فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
23 - 44
حوزههای تخصصی:
مفهوم کنش در اندیشه هیدگر با فهم و طرح افکنی امکان ها مرتبط است. طرح هایی که دازاین (چونان آنجای وجود) پیش می افکند، تداعی گر طرح (plot) در روایت هستند. گرچه روایت از اصطلاحات هیدگری نیست، برخی مفسران براساس مفاهیم تاریخمندی و زمانمندی دازاین، برداشت روایت گرایانه ای از اندیشه وی داشته اند. در این نوشتار بر تفسیری متمایز که مدعی روایتمندی بنیادین دازاین است، متمرکز می شویم و ارتباط آن با کنش را بررسی می نماییم. فرضیه اصلی ما این است که میان کنشمندی و روایتمندی دازاین، وابستگی متقابل و دوری هرمنوتیکی وجود دارد و هردو به جهت مساوقت با فهم و طرح افکنی، در بنیاد و ساختار اگزیستانسیال دازاین هم سرچشمه اند. هدف این بحث این است که نشان دهیم چگونه نحوه روایت و تفسیر ما از زندگی و فهم خویش، می تواند تعیین کننده نوع کنش های ما باشد. تحلیل این تأثیر، نقش مهمی در فهم ما از نحوه اثرگذاری انواع روایات از جمله داستان ها، فیلم ها، نقدها و ... بر رفتار و خودفهمی ما دارد. درخواهیمیافت که فهم ما از موقعیت و امکان هایی که داریم، نوع کنش ما را شکل می دهند و هر کنش به منزله فهم، گستره ای از امکان ها را می گشاید که در غیرآن صورت بر ما فروبسته می ماند؛ این دور پیوسته ادامه دارد و عالم ما را می گسترد.
بررسی رابطه اختیار و تقدیر در هستی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
521 - 542
حوزههای تخصصی:
باور به «اختیارمندی انسان از سویی؛ و حاکمیت قضا و قدر بر زندگی انسان از سوی دیگر» متعارض یا متناقض نما به نظر می رسد. لذا ظاهراً یا باید با حاکمیت ضرورت تقدیر، از قدرت اختیار آدمی چشم پوشی کنیم یا با در نظر گرفتن اراده برای انسان در عالم امکان، مخالف هرگونه ضرورتی در هستی شویم. برای رفع تعارض فوق، تبیین و تحلیل معنای تقدیر، ضرورت و قاعده مندی و ارتباط آن با بحث عالم امر و مسئله علم حق تعالی نسبت به افعال و اختیاراتِ انسان از سویی؛ و معنای آزادی، اختیار و انتخاب آدمی نسبت به سعادت و شقاوت، و بررسی بحث طینت و سرشت انسان از سوی دیگر، ضروری به نظر می رسد و نقش اساسی در فهم و درک پرسش مذکور دارد. علامه طباطبایی با نگرش هستی شناسانه و انسان شناسانه اش، معتقد است که از یک منظر، آدمی در ظرف دنیا و عالم خلق، از روی اختیار مرتکب اعمالِ خیر یا شر شده و با حرکت جوهریِ نفس، هویت و شاکله خویش را رقم می زند و از منظر دیگر، خداوند در عالم امر که عالم ثبات و فعلیت محض است، به علم ازلی (علم فرازمانی و سرمدی) از قضا و حکم زندگی سعادت آمیز یا شقاوت آمیز انسان ها آگاه بوده، اما در تقدیر عالم، انسان را مختار مقدر کرده است. این سخن، به ظاهر تناقض آمیزمی آید، اما تلاش نگارنده در پژوهش حاضر بر آن است که با توجه به آثار علامه بزرگوار، این معضل را گشوده و تناقض ظاهری را رفع کند.
بررسی نسبت نظر و عمل ابن سینا در مقایسه با ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
295 - 321
حوزههای تخصصی:
فیلسوفانی مانند ارسطو و ابن سینا اندیشه ورزی را بالاترین فعالیت سعادت برای آدمی می دانستند. پرسش این است رابطه اندیشه و تأمل نظری با عمل چگونه است؟ بر اساس دیدگاه ایندو اندیشمند رابطه نظر و عمل در چه زمینه هایی مطرح می شود؟ آیا ابن سینا صرفا شارح ارسطو است یا آراء او را بسط نیز داده است؟ اگر بسط داده آیا در همه جوانب بسط داده یا در جوانبی آنرا مغفول گذاشته است؟ «نسبت علی» نظر و عمل در ارسطو و ابن سینا چگونه است؟ در این نوشتار رابطه نظر و عمل را ذیل دو مسئله بررسی کردیم: نخست رابطه قوه نظری و عملی را از حیث معرفت شناسی؛ دوم رابطه معرفت و عمل که تجلی آن در عرفان، سعادت، سیاست، اخلاق و نبوت است که با عنوان حکمت عملی از آن سخن می گوییم. بنابر مبانی ابن سینا می توان گفت رابطه نظر و عمل از سنخ رابطه علّی است و نظر علت عمل است. ابن سینا در بعضی جوانب آراء ارسطو را بسط داده و در بعضی جوانب مغفول گذاشته است. براین اساس رابطه عقل نظری و عقل عملی و سپس حکمت عملی نزد ارسطو و ابن سینا را با تکیه بر رویکرد «علّی» بررسی می کنیم.
واکاوی اصطلاح ولایت تکوینی در ادبیات معاصر شیعی (از نخستین کاربرد تاکنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولایت تکوینی، امری نوظهور در تاریخ کلام شیعه است که تحت تأثیر عوامل مختلف شکل گرفته و دست خوش تغییر و تطور مفهومی شده است. برای نیل به تصویری روشن از سیر شکل گیری و تطور این ایده در طول تاریخ، بازخوانی آموزه ولایت تکوینی و بررسی تاریخ شکل گیری و تحولات آن ضروری می نماید. با مراجعه و واکاوی متون معاصر، در می یابیم که اولین کاربرد این اصطلاح به قرن 13 باز می گردد و پس از آن شاهد رواج و گسترش این ایده در میان متفکرین معاصر شیعه هستیم. از آراء و نظریات موجود می توان نوعی نگاه طیفی به اندیشه ولایت تکوینی را یافت. در این نگاه، یک سر طیف افرادی هستند که اندیشه ولایت تکوینی را به «معنای کامل و جامع» آن پذیرفته اند (رویکرد حداکثری به ولایت تکوینی) و در سر دیگر طیف افرادی هستند که به «انکار» ولایت تکوینی می پردازند (رویکرد انکاری) و اما در این بین افراد زیادی هستند که ولایت تکوینی را با «حدود مشخص و با قیود خاصی» می پذیرند (رویکرد میانه به ولایت تکوینی) قدر مشترک همه تعاریف ولایت تکوینی بین منکرین و مویدین آن، البته با چشم پوشی از وسعت دایره این قدرت و نیز چشم پوشی از وجود اراده اصیل نزد صاحب ولایت و یا واسطه بودن وی برای اراده الهی، قدرت تکوینی بر تصرف است. اختلافات حول این مفهوم نیز به دلایلی چون، عدم وجود مفهوم شناسی دقیق از این واژه؛ نا مشخص بودن حدود تعریفی که از ولایت تکوینی ارائه می دهند و نامشخص بودن این مسئله که آیا اثبات امکان ولایت تکوینی دلیلی بر ثبوت آن می تواند باشد یا خیر؛ باز می گردد.
علم دینی با رویکرد متافیزیک گرایانه: بررسی امکان و معناداری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
69 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار بررسی معناداری و امکان علم دینی از منظر سازگاری میان متافیزیک دو حوزه علم و دین است. سعی شده است از دو روش تاریخی و تحلیل فلسفی به بررسی این پرسش پرداخته شود که آیا علم دینی علی الاصول امکان پذیر و معنادار است؟ در پاسخ به این پرسش ضمن تمایز قائل شدن میان ساحت علوم طبیعی از ساحت تکنولوژی از یک طرف و نیز از علوم انسانی و اجتماعی، خود را صرفاً به حوزه علم موسوم به طبیعی یا تجربی محدود نموده ام. بدین منظور در ابتدا به بررسی دیدگاه دکتر گلشنی به عنوان نظریه پرداز و مدافع مدل متافیزیک گرایانه علم دینی پرداخته و در مقابل به ملاحظات انتقادی دکتر پایا به ویژه در حوزه رابطه میان علم و متافیزیک پرداخته شده است که به زعم وی علم دینی ناسازگار تلقی می شود. با استناد به شواهدی از تاریخ علم و آموزه هایی برآمده از فلسفه علم، نتیجه می شود که علی الاصول علم دینی از منظر سازگاری متافیزیک های دو حوزه امکان پذیر است، هر چند علم غیر دینی و یا سایر انواع دیگر علم ها نیز امکان پذیر هستند. با این وصف امکان و تحقق علم دینی به رویکرد انتخابی ما در باب علم و به تعبیر دیگر به فلسفه علم ما بستگی دارد. همچنین با توجه به آن چه که از علم دینی مراد نمی شود به نظر می رسد که بکاربردن اصطلاح علم خداباورانه مناسب تر از علم دینی باشد.
حکیم سبزواری و نقد برهان صدرالمتألّهین بر حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
97 - 119
حوزههای تخصصی:
یکی از براهین صدرالمتألّهین برای اثبات حرکت جوهری برهان از طریق تلازم میان طبیعت و آثار و حرکات آن است. حکیم سبزواری با این برهان به مخالفت برخاسته، و آن را صرفاً دلیلی الزامی و جدلی، مطابق با مبانی اشراقی، و ناسازگار با مبانی صدرالمتألّهین دانسته است. اشکالات حکیم سبزواری نشان می دهد که این برهان با تقریری که صدرالمتألّهین از آن به دست داده است تمام نیست. شهید مطهّری کوشیده است با بازسازی و تقریر جدید این برهان، آن را به برهانی تامّ تبدیل کند. این بازسازی گرچه دارای ابهاماتی است و با تقریر صدرالمتألّهین کاملاً همخوان نیست بحث علمیِ مربوط به برهان یادشده را ارتقا و روشنی بیشتر بخشیده است (به ویژه اگر بر اساس علّیّت تحلیلی بازخوانی شود). امّا اوّلاً پیشرفتِ حاصل شده نشان دهنده نادرستیِ تأمّلات و اشکالات حکیم سبزواری در مورد تقریر صدرالمتألّهین نیست و ثانیاً آنچه گشوده شدنِ افق جدید و ارتقای این بحث را باعث شده تأمّلات و چندوچون های حکیم سبزواری بوده است.
Aristotle's Rationalism :A Reply to Barnes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
5 - 20
حوزههای تخصصی:
Aristotle is more concerned with sensory perception and experience than philosophers before him, treating it as a kind of knowledge. It seems that the role he assigns to senses in knowledge acquisition does not qualify him as an Empiricist, although it does for some commentators. Now we should see if there is sufficient ground for the attribution of Rationalism to him. Now can we attribute Rationalism to him? And if yes, then in what sense and to what extent is he a Rationalist? To answer the question, I begin by considering components of Rationalism (and those of Empiricism, for that matter), that is, innate ideas and intuition, and then discuss Aristotle’s position regarding these components given his various works, particularly the last chapter of his Posterior Analytics and with the focus on nous. Since there have been different interpretations of this chapter of Posterior Analytics, I deal with exegeses by commentators such as Jonathan Barnes and their claims as they concern my claim in this paper.
بررسی نقش نظام مفاهیم سهروردی در مسئله ارتباط میان ذات و صفات نورالانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به دنبال بررسی جایگاه و نقش نظام مفاهیم سهروردی، یعنی تقسیمات معقول اولی و ثانی در باب مسئله ارتباط ذات و صفات نورالانوار است تا از این رهگذر، دیدگاه فلسفی وی را بر اساس شالوده و محکمات تفکرش تبیین نماید. عبارات سهروردی در این باره به صورت های مختلفی بیان و تفسیر شده، برخی دالّ بر اثبات عینیت ذات با صفات نورالانوار و برخی دیگر منکر آن است. عدم تفکیک مفاهیم و معقولات ثانی منطقی و فلسفی در فلسفه سهروردی و معیارهایی که در مورد اعتبار مفاهیم ارائه می کند، اعتقاد به عینیت ذات و صفات نورالانوار را با خدشه ای جدی مواجه می سازد.
صناعات خمس ارسطویی و روش های دعوت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
35 - 57
حوزههای تخصصی:
برهان، خطابه و جدل سه تا از صناعات پنج گانه ارسطویی است. ارسطو و منطق دانان مسلمان به دقت و تفصیل آنها را از لحاظ ماده و صورت و هدف و نتیجه بیان نموده اند. روش های دعوت قرآنی در سوره نحل به ترتیب چنین آمده است: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن. معنای این سه کلمه هم با تحقیق در عرف قرآن آشکار است. برخی منطق دانان و بعضی از مفسران مسلمان سه روش یادشده را با سه فن ارسطویی منطبق دانسته اند. عده ای این روش ها و آن سه فن را کاملاً یکی محسوب کرده اند و بعضی- خصوصاً با نظر به قید حسنه بودن موعظه و احسن بودن جدل به انطباق جزئی قایل شده اند. در این مقاله دیدگاه منطق دانان و مفسران یادشده بعد از گزارش مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته اند و حاصل این سنجش و ارزیابی چنین است که حکمت مبتنی بر برهان است؛ یعنی سخن حق مطابق با واقع است، ولی نه اینکه هر سخن حق مطابق با واقعیت حکمت است و جدل احسن با جدل ارسطویی انطباق جزئی دارد و موعظه حسنه را با خطابه هیچ نسبتی نیست.
Our confrontation with tragedy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۸
59-74
حوزههای تخصصی:
This article attempts to illustrate our confrontation with tragedy in contemporary situation, That is why we are discussing this here in seven issues (Feeding the Ancients with Our Own Blood/ Philosophy’s Tragedy and the Dangerous Perhaps/Knowing and Not Knowing: How Oedipus Brings Down Fate/ Rage, Grief, and War/ Gorgias: Tragedy Is a Deception That Leaves the Deceived Wiser/Than the Nondeceived/Justice as Conflict (for Polytheism)/Tragedy as a Dialectical Mode of Experience). Finally, this article seeks to show that tragedy is a way of experience in our life today.
On the Permissible Use of Force in a Kantian Dignitarian Moral and Political Setting, Or, Seven Kantian Samurai(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۸
75-93
حوزههای تخصصی:
On the supposition that one’s ethics and politics are fundamentally dignitarian in a broadly Kantian sense—as specifically opposed to identitarian and capitalist versions of Statism, e.g., neoliberal nation-States, whether democratic or non-democratic—hence fundamentally non-coercive and non-violent, then is self-defense or the defense of innocent others, using force, ever rationally justifiable and morally permissible or obligatory? We think that the answer to this hard question is yes; correspondingly, in this essay we develop and defend a theory about the permissible use of force in a broadly Kantian dignitarian moral and political setting, including its extension to non-violent civil disobedience in the tradition of Martin Luther King, Jr; and perhaps surprisingly, we also import several key insights from Samurai and Martial Arts ethics into our theory.
تحلیل پیشانگارههای معرفتی و غیرمعرفتی رفتار در اندیشه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، تحلیل فخر رازی از فرآیند صدور رفتار (فعل) بررسی می شود. رازی رفتار انسان را نه به صورت تک عاملی، بلکه در بافتاری ترکیب یافته از مؤلفه های مختلف تحلیل می کند. بر پایه نظر رازی، رفتار برآیندی است از پیش انگاره هایی معرفتی و غیرمعرفتی؛ آگاهی مهم ترین ایده ای است که او در پیش انگاره های معرفتی تحلیل می کند. رازی آگاهی را به مثابه داعی فعل بررسی می کند و بسیاری از مؤثرات همچون اراده و مصلحت و مفسدت را بدان ارجاع می دهد. در تعریف رازی، داعی به عنوان آگاهی انسان به وجود لذت، خیر، کمال و سرور در فعل صورت بندی می شود. در این مقاله گذشته از تحلیل این تعریف، جایگاه عقل عملی در این آگاهی و چگونگی بهره وری آن از عقل نظری ترسیم شده است. بازشناسایی تلقی رازی از جایگاه پیش انگاره های غیرمعرفتی در صدور فعل در دو سطح کلامی و فراکلامی صورت بندی شده است. در سطح کلامی، خداباوری و خواست خدا، و در سطح فراکلامی، اختلاف ماهوی نفوس انسانی، مؤثرات معرفت شناختی، بافتار اجتماعی، فضای فرهنگی و گروه های همسالان و همکاران، ساختار بدنی و مزاجی، تغذیه، محیط و نیز مسئله درونی سازی به عنوان زمینه های مهم در ایجاد و شکل دهی آگاهی و صدور رفتار تحلیل شده اند. نظریه رازی آگاهی را همواره در صدور فعل حفظ می کند و بر آن است که مؤلفه های غیرمعرفتی در آگاهی به عنوان مهم ترین مؤلفه نزدیک بر صدور فعل تاثیر گذارند و بنابراین حیثیت جانشین پذیری طردکننده نسبت به یکدیگر ندارند.
روح در دینِ جَینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین جِینی از ادیان کهن هندی است که بیش از بیست و پنج قرن پیشینه دارد و به اصطلاح از ادیان ناستیکه و یا غیر ارتدوکس هندی شمرده می شود . مسئله روح که در این مکتب از آن به عنوان جیوَه یاد می شود از مفاهیم مهم این دین به حساب می آید و یکی از دو مقوله اصلی هستی شناختی و نیز یکی از موضوعات اصلی فلسفه جَینی و نخستین آنهاست . جَین ها اصل وجود روح را امری شهودی می دانند ، با این همه، دلایلی نیز بر وجود آن اقامه کرده اند . در این مکتب، روح با آن که مادی شمرده نمی شود، دارای بُعد بوده و متناسب با بدن قبض و بسط می یابد . ارواح بی شمار هستند و همه موجودات و حتی عناصر دارای روح بوده که متناسب با بدنی که در آن می زیند، دارای یک تا شش حسّ ادراکی هستند. روح در حالت ناب و خالص خود دارای آگاهی و شهود بی مُنتها ، بهجت و سرور بی منتها و کمال مطلق است و علم و آگاهی نه صفت که ذات و سرشت آن است ، اما این گوهر نورانی در نتیجه برخی اعمال و احساسات با «کرمه» -که ماده ای لطیف است - پوشیده می شود و این آغاز اسارتِ انسان است . هدف یک سالک جَینی پیراستن روح از این قشرهای کرمه ای است که «لِشیا» خوانده می شود و این مهم با ریاضت و در طول زندگی های متوالی میسّر می شود . هدف این نوشتار، تبیین مسئله روح در دین جَینی است که به روش توصیفی۔ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای معتبر به شیوه اِسنادی سامان یافته و نشان می دهد که آموزه روح در جینیزم تفاوت قابل ملاحظه ای با دیگر ادیان هندی دارد.
تبیین معنایی گزاره های شرطی در منطق رواقی-مگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۶
297-315
حوزههای تخصصی:
گزاره های شرطی به عنوان یکی از وجوه اساسی ساختار منطق رواقی- مگاری ها، از سوی منطق دانان این نحله منطقی به انحاء متفاوتی تعریف شده اند و شرایط صدق این گزاره ها آنها را با تعابیر معنایی متفاوتی قرین ساخته است. در این مقاله نخست سعی شده است در خصوص تمایز ساختاری منطق رواقی- مگاری با منطق ارسطویی به اجمال، مطالبی ذکر شده و جایگاه گزاره های شرطی در این نظام منطقی روشن شود؛ سپس با برشمردن انواع گزاره های شرطی و شرایط صدقشان در منطق رواقی-مگاری و تطبیق و مقایسه آنها با تعاریف جدید استلزام در منطق جدید به توصیف معنایی امروزین این گزاره ها پرداخته شود. غالب پژوهشگران در این حوزه به ارزیابی استلزام های رواقی-مگاری در پرتو تطابق یا عدم تطابقشان با تعاریف استلزام مادی، استلزام اکید و قانون های طبیعی اهتمام داشته اند و ما در این مقاله با استناد بر این آراء و ارزیابی ها در پی بررسی و تحلیل معنایی گزاره های شرطی رواقی- مگاری برآمده ایم.
برهان تجربه دینی: بررسی موردی، دیدگاه کیث یندل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
31 - 58
حوزههای تخصصی:
کیث یندل (Keith Yandell) از مدافعان تجربه دینی در اثبات وجود خداست. برهان وی مبتنی بر بسط اصل قرینه تجربی و تأکید بر ابطال پذیری تجارب دینی است. وی با بسط ایده های ایجابی و سلبی در اصل قرینه تجربی به اصلی با چهار شرط می رسد که مقدمه اصلی استدلال وی را تشکیل می دهد. در این مقاله تلاش شده است برهان تجربه دینی یندل درباره اثبات وجود خدا در دیدگاه توحیدگرایانه با روش توصیفی- تحلیلی واکاوی گردد. در وهله نخست به تعریف و طبقه بندی انواع تجربه دینی از دیدگاه وی اشاره می شود. پس از آن برهان یندل تبیین شده، بخش پایانی مقاله به بررسی انتقادی دیدگاه وی و بیان نتایج به دست آمده اختصاص می یابد. دیدگاه وی از چند نظر با انتقاد مواجه است. یکسان انگاری وحی و تجربه دینی، تأکید بر دیدگاه تجربه گرایی و نقص ادله وی در قابل اعتمادبودن تجارب دینی از جمله نقدهایی است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است. درنهایت اگرچه دیدگاه وی حائز نکات مثبتی است، به عنوان برهانی کارآمد موفق به نظر نمی رسد.
علم منسوب به جهان بینی خاص: بررسی مسأله امکان پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
71-94
حوزههای تخصصی:
این مقاله از دو بخش عمده شکل گرفته است. در بخش نخست مقاله نشان می دهیم که برخی از مهم ترین نظریه های علم در قرن بیستم یا نتوانسته اند نشان دهند که ارزش داوری ها در مقام تقویم و تعیین علم اثری ندارند یا خود، نقش ارزش داوری ها را در مقام تقویم و تعیین علم به رسمیت شناخته اند و در خصوص آن نظریه پردازی کرده اند. در این راستا، آرای پوزیتیویست های منطقی، کواین، پوپر، کوهن، لاکاتوش، فایرابند و بسکار را در خصوص علم به اشاره مورد توجه قرار می دهیم. در بخش بعدی مقاله، به پاسخ این پرسش می پردازیم: آیا بر این اساس که «علم متأثر از مبانی شناختی-هنجاری الف است»، می توان نتیجه گرفت که «علم مبتنی بر مبانی شناختی- هنجاری خاص، مانند ب، نیز قابل تولید است»؟ همچنین این پرسش مورد تأمل قرار می گیرد که آیا کثرت گرایی در مبانی شناختی- هنجاری یک اصل پسندیده روش شناختی است؟
مبانی زیبایی شناسی از منظر علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
162 - 185
حوزههای تخصصی:
علامه جعفری فیلسوف شهیر معاصر اسلامی است که نظراتش در باب زیبایی و هنر نسبت به سایر فلاسفه معاصر اسلامی با زیبایی شناسی معاصر تشابهات بیشتری دارد. نظرات علامه به دو جهت متمایل به زیبایی شناسی در غرب است؛ اول به جهت توجه به قطب ذهنی سوبژه در زیبایی شناسی و دوم انحصار هنر در هنرهای زیبا. علامه در نحوه و معیار داوری استحسانی از نحوه تعقل کلیات در حکمت متعالیه بهره گرفته است؛ اما به نظر می رسد این معیار صرفاً برای زیبایی های معقول کارآمد باشد و ازاین رو در این تحقیق معیار داوری مطمح نظر علامه در زیبایی های صوری، خیالی و فوق عقلی بر اساس مبانی حکمت متعالیه و به خصوص آرای امام خمینیw محک زده شده است. از دیگر مباحث این تحقیق، اقسام هنر از دیدگاه علامه است که از مسائل نو در زیبایی شناسی اسلامی است که چه بسا سابقه آن را میان فیلسوفان و محققان اسلامی ماقبل نمی توان یافت.
واژه های برساخته از ریشه ی «میم μιμ-» در متون پیشاافلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
31 - 44
حوزههای تخصصی:
میمسیس از کلیدی ترین و بحث برانگیزترین واژه ها در حوزه ی هنر است. افلاطون و ارسطو که در زمره ی نخستین نظریه پردازان در باب هنرند، هر یک بر اساس جهان بینی و دغدغه ی فلسفی خویش تعبیری خاص از میمسیس را برگزیدند؛ و این اختلاف نگاه یکی از عوامل مهم در تعیین جایگاه ارزشی هنر در طول تاریخ زیبایی شناسی شد. این مقاله می کوشد ابتدا با ارایه شرحی از خاستگاه اصطلاح میمسیس و تأمل در مشتقات آن در برخی از متون یونانی، تصویری نسبتاً جامع از این مفهوم به ویژه در آراء و آثار پیشاافلاطونی ترسیم کند، تا شاید سرچشمه ی دو رویکرد متفاوت افلاطون و ارسطو را در قبال هنر نشان دهد. نتایج بررسی های پژوهش حاضر نشان می دهد که واژه های برساخته از ریشه ی «میم » در متون پیش از افلاطون دلالت بر «اجرای نقش» داشته اند. خاستگاه اصلی چنین معنایی را از حرکات و رفتار انسانی یا حیوانی استنتاج کرده اند؛ در این میان، مراد از حرکات، به ویژه رقص بوده و، سپس، این معنا به گستره های دیگر هنر تسری یافت. وجه اشتراک معنایی همه ی مشتقات این ریشه، همانا ایده ی «مطابقت» یا «برابری» است. به سخنی، کردار، یا افعال و اجراهایی که این واژه ها بر آنها دلالت می کنند، برابر یا معادلی در جهان عینی را به عنوان الگوی تقلید اختیار کرده اند. اما چنین مطابقتی تنها نسخه برداری محض نبوده و گاه الگوی مفروض فاقد موجودیتی عینی است.
طراحی داستان هایی برای ایجاد گسلش شناختی در برنامه فلسفه برای کودکان و اثر بخشی آن بر کاهش علائم اختلال وسواس فکری – جبری کودکان دارای نشانه های OCD دوره ابتدایی شهرستان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر باهدف ایجاد گسلش شناختی در برنامه فلسفه برای کودکان به شیوه حلقه کندوکاو تاثیر آن در کاهش علایم OCD در کودکان 8 تا 11 دارای نشانه OSD در استان یزد اجرا گردید. در این پژوهش 10 داستان با ویژگی های داستان های فبک ساخته و در برنامه فلسفه برای کودکان استفاده شده است. طرح پژوهش حاضر از جمله طرح های شبه تجربی با گروه آزمایش و گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون، مداخله و پس آزمون بوده است و از پرسشنامه عقاید وسواسی نسخه کودک و نوجوانان (OBQ-CV) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، شاخص آمار استنباطی شامل آزمون کواریانس، برای بررسی تفاوت میانگین های پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه مورد استفاده قرار گرفته شد. نتایج نشان داد میزان عقاید وسواسی – جبری در پس آزمون گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری (01/0> p) داشته است. همچنین میانگین بیش برآورد خطر، کمال گرایی، مسئولیت پذیری افراطی و بیش اهمیت دهی به افکار نیز بعد از درمان کاهش معناداری (01/0> p) داشته است. در نتیجه اثربخشی مثبت برنامه فلسفه برای کودکان با هدف ایجاد گسلش شناختی آن تایید شد.
بررسی مبانی و ابعادی از الهیات ایدئالیستی جوسایا رویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
137 - 164
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار با رجوع به مبانی اندیشه رویس، الهیات او تبیین و تحلیل می شود. رویس تحت تأثیر ایدئالیسم شخص گرا، انسان را بخشی از فرایند کیهانی می داند که اهدافِ حقیقتِ زنده و عینی (خداوند) را محقق می سازد. به نظر او ایدئالیسم قابلیت این را دارد که تفسیری نوین از الهیات مسیحی ارائه دهد؛ به طوری که با زندگی پویای انسان معاصر همخوانی داشته باشد. در فلسفه رویس امکان ارائه الگویی برای تعامل علم و دین هست، زیرا او با تمایز گذاردن میان تجربه حسی روزمره و تجربه سازمان یافته علمی، تمام تجارب ممکن و بالفعل را ابژه های ذهن مطلق الهی می داند و تلاش علمی بشر در زمینه اختراعات و اکتشافات را موجب عینیت بخشیدن امکانات نهفته در علم الهی می داند. رویس حتی تعهد وفادارانه دانشمندان و صاحبان مشاغل به جامعه بشری را نوعی از تجربه دینی (در معنای موسّع) می داند و تصویر جدیدی از کلیسای نامرئی ارائه می دهد.