مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اثبات وجود خدا
حوزه های تخصصی:
در فلسفه و عرفان نظری متاثر از دیدگاه های مختلف، در باب رابطه وجود و ماهیت تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه شده است. بر این اساس ابن سینا با مبنا قرار دادن تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت و شیخ اشراق با انکار این تمایز و بر اساس نظریه انوار و ملاصدرا بر مبنای تقدم وجود بر ماهیت و وحدت تشکیکی به اثبات وجود حق تبارک و تعالی می پردازند، اما هیچ یک از این براهین نتوانسته اند وجود حق تعالی را به عنوان اولین مساله فلسفی به اثبات برسانند. علامه طباطبائی با اتخاذ مبنای جدیدی در باب رابطه وجود و ماهیت با استفاده از اصل واقعیت (=وجود) کوتاه ترین راه را برای اثبات خدا پیموده است. اتکای برهان علامه بر مبنای فوق ثمرات گرانبهایی چون اثبات واجب به عنوان اولین مساله فلسفی و ... را به بار آورده است.
جستاری در باب خداشناسی درآثار استاد شهید مطهری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، بخش قابل توجهی از دیدگاه های شهید مطهری در باب خداشناسی مورد توجه، تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. موضوعاتی از قبیل، الف: حدود توانایی عقل در باب خداشناسی؛ ادلّه ی اثبات وجود خدا و ج: ادّله اثبات یگانگی خدا. نوشتار با رویکرد تحلیلی و بررسی آثار شهید علامه مطهری، به موضوع خداشناسی پرداخته است، این مقال صرفاً به توصیف، تبیین و تحلیل دیدگاه های علامه شهید نپرداخته، بلکه همراه آن، نقد و بررسی نیز صورت داده است.
ژرفای اندیشه در مفهوم تصوری خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرح و بررسیِ تقریر حکیم غروی اصفهانی از برهان وجودی و انتقادات مهدی حائری یزدی به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غروی اصفهانی، در بین حکیمان مسلمان، نخستین کسی است که، بدون اطلاع از آرای غربیان، برای اثبات وجود خدا، برهان وجودی آورده و تقریری از آن عرضه کرده است. از سوی دیگر، دکتر مهدی حائری یزدی، با آنکه خود از مدافعان این برهان است، تقریر غروی را نمیپذیرد و از آن انتقاد میکند. این مقاله به توضیح و بررسیِ تقریر حکیم غروی و انتقادات حائری اختصاص دارد.
بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آملی دربارة برهان وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیت الله جوادی آملی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که هیچ یک از تقریرهای برهان وجودی فیلسوفان غربی و مسلمان را نمی پذیرد و آن ها را نوعی مغالطه می داند؛ وی همانند منتقدان غربی این برهان، معتقد است که از هیچ مفهومی، حتی مفهوم خدا یا واجب الوجود، نمی توان وجود خارجی آن را نتیجه گرفت. وی این انتقاد را با مفاهیم فلسفه اسلامی توضیح می دهد و اشکال اصلی این برهان را در خلط حمل اولی ذاتی و شایع صناعی می داند. انتقاد دیگر استاد جوادی به این برهان این است که بر اساس این برهان ما باید از مفهوم شریک الباری هم، وجود آن را نتیجه بگیریم، چراکه در مفهوم شرک الباری نیز، تمام صفات خدا، مانند وجوب وجود و کمال مطلق، گنجانده شده است. این مقاله به بررسی دیدگاه وی درباره برهان وجودی و انتقادات او به این برهان می پردازد.
امکان پذیری وجود خدا در برهان های وجودی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیش تر برهان های وجودی مدرن، مقدمه ای هست که آن را مقدمة «امکان پذیری» می خوانند و محتوای آن این است که «وجود هستندة کامل امکان پذیر است» یا به عبارتی «چنین نیست که وجود هستندة کامل محال باشد». در این مقاله، نخست به اختصار خوانش های نورمن ملکم، چارلز هارتسهورن، و آلوین پلانتینگا که از خوانش های مدرن برهان وجودی در اثبات وجود خدا محسوب می شوند عرضه می شود و سپس مقدمة امکان پذیری که مهم ترین مقدمه در این خوانش هاست، مورد بررسی بیش تر قرار می گیرد و برخی از انتقادهای وارد به آن مطرح می شود. هدف از این بررسی، نشان دادن این نکته است که مقدمة یادشده علی رغم این که بدیهی می نماید، می تواند مشکلاتی برای برهان به وجود آورد
تحلیل منطقی برهان صدیقین علامة طباطبایی و بررسی انتقادی تقریرهای مختلف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، برهان صدیقین علامة طباطبایی از منظری جدید بررسی شده است. در ابتدا مبانی فلسفی خاص ایشان در تقریر این برهان به وضوح بیان شده و پس از آن، چهار تقریر مختلف از برهان صدیقین ارائه شده است. در یک تقریر، با ابتنا بر مبنای واقعیت فی الجمله به تبیین برهان صدیقین علامه پرداخته ایم و در تقریر دیگر، مبتنی بر نفی تمایز متافیزیکی ماهیت و وجود در خارج و نیز واقعیت مطلق و مقید نزد علامه، برهان وی را به مثابة برهانی منطقاً محکم عرضه کرده ایم. همچنین برخی تقریرهای دیگر این برهان را بررسی و ارزیابی کرده ایم. نتیجة این تحقیق آن است که تقریر مبتنی بر واقعیت فی الجمله و علی الخصوص نفی تمایز متافیزیکی ماهیت و وجود در خارج، به دلیل توجه به مبانی فلسفی خاصّ علامة طباطبایی، موفّق و کارآمد بوده و سایر تقریرها، هم در بیان مقصود علامة طباطبایی و هم در طرح برهانی برای اثبات وجود خدا، نارسا هستند
برهان نفس بر اثبات خدا در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در میان ادله اثبات وجود خدا در فلسفه اسلامی، برهان های غیرمشهوری هم هستند که در عین صحت و اتقان کمتر مورد عنایت فیلسوفان قرار گرفته اند. یکی از این برهان ها برهان نفس بر اثبات خدا است. در این برهان، با استفاده از نفس انسانی و برخی اوصاف و عوارض آن بر وجود خداوند سبحان استدلال می شود. صدرالمتالیهن (ره) در برخی از آثار خود به صراحت این برهان را یکی از براهین مستقل اثبات واجب الوجود دانسته است. ملاصدرا و برخی از پیروانش چهار تقریر از این برهان ارائه کرده اند: با استفاده از علت حرکت نفس، حدوث نفس، علت غایی حرکت نفس و حرکت نفوس فلکی. این برهان به نحو مستقل در حکمت مشاء مطرح نبوده است؛ برخی اشراقیان به بعضی تقریرهای آن اشاره کرده اند؛ ملاصدرا با بهره گیری از اشارات پیشینیان و همچنین مبانی فلسفی خود در مسئله نفس، حرکت جوهری، نحوه ارتباط حادث با محدث و... چنین برهانی را بیان کرده است. او همچنین در این برهان، راه و رونده را متحد می داند و عینیت سالک و مسلک را از ویژگی های این برهان می شمارد و همین امر را دلیل شرافت این برهان بر سایر ادله اثبات واجب الوجود به جز برهان صدیقین می داند. او معتقد است: در عین اینکه معرفت حضوری نفس شهود باطنی رب را در پی دارد، معرفت حصولی به نفس و دقت در عوارض آن نیز وسیله صعود به معرفت خداوند است.
مقایسه تحوّلات «برهان حدوث و قدم» در کلام متقدّم امامیه و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان حدوث و قدم در کلام اسلامی همواره یکی از استدلال های اصلی و مهم برای اثبات وجود خداوند بوده است. در نوشتار حاضر با استفاده از روش مطالعه تاریخی تطبیقی تحوّلات حادث شده در نحوه تقریر برهان حدوث و قدم در کلام متقدّم امامیه و کلام اشاعره بررسی و مقایسه شده است. این پژوهش نشان می دهد که استدلال های متکلّمان امامی و اشعری برای اثبات حدوث عالم در قرن چهارم و پنجم هجری شاهد چند تحوّل اساسی بوده است. به همین نحو در باب اثبات ضرورت نیازمندی حادث به مُحدِث و علّت نیز دیدگاه های گوناگونی از سوی این متکلّمان ارائه شده است. درحالی که برخی از آنان این ضرورت را بدیهی می دانستند، برخی دیگر آن را غیر بدیهی قلمداد کرده، برای اثبات آن استدلالی از نوع قیاس غائب به شاهد ارائه کرده اند. در این زمینه، استفاده متکلّمان اشعری از انواع مختلف «برهان تخصیص» برای اثبات نیازمندی حادث به مُحدِث و عدم استناد متکلّمان امامی به این برهان تفاوتی شایان توجّه به شمار می آید.
برهان تجربه دینی: بررسی موردی، دیدگاه کیث یندل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
31 - 58
حوزه های تخصصی:
کیث یندل (Keith Yandell) از مدافعان تجربه دینی در اثبات وجود خداست. برهان وی مبتنی بر بسط اصل قرینه تجربی و تأکید بر ابطال پذیری تجارب دینی است. وی با بسط ایده های ایجابی و سلبی در اصل قرینه تجربی به اصلی با چهار شرط می رسد که مقدمه اصلی استدلال وی را تشکیل می دهد. در این مقاله تلاش شده است برهان تجربه دینی یندل درباره اثبات وجود خدا در دیدگاه توحیدگرایانه با روش توصیفی- تحلیلی واکاوی گردد. در وهله نخست به تعریف و طبقه بندی انواع تجربه دینی از دیدگاه وی اشاره می شود. پس از آن برهان یندل تبیین شده، بخش پایانی مقاله به بررسی انتقادی دیدگاه وی و بیان نتایج به دست آمده اختصاص می یابد. دیدگاه وی از چند نظر با انتقاد مواجه است. یکسان انگاری وحی و تجربه دینی، تأکید بر دیدگاه تجربه گرایی و نقص ادله وی در قابل اعتمادبودن تجارب دینی از جمله نقدهایی است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است. درنهایت اگرچه دیدگاه وی حائز نکات مثبتی است، به عنوان برهانی کارآمد موفق به نظر نمی رسد.
چالش تجارب دینی متعارض برای برهان تجربه دینی و بررسی راه حل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
25 - 48
حوزه های تخصصی:
برهان تجربه دینی تلاش می کند با استناد به حجیت معرفت شناختی تجربه ها ی دینی، وجود خدا را اثبات کند. همان طور که مشاهده اشیای مادی می تواند دلیلی بر وجود آنها باشد، شهود خداوند نیز می تواند دلیلی بر وجود چنان موجودی باشد. در برابر این برهان چالش های مختلفی مطرح شده که چالش تجارب دینی متعارض یکی از آنها- و چه بسا دشوارترین آنها- است. این چالش به این نکته اشاره دارد که متعلق تجارب دینی گوناگون، که در بستر سنت های دینی مختلف شکل می گیرند، آن چنان متفاوت از یکدیگرند که امکان صدق همه آنها وجود ندارد و لذا قابل جمع با یکدیگر نیستند. هدف این مقاله بررسی و ارزیابی راه حل های پیشنهادی مدافعان برهان تجربه دینی برای غلبه بر این چالش می باشد. نتایج این بررسی نشان می دهد هیچ کدام از این راه حل ها قادر نیستند پاسخی کامل به چالش تجارب دینی متعارض ارائه نمایند، هرچند به نظر می رسد راه حل تفسیرگرایی قابل دفاع تر از دیگر راه حل ها باشد. همچنین از بررسی ها می توان نتیجه گرفت که تجارب دینی را نمی توان به مثابه براهینی بر اثبات وجود خدا دانست؛ زیرا فاقد استحکام لازم و کافی برای اثبات هستند؛ بلکه می توانند تأییدهایی بر وجود خدا باشند؛ بنابراین هنوز می توان به عنوان مؤید بر وجود خدا از آنها بهره جست. شایان ذکر است این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.
بررسی انتقادی استفاده سوئین برن از اصل آسان باوری در برهان تجربه دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
105 - 126
حوزه های تخصصی:
استدلال از طریق تجربه دینی یکی از استدلال هایی است که برای اثبات وجود خدا ارائه می شود. (که در این مقاله مراد از آن به طور خلاصه و کمتر دقیق، «برهان تجربه دینی» است) این استدلال، از تجربه دینی که برخی افراد از سر می گذرانند، به عنوان قرینه ای به سود وجود خدا استفاده می کند. ریچارد سوئین برن از جمله کسانی است که در کتاب وجود خدا چنین استدلالی را اقامه می کند. یکی از پایه های استدلال او اصلی است که نام «اصل آسان باوری» بر آن می نهد. این اصل به طور خلاصه می گوید اگر شیء الف به ادراک درآید، می توان نتیجه گرفت که به طور محتمل شیء الف وجود دارد. هدف مقاله حاضر، ارزیابی انتقادی امکان استفاده از این اصل در برهان تجربه دینی است و از مجموع نقدهای نویسنده (مقاله) و نقدهای مطرح شده توسط دیگران بر کاربرد این اصل در برهان تجربه دینی، به این نتیجه خواهیم رسید که این اصل به خاطر مواجه بودن با چالش های جدی در برهان تجربه دینی قابل استفاده نیست.
امکان باور به خدا در چهارچوب فلسفه کارنپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارنپ به عنوان شاخص ترین نماینده پوزیتیویست های منطقی جمله مشهوری دارد مبنی بر اینکه مابعدالطبیعه بی معنا است. در نگاه اوّل به نظر می رسد که هرگونه باور مذهبی، به خصوص باور به خدا، با چهارچوب فلسفه کارنپ ناسازگار است. از آنجا که کارنپ اخلاق را نیز مانند مابعدالطبیعه بی معنا می داند ولی رفتارهای اخلاقی را با ارزش می شمارد، شاید به نظر برسد که در چهارچوب کارنپی حداکثر بتوان رفتارهای مذهبی را نیز، در عین بی معنا بودن ادّعاهای مذهبی، با ارزش تلقّی کرد. برخلاف داوری عجولانه بالا، گرچه باور به خدای فلاسفه در چهارچوب فلسفه کارنپ جایگاهی ندارد، اما باور به خدای ادیان با مبانی فلسفی کارنپ کاملاً سازگار است. در نظر کارنپ تنها تجربه است که منشأ شناخت قرار می گیرد و تمام احکام تجربی صرفاً احتمالی هستند. در عین حال، باور به درستی احکام تجربی کاملاً معقول است، گرچه این احکام ضرورتاً صادق نیستند. در این مقاله نشان داده می شود که به همان نحوی که احکام علوم تجربی در نزد کارنپ مقبول واقع شده و تثبیت می شوند، می توان گزاره های دینی از جمله ادّعاهای ادیان درباره خدا را در چهارچوب کارنپی به طور معقول تثبیت نمود.
بررسی و نقد دیدگاه حائری یزدی درباره کاربرد معنای صدرایی «امکان» در تبیین برهان صدیقین سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
17 - 28
حوزه های تخصصی:
«برهان صدیقین»، برهانی است که در آن بدون نیاز به واسطه، ذات واجب الوجود اثبات میشود. این عنوان را نخستین بار ابن سینا برای تقریر جدیدِ برهانی که پیشتر فارابی اقامه کرده بود، برگزید. برهان صدیقین بهترین و موجزترین برهان فلسفی و عقلی برای اثبات وجود خداست. در این برهان از خود «وجود» به «واجب الوجود» استدلال میشود، بگونه یی که هیچیک از افعال الهی از قبیل حرکت، حدوث و ... حد وسط قرار نمیگیرند. حائری یزدی براساس تبیین معنای «امکان» در فلسفه» مشاء و حکمت متعالیه، برای رفع اشکالات مطرح شده درباره این برهان تلاش نموده و با توجه به تحلیل دقیق معنای امکان، معتقد است از طریق آن میتوان واجب الوجود را اثبات کرد؛ بهمین دلیل تمسک به محال بودن دور و تسلسل ضرورتی ندارد. مقاله» حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با توجه به معیارهای معتبر نزد ملاصدرا در صدق برهان صدیقین، به تحلیل و بررسی تقریر حائری یزدی پرداخته و نشان داده که دیدگاه او خالی از اشکال نیست.
بررسی تحلیلی برهان انباشتی بر اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه برخی از فلاسفه غربی، همچون بازیل میچل، ریچارد سوئین برن و کرولاین فرنکس دیویس، برای توجیه باور به وجود خداوند، باید احتمال صدق گزاره «خدا وجود دارد» از گزاره های متناظر خودش براساس شواهد و ادله، به بیش از 50 درصد برسد. از دیدگاه آنها، ادله اثبات وجود خدا به صورت مستقل نمی توانند احتمال صدق نتیجه را به بیش از 50 درصد برسانند، بلکه فقط می توانند نتیجه را تأیید کنند. بنابراین نمی توان براساس تک تک آن ادله، به وجود خداوند باور موجه پیدا کرد. فلاسفه مزبور برای حل این مشکل، نظریه برهان انباشتی را مطرح کرده اند. منطق حاکم بر این برهان، استقراگرایی و هدف از آن رسیدن به یک باور موجّه است. ما قصد داریم با روش «تحلیلی عقلی»، تقریرات برخی از فلاسفه غربی را با مبانی فلاسفه اسلامی ارزیابی کنیم و در نهایت نتیجه بگیریم که برهان انباشتی از دیدگاه بیشتر فلاسفه اسلامی، برهان موجهی برای اثبات وجود خداوند نیست، ولی از دیدگاه برخی از متکلمان و فلاسفه اسلامی و نگارنده، این برهان از ارزش معرفت شناختی ظنی در بسیاری از زمینه ها برخوردار است و در برخی شرایط تنها راه اثبات مدعا به کار بردن این برهان است.
کاربست معرفت فطری در اثبات وجود خدا از منظر دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
465 - 493
حوزه های تخصصی:
کاربست معرفت فطری در اثبات واجب از منظر صدرا و دکارت تلاشی است برای بازخوانی نقش فطرت در اثبات وجود خدا در دو بستر فکری مختلف و بازنمایی وجوه اشتراک و افتراق ایشان در مباحث اساسی خداشناسی به منظور یافتن مبنایی استوار در نیل به معرفت یقین بخش در گزاره های الهیاتی که در این پژوهش تطبیقی با روش توصیفی، تحلیلی به آن پرداخته شده است. فطرت مندی شناخت و اثبات وجود خدا و به کارگیری روش درون نگری در معرفت خدا، از مهم ترین وجوه اشتراک و تفاوت در نوع و متعلق معرفت فطری و اختلاف در حد وسط براهین فطرت، از مهم ترین وجوه افتراق میان این دو نگرش است. وجود اختلاف در نظام فلسفی و مبانی معرفت شناختی از جمله نگاه اصالت وجودی صدرایی و اعتقاد به علم حضوری و به کار گیری ابزار وحی و شهود عرفانی در کنار عقل، از یک سو و مبنای اصالت ماهوی و بی توجهی به علم حضوری و به کارگیری صرف عقل یا شهود عقلانی از جانب دکارت سبب تقابل میان نگاه عرفانی صدرالمتألهین نسبت به مبدأ متعال با نگاه فلسفی و مقیاس صرفاً ریاضی دکارت در حوزه مباحث خداشناسی شده است؛ با این حال متفق بودن در برخی مبانی، آنها را به آرای مشترک و مشابهی در امکان شناخت ذات و براهین اثبات وجود خدا مبتنی بر معرفت فطری رسانده است.
ملاحظاتی در نقد گنسلر بر برهان اخلاقی لوئیس در باب اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
151 - 183
حوزه های تخصصی:
لوئیس در کتاب مسیحیت ناب کوشیده است بر مبنای «عینی بودن ارزش های اخلاقی» استدلالی برای «اثبات وجود خداوند» ارائه دهد. بنابر عقیده او قوانین اخلاقی عینی وجود دارند و ما در رفتار خویش به نوعی معیار عینی و رفتاری تمسک می کنیم که انتظار داریم طرف مقابل به آن معرفت داشته باشد. این که همه انسان ها در هر فرهنگ، دین و آئینی باشند خود را ملزم می دانند که به نحو خاصی رفتار کنند و راه گریزی از آن ندارند و زمانی که بر خلاف آن رفتار می کنند خود را مورد ملامت قرار می دهند، حاکی از واقعی و عینی بودن احکام اخلاقی است که فراتر از رفتار عادی و معمول انسان هاست. قوانینی که هیچ یک از آنها را ما وضع نکرده ایم، اما به نحو پیشینی می یابیم که این قوانین بر ما تحمیل می شوند و ما را در موقعیت های مختلف تحت فشار قرار می دهند. لوئیس خاستگاه عینیت احکام و ارزش های اخلاقی را خدا می داند چون طبیعت گرایی هرگز نمی تواند حضور ارزش های واقعی اخلاقی را توجیه و تبیین کند، چرا که امر مادی به هیچ وجه نمی تواند تعالیمی برای انسان داشته باشد. بنابرین حضور ارزش های اخلاقی نشانه و شاهدی است برای دلالت بر یک روح یا ذهن برتری که این قوانین را به ما القاء کرده است که او همان خداست. در این جستار ادعای او را تقریر کرده و نقدهای مطرح شده و به نحو خاص نقدهای گنسلر بر استدلال او را شرح داده و مورد گفت وگو قرار می دهیم.
برهان صدّیقین ابتکاریِ نصیرالدّین کاشانی و بازتاب های آن در کلام امامیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله اصلی پژوهش حاضر بازشناسی و معرّفی تقریری ابتکاری از برهان صدّیقین برای اثبات وجود خداوند است که از سوی یکی از متکلّمان امامی به نام نصیرالدّین کاشانی حِلّی مطرح گردیده ولی تاکنون مورد توجّه کافی قرار نگرفته است. در این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی _ تحلیلی تقریر مزبور از برهان صدّیقین معرّفی و بررسی می شود. شناسایی استدلال های مختلفِ برگرفته از تقریر ابتکاری کاشانی از برهان صدّیقین در تاریخ کلام امامیّه و تبیین دامنه اثرگذاری این تقریر بر براهین خداشناسی سایر متکلّمان امامی و نیز نفی انتساب تقریر مذکور به خواجه نصیرالدّین طوسی، از جمله نتایج و یافته های مقاله پیش روست.
اِشارات و تَنبیهات (6): 1. شرحی روشنگرانه و ژرف نگرانه بر کشف المرادِ علّامه حلی؛ 2. أباضیّه، أباذیه، عبادیه؛ 3. دو برهان ابتکاری از نصیرالدّین کاشانی حِلّی بر اثبات وجود خدا و وحدت واجب الوجود
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ آذر و دی ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۹۷)
139 - 149
حوزه های تخصصی:
سلسله مقالاتی که زیر عنوان «اِشارات و تَنبیهات» منتشر می شود مجالی است برای طرح و تحریر جستارهای گونه گونِ انتقادی و کتابگزارانه و تُراث پژوهانه که هر یک از آن جستارها نوشتاری است کوتاه و مستقل در باب موضوعی مشخّص و ممتاز. بخش ششم از این مقالات مشتمل است بر سه نوشته در حوزه دانش کلام. در یادداشت نخست، شرحی جدید و نفیس بر کشف المرادِ علّامه حلّی معرّفی شده است. در مقاله دوم، به نکته ای در خصوص نحوه نگارش و خوانش نام «اِباضیّه» اشارت رفته است، و در نوشتار سوم، ویراستی از متنی کوتاه از نصیرالدّین کاشانی حِلّی در تقریر دو برهان ابتکاری بر اثبات وجود خدا و وحدت واجب الوجود ارائه گردیده است.
معرّفی کتاب تاریخ برهان های اثبات وجود خدا در کلام امامیّه
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۹)
227 - 237
حوزه های تخصصی:
شناخت و تحلیل تاریخی از برهان های خداشناسی فوائد گوناگونی دارد از جمله اینکه فهم دقیق این براهین، در گرو شناسائی درست از زوایای مختلف آنها در بستر تاریخی است. یکی از پروژه های مهم در راستای مطالعات تاریخی موضوعی در کلام امامیه، اثری است زیر عنوان «تاریخ برهان های اثبات وجود خدا در کلام امامیّه» که به همت محقق گرانمایه جناب آقای دکتر حمید عطائی نظری به انجام رسیده و دستاوردی نیکو و ارجمند را به جامعه علوم عقلی تقدیم داشته است. این کتاب، نخستین و مبسوط ترین نوشتاری است که به گزارش و تبیین استدلال های مطرح در آثار کلامی امامیّه و معتزله و اشاعره برای اثبات وجود خداوند می پردازد و تاریخ و سیر تحوّلات این براهین را در تاریخ کلام اسلامی بیان می کند. اهمیت این اثر، به طور خاص، مربوط به تحقیق در دوران کلام اسلامی در عصر تأسیس و قرون متقدّم است که مباحث متکلّمان این دوره، به دلیل آنکه فهم مفاهیم و درون مایه قواعد و اصطلاحات آنان بسی دشوار و دیریاب است، در دیگر آثار و تحقیقات چندان بازتاب نیافته است. تاکنون اثری با این گستردگی و دقت در باب تاریخ و تحوّلات برهان های اثبات وجود خداوند در کلام امامیّه نگاشته نشده است و از این رو، می توان این کتاب را منبع و مرجعی اصلی برای فهم مباحث و مطالب مربوط به موضوع اثبات وجود خدا در دانش کلام به شمار آورد.