فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
21 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه، صنعت ورزش جزیی از اقتصاد شده است و نقش مهمی در هر دو بخش عملی و تماشایی، در تولید و استفاده تجهیزات و خدمات ورزشی و همچنین، توسعه بخش اقتصادی یک کشور دارد. در دنیای امروز، بقای بلندمدت یک کسب وکار به قدرت و توانایی آن بنگاه برای معرفی موفق محصولات جدید به بازار وابسته است. تأسیس بعضی از شرکت ها در صنعت ورزشی باعث اهمیت یافتن توسعه محصول جدید در این صنعت و همچنین، ایجاد کارآفرینی و اشتغال شده است. توجه به صنعت ورزش و توانایی های این صنعت در توسعه و گسترش کارآفرینی و ایجاد کسب و کارهای جدید مرتبط با ورزش در کشور زمینه مناسبی ایجاد کرده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی و توسعه محصولات ورزشی بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری و تحلیل داده ها، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان در حوزه ورزش در شهر تهران تشکیل می دادند که براساس اطلاعات کسب شده از پارک علم و فناوری شهر تهران تعداد آنان 43 نفر بودند و تمامی آن ها به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه ای استاندارد بود که روایی آن توسط اساتید مدیریت تأیید و پایایی آن توسط مطالعات پیشین بررسی و تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 21 و AMOS نسخه 23 استفاده شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که تمام شاخص های برازش مطلق و نسبی در سطح بسیار خوب قرار گرفته بودند. همچنین، شاخص برازش RMSEA برابر با 048/0 بود؛ بنابراین، مدل موردنظر از برازش خوبی برخوردار بود. یافته ها نشان داد که شرکت های دانش بنیان باعث تقویت فرهنگ کارآفرینی ورزشی و نوآوری و ابتکار در تولید محصولات جدید در صنعت ورزش می شود. از طرفی ضریب تأثیر شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی ورزشی 57 درصد، ضریب تأثیر شرکت های دانش بنیان ورزشی بر توسعه محصولات ورزشی 24 درصد و ضریب تأثیر کارآفرینی ورزشی بر توسعه محصولات ورزشی 75 درصد بود.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور رونق کسب و کارهای مرتبط با ورزش و تولید محصولات و کالاها و تجهیزات ورزشی، فراهم نمودن شرایطی که زمینه تأسیس و گسترش شرکت های دانش بنیان ورزشی می شود، امری ضروری است. همچنین، با تأسیس این شرکت ها در حوزه کارآفرینی و ورزش، استفاده از فناوری ها، تجهیزات و سیستم های نوآورانه، توسعه تجهیزات و محصولات ورزشی با داشتن قابلیت های نوآوری و توسعه، باعث توسعه پایدار فعالیت های ورزشی و ایجاد فرصت های جدید کسب وکاری و اقتصادی در این صنعت می شود.
تحلیل تأثیر رهبری کارآفرینانه بر رفتار نوآورانه با میانجی گری جو نوآوری و چابکی فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 24
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، سازمان ها به ویژه در بخش سلامت، نیازمند توانایی سازگاری با تغییرات محیطی و ایجاد جو نوآورانه هستند. رهبری کارآفرینانه و رفتار نوآورانه عوامل کلیدی برای موفقیت در محیط های پیچیده و بهبود عملکرد سازمانی محسوب می شوند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل تأثیر رهبری کارآفرینانه بر رفتار نوآورانه پرستاران بیمارستان شهید بهشتی آبادان، با میانجی گری جو نوآوری و چابکی فکری انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل 163 نفر از پرستاران بیمارستان مذکور در سال 1401 می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 115 نفر تعیین گردید و نمونه ها به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای 41 سؤالی در چهار بخش (رهبری کارآفرینانه، رفتار نوآورانه، جو نوآوری و چابکی فکری) جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. نتایج نشان داد که رهبری کارآفرینانه بر جو نوآورانه با ضریب تأثیر 759/0 و مقدار T 755/19، جو نوآورانه بر چابکی فکری با ضریب تأثیر 451/0 و مقدار T 911/4، چابکی فکری بر رفتار نوآورانه با ضریب تأثیر 331/0 و مقدار T 561/3 و رهبری کارآفرینانه بر رفتار نوآورانه با ضریب تأثیر 348/0 و مقدار T 120/3 تأثیر مثبت و معناداری داشته است. همچنین، نتایج آزمون سوبل نشان داد که تأثیر چابکی فکری و جو نوآوری در رابطه بین رهبری کارآفرینانه و رفتار نوآورانه تأیید می شود. پیشنهاد می شود که رهبری کارآفرینانه با تقویت جو نوآورانه، فضای مناسب برای مشارکت کارکنان و بهره گیری از ایده های نوین را به منظور بهبود رفتار نوآورانه و ارتقاء عملکرد پرستاران در بیمارستان فراهم نماید.
مدل مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه عمده مقصد صادراتی کفش تبریز کشور عراق است، لذا بررسی و مقایسه این موضوع که مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق چگونه می باشد، به مدیران کمک خواهد کرد تا ابعاد و چگونگی جلب مشارکت مشتری را در خلق ارزش شناسایی و برنامه های مناسبی در این خصوص تدوین نمایند. بر همین اساس هدف این پژوهش طراحی مدل مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق است. روش تحقیق توصیفی- مدل سازی بوده و جامعه آماری شامل دو بخش خبرگان و کلیه مشتریان کفش تبریز در شبکه های اجتماعی است. در بخش اول پژوهش 20 نفر از خبرگان به صورت ترکیبی از دو کشور عراق و ایران انتخاب شده اند. در بخش دوم نیز 384 نفر از مشتریان کفش تبریز در شبکه های اجتماعی با نمونه 122 نفری برای کشور عراق و نمونه 262 نفری برای کشور ایران انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است. یافته های بخش اول نشان می دهد که مدل مشارکت مشتری در شبکه های اجتماعی به منظور خلق ارزش برند در پنج سطح قرار می گیرد که هر سطح دارای روابط مستقیم و غیرمستقیم با سطوح دیگر می باشد. همچنین نتایج آزمون مدل طراحی شده نشان می دهد که مدل طراحی شده در کشور ایران به طور کامل تائید شده، ولی آزمون مدل در کشور عراق منجر به حذف یکی از روابط بین اجزاء مدل و اصلاح آن شده است.
تأثیر قابلیت های نوآوری خدمات پویا بر عملکرد شرکت ها: نقش تعدیلگر پویایی محیطی درک شده و نقش میانجی نوآوری خدمات و مزیت رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
137 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: در دهه اخیر، نقش هتل ها در توسعه اقتصادی کشورها بیش از پیش نمود پیدا کرده است. با این حال، سادگی جایگزین کردن خدمات در این صنعت، آن را با رقابت فزاینده ای مواجه کرده است. با پویاتر شدن بخش خدمات، توجه ها به مفهوم قابلیت های نوآوری خدمات پویا مضاعف تر شده است. با علم به اینکه، این مفهوم از عوامل مهم کسب مزیت رقابتی است؛ اما در حال حاضر، اعتبارسنجی تجربی پیرامون تعمیم پذیری ابعاد قابلیت های نوآوری خدمات پویا و تأثیر این متغیر بر نوآوری خدمات، مزیت رقابتی و عملکرد شرکت محدود است. با توجه به آنچه بیان شد، این پژوهش به بررسی تأثیر قابلیت های نوآوری خدمات پویا بر عملکرد شرکت ها با تبیین نقش تعدیلگر پویایی محیطی درک شده و نقش میانجی نوآوری خدمات و مزیت رقابتی می پردازد.روش: پژوهش حاضر، کاربردی و ماهیت آن، توصیفی هم بستگی است. جامعه آماری پژوهش مدیران هتل ها بودند. حجم نمونه، به کمک نسخه ۳ نرم افزار جی پاور، ۲۲۲ نفر تعیین شد. ۲۱۸ داده با پرسش نامه استاندارد و روش نمونه گیری در دسترس، طی یک پیمایش آنلاین گردآوری و به کمک نسخه ۳ نرم افزار اسمارت پی ال اس تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که قابلیت های نوآوری خدمات پویای هتل ها، بر عملکرد آن ها تأثیر معناداری دارد و نقش میانجی نوآوری خدمات و مزیت رقابتی در این رابطه تأیید شد. اثر تعدیلگری پویایی محیطی درک شده بر رابطه بین قابلیت های نوآوری خدمات پویا با نوآوری خدمات به تأیید رسید؛ اما اثر تعدیلگری پویایی محیطی درک شده بر رابطه بین قابلیت های نوآوری خدمات پویا با مزیت رقابتی و نیز با عملکرد شرکت رد شد. به علاوه، نقش تعدیلگری پویایی محیطی درک شده بر رابطه نوآوری خدمات با مزیت رقابتی و نیز با عملکرد شرکت تأیید شد.نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که قابلیت های نوآوری خدمات پویا می تواند مزیت رقابتی و عملکرد هتل ها را از طریق نوآوری خدمات افزایش دهد. بنابراین، ابتدا مدیران هتل ها باید تلاش کنند تا هم سویی استراتژیکی برای انطباق با نیازهای مشتری و تعامل با شرکای شبکه ارزش ایجاد کنند. پس از درک نیازها و خواسته های مشتریان، برای هتل مهم است که توانایی ایجاد و تقویت توانایی مفهوم سازی ایده ها یا ارزش های خدمات جدید را داشته باشد. با مدیریت مؤثر قابلیت های نوآوری خدمات پویا، شرکت ها می توانند مدیریت مؤثر منابع خود را با ارائه آنچه مشتریان می خواهند و در نتیجه دستیابی به مزیت رقابتی پایدار اجرا کنند. علاوه براین، اگر شرکت ها به طور ناهمگون در بازار رقابت کنند، قابلیت های نوآوری خدمات پویا نقش مهمی بر عملکرد سازمانی خواهد داشت. سیاست گذاران بخش هتلداری، باید با توجه به تغییرات ذائقه مسافران، بر ارتقای توانمندی ها تمرکز کنند و با انتقال تجربه مثبت به آن ها، از طریق ایجاد و بهبود مستمر خدمات نوآورانه، ارزش متقابل ایجاد کنند.
طراحی الگوی پیاده سازی بیمه سایبری با استفاده ازنظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر پیاده سازی بیمه سایبری در بین شرکت های بیمه در کشور ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، داده بنیاد است و از نوع روش های کیفی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان و خبرگان در زمینه بیمه سایبری است که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی مشخص شده اند. با استفاده از تکنیک مصاحبه، داده ها جمع آوری شده و سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 داده ها و مقوله ها کدگذاری و طبقه بندی شده اند. پایایی پژوهش با استفاده از ضریب کاپا اندازه گیری شده است. در مرحله آخر مدل پژوهشی بر اساس مدل اشتراوس وکوربین استخراج شده است. بر اساس نتایج پژوهش عوامل علی به شاخص های دانشی، فنی و شبکه تقسیم شدند. چشم انداز بیمه ای با عنوان عامل مداخله گر، تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و درونی و همچنین بازاریابی و توجه به بازوه ای اجرایی به عنوان عوامل بسترساز، رویکرد اکوسیستمی و تدوین استراتژی بیمه ای به عنوان راهکار و نهایتاً افزایش سطح دانش شرکت های بیمه، ایمنی و امنیت داده ها، بهبود خدمات و درآمد شرکت و عدم اطمینان از کارکرد بیمه به عنوان پیامدهای مثبت و منفی بیمه سایبری شناخته شده اند.
تعیین سبد بهینۀ سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری با استفاده از الگوهای مارکویتز و ارزش در معرض ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
173 - 188
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: طی پنج سال اخیر، نرخ متوسط بازدهی دارایی های صندوق بازنشستگی کشوری تنها حدود 15 درصد بوده است و ازسوی دیگر در دوره یادشده، حدود 75 درصد از منابع مالی لازم برای ایفای تعهدات صندوق یادشده را کمک های دولت تأمین کرده است. در این مطالعه در راستای مدیریت دارایی - بدهی صندوق بازنشستگی کشوری، نحوه تعیین سبد بهینه سرمایه گذاری صندوق در گروه های عمده بورسی بررسی شده است و راهکارهای پیشنهادی مدیریت دارایی ها در قالب اصلاح سهم سرمایه گذاری صندوق در گروه های مختلف بورسی و با هدف پایداری مالی صندوق ارائه شده است.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع داده ها به شکل کمّی است و از نظر هدف و نتیجه، توصیفی و کاربردی محسوب می شود و به دلیل به کارگیری عملکرد گذشته سهام موجود در پرتفوی صندوق بازنشستگی کشوری و مطالعه تاریخچه اطلاعات، پژوهشی رویدادی است. داده های کمّی پژوهش برای دوره 79 ماهه (1584 روز کاری) از ابتدای فروردین 1396 تا پایان مهر 1402 از بانک اطلاعات مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران شرکت مدیریت فنّاوری بورس تهران گردآوری شده و برای انجام محاسبات الگوها، تفکیک دارایی های بورسی صندوق به 18 گروه بورسی شامل دارویی، سیمان، آهک و گچ، لاستیک و پلاستیک، قند و شکر، کاشی و سرامیک، استخراج کانه های فلزی، فرآورده های نفتی، محصولات چرمی، بیمه ای، رایانه، کانی غیرفلزی، غذایی به جز قند و شکر، فلزات اساسی، نهادهای مالی واسط، سرمایه گذاری ها، شیمیایی، حمل ونقل انبارداری و ارتباطات، چندرشته ای صنعتی انجام شده است. جمع آوری داده ها و مرتب سازی داده ها در نرم افزار مایکروسافت اکسل انجام شده و حل توابع هدف بر مبنای الگوهای مارکویتز و ارزش در معرض ریسک با استفاده از نرم افزار متلب انجام گرفته است.یافته ها: در سبد فعلی سرمایه گذاری بورسی صندوق بازنشستگی کشوری، بخش عمده (حدود 95 درصد) سبد فقط به سه گروه بورسی «چندرشته ای صنعتی»، «حمل ونقل انبارداری و ارتباطات» و «شیمیایی» اختصاص دارد و براساس منحنی مرز کارای ترسیم شده مبتنی بر داده های تاریخی، سبد فعلی صندوق بر روی منحنی یادشده قرار ندارد و لزوم بهینه کردن سبد مزبور مشخص شد. توابع هدف بر مبنای الگوهای مارکویتز و ارزش در معرض ریسک برای یافتن سبد بهینه صندوق حل شد و در سه حالت سبد سرمایه گذاری کنونی، سبد بهینه مدل مارکویتز و سبد بهینه مدل ارزش در معرض ریسک، شاخص میانگین بازدهی روزانه سبد سرمایه گذاری به ترتیب برابر با 0.232، 0.235 و 0.230 درصد، ریسک سبد سرمایه گذاری به ترتیب 1.62، 1.31 و 1.21 درصد و نسبت بازدهی به ریسک به ترتیب برابر با 0.143، 0.1793 و 0.1908 حاصل شد. لذا می توان نتیجه گرفت در میان سه حالت سبد سرمایه گذاری مطالعه شده، سبد حاصله از الگوی ماکویتز با توجه به دارا بودن بالاترین نسبت بازدهی به ریسک، بهترین سبد سرمایه گذاری است.نتیجه گیری: برای بهینه کردن سبد سرمایه گذاری فعلی صندوق بازنشستگی کشوری با حفظ میزان مطلق سرمایه گذاری، باید سهم سرمایه گذاری در گروه های «چندرشته ای صنعتی»، «حمل ونقل انبارداری و ارتباطات» کاهش یابد و سهم گروه هایی چون «قند و شکر»، «سیمان، آهک و گچ»، «کاشی و سرامیک»، «دارویی» و «سرمایه گذاری ها» افزایش یابد.
بررسی تأثیر برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی بر رفتار نوآورانه و تاب آورانه کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
115 - 133
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت فناوری و پیچیده تر شدن محیط های کاری، سازمان ها به دنبال راه کارهایی برای تقویت نوآوری و تاب آوری کارکنان خود هستند. در این راستا، برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی به عنوان ابزاری مؤثر برای توسعه مهارت ها و انطباق با تغییرات محیطی مطرح شده اند. این پژوهش تأثیر چنین برنامه هایی را بر رفتار نوآورانه و تاب آوری کارکنان از طریق متغیر میانجی هوش فرهنگی در سازمان های دولتی شهر گنبد کاووس بررسی و تحلیل نموده است. جامعه آماری شامل 3500 نفر از کارکنان رسمی بود که از میان آنها، 346 نفر با روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه استاندارد مبتنی بر مقیاس لیکرت جمع آوری و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار LISREL8.8 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی تأثیر مثبت و معناداری بر هوش فرهنگی و رفتار نوآورانه کارکنان دارند، اما اثر مستقیمی بر رفتار تاب آورانه کارکنان مشاهده نشد. هوش فرهنگی به عنوان متغیر میانجی، نه تنها رفتار نوآورانه را تقویت کرد، بلکه ارتباط معناداری با رفتار تاب آورانه برقرار نمود. این نتایج بیانگر آن است که آموزش های مبتنی بر هوش مصنوعی، اگرچه به تنهایی تاب آوری را مستقیماً افزایش نمی دهند، اما از طریق ارتقاء هوش فرهنگی می توانند کارکنان را در مواجهه با چالش ها توانمندتر کرده و خلاقیت آنها را بهبود بخشند. سازمان ها می توانند با کاربست فناوری های نوین هوش مصنوعی در آموزش های ضمن خدمت و بهبود سازگاری با تغییرات محیطی، عملکرد کارکنان را تقویت نمایند.
مفهوم سازی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال در ایران: تلاشی برای توسعه استارت آپ های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
77 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه و موفقیت استارت آپ ها به ویژه استارت آپ های ورزشی باتوجه به نوپا بودن، توجه گسترده ای را به خود جلب کرده است و بسیاری از پژوهشگران در تلاش هستند تا مسائل و راهبردهای موفقیت و عدم موفقیت استارت آپ ها را مشخص کنند. شواهد موجود بیانگر وضعیت نابسامان زیست بوم کارآفرینی ورزشی در کشور است؛ ازاین رو، بازنگری در نظام ساختاری و کارکردی زیست بوم در صنعت ورزش ضرورت دارد. در کشور ایران به علت وجود نیروهای جوان و دانش آموخته که البته تعداد قابل توجهی ازآنان بیکارند، کسب و کارهای نوپا می توانند زمینه مناسبی برای ایجاد اشتغال فراهم آورند. هدف ازاین پژوهش، مفهوم سازی الگوی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال با تأکید بر توسعه استارت آپ های ورزشی در ایران بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع کیفی بود که بااستفاده از رویکرد داده بنیاد به شیوه نظام مند انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل پژوهشگران و اساتید دانشگاهی متخصص درحوزه کارآفرینی و استارت آپ، صاحبان استارت آپ ها به خصوص استارت آپ های شکست خورده و کارآفرینان ورزشی بودند. مصاحبه شوندگان به تعداد قابل کفایت، به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند ( 15 نفر). ابزار پژوهش شامل مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند بود. روایی ابزار براساس شایستگی عملی، اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. جهت تحلیل یافته ها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای (باز، محوری و انتخابی) با رویکرد داده بنیاد بهره برده شد.یافته ها: براساس یافته های پژوهش، 76 مفهوم، 30 بعد، نه منظر و شش مقوله اصلی شناسایی شد. براساس نتایج پژوهش تکنولوژی و نوآوری، تحقیق و توسعه به عنوان شرایط علّی؛ زیست بوم کارآفرینی ورزشی دیجیتال به عنوان پدیده محوری؛ حمایت دولتی و قوانین و دسترسی به سرمایه به عنوان عوامل زمینه ای؛ پذیرش شکست و فرهنگ یادگیری به عنوان عوامل مداخله گر؛ شبکه سازی و همکاری های استراتژیک، بازاریابی و دست یابی به مشتری به عنوان راهبردها و توسعه کارآفرینی دیجیتال و راه اندازی استارت آپ ها به عنوان پیامدها شناسایی شدند. نتیجه گیری/ دستاوردها: براساس یافته های پژوهش می توان گفت که قوانین راه اندازی کارآفرینی دیجیتال و کسب وکارهای نوپای ورزشی باید به دور از پیچیدگی باشد و کارآفرینان بتوانند فعالیت خود را با آسودگی بالاتری شروع کنند. حامیان مالی برای رشد استارت آپ های ورزشی درحوزه دیجیتال جذب شوند تا برای فعالیت بتوان از منابع مالی لازم استفاده کرد. همچنین برای موفقیت بیشتر استارت آپ های ورزشی درحوزه کارآفرینی دیجیتال باید فعالان این عرصه مانند دانشگاه ها و گروه های دانش بنیان برای عملکرد بهتر به صورت شبکه سازی و ایجاد تیم کاری با همدیگر تفاهم داشته باشند تا بتوانند خدمات جامع تر و باکیفیتی را به مشتریان خود ارائه کنند.
بررسی نقش تاثیرگذاران بر قصد سفر دنبال کنندگان با نقش میانجی درک برند در بخش گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
45 - 73
حوزههای تخصصی:
در دنیای دیجیتال امروزی، اینفلوئنسر مارکتینگ به عنوان یکی از استراتژی های مهم بازاریابی در صنعت گردشگری شناخته می شود. اینفلوئنسرها نقش مهمی در شکل دهی به درک برند و تأثیرگذاری بر قصد سفر دنبال کنندگان دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تجربه های سفر، توصیه های سفر و اثربخشی محتوای تولیدشده توسط اینفلوئنسرها بر درک برند و قصد سفر دنبال کنندگان انجام شده است . پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه می باشد که از روایی و پایایی مناسب برخوردار است و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار Smart PLS تحلیل شده اند. جامعه آماری شامل کاربران شبکه های اجتماعی علاقه مند به سفر بوده و نمونه گیری به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که تجربه های سفر، توصیه های سفر و اثربخشی محتوای اینفلوئنسرها، تأثیر مثبت و معناداری بر درک برند دارند. همچنین، درک برند به عنوان یک متغیر میانجی، تأثیر این عوامل بر قصد سفر دنبال کنندگان را تقویت می کند. علاوه بر این اعتماد به اینفلوئنسرها و کیفیت محتوای تولیدشده نقش مهمی در افزایش انگیزه سفر و تعامل کاربران با برندهای گردشگری دارد. بر این اساس، برندهای گردشگری می توانند با همکاری مؤثر با اینفلوئنسرهای معتبر، استراتژی های بازاریابی دیجیتال خود را بهبود بخشیده و تأثیرگذاری بیشتری بر تصمیم گیری سفر مخاطبان داشته باشند.
Developing Future Scenarios for Investment in Religious Tourism in Saudi Arabia Using a Structural Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The primary objective of this research is to develop future scenarios for investment in religious tourism in Saudi Arabia. Given the growing importance of religious tourism in the country's economy and its role in attracting pilgrims from around the world, this study aims to simulate and explore various future scenarios for this industry. The research employs a structural approach and scenario analysis method. Initially, key drivers affecting the future of religious tourism are identified, and based on two main variables—"Strategic Geographic Location" and "Government Policy & Vision 2030"—four scenarios for future investment in this sector are formulated. The findings of this study indicate that Saudi Arabia’s strategic geographic location and the government's development policies under Vision 2030 are pivotal factors that could significantly influence the future of religious tourism in the country. The scenarios presented in this research include "The Phoenix's Ascent" (success in implementing policies and leveraging geographic advantages), "Icarus' Fall" (challenges due to poor management and ineffective policy execution), "The Labyrinth of Daedalus" (external challenges and competition from emerging religious tourism destinations), and "Pandora’s Box" (weak infrastructure and declining geopolitical influence). These scenarios represent potential futures for the industry, considering both internal and external developments in the country. The main innovation of this research lies in using the scenario analysis method as a tool for simulating the future and combining two critical drivers—geographical and political factors to provide insights that could significantly assist strategic decision-making in this field. Additionally, the research recommends that policymakers and investors focus on strengthening infrastructure, implementing secure and efficient policies, and enhancing international partnerships to maintain and improve their position in religious tourism.
The Influence of Social Media Sustainability Narratives on Millennial and Gen Z Travel Choices(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigates the influence of sustainability-focused social media narratives on the travel decisions of Millennials and Generation Z (Gen Z), two generations known for their environmental awareness and digital engagement. Using a mixed-methods approach, the research examines the impact of social media campaigns, engagement levels, user-generated content (UGC), and sentiment analysis to assess perceptions of eco-tourism. Findings indicate that exposure to sustainability campaigns increases awareness but does not directly lead to behavioural changes. While Millennials and Gen Z show similar engagement patterns, Gen Z demonstrates a higher tendency to share sustainability content, aligning with their digital activism. Although user-generated content did not produce statistically significant results, trends suggest that authentic peer-driven narratives may influence preferences for eco-friendly travel choices. The sentiment analysis reveals mixed emotional responses, with neutral and skeptical tones reflecting uncertainty about the practical impact of sustainability efforts. These findings highlight the need for interactive, emotionally engaging campaigns and emphasize the potential of shareable content formats to promote eco-conscious tourism behaviours.
تعیین ویژگی ها و سطوح بیمۀ درمان تکمیلی و برآورد تمایل به پرداخت مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
189 - 206
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: به رغم اهمیت بالای بیمه درمان تکمیلی، یکی از موانع گسترش آن، مشخص نبودن میزان تمایل به پرداخت برای این نوع بیمه نامه است. بی توجهی به محاسبات بیمه ای در قانون و دیدگاه های حمایتی سیاست گذاران در این زمینه، به تعیین حق بیمه ها ازسوی مراجع بیمه گر منجر می شود و به همین دلیل ممکن است با هزینه های انجام شده تطابق نداشته باشد. بر این اساس، هدف اصلی در این مقاله شناسایی عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت مصرف کنندگان بیمه درمان تکمیلی، و برآورد میزان تمایل به پرداخت آنهاست.روش شناسی: در راستای پاسخگویی به این اهداف از روش های مطالعه کتابخانه ای، پانل خبرگی و روش آزمون انتخاب گسسته در کنار روش تحلیل توأمان استفاده گرفته شد.یافته ها: براساس نتایج بخش کیفی، هشت ویژگی برای بسته بیمه درمانی در چهار سطح استخراج شد. یافته های بخش کمّی نیز نشان داد افراد در شهر تهران بیشترین میزان مطلوبیت را از پوشش خدمات بستری به دست می آورند. این مطلوبیت در خدمات بستری بخش خصوصی بیشتر از بخش عمومی است. به علاوه پوشش خدمات سرپایی نیز نسبت به سایر ویژگی ها وزن بیشتری در ترجیحات افراد دارد. همچنین مطلوبیت و تمایل به پرداخت در مورد پوشش خدمات دندان پزشکی، قابل توجه و در مورد پوشش مراقبت های طولانی مدت، خدمات پاراکلینیکی و توان بخشی در حد متوسط ارزیابی شد. تجهیزات پزشکی کمترین مطلوبیت را برای افراد ایجاد می کند و وجود این ویژگی در بسته تحت پوشش بیمه درمان تکمیلی کمترین تأثیر را در تمایل به پرداخت مردم دارد. همچنین حق بیمه تأثیری منفی بر انتخاب بیمه درمان تکمیلی دارد. همچنین، یافته ها نشان داد که ویژگی های دموگرافیک (زمینه ای) و اجتماعی– اقتصادی بیمه شده ها می تواند بر ترجیحات افراد مؤثر باشد.نتیجه گیری: بیشترین تمایل به پرداخت افراد، برای «خدمات دندان پزشکی» و «ارائه مراقبت در منزل» و «تعدد مراکز درمانی تحت قرارداد» است که باید در تنظیم قراردادها مورد توجه بیمه گران قرار گیرد.
شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان (مورد مطالعه: زنان کارآفرین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط دیجیتال عرصه نسبتاً جدیدی است. بسیاری از زنان کارآفرین برای کارآفرینی، فضای دیجیتال را به فضای فیزیکی ترجیح می دهند. افزون براین، حضور زنان در محیط های دیجیتال درحال افزایش است. با وجود کاهش موانع در محیط دیجیتال، زنان در این حوزه نیز با بازدارنده های متعددی روبه رو هستند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل بازدارنده فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی و در گردآوری داده ها از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. در این پژوهش تکنیک نمونه گیری هدفمند تا رشیدن به اشباع نظری بود. براساس اشباع نظری، 15 مصاحبه با زنان کارآفرین صورت گرفت و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش عوامل بازدارنده رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران در سطح فردی شامل ویژگی های شخصیتی بود که خود در بردارنده عواملی نظیر کمال گرایی بیش از حد، صراحت بیش از حد، اعتماد به نفس پایین و درون گرایی بیش از حد بود. یکی دیگر از عوامل مهم بازدارنده فردی، عامل خانواده بود که خود شامل عدم باور خانواده به فعالیت های کارآفرینانه فرد، مخالفت صریح خانواده و رویکرد سنتی به نقش های زنان در خانه بود. از دیگر عوامل بازدارنده فردی شناسایی شده اهداف رشد محدود و نبود شبکه سازی بود. براساس نتایج پژوهش مشخص شد که عوامل بازدارنده در سطح سازمانی شامل نیروی انسانی، فرهنگ سازمانی جنسیت زده، موانع مالی، موانع مرتبط با بازار و ماهیت دیجیتال کسب و کار بود. عامل بازدارنده اهداف رشد محدود خود شامل مواردی از قبیل اولویت آرامش فردی بر رشد کسب وکار و عدم تمرکز بر کسب و کار بود. همچنین، عامل ماهیت دیجیتال کسب و کار در سطح سازمانی در بردارنده عواملی مانند عدم آگاهی از اینترنت و فضای دیجیتال در برخی اقشار جامعه، عدم تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در کسب وکار های دیجیتال و عدم دسترسی به برخی از فناوری های مدرن بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: این پژوهش به شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اگرچه محیط دیجیتال برخی موانع کارآفرینی زنان را کاهش می دهد، اما همچنان بازدارنده های قابل توجهی برای زنان وجود دارد و بازدارنده های کارآفرینی زنان از محیط فیزیکی به محیط برخط نیز منکعس می شود. لازم است در راستای بهبود شرایط کسب وکار های دیجیتال زنان اقداماتی صورت گیرد. از جمله این اقدامات می توان به وضع قوانین حمایتی بیشتر توسط دولت برای کسب وکار های دیجیتال و همچنین، ایجاد بستر مناسب در خصوص فرهنگ سازی این حوزه از کسب و کار زنان اشاره کرد.
مفهوم پردازی نقش آموزش مشاغل و فرصت های شغلی در بهبود نگرش کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
44 - 17
حوزههای تخصصی:
توجه به بهبود مهارت ها، نگرش ها و رفتارهای کارآفرینانه به عنوان عوامل کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع در دهه های اخیر افزایش یافته است. بر اساس گزارش های دفتر دیده بان جهانی کارآفرینی، این مهارت ها و نگرش ها اکتسابی و قابل آموزش هستند. از این رو، آموزش کارآفرینی از دوران کودکی به عنوان مرحله ای اساسی در شکل گیری و تقویت این مهارت ها و نگرش ها در نظر گرفته می شود. هدف از انجام این پژوهش، مفهوم پردازی نقش آموزش مشاغل و فرصت های شغلی در بهبود نگرش کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم در منطقه فرگ شهرستان داراب بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی در منطقه مذکور است. دو کلاس ۳۰ نفره به صورت هدفمند برای گروه های آزمایش و کنترل به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته سنجش نگرش کارآفرینانه گردآوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، T زوجی و مستقل و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. پیش فرض همگنی واریانس درون گروهی با آزمون لوین و نرمال بودن توزیع داده ها با آزمون شاپیرو-ویلکس بررسی گردید. نتایج نشان داد که آموزش مشاغل و فرصت های شغلی به طور مؤثر منجر به تقویت و رشد نگرش کارآفرینانه دانش آموزان شده است. به کارگیری روش های تدریس متنوع و بهره گیری تلفیقی از دروس پایه ششم برای آموزش مشاغل، بیشترین تأثیر را بر مؤلفه های نگرش کارآفرینانه دانش آموزان یعنی خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و بهره برداری از فرصت ها دارد. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای بهبود و نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی با تأکید بر آموزش کارآفرینی در دوران ابتدایی به همراه دارد.
موانع پیاده سازی تکنولوژی بلاکچین در لجستیک بشردوستانه در شرایط عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
153 - 184
حوزههای تخصصی:
در عصر دیجیتال، فناوری بلاک چین به عنوان نوآوری عملیاتی شناخته شده است که به سرعت در حال پیوستن به زمینه زنجیره تامین و لجستیک بشردوستانه است. از این رو، تکنولوژی بلاکچین این پتانسیل را دارد که زمینه کمک های بشردوستانه را به طور اساسی تغییر دهد، اما هنوز تحقیقات نسبتاً کمی با هدف بهبود درک موانع مختلف پذیرش بلاک چین در لجستیک بشردوستانه منتشر شده است. هدف این تحقیق ارائه یک چارچوب یکپارچه جهت ارزیابی موانع پذیرش بلاک چین در زمینه لجستیک بشردوستانه است. برای تجزیه و تحلیل موانع از رویکرد یکپارچه روش FMEA مبتنی بر Z-ARAS در سه فاز استفاده شده است. در فاز اول این رویکرد بر اساس ادبیات، 10 مانع پذیرش بلاک چین در لجستیک بشردوستانه بر اساس روش FMEA شناسایی شده و عوامل تعیین کننده RPN مقدار دهی می شوند. در فاز دوم، با بهره گیری از نظرات خبرگان، وزن های عوامل سه گانه محاسبه می شوند. سپس در فاز سوم، با توجه به خروجی های فاز های قبل، موانع با استفاده از روش پیشنهادی Z-ARAS با در نظر گرفتن عدم قطعیت و قابلیت اطمینان اولویت بندی می شوند. رویکرد پیشنهادی این تحقیق در ارزیابی موانع پیاده سازی بلاک چین در لجستیک بشردوستانه پیاده سازی گردید و بر اساس نتایج، مشکلات یکپارچه سازی، ریسک حملات سایبری و ریسک های فناوری به عنوان موانع مهم و بحرانی شناسایی شده اند. نتایج حاصل از رویکرد پیشنهادی نشانگر قابلیت و برتری آن در مقایسه با سایر روش ها نظیر FMEA و آراس فازی بوده است.
ارائه مدل توسعه بازار فینتک با تأکید بر چالش ها و استراتژی های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه بازار فینتک با تأکید بر چالش ها و استراتژی های موجود می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کابردی و از حیث شیوه اجرا، (کیفی-کمی)، از نوع تحلیل مضمون و از نظر ماهیت، بنیادی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، اکتشافی - همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های فینتک فعال در حوزه پرداخت با مجوز شاپرک شامل زرین پال، آسان دریافت، پیام رسان مالی بله، ایزی پی، کارت اعتباری و امتیازی ایرانیان می باشد و روش نمونه گیری به صورت قضاوتی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. روش گردآوری داده ها و تحلیل در بخش کیفی، مصاحبه و تحلیل مضمون و در بخش کمی، پرسشنامه و تکنیک روایی محتوا (CVR) و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. نتایج تحقیق نشان داد، چالش های توسعه بازار فینتک شاملِ زیرساخت ناکافی، موانع رگولاتوری و قانون گذاری، دشواری کار با مردم/مشتری عمومی، بی اعتمادی به فناوری و فینتک، سطوح پایین درآمد و چالش های قیمت گذاری محصول، موانع فرهنگی هستند. همچنین، استراتژی های توسعه بازار فینتک شاملِ مشارکت جامعه در فرآیند بازاریابی، استفاده از شبکه ه ای اجتماعی، تبلیغات هوشمند و بهینه، تولید محتوای مفید و ارزشمند، برندسازی، انطباق استراتژی های ارتباطی با ماهیت بازار فینتک، بخش بندی جغرافیایی و فرهنگی بازار و نیز آموزش به مشتری، می باشد.
جنبه های تاریک به کارگیری بازی پردازی: واکاوی چالش های اخلاقی بازی پردازی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
415 - 446
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه محبوبیت بازی پردازی در کسب وکارها، در حوزه هایی همچون بازاریابی، فروش، منابع انسانی و آموزش، به طور فزاینده ای رشد پیدا کرده است و از طرف دیگر، به عنوان یک حوزه تحقیقاتی نوظهور، در کانون توجه محققان دانشگاهی قرار گرفته است. بازی پردازی به عنوان رویکردی جدید، به منظور تقویت رفتار مطلوب در کارکنان، افزایش تعامل مشتریان با محصولات شرکت و حتی، تغییر احساس شهروندان از وقایع محیطشان استفاده می شود. پیش بینی ها نشان دهنده افزایش روند رو به رشد سرمایه گذاری روی این حوزه در سطح کسب وکارها و نیز جوامع است. با وجود مزایای انکارنشدنی بازی پردازی در کسب وکارها و با توجه به تأثیر بازی پردازی در زندگی افراد و جوامع، به کارگیری آن با چالش های بسیاری همراه است؛ اما در رابطه با جنبه های اخلاقی آن در ایران مطالعات محدودی صورت گرفته است. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی چالش های اخلاقی بازی پردازی در ایران است تا با درک جنبه های تاریک این مفهوم، به تقویت طراحی و استفاده از بازی پردازی بپردازد.روش: برای دستیابی به هدف پژوهش از رویکرد آمیخته متوالی اکتشافی استفاده شده است. در مرحله اول، با بهره گیری از رویکرد کیفی، ۱۵ مصاحبه نیمه ساختاریافته، به منظور شناسایی و استخراج چالش های اخلاقی بازی پردازی انجام شد. داده های کیفی حاصل از این مرحله، با بهره گیری از رویکرد تحلیل مضمون، تجزیه وتحلیل شدند. در مرحله دوم پژوهش، با استفاده از رویکرد کمّی تجزیه وتحلیل شانون، به رتبه بندی و اولویت بندی چالش های اخلاقی بازی پردازی پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، خبرگان دانشگاهی، متخصصان، طراحان و پژوهشگران فعال در حوزه بازی پردازی بودند که با استفاده از رویکرد قضاوتی انتخاب و به مشارکت دعوت شدند.یافته ها: تحلیل مصاحبه های صورت گرفته با خبرگان نشان می دهد که چالش های اخلاقی بازی پردازی در ایران را می توان به هفت مقوله اصلی و ۴۵ شاخص دسته بندی کرد. مقوله های استخراج شده، به ترتیب اولویت عبارت اند از: پیامدهای منفی روحی و جسمی، چالش های مرتبط با دسترسی، چالش های مرتبط با امنیت و حریم خصوصی، چالش های مرتبط با محتوای بازی پردازی، چالش های مرتبط باکیفیت و صحت اطلاعات (آلودگی اطلاعات)، چالش های مرتبط با حقوق و مالکیت فکری و چالش های اخلاقی مسئولیت پذیری و پاسخ گویی.نتیجه گیری: با بررسی مطالعات حوزه بازی پردازی آشکار می شود که بیشتر تحقیقات، بر منافع و پیامدهای مثبت این روند نوظهور تمرکز کرده اند و کمتر مطالعه ای به مسائل اخلاقی و جنبه های منفی این حوزه پرداخته است. در این پژوهش مجموعه ای از چالش های اخلاقی بازی پردازی شناسایی و اولویت بندی شد تا درک کل نگرانه ای از جنبه های تاریک پیش روی به کارگیری این رویکرد نوین در بستر فرهنگی، اجتماعی و مذهبی ایران فراهم آید. با توجه به افزایش نفوذ بازی پردازی در جنبه های مختلف کسب وکار و نیز جامعه، نتایج حاصل از این پژوهش به توسعه دهندگان برنامه های بازی پردازی و نهادهای سیاست گذار در این حوزه کمک خواهد کرد تا با بصیرتی جامع در رابطه با جنبه های تاریک و چالش های پیش روی به کارگیری بازی پردازی در سطح کسب وکار و جامعه، به کاهش پیامدهای منفی آن مبادرت ورزند و فضای ایمن تری را برای بازیگران برنامه های بازی پردازی شده فراهم سازند. از طرف دیگر، به کاربران نیز بینشی ارائه می دهد تا آسیب پذیری از این برنامه ها را کاهش دهند.
مدل مشارکت ذی نفعان در توسعه کارآفرینی گردشگری شهر یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
1 - 20
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان داده است که مشارکت ذی نفعان در راستای توسعه کارآفرینی ها از اهمیت شایانی برخوردار است. بر همین مبنا تحقیق حاضر با هدف ارائه مدل مشارکت ذی نفعان در توسعه کارآفرینی های گردشگری شهر یزد صورت پذیرفت. بر مبنای مدل پژوهش، پرسشنامه ای طراحی و داده ها با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی و آزمون های مرتبط نیز نشان داد مدل از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و در نهایت مدل مشارکت ذی نفعان در توسعه کارآفرینی گردشگری شهر یزد مورد تأیید قرار گرفت. ابعاد و مؤلفه های مدل مشتمل بر بعد اقتصادی(مؤلفه های تسهیلات اقتصادی، تعاون اقتصادی، وضعیت اقتصادی، مشارکت در اقتصاد)، اجتماعی فرهنگی (مؤلفه های باورها، سرمایه اجتماعی، فرهنگ سازی، ارزش ها)، نهادی سیاسی (مؤلفه های قوانین و مقرات، حیطه قدرت، اراده سیاسی، دیپلماسی خارجی) روانشناختی (مؤلفه های ویژگی های شخصیتی، نگرش فردی) و بعد تکنولوژیک و جغرافیایی-محیطی است که به صورت مستقیم در مدل در نظر گرفته شده است.
نورومارکتینگ و درک رفتار مصرف کننده
حوزههای تخصصی:
نورومارکتینگ، به عنوان یک حوزه نوین در تحقیقات بازاریابی، از تکنیک های پیشرفته علمی و فناوری های نوین برای تحلیل و فهم رفتار مصرف کننده استفاده می کند. این حوزه با بهره گیری از ابزارهایی همچون تصویربرداری مغزی عملکردی (FMRI)، نوار مغزی (EEG) و ردیابی چشم (Eye-Tracking)، به بازاریابان این امکان را می دهد که عواملی که بر تصمیم گیری های خرید مصرف کنندگان تأثیر می گذارند را شبیه سازی و تحلیل کنند. در سال 2024، نورومارکتینگ شاهد پیشرفت های چشمگیری در تکنیک های آن است که به برندها کمک می کند تا تبلیغات و محصولات خود را به طور هدفمندتر و با دقت بیشتری به مصرف کنندگان ارائه دهند. این مقاله به بررسی جدیدترین روش ها و تکنیک های نورومارکتینگ در سال 2024 می پردازد و مزایای آن را در تحلیل رفتار مصرف کننده و بهبود استراتژی های بازاریابی روشن می کند. همچنین، چالش های اخلاقی که ممکن است در استفاده از این تکنیک ها پیش آید، از جمله نگرانی ها در مورد حریم خصوصی مصرف کنندگان و احتمال دستکاری تصمیمات خرید آن ها، بررسی می شود. به علاوه، نقش نورومارکتینگ در کشف رفتار مصرف کننده و تأثیرات آن در فرآیندهای تصمیم گیری در دنیای امروز نیز تحلیل می شود. این مقاله ضمن اشاره به پیشرفت های علمی و کاربردی نورومارکتینگ، به چالش های موجود در استفاده از این روش ها تأکید دارد.
ارائه الگوی مدیریت سردرگمی مشتری در خدمات بیمه پژوهشی مبتنی بر رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
13 - 62
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت صنعت بیمه در اقتصاد کشورهای درحال توسعه، تعدد و تنوع خدمات بیمه ای و میزان سردرگمی مشتریان، این پژوهش درصدد ارائه الگوی مدیریت سردرگمی مشتری است به شکلی که قادر به تأمین و حفظ منافع مشتریان و شرکت های بیمه و راهکاری مؤثر برای متولیان امر جهت مدیریت سردرگمی مشتریان در صنعت بیمه عمر کشور باشد. طراحی الگو با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه پردازی داده بنیاد انجام و برای انتخاب نمونه های پژوهش، از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. پس از انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 21 نفر از خبرگان سازمانی صنعت بیمه و بازاریابی با توجه به کفایت داده ها و اشباع نظری طی انجام مراحل کدبندی باز، محوری و انتخابی، الگوی پارادایمی مدیریت سردرگمی مشتری طراحی شد. نتایج کدگذاری داده ها به شناسایی17 مقوله اصلی منجر شد که در قالب 6 دسته طبقه بندی شدند. در این الگو، مدیریت سردرگمی مشتری به عنوان پدیده محوری استخراج شد و در ضمن علل و عواملی که موجب بروز این موضوع می گردد نیز مشخص گردیده است، شرایط زمینه ای و مداخله گر تأثیرگذار در این موضوع نیز شناسایی و در پایان راهبردهایی چون مشتری مداری، استراتژی های بازاریابی و ارائه بسته کامل خدماتی باکیفیت بالا در خصوص مدیریت سردرگمی مشتری ارائه و پیامدهای حاصل از آن نیز بیان گردید، ازاین رو، نتایج این پژوهش می تواند برای شناسایی، برنامه ریزی و ارائه راهکارهایی برای رفع سردرگمی ترغیب مشتریان به استقبال آگاهانه، در کانون توجه پژوهشگران، شرکت ها، دولت و مجامع سیاست گذار قرار گیرد