مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
الهی قمشه ای
حوزه های تخصصی:
ترجمه قرآن به زبان های مختلف، به خصوص به زبان فارسی، از دیرباز رایج بوده است. در دوران متأخر، به جهت گسترش سواد عمومی ایرانیان و روی آوردن آنها به مطالعه قرآن و توجه به معانی آن، روند ترجمه قرآن افزایش یافته است.
از سویی دیگر، با توجه به قداست متن قرآنی و اهمیّت معانی آن در اندیشه و عمل مسلمانی، صحّت ترجمه اهمیّت ویژه ای دارد؛ اما با وجود این، ترجمه های موجود، کمابیش اشکالاتی کلی و جزئی دارند و هنوز ترجمه ایده آلی از قرآن عرضه نشده است و چه بسا چنین امیدی قابل تحقق نباشد.
از جملة این ترجمه ها، ترجمة الهی قمشه ای است که در وسعت بسیاری در دسترس عموم قرار گرفته و می گیرد. شادروان الهی قمشه ای در تأسیس شیوة ترجمة امروزین و راحت و روان قرآن کریم (به نثر معیار و معاصر و روز) سهمی فراموش نشدنی دارد؛ اما با وجود این، ترجمه او اشکالات بسیاری دارد.
مقالة حاضر که چکیدة رسالة فوق لیسانس می باشد، بر آن است تا با بررسی ترجمة الهی قمشه ای ـ عمدتاً از ده جزء آخر قرآن ـ نشان دهد که این ترجمه نیز متأسفانه از اشکالات بسیاری دارد و چنان به ویرایش جدی نیازمند است که اعمال آن به تغییر کلیت ترجمه و ظهور ترجمه ای جدید منتهی می گردد.
نگاهی به ترجمه مجاز مرسل در قرآن کریم با بررسی موردی ترجمه آیتی، الهی، فولادوند و خرمشاهی
حوزه های تخصصی:
قرآن مجید متنی است با لایه های شگرف که خوانش و بیان دلالت های آیاتش از راه ترجمه درنگی بایسته لازم دارد. بدین روی ترجمه های قرآن با نقد های بسیاری روبرو شده است. ولی با عنایت به بسامد مجازهای مرسل قرآن و دلالت های ظریف آ ن ها، ترجمه های این مجازها بررسی و نقدی مستقل می طلبد.
در این جستار به مثابه گامی در نقد ترجمه این قبیل تعابیر و متناسب با مجال یک مقاله، از میان ترجمه های فراوان فارسی، به چهار ترجمه (آیتی، الهی قمشه ای، خرمشاهی و فولادوند) که از اشتهار و تفاوت با یکدیگر برخوردارند پرداخته شده است. بدین جهت با بهره گیری از مراجع تفسیری المیزان فی التفسیر، جوامع الجامع ومفاتیح الغیب ...، مجازهای مرسل در 10 جزء اول قرآن مشخص گشته و به روش استقرایی استنتاجی ترجمه تعابیری مانند: «أصابع» با علاقه کلّیّت، «ایتام» با علاقه ماکان و «لباس» با علاقه سببیّت ، بررسی و نقد شده است. حاصل این پژوهش معلوم ساخته، ترجمه های مجاز های مرسل یک نواخت نیست، هر یک از مترجمان سبک خاصی را دنبال نکرده است ، گاه از تعابیر مجازی زبان مقصد استمداد جسته و گاهی با بهره گیری از ترجمه توضیحی دلالت تعبیرات را رسانده اند. در مواردی، برخی آرایه بلاغی نهفته در تعبیرات مجازی را فرو نهاده به ترجمه تحت اللفظی (حرفی) مجازها بسنده کرده اند، ترجمه ای که مفهوم مورد نظر تعبیر مجازی را نمی رساند. در پایان نیز ترجمه این چهار مترجم با یکدیگر مقایسه و به بیان رویکرد انتخاب شده از سوی هر یک پرداخته شده است.
معنی شناسی حرف «فاء» در قرآن و چالش های ترجمه ی آن به زبان فارسی با تکیه بر دستور زبان عربی (بررسی موردی ترجمه های الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم ساختار نحوی، صرفی و بلاغی محکمی است. فرآیند برگرداندن این کتاب آسمانی مستلزم توجّه شایانی به نحو یا دستور زبان عربی است. در این زبان، حرف «فاء» یکی از حروف معانی است که از تنوّع بسیاری برخوردار است و این مسئله کار مترجم را هنگام برگردان آن به زبان فارسی دشوار می کند. مترجمان فارسی برای ترجمة «فاء» برابر نهادهای «پس»، «سپس» و «آنگاه» را ارائه داده اند که با توجّه به تنوّع این حرف، ناکافی است. هدف این پژوهش آن است که از نظر دستوری بررسی کند مترجمانی مانند الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی چگونه این حرف را در قرآن ترجمه کرده اند. از جمله نتایجی که به دست آمده این است که مترجمان در ترجمة «فاءِ» عطف و جزای شرط عملکرد مطلوبی داشته اند، امّا در ترجمة «فاءِ» استیناف، سببیّه، زائده و فصیحه به خوبی از عهده برنیامده اند، به گونه ای که برای فاءِ استیناف و زائده برابرنهادهایی را قرار داده اند که نادرست است؛ زیرا نباید این نوع از فاء، ترجمه شود. آنها در ترجمة فاءِ سببیّه نیز در بسیاری موارد جنبة سبب و مسبّب بودن را رعایت نکرده اند و علّیّت را نشان نداده اند. چنان که در فاء فصیحه نیز فقط جنبة عاطفه بودن آن را لحاظ کرده اند و به بخشی از جمله که حذف شده است و وظیفة افصاح کلام را بر عهده دارد، توجّهی نداشته اند و این بی توجّهی نیز سبب شده است که در برگردان آن به اشتباه بروند.
آسیب شناسی ترجمه مای شبیه به لیس در جزء اول و دوم قرآن کریم (بر اساس نظریه کارمن گارسس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
9 - 34
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به سبب دارا بودن آموزه های بلند آسمانی و گنجینه های فراوانِ صرفی، نحوی و بلاغیِ زبانِ عربی، همواره مورد توجه دانشمندان و عربی پژوهانِ سراسرِ جهان قرار گرفته است. به این ترتیب، ترجمه این کتاب ارزشمند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، هر ساله هزاران مقاله و پایان نامه با محوریتِ ارزیابی ترجمه های قرآن کریم به نگارش در می آید تا چند و چونیِ درستی ترجمه این کتاب مقدس، آشکار شود. از میان ترجمه های فارسی قرآن کریم، همواره ترجمه های وفادارِ آن، موردِ توجه و استقبال بیشترِ خوانندگان و پژوهشگران قرار گرفته است؛ از جمله مترجم هایی که با وفاداری تمام، این مصحف گران مایه را به زبان فارسی ترجمه کرده اند، می توان افرادی همچون مکارم شیرازی (Makarem Shirazi, 2001)، مشکینی (Meshkini, 2015)، الهی قمشه ای (Elahi Qomshee, 2006)، خرمشاهی (Khorramshahi, 1997) و فولادوند (Fooladvand, 1997) را نام برد. هر چند، ترجمه های آن ها نسبت به متن قرآن کریم وفادار بوده، ولی همچون هر اثر ادبی دیگری- همچنان که از شایستگی های بسیاری بهره مند است، ممکن است از کاستی هایی به دور نباشد. به این ترتیب، پژوهش حاضر با تکیه بر الگوی ارزیابی ترجمه ارائه شده به وسیله کارمن گارسس (Garces, 1994) و بر مبنای سطح دوم این نظریه (سطح صرفی و نحوی) ترجمه های این مترجم ها را در حوزه «مای شبیه به لیس» مورد پژوهش و ارزیابی قرار داده است. پس از بررسی، این یافته به دست آمد که مهمترین عامل در ضعف ترجمه های موردِ اشاره در این حوزه، معادل یابی نکردنِ درست در زبان مقصد و نادیده گرفتن بی پرده گویی های خداوند در این کتاب ارزشمند (قبض نحوی) بوده است.
«فشردگی» و «گستردگی» کلامی در ترجمه قرآن (موردپژوهی سوره انفال و توبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید کلام با دو مشخصه «فشردگی» و «گستردگی» همراه است. ایجاز و فشرده گویی از جمله سبک های انتقال پیام است که یکی از صنایع پرکاربرد در قرآن به شمار می رود. انتقال صرف این فن کلامی به زبان مقصد، پیام نهفته در متن اصلی را انتقال نخواهد داد و مخاطب را در دریافت پیام دچار مشکل می کند. مقاله پیش رو با توجه به این مهم در نظر دارد ضمن بررسی آیاتی از سوره انفال و توبه با ترجمه الهی قمشه ای و رضایی اصفهانی، به سنجش عملکرد مترجمان در ترجمه مواضع فشرده گویی بپردازد. برای این منظور 6 مورد از مواضع فشرده گویی انتخاب شد که عبارتند از: 1. مفاهیم و اصطلاحات 2. تشریح لفظ عام 3. بیان ارجاعات شخصی 4. تشریح اسم موصول 5. توجه به سیاق آیه 6. گسترش فشردگی اسم های اشاره بدون مشارالیه. در پایان پس از بررسی نمونه ها مشخص شد که مترجمان به منظور گسترده سازی، بیشتر راهبرد ارجاع به مابعد را به کار گرفته اند. همچنین باید گفت که بسامد کاربست راهبرد گسترده سازی در ترجمه قمشه ای به نسبت قابل ملاحظه ای بالاتر از مترجم دیگر بوده و رضایی با رعایت احتیاط، از این راهبرد بهره گرفته است اما قمشه ای با نگاه تفسیری به ترجمه، مرزی بین ترجمه و تفسیر قائل نبوده و با شرح و بسط زیاد در موارد غیر ضروری، سبب دوری از ترجمه و انحراف مخاطب از فحوای اصلی سخن شده است.
بررسی مبانی نظری دیدگاه حکیم مهدی الهی قمشه ای مبنی بر فاعلیت بالعشق واجب تعالی در آثار حکیمان پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
139 - 163
حوزه های تخصصی:
متکلمان مسلمان معتقدند که خدا فاعل بالقصد است، مشائیون او را فاعل بالعنایه و اشراقیون او را فاعل بالرضا و پیروان ملاصدرا او را فاعل بالتجلی یا فاعل بالعنایه می دانند. وجه اشتراک همه این نظرات این است که در تمام اقسام فاعل، عشق و ابتهاج واجب تعالی به ذات خود منشاء پیدایش این عالم است به همین دلیل حکیم الهی قمشه ای خدای متعال را «فاعل بالعشق» می داند. از نظر او منشأ عشق، ادراک است و هر اندازه که مدرَک ابهَی و اجمَل باشد، عشق به آن بیشتر است و چون ذات باری تعالی در بالاترین مرتبه جمال و بهاء است و او ذاتاً هم مدرِک است و هم مدرَک؛ پس بالاترین مرتبه عشق را به ذات خود دارد. و این عشق منشاء خلقت عالم شده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که آیا بحث فاعلیت بالعشق در بین حکمای پیش از الهی قمشه ای مطرح بوده یا نه؟ در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی پیشینه این بحث در آثار حکیمان پیش از ایشان بررسی و اثبات شده است که گرچه حکیمان و فیلسوفان پیش از او از اصطلاح «فاعل بالعشق» جهت تبیین فاعلیت واجب تعالی استفاده نکرده اند، اما به آن معتقد بوده و از آن بحث نموده اند.