مطالب مرتبط با کلیدواژه

مطالعات انتقادی


۱.

اعتدال مدنی در قلمرو جامعه و سیاست(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مطالعات فرهنگی مطالعه تطبیقی مکتب فرانکفورت مطالعات انتقادی مکتب بیرمنگام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۴ تعداد دانلود : ۷۹۴
دستگاه فلسفی فلاسفه اسلامی بحث از اعتدال در قلمرو جامعه و سیاست و دولت را نه تنها یکی از قلمروهای اعتدال دانسته، بلکه تحصیل آن را دغدغه اساسی آنان می داند. آنان در نظم دنیوی و زندگی مدنی و سیاسی، با توجه به مبانی نظری خود، به رشد و توسعه همگون و همه جانبه می اندیشند و آن را برای برقراری اعتدال در زندگی مدنی و حیات سیاسی با انعکاس اعتدالِ عالم تکوین در حیات سیاسی دنبال می کنند. از نظر آنان هرگاه جامعه و سیاست و دولت در توازن و تعادل به سر بَرَند، در جهت رشد و کمال و سعادت خود می باشند. پرسش آن است که اعتدال مدنی در قلمرو جامعه، دولت و حکومت از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار است و مبادی و اسباب تحقق آن چه می باشند؟ ادعا آن است که اعتدال مدنی به معنای حاکمیت علم مدنی و تدبیرِ برخاسته از حاکمیت حکمت و شریعت بر نظام تدبیر و نظام تصمیم گیری دولت و حاکمیت توازن و تعادل میان گروه ها و اصناف جامعه و برخورداری عادلانه آنها از مواهب عام دنیوی و از امکانات و فرصت ها می باشد و رهبری حکیمانه، عدالت، همسانی اصناف و گروه ها و تعدیل خیرات عامه از اسباب آن می باشند. پیآمد و نتیجه رویکرد اعتدالی به جامعه و سیاست و دولت، آن است که خردمندان و اهل تدبیر در رأس تصمیم گیری نظام سیاسی قرار می گیرند و عهده دار تدبیر جامعه می شوند تا افراد در قابلیت های مختلف سیاسی اجتماعی و نهادها به طور متوازن به رشد و شکوفایی استعدادها و توانمندی های خود برسند و جامعه هم شاهد تکثر های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی باشد و هم متکثرات در درون یک وحدت تألیفی به سر بَرَند و از هرگونه کثرت گرایی که وحدت کلی جامعه و نظام سیاسی را بر هم می زند، خودداری گردد.
۲.

میان رشتگی در غرب شناسی؛ ماهیت و گونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مطالعات ناحیه ای غرب شناسی شرق شناسی میان رشته ای فرارشته ای نارشته ای مطالعات انتقادی گونه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۱۸۶
غرب شناسی دانشی است که به شناخت داشته های مغرب زمین می پردازد. در این دانش، «غرب» به مثابه «دیگری» سوژه شناسایی قرار می گیرد تا پس از این شناخت بتوان بهتر از گذشته تعاملات و ارتباطات را تنظیم نمود. شناختِ دیگری، با توجه به ذووجوه بودنِ انسان و هستی، نیازمند اتخاذ رویکردی میان رشته ای/فرارشته ای است. بدون «تلفیق» و صرفا کنار هم قرار دادن دانش های گوناگون، آنهم به شکلی مکانیکی، رویکرد میان رشته ای/فرارشته ای تحقق نخواهد یافت. با وجود ماهیتِ میان رشته ای غرب شناسی تحقیقاتی که تاکنون صورت پذیرفته است لزوماً اینگونه نبوده اند و بنابر نوع پژوهش، برچسب هایی چون: نا/ چند/ فرا/ زیر رشته ای به آنها اطلاق می شود. گونه های میان رشته ای پیرامون «غرب شناسی» را در دو قالب اساسی می توان دسته بندی کرد: میان رشتگی انتقادی/ نظری. انتقادی، اولین گونه از میان رشتگی است که مرتبط با «غرب شناسی» شکل گرفته است. این مطالعات «متن محور» بوده و نگاه و رویکرد تاریخی بر آنها غلبه دارد. سوگیری قابل توجّهی در این گونه مشاهده می شود. میان رشتگی نظری اخیرترین گونه محسوب می شود که به بررسی دنیای واقعی و جوامع زنده کنونی می پردازد. مطالعات نمونه محور و مبتنی بر مفهوم سازی دیالکتیک و هم چنین گردهمایی ها با رویکرد میان رشته ای مهمترین دسته از این مطالعات محسوب می شوند. این نوع را به عنوان متکامل ترین دسته از از پژوهش های میان رشته ای پیرامون غرب شناسی می توان به حساب آورد.