مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کاهش نرخ ازدواج و افزایش طلاق از تغییرات چند دهه اخیر در چارچوب خانواده ها هستند. طلاق یکی از آسیب های جدی تغییر نهاد خانواده است که معضلات متعددی را به همراه دارد. وضعیت اقتصادی یکی از عوامل تاثیرگذار بر روند طلاق است زیرا نابسامانی های اقتصادی سبب نزاع و درگیری بین زوجین می شود. وضعیت اجتماعی، فرهنگی وغیره دیگر عوامل موثر هستند. وضعیت نامطلوب متغیر های کلان اقتصاد و افزایش قابل توجه آمار طلاق در ایران نشان دهنده از وجود رابطه مستقیم بین متغیرهای کلان اقتصادی و طلاق است. بنابراین رابطه مستقیم بین بٌعد اقتصادی و طلاق، بررسی اثر شاخص های کلان اقتصادی بر طلاق را مهم و ضروری می کند. روش: از روش حداقل مربعات دو مرحله ای برای بررسی تاثیر متغیرهای اقتصادی بر روند طلاق در ایران (1400-1370) استفاده شده است. آزمون اریب همزمانی و آزمون قطری بودن فرم سیستمی معادلات تصریح شده را تایید و معادلات بیش از حد مشخص هستند. یافته ها: بین بیکاری، تورم، مشارکت زنان و طلاق رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین بین دو متغیر نرخ مشارکت زنان و میانگین سن زنان در ازدواج اول رابطه مثبت ولی بین اختلاف سنی شریک زندگی در ازدواج اول با میانگین سن زنان رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. بحث: اقتصاد عامل تاثیرگذار بر تصمیم زوجین به طلاق است. لذا برای کاهش نرخ طلاق باید وضعیت نامطلوب متغیرهای اقتصادی بهبود یابد. نرخ مشارک زنان بیشترین عامل تاثیرگذار بر افزایش طلاق است؛ باید توجه داشت بخش از آن به دلیل زمینه قبلی است، یعنی زوجین تصمیم به طلاق داشته اند، ولی عدم استقلال زنان مانع برای جدایی بوده که با اشتغال زن، نهایتاً طلاق به سرانجام رسیده است.
رابطه دسترسی منابع مالی با رضایت زناشویی در زنان متاهل شهر تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه :این پژوهش به بررسی رابطه میان منابع مالی در دسترس با رضایت زناشوئی بین زنان متاهل شهر تبریز پرداخته است. روش: روش تحقیق، پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. به همین منظور برای سنجش متغیر رضایت زناشویی از پرسشنامه استاندارد انریج(1998)، و برای متغیر منابع مالی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل زنان متاهل بالای 15 سال ساکن شهر تبریز بود که از بین آنها، تعداد 384 نفر نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. یافته ها: میانگین رضایت زناشوئی زنان در حد متوسط به بالا و میانگین منابع مالی در دسترس آنها در حد متوسط به پایین می باشد. در ابعاد رضایت زناشویی، مقدار میانگین ابعاد مسائل شخصیتی، ارتباط زوجین، حل تعارض ، مدیریت مالی، اوقات فراغت و روابط جنسی در حد متوسط به بالا ؛ نگرش به ازدواج و فرزندان در حد متوسط به پایین و اقوام و دوستان در حد متوسط به بالا بوده است. نتایج آزمون های معنی داری نشان داد که بین میزان رضایت زناشوئی و ابعاد آن و منابع مالی در دسترس زنان متاهل شهر تبریز رابطه معنی دار مستقیم وجود دارد. بحث: با توجه به یافته ها، هر قدر منابع مالی در دسترس زنان بیشتر باشد به همان اندازه میزان رضایت زناشوئی شان بیشتر خواهد شد. در واقع، منابع مالی به عنوان یک پشتوانه می تواند در تامین امنیت روانی و به دنبال آن در بهبود روابط زناشوئی و رضایت زناشوئی موثر باشد.
بازنمایی تهیدستانِ شهری در روزنامه اطلاعات (1305-1332): دولت ناکارآمد و سوژه ناتوان در تقلای بقا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چگونگی بازنماییِ فرودستان در متون مکتوب، یکی از عواملِ شکل دهنده به حیاتِ اجتماعیِ فرودستان است. علاوه بر این با عنایت به بازنماییِ فرودستان در متون مکتوب، می توان به ذهنیتِ نویسندگانِ این متون درباره فرودستان و چگونگیِ مواجهه آنها با فرودستان پی برد. روش: هدف ما در این مقاله آن است که نخست با رجوع به شمارگانِ مختلفِ روزنامه اطلاعات در سال های مختلف، به بازنماییِ تهیدستانِ شهری در جریده ای دولتی دست پیدا کنیم و حدودی از شیوه نگاهِ بوروکراسیِ کشور به آنان را بازسازی کنیم. دوم برخی از شیوه های مواجهه تهیدستان شهری با دولت در این سال ها را تا جایی که در روزنامه دولتی اطلاعات بازنمایی شده است تصویر کنیم. تمرکز ما بر بازنمایی تهیدستان شهریِ تهران خواهد بود. یافته ها: تهیدستان شهری فقط در هنگامه بحران و وضعیت های بحرانی رؤیت پذیر می شوند، اغلب جمع آوری می شوند و به مبدأ بازگردانده می شوند و گاه به کاری موقت گماشته می شوند و همواره مشمول تفقد ملوکانه اند. در ارتباط با شیوه مواجهه دولت ها با تهیدستان شهری می توان از «دیالکتیک ناکارآمدی» سخن گقت. بحث: در ارتباط با مواجهه تهیدستانِ شهری با دولت، آنها در فقدان نخستین ضرورت های زندگی مانند کار و نان، اغلب به تقلا برای بقا مشغولند و به چیزی بیش از آن نه فکر می کنند و نه می توانند برسند.
عوامل مرتبط با گزینش استراتژیهای بقا توسط فقرای شهری در ساکنان بافتهای ناکارآمد شهر تربت جام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فقرای شهری قبل از آن که به بن بست واقعی در زندگی برسند و خطرات اساسی را برای خود و جامعه میزبان فراهم آورند، از ابتکارات زیادی بهره برداری می کنند تا امکان بقای خود را فراهم آورند. تنوع استراتژی هایی که توسط خانوارهای فقیر در ایران و جهان بکارگرفته میشود، زیاد بوده و با توجه به نوع و وسعت استفاده، پیامدهای متفاوتی دارند. روش: در این مطالعه، به شیوه توصیفی و تحلیلی، عوامل موثر بر گزینش استراتژیهای بقا در بین ساکنین بافت های ناکارآمد شهری(بخش حاشیه ای) بررسی شد. با توجه به ماهیت موضوع، داده ها به دو روش کیفی(نمونه ای به حجم 30 خانوار) و کمی، نظرسنجی از 300 نفر از خانوارهای ساکن در این محدوده بدست آمد. داده های گردآمده، به دو شیوه کیفی بر اساس تحلیل مضمون(طبق چهارچوب براون و کلارک) و کمی در قالب رگرسیون لجستیک، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اگرچه تعداد خانوارهایی که استراتژی های پر خطر را انتخاب می کنند اندک و در حد 10 درصد می باشند، اما همین تعداد با توجه به شرایط مرزی شهر مدنظر و شرایط فرهنگی و اجتماعی آن، بسیار مهم و اساسی است. در بخش کمی نیز مشخص گردید که احتمال این که خانوارهایی با سرمایه اجتماعی اندک به سمت گزینش استراتژی های پر خطر رغبت نشان دهند، 2 برابر کسانی که از سرمایه اجتماعی بهره می برند. بحث: توسعه سرمایه اجتماعی در بین فقرا نه تنها از ماندگاری آنها در این چرخه جلوگیری می کند، بلکه حتی در صورت ورود به چرخه فقر، می توانند استراتژی های را مدنظر قرار دهند که کمترین پیامد اجتماعی، خانوادگی و فردی را به دنبال داشته باشد. برای تقویت سرمایه اجتماعی شکل دادن انجمن ها و ارتباطات فرهنگی در بین ساکنین بافت های ناکارآمد شهری ضرورت دارد.
ادغام هویتی مهاجران افغانستانی در ایران: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ایران در چهار دهه گذشته میزبان مهاجران خارجی، عمدتا افغانستانی و عراقی بوده است. یکی از ابعاد کلیدی زندگی مهاجران که در بستر زندگی و اقامت در جامعه میزبان دچار تغییر می شود، هویت است. هویت، عنصر مهم در فرایند سازگاری مهاجران است. هدف این مقاله، کندوکاو ادغام هویتی در بین مهاجران افغانستانی نسل اول و دوم در ایران است. روش: پژوهش در چارچوب رویکرد برساخت گرا و روش تحقیق کیفی داده بنیاد اجرا شده است. شیوه نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی بوده و با 45 نفر مشارکت کننده مصاحبه نیمه ساختاریافته بعمل آمده است. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از روش کدگذاری نظری استفاده شده است. یافته ها: یافته ها بیانگر هشت مقوله اصلی شامل؛ ترس از ابراز هویت، هویت یابی ایرانی، پنهان سازی هویت، بحران هویتی، قیاس با همسالان ایرانی، احساس تعلق به هویت قومی، و قیاس با همسالان افغانستانی استخراج شد. با جمع بندی مقوله های اصلی «برزخ هویتی» به عنوان مقوله نهایی تعیین شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، فرایند ادغام هویتی یک فرایند بین نسلی نبوده و بستگی به شکل گیری تعاملات بین فردی در سطوح خرد، میانی و کلان دارد. همچنین مهاجرین با این چالش روبرو هستند که نمی توانند هویت های اجتماعی متفاوت خود را به گونه ای توسعه دهند که به آن ها امکان دهد هم هویت قومی و هم هویت ملی (مقصد) را تایید کنند.
آزمون نقش میانجی شخصیت در رابطه فعالیت بدنی اوقات فراغت و رفتارهای پرخطر در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق بررسی رابطه فعالیت بدنی اوقات فراغت و رفتارهای پرخطر با نقش میانجی شخصیت در دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی بود که به صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 375 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. چک لیست محقق ساخته فعالیت بدنی اوقات فراغت، پرسشنامه رفتارهای پرخطر و شخصیت برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها: رفتارهای پرخطر در دانشجویان فعال در اوقات فراغت کمتر است. همچنین با افزایش فعالیت بدنی اوقات فراغت، رفتارهای پرخطر در دانشجویان کاهش می یابد. از طرفی، هرچه روان رنجوری در دانشجویان بیشتر گردد، رفتارهای پرخطر نیز بیشتر خواهد شد. همچنین، روابط جداگانه بین فعالیت بدنی اوقات فراغت و شخصیت با رفتارهای پرخطر معنادار بود. با این حال، نتایج نشان داد زمانی که متغیر شخصیت در رابطه بین فعالیت بدنی اوقات فراغت و رفتارهای پرخطر وارد شد، رابطه بین دو متغیر غیرمعنادار شد. بحث: جهت کاهش رفتارهای پرخطر در دانشجویان، بهتر است مسئولان دانشگاه، با برگزاری کلاسهای فوق برنامه ورزشی و دسترسی راحت به مکان های ورزشی، امکان شرکت دانشجویان در فعالیت های بدنی اوقات فراغت را افزایش دهند.
طراحی الگوی آسیب شناسی حکمرانی رفاه عمومی در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناتوانی سیاستگذاران در شناسایی و تحلیل مسائل عمومی به منظور تدوین خط مشی های لازم همراه با ضعف کارگزاران و مجریان در اجرای خط مشی های تصویبی و فقدان استفاده بهینه از منابع موجود از بارزترین آسیب های حکمرانی رفاه عمومی در جوامع مختلف است. هدف این پژوهش ارائه الگوی آسیب شناسی حکمرانی رفاه عمومی در ایران می باشد. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش ترکیبی(کمی-کیفی) است. به منظور شناسایی مفاهیم، ابعاد و شاخص های تشکیل دهنده مدل از تحلیل تم(کیفی) و جهت برازش مدل مفهومی پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری(کمی) استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی را 26 نفر از خبرگان، اساتید وصاحبنظران حوزه سیاستگذاری و رفاه عمومی انتخاب شده اند. جامعه آماری بخش کمی را 240 نفر از کارشناسان خبره، مدیران و مدیران ارشد حوزه سیاستگذاری و رفاه اجتماعی تشکیل می دهند. که با استفاده از فرمول کوکران 149 نفر درنظر گرفته شدند. یافته ها: دربخش کیفی؛ 50 شاخص اولیه شناسایی و بعد از کدگذاری به روش تحلیل تم 45 شاخص تایید گردید. 6 بُعد ( مدیریت و تصمیم گیری؛ مالیه عمومی دولت؛ برنامه ریزی؛ محیط داخلی؛محیط خارجی و حکمرانی بخشی) و 4 مولفه عوامل علّی، زمینه ای، راهبرد و پیامد تاییدگردیدند. در بخش کمی، ابعاد مدیریت و تصمیم گیری و مالیه عمومی دولت بر ابعاد محیط داخلی و خارجی و همچنین بر بُعد برنامه ریزی تأثیر دارند و بٌعد برنامه ریزی نیز بر حکمرانی بخشی تأثیر می گذارد. بحث: بهره گرفتن از الگویی جامع برای شناسایی مسائل عمومی، این امکان را برای کشور مهیا می سازد که اولویت ها و راهبردها را تعیین و اجرا نمایند برای آسیب شناسی حکمرانی رفاه عمومی توجه به 6 بُعد و 45 شاخص استخراج شده در این تحقیق الزامی خواهد بود.
بررسی عوامل مرتبط با رفتار یاریگرانه در سازمان بهزیستی استان گیلان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل اثرگذار بر کاهش رفتار یاریگرانه شهروندان با سازمان بهزیستی انجام شد. روش: این مطالعه با روش توصیفی و در قالب یک طرح پس رویدادی انجام شد. داده های این مطالعه از 408 نفر از شهروندان 20 سال به بالای استان گیلان جمع آوری شدند. این افراد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس اعتماد بزرگسالان (ATS)؛ مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS)؛ مقیاس هنجار تقابل (NRS)؛ شاخص شبکه اجتماعی (SNI)؛ پرسشنامه مسئولیت اجتماعی (SRQ)؛ پرسشنامه احساس همدلی (SEQ)؛ پرسشنامه تجدید نظر شده مشارکت شهروندان در تصمیم گیری سازمانی (CPQ-R)؛ پرسشنامه شفافیت سازمانی (OTQ)؛ پرسشنامه محقق ساخته آگاهی شیوه های یاریگری و میزان یاریگری. یافته ها: تفاوت معناداری میان افراد با رفتار یاریگری ضعیف، متوسط و بالا از نظر اعتماد اجتماعی؛ حمایت اجتماعی؛ شبکه ها و پیوندهای اجتماعی؛ هنجار تقابل اجتماعی؛ هنجار مسئوولیت اجتماعی؛ احساس همدلی؛ باور به عدم درگیرساختن شهروندان در تصمیم گیری های سازمان بهزیستی؛ آگاهی شهروندان از شیوه های یاریگری؛ باور به عدم شفافیت عملکرد سازمان بهزیستی؛ و رفتار نوعدوستانه مشاهده شد. بحث: نارسایی در متغیرهای اجتماعی بعنوان ریسک فاکتورهای کاهش یاریگری با سازمان بهزیستی عمل می کنند. لازم است اقدامات مداخله ای برای تقویت متغیرهای اجتماعی روانی با هدف ارتقای سطح یاریگری شهروندان با سازمان بهزیستی انجام شوند.
آسیب شناسی نظام اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در مسیر اجرای خط مشی گذاری عمومی، عوامل و موانع بازدارنده بسیاری وجود دارد که شناسایی آنها سبب کارآمدی اجرای خط مشی های اتخاذ شده برای آن حوزه می شود. روش: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی ایران صورت گرفته است. پژوهش از نوع فراترکیب بوده که در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، دادهها گردآوری و کدگذاری باز؛ محورها و موانع اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی شناسایی شد. در بخش کمی با استفاده از مرور ادبیات و پژوهش های پیشین؛ 6 پژوهش بنیادی در حوزه خط مشی گذاری با توجه به استنادهای انجام شده انتخاب گردید و گویه های اثرگذار بر اجرای خط مشی ها از سایر پژوهش های انجام شده به صورت اشتراکات استخراج گردید. در ادامه با استفاده از روش دلفی سه مرحله ای و همکاری 10 متخصص، دسته ها و گویه ها بدست آمد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش، نشان داد بر اساس آزمون فریدمن ده اولویت عبارتند از: وجود احزاب مخالف و موافق، دشورای های فنی، عدم استفاده از فناوری های جدید، مشروعیت نظام سیاسی و حاکمیتی کشور، عدم توجه به بلوغ فکری و سیاسی گروه هدف، عوامل سیاسی، زد و بندهای سیاسی، وضعیت رفاهی گروه هدف، نبود دستورالعمل اجرایی مناسب و همراستا نبودن برنامه ها و عدم تخصیص بهینه بودجه کشور؛ بحث: مشخص شد عوامل تأثیرگذار به نوعی در اختیار دولت می باشد و نقش مجریان در اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی کمتر است. لذا پیشنهاد می شود دولت در بکارگیری احزاب موافق و مخالف، مشروعیت نظام سیاسی حاکم و دستورالعمل های اجرایی مداقه بیشتری به خرج دهد
تجربه زیسته دختران نوجوان از زندگی در مراکز شبه خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هر سال به علت فشار های اقتصادی و اجتماعی، والدین شمار زیادی از کودکان را در جامعه رها می کنند که رایج ترین شکل مراقبت از این کودکان در سراسر جهان مراقبت و زندگی در خانه های شبانه روزی است.هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دختران نوجوان از زندگی در مراکز شبه خانواده بوده است. روش: روش مطالعه حاضر از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. بر اساس روش نمونه گیری متمرکز بر ملاک و نیز معیار اشباع نظری داده ها ۲۶ نفر از دختران نوجوان که تجربه زندگی در مراکز شبه خانواده مناطق یک و دو در شهر رشت را در سال ۱۳۹۹ داشتند در این مطالعه شرکت داشته اند. برای گرد آوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل اطلاعات از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شده است. یافته ها: تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها هشت مضمون اصلی را آشکار کرد : عواطف منفی، توانمندی روانی، دیدگاه نسبت به زندگی، فقدان مهارت مقابله ای، مشغله های ذهنی، نیاز ها، اضطراب اجتماعی و جهت گیری به سمت آینده موفق. بحث: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که دختران نوجوان ساکن در خانه ها، علاوه بر اینکه دارای توانمندی روانی و جهت گیری به سمت آینده موفق بودند با چالش ها و مسایلی از قبیل رهاشدگی، خلق افسرده، مشکلات و آسیب های رفتاری، ترخیص و مشکلات آن، مشکلات زندگی گروهی، نگرانی از آینده، انگ اجتماعی و کمبود هایی چون فقدان خانواده و کمبودهای عاطفی مواجه بوده اند.