مطالب مرتبط با کلیدواژه

جوسایا رویس


۱.

بررسی رابطه دین و اخلاق از منظر غزالی و هانس کونگ و تثبیت مبانی متافیزیکی آن براساس ایدئالیسم اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزالی هانس کونگ جوسایا رویس حسن و قبح ایدئالیسم اخلاقی اخلاق جهانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۳۲۶
براساس نظریه امر الهی که غزالی بدان معتقد است، هر آنچه را که خداوند جایز می داند یا نهی می کند، به ترتیب درست و نادرست و هر آنچه را که خداوند بدان امر می نماید؛ واجب است. بنابراین ملاک درستی و نادرستی هر عمل را باید برحسب موازین شریعت سنجید. در مقابل، برخی متفکران غربی از استقلال و خودبسندگی اخلاق دفاع می کنند و ابتنای اخلاق به دین را نمی پذیرند. هانس کونگ به عنوان یکی از الهی دان های معاصر، با الهام از فلسفه اخلاق کانت، به همراه رویکردی نقادانه به آن، درصدد است که محورهای اخلاقی مشترک میان ادیان را بیابد و از این طریق امکان مفاهمه و همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان را فراهم آورد. ازجمله نتایج این بحث می توان به عدم امکان اخلاق جهانی در نظریه غزالی اشاره کرد، زیرا او اخلاق را به دین تاریخی تحویل می برد و مجالی برای اصول عام اخلاق در نظر نمی گیرد. هانس کونگ نیز چون اخلاق را مستقل از دین می داند و برای اصول اخلاقی، منشأ آسمانی قائل نیست، فاقد یک بنیان متافیزیکی موثق، برای ایجاد رابطه نفس الامری میان اخلاق و دین است. ایدئالیسم اخلاقی «جوسایا» اندیشه مناسبی است تا اخلاق جهانی را برحسب رابطه متافیزیکی بین دین و اخلاق، در این دو اندیشمند، توجیه نماییم.
۲.

بررسی مبانی و ابعادی از الهیات ایدئالیستی جوسایا رویس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جوسایا رویس ایدئالیسم شخص گرا پراگماتیسم الهیات کلیسای نامرئی وفاداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۲۲۲
در این نوشتار با رجوع به مبانی اندیشه رویس، الهیات او تبیین و تحلیل می شود. رویس تحت تأثیر ایدئالیسم شخص گرا، انسان را بخشی از فرایند کیهانی می داند که اهدافِ حقیقتِ زنده و عینی (خداوند) را محقق می سازد. به نظر او ایدئالیسم قابلیت این را دارد که تفسیری نوین از الهیات مسیحی ارائه دهد؛ به طوری که با زندگی پویای انسان معاصر همخوانی داشته باشد. در فلسفه رویس امکان ارائه الگویی برای تعامل علم و دین هست، زیرا او با تمایز گذاردن میان تجربه حسی روزمره و تجربه سازمان یافته علمی، تمام تجارب ممکن و بالفعل را ابژه های ذهن مطلق الهی می داند و تلاش علمی بشر در زمینه اختراعات و اکتشافات را موجب عینیت بخشیدن امکانات نهفته در علم الهی می داند. رویس حتی تعهد وفادارانه دانشمندان و صاحبان مشاغل به جامعه بشری را نوعی از تجربه دینی (در معنای موسّع) می داند و تصویر جدیدی از کلیسای نامرئی ارائه می دهد.
۳.

ابعاد روش شناختی اندیشه جوسایا رویس از منظر رویکردهای الهیاتی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الهیات تحلیلی ایدئالیسم پراگماتیسم جوسایا رویس فلسفه دین تحلیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۲۶۴
در این مجال نگرش دینی جوسایا رویس [1] (1855-1916) بر اساس برخی جریانات عمده الهیاتی معاصر مثل فلسفه دین تحلیلی، الهیات تحلیلی، الهیات سیتسماتیک و الهیات پسامدرن بررسی و تحلیل می شود. به نظر می رسد که پراگماتیسمِ ماخوذِ از فلسفه کانت، سرچشمه تاریخی مشترک بین اندیشه رویس با فلاسفه دین و الهیات معاصر است. او از عقاید مسیحی به عنوانِ مقدمه ای برای استدلال های خود بهره می برد و از این جهت، رویکرد او با الهیدان های تحلیلی قابلِ مقایسه است. با توجه به منظومه ای از باورهای الهیاتی که با الهام از ایدئالیسم شخص گرایانه شکل گرفته است، اندیشه او نوعی الهیات سیستماتیک محسوب می شود. از سوی دیگر، او همگام با فلاسفه پسامدرن سوژه را برساخته عوامل اجتماعی و فرهنگی می داند و همچنین، در پاسخ به نیازهای زمانه تفسیری نوین از الهیات مسیحی ارائه می دهد. با وجود تمام این جنبه های مشترک، اندیشه رویس به خاطرِ استفاده از شهود متافیزیکی - به عنوانِ یک منبع معرفتی مؤثق و واقع نما - از سنت تحلیلی و پسامدرنیسم متمایز می شود.
۴.

شر و مسئولیت اجتماعی: بررسی لوازم ایدئالیسم افلاطونی والهیات ایدئالیستی جوسایا رویس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۹۹
در این نوشتار با رجوع به برخی از مهمترین آثار افالطون، دیدگاه او را درباره شر تبیین میکنیم. با توجه به اینکه او محسوسات را نمودی ضعیف از حقایق الیتغیر مُثُل میداند، زمینهساز این دیدگاه در سنت نوافالطونی میشود که شر جنبه عدمی دارد. این نگرش از رویکرد واقعگرایانه به حیات فاصله دارد زیرا زندگی موجودات زنده به نحو عام و زندگی انسان به نحو خاص با انواعی از شرور متافیزیکی مواجه است و انسان بهعنوان موجودی صاحباختیار، دستخوش یا منشأ شر اخالقی نیز هست. هرچند بر اساس خوانشی خاص میتوان طرح عالم مثل افالطون را در پرتو مواجهه او با مرگ سقراط و تالش برای فراروی از آن جستجو کرد ولی به خاطر نگرش حاکم بر دنیای باستان که مبتنی بر نظام طبقاتی است، افالطون نیز رویکرد نخبهگرایانه اتخاذ مینماید و بهجای تأکید بر مسئولیتهای فردی به تأسی عوام از فیلسوف بهعنوان الگوی تجرد عقلی و فضایل اخالقی در جامعه اشاره میکند. این در حالی است که در جامعه مدرن که ارزشهای فردی اهمیت مییابد، ارتباط مؤثقی بین مسئله شر و مسئولیت اجتماعی برقرار میشود. با رجوع به فلسفه جوسایا رویس که او نیز همچون افالطون متفکری ایدئالیست است، میتوان دریافت که ایدئالیسم معاصر در عین نگاه خوشبینانه و کلگرایانه به جهان نمیتواند واقعیت شر را نادیده بگیرد. رویسهم واقعبینانه به رنجهای بشری مینگرد و هم با توجه به مبانی نظری خود بر رویکرد مسئوالنه برای کاهش رنج و زدودن  کاستیهای اجتماعی تأکید میکند
۵.

عقل عملی در دستگاه فکری اشاعره و رابرت ادامز با تاکید بر مبانی معرفت شناختی جوسایا رویس

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اشاعره رابرت آدامز جوسایا رویس عقل عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۳۲
رابرت آدامز عقل عملی و اخلاق را منوط به عقل اما منتهی به دین می داند، چراکه او از سویی متاثر از نظریه امرالهی و نظریه کسب اشاعره است و در نظریه وابستگی اخلاق به دین اعتقاد به منتهی شده اخلاق به دین دارد و از سویی دیگر مبنای مبانی عقل عملی خویش را حسن و قبح عقلی می داند. جوسایا رویس- بر ایدئالیست اخلاقی اعتقاد دارد و میان هستی شناسی، اخلاق، ایدئالیسم و خداشناسی توحیدی رابطه معناداری ایجاد می کند، ایدئالیسم اخلاقی رویس، نه همچون غزالی اخلاق را منوط به دینی خاص کرده و نه دین و اخلاق را مستقل از هم برمی شمارد، درواقع انسان را به صورت یک موجود استعلائی دارای معرفت پیشینی از اصول اخلاقی خوانده است. بنابراین انطباق دین و اخلاق جنبه پسینی و تاریخی نخواهد داشت، بلکه مبنای متافیزیکی و هستی شناسانه خواهد داشت. آدامز فارغ از اصالت دادن به عقل و اختیار مبنای اعتقادات خویش را طبق اصل «حس تکلیف» نسبت به دستورات واجب تعالی و داشتن عذاب وجدان می داند. اما اشاعره طبق دیدگاه «امرالهی» و «نظریه کسب» هر آنچه را که واجب تعالی جایز دانسته یا نهی می کند به ترتیب درست و نادرست و هر آنچه را که واجب تعالی بدان امر نماید، واجب است؛ بنابراین ملاک اثبات و صدقیت هر عمل را باید براساس موازین شریعت سنجید و انسان فقط کاسب دستورات واجب تعالی و شرع است. اما وجه اشتراک آدامز و اشاعره این است که سعادت و کلیه عملکرهای اخلاقی را منوط به دین دانسته اند.