فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
51 - 74
حوزههای تخصصی:
ادبیات دفاع مقدّس بدون شک دارای ویژگی هایی است که به عنوان یک گونه ادبی خاص از سایر انواع ادبی متمایز می شود. بررسی و تحلیل اشعار این گونه از نظرگاه های مختلف حائز اهمیّت است. اصفهان از جمله شهرهایی است که طلایه دار جنگ بوده و نقش آفرینی های اصفهانی ها در جنگ بر کسی پوشیده نیست. شعرای اصفهان نیز از این پشتوانه معنوی بهره برده و آثار هنری برجست های خلق کرده اند. شهدای والامقام به عنوان اسوه های بارز دفاع مقدّس نقش و تأثیر بسزایی در شعر پایداری اصفهان ایفا می کنند و شاعران متعهّد اصفهانی با ذکر نام اسوه های پاک و دلاور دفاع مقدّس در اشعار خود از این شخصیّت ها برای بیان افکار و اندیشه های خود استفاده کرده و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم شگرف آنان را بازگو کرده اند. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، تأثیر و نقش اسوه های دفاع مقدّس در شعر شاعران اصفهان در ابعاد گوناگون نشان داده می شود. نتایج حاصل از تحقیق، این تأثیرات را شامل می شود: حفظ و احیای هویّت های مذهبی، ملّی و تاریخی، ایجاد انگیزه و تهییج احساسات، پاسداری از کیان، استقلال و افتخارات میهنی و ملّی، منش دینی و اسلامی اسوه های دفاع مقدّس با تأثیرپذیری از اسوه های دینی، الگوبرداری جوانان و هشدار و آگاهی بخشی به آنها و التزام به نوعی عرفان عاشقانه.
تحلیل محتوای وصیت نامه های شهدای گیلانی دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
269 - 294
حوزههای تخصصی:
شهدای دفاع مقدّس نقش مهمی در حفظ مرزهای جغرافیایی و عقیدتی و هویّتی و در نتیجه، تداوم حیات جامعه ایرانی ایفا نمودند؛ بنابراین، مطالعه و بررسی اندیشه ها و آرمان های شهدا می تواند موجب بازتولید عناصر هویّتی و فرهنگی و ارزش های جامعه باشد. وصیّت نامه ها بازتابی است از مجموعه اندیشه ها و باورها و عقاید و مطالبات و آرزوهای شهدا که به عنوان میراث مقدّس مکتوب بر جای مانده و شایسته توجه و مطالعه است. در این مطالعه تلاش شد تا با استفاده از روش تحلیل محتوا ضمن بررسی محتوایی تعداد 97 وصیّت نامه شهید گیلانی دفاع مقدّس، برجسته ترین و مهم ترین مضامین مورد اشاره در وصیّت نامه ها احصا و مورد بررسی قرار گیرد. با تحلیل محتوای وصیّت نامه های شهدای گیلان، 17 مقوله استخراج گردید و این مقوله ها در قالب سه مقوله کلان تعریف گردیدند؛ در مجموع، وصیّت نامه شهدای گیلانی شامل سه دسته مضامین مذهبی و اعتقادی، سیاسی- اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی است. در میان مضامین مذهبی و اعتقادی، امام حسین (ع) و مهدویّت و در میان مضامین سیاسی- اقتصادی، امام خمینی (ره) ، ولایت فقیه و مبارزه با ابرقدرت های جهانی و در میان مضامین اجتماعی- فرهنگی، خانواده و وحدت و همگرایی اجتماعی، از جمله پربسامدترین مقوله های مورد اشاره در وصیّت نامه های شهدای گیلانی به شمار می روند.
خاستگاه های قدرت در کلام سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فره ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و صداهایی متعدد و متکثر است و علاوه بر نیت مؤلف و گفتمان غالب، صداهای متعدد دیگری را می توان در آن شنید، از این رو متن امکاناتی را بر روی خواننده و پژوهشگر گشوده می دارد، که فراتر از برداشت گفتمان غالب است. این مقاله در گام نخست تلاش می کند با استفاده از آراء اندیشمندانی چون میخائیل باختین و رولان بارت و پل ریکور نشان دهد که متون ترکیب و تلفیقِ آواها و نقل قول ها و ارجاعات و امکاناتی هستندکه از آگاهی مؤلفانه فراتر می روند و زمینه را برای خوانش ها و دریافت هایی تازه تر فراهم می آ ورند، سپس می کوشد جایگاه سعدی را در نظریه ایرانشهری قدرت سیاسی بررسی کند و در پایان در پی آن است که با دستاوردهای تبارشناسی میشل فوکو در مورد قدرت نشان دهد که قدرت در اندیشه و آثار سعدی نه در یک نهاد و جایگاهی خاص بلکه در سراسر روابط و شبکه های اجتماعی جریان دارد.
بررسی دستورزبان روایت در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه آلژیرداس گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
177 - 196
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری آثار ادبی به دلیل بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی حاکم بر آن ها، به درک و دریافت شایسته تر آثار ادبی منجر می شود و با کمک نتایج حاصل از این تحلیل ها می توان به شگردهای خلق آثار مختلف دست یافت و الگوهای مناسب تحلیل هر اثر را کشف کرد. یکی از روش های تحلیل ساختاری آثار ادبی، الگوی روایی آلژیرداس گریماس است. کاربرد فرایندها و الگوهای روایت شناسی و نشانه – معنا شناسی گریماس در شناسایی ساختار کلی روایت و هم چنین تحلیل متون منثور و منظوم فارسی امری ضروری به نظر می رسد و می توان در متون مختلف با نگاهی نقادانه در پی اثبات یا رد این الگوها در جریان تولید معنا نتایج قابل ملاحظه ای ارائه داد. بسیاری از داستان های شاهنامه بر اساس نظریه گریماس بررسی شده اند. شماری از این داستان ها، در برگیرنده جلوه های جادو و جادوگری هستند و در این زمینه نیز مطالعات فراوانی صورت گرفته؛ اما تا کنون پژوهشی در خصوص دستور زبان روایت جادو و جادوگری در شاهنامه انجام نشده. هدف از این پژوهش، بررسی ساختار طرح و تحلیل الگوهای کنشی و شناخت سازوکارها و عناصر شکل گیری تولید معنا در روایت جادو و جادوگری در داستان رستم و اسفندیار و بررسی چگونگی تأثیر جادو بر ساختارهای این روایت است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد آن جا که پای کنش گران غیرانسانی (جادویی) به داستان های شاهنامه باز می شود، این کنش گرها نقشی اصلی در شکل گیری و پیش برد روایت ایفا می کنند و کنش گران انسانی را به حاشیه می رانند و در حقیقت یک دستورزبان ویژه برای آثار حاوی جادو، خلق می کنند. کشف و شناخت این دستورزبان خاص و ویژگی های منحصر به فرد سبک نویسنده، می تواند محققین را یاری کند تا بتوانند سره یا ناسره بودن برخی از آن چه به صاحب اثر نسبت داده شده است را ثابت کنند
هژمونی درونمایه های ایدئولوژیک رمان نوجوان با تکیه بر دو رمان پایداری «ناروال، نهنگ تک شاخ» و «نردبانی رو به آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
75 - 102
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی به دلیل پیوستگی ناگزیر با عقاید و افکار افراد، همیشه در روند تصمیم گیری ها و جریانات زندگی مردم نقشی انکارناپذیر داشته و دارد. نویسندگان آثار ادبی نیز از این امر مستثنی نبوده و بی تردید آن ها نیز متأثر از ایدئولوژی های خود هستند؛ علاوه بر آن گاهی نیز ایدئولوژی های نظام آموزشی مسلط بر جامعه را تبلیغ می کنند؛ از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی دو رمان پایداری از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از منظر ایدئولوژی های آشکار و پنهان بر اساس آلتوسر وگرامشی بررسی کرده است. در این پژوهش معلوم گردید بیشتر ارزش های مورد بحث در این آثار عبارتند از راستگویی، فداکاری، دفاع از میهن و ... که در این رمان ها به صورت ایدئولوژی آشکار رخ نموده اند که این مسأله به دغدغه نویسندگان و ساختار آموزشی مسلط بر جامعه برمی گردد. از ایدئولوژی های پنهان این کتاب ها نیز می توان به تلاش نیروهای مسلط یا فرادَست برای حفظ حکومت خود بر جامعه فرودست از طریق ساختارهای آموزشی و قهریه اشاره کرد.
تحلیل ماهیّت شادی و دلالت های آن در تربیت اجتماعی از دیدگاه قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ بشریّت و در فرهنگ های گوناگون، انسان ها همیشه در جست وجوی شیوه های متفاوت ابراز شادی بوده اند. آیین ها، جشن ها، موسیقی، هنرهای گوناگون همه و همه راهکارهای ایجاد شادی به شمار می آیند؛ ازاین رو می توان گفت شادی یکی از نیازهای موجود، واقعی و عاطفی هر انسانی است و این مسئله جهانی و عمومی در نهاد بشر نهفته است. شادی اصولاً سازنده و محرّک است و آثار تربیتی فراوانی دارد؛ ازنظر اجتماعی موجبات رشد فکری و فرهنگی و اعتدال روحی مردم را فراهم می کند؛ از همین روی در ادبیات فارسی کمتر شاعر و نویسنده ای را می بینیم که مخاطب خود را به شادی و روی آوردن به موضوعات زندگی ساز ترغیب نکرده باشد. یکی از این آثار ادبی، قابوس نامه است. قابوس نامه یکی از آثار گران سنگ زبان فارسی است که امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس زیاری، آن را در چهل و چهار فصل برای آموزش و تربیت فرزند خود، گیلانشاه در قرن پنجم هجری تألیف کرد. عاطفه شادی در این اثر برجسته است و مؤلّف در کاربرد و ترویج آن نیّتی آگاهانه داشته است. با توجه به اهمیت موضوع شادی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی ماهیّت شادی در قابوسنامه و نقش آن در تربیت اجتماعی است. روش های استفاده شده در این پژوهش تحلیل مضمون و روش استنتاجی است؛ به گونه ای که در ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون، کتاب قابوسنامه تحلیل و مضامین شادی استخراج و سپس با روش استنتاجی، اصول تربیتی مبتی بر هریک از این مضامین استنتاج شد. یافته های پژوهش نشان داد که مضامین شادی در قابوس نامه شامل سپاسگزاری، عدالت، هم نشینی با دوست خوب، نظم، موسیقی، کار، هدفمندی و مسافرت است که برپایه این مضامین، هشت اصل تربیت اجتماعی استنتاج شد. نتایج بر این امر تأکید دارند که شادی علاوه بر اینکه یکی از نیازهای روانی انسان است، یک ضرورت اجتماعی است و سهم بسیاری در تعامل و انسجام و اتّحاد افراد، جامعه و فرهنگ ها دارد؛ نیز مقدمه رشد فکری و فرهنگی و اعتدال روحی مردم را فراهم می کند که همه اینها ابعاد تربیت اجتماعی هستند.
رئالیسم غیرخطی در داستان «من عاشق افسانه نیستم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
185 - 208
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی پیشرو با نگرشی تازه به خطوط اصلی و مؤلفه های مکاتب و سبک های پیشین به گسترش ادراک بشر، همچنین قابلیت های ادبیّت زبان کمک می کنند. یکی از مؤلفه های متأخر مکتب رئالیسم، ویژگی غیرخطی آن است. رئالیسم غیرخطی برخلاف رئالیسم، معرفت به عالم را درون وجود بشر می جوید؛ بنابراین، جهان روایت و کنش های آن با درهم پیچی زمان و تأکید بر واقعیات از طریق جریان سیّال ذهن در رمان نمود بیشتری می یابد. در این پژوهش به روش توصیفی، تحلیلی داستان بلند «من عاشق افسانه نیستم» نوشته مریم معینی، از نظر کاربرد مؤلفه های رئالیسم غیرخطی بررسی شده است. پیرنگ این داستان بلند در بستر تاریخی واقع شده؛ اما نویسنده با ایجاد فضایی چند وجهی شرایط را برای کشف حاشیه ها و زمینه های غیررئالیستی فراهم می کند؛ در ادامه پژوهش، مهم ترین شگردهای رئالیسم غیرخطی، نظیر ایجاد لایه های تودرتو از طریق جریان سیّال ذهن، چندصدایی، به حاشیه رفتن تاریخ به نفع داستان، تغییر مکث توصیفی، ایجاد لایه های معنایی تعلیق وار و پایان باز بررسی شده است.
تبیین بازنمایی مفهوم رنج در اشعار ناصر خسرو و پروین اعتصامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حالات و عواطف انسانی و عوارض طبیعی و اخلاقی که آدمی را به خود دچار می کند از دیرباز در زمینه آثار ادبی ظهور و بروز داشته اند. مفهوم «رنج» از دیرباز در هیئت آثار ادبی بازنمایی شده است، اما در ادوار و اعصار گوناگون ماهیت های متفاوتی داشته است. رنج جسمانی و مادی امری جدا از رنج اندیشه و هر دوی اینها جدا از تعب و رنج ناشی از فقدان های سیاسی و اجتماعی هستند. مقاله حاضر با تبیین ماهیت رنج و جایگاه آن در ادبیات قدیم و جدید کوشیده با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی این مضمون را در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی بررسی نماید. نتایج بحث نشان می دهد که وجه مادی رنج در اندیشه ناصر خسرو اندک بوده و جای آن را رنج ناشی از فقدان اندیشه و خرد و رنج های معنوی انسان در زمین که ناشی از فاصله او با خداوند است، گرفته است. اعتصامی به این رنج ها بی اعتنا نیست، اما نگاه خاصی نیز به رنج های ناشی از مسائل سیاسی و اجتماعی و همچنین تنهایی انسان در عصر جدید دارد. نقطه عطف کار دو شاعر واکاوی رنج و تعب ناشی از بیخردی است و مهمترین تفاوت آنها را می توان در همین بعد سیاسی و اجتماعی دید که پروین را متناسب با افق اندیشه دوران و گفتمان های انتقادی زمانه اش از ناصر خسرو متمایز می کند.
یمن درگزارش شاهنامه از عملیات انتقامی شاپور دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
259 - 285
حوزههای تخصصی:
شکست نرسی از روم و مرگ زودهنگام جانشینش، هرمز دوم، باعث شد تا اعراب در زمان خردسالی شاپور دوم حمله های غارتگرانه ای به غرب و جنوب ایران داشته باشند و حتی مهاجمان از قصری در حومه تیسفون یکی از شاهدخت های بلندپایه ساسانی را ربودند. از سوی دیگر یمن که به موازات هاماوران در شاهنامه به کار رفته است در بخش ساسانی شاهنامه به وضوح به حیره اطلاق شده است و این مطلب در پادشاهی یزدگرد یکم در شاهنامه کاملاً مشهود است. در پادشاهی شاپور دوم در شاهنامه نیز یمن به حیره اشاره دارد. در حالی که مورّخان اوایل دوره اسلامی مانند طبری و بلعمی از وضع حیره پیش از عملیات انتقامی شاپور و درگیرودار آن غفلت کرده اند، در واقع گزارش شاهنامه حاوی این اطلاع مهم است که این عملیات ابتدا متوجه حیره بود و سپس برضد قبایل عربی که در حمله به ایران دست داشتند. بررسی گورنبشته نماره و رویدادهای سیاسی روم مقارن با حمله انتقامی شاپور، درستی گزارش شاهنامه را تأیید می کند.
جامعه شناسی غزلیات انوری و سعدی با رویکرد زبان شناسی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
157 - 174
حوزههای تخصصی:
انوری ابیوردی و سعدی شیرازی از غزلسرایان برجسته سده 6 و 7 ه.ق در عرصه غزلیات عاشقانه اند که وجود فاصله یک صد ساله بین آن دو بررسی غزلیاتشان را از منظر جامعه شناسی حائز اهمیت می سازد. در مقاله حاضر با تکیه بر رویکرد زبان شناسی نقشگرای هلیدی که برای زبان نقش مهمی در بازنمایی جهان واقع و پدیده های اجتماعی قائل است، تحولات معنایی غزلیات انوری و سعدی و نحوه انعکاس بافت موقعیتی فردی و اجتماعی آنان در ساختار غزل، موضوع تحقیق قرار گرفته است. بنابراین، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که انواع فعل در غزلیات سعدی و انوری چه تحولات اجتماعی و فرهنگی را منعکس می سازد. بدین منظور، برمبنای روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر نظام گذرایی فعل در زبان شناسی نقشگرا، بسامد هر یک از فرآیند های فعلی - شامل رابطه ای، مادی، وجودی، کلامی، رفتاری و ذهنی- را در 100 غزل آغازین دیوان هر یک از دو شاعر مذکور استخراج کرده و نوع کارکرد هر فرآیند در پیوند با نقش بینافردی و گستره متنی هر یک با یکدیگر مقایسه شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که غزلیات انوری غالباً مبتنی بر تجارب عاشقانه شخصی و به تمام معنا غزل است، حال آن که غزل سعدی دارای معانی و مفاهیم گوناگون فردی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی است که به شیوه ضمنی در سطوح استعاری، تمثیلی و کنایی زبان نمود پیدا کرده است.
تصاویر برساخته از مرگ یزدگرد، رستم فرّخ زاد و ماهویه در کشاکش گفتمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارند گان در این پژوهش بر آن هستند که با پیش کشیدن مرگ یزدگرد، ماهویه و رستم فرّخ زاد در شاهنامه و سنجش آن با منابع تاریخی پیش از آن، هم دوره و پس از آن، به بررسی عناصر ایدئولوژیک و جهت دار در آن ها بپردازند. با این بررسی نقش نویسنده و گزاره ها در مناسبات قدرت معین می شود. به شکلی که هم خودِ نویسنده و شاعر و هم خودِ اثر به مثابه کرداری اجتماعی، برساخته مناسبات قدرت و تخاصمات اجتماعی و سیاسی آن دوره بر سر تثبیت گفتمان و معنای وابسته به آن هستند. این امر منجر به قطبی شدن گزاره های به کار رفته توسط نویسنده و شاعر می شود. نویسنده این قطبی شدن ها را بر روی بستری از غیرسازی ، برجسته سازی و حاشیه رانی انجام می دهد. با وجود این، نباید در پی صدق و کذب بودن این روایت ها باشیم؛ بلکه باید آن ها را به عنوان متن های ایدئولوژیک مورد توجه قرار داد. ما از راه برخورد و رویارویی این عوامل، هوّیت متفاوت روایت ها و گزاره های ایدئولوژیک این افراد و آثار را به شکلی عقلانی و اخلاقی درک و دریافت می کنیم.
ردپای مضامین قلندرانه در غزل های انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
301 - 324
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های معنایی در غزل، افزون بر عشق و عرفان، مضامین قلندرانه است که غزل های شاعران را تحت تأثیر قرار داده و آنان را از مضامین تکراری و یکنواخت خارج ساخته است. این گونه اشعار به طور رسمی از سنایی آغاز شد و شاعران دیگری نظیر عطار و حافظ از آن پیروی کردند. در این میان شاعرانی هم بودند که مضامین قلندرانه را در شعر خود به کار می بردند، اما کسی از آنان به عنوان شاعر قلندر سرا یاد نکرده است. انوری ازاین دسته شاعران است که وی در غزل های خود از مضامین قلندرانه به نیکی بهره برده به گونه ای که می توان نام او را در زمره قلندرسرایان ذکر کرد، اما از وی در هیچ کجا به عنوان شاعر قلندرسرا یاد نشده است. این پژوهش بر آن است تا مضمون های قلندرانه او را با روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار دهد و به این سوال پاسخ دهد که وجود مضامین قلندرانه در شعر انوری به چه صورت است؟ بنابراین برآیند تحقیق حاکی از آن است که انوری در غزل های خود با توبه شکنی و ملامتی نشان دادن خویش و انتقاد از حاکمان دینی، تابوهای هنجار جامعه را بر هم می زند و تفکر قلندرانه را به وضوح بیان می دارد. انتقاد و بدبینی وی از اعمال به ظاهر مذهبی و عدم عافیت طلبی در شعرش جلوه خاصی به غزل های او بخشیده است که همه این مضامین وجود تفکر قلندریه را در غزلهایش اثبات می کند.
بررسی ترجمه عناوین کتاب های ادبیات پایداری (از فارسی به انگیسی): گامی در راستای ارتقای الگوهای کنونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
28 - 50
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین عواملی که می تواند توجه مخاطب را به خواندن یک کتاب جلب کند، عنوان آن اثر است. انتخاب عنوان مناسب از چالش برانگیزترین اقدامات نویسندگان است. چه بسا ساعت ها یا حتی روز های زیادی که نویسندگان برای انتخاب عنوانی درخور برای اثر خود صرف می کنند. به همان نسبت، ارائه ترجمه ای مناسب از آن عنوان، از دشوارترین و زمان برترین کارهای مترجمان است.
تحقیق حاضر با هدف بررسی فنون مختلف برگردانِ عناوین کتاب های پایداری در پی بررسی مقوله مذکور و ارائه انواع راهبردهای امکان پذیری است که تاکنون به آنها اشاره نشده است؛ در حقیقت، نتایج پژوهش حاضر می تواند به برداشتن گامی در راستای ارتقای الگوهای ارائه شده کنونی در ترجمه عناوین آثار فرهنگی منجر شود. از مدل یین (2009) به عنوان چارچوب مقدّماتی در تحلیل داده ها استفاده شد.
این الگو دربرگیرنده فنون زیر است:
الف- «نویسه گردانی»: فنّی است که طیّ آن، حروف کلمات متن مبدأ با استفاده از حروف الفبای زبان مقصد جایگزین می گردد؛ البته، نویسه گردانیِ صرف مفاهیم فرهنگ محور یا عناصر فرهنگ-ویژه موجود در عنوان، غالباً به از دست رفتنِ کامل معنی برای مخاطب مقصد منجر خواهد شد.
ب- «ترجمه تحت اللفظی»: مترجمانی که به این فنّ ترجمه متوسّل می شوند، هم در سطوح صورت و هم محتوا می کوشند تا نزدیک ترین معادل ها به متن مبدأ را انتخاب کنند.
ج- تصریح: زمانی که عنوان اثر شامل تلمیح یا عناصری باشد که نویسه گردانی و ترجمه تحت الفظی از توصیف دقیق آن بازماند یا توجه مخاطب را جلب نکند، فنّ تصریح می تواند جایگزین مناسبی باشد. تصریح غالباً با اضافه کردن کلمات همراه است؛ طوری که همواره تعداد واژه های عنوانِ ترجمه شده نسبت به عنوان اصلی بیشتر است. گاهی ممکن است الحاق در قالب اطلاعاتی در کمانک ارائه شود.
د- اقتباس: با استفاده از این فن، مترجم «ارجاعات فرهنگی» را تغییر می دهد؛ به گونه ای که برای مخاطب زبان مقصد به راحتی قابل درک باشد. این شیوه ترجمه، کاملاً مخاطب-محور است و مترجم، زبان و فرهنگ مقصد را در اولویت قرار می دهد. جایگزین سازی یک نام خاص در عنوان با نام خاص دیگر در زبان مقصد که شخصیّت مشابهی را در آن فرهنگ به ذهن خوانندگان متن مقصد متبادر می سازد، به کمک این فنّ ترجمه انجام می شود.
ه- جایگزینی با عنوان کاملاً جدید: این فن زمانی به کار می رود که مترجم فارغ از محوریّت بخشی به مخاطب یا زبان و فرهنگ مبدأ یا مقصد، صرفاً بر اساس شمّ زبانی و خلاقیّت خود، عنوانی جدید (و البته مرتبط) خلق می کند.
پس از مشاهده و ردیابی تعدادی از فنونِ ناگفته در الگوی یین، تلاش شد که در راستای ارتقای این الگو، راهبردهای دیگری، از جمله عمومی سازی، ویژه سازی، گرته برداری، حذف، تغییر جزئی، تغییر تفسیری، و تلفیق نیز لحاظ شود. طبق یافته ها، تنها راهبردی که هرگز به وسیله مترجمان در برگردانِ عناوین کتاب های ادبیات پایداری به کار نرفته است، «جایگزینی با عنوان کاملاً جدید» است؛ در حالی که بیشترین درصد به کارگیری فنون، مربوط به ترجمه تحت الفظی (%63) و نویسه گردانی (%23) است.
مراتب خداشناسی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
227 - 242
حوزههای تخصصی:
تأمّل در هدف آفرینش انسان از موضوعات مشترک ادیان آسمانی است و همه این ادیان شناخت خدا را شرط رسیدن به هدف مذکور می دانند. البته مراحل و چگونگی شناخت از دید متفکران و نظریه پردازان متفاوت است. در میان اندیشه های اسلامی، جلال الدین مولوی در مثنوی با بهره گیری از آموزه های قرآنی، معرفت خدا را در مراحل و مراتبی بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل مراتب معرفت الهی و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر در الهیات مثنوی می پردازد. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که از نگاه مولوی مراتب شناخت خدا چه ارتباط منطقی با یکدیگر دارند. مولوی، شناخت خدا را زیر بنای رسیدن به مقام خلیفهاللهی و دارای سه مرتبه کلی: سطحی(عامیانه)، کسبی(عقلی) و کشفی(عرفانی) می داند. از نگاه وی نوعی رابطه منطقی میان مراتب فوق بر قرار است: معرفت سطحی مقدمه ضروری پیدایش معرفت عقلی است و معرفت شهودی به دنبال کمال معرفت عقلی بروز و استمرار می یابد. این مقاله ضمن استخراج و چینش منطقی مراتب مذکور براساس سخن مولوی، به این نتیجه می رسد که منابع معرفتی در الهیات مولوی متعدد بوده و هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد، بلکه میان مراتب مذکور نوعی ملازمه و ترتب منطقی برقرار است.
تحلیل تطبیقی منطق الطیر عطار و بهشت گمشده میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
91 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از آثار ارزشمند عرفانی که به زبان رمزی و سمبولیک سروده شده است، منطق الطّیر عطّار است که سفری پرمخاطره توسطّ مرغان به رهبری هدهد برای رسیدن به سیمرغ -رمز ذات احدیّت –را روایت می کند. بهشت گمشده میلتون نیز اثری سمبولیک است که به لحاظ طرح موانع رسیدن به کمال، مشابهت هایی با منطق الطّیر دارد. ویژگی های زبانی و داستانی مشابه و روح حماسی حاکم بر هر دو اثر است؛ با این تفاوت که در منطق الطّیر، حماسه، عرفانی و در بهشت گمشده، حماسه بیشتر ادبی است. عطّار و جان میلتون از منابع دینی مختص آیین خویش در آفرینش اثر خود بهره گرفته اند. شیوه بیان روایت حضرت آدم(ع) و نسبت دادن گناه آغازین به حوّا یا آدم وحوّا ، فاصله حقیقت تا مجازِ این دو متن را تا حدودی مشخص می کند. همسویی ها و ناهمسویی های نگرش های عطّار و جان میلتون، در این دو اثر ارزشمند برمبنای چه عواملی تعیین می شوند؟ تحلیل تطبیقی در این پژوهش از یکسو مبتنی بر بینش سیّاره ای یعنی نگریستن به تفاوت ها، بدون نفی دیگری و از سوی دیگر مبتنی بر شباهت ها بدون الزام همسان سازی با دیگری و شیوه کلّی پژوهش، تحلیل محتوای کیفی متن است.
بررسی و تحلیل فرآیندهای اندیشگانی در داستان «پادشاه و کنیزک» سروده مولوی بر مبنای دستور نقش گرای هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
253 - 274
حوزههای تخصصی:
نظریه نقش گرایی رویکردی شناختی است که تجربه های انسان را از طریق نظام گذرایی زبان بیان می کند. در واقع مقدار زیادی از تجربه روزانه ما به وسیله اعمال، رویدادها، تفکرات و تصورات ما شکل می گیرند و تعریف می شوند و نظام زبان این نقش مهم را بر عهده دارد که اعمال و اقدامات گوناگون جهان را منعکس کند. در دستور نقش گرای نظام مند هالیدی فرانقش اندیشگانی از اهمیت خاصی در انتقال تجربیات برخوردار است. کاربرد فرآیندهای نقش اندیشگانی: مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، وجودی و بیانی از طریق فعل نمود می یابند و هدف این پژوهش نیز بررسی داستان پادشاه و کنیزک با استفاده از متغیرهای نقش اندیشگانی است که با تحقیق در فعل شناسی این داستان در مثنوی مولانا و تشخیص و تعیین انواع فرآیندها بر اساس نقش و معنی امکان پذیر شده است. نتایج پژوهش نیز نشان می دهد که فرایندهای مادی، کلامی و رابطه ای دارای بسامد بیشتری هستند و بر این اساس شخصیت ها اغلب نقش گوینده، مخاطب، حامل و شناخته را دارند. بنابراین تعیین بسامد انواع فرآیندهای فعلی و چگونگی کاربرد آن در این داستان می تواند به عنوان شاخصی سبک شناسی به حساب آید. از این رو پژوهشگران در این پژوهش کوشیده اند با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهند که چگونه می توان با سبک شناسی فعل به طرز فکر شاعر و تحلیل متن دست یافت؟
عشق در بهشت گمشده جان میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
197 - 220
حوزههای تخصصی:
عشق در کنار آنکه یک مفهوم معرفت شناسی عاشقانه و عارفانه است، پیوندی عمیق نیز با فرهنگ و جامعه پیرامون خویش دارد. در عشق، زیبایی چه در بُعد آفاقی و چه انفسی آن، کانون مهم و هستی شناسانه جاذب و مجذوب است. در ادبیات جهان، مضمون عشق از جایگاه ویژه ای برخوردار است و هر ژانر ادبی نیز فراخور ویژگی ها، فرم و محتوای خود، به تفسیر عشق اقدام می کند. با توجّه به اینکه اثر مورد مطالعه پژوهش حاضر، حماسه الهی- انسانی بهشت گمشده می باشد، شایان ذکر است که یکی از مضامین اصلی در حماسه، عشق است. از آن جا که عشق در دنیای حماسه حد واسطی است میان عشق در دنیای اسطوره با عشق در دنیای واقعی، مطالعه پیش روی با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی نشان داد که عشق نه تنها نقطه عطفی در بهشت گمشده است؛ بلکه طرح خاص خود را برای تبیین ماهیّت آن دنبال می کند. بنابراین، مسأله اصلی مطالعه حاضر تبیین و توصیف جایگاه عشق در بهشت گمشده میلتون است، ضمن پاسخگویی به این پرسش اساسی که در شخصیت پردازی و فرم و محتوای بهشت گمشده تا چه اندازه مفهوم عشق منعکس گردیده است؟
نگاهی به دگردیسی نشانه ها در اندیشۀ شعری فروغ فرخزاد
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که نظام نشانه ها، به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی، دائماً در حال تغییر و تحوّل اند، توجّه به استحاله نشانه ها در شعر یک شاعر خاص می تواند برای شناخت زمینه های دلالتی متغیّر نشانه ها، راهگشا باشد. این پژوهش از طریق زبان مجموعه اشعار فروغ فرخزاد، زمینه تبیین و درک احساس های ذهنی او را که به عنوان نمودهایی از تجربه های بیرونی در زبان شعرش است، نشان داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با گزینش اشعاری از فروغ فرخزاد در دفترهای شعر «اسیر»، «دیوار»، «عصیان»، «تولدی دیگر»، «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» انتخاب گردیده است. پژوهشگران در پی آن هستند که اشعار فروغ فرخزاد در قاموس به کارگیری نشانه ها تا چه میزان بر ماهیت بیرونی مدلول ها پایبند بوده و در کجا این نشانه ها در هیأت نشانه های دیگر مستحیل شده اند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که معانی مستحیل شده در هشت مقوله شب، مرگ، خورشید، عشق، کمال گرایی، آب و مدلول های آن، درخت، پنجره بررسی گردیده است و نماد شب بیشترین بسامد تغییر و دگرگونی را داراست. در دفترهای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان»، هنوز اثری از این شیوه گفتاری و نوع چینش خاص دال و مدلول ها دیده نمی شود و آنچه هست، تشبیه است و اندکی استعاره، امّا در اشعار مجموعه های «تولّدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، فروغ بسیاری از عناصر و مظاهر طبیعت را در جهت بیان اندیشه هایش، به صورت نمادین و مستحیل در مدلول های متنوّع و مختلف بیان می دارد.
نکاتی نویافته درباره هویّت راوی و زمان تألیف حماسه یتیم نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
91 - 121
حوزههای تخصصی:
یتیم نامه ، حماسه منثوری است که برای مدّت ها و بنا به غفلتی، تحت عنوان نامدلّل «داستان حسین کُرد شبستری» زبانزد اهل عصر بوده، امّا به رغم شهرت فراگیر آن در ایران، نه تنها پیکره متنی اصیل و شگفت این روایت داستانی ناشناخته باقی مانده و منتشر نشده، بلکه در اندک تحقیقات مرتبط با یتیم نامه نیز هیچ بحثی در شناسایی هویّت داستان پرداز آن ارائه نشده است. بر کنار از این موضوع مهم، در زمینه نسبت زمان تألیف یتیم نامه به دوره صفویّه یا قاجار، دو دیدگاه به صورت تبیین نشده و کلّی بیان شده که روشمند و مطلوب نبوده است. پژوهش حاضر، با توجّه به این فقر شناخت، در دو بخش به روش استقرایی و بر اساس جمع بندی اشارات و برآیندهای موجود در دست نویس های یتیم نامه ، ابتدا درباره هویّت فرضی داستان پرداز این حماسه به روشنگری پرداخته و سپس دلایلی را در انتساب قطعی زمان تألیف یتیم نامه به دوره صفویّه ذکر کرده است.
روایتی از خاندان جمشیدی تا ظهور فریدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
207 - 227
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها روایتگر داستان های آغازین بشر هستند و در مرحله جدیدتر که انسان از اندیشه های بدوی به سمت زندگی تازه تری حرکت می کند، دیگر با پرسش های آغازین روبه رو نیست، بلکه با حماسه به نیازهای تازه خود پاسخ می دهد. در حماسه روایت منطقی تری را از داستان ها شاهد هستیم. شاهنامه فردوسی به عنوان میراث مکتوبی از اسطوره های ایرانی، در قالب جدیدترِ حماسه، بازگوکننده روایت هایی است که در کتاب های حماسی و اسطوره ای دیگر سینه به سینه نقل شده است. در این بین بعد از بیان منطقی سرگذشت قهرمانان به مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید، گسست فرمانروایی در حاکمیت اهوراییان به وجود می آید می آید و ضحاک فسار سلطنت را به دست می گیرد و بعد با ظهور فریدون، ضحاک، از صف قدرت بیرون می رود. در این دوره هزارساله حاکمیت ضحاک وارونه خوی، سرگذشت خاندان جمشیدی، ظهور و بروز خانواده فریدون و نسبت آنها با جمشیدیان روشن نیست. نگارنده با تکیه بر آثار حماسی و تاریخی دیگر، بخصوص کوش نامه، در پی آن است که این روایت را بازگو نماید. حاصل این پژوهش این است که جمشید پس از آواره شدن در هندوستان و زابلستان، با دختر خاقان و دختر شاه زابل ازدواج می کند و از یک شاخه، خاندان رستم و از شاخه دیگر خاندان فریدون به وجود می آیند. این پژوهش بنیادی است که به شکل توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است.