فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
نزد اسپینوزا خدا همان جوهر است که یگانه حقیقت مطلق هستی می شود. اسپینوزا برای اثبات وجود خدا به برهان وجودی متوسل شد و ادعا کرد که برای اثبات وجود عینی خدا، تصور ذاتش کافی است. وی در قضیه یازده از کتاب اخلاق به چهار تقریر از براهین وجودی می پردازد و در آن خدا را اثبات می کند. چهار تقریر او بیانگر استلزام وجود خدا از تصور ذات، ضروری بودن وجود، توانایی و قدرت خدا برای هستی و هستی بخشی به دیگر موجودات است که ناشی از نبودن مانعی برای عدم اوست. در نتیجه، می توان او را کامل ترین وجود قدرتمند و نامتناهی ضروری دانست. به طور کلی، تمامی براهین به همان تصور واضح و متمایز دکارتی از خدا برمی گردد که از طریق تصور ذات او، وجودش اثبات می شود. در واقع، براهین او یا بازسازی براهین قبلی هستند یا تکرار دقیق آنها که با اختلاف های جزیی در قالب قضیه جداگانه ای مطرح شده اند.
رویکرد ابن عربی در مواجهه با تقابل های معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل های معرفتی در صورت پافشاری طرفین بر حقانیت خویش و باطل پنداشتن دیگر آراء و عقاید، غالباً به درگیری و نزاع ختم می شود و در صورت چشم پوشی یکی از آنها از عقیده خویش و پذیرفتن بی قیدوشرط دیگر عقاید، به حاکمیت و سلطه دیگران می انجامد. در این زمینه، ابن عربی راهکار سومی را برمی گزیند. او به رغم پایبندی به عقیده خود، به دیگر عقاید همچون فرصتی جهت تعالی و معرفت بیشتر می نگرد. در نظام فکری ابن عربی، هر موجودی به لحاظ هستی شناخت، مظهر اسم یا اسمائی از حق تعالی است و از حیث معرفت شناختی درک او از حق وابسته به میزان استعداد او در دریافت تجلیات الهی است. ابن عربی با گره زدن اختلاف آراء و عقاید به اختلاف استعدادها و تجلیات، ایده دست نیافتنی بودن تمامِ حقیقت را پذیرفته است و این ایده می تواند از مهم ترین مبانی او در نوع مواجهه با تقابل های معرفتی باشد.
والنتینیه و آموزه مونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
79 - 96
حوزههای تخصصی:
گنوستیسیزم مشربی باطنی است که غالب پژوهشگران، اعتقاد به ثنویت را یکی از مهم ترین ویژگی های آن می دانند، چرا که تضاد میان خیر و شر (نور و ظلمت) و شکاف میان آفرینندگان این دو قلمرو، تا بدانجا پیش می رود که غالب گنوسی ها معتقد بودند که نه تنها خدای متعال جهان را خلق نکرده، بلکه از آن بی خبر است. اما جنبش والنتینیه به عنوان بزرگترین و تأثیرگذارترین جریان گنوسی، از تفکر ثنوی به دور بوده و تصویری مونیستی از خدا ارائه می دهد. والنتینوس نیز مانند سایر گنوسی ها با تفکیک قدرت مطلق از خدای خالق، جهان مادی را حاصل فعل خدایی فرودست می داند، اما حوزه قدرت دمیورژ را نه قلمرویی مستقل، بلکه در ذیل قلمروی قدرت مطلق قرار می دهد و بدین ترتیب مسیری را پیش می گیرد که به دور از ثنویت گنوسی است. در این مقاله با روش تحلیل محتوا تلاش شده است تا دلایل لازم برای روشن شدن تفکر مونیستی والنتینیان ارائه شود.
ذات در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تأمل در آثار ابن سینا مشخص می شود ابن سینا ذات را در حوزه ذات نوعی در دو معنای ماهیت و طبیعت و در حوزه ذات فردی به ویژه، درباره واجب تعالی در معنای وجود به کار گرفته است. در این میان، معنای دوم (طبیعت) که حاصل پژوهش او در شناخت اشیاء است، بر معنای اول (ماهیت) ابتناء دارد. بر اساس همین معنای از ذات، وی در فرآیند آزمایش فکری و با استفاده از توان ذهنی انسان اعتبارات گوناگونی برای ذات مطرح ساخته، از لوازم و مقتضیات شکل گیری هر یک از این اعتبارت در علوم متفاوت سخن می گوید. تفکیک معانی در میان دو حوزه ذات نوعی و ذات فردی و تفکیک اعتبارت مذکور نزد ابن سینا منجر به آشکارسازی ایده ذات باوری وی شده، این نتیجه را به دست می دهد که ذات باوری ابن سینا با موجودباوری وی منافاتی ندارد و انواع و حدود تام به دلالت مطابقه نشان دهنده ذات اشیاء هستند.
Illuminating Modern Western Skepticism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The goal of this article is to explain how the concept of Illumination came to be a source of skepticism in the modern West. In ancient and medieval Christian thought it was essentially tied not only to Plato’s philosophy, but especially to Augustine’s invention of the notion that the soul is an inner chamber containing all his knowledge, but also the locus of his encounter with God. The concept of the soul or mind as an inner chamber re-emerged in early modern western philosophy, but it was no longer open to illumination, John Locke having made revelation into an entirely distinct category of knowledge. The set of ocular metaphors of which illumination is a part still has an important place in ordinary language, but can no longer provide for a philosophical theory of knowledge. Thus, different complex metaphors need to be employed. Alasdair MacIntyre’s account of human reason begins with social practices, and can be described as an extensive thesis reflecting the metaphor Knowing as Doing. With his incorporation of Thomas Aquinas into his account of tradition-constituted rationality, it is suggested that interesting parallels might be found with the work of Mulla Sadra.
بررسی مقایسه ای مسئله خواب و رؤیا در شعاع اندیشه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین شیرازی و علامه طباطبایی بنا به رویکرد متعالیه خویش به عالم خواب به عنوان یکی از عوالم غیر قابل انکار هستی نظر داشته و با نگاه تفسیری و فلسفی خود از ماهیت آن سخن گفته اند. در چنین رویکردی، عالمی که نفس در عالم خواب بدان وارد می شود، برزخ یا مثال نام دارد که عالمی است روحانی و همانطور که حواس به منزله روزنه هایی به عالم شهادت اند، قوه خیالیه انسان، به منزله دریچه آن شمرده می شود؛ اما جدایی روح از بدن و سیر روح در عالم مثال یا عقل به تناسب میزان ارزش و استعداد آن، مهم ترین مشخصه هایی است که علامه در تبیین فرآیند خواب بدان قائل است و آن را شاهدی بر مسئله غیریت نفس و بدن و مجرد بودن عالم نفسانی و خواب می گیرد. وی در این خصوص ذیل تفسیر آیاتی به بحث پرداخته است.
عصمت انبیا و مراتب آن از نظرگاه تفسیری آیت الله معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۳
177 - 197
حوزههای تخصصی:
عصمت انبیا یکی از مبانی اعتقادی مشترک بین مسلمانان است؛ اما در خصوص زمان و گستره آن اختلاف نظرهایی مشاهده می شود. شاید بتوان گفت مهم ترین دلیل اختلاف، از آیاتی ناشی می شود که درظاهر با عصمت انبیا منافات دارد. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین دیدگاه آیت الله معرفت در این خصوص پرداخته است. از این منظر عصمت هرچند عطیه الهی است، تأثیر نفسانی نبی در تقویت و ارتقابخشی به آن، موجبات شدت و ضعف آن را رقم می زند. تفسیر آیاتی که به ظاهر با عصمت پیامبر اکرم منافات دارد، در تبیین آیت الله معرفت از نوآوری ایشان حکایت دارد که با نگرشی اصولی و تکیه بر دانش علوم قرآنی معتقد است هرچند لفظ آیه خطاب به پیامبر اکرم نازل شده است، مراد خداوند آن حضرت نبوده و حکم آیه بر سایر مسلمانان جاری است. این در حالی است که برخی مفسران با توجه به ظاهر آیه، گستره عصمت را در ایشان محدود دانسته و گروهی دیگر به توجیه ظاهر آیات پرداخته اند.
بررسی انتقادی راهکارهای ارائه شده در خصوص تبیین «رابطه علیت و اختیار» در انسان(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸)
109-127
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی آراء اندیشمندان درباره رابطه «علیت» و «اختیار» در انسان پرداخته است. در بسیاری از موارد دیده می شود که متفکران به ناسازگاری این دو مقوله اشاره می کنند. عده ای از آن ها بر این باورند که اگر علیت پذیرفته شود، با توجه به ضرورتی که در اصل علیت وجود دارد، باید معلول نیز از وجودی جبری برخوردار شود و این با صدور اختیاری افعال از فاعل مرید ناسازگار است. همچنین ما ملاک اختیاری بودن فعل را صدور آن از جانب فاعل مرید می دانیم، اما اگر قدری دقیق بنگریم، می توان این ملاک را دچار خدشه کرد؛ آیا «اراده» خود امری ارادی است؟ اگر ارادی نباشد که ملاک اختیاری بودن فعل باطل می شود و اگر ارادی باشد سر از تسلسل در می آورد در نتیجه اختیار نفی می گردد. این گونه اشکالات باعث شده است تا نظریات متفاوتی در خصوص رابطه علیت و اختیار مطرح شود. در این تحقیق ضمن توضیح و دسته بندی رویکردهای مختلف، به بررسی انتقادی آنها نیز پرداخته شده است و در آخر نظریه ملاصدرا و تابعین ایشان که بهترین پاسخ برای رفع اشکال دانسته شده است، مورد تدقیق قرار گرفته است. *کلید واژه ها: علیت، اختیار، اراده، سازگاری علیت با اختیار
تحلیل جنبه های تفکر خلاقانه در نقاشی کودکان 3 تا 5 سال (گروه سنی الف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصاویری که در نقاشی و تصویرسازی کودکان خلق می شوند در بیشتر موارد برخاسته از تفکری خلاق و دارای موضوعاتی خاص است. شناخت دقیق مضامین و ویژگی های خلاقانه نقاشی کودکان و تحلیل و تفسیر درست آنها، ما را در شناخت نحوه تفکر آنها یاری می رساند. این مضامین از محیطی به محیط دیگر و یا در فرهنگ های مختلف، تفاوت هایی را نشان می دهد. این پژوهش به منظور شناخت دقیق ترِ مضامین نقاشی و ویژگی های فکری و خلاقانه نقاشی کودکان گروه سنی الف از طبقه متوسط شهر تهران در فاصله سالهای96 تا 97 انجام شده است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کیفی است که به روش تحلیل مضمون انجام شده و جامعه آماری پژوهش، مهدکودک های شهر تهران و حجم نمونه شامل 100 کودک از ده مهدکودک در مناطق یک، دو، هفت، دوازده و چهارده تهران(در سال تحصیلی 96-95) است. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انجام شده و نهایتاً مضامین آثار خلق شده توسط این کودکان، پس از کد گذاری و طبقه بندی بر اساس شاخصه های خلاقیت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است.
استدلال پرسش باز مور در فلسفه اخلاق مور و چالش پارادوکس تحلیل در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال پرسشِ باز نقطه عطفی در اخلاق تحلیلی معاصر است که بسیاری از دیدگاهای جدید در واکنش به این استدلال مطرح شدند. در این مقاله به نقد و بررسی استدلال پرسشِ باز و مفروضات معناشناختی آن پرداخته و نشان داده ایم که این استدلال کاربستی از پارادوکس تحلیل و نظریه توصیفی معنا در مورد مفاهیم اخلاقی است. بنا بر پارادوکس تحلیل ، مقوّمات اشیاء در مفهوم آنها دخیل بوده و بدین جهت تعاریف حقیقی که مشتمل بر مقوّمات اشیاء هستند ، این همان گویانه و فاقد اطلاع تازه اند. در ادامه، برای حلّ پارادوکس تحلیل راه حلّ مستفاد از دیدگاه های معناشناختی فرگه ، پوزیتیوسم منطقی ، سهروردی۔لاک و کریپکی۔پاتنم را مطرح کرده و نشان دادیم که هیچ یک از این دیدگاه ها قابل إعمال بر مفاهیم اخلاقی نبوده و نمی توانند پاسخ رضایت بخشی در قبال استدلال پرسشِ باز قلمداد شوند. در نهایت ، توضیح دادیم که می توان با الهام از نظریه کریپکی۔پاتنم و با توسل به شهودات زبانی، راه حلّ دیگری برای «پارادوکس تحلیل» پیشنهاد کرد. بنا بر این راه حلّ ، ارجاع اولیه واژه های اخلاقی بر مصادیق خارجی بدون وساطت مفهوم و از طریق شهودات مشترک اهل زبان انجام می پذیرد و مفهوم دقیق این واژه ها به تدریج در فرآیند تحلیل و با لحاظ شهودات اولیّه ساخته و پرداخته می شود.
نقد نئولیبرالیسم از منظر مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروز خصوصاً از نظر حکمرانی اقتصادی قویاً تحت نفوذ اندیشه نئولیبرالیسم قرار دارد و پدیده جهانی شدن هم اساساً با تکیه بر همین مبنای فکری شکل گرفته است. این پدیده از زوایای مختلفی قابل نقد و ارزیابی است. یکی از عمیق ترین نقدها بر نئولیبرالیسم را می توان از طریق مکتب فرانکفورت ارائه دارد. در این راستا، سؤال اصلی مقاله این است که از منظر مکتب فرانکفورت چه مسائلی را می توان برای سرمایه داری نئولیبرال در جهان معاصر شناسایی کرد. در این مقاله، استدلال می شود که از نگاه مکتب فرانکفورت، مسأله روابط مبتنی بر سلطه و سرکوب در دوره سرمایه داری نئولیبرال به اوج رسیده است. این پژوهش حالت نقد و ارزیابی دارد، به این معنی که از یک چشم انداز فکری خاص به استخراج مسائل یک نظام فکری دیگر می پردازد.
Heidegger’s Socrates: “Pure Thinking” on Method, Truth, and Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۸
127-145
حوزههای تخصصی:
This speculative essay develops a unique understanding of Socrates by reading Heidegger in relation to contemporary Platonic scholarship arising from the Continental tradition, which embraces Plato’s Socrates as a non-doctrinal philosopher. The portrait of Heidegger’s Socrates that emerges is related to contemporary education and its drive toward emphasizing an academic focus on Science, Technology, Engineering, and Math (STEM) at the exclusion of the Liberal Arts, with the goal of showing that other forms of “knowledge,” such as the philosophical “truth” emerging from the relationship between the human and the unfolding of Being, while stifled or neglected in STEM curricula, are also crucial to our continued development as human beings. Ultimately, the essay seeks to draw out an authentic vision of paideia by turning to the valuable, albeit limited, writings of Heidegger focused specifically on the historical philosopher Socrates, as opposed to Plato.
تأملی بر نقش معنویت در حل بحران محیط زیست از دیدگاه سیدحسین نصر و ارزیابی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
433 - 457
حوزههای تخصصی:
نقشی که معنویت در حل بحران زیست محیطی ایفا می کند، یکی از مهم ترین مسائلی است که سنت گرایان و از جمله سید حسین نصر بر آن تأکید کرده اند. پرسش اصلی تحقیق این است که از دیدگاه نصر، معنویت چه نقشی در حل بحران محیط زیست دارد؟ هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدعای فوق و پاسخ به آن بوده که با روش تحلیل محتوا در تبیین داده ها صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه نصر، بحران ارتباط انسان و طبیعت در غرب، محصول عقل گرایی، علم گرایی محض و انسانمداری مطلق است. برای حل این بحران، چاره ای جز رجوع به دین، معنویت و تدوین اصول اخلاقی در چارچوب دین درباره محیط زیست نیست و توجه انسان به خلیفه بودنش از طرف خدا و مسئول بودن در قبال طبیعت، نقش اساسی در حل این بحران دارد.
تحلیلی از هم سویی خط فکری سید مرتضی با معتزلیان بصری در تبیین ماهیت اراده خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید مرتضی، در کنار شیخ مفید، راهبری دو خط فکری در مدرسه کلامی بغداد را به عهده دارند. زمانه و زمینه علمی و فرهنگی آن دوران با حضور پررنگ و پرقدرت جریان کلامی اعتزال همراه و همزمان است، دورانی که امامیه تازه دوران خمود و خموشی کلام را پشت سر نهاده و با جریانی کلامی مواجه است که تمام میدان روش و ادبیات کلامی را از آن خود ساخته است. سید مرتضی و شاگردانش در چنین محیطی نسبت به ماهیت اراده خداوند نظریه پردازی می کنند و با گذشت و عبور از آنچه پیشینیان امامیه در مدرسه کوفه بدان اعتقاد دارند، تا اندازه ای به تبیین اعتزالی اراده الهی نزدیک می شوند. اراده خداوند اگر پیش تر در مدرسه کوفه امری حادث بود، که نه در ذات جای داشت و نه از ذات بریده بود، و اگر در نظر شیخ مفید به نفس الفعل و شی ء مکوّن خارجی شناسانده می شد، در دوران سید مرتضی و پس از او، اگرچه همچنان حدوث خویش را حفظ می کرد و به داعی و علم تحویل برده نمی شد، اما به لحاظ وجودشناختی چونان تلقی رایج معتزله بصری، در قالب حادث لافی المحل تبیین شد. خط فکری سید مرتضی در بغداد این ایده را تقویت می کرد و پوشش می داد.
بازخوانی نظریه «تروّح جسم انسان» از دیدگاه ملاصدرا به مثابه راه حلّی برای مسائل مربوط به آخرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیدگاهی غیرمشهور از ملاصدرا، افزون بر تطوّرات نفس ، بدن نیز سیری اشتدادی در پیش دارد و می تواند از مرحله کون و فساد تا مرحله اکتفاء بالذات، اشتداد یابد و حالتی به نام تروّح بیاید که در آن حالت ، با وجود بقا در نشئه دنیا ، چنان لطیف شود و خواص روحانی را چنان بپذیرد که به وِزان نفس ، مناسب حضور در آخرت باشد. بر این اساس ، همان طور که در ابتدا نفس با جسم ، تنها ترکیبی حقیقی ، ولی تعلّقی دارد و در انتها با بدن یکی است و در واقع ، با حفظ هویت روحانی خود ، متجسّد می شود ، جسم نیز می تواند _ در نهایت _ متروّح باشد و با حفظ هویت بدنی خود ، به نحوی با روح یکی شود. این نظریه (تروحن جسم انسان در آخرت)، از دیدگاه عرفا در باب تروحن انسان های کامل (اَبدال)، اتخاذ شده است که در این نوشتار به تحلیل آن دیدگاه پرداخته شده و بر اساس آن ، این نظریه ملاصدرا توضیح داده شده است. بر اساس این نظریه ، پاره ای از مفاهیم و نظریه های فلسفی مانند مجرّد و مادی ، معاد جسمانی ، تعلق نفس به بدن و ارتباط آن دو می تواند دستخوش تغییراتی شود و احیاناً راه حل هایی دیگر و بهتر بیابد.
تحلیل و ارزیابی تلقی سلبی فیلسوفان از اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
13 - 34
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به تحلیل و بررسی یکی از دو تلقی رایج اختیار یعنی تلقی سلبی یا همان تعریف اختیار به برخورداری از امکان های بدیل می پردازد؛ و سعی دارد با احصاء عقلانی انواع ردیه ها و دفاعیه های ممکن برای آن، به ارزیابی و تعیین صحت یا سقم این تلقی مشهور تاریخی نائل شود. بررسی ها نشان می دهد که اختلاف بر سر این صحت و سقم اولین اختلافی است که فلاسفه را در بحث از جبر و اختیار در قالب دو طیف عمده ناسازگارباور و سازگارباور رویاروی یکدیگر می نشاند. اختلاف این دو طیف از نسبت میان اختیار سلبی با دترمینیسم آغاز می شود، با بررسی امکان اختیار در یک جهان متعین ادامه می یابد و نهایتاً به شکل دو ایراد اساسی از جانب هر یک علیه دیگری قوام خود را می یابد: فرضیه ذهن آزار دترمینیسم از جانب ناسازگارباوران در برابر چالش معقولیت از سوی سازگارباوران؛ و به این ترتیب تأیید یا رد چنین تلقی یی نهایتاً بسته به ارزیابی این دو ایراد خواهد بود. حاصل ارزیابی ما در این مقاله ردّ تلقی سلبی است.
نشانه شناسی باستان و تأثیر آن در شکل گیری مبحث دلالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
99 - 123
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، چگونگی شکل گیری نظریه دلالت و تأثیرپذیری اندیشمندان مسلمان در طرح و گسترش این مبحث مورد بررسی قرار می گیرد. برای این منظور، به آموزه های سه مکتب مهم یونانی ای اشاره می شود که به بررسی و تحلیل نشانه ها پرداخته و آموزه هایشان در نویسندگان دوره های بعد مؤثر واقع شدند: نخست ارسطو بود که در ابتدای العباره و انتهای دفتر دومِ تحلیل پیشین به بررسی نشانه ها پرداخت؛ دودیگر پزشکان که نشانه ها را ذیل دو دسته اصلی تقسیم می کردند و سدیگر رواقیان که نشانه ها را به مثابه مدخل بحث از استدلال ها مورد بررسی قرار می دادند. در دوره اسلامی، ابن سینا نخستین منطق دانی است که با تقسیم بندی انواع دلالت لفظی وضعی به بررسی دقیق دلالت روی می آورد و آموزه های وی که اغلب توسط دیگر منطق دانان تکرار می شود، عمدتاً با توجه به گفتارهای ارسطو در ابتدای کتاب العباره شکل می گیرد؛ پس از ابن سینا، همگام با تصریح به دلالت های لفظی طبعی در آثار خونجی و دیگر منطق دانان به پیروی از فخرالدّین رازی، دلالت های لفظی عقلی نیز در آثار ارموی، علامه حلی و قطب الدین شیرازی مورد اشاره می گیرند و قطب الدین رازی با بحث از دلالت های غیرلفظی دامنه نظریه دلالت را گسترش داده و تعریف جدیدی از «دلالت» ارائه می کند؛ این تعریف جدید از دلالت و توجه به دلالت های غیرلفظی را می توان ناشی از مباحث ارسطو در دفتر دوم تحلیل پیشین و همچنین آموزه های رواقیان و پزشکان دوره باستان دانست که احتمالاً از دو طریق، یعنی آثار متکلمان و شارحان منطق ارسطو بر منطق دانان دوره های بعد مؤثر واقع شده اند.
ادراکِ کودک در اندیشه های والتر بنیامین و بازنمایی آن در فیلم دونده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه و اندیشه ی والتر بنیامین، مفهوم کودکی، ادراک و بازی کودکانه مسئله ای بسیار کلیدی است و این مفهوم در سرتاسر نوشته ها و آثار او حضوری پُررنگ و تاثیرگذار دارد. تاملات بنیامین در رابطه با مفهوم کودک از نخستین نوشته های وی آغاز می شود و تا انتهای دوره ی کاری اش در پروژه ی پاساژها ادامه می یابد. مفهوم بازی نزد بنیامین، تمهید و استراتژی کودکانه برای غلبه و فایق آمدن بر جهان واقعی است زیرا از مواد و ابزارهای همان جهان واقعی به منظور خلق جهانی خیالی بهره می گیرد. مقاله ی حاضر با بهره گیری از رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای می کوشد با تمرکز بر آراء بنیامین، نحوه ی بازنمایی ادراک کودک در فیلم دونده ساخته ی امیر نادری را مورد بررسی قرار دهد. با تحلیل فیلم دونده از منظر اندیشه های بنیامین درباره ی ادراکِ کودک می توان به نتایج جالب توجهی درباره ی رویکرد یکی از فیلم های مهم سینمای ایران به کودک و ادراک کودکانه دست یافت. اثری که بر ویژگی های خاص کودک همچون فائق آمدن بر محدودیت های جهان واقعی، هم آمیزی با دنیای پیرامون و متمایز بودنِ ادراک و نگاه کودک نسبت به بزرگسالان تاکید دارد و آن را با زبانی سینمایی بازنمایی می کند.
بررسی تأثیر آموزه های «أبوعبدالرحمن سُلمی» بر اندیشه های «أبوسعید أبوالخیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه شاگردی نزد اساتید متعدد را می توان یکی از ویژگی های کارنامه حیات علمی و عارفانه ابوسعید ابوالخیر برشمرد. در میان این شخصیت ها اما او از ابوعبدالرحمن سلمی تأثیر چشمگیری پذیرفته است. این جستار با رویکرد تاریخی و روش تطبیقی از طریق استخراج و تبیین شماری از تعالیم همانند در آثار سلمی و ابوسعید ابوالخیر در پی اثبات همین مدعاست. این تعالیم عبارتند از: بهره وری از وقت، ترک تکلّف، ترک تدبیر، نهی از خوردن به تنهایی، دوری از مصاحبت ناجنس، پرهیز از به کارگیری لفظ «من»، و مردم داری. همچنین در مقاله پیش رو به دو مورد دیگر، یعنی از منظرالهی به مردم نگریستن و مشاهده قدرت خداوندی در هستی گذرا اشاره رفته است. همه موارد فوق چنین احتمالی را قوت می بخشد که چه بسا آموزه ای از سلمی در مکتوبات خود او فرصت ظهور و بروز نیافته ولی شاگرد تربیت یافته و متأثر از وی در آثار خویش بدان متذکر شده باشد و این یعنی اینکه به منظور شناخت جامع الاطراف و فراگیر از تعالیم استاد نباید به آثار به جامانده از او اکتفاء نمود بلکه لازمست آراء و اندیشه های افرادی که در مکتب وی زانو زدند را نیز از نظر گذراند.
علم الهی از دیدگاه شیخ اشراق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در پی تبیین و تحلیل علم الهی از دیدگاه شیخ اشراق است.سهروردی برخلاف حکمای مشاء که ملاک عاقلیت و معقولیت را تجرد از ماده می دانشتند ،معتقد است که ملاک عالمیت و معلومیت «نور» است و چون خداوند نور الانوار و نور محض است و حقیقت نور هم چیزی جز ظهور نیست و علم ادراک هم همان ظهور است پس خداوند عین ظهور و علم است.مشائیان با استناد به اصل علیّت و از طریق صور مرتسمه به اثبات و تبیین علم خداوند به اشیاء قبل و بعد از ایجاد پرداخته اند، اما شیخ اشراق بر این باور است که نظریه علم تفصیلی حق تعالی به اشیاء از طریق صور علمی کلی که لازم ذات می باشند مستلزم اشکالات متعدد است.صاحب حکمت اشراق در علم خداوند به اشیاء اعم از مجرد و مادی، در مقام فعل دارای دیدگاه خاصی است که از دو طریق یکی از طریق اثبات علم حضوری نفس به خود ، قوا و بدن و دیگری از طریق تحلیل حقیقت ابصار به تبیین آن می پردازد. وی معتقد است که به دلیل احاطه قیّومی حق تعالی به موجودات و اضافه اشراقی و علّی نسبت به اشیاء، بدون اینکه نیاز به صورت یا چیز دیگری باشد ،نورالانوار به همه اشیاء علم حضوری داشته و وجود خارجی موجودات همان علم و معلوم واجب تعالی است.و در ادامه نگارنده به تحلیل و بررسی قول شیخ اشراق پرداخته و نقاط قوت وضعف این دیدگاه را تبیین نموده است.