندیه بهار را از نظر چگونگی شکل گیری فرآیند عاطفی گفتمان، به روش توصیفی-تحلیلی بررسی کرده ایم. دلیل این انتخاب شباهت های موجود در صحنه عاطفی و بافت برون زبانی مشترک این دو شعر بوده است که خود به خود لحن و عاطفه مشترکی را به وجود آورده است. نتایج نشان می دهند در دماوندیه بهار و شعر فی البدء.. میهوبی مرحله شوش عاطفی به صورت کاملاً یکسانی بیان شده است. و در هر دو شعر خشم عاطفه مرکزی فرآیند عاطفی گفتمان است. همچنین افعال مؤثر، صحنه عاطفی، گفته پرداز، گفته یاب، شوش گر در شعر هر دو شاعر دلالت های مشابهی دارند. ارزیابی عاطفی یکسان از دیگر نتایج این پژوهش است.
بررسی تطبیقی حکایت شیخ صنعان عطار با رمان انگلیسی سیر و سلوک زائر جان بانین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
49 - 65
حوزههای تخصصی:
سلوک در ادبیات ایران و جهان، به ویژه در حوزه ادبیات عرفانی، جایگاه خاصی دارد. هدف از جستار حاضر، تطبیق دو اثر از ادبیات جهان شامل داستانی از ادبیات انگلیسی و حکایتی به زبان فارسی است. کتاب سیر و سلوک زائر اثر جان بانین رمانی به زبان انگلیسی است و حکایت شیخ صنعان عطار نیشابوری داستانی است که به زبان فارسی سروده شده است. در این پژوهش تلاش شد وجوه تشابه و تمایز این آثار بررسی شود. شالوده مطالعه حاضر بر پایه های مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی استوار است. در انجام تحقیق از منابع کتاب خانه ای و از شیوه تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. تأکید اصلی در مکتب آمریکایی یافتن شواهد متنی و تمرکز بر جنبه های زیباشناختی آثار مورد تطبیق است. الگوی منازل هفتگانه سلوک در منطق الطّیر عطار، چارچوب اصلی پژوهش را تشکیل می دهد. این مراحل چنین نامگذاری شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. علی رغم وجود وجوه افتراق جزئی، یافته های مقاله حاکی از تطبیق مراحل یادشده با مراحل سلوک قهرمان دو داستان، ترسا و شیخ صنعان، است. پرداختن هر دو اثر به مضمون مشترک «سفر عرفانی» و تعلّق آنها به حوزه ادبیات مذهبی را می توان از دلایل اصلی بروز این تشابه دانست. معیارهایی چون روح مشترک بشری، حقیقت جویی و کمال گرایی در پیدایش چنین آثار عرفانی سلوک-محور و تطبیق پذیر، نقش ممتازی دارند.
مؤلفه های ادبیات تعلیمی مقاومت در اشعار کودکانه نزار قبانی و عباس یمینی شریف با تکیه بر نظریه ژان پیاژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
1 - 38
حوزههای تخصصی:
شاعران کودک و نوجوان در ایران و جهان عرب به ادبیّات تعلیمی توجهات ویژه ای داشتند. امروزه شعر کودک چهره جدیدی از خود را به جهانیان به نمایش گذاشته و از لحاظ ساختاری، بیان، وسعت خیال و تصویرآفرینی شیوه ای نوین را در سیاق خود در پیش گرفته است. پژوهش در مورد ادبیّات و شعر کودک و نوجوان را می توان به دو قرن اخیر حوالت داد.و قرن بیستم را قرن کودک نامید. بدان جهت که مسئله تعلیم در ادبیات کودک و نوجوان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. شعر کودک و نوجوان زبانی خیال انگیز و ساده گون دارد که البته در شعر کودک به تدریج معنا جای می گیرد. و از آنجا که شعر کودک، شعری باید باشد تا بدون آموز ش بتوان ذوق و استعداد وی را برانگیزد، باید دارای سحطی در خور تصور و اندیشه کودک باشد. نزار قبانی و عباس یمینی شریف از شاعران شعر کودک هستند، که مضامین تعلیمی و تربیتی در قالب مقاومت را دراشعار خود گنجانده اند. هر دو بیانی ساده دارند که با مضامینی تعلیم گونه به آنان پرداخته اند. این پژوهش با استفاده از روش مکتب فرانسوی، مکتبی که به تأثیرگذاری ملّت ها و پیوندهای ادبی آنان در محدوده زمانی یکسانی می پردازد و بر خلاف دیگر مکاتب به آثار از دید زیباشناسی اهمّیّت چندانی نمی دهد به نگارش در آمده است، و سعی شده است تا با استفاده از این مکتب جلوه ایی از تعلیمی بودن اشعار و برخی از شباهت ها و تفاوت های هر دو شاعر را بیان نماییم.
تحلیل داستانهای معاصر فارسی بر اساس الگوی کنشگران و مربع معنایی گرمس با تکیه بر داستانهایی از ساعدی، درویشیان و م.ا.بهآذین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
129 - 162
حوزههای تخصصی:
روایتشناسی گرمس از جمله نظریههاییست که سعی دارد به الگوهایی که متن بر اساس آنها نظام یافته دست یابد. گرمس در مرحلۀ اول با تعیین دستور زبان روایت ساختارهای حاکم بر اثر را مشخص میکند و سپس مناسبات درون متنی این نشانهها را که برسازندۀ نظام و ساختار اثر است، تبیین میکند تا از خالل آنها معنای اثر را به دست دهد. در این پژوهش به بررسی الگوهای روایی داستانهای رئالیستی در داستان ترس و لرز از غالمحسین ساعدی، بیالون از مجموعۀ آبشوران علی اشرف درویشیان و دختر رعیت از محمود اعتمادزاده با تکیه بر نظریۀ گرمس پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش، تطبیق ساختاری برخی از داستانهای معاصر با نظریه گرمس و مربع معنایی وی و تحلیل برخی وجوه معناهای اجتماعی این آثار است. نتایج پژوهش نشانگر انسجام روایی این آثار و تطبیق آنها با مربع معنایی گرمس و حضور تکرارها و تقابلهای واژگانی است که گفتمان اصلی و پنهان متن را به پیش میبرد و موجب بازنمایی برخی از ابعاد جامعهشناسانه و انسانشناسانۀ آنها میشود.
خوانش تطبیقی شعر روایی «اهریمن» سروده لرمانتوف و یکلیا و تنهایی او از تقی مدرّسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان های فارسی دهه سی و چهل مشتمل بر مضامین مشترکی همچون تنهایی، ناامیدی، سرخوردگی، ترس و سوءظن به روابط فردی و اجتماعی است. تقی مدرّسی یکلیا و تنهایی او را، متأثر از فضای سیاسی اجتماعی دهه سی، بویژه اوضاع پس از کودتای 28 مرداد 1332، نوشت. ردپای آشنایی نویسنده با کتاب مقدّس نیز هم در سبک نوشتار و هم در محتوای این رمان مشهود است. فضای خفقان بار آن دوران نویسنده را ناگزیر کرده تا دغدغه های سیاسی خود را در پسِ اسطوره و زبان نمادین بیان کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر روس، نیز متأثّر از اوضاع سیاسی اجتماعی روسیه، پس از شکست قیام «دکابریست ها»، برای فرار از سرخوردگی و ناامیدی و طردشدگی قشر روشنفکر، به اسطوره های توراتی پناه برد و منظومه روایی «اهریمن» را که بازتابی از سرخوردگی های او بود سرود. شباهت خاستگاه سیاسی اجتماعی خلق این دو اثر، افکار و عقاید دو نویسنده، مضامین مشترک و بهره گیری خالقان هر دو اثر از عهد عتیق و قصه «تامار»، ضرورت پژوهشی با رویکرد تطبیقی بین این دو اثر ادبی به روش توصیفی تحلیلی را تقویت می کند. این مطالعه نشان می دهد مدرّسی برای خلق اثر خود از داستان «تامارا» در سِفر آفرینش و لرمانتوف از داستان قسمت دوم سموئیل از کتاب مقدّس بهره گرفته اند و مضامین مشترکی همچون ناامیدی، تنهایی، طردشدگی، اعتراض، عشق و...، متأثر از اوضاع اجتماعیِ زمانه خالقان اثر، در هر دو روایت دیده می شود.
حب عذری در ادب عربی و کردی؛ بررسی موردی داستان مجنون لیلی و مم و زین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان عشق مجنون و لیلی در دوره اموی از داستان های عاشقانه معروفی است که در ادبیات عربی، فارسی، ترکی، کردی و... بازتاب یافته است. در این داستان، قیس بر اثر شور عشق، راز علاقه خود به لیلی را بر زبان می آورد و این کار باعث خشم خانواده لیلی و مانع ازدواج آنان می شود. داستان مم آلان یکی از داستان های عاشقانه فولکلوریک کردی است که در آن مم، تنها پسر پادشاه یمن علی رغم میل پدر و مادرش عاشق زین، خواهر میر زین الدین، حاکم شهر جزیر می شود و فتنه گری های بکر شیطان صفت مانع وصال آنان می شود. احمد خانی این داستان عاشقانه را در شاهکار ادبی خود تحت عنوان «مم و زین» به نظم درآورده و اگرچه در منظومه خود به داستان فولکلوریک «مم آلان» نظر داشته، اما به کلی آن را دگرگون ساخته و از نو آن را نوشته است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی چگونگی بازتاب حب عذری در دو اثر مذکور پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که در هر دو داستان ویژگی های حب عذری چون: پاکی، وفاداری، دوری از هوا و هوس، متحمل شدن سختی های ناشی از عشق، آشفتگی عاشقان، مرگ در راه عشق و ... پدیدار شده است، با این تفاوت که پایان داستان مم و زین بر خلاف داستان مجنون لیلی، به یک عشق الهی و حقیقی ختم شده است. بر این اساس، داستان مجنون لیلی صرفا یک داستان عاشقانه، اما مم و زین یک داستان عاشقانه و عارفانه است.
پایان باز داستانی و خوانش پسامدرنی از آن در داستان های فارسی و عربی (مورد پژوهانه؛ «رساله ای در مورد نادر فارابی» نوشتۀ «مصطفی مستور» و «الفراشة الزرقاء» نوشتۀ «نور خاطر»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
67 - 86
حوزههای تخصصی:
پایان باز یکی از اصطلاحات ادبیات داستانی است که با ظهور جریان نوین داستان نویسی مورد توجه قرار گرفته است. منظور از آن، به اتمام رساندن داستان به گونه ای است که خواننده احساس می کند که هیچ چیز تمام نشده است. در این الگوی پایان بندی، نویسنده با کاربست تکنیک های مختلفی چون: ایجاد فضای مبهم، چندگانه و تأویل پذیر، روایت داستانی را ناتمام رها کرده و فضایی را برای تعلیق و تفکّر در ذهن خواننده ایجاد می کند تا وی متناسب با دریافت خود تأویل های مختلفی برای پایان داستان رقم زده و در نهایت در مقام عاملی کنش-گر همراه با نویسنده در پایان بندی داستان مشارکت داشته باشد. به طور کلی پایان باز به سه شکل: پایان مبهم و نامعلوم، پایان نانوشته و پایان متکثّر و چندگانه نمود می یابد. مقاله حاضر با اتّخاذ رویکرد توصیفی – تحلیلی و در چارچوب پژوهشی تطبیقی مقوله پایان باز را در داستان فارسی رساله ای درباره نادر فارابی نوشته مصطفی مستور و داستان عربی پروانه آبی نوشته نور خاطر بررسی می کند. در نهایت نتایج پژوهش نشان می دهد که این الگوی پایانی به شکل متفاوت تری در دو داستان نمود می یابد. مصطفی مستور الگویی ترکیبی متشکّل از فرجام های متکثّر – در قالب فرضیه های متعدد - و فرجام مبهم – در قالب گزاره های استفهامی - را به کار بسته است. در حالی که نور خاطر بدین منظور صرفاً از الگوی فرجام مبهم و نامفهوم – در قالب گزاره های استفهامی و عدم تکامل فرآیند روایت - بهره برده است. علاوه بر آن، نور خاطر بر خلاف مصطفی مستور به صراحت از فرجام پذیری و بستن بخش پایانی داستان خود امتناع می ورزد.
واکاوی طبیعت در گفتمان مشترک ضرب المثل های لبنانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
159 - 177
حوزههای تخصصی:
از آنجا که ضرب المثل ها یکی از مقوله های زبانی بسیار مهم هر ملت را تشکیل می دهند و علاوه بر این نمای کاملی از فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید یک ملت هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و مقوله مهمی در مطالعات زبان شناسی و ادبیات به شمار می روند.ضرب المثل ها در ادبیات ملل مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردارند تا جایی که بخش مهمی از ادبیات هر جامعه را دربرگرفته اند و بررسی آن ها منجربه کشف اشتراکات و اختلافات فرهنگی آنها می شود و نشانه دغدغه فکری گذشتگان و دارای پند و اندرز است. زبان های فارسی و عربی در طول تاریخ همواره تاثیرات بسیاری بر هم داشته اند و این تاثیرات و مبادلات فرهنگی گاها باعث ایجاد اشتراکات زیادی بین این دو زبان شده است. این مقاله سعی دارد به روش توصیفی تحلیلی ضرب المثل های با مفهوم مشترک بین این دو زبان را از نظر جایگاه عناصر طبیعی در آن ها مورد بررسی قرار دهد. نتایج این مقاله حاکی از آن است مثل های فارسی و لبنانی در به کارگیری عناصر طبیعی زمینی دارای مشترکات بسیاری هستند علت این امر به موقعیت جغرافیایی، بافت فرهنگی و تاریخی و بینش مشترک دو ملت باز می گردد. اما در عین حال ضرب المثل های لبنانی در مقایسه با ضرب المثل های فارسی گرایش بیشتری به عناصر طبیعت به ویژه حیوان و سنگ داشته است. از دیگر نقاط مشترک آن ها، این که هر دو زبان در بیان مثل های خود در به کارگیری حیوانات به استقامت آن ها، غریزه و جثه شان توجه داشته اند اما در دیگر عناصر همچون کوه، سنگ و آب صرفا خود واژگان مدنظر بوده اند.
بررسی سبک شناسی تطبیقی غزل «حالا چرا؟» از شهریار و ترجمه عربی آن از عبدالناصر الحمد در پرتو نظریه بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
133 - 162
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که در ترجمه تخصصی آثار ادبی مطرح می شود، حفظ سبک و ژانر متن اصلی قبل از ترجمه آن است. سبک یا سبک بیان به عنوان مهمترین ویژگی نوشتار بستگی به هدف نویسنده دارد؛ زیرا نویسنده از ساختارهای گرامری متفاوت و واژگان مختلف برای ایجاد جلوه های خاص مورد نظر خود استفاده می کند. در نظر گرفتن سبک متن زبان مبدأ در ترجمه یکی از وظایف مترجم است؛ زیرا عدم اهتمام به چنین گزینه ای، سبک متن زبان مبدأ را قربانی می کند. یکی از نکات مهم در ترجمه آثار ادبی، میزان ادبی بودن متن ترجمه شده نسبت به متن اصلی است. در سبک شناسی آماری با مطالعه شکل و محتوای متن اثر می توان به سطح ادبی متون دست یافت. بوزیمان، زبان شناس آلمانی، معادله ای برای بررسی سطح کیفی متون ادبی ارائه کرد. در این مقاله سعی شده است با روش توصیفی - تحلیلی، سطح کیفی ادبیت غزل «حالا چرا؟» از شهریار و ترجمه عربی آن به شعر، به قلم عبدالناصر الحمد، مورد ارزیابی قرار گیرد.
بررسی دلایل موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
آشنایی اخیر جوامع غربی، خاصه امریکاییان با مولانا و اشعار او، مدیون ترجمه های کلمن بارکس، باید بوده باشد! مترجمی که نخستین بار درسال 1976، به همت دوست خود یعنی رابرت بلای، با مولانا و اشعار او آشنا شد. کلمن بارکس درحالی دست به ترجمه اشعار مولانا زد که کوچکترین آشنایی ای با زبان و ادبیات فارسی نداشت و با استفاده از ترجمه های پیشین که توسط آربری و نیکلسن انجام گرفته بود، به ترجمه دوباره این اشعار پرداخت و سبب شد تا اشعار شاعری مسلمان از دیار شرق، صدرنشین کتاب های پرفروش در آمریکا باشد. در پاسخ به پرسش اصلی این پژوهش که در پی یافتن سبب های موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی است؛ بررسی تعدادی از ترجمه های بارکس، از کتاب های مختلف او، با کمک نظریه آندره لفور، نظریه پرداز حوزه ترجمه، با توجه به روش توصیفی و تحلیلی و با مقایسه آن ترجمه ها، با متن اصلی این موضوع که اینک اهمیت جهانی یافته است، به بحث و بررسی گذاشته شد.
دلالت مندی فضاهای داستانی ادبیات دریا در ایران و سوریه (مطالعه موردی: رمان اهل غرق از منیرو روانی پور و رمان الشراع و العاصفة از حنا مینه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
59 - 75
حوزههای تخصصی:
داستانهایی که صحنه حوادثشان دریا است در زمره ادبیات دریا به شمار می آیند. دریا از مفاهیم برجسته رمانهای فارسی و سوری است. دراینمقاله، منیروروانی پور ازایران و حنامینه از سوریه نماینده ادبیات دریا در داستان نویسی معاصرند. نکته مهم آنکه رمانهای حوزه ادبیات دریا اغلب درپی ایجاد تحول بوده وبه حکم عمیق و ناشناخته بودن دریا، بر تغییرات ریشه ای و مبارزات سیاسی اجتماعی مردم تأکید دارند. در این رمانها ملوانان یا ماهیگیران و اهالی بندر نماد توده مردم به شمار میآیند.این مقاله بر آن است تا دو رمانی را که در حوزه ادبیات دریاست ضمن معرفی و تحلیل، با تفصیل بیشتری بدان ها بپردازد. رمان اهل غرق از روانی پور به تحولات اجتماعی مردم روستای جفره در بوشهر می پردازد و روند تغییرشان از سادگی و صمیمیت روستایی و اعتقادات بومی و سنتی به سوی جامعه مدرن و صنعتی را ترسیم و به نوعی سنت ومدرنیسم را رویاروی یکدیگر قرار می دهد. رمان الشراع والعاصفه ( بادبان و توفان) از حنا مینه نیز تحول جامعه سوریه از ناآگاهی وسرسپردگی، به جامعه ای مبازر و آگاه را حکایت دارد. با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی مقاله، به این نتیجه می رسیم که جستجوی تحولات عمیق و ریشه ای،ارتباط مستقیم مکان با عناصر داستان،اشعار عامیانه و ادبیات دریا، تاثیر مکان بر شخصیت، شخصیت بالنده و پویا، نماد وتخیل، اسطوره آفرینی و اسطوره پردازی،آیین نمایی و رسومات پردازی، از ویژگی های رمان های ادبیات دریا به شمار میروند.
اعتبارسنجی مدل انواع حرکات: بینش های حاصل از معلمان انگلیسی در مقابل معلمان ادبیات فارسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
197 - 216
حوزههای تخصصی:
این مطالعه کمّی به دنبال اعتبارسنجی مدل انواع حرکات ایرانی با استفاده از بینش های حاصل از معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی بود. بر اساس 3 موضوع و 8 دسته از مدل انواع حرکات شامل: الف) دیداکتیک (تمرین، آموزش و بازخورد)، ب) انضباط (تنبیه و مدیریت)، و ج)سازگاری (اعتماد، درگیری و تشویق)، یک پرسشنامه 3 عاملی انواع حرکات تهیه و با نمونه ای به حجم 190 نفر از معلمان در بافت ایرانی پایلوت شد تا قابلیت اعتماد و روایی آن را ارزیابی کند. تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) انجام شد که وجود 3 سازه و 26 مورد را تأیید کرد. همچنین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه انواع حرکات تأیید شد. علاوه بر این، ضریب آلفای کرونباخ 0.83 نیز قابلیت اعتماد آن را تأیید کرد. سپس، پرسشنامه نهایی 26 مورد در میان طیف وسیعی از معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی از طریق کانال های مختلف مانند ایمیل، واتس اپ و تلگرام توزیع شد و در نهایت 332 پاسخ دریافت شد. یافته ها نشان داد که نگرش معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی در مورد سازه های سازگاری و انضباط به لحاظ آماری متفاوت است. سپس با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (CFA)، نتایج ساختار اولیه شناسایی شده از طریق EFA را که شامل 3 سازه و 26 مورد است، تأیید کرد. به طور کلی، مدل پیشنهادی انواع حرکات نشان دهنده برازش قابل قبول تا خوب است، هرچند امکان بهبود در شاخص های TLI و CFI وجود دارد. نتایج نشان می دهد که حرکات دیداکتیک باید در کنار سایر روش های آموزش برای تکمیل آموزش استفاده شوند.