مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مکارم شیرازی
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد اعجاز قرآن کریم «اعجاز تشریعی» است؛ بدین معنا که احکام شرعی قرآن در ابعاد فردی و اجتماعی ویژگی هایی دارد که هیچ بشری قادر به عرضه هماوَردی برای آن نیست. هماهنگی قرآن با عقل و فطرت، توجه به تمام جنبه های زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، مبرا بودن قرآن از هر گونه تناقض، ارائه آن توسط فردی درس نخوانده، توافق قوانین قرآن با علم و ... زمینه ساز اعجاز تشریعی شده است. مفسران همواره به این بُعد از اعجاز توجه کرده و به تبیین آن پرداخته اند. از جمله این مفسران رشیدرضا در تفسیر المنار و آیت الله مکارم در تفسیر نمونه اند؛ آن ها در تفاسیر خود به مسائل اجتماعی توجه فراوان کرده و تلاش کرده اند تا اعجاز قرآن را در این بُعد بیش تر نشان دهند. از این رو، جامعه نگری و برداشت های اجتماعی از آیات قرآن در تفاسیر المنار و نمونه به شکل گسترده به چشم می خورد. این تحقیق با پژوهش در این تفاسیر نشان داده که، از نظر این مفسران، مهم ترین وجه اعجاز قرآن نه اعجاز ادبی، بلکه اعجاز تشریعی است و همه معارف الهی، اصول عقاید، احکام عبادات، قوانین، فضایل و آداب و قوانین سیاسی، مدنی و اجتماعی قرآن کریم که با شرایط همه زمان ها و مکان ها سازگار است از والاترین ابعاد اعجاز قرآن است.
بررسی تطبیقی اسلوب های بیان قصص قرآن در تفاسیر المنار و نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی، برای هدایت انسان ها از فنون گوناگونی استفاده کرده است. از جملة این فنون، بهره گیری از اسلوب داستان است که در مواضع و مناسبت های گوناگون مطرح می کند. هدف قرآن در بیان این داستان ها، بیان داستان تخیّلی نیست، بلکه سرگذشت پیشینیان را آیینه ای برای عبرت آیندگان قرار داده است و سراسر آن حقّ است. مفسّران قرآن، به ویژه در دوران معاصر، به این بُعد از قرآن توجّه خاصّی نموده اند تا جایی که از آن، با اعجاز غیبی یا اعجاز قصصی یاد می کنند. از جملة این مفسّران رشیدرضا در تفسیر المنار و آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه است که عبارتِ «اعجاز قِصَصی قرآن» در بسیاری از مجلّدات آنها به صورت گسترده ای به چشم می خورد. بررسی این تفاسیر نشان می دهد که دیدگاه تمثیلی و تخیّلی مفسّران المنار نسبت به برخی از قصص قرآن باعث گردیده تا نظرات خاصّی را مطابق عقل گرایی افراطی و سلفی خودشان به قصص تحمیل کنند. در مقابل، تفسیر نمونه با دیدگاهی معتدلانه، بی تأثیر از عقاید مذهبی خاص و با دلیل و برهان، واقعی بودن همة قصص را اثبات نموده است و تمثیلی دانستن آنها را با صراحت رد کرده اند. ایشان هدف عبرت آموزی و تربیتی از قصص قرآن را برخلاف تمثیل بودن آنها دانسته است.
دیدگاه آیت الله مکارم شیرازی درباره وحدت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی دیدگاههای تقریبی و وحدت گرایانه آیت الله مکارم شیرازی پرداخته شده است. هدف از این بررسی آشنایی با خدمات بی وقفه این دانشمند بزرگ اسلامی در راستای تقریب و وحدت امت اسلامی است. ایشان در آثار و سخنرانیهای خود همواره قرآن را حلقه اتصال و وحدت امت اسلامی دانسته و کوشیده است با استفاده از آیات قرآن، ضرورت این امر را روشن ساخته و خطرات اختلاف و افتراق امت اسلامی را نشان دهد. مهم ترین راهکارهای تحقق وحدت اسلامی از دیدگاه ایشان: شناخت مذاهب اسلامی از افکار و عقاید یکدیگر، آگاهی از توطئه دشمنان، بازگشت به قرآن، عدم توهین به مقدسات مذاهب اسلامی، کنار گذاشتن تعصبات جاهلانه، مقابله با خطرات گروههای تروریستی تکفیری، بهره مندی از فرصت عظیم حج و وحدت علمای فریقین هستند. در این میان، فتاوی وحدت بخش ایشان، به عنوان گامی عملی در تحقق این امر نمود بیشتری دارد.
بررسی میزان کارآمدی سطح نحوی-واژه ساختی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمه قرآن (مطالعه موردی: ترجمه مکارم شیرازی از پنج سوره قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای ارزیابی ترجمه قرآن طراحی نشده است. به منظور دستیابی به چنین الگویی می توان ابتدا کارآمدی الگوهای ارزیابی موجود را بررسی کرد. در همین راستا، مقاله حاضر به بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمه قرآن پرداخته و از میان چهار سطح این الگو، سطح نحوی- واژه ساختی این الگو را مورد مطالعه قرار داده است. با توجه به اینکه الگوی گارسس به متن مقصد توجه دارد و اولویت را به مخاطب ترجمه می دهد، ترجمه مکارم شیرازی که در این دیدگاه با الگوی مورد نظر هم راستا است به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. داده های تحقیق را ترجمه سوره های انفال، توبه، احزاب، حجرات و تحریم تشکیل می دهند که فضای گفتمانی مشابهی دارند و به تاریخ اسلام مربوط می شوند. مطالعه کارآمدی این سطح در ارزیابی ترجمه قرآن نشان می دهد که سطح نحوی-واژه ساختی الگوی گارسس با توجه به تفاوت های ساختاری زبان فارسی و عربی و ضرورت ایجاد تغییرات نحوی در ترجمه قرآن در ارزیابی ترجمه قرآن کارآمد است، اما تقسیم کلی مؤلفه ها به مثبت و منفی باید با توجه به جایگاه و ضرورت آن ها مورد بازبینی قرار گیرد. از میان مؤلفه های این سطح «تغییر نحو»، «تغییر مقوله» و «بسط معنایی» بیشترین کارکرد را در ترجمه قرآن دارند. «جبران» با توجه به گستره صنایع بلاغی در قرآن، مؤلفه کارآمدی برای سنجش میزان موفقیت مترجم در انتقال زیبایی های قرآن است. مؤلفه های منفی «ترجمه تحت اللفظی» و «تلویح، تقلیل و حذف» و تکنیک خنثای «تغییر نوع جمله» در ترجمه مکارم به عنوان نمونه یک ترجمه مقصدگرا کمترین کارکرد را داشته اند.
شیوه های معادل یابی واژگان در ترجمه قرآن کریم بر اساس الگوی گارسس
حوزههای تخصصی:
با توجه به حساسیت متن قرآن کریم، ترجمه آن نینیز بسیار حساس است. به همین دلیل باید ترجمه-های آن به دقت ارزیابی شوند. یکی از عواملی که به بهبود نقد ترجمههای قرآن کمک میکند، بهرهگیری از نظریههای جدید ترجمه و الگوهای ارزیابی مطرح شده از سوی نظریهپردازان این حوزه است. این مقاله، الگوی ارزیابی ترجمه کارمن گارسس را مبنای کار خود قرار داده تا بر اساس آن، به ارزیابی تطبیقی ترجمه رضایی و مکارم از قرآن کریم بپردازد. دادههای این تحقیق، واژگان و اصطلاحات سوره مائده است. از میان 27 مؤلفه الگوی گارسس، 10 مؤلفه پرکاربرد که برخی مثبت و برخی منفی هستند، برای ارزیابی انتخاب شده است. از میان مؤلفههای مثبت، میتوان از تعریف و توضیح معادل فرهنگی، بسط نحوی و معنایی و تغییر نحو در ترجمه نام برد. تکنیکهای منفی را مؤلفههایی مانند ترجمه قرضی، قبض نحوی، بسط ساده و بسط خلاقه تشکیل میدهند. نتایج ارزیابی نشان میدهد که ترجمه رضایی، تکنیکهای مثبت بیشتر و تکنیکهای منفی کمتری دارد.
معناشناسی واژه «مریه» و مشتقات آن در قرآن کریم بر اساس نظریه ایزوتسو با نقدی بر ترجمه مکارم شیرازی
منبع:
مطالعات ادبی متون اسلامی سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
103 - 125
حوزههای تخصصی:
معناشناسی علمی است که از طریق بررسی مؤلفه های مختلف معنایی، به دنبال مناسب ترین معادل برای واژه در ترجمه متن است. به عبارتی معناشناسی یکی از رشته های علمی است که به مترجم، برای انجام بهترِ مأموریت کمک می کند. اگر مترجم به معناشناسی مسلّط گردد، به مثابه بنّایی است که ساختمانی با آجرهای مطمئن ساخته است. از طرف دیگر در باب معناشناسی واژگانی قرآنی می توان عنوان داشت معناشناسی، سطحی بین ترجمه و تفسیر است. در این پژوهش، نگارندگان پس از استخراج آیاتِ حاوی مشتقات ریشه «مری»، با تشکیل میدان معنایی واژه «مریه»، قدیمی ترین معنای این ریشه را بررسی کرده اند. سپس به شواهد مثالی از قرآن اشاره کرده و «شکّ لجوجانه» را به عنوان معنای اساسی برای «مریه» ارائه کرده اند. همچنین «شکّ لجوجانه در توحید»، «شکّ لجوجانه در معاد»، «شکّ لجوجانه در حقّانیت قرآن»، «شکّ لجوجانه در نبوّت پیامبران» و ... را برای معنای نسبی آن در برخی از آیات قرآن پیشنهاد نموده اند. پس از انجام این پژوهش مشخص شد همنشینی ادات نهی و تأکید در میدان معناشناسی «مریه»، دلالت بر مراقبت ویژه از پیامبر و برتری ویژه ایشان بر سایر انسان هاست. نتیجه دیگر آن که کاربرد «مریه» در صیغه های جمع و ثلاثی مزید، بیان کننده ویژگی سرایت آن بین اشخاص است. کفر و پرداختن بیش از حد به حواشی، از علت های «مریه» و گمراهی عمیق و تکذیب آیات پروردگار از معلول های آن هستند.
بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمه قرآن (مطالعه موردی ترجمه مکارم شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حساسیت متن قرآن اقتضا می کند که ترجمه های آن مورد ارزیابی دقیق قرار بگیرند. ارزیابی دقیق نیاز به مبنا و الگویی علمی دارد. در سال های اخیر الگوهای ارزیابی ترجمه در نقد ترجمه قرآن به کار گرفته شده اند، اما این الگوها برای نقد ترجمه یک متن مقدس طراحی نشده اند. با توجه به ویژگی های خاص قرآن، نقد ترجمه آن نیاز به الگویی مجزا و بومی دارد. به منظور طراحی چنین الگویی لازم است ابتدا کارآمدی الگوهای ارائه شده در مطالعات ترجمه مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. بدین منظور الگوی گارسس با رویکرد مقصدگرا در مقاله حاضر مطالعه شده، کارآمدی آن در ارزیابی ترجمه قرآن بررسی می شود. برای این بررسی ترجمه مقصدگرای مکارم شیرازی به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده، مؤلفه های کارآمد و ناکارآمد الگوی گارسس و امتیازات و کاستی های آن بر اساس ارزیابی این ترجمه و نیز بر اساس ویژگی های خاص قرآن بررسی می شود. این مطالعه نشان می دهد که در ارزیابی ترجمه قرآن مؤلفه های تعریف، بسط نحوی، تغییر نحو، تغییر دیدگاه یا بیان، بسط معنایی، بسط خلاقه، بیان نامناسب در متن مقصد، بسط ساده و تغییر در کارکرد صنایع بلاغی دارای بیشترین کارآمدی و مؤلفه های حذف منظور متن اصلی، حذف حواشی، تعدیل اصطلاحات محاوره ای، ناکارآمد و سایر مؤلفه ها کم کاربرد هستند. از امتیازات الگوی گارسس می توان به چندسطحی بودن و جزئی بودن مؤلفه های آن اشاره کرد. کاستی های این الگو تقسیم کلی مؤلفه ها به مثبت و منفی بدون در نظر گرفتن ضرورت آنها، تداخل برخی مؤلفه ها و فقدان مؤلفه هایی برای بررسی انسجام در سطح گفتمانی است.
اسلوب «حصر» در قرآن و چالشهای ترجمه پیرامون آن (مطالعه موردی سه ترجمه معاصر از آقایان فولادوند، مکارم و انصاریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
155-174
حوزههای تخصصی:
از جمله وجوه اعجاز قرآن کریم مسئله فصاحت و بلاغت است که در سایه ی علومی همچون معانی، بیان و بدیع معنا می یابد. یکی از موضوعات مورد پی جویی در علم معانی بحث «حصر» در کلام است. پژوهش حاضر به بررسی عنصر «حصر» درآیات قرآن پرداخته و میزان توجه مترجمان قرآن به این موضوع را به بوته نقد و بررسی گذاشته است. در این راستا آیات چالش برانگیزی که در آن ها اسلوب حصر به کار رفته بیان شده و پس از بررسی و تحلیل نوع حصر استفاده شده، ترجمه ی اساتید معاصر در مورد آن، مورد نقد و واکاوی قرار گرفته است. در این پژوهش سه ترجمه ی از اساتید برجسته معاصر آقایان فولادوند، مکارم و انصاریان مورد بررسی و تحلیل بوده است. پس از بررسی هر آیه و ترجمه های انجام شده، مقایسه ای میان ترجمه ها صورت گرفته و بهترین ترجمه در مورد هر آیه معرفی شده است. به نظر می رسد از میان سه ترجمه مورد نظر ترجمه استاد انصاریان بیشترین دقت در مورد موضوع «حصر» را دارد.
نقد آراء تفسیری طباطبایی در تفسیر نمونه
حوزههای تخصصی:
مکارم شیرازی در آثارش به طور گسترده ای از آراء تفسیری طباطبایی بهره برده و در موارد قابل توجهی نیز آراء وی را با دیدگاه نقّادانه ای، بررسی نموده است. در این مطالعه که با ابزار کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نخست گونه های نقد مکارم شیرازی نسبت به المیزان استخراج شده، سپس به داوری و تشخیص صحت و سقم آن ها پرداخته شده اشت. سؤال مطالعه حاضر این است که مکارم شیرازی در چه موارد و با چه دلائلی به نقد آراء طباطبایی پرداخته و اعتبار نقدهای وی چه اندازه است. در این مطالعه پس از بیان نقدهای مکارم بر آراء طباطبایی کوشش می شود با بهره گیری از دلائل عقلی، نقلی، آراء مفسران مشهور و ادله دیگر میزان اعتبار این نقدها سنجیده شود. بنا ست از این فرضیه دفاع شود که جز در موارد معدودی که اشکالات ناقد نسبت به آراء طباطبایی معتبر اند، اغلب نقدها از اعتبار لازم برخوردار نیستند و خود به ضعف های متعددی دچار اند.
نقد مبانی تفسیر نمونه در رویارویی با علوم تجربی جدید
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحث در کلام اسلامی در سده های اخیر رابطه علم و دین است. این بحث در حالی وارد جهان اسلام شد که مدت ها پیش تر متکلمان مسیحی در غرب نتوانسته بودند پاسخ های درخوری به پرسش های غامض مطرح شده در این حوزه بدهند. متکلمان مسلمان در سده های اخیر هریک بر اساس مبانی مختلف رویکرد های متفاوتی درباره آن اتخاذ کردند. این بحث به دیگر حوزه های معارف اسلامی نیز کشیده شد و خاصه تفاسیر قرآن کریم را متأثر کرد. از میان مفسران مسلمان معاصر، مکارم شیرازی نیز در کتاب های مختلف خود از جمله تفسیر نمونه به همین بحث توجه کرده ، مبانی تفسیری خود در رویارویی با علوم تجربی جدید بیان داشته، و در تفسیر آیات مرتبط با این موضوع سعی در جمع مفاهیم آیات و علوم تجربی نموده است. در این مطالعه کوشش خواهد شد مبانی وی در رویارویی با علوم تجربی جدید توصیف و تحلیل شود. بنا ست از این فرضیه دفاع شود که اولاً با توجه به تفاوت مبانی زبان علم و زبان دین اصل تطبیق این دو با هم، چنان که مکارم نموده، محل اشکال است؛ ثانیاً، می توان با توجه به تأثیر مسائل متافیزیکی بر علم از واقعی بودن این تعارض مبنایی پرده برداشت؛ تعارضی که جمع عرفی و منطقی هم از حل آن ناتوان است.
الاستعاره في القرآن الکریم وإستراتیجیه ترجمتها إلی الفارسیه علی ضوء نظریه نیومارک (ترجمه محمد یزدي ومکارم شیرازي لسوره البقره نموذجًا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۳۰ سال ۱۴۴۵ شماره ۳
۱۳۶-۱۱۵
لا ریب أنّ القرآن الکریم کتاب مقدس أُستُخدمت فیه أفصح أسالیب التعبیر وأقوالها لتوجیه البشر وهدایته. إحدی أهمّ الأسالیب الموظّفه هذه علی نطاق واسع فی القرآن هی الاستعاره التی تعتبر من أصعب المشاکل التی یواجهها المترجمون؛ حیث إنّ ترجمتها عملیه أدبیه صعبه تتطلب دقه خاصه، لا سیّما إذا کانت لهذه الاستعارات شحنات ثقافیه تقف فی خلفیه النص الأصلی. فی السیاق ذاته، اقترح بیتر نیومارک سبع إستراتیجیات لترجمه الاستعاره یمکن استخدامها لترجمه الصور الاستعاریه إلی اللغه الهدف. فی هذه الورقه، بعد نظره سریعه علی معنی الاستعاره فی القرآن الکریم مستعینه بکتب التفسیر وعلوم القرآن والبلاغه، تمت مناقشه ترجمه "الاستعارات" فی سوره البقره المختاره لدی اثنین من المترجمین الإیرانیین المختارین هما محمد یزدی ومکارم شیرازی، ثم تمت المقارنه بین أسالیب ترجمه هذه الاستعارات فی السوره، معتمده علی المنهج الوصفی - التحلیلی. ومن أبرز النتائج التی توصلنا إلیها عبر هذا المقال هی أن کلا المترجمین تمتعا بالمبدأ الأول من مبادئ نیومارک المقترحه إلی حد کبیر، وذلک من أجل الحفاظ علی التکافؤ الشکلی، ولکن فی مواجهه الآیات ذات العبء الثقافی، فقد تحولا أیضًا إلی نقل المفهوم والتکافؤ الدینامیکی. فی السیاق ذاته، اعتمد یزدی بشکل أکبر علی الأسالیب المعادله والحرفیه البحته، ولکنّ مکارم لجأ إلی الأسالیب المفهومیه والإضافات التفسیریه مع الترجمه الحرفیه مهتمًا بالمخاطبین واللغه الهدف.