فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۸۱ تا ۳٬۱۰۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
404 - 425
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات فراراهِ واقع گرایی ساختاری هستی شناختی حذف گرا مسأله رابطه بدون مربوط است: از یک سو، مطابقِ این نوع واقع گرایی، جهان صرفاً از ساختارها و روابط قوام یافته و تهی از اشیاء منفرد است، و از سوی دیگر، مطابق با فهم برآمده از ریاضیات، ساختارها و روابط به اشیاء منفرد به مثابه مربوط تکیه دارند. استیون فرنچ در مقام مدافع این نوع واقع گرایی چنین پاسخ می دهد که فرضِ وابستگی رابطه به مربوط به منبع بازنمایی باز می گردد، در حالی که واقع گرایی فوق مدعی ست که رابطه در هدف بازنمایی موجودی خودایستاست. در این مقاله نشان داده خواهد شد که این پاسخ همراه با نظر وی در مورد معناشناسی جملاتِ ظاهراً ناظر بر اشیاء منفرد نامنسجم است.
تحلیل انتقادی پیوند تصور و تصدیق نزد ابن سینا، قطب الدین رازی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصور و تصدیق به عنوان دو بخش مبنایی و نظام آفرین در منطق، همواره مورد توجه بوده است. زیربنای منطق دوبخشی، بحث تصوّر و تصدیق است؛ از این رو از زمان ابن سینا تا به امروز، و با توجه به منطق نوین غرب، در این باره مسائل مختلفی به میان آمده است. منطق دوبخشی بر اساس تقسیم علم حصولی به تصور و تصدیق پایه گذاری شده است. با توجه به ماهیت تقسیم و وجود اختلاف نوعی بین اقسام، مسأله نسبت بین تصوّر و تصدیق، از میان تمام این مسائل، اهمّیت بیشتری دارد. چیستی این نسبت بر "منطق تقسیم بندی"، "ابتناء یا عدم ابتناء این دو بر هم"، "امکان تحقق ذهنی هریک بدون دیگری" و مسائل وابسته به این مسائل تاثیر مستقیم دارد. ابن سینا، قطب الدین رازی و ملاصدرا، (در اثری مستقل) از اندیشمندانی هستند که به این مساله پرداخته اند. مقاله حاضر گشودن گره های تحلیلی در تقسیم بندی علم حصولی به تصوّر و تصدیق در آثار سه اندیشمند را برای به دست آوردن نسبت بین تصوّر و تصدیق و نیز نقش هرکدام در حصول دیگری و در نهایت دستیابی به نظری جامع از آرای ایشان درباره ماهیت تصوّر و تصدیق، مدنظر قرارداده است. در این پژوهش، از طریق تفکیک مقام زبان (لفظ) از مقام ماهوی، علم حصولی تبیین و تحلیل شده است: در مقام ماهوی فقط تصدیق و از طریق مقام زبان و ارتباط بین زبان و اندیشه، تصوّر به دست می آید. چنان که علم حصولی تک هسته ای باشد، علم منطق در واقع تک بخشی خواهدبود.
واقعیت های منفی و مسئله صادق ساز گزاره های سالبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس حداکثرگرایی در باب صادق ساز، هر گزاره ی صادقی صادق ساز دارد. یکی از مسائل پیش روی حداکثرگرایان این است که صادق سازهای گزاره های سالبه چه نوع اموری هستند؟ پاسخ های متعددی از سوی حداکثرگرایان به این مسئله داده شده است. یک رده از این پاسخ ها مبتنی بر امور منفی است. در این مقاله بعد از معرفی کوتاه مسئله، اشاره ای به بعضی پاسخهایی که مبتنی بر امور منفی هستند و برخی از اشکالاتی که دارند خواهیم داشت. این پاسخ ها به ترتیب مبتنی هستند بر وضعیت تام، قطبیت، غیاب و واقعیت های منفیِ بنیادین. براساس راه حل مبتنی بر وضعیت تام، علاوه بر واقعیت های مثبت، واقعیت های دیگری متشکل از تمامیتِ واقعیت های مثبت وجود دارند که صادق ساز گزاره های سالبه خواهند بود. براساس پاسخِ نظریه قطبیت، اشیاء می توانند ویژگی ها را به دو نحو مثبت یا منفی تحقق بخشند و واقعیت های منفی که حاصل تحقق بخشیِ منفیِ ویژگی ها توسط اشیاء هستند، صادق ساز گزاره های سالبه هستند. براساس پاسخِ نظریه غیاب، صادق ساز گزاره های سالبه غیابِ صادق سازِ گزاره ی ایجابیِ متناظرش است. براساس پاسخِ نظریه واقعیت های منفیِ بنیادین، واقعیت های منفی همانند واقعیت های مثبت به نحو بنیادین متحققند و این واقعیت ها صادق ساز گزاره های سالبه هستند. در ادامه به ارائه ی راه حلی برای این مسئله مبتنی بر واقعیت های منفی و بر اساس تحقق اعدام مضاف پرداخته و نشان می دهیم که این راه حل بسیاری از اشکالات دیدگاه های مشابه را ندارد.
چالش تجارب دینی متعارض برای برهان تجربه دینی و بررسی راه حل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
25 - 48
حوزههای تخصصی:
برهان تجربه دینی تلاش می کند با استناد به حجیت معرفت شناختی تجربه ها ی دینی، وجود خدا را اثبات کند. همان طور که مشاهده اشیای مادی می تواند دلیلی بر وجود آنها باشد، شهود خداوند نیز می تواند دلیلی بر وجود چنان موجودی باشد. در برابر این برهان چالش های مختلفی مطرح شده که چالش تجارب دینی متعارض یکی از آنها- و چه بسا دشوارترین آنها- است. این چالش به این نکته اشاره دارد که متعلق تجارب دینی گوناگون، که در بستر سنت های دینی مختلف شکل می گیرند، آن چنان متفاوت از یکدیگرند که امکان صدق همه آنها وجود ندارد و لذا قابل جمع با یکدیگر نیستند. هدف این مقاله بررسی و ارزیابی راه حل های پیشنهادی مدافعان برهان تجربه دینی برای غلبه بر این چالش می باشد. نتایج این بررسی نشان می دهد هیچ کدام از این راه حل ها قادر نیستند پاسخی کامل به چالش تجارب دینی متعارض ارائه نمایند، هرچند به نظر می رسد راه حل تفسیرگرایی قابل دفاع تر از دیگر راه حل ها باشد. همچنین از بررسی ها می توان نتیجه گرفت که تجارب دینی را نمی توان به مثابه براهینی بر اثبات وجود خدا دانست؛ زیرا فاقد استحکام لازم و کافی برای اثبات هستند؛ بلکه می توانند تأییدهایی بر وجود خدا باشند؛ بنابراین هنوز می توان به عنوان مؤید بر وجود خدا از آنها بهره جست. شایان ذکر است این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.
نقد به مثابه تربیت فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
105 - 122
حوزههای تخصصی:
مسأله این پژوهش ، تحلیل نسبت نقد با پدیده تربیتِ فرهنگی است. به این منظور با روش تحلیل مفهومی، درصدد ارائه مفاهیم پایه و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر برآمدیم تا بتوان به نقشه مفهومی تحلیل مسأله دست یافت. پس از ابتنای مقاله بر دو پیش فرض مفهومی یعنی مفهوم فرهنگ و مفهوم تربیت، از دو معنای نقد سخن بمیان آمده است؛ معنای اول نقد همچون دانش نظری و معنای دوم نقد؛ همچون فعالیت کاربردی؛ و سپس به وجوه تحلیل نسبت نقد با تربیت فرهنگی پرداختیم. پذیرش فرآیند اجتماعی پدیده تربیت فرهنگی، پژوهش را بر آن داشته که در پایان مقاله به راهکارهای بالندگی جریان «نقد به مثابه تربیت فرهنگی» اشاره شود مانند:ترویج فرهنگ نقد در آموزش های غیر رسمی و رسمی، بکارگیری طرح هایی مانند: p4c و pwc ،آموزش و کاربرد الگوها و شیوه های نقد علمی ،حذف ساختارهای «حافظه محور» در نظام آموزشی.
بی تفاوتی؛ کنشی اعتراضی
حوزههای تخصصی:
جامعه ایران دچار انفعال و بی تفاوتی نیست. انفعال، اشاره به وضعیتی دارد که جامعه درباره سرنوشت و تحولات جاری، هیچ عکس العملی نشان ندهد؛ در حالی که جامعه ایران بسیار فعال است. در همان دوره ای که انفعال و بی تفاوتی شکل می گیرد، به همان میزان، تمایل برای کسب منافع فردی، فردگرایی و بی توجهی به منافع جمعی تقویت می شود؛ به نوعی حاصل این انفعال، لیبرالیزه شدن روابط اجتماعی است. اساسا آن تفکری که تلاش می کند وضعیت ما را در رابطه با کشورهای توسعه یافته عادی نشان دهد، دارای خطاهای روش شناسی و نظری است. رابطه بین افراد و گروه های اجتماعی متقابل و دیالکتیکی است و اگر گروه هایی منفعل شوند، در مقابل گروه هایی فعال می شوند و از طریق این تعامل جامعه مسیر خود را پیدا می کند و به پیش می رود؛ بنابراین جامعه را نمی توان موجودی میرا و ایستا دانست؛ جامعه موجود پویایی است که دائما برای بقا و بهبود وضعیت تلاش می کند.
بررسی دیدگاه ویتگنشتاین متأخر درباره گزاره های پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
181 - 198
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین متأخر گزاره های پایه را مبتنی بر نظریه خویش در بازی های زبانی و چارچوب ذهنی، تفسیر می کند. وی با شکاکیت مقابله کرده وآن را خودمتناقض می داند و گزاره های بدیهی را از ساختار بشر حذف ناشدنی شمرده است. با اینحال از نظر او میان گزاره های پایه تجربی و ریاضی، مرز روشنی نیست. گزاره های پایه ریاضی نیز متأثر از بازی زبانی و مبتنی بر حافظه هستند و به همین دلیل، ممکن است مورد فراموشی، غفلت یا اشتباه واقع شوند. از نظر وی گزاره های پایه تنها تصدیق ضروری دارند ولی خطاناپذیر نیستند. در نظریه ویتگنشتاین، میان مفهوم و زبان خلط شده است. بازی زبانی، فرهنگ و تاریخ بر ساحت زبان اثر می گذارند، در حالیکه صدق گزاره های بدیهی منطق و ریاضی در ساحت مفهوم سنجیده می شود. همچنین تفاوت میان یقین روانشناختی و یقین منطقی را می توان با روش تحلیل آنها و نیز امکان یا عدم امکان ناسازگاری مفهومی بررسی کرد. صدق گزاره های بدیهی نیز با ارجاع آنها به علم حضوری اثبات پذیر است.
شبهه خدا به مثابه فرافکنی (بررسی و نقد الحاد انسان شناختی فویرباخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
541 - 566
حوزههای تخصصی:
از شبهات مطرح در حوزه خداشناسی معاصر، شبهه خدا به مثابه فرافکنی است. بر پایه این شبهه، خدا همان آروزها و خواست های برآورده نشده انسان بوده که طی فرایندی موسوم به فرافکنی به بیرون افکنده شده است و سپس به خدا تبدیل می شود. در این نوشتار به شیوه تحلیلی – توصیفی تلاش خواهد شد که این شبهه با تکیه بر آثار خود فویرباخ و شارحان او تقریر شود و سپس با عنایت بیشتر به آرا و نظریات فیلسوفان و الهیدانان مسلمان مورد نقادی قرار گیرد. بر پایه این نوشتار، اموری مانند تفاوت بین فرافکنی فویرباخ و فرافکنی روانشناسان، عدم اثبات نظریه، انسان گرایی افراطی، الحاد انسان شناختی و عدم کارایی توجیهات کارکردگرایانه، برخی از اشکال هایی هستند که بر این دیدگاه وارد است.
نگاهی به کوشش آلوین پلانتینگا برای پاسخ به ایراد فروید درباره منشأ باور به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
609 - 633
حوزههای تخصصی:
فروید بر اساس مبانی روانکاوانه خود تحلیلی از منشأ دین و کارکرد آن به دست داد که بر روی طیفی وسیع از متفکران سده بیستم تأثیرگذار بود. این تأثیرات اغلب نقش سلبی داشتند. از این رو اغلبِ دینداران یا تحلیل فروید را رد کرده اند یا با دیده تردید به آن نگریسته اند. پلانتینگا از جمله متفکرانی است که دیدگاه به نسبت ویژه ای درباره تحلیل فروید داشت. در این مقاله ابتدا تحلیل فروید از منشأ و کارکرد دین را به اختصار توضیح داده ایم. سپس رأی پلانتینگا را در آن زمینه نقل کرده و در نهایت امر نشان داده ایم که توجه پلانتینگا به فروید، چه نقشی در شکل گیری معرفت شناسی دینی پلانتینگا ایفا می کند، به این صورت که یکی از انگیزه های اصلی پلانتینگا در طرح نظریه پایه بودن باور به خدا و حس الوهی و همچنین نظریه تضمین، مواجه نشدن با ایرادهایی است که فروید مطرح کرد. اما بررسی معرفت شناسی دینی پلانتینگا نشان می دهد که راه حل او بسنده نیست و ایراد فروید با روشی که پلانتینگا در پیش گرفت، رفع شدنی نخواهد بود.
اصل بستار معرفت از نگاه درتسکی و باز خوانی مجدد آن در منطق توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
35 - 60
حوزههای تخصصی:
اصل K در منطق معرفت بیانگر این رویکرد معرفت شناختی است که معرفت تحت استلزام های معلوم بسته است. درتسکی به دو دلیل نشان می دهد که بستار معرفت نمی تواند اصلی راستگو باشد: اول آن که عملگر معرفت در بعضی نتایج منطقی گزاره های مورد باورمان نفوذ نمی کند و دوم اینکه دلیل قطعی باور به یک گزاره نمی تواند برای باور به استلزامات پر وزن آن گزاره قطعی محسوب شود. بنابراین، اگر همچنان بر پایبندی تمام به بستار معرفت اصرار داشته باشیم، ناگزیر از پذیرش شکاکیت خواهیم بود و راهی جز کنارگذاردن این اصل معرفت شناختی و رد اصل K نیست. اما کنارگذاشتن بستار معرفت و در نتیجه رد اصل K بدین معنی خواهد بود که تمام منطق های موجهه ای که شامل این اصل هستند، نمی توانند نظام های صوری مناسبی برای بررسی استدلال های معرفت شناختی باشند. در این مقاله نشان می دهیم که منطق توجیه، به عنوان منطقی وجهی، ضمن برآوردن نظرات درتسکی، می تواند نظام صوری موجهه مناسبی برای بررسی استدلال های معرفت شناختی باشد.
انسان کامل و کارکردهای معنوی - اجتماعی آن از دیدگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
83 - 107
حوزههای تخصصی:
گرچه تبیین منزلت انسان کامل در منظومه هستی و هندسه سلوکی و نقش و کارکردش در جامعه انسانی از حیث اجتماعی- سیاسی از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است، آن گاه که با شعاع بینش و گرایش و کنش امام خمینی -رضوان الله تعالی علیه- پیوند می خورد از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار خواهد شد؛ چه اینکه امام توانسته است در دو ساحت دانش و ارزش، توصیف و توصیه، سلوک و سیاست نقش انسان کامل را نشان داده، مدل ولایت انسان کامل را در مراتب مختلف و از جمله در مرتبه جانشین انسان کامل معصوم عینیت بخشد و بین عرفان و مدیریت، عرفان و سیاست و اجتماع رابطه منطقی- مدیریتی برقرار سازد. در نوشتار حاضر هدف از طرح مسئله انسان کامل و کارکردهای معرفتی- معنویتی و اجتماعی- سیاسی آن نیز تشریح همین مقام و مقوله مهم است که پس از مقدمات بحث (تبیین مسئله تا پیشینه و جایگاه انسان کامل در عرفان اسلامی) به کارکردهای آن در دو ساحت یاد شده اشاراتی کرده ایم. در نوشتار حاضر روشن شد بدون انسان کامل نه معرفت به حقایق وجودی و نه معنویت در عالی ترین مراتب تکاملی حاصل شدنی نیست و انسان کامل برای تدبیر جامعه انسانی و احقاق حق و اقامه عدل غیر از شئون وجودی- معرفتی، دارای شئون اجتماعی و سیاسی نیز می باشد.
کنشگری انسانی و رسالت اجتماعی دانشگاه جستجو گر حقیقت در زمانه روشنگری و دوره رومانتیزم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۰
38-55
حوزههای تخصصی:
این مقاله پس از برجسته نمودن چیستی رسالت اجتماعی دانشگاه جستجوگر حقیقت (هومبلتی) به واکاوی نسبت این رسالت با کنشگری انسانی خواهد پرداخت. به منظور دستیابی به این مقصود، بیشتر روش تحلیل فلسفی استنتاج به کار گرفته شد. روشن نمودن معنای معیار از رسالت اجتماعی دانشگاه، نخستین گام مقاله است. گام بعدی با تکیه به این معیار به بازخوانی رسالت اجتماعی این ایده دانشگاهی خواهد پرداخت. تار و پود این بخش، بیشتر، قسمتی از اندیشه های اصلی فیشته و هومبلت، دو ایده پرداز نهاد دانشگاه در عصر روشنگری خواهد بود. یافتن مولفه های اصلی کشنگری انسانی در این ایده و نسبت آن با این مقوله گام اصلی مقاله را در بر خواهد گرفت. دستاورد مقاله نشان می دهد که گسترش فرهیختگی در اجتماع و اعتلای فرهنگ اخلاقی ملت، به عنوان رسالت اجتماعی این ایده، بدون توجه به کنشگری انسانی، امری ناشدنی خواهند بود. فراتر از این، به نظر می رسد در این ایده، اصلی ترین نمود کنشگری آدمی را باید در رسالت اجتماعی آن جست؛ تا جایی که می توان از در هم تنیدگی استوار این دو سخن به میان آورد. ذکر پاره ای از دلایل ماندگاری این ایده و اشاره به شماری از ظرفیت های الهام بخش آن، که می تواند در ایده پردازی های نو درباره نهاد دانشگاه در ایران کارگر باشد، بخش پایانی مقاله را در بر خواهد گرفت.
زندگی در میان پرده بحران
حوزههای تخصصی:
زندگی در میان پرده بحران، آن هم بحرانی که در آن مرگ فراگیر دامن بشریت را می گیرد، چگونه است؟ این پرسشی بسیار اساسی است که اینک با توجه به بحران اخیر، برای بهبود کیفیت زندگی و بخشیدن جانی دوباره به آن اهمیت می یابد.مرگ از منظر برخی، پایان وجود انسان و زندگی است و از منظر عده ای دیگر، تبدیل نوع زندگی و تغییری عمیق در پیمایش سیر عالم و گام نهادن در مرحله ای جدید است. حال آنچه پس از مرگ رخ می دهد، از بزرگ ترین مجهولات زندگی بشری بوده که جز ابزارهای این دنیایی، ابزار خاص دیگری برای اکتشاف آن، وجود نداشته است. گرچه مکاتب و ادیان در رابطه با مرگ، نظریات گوناگونی را بیان کرده اند، ولی همگی گویای این وضعیت بوده اند که مرگ، پایان وجود انسان نیست.دنیای انسان با معنایی که از زندگی ارائه می کند، جریان می یابد و به حرکت خود ادامه می دهد. دریافتن معنای زندگی، شاید بزرگ ترین دغدغه بشر تا امروز بوده است. اینکه چیستیم و چگونه باید باشیم، پرسشی است که ذهن های بسیاری را به خود مشغول کرده است.تحمل و پذیرش واقعیت مرگ گریزی ندارد؛ اما انسان به صورت فردی یا اجتماعی از این واقعیت گریزان است. تبعات روانی این موضوع، چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی، ازجمله آسیب هایی است که درهم شکستگی های فاجعه آمیزی را احتمالا در پی خواهد داشت. اینکه یک انسان در خود فروشکند یا یک جامعه دچار سد بلند معنایی شود، بحرانی است که راه علاج آن، تجویز رهایی از پوچی و پوچ گرایی هاست. جهان امروز، جهان تبدیل تهدیدها به فرصت هاست. چه بسیار تحولات مهم و سرنوشت سازی که بعد از وقوع یک بحران یا فاجعه یا حادثه ای به ثمر نشسته و جهانی متفاوت را رقم زده است. انتظار ایجاد یک تحول اساسی بعد از هر بحرانی، با توجه به رویکردی تاریخی، انتظاری معقول و ممکن خواهد بود. با نگاهی مجمل چنانچه بخواهیم زندگی انسان را در میانه بحران ها بررسی کنیم، از پیوند دو مقوله معنا و دانش نمی توان به راحتی عبور کرد؛ معنایی که ممکن است از دین، فلسفه، عرفان و... حاصل شده باشد و علمی که برخاسته از تلاش های شناختی با ابزارهای این دنیایی است. پیوند میان معنا و علم، ضریب کسب اطمینان برای دستیابی به شیوه زیست مطلوب انسان را افزایش می دهد؛ ازآن جهت که علم؛ خرافه و امور ضد عقل را جدا می سازد و معنا؛ افق بلندی را برای حرکت علم به نمایش می گذارد.
نگرشی تطبیقی بر مبانی انسان شناسی تعلیم و تربیت از دیدگاه هایدگر و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
101-114
حوزههای تخصصی:
«تعلیم و تربیت انسان» از یک سلسله مبانی انسان شناسی برخوردار است که بیانگر پیوند مسئله تعلیم و تربیت با سلسله مباحث نفس شناسی فلسفی است و همواره مورد توجه اندیشوران حوزه تعلیم و تربیت ازیک سو و پژوهشگران حوزه انسان شناسی از سوی دیگر بوده است. در این میان، اندیشه های مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور و تأثیرگذار قرن بیستم در حوزه فلسفه غرب، و صدرالمتألهین، بنیان گذار حکمت متعالیه در حوزه فلسفه اسلامی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که از سویی نقطه آغازین مباحث انسان شناسی در اندیشه هر دو شخصیت، سلسله مباحث هستی شناسی است؛ از سوی دیگر، هر دو اندیشمند با نگرش وجودی به نقد تعریف مشهور انسان به «حیوان ناطق» پرداخته اند. اندیشه های این دو فیلسوف در کنار اشتراکات، نقاط افتراقی نیز دارد که در نوشتار حاضر به آنها پرداخته شده است.
رهیافتی منطقی بر آموزه «عدل الهی» در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد حضرت علی (ع) در نهج البلاغه به آموزه عدل الهی و تفهیم آن بر اساس اسلوب منطقی و التفات به مواد و قالب استدلال های ایشان در تبیین این موضوع، مورد عنایت عدل پژوهان واقع نشده است. در کلام حضرت (ع) عدل تکوینی، بر محور توازن در عالم هستی استوار است که به اعتقاد ایشان علاوه بر غنای از تشریح، می تواند به عنوان مقدمه ای بارز در براهین وجودی استفاده شود. التفات حضرت به مسئله عدل تشریعی نیز با تلویحی بر بعثت انبیاء و عدالت در تکالیف الهی قابل توضیح است. تناسب جزا و پاداش الهی با اعمال بشری و عدم تبعیض در این امر، در صورت تساوی استحقاقات نیز دو امری است که در پرتو آن، تبیین منطقی عدل جزایی میسر می شود. نوشتار حاضر با شیوه توصیفی تحلیلی علاوه بر ترسیم نمایی از رویکرد حضرت به مقوله عدل الهی در سه ساحت تکوین، تشریع و جزا، به عرضه صور و مواد استدلا های ایشان نیز پرداخته است. نتایج این جستار حاکی از آن است که بیانات حضرت در این باب، مستدل، مبرهن و واجد ساختار و قالب متعارف منطقی بوده و به اعتقاد نگارنده در گشایش ابواب نوین در حیطه نهج الباغه پژوهی کارآمد است.
«هدفِ بهینه برای علم» در فلسفه علم جان واتکینز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
65 - 86
حوزههای تخصصی:
پرسش از «چیستی هدفِ علم» از دیر باز پرسش دانشمندان وفلاسفه علم بوده است و می تواند صورتی ایدئولوژیک، اخلاقی، وتکنولوژیک داشته باشد. در این مقاله برآنیم که در ضمن اشاره به دیدگاه های مختلف درباره هدفِ علم؛ به دیدگاهِ جان واتکینز خلف کارل پوپر از طرفداران عقلانیت علمی بپردازیم وروش شناسی او را در معرفی هدفِ بهینه علم مورد ارزیابی قرار دهیم و شک گرایی او را در علم از دو منظرِ شک گرایی بر مبنای عقلانیت و شک گرایی برمبنای احتمال درچالش معرفی هدفِ بهینه علم مورد بررسی قراردهیم و عقلانیتِ علمی او در گزینش نظریه های رقیب علمی را ارزیابی نماییم. واتکینز مدعی است که با شک گرایی مبتنی بر احتمال می توان قطعیت برای علم را رها نموده درحالی که هنوز خواهانِ حقیقت تأیید شده می باشیم و براین باور است که این مورد به دانشمندان کمک می کند تا بر روی هر موضوعی که دوست دارند کار کنند ولی آن ها را از اتخاذ نظریه هایی که تشخیص می دهند غلط است بازمی دارد.
تحلیل روند شکل گیری و اهمیت یافتن مسئله «منشأ تصورات و مفاهیم» در دوره جدید فلسفه غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
127 - 144
حوزههای تخصصی:
مسئله «منشأ تصورات و مفاهیم» یکی از مهم ترین و اصلی ترین مسائل مطرح در دوره جدید فلسفه غرب به شمار می رود. من در مقاله پیش رو تلاش کرده ام تحلیلی از روند شکل گیری و اهمیت یافتن این مسئله در این دوره ارائه کنم. در این تحلیل نشان داده ام: گام اول در شکل گیری این مسئله طرح ایده تصورات فطری از سوی عقل گرایان دوره جدید بوده است که بیشتر به اقتضاء برخی از مبانی و دیدگاه های مابعدالطبیعی ایشان و نه لزوماً در پاسخ به پرسش صریح و مستقلی به نام منشأ تصورات و مفاهیم، صورت پذیرفته است. در این مرحله، هرچند پرسش از «منشأ تصورات و مفاهیم» به نوعی مطرح شده است، اما هنوز به عنوان یک مسئله جدی و مستقل ظهور و بروز نیافته است. در گام دوم، جان لاک باهدف رد و انکار ایده تصورات فطری اولین بار به طور صریح و مستقیم پرسش از «منشأ تصورات و مفاهیم» را مطرح می کند و به طورجدی و مفصّل به بحث درباره آن می پردازد. دفاع دوباره لایبنیتس از ایده تصورات فطری در مقابل حملات لاک، برای اولین بار موجب شکل گیری صریح دوگانه عقل گرایی (فطری گرایی) و تجربه گرایی می شود و بدین ترتیب این بحث اهمیت ویژه ای می یابد. در گام سوم و نهایی، هیوم خواسته یا ناخواسته با گره زدن سرنوشت مسائل بسیار مهمی همچون امکان علم و امکان مابعدالطبیعه به تبیین «منشأ تصورات و مفاهیم»، موجب می شود این مسئله ارزش و اهمیت فوق العاده ای پیدا کند؛ ارزش و اهمیتی که پیش ازآن هرگز نداشته است.
بدهی چیته در بودایی مهایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
145 - 167
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مطرح در سنت بودایی و به ویژه بودایی مهایانه مفهوم " بدهی چیته" است.مفهوم بودایی بدهی چیته در دو معنای اولیه و ثانویه یا جزیی وکلی به کارمی رود. بدهی چیته درمعنای اول که می توان آن را بیداری دل ترجمه کرد تقریبا معادل مفهوم یقظه در عرفان اسلامی است، و آن سرآغاز مسیری است که یک سالک بودایی طی می کند تا خود و سایر موجودات را از رنج نجات و به رهایی برساند. به همین دلیل این مفهوم در بودایی مهایانه دارای اهمیت ویژه است. در این طریقت بدهی چیته از گام های دهگانه "بدهی ستوه "یا سالک آرمانی این طریق در سیر وسلوک عرفانی به شمار نمی آید و آن را از مقدمات ورود سالک به طریقت می دانند.بدهی چیته در معنای کلی و اصلی امری وجودی و مطلقی است که همگان در ذات خود از آن بهره مند هستند و تا ابد بدون تغییر باقی می ماند. این مفهوم از بدهی چیته معادل "شونیتا،" "دهرمه کایه "و "تتهتا "است.
انکار معقولیت باور به وجود خدا و راه حل متفاوت معرفت شناسی فضیلت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
213 - 234
حوزههای تخصصی:
معقولیت باور به وجود خدا مهم ترین مسئله معرفت شناسی دینی است. معرفت شناسی فضیلت محور در تقریر خانم زاگزبسکی ضمن نقد نگاه برون گرایانه و فردگرایانه معرفت شناسی اصلاح شده، بر اختیاری بودن باور و تأثیرپذیری آن از اجتماع تأکید می کند. در این دیدگاه حجیت باور دینی بر مبنای فضیلت «اعتماد معرفتی» به خود و به دیگر افراد جامعه معرفتی تبیین می شود. در نتیجه باور مؤمنان به وجود خداوند در زمان ها و مکان های مختلف، می تواند مبنای حجیت باور من به وجود خدا باشد. این مسئله در استدلالی که برتری جهانشمولی معرفتی را بر خودمختاری معرفتی و خودرأیی معرفتی نشان داده، تبیین شده است..
The Virus and the Environment: The Problem of Sustaining Unexpected Gains(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۲
48 - 54
حوزههای تخصصی:
The coronavirus pandemic has had some unexpected benign effects (including a large drop in air pollution and levels of nitrogen oxides in UK and elsewhere, and a smaller drop in global carbon emissions), which raises the problem of how to sustain and build on these unexpected gains. These gains could easily be lost when economies and road transport return to something like their previous condition. But if governments and industries are inspired to reduce automobile emissions to match the levels of the spring of 2020, gains such as these could become recurrent, and many more lives could be saved. Further, if (with greater effort) carbon emissions could remain reduced, then future generations could be saved from sea-level rise, extreme weather events, and even from the spread of tropical diseases. Such a prevention of disease would be an ironic but welcome gain from a pandemic.