فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
65 - 84
حوزههای تخصصی:
جویس کارول اوتس داستان های کوتاه متعددی درباره بدن نوشته است. او بدن انسان را در تمام اشکال و شرایط مختلف به تصویر کشیده است .اگرچه با بدن به عنوان مرد یا زن، سیاه پوست یا سفید پوست، سالم یا بیمار و قوی یا ضعیف به صورت متفاوتی رفتار می شود، اما هر کدام به شکلی در معرض درد هستند. تفاوت ها در بدن شامل بدن های آسیب دیده و رنج دیده، بدن های بیمار، بدن های جنسیتی شده، بدن های در حال تولید مثل و بدن های تغییر شکل یافته می شود. هدف این تحقیق این است که نشان دهد اوتس تا چه حد در بازنمایی بدن ها بر اساس واقعیت موفق بوده است و در داستان های کوتاه خود بیشتر به چه نوع بدن هایی توجه دارد. او برای هر نوع از بدن که معرفی می کند شواهدی ارائه کرده است و این مطالعه به جزئیات داستان ها پرداخته است تا شواهد را برجسته کند و آن ها را با واقعیت و نظریه های علمی تطبیق دهد. برای این پژوهش از مجموعه داستان های کوتاه اوتس در دوره های زمانی مختلف استفاده شده است تا نگاهی اجمالی به آثار او در دوره های مختلف کارش داشته باشیم، نه صرفاً در زمان یا مجموعه ای خاص. مجموعه های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتند از: من کسی نیستم که بشناسی (۲۰۰۵)، شوهر عزیز(۲۰۱۰)، شوره زار (۲۰۱۰)،دوشیزه ی ذرت (۲۰۱۱)، کوکب سیاه و رز سفید (۲۰۱۲)، دوست داشتنی، تاریک، عمیق. (۲۰۱۴) و منطقه ی جرم خیز (۲۰۱۴).
در هم آمیختگی فرهنگ ها: واکاوی داستان کوتاه «استفاده روزمره» آلیس واکر براساس نظریه پیوندخوردگی هومی بابا
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
49 - 70
حوزههای تخصصی:
در دوران پسااستعماری، با رواج مهاجرت و گسترش ارتباطات، ملیت ها دچار پیوندخوردگی شده و به همین دلیل ممکن است افرادی همزمان به چند ملیت متفاوت تعلق داشته باشند. نژادهای چندگانه این پیوندخوردگی نیز به وضوح قابل مشاهده است. فضای سوم محل تلاقی فرهنگ های بومی و جهانی است. عدم مقاومت در مقابل تهاجم فرهنگی در نهایت منجر به پیوندخوردگی فرهنگی می شود. این پژوهش توصیفی-تحلیلی با استفاده از نظریه پیوند خوردگی هومی بابا سعی در بسط و توصیف پیوند خوردگی زندگی روستایی و شهری دی (Dee) دارد. داستان کوتاه «استفاده روزمره» (Everyday Use) روایت گر زندگی مادر (ماما) و دو دخترش (دی و مگی) است. یکی از دخترانش، دی، تحت تأثیر فرهنگ شهری قرار گرفته و دیگر میراث خود را آن چنان که خانواده روستایی اش ارزشمند می شمارند، باارزش نمی داند. هدف پژوهش نشان دادن میزان شدت و عمق این پیوندخوردگی فرهنگی است. داشتن دوست پسر غیر بومی، تغییر پوشش، تغییر زبان، دیدگاه وی در مورد صنایع دستی و موارد دیگر را می توان از نمونه های قطع پیوند فرهنگ و آداب و رسوم روستایی شخصیت برشمرد. افکار شهری دی بر عقاید و رسومات روستایی وی غالب شده و گذشته و اصالت او را مورد هجمه قرار داده است.
شیوه های تأکید در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
200 - 221
حوزههای تخصصی:
هر شاعری بر موضوعات و مفاهیم خاصی تأکید می کند . ناصرخسرو قبادیانی از نخستین شاعران زبان فارسی است که شعر را محمل تبلیغ و تبیین عقاید مذهبی و سیاسی خود کرده است. تأکید، موضوعی است که دو سویه دستوری و بلاغی دارد و در دو بخش تأکید عام و خاص مطرح می شود. در این مقاله با روش استقرا، هر دو بخش شیوه های تأکید در شعر ناصرخسرو استخراج، دسته بندی، توصیف و تحلیل شده است. تأکید عام در قصاید او شاملِ تکرارِ عین لفظ، ترادف، وصف عطف، وصل، مبالغه، تضاد و قصر است. همچنین تأکید خاص شامل شیوه های تأکید اسم، ضمیر، صفت، قید، فعل و جمله است. هدف عمده تأکیدهای او تبیین و برجسته کردن موضوع ها و مفهوم هایی است که در نظر او حقیقت شمرده می شود و با استفاده از آن شیوه ها می خواهد زمینه اقناع و پذیرش مخاطب را فراهم کند. به لحاظ بسامد تأکید از طریق تکرار، جناس و تصدیر در میان آرایه های بدیعی بیشتر دیده می شود. در تأکید خاص، تأکید فعل و جمله در شعر او جایگاه خاصی دارد. این بررسی گویای آن است که ناصرخسرو در بیشتر موارد چند شیوه تأکید را همزمان به کار می گیرد و این موضوع تسلط بی نظیر او را بر فنون شاعری، شیوه-های مناظره، وعظ و تبلیغ نشان می دهد. همنشینی شیوه ها بر شدت و حدت تأکیدهای او افزوده و باعث انسجام در سخن او شده است. ضمن آن که فکر او نیز منسجم و مشخص است و چند موضوع محوری را که در نظر او بیشتر اهمیت دارد، با شیوه های متنوع تکرار و تأکید می کند.
مقایسه ساختاری و محتوایی مقدمه داستان بیژن و منیژه با مقدمه رستم و اسفندیار در شاهنامه
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
116 - 137
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تفاوت ها و اشتراکات ساختاری و محتوایی مقدمه های دو داستان بیژن و منیژه و رستم و اسفندیار در شاهنامه فردوسی پرداخته می شود. هدف از این مقاله پی بردن به این نکته است که با وجود تمایزِ داستان رزمی-تراژدی رستم و اسفندیار با داستان عاشقانه بیژن و منیژه؛ چرا فردوسی برخی واژه ها، ترکیبات و مفاهیم در مقدمه این داستان ها را به صورت مشابه و نزدیک به هم به کار برده است. مسأله اتفاقی بودن یا هدف مند بودن این اشتراکات؛ نگاهِ ویژه به سبک و علاقه مندی فردوسی به مضامین و موضوعات به کاربرده در درآمدهای این دو داستان و نیز دستیابی به چند دلیل برجسته درباره ماندگاری ابیات این مقدمه های داستانی از فرضیات مطرح شده در این پژوهش است. در این مقاله به روش تحلیل بنیادی و مقایسه کمی و کیفی به کمک منابع موجود کتابخانه ای سعی شده است تا ابعاد مختلف موضوع، واکاوی شود. پس از مقدمه و کلیات کار و بیان مسأله و پیشینه پژوهش، تحلیل و بررسی مجزای هر مقدمه با شرح و تفسیر مختصری از ابیات آمده است. در ادامه وجوه تمایز و شباهت این دو مقدمه بیان شده است. در پایان بحث نیز ضمن پاسخ به مسائل و فرضیه های طرح شده، درمی یابیم که با وجود تفاوت های چندبُعدی این دو مقدمه؛ فردوسی احتمالاً به دلایلی همچون ایجاد انگیزه و جذب مخاطب، استقلال محتوایی در درآمدهای داستانی و تازگی و دوری از کهنگی سخن در هر برهه از زمان، به سرودن مقدمه های شاهنامه با وجوه اشتراکی قابل تأمل همت گماشته است.
مقاله کوتاه: «این عروس» یا «إبن عِرس»؟ تصحیح بیتی از دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
169 - 174
حوزههای تخصصی:
در شعر خاقانی به سبب وفور واژه ها و ترکیبات و اطلاعات گونا گون، گشتگی ها و خوانش های اشتباه بسیاری رخ داده که برخی از این تصحیف ها همچنان تا به امروز ازنظر شارحان و مصححان دیوان خاقانی پنهان مانده است. یکی از همین تصحیفات جالب توجه در بیتِ «چنانک این عروس از درم خرّم است/ به زر بود خرّم روان عنصری» رخ داده که نگارنده در این جُستار، پیشنهاد تصحیحِ قیاسیِ مصرع نخست را به صورت «چنانک إبن عِرس از درم خرّم است» مطرح کرده است. «إبن عرس» واژه ای است به معنی راسو و چنان که در این مقاله نشان داده شده از حیواناتی است که بنا بر اطلاعاتی که از برخی کتاب های حیوان شناسی به زبان عربی به دست آمده است، علاقه ی بسیاری به جواهرات به ویژه پول های دینار و درهم داشته و از جمع آوری آن ها لذتی می یافته است. در این تحقیق به اجمال این تصحیف در دیوان خاقانی بررسی و تحلیل شده است.
دستورهای نظریه بنیاد زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تدوین دستور سخن (1289ق) به دست میرزا حبیب اصفهانی، که عموماً نخستین دستورِ منظم و نوین زبان فارسی انگاشته می شود، بیش از 150 سال می گذرد. از آن هنگام تا کنون، دستورهای گوناگونی برای زبان فارسی تدوین شده است. دستورها غالباً به انواعی تقسیم و نام گذاری شده اند که از آن جمله می توان «دستور سنّتی»، «دستور تجویزی»، «دستور توصیفی»، «دستور جامع»، «دستور آموزشی» و «دستور علمی» را برشمرد . در این مقاله، طبقه بندیِ تازه ای را از انواع دستور مطرح می کنیم. در این طبقه بندی دستورها برمبنای معیارهای زبان شناختی و نظریهٔ زبانی به دو طبقه عمده تقسیم شده اند: دستور زبان شناختی و دستور غیرزبان شناختی. طبقهٔ زبان شناختی خود شامل دستورهای غیرنظریه بنیاد و دستورهای نظریه بنیاد است. سپس ویژگی های دستورهای این طبقات و زیرطبقات آنها معرفی شده است. مختصات هفت دستور با این معیارها ارزیابی شده اند: نگرش دستور به تعریف زبان و اجزایش، تعریف از خود دستور و سطوح آن، فرض ها، غایات و روش شناسی دستور، میزان توصیف گرایی دستور، سطوح کارایی، بهره گیری از مفاهیم بنیادین زبان شناسی و داشتن نظریهٔ دستور. نتایج این بررسی نشان می دهد که دستورهای نظریه بنیاد نسبت به دستورهای پیشین از توصیف گرایی و تبیین گری بیشتری برخوردارند. نگاهی به سیر تحولات مفاهیم و نوآوری های زبان شناسی نظری و انطباق آن با پیدایش انواع دستور در زبان فارسی گواه این اندیشه است که دگرگونی های نظری عالم زبان شناسی، در گذر زمان، آشکارا در حوزه تدوین دستور اثرگذار بوده و به شکل گیری گونه ای گفتمان علمی و تخصصی در حوزه دستور انجامیده است.
نسبه الأسلوب الأدبی والأسلوب العلمی فی القصیده العمودیه المعاصره (دراسه نماذج من شعر جاسم الصحیِّح وعارف الساعدیّ فی ضوء معادله بوزمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
57-74
حوزههای تخصصی:
برز النقد الشکلی کواحد من الاتجاهات التی رکّزت علی تحلیل لغه العمل الأدبی. فأولَی عنایته لدراسه القضایا المتعلقه بلغه الأدب عامه ولغه الشعر خاصه. والأسلوبیّه الإحصائیه من أهم مدارسه النقدیه التی تدرس النصوص من خلال الإحصاء. والبحث الحاضر محاوله لدراسه أدبیِّهِ القصیده العمودیه المعاصره وربطها بالقضایا المعاصره من خلال الأسلوبیه الإحصائیه. فاعتمد الباحثون علی المنهج الوصفی التحلیلی الإحصائی، متّخذین معادله بوزیمان فی معرفه نسبه الأفعال إلی الصفات دلیلاً بغیه الوصول إلی مراد البحث. وبعد أن تم اختیار شاعرَین من کبار شعراء القصیده العمودیه المعاصره، وهما جاسم الصحیّح من المملکه العربیه السعودیه، وعارف الساعدی من العراق، استُخرج 600 کلمه من کلمات کلّ منهما لتدرس فی ضوء معادلهبوزیمان. وبعد دراسه المفردات، توصّل البحث إلی أنَّ عیّنه الصحیّح تتمتّع بنحو (85%) من الأسلوب الأدبی، وعیّنه الساعدیّ تتمتّع بعاطفه أقلّ من الصحیّح بقلیل، وهی (82%). فالعیّنتان من الشعر الفصیح. والشاعران رَجُلان. وذلک ما یحافظ علی قله نسبه الاختلاف بینهما. لکن غرض الصحیّح الغزل جعل شعره یتقدّم بانفعال نسبی علی شعر الساعدی. فإنّه لم یتطرّق فی شعره إلی غیر الخیال والغزل والتشبیب. لکنّ الساعدی حاول أن یرسم فی شعره لوحه تضمّ قضایا العراق، ومعاناه الشعب، وآثار الحروب. ووقوفه بین الماضی والحاضر، جعل نسبه الأفعال فی شعره ترتفع لتقترب من نسبه الأفعال عند الصحیّح.
نقشِ خرده فرهنگ های منحرف قلندریّه درعزلت آنان براساسِ رباعیّاتِ قلندرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
135 - 168
حوزههای تخصصی:
قلندریّه یک گروه خاص با خرده فرهنگ های خاص است و عزلت با وجود حضور در متن جامعه جزو مهم ترین آن هاست. چگونگی تحقّق خرده فرهنگ مزبور وظیفه ی جستار حاضر است که در حوزه ی مطالعات بینارشته ای ادبیّات صوفیانه و جامعه شناسی فرهنگی است و برپایه ی مطالعات کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و با کمک رهیافت تحلیل محتوا انجام شده. به دلیل اهتمام ویژه ی متصوّفه به قالب رباعی، پیکره ی متنی پژوهش حاضر را رباعیّات فارسی شکل داده است. بازه ی زمانی از آغاز تا قرن هشتم (ه.ق.) و بستر موضوعی محدود به حوزه ی جامعه شناسی فرهنگی، منهای مؤلّفه های اعتقادی است. یافته ها نشان می دهد که عزلت خاص قلندریّه که عزلتی در میان مردم است، به وسیله ی خرده فرهنگ های منحرف آن ها نسبت به فرهنگ حاکم بر جامعه ی اصلی و فرهنگ جماعت صوفیان غیرقلندر محقّق می شود. خرده فرهنگ هایی که در انحراف زندگی قلندران از عرف و عادات اجتماعی مردم نقش دارند، عبارت اند از: زبان دیگرگونه و غیرقابل درک برای عوام و آمیختگی آن با شطح و طامات، کم حرفی و خاموشی افراطی، بدنامی و ملامتجویی قلندران در عین تلاش برای بی آزاری نسبت به خلق و شادسازی دیگران و حتّی ترجیح ستم کشی بر ستمگری، تجرّد و پشت کردن به فرهنگ ازدواج و تشکیل خانواده، سفرهای پی درپی و آوارگی دائمی و پرسه زدن های بی هدف در اسواق و اماکن مختلف، زندگی دیوانه وار و به خصوص نعره زدن های بی دلیل قلندرانه، رفتارهای مرموز همراه با حیله گری و زیرکی، تکدّی گری باوجود ادّعای استغنای از خلق و مصرف بی پروای بنگ و تریاک و شراب.
بررسی و تحلیل مفهوم قدرت در تراژدی آنتیگونه
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی مفهوم «قدرت» در تراژدی آنتیگونه بر مبنای نظریه گفتمانی فرکلاف پرداخته است. بررسی های زبانی و گفتمانی نشان می دهد که قدرت به عنوان یک گفتمان مسلط در ساختار بیرونی و درونی این تراژدی تأثیرگذار بوده است. در این تحلیل با توجه به سه رویکرد توصیف، تفسیر و تبیین، مشخص شد که در سطح توصیف: 1. واژگان ساختار سلسله مراتبی دارند. 2. بیشترین وجه افعال، امری است. 3. در نظام نوبت گیری، شخصیت فرادست به عنوان فرمانروا، بیشترین دیالوگ ها را به خود اختصاص داده است. 4. از نظر لحن کلام، لحن توبیخ آمیز و کنشی در تقابل با لحن ضعیف، التماسی و شکایت آمیز قرار گرفته است. در سطح تفسیر، گفتمان «قدرت متمرکز» با طرح مؤلفه هایی چون برقراری نظم و امنیت، حفظ قانون، پاسداشت میهن، قدرت را طبیعی سازی کرده است و گفتمان های خُرد را به حاشیه رانده و زمینه را برای تثبیت کلان گفتمان قدرت آماده کرده است. در سطح تبیین به عنوان یک فرایند اجتماعی، عواملی چون گذار از نظام کهنه به نو، تقابل پادشاهی و دموکراسی، تقابل زن و مرد در نظام مردسالاری، زمینه ساز شکل گیری این تراژدی بوده اند؛ در واقع گفتمان حاکم توانسته است با انتقال مجازات از یک فرد فرادست به فرودست، فضا را به سمت تراژدی سوق دهد و از این طریق کارسازی خود را نشان دهد.
اضافه شدن و حذف صامت /d/ بعد از صامت /r/ در کلماتی با هویت های دستوری مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ زبان فارسی بسیاری از واژه ها دستخوش تحولات گوناگون شده است؛ از جمله این تحولات، ظاهر شدن صامت غیراشتقاقی /d/ بعد از صامت /r/ در برخی کلمات است. این پدیده براثر نزدیک بودن واجگاه این دو صامت روی داده است. این تحول از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان، ماوراءالنّهر، سیستان و مرکز دیده شده است. تحول دیگری که موضوع مورد بحث این مقاله است، حذف /d/ پس از صامت /r/ است. صامت /r/ به دلیل نزدیک بودن واجگاهش به واجگاه /d/ و برای سهولت تلفظ باعث حذف /d/ شده است. این تحول نیز از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان و ماوراءالنّهر و مرکز رخ داده است. هردو تحول در کلماتی با هویت های دستوری مختلف دیده می شود.
گفتمان روایی در داستان (کانونی سازی در داستان صد احساس پنهان اثر امی تن)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
121 - 141
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه روایت ژرار ژنت، در هر داستانی دو پهنه داستانی و گفتمانی وجود دارد. پهنه داستانی به رویدادها و پهنه گفتمانی به تصویر آن رویدادها در متن روایت بستگی دارد. شخصی که روایت می کند، راوی است و شخصی که آن تصویر را در دنیای داستانی می بیند، شخص کانونی ساز است. مسأله روایت دائمی است اما کانونی سازی موقتی است. با کانونی سازی، شخصیت داستان، شخصیت های دیگر را مشاهده کرده و به ایده های با ارزشی پی می برد که درک او را عمیق تر می کند. در داستانی که روایت گر، اول شخص است، راوی با صدای خاصی رفتار شخص کانونی را باز می گوید تا درک او را از طریق کانونی سازی های درونی و بیرونی آشکار کند. در داستان صد احساس پنهان، اولیویا، راوی اول شخص و شخص کانونی است. بنابراین، راوی و شخص کانونی بر هم انطباق دارند. او صد احساس پنهان کوان، خواهر ناتنی اش را از طریق تجربه و تک گویی درک و بازگویی می کند. مقاله حاضر دیدگاه جدید از کارکرد روایت در کانونی سازی را با در نظر گرفتن نظریه روایت ژنت بررسی می کند و به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه راوی ساختار داستان را از طریق کانونی سازی اولیویا که درک خود را با خواننده به اشتراک می گذارد، پایه گذاری می کند؟ ضمن اینکه روش انجام پژوهش نیز توصیفی-تحلیلی است.
ابن عربی و استعاره؛ بررسی روش شناسی ابن عربی در تبیین عالمِ صغیر با تأکید بر نظریه استعاره جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در حوزه عرفان و تصوف اسلامی، مسأله عالم صغیر و عالم کبیر است. این موضوع یکی از مهم ترین حوزه های مورد بحث در عرفان ابن عربی را تشکیل می دهد و نقشی حیاتی در عرفان او و پیروانش دارد. از آنجایی که نوشته های شیخ اکبر مبتنی بر نوع ویژه ای از زبان شناسی است که شاید در بیان هیچ کدام از عرفا به کار گرفته نشده باشد، توصیف و تبیین پژوهشگر عرفانِ او نیز باید مسایل مربوط به زبان و متعلقات آن را به عنوان یک فرض پیشینی در نظر داشته باشد. بررسی کتاب التدبیرات الهیه ابن عربی نشان می دهد که او در تبیینِ چگونگیِ تطبیقِ جهان کبیر و صغیر بر یکدیگر، از استعاره کمک می گیرد. ابن عربی در ابتدای کتاب، تعریفی از استعاره ارائه کرده که دقیقاً مطابق با تعریف نظریه پرداز استعاره در بلاغت اسلامی، یعنی شیخ عبدالقاهر جرجانی است. عنصر حیاتی در این تعریفِ همانند از استعاره را باید در «جامع» جستجو کرد که متضمن شکل گیری و ماندگاری استعاره است. پس از مقایسه تعریف ابن عربی و جرجانی از استعاره و بررسی نمونه هایی از تطبیقات عالم کبیر و صغیر این نتیجه به دست آمده است که شیخین نه تنها در تعریف استعاره و تأکید بر مسأله أخصِّ صفاتِ مشبه به در شکل گیری استعاره اتفاق نظر دارند، بلکه ابن عربی این نظریه را در بعد عملی و در ساحتی هستی شناختی نیز به کار گرفته و از آن نتایج مطلوبی به دست آورده است.
بررسی استعاره ی فضایی و طرح واره های تصویری در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
147 - 176
حوزههای تخصصی:
معنی شناسی شناختی با مطالعه ی معنی به چگونگی عملکرد ذهن و تجربه ی انسان در درک مفاهیم ازطریق زبان دست می یابد. چکیده ی کلام این رویکرد این است که استعاره امری صرفاً زبانی نیست، خاستگاه اصلی استعاره ذهن است؛ اما برای پیدایش و ظهور خود، به بسترهای مناسب زبانی، فرهنگی و اجتماعی نیاز دارد و رابطه ی استعاره با ذهن، اجتماع و فرهنگ ، رابطه ای دوسویه است. استعاره ها کمک می کنند تا حوزه های انتزاعی بر اساس حوزه های عینی درک شوند. طرح واره های تصویری ازجمله ساخت های مفهومی هستند که در این حوزه به آن توجه شده است و با زیربنایی استعاری ساخته می شوند تا به منزله ی پلی برای ارتباط میان تجربه های فیزیکی ما با حوزه های شناختی پیچیده تر محسوب شوند و به درک مفاهیمی کمک کنند که به لحاظ جوهری حجم ناپذیرند. جستار حاضر می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به نظریه ی معنی شناسان شناختی به تحلیل استعاره های فضایی و طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی در غزل های حسین منزوی بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که منزوی برای تجسم مفاهیمی چون عشق، تردید، آرزو، بغض، غم، طاقت، شادی، جنون و... از طرح واره های تصویری استفاده کرده و تجسّم این مفاهیم، نقشی اساسی در قدرت عاطفی غزل وی، تمایز تخیل و محتوای آن داشته است. استعاره های مفهومی او نشان می دهند که عشق، جنون، مستی، شرم و مهربانی در دنیای ذهنی شاعر و در فرهنگ زیسته ی او جایگاه والایی دارند، عشق از قدرتمندترین اندیشه ی او و مسلّط بر همه چیز است و بعد از عشق، تفرقه، تقدیر و غم ازنظر قدرتی در سطح بالایی قرارگرفته اند.
گفتمان بوم گرایی در آثار علی اشرف درویشیان (مطالعه موردی: مجموعه داستان های آبشوران و همراه آهنگ های بابام)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 129
حوزههای تخصصی:
نقد بوم گرایانه جزو نظریه های ادبی است که در چند سال اخیر در ایران موردتوجه قرار گرفته است. این نقد به بررسی چگونگی تعامل انسان با محیط زیست می پردازد؛ که این شیوه تعامل به صورت ضمنی، حاوی گفتمان خاصی است که نویسنده یا راوی با استفاده از بافت موقعیتی، کلامی و پیشینه تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی داستان یا حادثه ای، آن را به مخاطب انتقال می دهد. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه های بوم گرایانه علی اشرف درویشیان در دو مجموعه داستان «آبشوران» و «همراه آهنگ های بابام» پرداخته شده است. در آثار واقع گرایانه درویشیان، طبیعت تنها مکان بروز حوادث تلقی نمی شود؛ بلکه به عنوان بستر و زمینه اصلی داستان، خود عامل پیشبرد حوادث است و به طور مستقیم بر شخصیت ها اثر می گذارد و همچنین به طور متقابل تحت تأثیر انسان ها و تصمیمات آن ها قرار می گیرد. ارتباط دو سویه طبیعت و زندگی طبقه فرودست به نحو بارزی درویشیان را تحت تأثیر قرار داده بود. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل معنایی است که در دو مجموعه داستان آبشوران و همراه آهنگ های بابام در پیوند با طبیعت دیده می شود؛ بنابراین، ذیل عناوین «ایدئولوژی و گفتمان»، «گفتمان و قدرت» و «گفتمان های مخرب و گفتمان های دوپهلو»، به ارتباط طبیعت با انسان در آثار درویشیان پرداخته شد. تفسیر موارد ذکرشده نشان از آن دارد که زیست بوم و گفتمان بوم گرایانه نقش بسیار زیادی در شکل گیری واقعیت و طرز تلقی آن، نام گذاری ها، ایدئولوژی و سلطه آن بر مردم فرودست دارد.
بررسی و تحلیل شعر کارگری در دهه های پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
25 - 50
حوزههای تخصصی:
شعر کارگری از زیرمجموعه های شعر متعهد است که از دوران مشروطه تا انقلاب اسلامی، در آثار برخی از شاعران رواج داشته است. ازآنجاکه بعد از پیروزی انقلاب با تغییر ساختار سیاسی و اجتماعی، جامعه ی ایران دچار تحول و ادبیات نیز دستخوش تغییراتی شده؛ بنابراین سیر تحولات این نوع شعر در دوران پس از انقلاب با توجه به این تغییرات قابل بررسی است. به منظور انجام این پژوهش، آثار شاعران کارگری پیش از انقلاب که در طول نزدیک به سه دهه پس از انقلاب اسلامی شعر سروده بودند و همچنین مطرح ترین مجموعه شعرهای شاعرانِ پس از انقلاب در قالب های گوناگون به روش توصیفی- تحلیلی و متکی به فرآورده های پژوهشی که از مطالعه در کتابخانه و فیش بردای به دست آمده ، بررسی شده است. بر اساس یافته های پژوهش شعر کارگری پس از انقلاب تا پایان دهه ی هشتاد، دچار رکود شده است و نه تنها از سوی شاعران تازه ی این دوره استقبال نشده، در اشعار شاعران کارگری پیش از انقلاب هم ادامه نیافته است؛ اما در دهه ی نود شاهد رونق نسبی شعر کارگری نسبت به سایر دهه های پس از انقلاب تاکنون هستیم. نکته ی قابل توجه در شعر کارگریِ دهه ی نود آن است که ازنظر محتوا و مضمون نسبت به اشعار کارگری دوران پیش از انقلاب دچار تغییراتی شده که این تغییرات با ذکر نمونه هایی از شعر کارگری دهه ی نود و مقایسه ی آن با شعر کارگری پیش از انقلاب نشان داده شده است.
تطور مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۲۰۹-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
رشته ادبیات در دانشگاه های معتبر دنیا با سرفصل هایی به روز و کاربردی پیش می رود. دانشگاه در عصر جدید به نهادی تبدیل شده است که بر کارآفرینی، تولید فکر، نوآوری، ایده محوری و خلاقیت محوری، استفاده از ظرفیت های بینارشته ای و برخوردار از تفکری در تعامل با جهان تأکید دارد. در این میان رشته دانشگاهی ادبیات نیز در بسیاری از دانشگاه های پیشرفته در تلاش است خود را به رویکردهای جدید دانشگاه نزدیک کند؛ موضوعی که بررسی سرفصل های ادبیات در این دانشگاه نمایانگر آن است. با وجود این، این دانشگاه ها همچنان به دنبال کسب مشروعیت آکادمیک بیشتری هستند. بحث هایی که از 150 سال پیش در زمینه هایی همچون تعریف ادبیات به مثابه رشته ای آکادمیک و ماهیتِ علمیِ پژوهش های ادبی آغاز شد، هنوز هم ادامه دارد. استین هاوگم اولسن استاد ادبیات انگلیسی و نویسنده کتاب ها و مقالات زیادی در مجلات معتبر جهان در زمینه فلسفه ادبیات، زیبایی شناسی ادبی و ... است. او در این مقاله بر آن است که سیرِ تطور «مطالعات ادبی» را بررسی کند و این بحث را از گفت وگوهایی که در دهه 1880 در دانشگاه های آکسفورد و کمبریج در زمینه ماهیتِ آکادمیک رشته ادبیات و نقد ادبی آغاز شد تا دهه های اخیر دنبال می کند. تأکید مقاله اولسِن بر این است که مطالعات ادبی اگر بخواهد به دنبال کشف معنای آثار ادبی باشد، این معنا را از هر راهی با هر نظریه ای بخواهد به دست بیاورد، درنهایت چیزی است که هر خواننده خوبی می تواند انجام دهد.
صوره الإنسان فی قصائد أبی تمام من منظور علم الدلاله المعرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
61-88
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی 200 بیت از مجموعه اشعار ابوتمام از منظر معناشناسی شناختی به طور عام و با محوریت استعاره های تشخیصی به طور خاص می پردازد تا به تصویر انسان که در پوشش تشخیص پردازش شده است، دست یابد. داده های پژوهش حاکی از آن است که استعاره های تشخیصی در دیوان ابوتمام در وهله اول به دو دسته تقسیم می شوند: استعاره هایی که ماهیت مفهومی دارند و استعاره هایی که صرفا لغوی هستند. استعاره های هستی شناختی تشخیصی به طور عمده به مفهوم روزگار و زیر مجموعه آن اختصاص داده شده است و خود نیز بر دو استعاره مفهومی الحیاه شیء ثمین و الحیاه رحله بنا شده اند. بنا بر استعاره الحیاه شیء ثمین، روزگار یک دزد است که گاهی با زور و گاهی در لباس دوست دست به سرقت می زند. ابوتمام استعاره الدهر سارق را در سه سطح مختلف پردازش کرده است. و بر اساس استعاره الحیاه رحله روزگار و گذر زمان راهنمای سفر است که رسسیدن به مقصد را به مسافران گوشزد می کند. استعاره های تشخیصی صرفا زبانی ارتباط مستقیم با تجربه زیسته، شرایط زندگی و استعداد ذاتی ابوتمام دارد. وی به منظور رفع تنهایی و انزوا، اعتلا بخشیدن به برخی مفاهیم و موضوعات و برجسته سازی قدرت خیال خود به ابداع این استعاره ها پرداخته است. استعاره مفهومی الدوام صله القرابه در استعاره هایی که از تنهایی شاعر نشأت گرفته اند، به وضوح به چشم می آید.
ملامح المدینه فی روایات غاده السمان وغزاله علیزاده: دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
29-55
حوزههای تخصصی:
اعتمدت هذه الدراسه المقارنه منهجَ المدرسه الأمریکیه، التی ترکز علی نقاط التشابه والاختلاف ((similarity and contrast بین الأعمال الأدبیه، کما وجّهت اهتمامها إلی النص الأدبی بعد أن أهمل فی زحمه البحث عن الصلات التاریخیه بین الآداب. وشملت الدراسه روایات غاده السمان کلها وهی: "بیروت 75"، و"کوابیس بیروت"، و"لیله الملیار"، و"الروایه المستحیله – فسیفساء دمشقیه"، و"سهره تنکریه للموتی"، کما تناولت روایات "غزاله علیزاده" جمیعها وهی : "بیت الإدریسیین"، و"لیالی طهران".وحاولت الدراسه الإجابه لهذا السؤال: ما هی الملامح البارزه للمدینه فی روایات غاده السمان و غزاله علیزاده؟ فرأینا أن الکاتبتین اهتمتا برسم الصوره العلنیه والمخفیه لمدینتی بیروت وطهران فی روایاتهما، وقامتا بنقد مسار تحدیث المدینه فی البلدان العربیه وإیران، حیث تغیرت تضاریس المدینه فی البلدان المذکوره تغیراً سلبیاً وتشوهت الطبیعه فیها وزُرعت بدلا منها الأبنیه الإسمنتیه. وأوضحت الکاتبتان فی محاوله لتجسید حفریات الإنسان فی المدینه، مدی الآثار السلبیه التی تترکها الأحداث الکبری مثل الحرب والثوره فی المدینه، حیث یحل فی المدینه الدمار والفوضی.
تحلیل خلاقیت های زبانی روزبهان بقلی در «شرح شطحیات» با تکیه بر الگوی ارتباطی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
149 - 164
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی ویژگی های زبانی و نیز خلاقیت های بیانی روزبهان بقلی شیرازی، به تحلیل «شرح شطحیات» با تکیه بر «الگوی ارتباطی» رومن یاکوبسن (1982-1896) پرداخته است. نتایج تحلیل نشان می دهد که روزبهان در فرایند ارتباط میان خود و انواع مخاطبان خویش، از ظرفیت های زبان در نقش های شش گانه آن، شامل: ارجاعی، عاطفی، ترغیبی، همدلی، فرازبانی و ادبی (شعری) بهره گرفته است. در این میان، به دلیل این که هدف نویسنده رمزگشایی از شطحیات عارفان نامدار بوده، «نقش ارجاعی» و گزاره های خبری بیشترین فراوانی کاربرد را به خود اختصاص داده است. روزبهان همچنین با بهره گیری گسترده از آیات قرآن و احادیث از جهت اشتراک فکری و عقیدتی، با مخاطب همدلی ایجاد کرده است. این ویژگی اگرچه در حوزه مفهومی «نقش همدلی» الگوی یاکوبسن قرار دارد، اما متفاوت از این الگو و در زمره خلاقیت های زبانی روزبهان محسوب است. «نقش ترغیبی» شرح شطحیات به شکل خطاب قرار دادن تمام پدیده های هستی نمود یافته و «نقش فرازبانی» در شرح شطحیات برای شرح بیش از 200 اصطلاح علمی تصوف به کار رفته است. «نقش ادبی/ شعری» پیام در این اثر بسیار پربسامد است و به دلیل برخورداری روزبهان از تجربیات ناب شخصی و شهودی و تعبیرهای خلاقانه وی، ذهنیت استعاره گرا بر شرح شطحیات حاکم شده است. با این حال، از میان انواع نقش ها «نقش عاطفی» به دلیل این که زبان حال گوینده و احساس خاص او درباره گفته هایش است، نمود بارزتری یافته، به گونه ای که بر تمامی گزاره ها و حتی گزاره های ارجاعی تسلّط دارد.
کاربرد عوامل انسجام در ابیات تخلص قصاید منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
53 - 82
حوزههای تخصصی:
انسجام از دیدگاه زبان شناسی سیستمی - نقشی برای به وجودآوردن متن های یکپارچه مهم است. عوامل انسجام به دو دسته ی دستوری و واژگانی تقسیم می شوند و هر دسته زیرمجموعه هایی را دربرمی گیرد. کاربرد عوامل انسجام در متن ادبی به لحاظ کمّی و کیفی با متون دیگر تفاوت دارد؛ بااین حال بخش هایی از متون ادبی ازجمله بیت تخلص قصیده این تفاوت را بیشتر نشان می دهند که شاعر در این بیت می کوشد هرچه بیشتر آغاز قصیده را با بدنه ی آن پیوند بزند. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، کاربرد عوامل انسجام در بیت تخلص قصاید منوچهری به عنوان یکی از نمایندگان سبک خراسانی تحلیل شده است. همچنین تلاش شده تا با تکیه بر پژوهش های پیشین، الگویی فارسی برای بررسی انسجام در شعر ارائه شود که مشخص شد در دیوان منوچهری از میان 57 قصیده، 41 قصیده بیت تخلص دارند. به طورکلی در محدوده ی تخلص قصاید منوچهری 1007 مورد گره انسجامی یافت شد که بسامد عامل انسجام واژگانی (32/82%) بیشتر از عام ل دستوری (67/17 %) بود. در میان عوامل زیرمجموعه ی عامل دستوری، ارجاع (81/11%) بیشترین نقش و عامل ربط (89/0%) کمترین نقش را در انسجام دادن به تخلص های این شاعر سبک خراسانی داشت. در میان عوامل انسجام واژگانی، عامل باهم آیی (54/50%) بیشترین بسامد و عامل تقارن نحوی (29/1%) کمترین بسامد را داشت.