فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۷۷۸ مورد.
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
115 - 133
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت فناوری و پیچیده تر شدن محیط های کاری، سازمان ها به دنبال راه کارهایی برای تقویت نوآوری و تاب آوری کارکنان خود هستند. در این راستا، برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی به عنوان ابزاری مؤثر برای توسعه مهارت ها و انطباق با تغییرات محیطی مطرح شده اند. این پژوهش تأثیر چنین برنامه هایی را بر رفتار نوآورانه و تاب آوری کارکنان از طریق متغیر میانجی هوش فرهنگی در سازمان های دولتی شهر گنبد کاووس بررسی و تحلیل نموده است. جامعه آماری شامل 3500 نفر از کارکنان رسمی بود که از میان آنها، 346 نفر با روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه استاندارد مبتنی بر مقیاس لیکرت جمع آوری و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار LISREL8.8 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی تأثیر مثبت و معناداری بر هوش فرهنگی و رفتار نوآورانه کارکنان دارند، اما اثر مستقیمی بر رفتار تاب آورانه کارکنان مشاهده نشد. هوش فرهنگی به عنوان متغیر میانجی، نه تنها رفتار نوآورانه را تقویت کرد، بلکه ارتباط معناداری با رفتار تاب آورانه برقرار نمود. این نتایج بیانگر آن است که آموزش های مبتنی بر هوش مصنوعی، اگرچه به تنهایی تاب آوری را مستقیماً افزایش نمی دهند، اما از طریق ارتقاء هوش فرهنگی می توانند کارکنان را در مواجهه با چالش ها توانمندتر کرده و خلاقیت آنها را بهبود بخشند. سازمان ها می توانند با کاربست فناوری های نوین هوش مصنوعی در آموزش های ضمن خدمت و بهبود سازگاری با تغییرات محیطی، عملکرد کارکنان را تقویت نمایند.
مدل سازی مدیریت منابع انسانی بر اساس شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی؛ مورد مطالعه: سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
115 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اجرایی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی در سازمان تأمین اجتماعی است. این پژوهش، از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ رویکرد، کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. بر این اساس، جامعه مورد مطالعه پژوهش، شامل مجموعه مقالاتی است که در بازه زمانی سال های 1398 تا 1403 و با محوریت شایستگی های ممتاز در مدیریت منابع انسانی به چاپ رسیده اند. نویسندگان با جستجو در میان پایگاه های علمی مطرح داخلی و خارجی 62 مقاله را از میان 287 مقاله برگزیده و پس از تحلیل محتوای آنها، مقوله ها و مفاهیم استخراج شده و اولویت سنجی آنها با بهره گیری از روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته های پژوهش ، در قالب 42 مفهوم و 10 مقوله در 3 گروه عوامل درون دولتی ، عوامل درون سازمانی و عوامل راهبردی دسته بندی شد. مقوله های اثربخشی و کارایی، سازماندهی کارگزاران، رضایت فردی از شغل، راهبردهای دانش بنیان، توانایی های مدیریتی، طراحی مناسب شغل، ارتباطات میان فردی و سازمانی، راهبردهای آینده نگر، یکپارچه سازی سازمانی و تخصص های تجربی و عمومی به ترتیب بیشترین ضریب اهمیّت را داشتند. نتایج پژوهش نشان داد مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با توجه به ماهیت کارآفرینانه خود، بر سیاست های رش د و ارائه بهینه خدمات سازمان تأمین اجتماعی به مثابه یک سازمان مهم و اثرگذار دولتی تأثیرات بسزایی گذارده و افزایش مسئولیت پذیری این سازمان را به همراه خواهد آورد.
شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر توسعه و بین المللی سازی کارآفرینی دیجیتال دانشگاهی در ایران و ارائه چارچوب مفهومی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه و بین المللی سازی کارآفرینی دیجیتال دانشگاهی در ایران و طراحی چارچوب مفهومی برای آن است. نوع تحقیق اکتشافی و کاربردی است. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 22 نفر از خبرگان و سیاستگذاران در حوزه کارآفرینی دیجیتال دانشگاهی انجام شد و 37 عامل موثر شناسایی شدند. عوامل در شش بعد آموزش، اکوسیستم، زیرساخت، دولت، دانشگاه و امور بین الملل دسته بندی شدند. این تحقیق از دو بخش کیفی و کمی تشکیل شده است و از روش های تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری تفسیری به عنوان روش آماری استفاده شده است. نرم افزارهای تحقیق در بخش کیفی MaxQDA2020 و در بخش کمی MS Excel می باشد. بر اساس نتایج تحقیق، ابعاد آموزش، اکوسیستم و امور بین الملل در سطح اول و بُعد دولت در سطح دوم، بُعد دانشگاه در سطح سوم و بُعد زیرساخت در سطح چهارم قرار گرفتند. ابعاد بر اساس میزان نفوذ و میزان وابستگی در یکی از چهار گروه متغیری قرار گرفتند که مطابق نمودار ابعاد آموزش، دولت، دانشگاه و امور بین الملل متغیرهای پیوندی، بعد زیرساخت به عنوان کلیدی ترین عامل یا متغیر مستقل و در نهایت اکوسیستم متغیر وابسته گزارش شدند.
ارائه مدل توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی ارائه مدل توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان و کارشناسان در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی به تعداد 951 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 274 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از روش کیفی می باشد. متغیر توسعه ی کارآفرینی شامل 4 بعد نوآوری، ریسک پذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی و متغیر توسعه ی کارآفرینی شامل 3 بعد انسان مداری، محیط مداری، بی اعتنایی عمومی می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار AMOS استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین مولفه ها و ابعاد توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی اثر مثبت و معنی داری وجود دارد و مدل از برازش خوبی برخوردار می باشد.
الگوی توسعۀ کارآفرینی دانش بنیان مبتنی بر ویژگی های شبکه اجتماعی کارآفرینان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
167 - 193
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، توسعه الگوی نظری وکاربردی است که در برگیرنده ابعاد و مؤلفه های توسعه کارآفرینی دانش بنیان مبتنی بر ویژگی های شبکه اجتماعی کارآفرینان می باشد. برای رسیدن به این هدف، روش نظریه داده بنیاد مورد استفاده قرار گرفت که از طریق آن، تجربه زیسته کارآفرینان در مراکز رشد و پارک علم و فناوری استان سیستان و بلوچستان مفهوم سازی شد. جامعه آماری این پژوهش، مؤسسان و یاکارآفرینان واحدهای فناور رشد یافته مستقر در این پارک و علم و فناوری می باشند که بر اساس سازوکارهای نمونه گیری نظری 18 نفر برای انجام مصاحبه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش تحلیل مضمون مورد استفاده قرارگرفت. برای انجام این کار، از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، 11 مؤلفه شناسایی شد که عبارتند از: مراحل کسب وکار، شبکه اجتماعی، شبکه سازی، تأثیر بر جامعه، تحول و نوآوری در صنعت، محدودکننده ها، توانمندسازها، اکوسیستم فناوری، تقویت اقتصاد محلی، نوآوری محصول و فرهنگ اجتماعی. این مؤلفه ها در پنج بُعد پیشایندها، پدیده محوری، زمینه ها، مداخله گرها، راهبردها و پیامدها طبقه بندی شدند و روابط میان آنها مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، سهم نظری، پیشنهادات کاربردی، محدودیت ها و پیشنهاداتی برای پژوهشگران مورد بحث قرار گرفتند.
ارائه مدل تاثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد صنعت بانکداری بر اساس روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل تأثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد صنعت بانکداری براساس روش نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی مبتنی بر رویکرد استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 8 نفر از خبرگان صنعت بانکداری می باشند و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بوده که در مجموع 5 مؤلفه امنیت شغلی، آموزش، انگیزش و رضایت کارکنان، ارتباطات مثبت، توسعه و پاداش به عنوان ویژگی های بازاریابی داخلی در صنعت بانکداری شناسایی شد و 14 مؤلفه که در قالب شرایط علی (برقراری تعامل سازنده بین کارکنان ومدیران، پاداش سخاوتمندانه، توانمندسازی کارکنان، حمایت مدیریت)، شرایط بسترساز (رهبری و مدیریت سازمان، اقدامات مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمان)، مداخله ای (جو سیاسی، هزینه های سازمانی)، راهبردها (ترویج فرهنگ مشتری مداری، تناسب فرد- شغل) و پیامد (توسعه انسانی، خلق ارزش، افزایش تعهد) شناسایی و استخراج شد.
طراحی الگوی پیاده سازی بیمه سایبری با استفاده ازنظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر پیاده سازی بیمه سایبری در بین شرکت های بیمه در کشور ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، داده بنیاد است و از نوع روش های کیفی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان و خبرگان در زمینه بیمه سایبری است که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی مشخص شده اند. با استفاده از تکنیک مصاحبه، داده ها جمع آوری شده و سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 داده ها و مقوله ها کدگذاری و طبقه بندی شده اند. پایایی پژوهش با استفاده از ضریب کاپا اندازه گیری شده است. در مرحله آخر مدل پژوهشی بر اساس مدل اشتراوس وکوربین استخراج شده است. بر اساس نتایج پژوهش عوامل علی به شاخص های دانشی، فنی و شبکه تقسیم شدند. چشم انداز بیمه ای با عنوان عامل مداخله گر، تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و درونی و همچنین بازاریابی و توجه به بازوه ای اجرایی به عنوان عوامل بسترساز، رویکرد اکوسیستمی و تدوین استراتژی بیمه ای به عنوان راهکار و نهایتاً افزایش سطح دانش شرکت های بیمه، ایمنی و امنیت داده ها، بهبود خدمات و درآمد شرکت و عدم اطمینان از کارکرد بیمه به عنوان پیامدهای مثبت و منفی بیمه سایبری شناخته شده اند.
پیشران های مؤثر بر نوآوری محصول سبز در شرکت های تولیدی کالاهای ورزشی ایران: مرور نظام مند ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
43 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در بازار رقابتی امروز، توجه ناکافی صنعت تولید کالاهای ورزشی به فعالیت های نوآورانه و سبز، دور ماندن این صنعت از مسیر رقابت جهانی را در پی دارد. نوآوری محصول سبز به عنوان یکی از راه حل های مناسب در این چارچوب مطرح شده است؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین پیشران های مؤثر بر نوآوری محصول سبز در شرکت های تولیدی صنعت کالاهای ورزشی ایران انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی بود. در بخش کیفی پیشران های نوآوری محصول سبز ازطریق مرور نظام مند ادبیات پژوهش شناسایی شد. سپس، برای پالایش و بومی سازی پیشران های شناسایی شده از تکنیک دلفی فازی استفاده شد. جامعه آماری در این بخش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران اجرایی بودند که ازمیان آن ها تعداد 20 تن به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع ارجاع زنجیره ای انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بود. روایی و پایایی در بخش کیفی با استفاده از برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی تأیید شد و در بخش کمّی نیز پرسشنامه حاصل از بخش اول پژوهش بود که نظر روایی و پایایی مورد تأیید خبرگان قرار گرفت.
یافته ها: یافته های بخش کیفی حاصل از مرور نظام مند ادبیات نشان دهنده شناسایی 20 پیشران مؤثر بر نوآوری محصول سبز در شرکت های تولیدی کالاهای ورزشی ایران است. همچنین یافته های بخش کمّی نیز نشان دهنده تأیید 18 پیشران بود. این پیشران ها عبارتند از: ویژگی های تصمیم گیری رفتاری تیم مدیریت ارشد، استراتژی های مالکیت فکری، قوانین و مقررات محیط زیستی، تعهد سبز شرکتی، قابلیت های پویای سبز، مدیریت منابع انسانی سبز، انعطاف پذیری تولید، بازاریابی سبز، پویش محیطی و نظارت بر بازار، جو خلاقیت و نوآوری سازمانی سبز، روابط نهادی، فشار هنجاری، آمادگی و قابلیت فن آوری، توانایی سازگاری سبز، انگیزه های سبز، مدیریت دانش، فعالیت های تحقیق و توسعه و مکانیزم های حاکمیت شرکتی بودند.
نتیجه گیری/ دستاوردها: نظر به اهمیت نوآوری محصول سبز در روند حرکت صنایع به سمت فعالیت های نوآورانه سبز، نتایج پژوهش حاضر می تواند به مدیران شرکت های تولیدی کالاهای ورزشی برای تصمیم گیری در طراحی برنامه ها و استراتژی ها کمک نماید و موجب افزایش دانش کاربردی این شرکت ها برای سرمایه گذاری بر نوآوری های محصول سبز و توسعه آن شود. این دانش مفاهیم نظری و عملی با اهمیتی برای ادبیات نوآوری محصول سبز و مدیران شرکت های تولیدی کالاهای ورزشی دارد. این مطالعه نشان می دهد که شرکت های تولیدی صنعت کالاهای ورزشی ایران برای تمرکز بر نوآوری محصول سبز به عنوان یکی از مهمترین راه های دست یابی به عملکرد پایدار می توانند با شناسایی پیشران های مؤثر بر نوآوری محصول سبز زمینه مناسبی را در این امر فراهم آورند.
شناسایی عوامل موثر بر تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری و مراکز رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری و مراکز رشد می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 12 نفر از صاحب نظران و متخصصان حوزه مراکز دانش بنیان در استان آذربایجان غربی می باشد و نمونه ها از روش نمونه گیری بصورت هدفمند انتخاب شدند. گرد آوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده های از طریق داده بنیاد و کدگذاری و از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی طراحی شده با 14 شاخص که شامل شرایط علی (عوامل مدیریتی، عوامل اطلاعاتی، عوامل مالی)، شرایط زمینه ای (قوانین و مقررات، قابلیت های فناورانه)، مقوله محوری (عوامل بازار، عوامل محصول)، راهبردها (تقویت تعاملات، توانمندی بازاریابی و فروش)، پیامدها (توسعه اقتصادی، اقتصاد دانش بنیان، توسعه کارآفرینی)، شرایط مداخله گر (عوامل فردی، عوامل فرهنگی- اجتماعی)، تبیین کننده مؤلفه های تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان می باشد، شناسایی شدند.
تحلیل نقش انعطاف پذیری استراتژیک در طراحی اتحادهای استراتژیک بین المللی: مطالعه ای در صنعت پیمانکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری درباره سازوکار و الگوی حاکم بر اتحادهای استراتژیک بین المللی در زمره حساس ترین و چالش برانگیزترین تصمیمات شرکای اتحاد قرار دارد. اتحادهایی که با نادیده گرفتن این مسئله شکل می گیرند، با پیچیدگی های متعددی در تحقق اهداف و منافع موردانتظار مواجه می شوند و به سبب بروز تعارض های مکرر میان شرکا با احتمال بیشتری شکست می خورند. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با تمرکز بر مسئله طراحی اتحادهای استراتژیک بین المللی، به ارزیابی و تجزیه وتحلیل مولفه انعطاف پذیری استراتژیک بر گزینش و به کارگیری یکی از دو گونه طراحی سهامی یا قراردادی در سازماندهی اتحاد های استراتژیک بین المللی بپردازد. با توجه به ماهیت پیمایشی این پژوهش، داده ها بر مبنای روش نمونه گیری تصادفی از شرکت های پیمانکاری عمومی که سابقه همکاری با همتایان بین المللی شان را دارند و تعدادشان به 180 شرکت می رسد، گردآوری شده است و مدل سازی رگرسیونی برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد انعطاف پذیری استراتژیک به واسطه فرایندهای سازمانی و قابلیت های مدیریتی زمینه ساز شکل گیری اتحادهای استراتژیک سهامی است، در حالی که دو مولفه منابع در اختیار سازمان و یادگیری سازمانی اصلی ترین محرکه ها برای انتخاب الگوی قراردادی در اتحاد های استراتژیک بین المللی به شمار می آیند.
ارائه مدلی جهت تبیین ریسک نامطلوب و ریسک مطلوب با توجه به متغیرهای روانشناختی در پیش بینی نوسانات بازار در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت تبیین ریسک نامطلوب و ریسک مطلوب با توجه به متغیرهای روانشناختی در پیش بینی نوسانات بازار در بازار سرمایه ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی- توسعه ای و از نظر روش تحقیق در زمره ی تحقیقات کیفی از نوع تحلیل مضمون قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل 18 نفر از خبرگان بازار سرمایه ایران که حداقل 10 سال سابقه تدریس و پژوهش و مدیریت در بورس را داشته باشند، می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع هدفمند استفاده شد. روش گردآوری داده ها مراجعه به اسناد و مدارک، مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Atlas ti برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل تبیین ریسک نامطلوب و ریسک مطلوب با توجه به متغیرهای روانشناختی شامل مدل یک مضمون فراگیر و پنج مضمون سازنده و 23 مضمون پایه ای می باشد. ابعاد تحقیق شامل: عوامل سازنده ریسک مطلوب و نامطلوب، شرایط بازار، شرایط روانشناختی، استراتژی های کنترل ریسک، موفقیت در پیش بینی بازار می باشد مولفه های تحقیق شامل: تأمین مالی، ارتباطات بازاریابی، صحت اطلاعات، شاخص های مالی ورشکستگی، شاخص های غیر مالی ورشکستگی، عوامل سیاسی، تفسیر نوسانات، عوامل اقتصادی، عوامل مربوط به بورس، عوامل مربوط به شرکت، کارگزاری ها، شخصیت، رفتار خوش بینی، رفتار فرا اعتمادی، رفتار ریسک گریزی، رفتار هیجانی، آموزش مالی، نظارت و ارزیابی، قوانین و مقررات، ارزش افزوده اقتصادی، ارزش شرکت، رضایت فردی، رشد اقتصادی می باشد.
تحلیل تاثیر کیفیت خدمات به سالمند بر وفاداری آن ها از طریق تجربه به یادماندنی و رضایت در میان سالمندان هتل های 5 ستاره مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل تأثیر کیفیت خدمات به سالمند بر وفاداری آن ها از طریق تجربه به یادماندنی و رضایت درمیان مشتریان سالمند هتل های 5 ستاره مشهد است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و شیوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، کلیه سالمندان بالای 70 سال مراجعه کننده به هتل های 5 ستاره مشهد که حداقل 3 بار از آن هتل استفاده کرده اند، که تعداد آن ها نامشخص است، بوده که با توجه به فرمول ده برابری سؤالات پرسشنامه، 270 نمونه به روش غیرتصادفی دردسترس انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری شد و سپس با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار Smart pls 2 و SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که متغیر مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی بر توسعه نوآوری محصول تأثیر مثبت و معنادار داشته و متغیر توسعه نوآوری محصول بر عملکرد بازاریابی نیز تأثیر مثبت و معنادار داشته است. همچنین، دانش مشتری بر عملکرد بازاریابی و توسعه نوآوری محصول تأثیر مثبت و معناداری نشان داد و مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی و دانش مشتری از طریق توسعه نوآوری محصول بر عملکرد بازاریابی تأثیر مثبت و معناداری داشته است.
ارائه مدل توسعه بازار فینتک با تأکید بر چالش ها و استراتژی های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه بازار فینتک با تأکید بر چالش ها و استراتژی های موجود می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کابردی و از حیث شیوه اجرا، (کیفی-کمی)، از نوع تحلیل مضمون و از نظر ماهیت، بنیادی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، اکتشافی - همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های فینتک فعال در حوزه پرداخت با مجوز شاپرک شامل زرین پال، آسان دریافت، پیام رسان مالی بله، ایزی پی، کارت اعتباری و امتیازی ایرانیان می باشد و روش نمونه گیری به صورت قضاوتی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. روش گردآوری داده ها و تحلیل در بخش کیفی، مصاحبه و تحلیل مضمون و در بخش کمی، پرسشنامه و تکنیک روایی محتوا (CVR) و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. نتایج تحقیق نشان داد، چالش های توسعه بازار فینتک شاملِ زیرساخت ناکافی، موانع رگولاتوری و قانون گذاری، دشواری کار با مردم/مشتری عمومی، بی اعتمادی به فناوری و فینتک، سطوح پایین درآمد و چالش های قیمت گذاری محصول، موانع فرهنگی هستند. همچنین، استراتژی های توسعه بازار فینتک شاملِ مشارکت جامعه در فرآیند بازاریابی، استفاده از شبکه ه ای اجتماعی، تبلیغات هوشمند و بهینه، تولید محتوای مفید و ارزشمند، برندسازی، انطباق استراتژی های ارتباطی با ماهیت بازار فینتک، بخش بندی جغرافیایی و فرهنگی بازار و نیز آموزش به مشتری، می باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر مدیریت و ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک از طریق رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
77 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل موثر بر مدیریت و ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک از طریق رویکرد فراترکیب پرداخته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، کیفی با رویکرد اکتشافی است. جامعه پژوهش، مقالات در زمینه مدیریت و ساماندهی تجارت و کسب و کار الکترونیک به صورت مشترک یا مجزا است. روش جمع آوری اطلاعات روش اسنادی- کتابخانه ای با بهره وری از روش فراترکیب و روش نمونه گیری نیز بر اساس معیارهای ورود و خروج در روش پریزما انتخاب گردیده است. در راستای پاسخ به سوالات پژوهش، 96 مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت که منجر به استخراج 15 مقوله و 95 کدمعنادار شده است. در پایان نتایج حاکی از آن است که مدیریت کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک دربردارنده مولفه های فروش آنلاین، بازاریابی دیجیتال، تأمین کنندگان، رهبری، محصول یا خدمات، منابع انسانی، فرهنگ سازمانی، مشتری، بازار و ساختار سازمانی است. همچنین ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک شامل بعد فنی، سازمانی، محیطی، اقتصادی و بعد مالی می باشد.
مدل علّی شبکه سازی در پارک های علم و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
185 - 221
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه پارک های علم و فناوری و بهبود عملکرد آنها در گروی همکاری با صنعت و دانشگاه و ارتباط با محیط و مراکز مرتبط است. از این رو شناسایی شبکه همکاری و شاخص های شبکه سازی در پارک های علم و فناوری حائز اهمیت است. هدف این پژوهش شناسایی شاخص های شبکه سازی در پارک های علم و فناوری است. روش پژوهش حاضر کیفی بوده و در آن از سه روش فراترکیب، دلفی فازی و دیماتل استفاده شد. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی فارسی و انگلیسی انجام و10 مطالعه مرتبط شناسایی، مورد بررسی قرارگرفت. برای تأیید شاخص های شبکه سازی مستخرج از ادبیات نظری، از 13 نفر از خبرگان و مدیران پارک فناوری پردیس نظرسنجی و شاخص ها با استفاده از روش دلفی فازی توسط خبرگان تأیید شد. به منظور ترسیم مدل علّی روابط بین شاخص ها از روش دیماتل استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد شبکه سازی در پارک های علم و فناوری دارای 15 شاخص از قبیل ارتقاء سطح محصولات، اطلاعات، افزایش سهم بازار، اهداف و ایجاد ارزش است. از نظر خبرگان، شاخص افزایش سهم بازار در اولویت اول و یادگیری سازمانی در آخرین رتبه قرار می گیرد. ترسیم مدل علّی شبکه سازی نشان داد، شاخص هایی مانند مدیریت، یادگیری سازمانی، اطلاعات و دانش از شاخص های اثرگذار هستند. شاخص هائی نظیر توسعه محصول جدید، فرصت سازی بازار، روابط و بهره برداری از فرصت نیز از شاخص های تأثیرپذیر در شبکه سازی پارک-های علم و فناوری هستند.
ارائه مدل فرآیندی فرصت های کارآفرینانه در دیدگاه منبع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات حوزه کارآفرینی نشان می دهد کسب و کارهای کارآفرینانه در راستای بهره برداری حداکثری از فرصت های کارآفرینانه نیازمند دسترسی به انواع منابع هستند، لذا ضرورت دستیابی به منابع متنوع موجب می گردد دغدغه اصلی این بنگاه ها معطوف به حصول منابع مختلف باشد. تحقیقات نشان داده است بهره گیری از آموزه های کاربردی «دیدگاه منبع محور» می تواند بنگاه های کارآفرین را در دستیابی به منابع مورد نیاز یاری رساند. هرچند به نظر می رسد «دیدگاه منبع محور» به مرز بلوغ خود رسیده و می توان آن را به عنوان یک نظریه تلقی نمود (نظریه منبع محور)، اما کنکاش های بیشتر نشان می دهد حوزه فرصت های کارآفرینانه تا حد زیادی در این دیدگاه مورد توجه واقع نشده است و پژوهش های اندکی در زمینه بهره برداری فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» انجام شده است. این پژوهش با استفاده از مرور سیستماتیک به روش فراترکیب و بهره گیری از روش تحقیق کیفی به شیوه «نظریه برخاسته از داده ها» به تحلیل نظام مند یافته های پژوهش های پیشین پرداخته است. برای انجام این پژوهش از میان 452 مقاله بررسی شده در پایگاه های معتبر خارجی در بازه سال های 1984 لغایت 2022، پس از سه مرحله غربالگری 46 مقاله برای انجام پژوهش مناسب تشخیص داده شدند. نوآوری این پژوهش ارائه یک مدل فرآیندی حاصل از تعامل مقوله های مختلف است که توانایی تبیین فرآیند بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» را امکان پذیر نموده است.
بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر، رشد و توسعه شرکت های دانش بنیان به ویژه در حوزه های ورزشی، اثرات قابل توجهی بر کارآفرینی ورزشی و افزایش خودکارآمدی کارآفرینان ورزشی داشته است. این شرکت ها با استفاده از نوآوری های علمی و فناوری، قادر به ایجاد محصولات و خدمات جدیدی هستند. افزون براین، این شرکت ها می توانند با ایجاد محصولات و خدمات نوآورانه، بازاری جدید برای خود ایجاد کرده و با استفاده از استراتژی های متنوع تبلیغاتی و بازاریابی، به گسترش فروش و درآمد خود دست یابند. براین اساس، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری بود.
روش شناسی: پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر از نظر هدف، کاربردی بود که به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی در گرایش های مختلف تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های استان اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 524 نفر بودند. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوهن، برابر با 247 به دست آمد. ابزار اندازه گیری پژوهش، پرسش نامه ای استاندارد بودند. برای تأیید روایی از سه نوع روایی همگرا، روایی واگرا و روایی محتوایی استفاده شد. جهت تعیین پایایی بخش های مختلف پرسش نامه ، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. باتوجه به پرسش نامه های ناقص، درنهایت، تعداد 224 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 21 و AMOS نسخه 22 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی ورزشی 20 درصد و بر خودکارآمدی کارآفرینانه 52 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشتند. شرکت های دانش بنیان ورزشی بر نوآوری در بازار های جهانی 35 درصد، کارآفرینی ورزشی بر نوآوری در بازارهای جهانی 24 درصد و خودکارآمدی کارآفرینانه بر نوآوری در بازارهای جهانی 34 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشت که این موضوع نشان دهنده اهمیت استفاده از ابزارهای کارآفرینی و خودکارآمدی در شرکت های ورزشی دانش بنیان بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: شرکت های دانش بنیان ورزشی با ارائه فناوری های نوین و محصولات باکیفیت، به رشد کارآفرینی ورزشی و ارتقای خودکارآمدی کارآفرینانه کمک می کنند. آن ها با ایجاد تکنولوژی های پیشرفته و خدمات نوآورانه، بازارهای جهانی را بهبود می بخشند و تأثیر قابل توجهی در جذب مشتریان و رقابت با برندهای بزرگ دارند. به این ترتیب، نقش میانجی این شرکت ها در ترویج کارآفرینی و افزایش رقابت پذیری در صنعت ورزش، بسیار ارزشمند و حیاتی است.
طراحی الگوی کارآفرینی در شبکه بانکی با رویکرد فناوری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی کارآفرینی در شبکه بانکی با رویکرد فناوری دیجیتال می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کمی و از نظر ماهیت از نوع پژوهش های اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 384 نفر از کارشناسان در زمینه فناوری اطلاعات و کارآفرینی در صنعت بانکی و روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار AMOS و مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد. نتایج نشان داد که زمینه های ایجاد و گسترش کارآفرینی دیجیتال توسط بانک ها با ابعاد زمینه های ایجاد و گسترش کارآفرینی دیجیتال توسط بانک ها با ابعاد، توسعه فناوری های مالی، ایجاد مدل های کسب وکار الکترونیک، توسعه تسهیلات کارآفرینی الکترونیک، مدیریت زیرساخت های تجارت الکترونیک، توسعه ارز دیجیتال و بلاکچین، جذب ایده های کارآفرینی دیجیتال و توسعه بانکداری الکترونیک منجر نقش کلیدی در ایجاد شبکه کارآفرینی دیجیتال بانکی دارند. همچنین توسعه کارآفرینی بانکی با ابعاد توسعه کارآفرینی سازمانی، توسعه کارآفرینی تجاری، توسعه کارآفرینی الکترونیکی و توسعه مدل های کارآفرینی دیجیتال منجر به تسریع ایجاد ایجاد شبکه کارآفرینی دیجیتال بانکی می گردد. نتایج نشان داد. زمینه های ایجاد و گسترش کارآفرینی دیجیتال توسط بانک ها تأثیر مثبت و معناداری بر ایجاد شبکه کارآفرینی دیجیتال بانکی دارد. توسعه کارآفرینی بانکی تأثیر مثبت و معناداری بر ایجاد شبکه کارآفرینی دیجیتال بانکی دارد.
شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان (مورد مطالعه: زنان کارآفرین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط دیجیتال عرصه نسبتاً جدیدی است. بسیاری از زنان کارآفرین برای کارآفرینی، فضای دیجیتال را به فضای فیزیکی ترجیح می دهند. افزون براین، حضور زنان در محیط های دیجیتال درحال افزایش است. با وجود کاهش موانع در محیط دیجیتال، زنان در این حوزه نیز با بازدارنده های متعددی روبه رو هستند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل بازدارنده فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی و در گردآوری داده ها از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. در این پژوهش تکنیک نمونه گیری هدفمند تا رشیدن به اشباع نظری بود. براساس اشباع نظری، 15 مصاحبه با زنان کارآفرین صورت گرفت و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش عوامل بازدارنده رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران در سطح فردی شامل ویژگی های شخصیتی بود که خود در بردارنده عواملی نظیر کمال گرایی بیش از حد، صراحت بیش از حد، اعتماد به نفس پایین و درون گرایی بیش از حد بود. یکی دیگر از عوامل مهم بازدارنده فردی، عامل خانواده بود که خود شامل عدم باور خانواده به فعالیت های کارآفرینانه فرد، مخالفت صریح خانواده و رویکرد سنتی به نقش های زنان در خانه بود. از دیگر عوامل بازدارنده فردی شناسایی شده اهداف رشد محدود و نبود شبکه سازی بود. براساس نتایج پژوهش مشخص شد که عوامل بازدارنده در سطح سازمانی شامل نیروی انسانی، فرهنگ سازمانی جنسیت زده، موانع مالی، موانع مرتبط با بازار و ماهیت دیجیتال کسب و کار بود. عامل بازدارنده اهداف رشد محدود خود شامل مواردی از قبیل اولویت آرامش فردی بر رشد کسب وکار و عدم تمرکز بر کسب و کار بود. همچنین، عامل ماهیت دیجیتال کسب و کار در سطح سازمانی در بردارنده عواملی مانند عدم آگاهی از اینترنت و فضای دیجیتال در برخی اقشار جامعه، عدم تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در کسب وکار های دیجیتال و عدم دسترسی به برخی از فناوری های مدرن بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: این پژوهش به شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اگرچه محیط دیجیتال برخی موانع کارآفرینی زنان را کاهش می دهد، اما همچنان بازدارنده های قابل توجهی برای زنان وجود دارد و بازدارنده های کارآفرینی زنان از محیط فیزیکی به محیط برخط نیز منکعس می شود. لازم است در راستای بهبود شرایط کسب وکار های دیجیتال زنان اقداماتی صورت گیرد. از جمله این اقدامات می توان به وضع قوانین حمایتی بیشتر توسط دولت برای کسب وکار های دیجیتال و همچنین، ایجاد بستر مناسب در خصوص فرهنگ سازی این حوزه از کسب و کار زنان اشاره کرد.
مفهوم پردازی نقش آموزش مشاغل و فرصت های شغلی در بهبود نگرش کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
44 - 17
حوزههای تخصصی:
توجه به بهبود مهارت ها، نگرش ها و رفتارهای کارآفرینانه به عنوان عوامل کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع در دهه های اخیر افزایش یافته است. بر اساس گزارش های دفتر دیده بان جهانی کارآفرینی، این مهارت ها و نگرش ها اکتسابی و قابل آموزش هستند. از این رو، آموزش کارآفرینی از دوران کودکی به عنوان مرحله ای اساسی در شکل گیری و تقویت این مهارت ها و نگرش ها در نظر گرفته می شود. هدف از انجام این پژوهش، مفهوم پردازی نقش آموزش مشاغل و فرصت های شغلی در بهبود نگرش کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم در منطقه فرگ شهرستان داراب بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی در منطقه مذکور است. دو کلاس ۳۰ نفره به صورت هدفمند برای گروه های آزمایش و کنترل به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته سنجش نگرش کارآفرینانه گردآوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، T زوجی و مستقل و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. پیش فرض همگنی واریانس درون گروهی با آزمون لوین و نرمال بودن توزیع داده ها با آزمون شاپیرو-ویلکس بررسی گردید. نتایج نشان داد که آموزش مشاغل و فرصت های شغلی به طور مؤثر منجر به تقویت و رشد نگرش کارآفرینانه دانش آموزان شده است. به کارگیری روش های تدریس متنوع و بهره گیری تلفیقی از دروس پایه ششم برای آموزش مشاغل، بیشترین تأثیر را بر مؤلفه های نگرش کارآفرینانه دانش آموزان یعنی خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و بهره برداری از فرصت ها دارد. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای بهبود و نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی با تأکید بر آموزش کارآفرینی در دوران ابتدایی به همراه دارد.