مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از اهداف دولتها از جمله دولت ایران در دنیای امروز افزایش رفاه اجتماعی مردم است و لذا دولتها از طریق مداخلات در اقتصاد از جمله افزایش مخارج دولت به دنبال دستیابی به چنین هدفی هستند اما ممکن است نتوانند در دستیابی به چنین هدفی موفق باشند. اندازه دولت یا نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی یکی از شاخصهای دخالت دولت در اقتصاد است که حدود و اندازه آن یکی از مسائل مهم در بسیاری از تحقیقات اقتصادی بوده است. در همین راستا هدف از این مقاله بررسی نحوه اثرگذاری میزان و حدود فعالیتهای دولت یا اندازه دولت بر رفاه اجتماعی در اقتصاد ایران در بازه زمانی 1354-1391 است. روش: در این تحقیق، با مدل سازی عوامل مؤثر بر رفاه اجتماعی با تأکید بر تأثیر اندازه دولت، مدل رگرسیون آستانه ای برای اقتصاد ایران برآورد شده است. مدل آستانه ای مدلی است که در آن از یک مقدار آستانه به بعد رفتار پیش بینی شده توسط مدل به نوعی تغییر جهت می دهد. در این مقاله، اندازه دولت متغیر آستانه است که با برآورد حد آستانه اندازه دولت، حدی از اندازه دولت مشخص می شود که میزان اندازه دولت را به دو رژیم اندازه بزرگ و کوچک دولت تقسیم می کند. سپس میزان تأثیر اندازه دولت در دو رژیم اندازه بزرگ و کوچک دولت بر رفاه اجتماعی برآورد می شود. یافته ها : حد آستانه اندازه دولت 29 درصد برآورد شده است که آزمون خودپردازی هانسن نشان می دهد آستانه برآورد شده معنادار است و مدل دارای آستانه است. بنابراین مدل آستانه ای دارای دو رژیم اندازه دولت بزرگ و کوچک است که تمایز این دو رژیم با حد آستانه 29 درصد مشخص شده است به این معنا که هنگامی که اندازه دولت کم تر از 29 درصد است در رژیم دولت کوچک هستیم و هنگامی که اندازه دولت بیشتر از 29 درصد است در رژیم اندازه دولت بزرگ قرار داریم. ضریب متغیر اندازه دولت نیز در دو رژیم اندازه دولت کوچک و بزرگ اثرات متفاوتی بر شاخص رفاه اجتماعی داشته است بدین صورت که در رژیم اندازه دولت کوچک، افزایش اندازه دولت تأثیر معناداری بر شاخص رفاه اجتماعی نداشته است اما پس از افزایش اندازه دولت و عبور از حد آستانه 29 درصد و قرار گرفتن در رژیم اندازه دولت بزرگ، افزایش اندازه دولت تأثیر منفی و معناداری بر شاخص رفاه اجتماعی داشته است. بنابراین اندازه دولت تأثیری غیرخطی و آستانه ای بر شاخص رفاه اجتماعی داشته است. همچنین، وقفه اول رفاه اجتماعی در هر دو رژیم اندازه دولت کوچک و بزرگ تأثیر مثبت و معناداری بر رفاه اجتماعی داشته است. علاوه بر آن، در رژیم اندازه دولت کوچک، افزایش درجه باز بودن اقتصاد تأثیر معناداری بر سطح رفاه اجتماعی نداشته است اما با گسترش اندازه دولت و قرار گرفتن در رژیم اندازه دولت بزرگ، درجه باز بودن تأثیر مثبت و معناداری بر رفاه اجتماعی داشته است. نهایتا، نرخ بیکاری در رژیم اندازه دولت کوچک تأثیری معنادار بر رفاه اجتماعی نداشته است درحالی که در رژیم اندازه دولت بزرگ تأثیر بیکاری بر رفاه اجتماعی منفی و معنادار بوده است. بحث: بی معنی بودن اثر اندازه دولت بر رفاه اجتماعی در رژیم اندازه دولت کوچک، به دلیل خنثی شدن اثرات مثبت و منفی اندازه دولت بر رفاه اجتماعی است که در این رژیم چون دولت هنوز خیلی در اقتصاد مداخله نکرده است اثرات مثبت همچون ارایه کالاهای عمومی و استخدامهای دولتی و اثرات منفی مخارج همچون ناکارایی مخارج دولت و تقویت رانت جویی همدیگر را خنثی کرده است و برآیند تأثیر اندازه دولت بر رفاه اجتماعی بی معنی بوده است اما در رژیم اندازه بزرگ دولت تأثیرات منفی اندازه دولت بر تأثیرات مثبت آن غلبه کرده است و موجب تأثیر منفی اندازه دولت بر رفاه اجتماعی شده است. در رژیم دولت بزرگ به دلایلی چون اثر ازدحامی یا برون رانی، رانتجویی گسترده ناشی از حضور دولت بزرگ، ناکارایی مخارج عمرانی دولت و کاهش بهره وری نیروی کار در بخش دولتی به دلیل استخدامهای غیرضروری در بخش دولتی همگی موجب تضعیف رشد اقتصادی می شوند و درنتیجه رفاه اجتماعی را کاهش می دهند. گذشته از آن حضور پررنگ دولت از طریق افزایش مخارج و درنتیجه افزایش مازاد تقاضای کل از یک طرف و ایجاد کسری بودجه و تأمین آن از طریق استقراض از بانک مرکزی موجبات ایجاد تورم را فراهم می کند که تورم موجب بدتر شدن توزیع درآمد می شود و لذا رفاه اجتماعی از این طریق نیز کاهش می یابد. مبتنی بر نتایج تحقیق پیشنهاد می شود به منظور افزایش رفاه اجتماعی لازم است اندازه دولت کوچک تر شود که در این راستا اجرای صحیح سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی در واگذاری مالکیت به همراه مدیریت به بخش خصوصی واقعی - (نه خصولتی) - ت
تأثیر فساد بر توزیع درآمد: رهیافت دادههای پانل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در ادبیات اقتصادی، فساد مالی سوء استفاده از منابع عمومی در جهت منافع شخصی تعریف شده است. فساد مالی پدیده ای پیچیده، چند بعدی و دارای علل و آثار چندگانه است که در ابعاد گوناگون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مطرح می شود. گسترش کاغذبازی در دیوان سالاریها که زمینه بروز فساد مالی را فراهم می کند، میزان شیوع پرداخت غیر قانونی در بین افراد و شرکتهای دولتی برای پیش برد کارها، پرداختهایی که برای تأثیر بر فرایند قانون گذاری انجام می شود، عدم اعتماد عمومی به درست کاری مالی سیاستمداران، پرداختهایی که برای دست یابی به مجوزهای صادراتی و وارداتی و همچنین فرار مالیاتی صورت می گیرد، استفاده سیاست مداران از بودجه عمومی و در نهایت پرداختهای غیر قانونی که توسط افراد با نفوذ و همچنین انحصارات در جهت زیان سایر بنگاهها صورت می گیرد از جمله عوامل مهمی هستند که وضعیت فساد در کشورها را تعیین می کنند. وجود فساد مالی سبب تخصیص غیر بهینه استعدادهای جامعه می گردد. در شرایطی که فساد مالی در جامعه شایع شود، افراد خصوصأ نیروهای انسانی با استعداد به جای استفاده از خلاقیت و نوآوری خود سعی می کنند از رهگذر پرداخت رشوه و توافق با مقامات دولتی، اقدام به کسب رانت قانونی یا مجوز دولتی نمایند. حال آن که این افراد به طور بالقوه می توانستند ظرفیت جامعه را از لحاظ پیشرفت فنی ارتقا دهند. فساد مالی پدیده ای فراگیر است که تمامی کشورها اعم از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه با آن مواجه هستند. مطالعات متعدد نشان می دهند که در کشورهای در حال توسعه ، کاهش فساد مالی با افزایش نابرابری درآمدی همراه بوده است. در مقابل در کشورهای توسعه یافته، کاهش فساد مالی منجر به کاهش نابرابری درآمدی گردیده است. در این راستا هدف اصلی این مقاله بررسی میزان تأثیرگذاری فساد مالی بر توزیع درآمد در گروه کشورهای منتخب درآمد متوسط با استفاده از مدل های پانل ایستا و پانل پویا می باشد. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف یک تحقیق کاربردی، از نظر روش مطالعه علی و از نظر روش تحقیق و ماهیت و شیوه نگرش پرداختن به مسأله تحلیل ثانویه طولی و استنباطی است. از نظر روش شناسایی و جمع آوری اطلاعات و منابع آماری، روش مورد استفاده روش اسنادی مکتوب، اطلاعات الکترونیکی و فیش برداری می باشد. در این مطالعه به اطلاعات آماری موجود در بانک جهانی مراجعه و استناد گردیده است. و با مدل سازی عوامل مؤثر برتوزیع درآمد با تأکید بر فساد از رگرسیون های چند متغیره و داده های پانل و نرم افزارهای Excel و Eviews استفاده شده است. به کار بردن داده های پانل مزیتهایی دارد که آن را از روشهای دیگر متمایز می سازد. داده های پانل دارای اطلاعات بیشتر، تغییرپذیری بیشتر، هم خطی کم تر، درجه آزادی بالاتر و کارآیی بالاتر نسبت به سری زمانی و داده های مقطعی می باشند. به ویژه این که یکی از روشهای کاهش همخطی، ترکیب داده های مقطعی و زمانی به صورت پانل می باشد. یافته ها : نتایج حاصل از برآورد مدل با استفاده از روش اثرات ثابت و گشتاور تعمیم یافته در گروه کشورهای منتخب در دوره زمانی 2013-1996 نشان می دهد فساد مالی تأثیر مثبت و معناداری بر ضریب جینی به عنوان شاخص توزیع درآمد در گروه کشورهای منتخب درآمد متوسط دارد. همچنین سایر نتایج مدل نشان می دهند که با افزایش نرخ بیکاری در گروه کشورهای منتخب، ضریب جینی افزایش و توزیع درآمد نابرابر گردیده است. با بهبود فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) و افزایش تولید ناخالص داخلی واقعی از مقدار ضریب جینی در گروه کشورهای منتخب درآمد متوسط کاسته شده و توزیع درآمد بهبود یافته است. گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات سبب بهبود دسترسی به جریان آزاد اطلاعات، افزایش تولید و بهبود توزیع درآمد می گردد. در تخمین پویا تورم تأثیر مثبت و معنادار و درجه باز بودن اقتصاد تأثیر منفی و معناداری بر ضریب جینی به عنوان شاخص توزیع درآمد داشته است. افزایش سطح عمومی قیمت ها، سبب کاهش دستمزد واقعی و کاهش قدرت خرید قشر حقوق بگیر و افزایش نابرابری درآمدی می گردد. تورم و درجه باز بودن اقتصاد در تخمین ایستا رابطه معناداری با ضریب جینی در گروه کشورهای منتخب درآمد متوسط ندارند. بحث: در زمینه تأثیر فساد مالی بر رشد اقتصادی و توزیع درآمد دو نظریه رقیب و متعارض وجود دارد. گروه اول تئوریهایی هستند که فساد را به مثابه نیرویی می دانند که با ایجاد اختلال در تخصیص بهینه کالاها، هدایت نخبگان جامعه به رانت جویی، کاهش مشروعیت دولتها در ایجاد نهادهای حامی بازار به عملکرد مناسب بازارها آسیب می رساند و از این رهگذر موجبات کاهش رشد و توسعه اقتصادی را فراهم آورده و توزیع درآمد را نابرابر می سازد. در نظ
تحلیل عوامل اقتصادی-اجتماعی مؤثر بر فقر و نابرابری حوزه سلامت طی سالهای 1394-1390(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سلامت از حقوق اصلی و تبعیض ناپذیر هر انسانی به شمار می رود و به عنوان یک عامل مهم در حوزه اجتماعی- اقتصادی مطرح می باشد از حوزه سلامت می توان به عنوان نقطه شروعی برای تحول در حوزه اجتماعی و دستیابی به هدف والایی مانند عدالت بهره برد. تأثیرمکانیزم فقر و نابرابری در حوزه سلامت به گونه ای است که نابرابریهای اقتصادی با ایجاد شیب اجتماعی سبب نابرابری دردسترسی به خدمات بهداشتی ودرمانی می شوند از این رو اهمیت و ضرورت مطالعه عوامل مؤثر بر نابرابری در سلامت ازآنجا نشات می گیرد که سلامت به عنوان یک حق همگانی از آن یاد می شود. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی که موجب نابرابری سلامت می گردندو اینکه وضعیت فعلی هر یک ازمتغیرها در جامعه ایران چگونه است؟ می پردازد. زیرا عدالت از مبانی اساسی اخلاق در نظام سلامت محسوب می شود و برقراری آن در سطح کلان جامعه در گرو اتخاذ سیاستهای مناسب از سوی سیاستگذاران و متولیان سلامت است در این میان سیاست های سلامت و نظام های دریافت و پرداخت تأثیر بسیار مهمی بر کارایی نظام سلامت و کنترل مطلوب هزینه ها دارد. عدالت در سلامت نشان دهنده آن است که تمامی افراد به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی و بهره مند شوند و ناتوانی در تامین هزینه های بهداشتی متاثر از متغیرهای اجتماعی و اقتصادی است که با بهبود آنها فقر و نابرابری در سلامت کاهش مییابد که در این مطالعه به آن پرداخته شده است . روش: این مطالعه از نوع مطالعه توصیفی-تحلیلی و برحسب هدف از نوع کاربردی می باشد. به طوری که علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مسئله و ابعاد آن پرداخته شده است.روش شناسی تحقیق، کمی و روش آن تحیل ثانویه بوده است. برای تبیین و توجیه دلایل، از تکیه گاه استدلالی در ادبیات و مباحث نظری پژوهش استفاده شده است.گردآوری داده ها از طریق تحلیل اسنادی صورت گرفته است از تحلیل اسنادی در قالب مراجعه به مستندات منتشر شده مرکز آمار ایران، وزارت تعاون، کارو رفاه اجتماعی و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی،بانک مرکزی،مرکز پژوهشهای مجلس،جست و جوی کتب، مجلاتو مقالات و پژوهش های انجام گرفته در زمینه نابرابری و عدالت در سلامت وفقر استفاده شده است. یافته ها : براساس نتایج به دست آمده میان فقر مطلق ، هزینه های کمرشکن سلامت، فقر ناشی از هزینه های کمرشکن سلامت، تورم، ضریب جینی، شهرنشینی و بیکاری به عنوان متغیرهای مستقل و عدالت در سلامت به عنوان متغیر وابسته رابطه معنادارومنفی وجود دارد بعبارتی با افزایش یک شاخص ، مقدار شاخص دیگری کاهش مییابد. همچنین میان آموزش، نرخ مشارکت اقتصادی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین یافته ها نشان از آندارد که وضعیت اجتماعی- اقتصادی افراد و مولفه های کلان اقتصادی سلامت افراد را تحت الشعاع خود قرار می دهد. بحث:نتایج به دست آمده حاکی از آن است که درحوزه سلامت، افزایش روزافزون هزینه های نظامهای سلامت ناشی از گسترش فن آوریهای جدید و گران قیمت سلامت، افزایش انتظارات جوامع از نظامهای سلامت و رشد بیماریهای مزمن هزینه های سلامت در سبد خانوار رشد قابل ملاحضه اییافته اند.برخی از مشکلات حوزه سلامت ساختاری و برخی از بخش های خارج از حوزه سلامت و سیاستهای کلان سلامت منشأ گرفته اند لذا ارتقاء سلامت در افراد محروم و آسیب پذیر از طریق برنامه های متناسب برای این اقشار از جوامع، کاهش شکاف بین گروههای فقیر و غنی در جامعه و ایجاد شیب سلامتی مثبت برای تمام اقشار اجتماعی- اقتصادی باید مورد توجه دولت قرار گیردوتوسعه و تعهد واقعی مسئولین به سلامت به عنوان هدف اجتماعی و به حساب آوردن آن به عنوان جزء مهم توسعه می تواند از علل موفقیت در حوزه سلامت افراد و جامعه باشد.
تحلیل اثرات رکود اقتصادی 1392-1389 بر مخارج سلامت خانوارهای ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سیکل تجاری ویژگی بارز اقتصادهای امروزی است که می تواند بر مولفه های خرد و کلان اقتصاد اثرگذار باشد که در این راستا، هدف مطالعه حاضر تحلیل اثرات انتظاری و حقیقی رکود اخیر در دهکهای مختلف درآمدی بر مخارج سلامت ایرانیان عنوان می گردد. روش: پژوهش حاضر مطالعه ای تحلیلی-توصیفی است. این مطالعه بر روی 151880 خانوار شهری و روستایی و برای دوره های 1389 تا 1392 انجام شده است که اطلاعات آماری مورد نیاز از داده های خام هزینه و درآمد خانوارهای ایران موجود در مرکز آمار ایران استخراج شده است. طرح مذکور به روش آمارگیری نمونه ای و از طریق مراجعه به خانوارهای نمونه در نقاط شهری و روستایی انجام گرفته است. در این مطالعه برای تحلیل داده های خام هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی از نرم افزار STATA.13 بهره گرفته شده است. در این مطالعه سیکلهای تجاری با روندزدایی از داده های تولید ناخالص داخلی ایران طی سالهای 1339 تا 1392 و با بهره گیری از فیلتر هودریک-پرسکات استخراج شده است. در نهایت برای برآورد اثر سیکلهای تجاری (به همراه سایر متغیرهای کنترل) بر مخارج سلامت خانوارهای ایرانی از رگرسیون کوانتایل استفاده شده است. یافته ها: در این مطالعه ابتدا سیکلهای تجاری با روندزدایی از تولید ناخالص داخلی به دست آمد و با وارد کردن سایر متغیرهای کنترل در سیستم معادلات رگرسیون کوانتایل، نتایج به شرح زیر حاصل شد: اثر رکود اخیر بر مخارج سلامت ایرانیان از کانال انتظاری منفی و از کانال حقیقی نامعلوم است، اما اثر کلی آن بر مخارج سلامت ایرانیان منفی ارزیابی می گردد. یافته ها نشان داد تمامی عوامل به جز جنسیت در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنی دار می باشند؛ بدین ترتیب که اشتغال، تورم و حضور فرزندان بالای 18 سال در خانوار تأثیر منفی بر مخارج سلامت خانوارها دارند و عواملی نظیر درآمد، سن، میزان تحصیلات و شوکهای اخیر واردشده بر اقتصاد ایران تأثیر مثبتی بر مخارج سلامت خانوارها دارند. همچنین مشاهده شد سیکلهای تجاری در دهکهای بالای درآمدی تأثیر بیشتری بر مخارج سلامت خانوارها دارند. بحث: نتایج تحقیق نشان داد شوکهای اقتصادی اخیر وارد شده بر اقتصاد ایران منجر به افزایش مخارج سلامت خانوارهای ایرانی شده است اما این افزایش در تمامی دهکهای درآمدی یکسان نبوده است؛ به طوری که دهکهای بالای درآمدی بیشتر تحت تأثیر این نوسانات قرار گرفته اند. چنین نتیجه ای در مورد برخی از متغیرهای کنترل نیز صادق است؛ به طوری که درآمد خانوارها، وضعیت اشتغال، نرخ تورم و سطح تحصیلات نیز در دهکهای بالای درآمدی تأثیر بیشتری بر مخارج سلامت خانوارها دارند
نابرابری فضایی سرمایه اجتماعی در مناطق روستایی استان خراسان رضوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:آنچه که از واکاوی نوشته های سرمایه اجتماعی روستاها به دست می آید این است که مفهوم سرمایه اجتماعی به ویژه با بُعد فضایی می تواند به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق پایداری اجتماعی مناطق روستایی به حساب آید. روش: در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایش استفاده شد. حجم نمونه به شیوه تصادفی طبقه بندی شده در محیط GIS و توسط ابزار Hawths Analysis Tools (توسط این ابزار روستاها با درنظر گرفتن موقعیت طبیعی، فاصله تا نزدیکترین شهر و تعداد خانوار طبقه بندی شدند) مجموعاً 18 روستا با تعداد 378 نفر به دست آمد. ابزار تحقیق پرسشنامه است. میزان روایی گویه های تبیین کننده سرمایه اجتماعی با استفاده از آماره آزمون بارتلت و KMO برابر 71/0 و ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده نیز 89/0 می باشد. یافته ها : روستاهای دیزادیز، گوهردشت، قله زو، برآباد، شوراب و خیرآباد دارای سرمایه اجتماعی زیاد؛ روستاهای گرماب، گروه، کریز، آبگاهی، جابوز و سده دارای سرمایه اجتماعی متوسط؛ و روستاهای استای، حصار، مریچگان، صفی آباد، رباط و پیوه ژن دارای سرمایه اجتماعی کم هستند. همچنین وضعیت شاخصهای سرمایه اجتماعی به تفکیک طبقات موردمطالعه نیز نشان داد، طبقه اول (روستاهای دشتی با فاصله اندک از شهر و تعداد خانوار زیاد)، بالاترین میانگین را در ارتباط با شاخصهای مشارکت، شبکه های اجتماعی، عضویت در نهادهای دولتی/ خصوصی و مردم نهاد، رضایت از عملکرد نهادها و نیز آگاهی و دانش بومی و رسمی دارا می باشند؛ طبقه دوم (روستاهای دامنه ای با فاصله متوسط از شهر و تعداد خانوار در سطح متوسط)، تنها در ارتباط با شاخص همبستگی اجتماعی میانگین بالایی را به خود اختصاص داده اند؛ و طبقه سوم (روستاهای کوهستانی با فاصله زیاد از شهر و تعداد خانوار اندک)، به لحاظ هنجارهای اجتماعی، اعتماد و امنیت از وضعیت بسیار مطلوبی برخوردارند. اولویت بندی روستاهای نمونه با مدل تاپسیس نیز نشان می دهد، روستاهای دیزادیز (قوچان) و پیوه ژن (مشهد) به ترتیب دارای بیشترین و کم ترین سرمایه اجتماعی هستند. بحث: مناطق روستایی از کمبود سرمایه اجتماعی که راهکاری مؤثر جهت دستیابی به توسعه پایدار روستایی است، رنج می برند. بخشی از نابرابری فضایی سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه ناشی از تفاوت در میزان برخورداری از سرمایه اجتماعی درون گروهی و سرمایه اجتماعی برون گروهی است. کم توجهی و سرمایه گذاری اندک در زمینه تقویت و توسعه سرمایه اجتماعی برون گروهی از جمله اطلاع رسانی و آگاهی بخشی ضعیف روستاییان در ارتباط با نهادهای غیررسمی و داوطلبانه، روابط و تعاملات اندک و ناپیوسته، شبکه های اجتماعی ضعیف، فراهم نبودن زمینه مشارکت روستاییان در برنامه ریزیهای مختلف مربوط به روستا و .... و به طورکلی شرکت ندادن روستاییان در بازیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سبب عدم توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی برون گروهی روستاها در منطقه مورد مطالعه گردیده است.
مقایسه اختلالات عاطفی رفتاری و مهارتهای اجتماعی در نوجوانان دختر عادی و فرزندان مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نوجوانان به دلیل ساختار فکری خاص، یکی از بحرانی تری مراحل زندگی را می گذرانند، با توجه به اینکه، فرزندان مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی افرادی هستند که در معرض انواع خطرات و آسیب های روانی و اجتماعی قرار دارند، ه دف از ای ن تحقی ق، مقایسه اختلالات عاطفی رفتاری و مهارت های اجتماعی در نوجوانان عادی و فرزندان مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی استان آذربایجان شرقی است. روش: مطالعه مذکور یک پژوهش توصیفی از نوع تحقیقات پس رویدادی و یا به عبارت دیگر علی مقایسه ای بود. حجم نمونه ش امل 114 نفر از نوجوانان دختر عادی و 102 نفر از نوجوانان دختر تحت سرپرستی بهزیستی بود. ابزارهای گردآوری اطلاعات، شامل فرم فارسی پرسشنامه خودسنجی در نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ (ASEBA) که توسط مینایی (1385) برای جامعه ایرانی انطباق و هنجاریابی شده و مقیاس سنجش مهارتهای اجتماعی ماتسون بود. به منظور تحلیل آماری داده های جمع آوری شده، آزمونهای آماری فریدمن و تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) چندگانه اجرا شد. یافته ها: مشکلات توجه، اضطراب/ افسردگی، گوشه گیری/ افسردگی، مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، رفتار پرخاشگرانه، شکایات جسمانی و رفتار قانون شکنی به ترتیب از مشکلات عاطفی رفتاری در گروه فرزندان مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی بود. همچنین، دختران مراکز شبانه روزی بهزیستی در مقایسه با دختران نوجوان عادی، مشکلات عاطفی رفتاری بیشتری را تجربه می کنند و در زمینه مهارتهای اجتماعی مشکلات بیشتری داشتند. مشکلات اجتماعی در دو گروه فرزندان مراکز شبانه روزی و نوجوانان عادی متفاوت بود. مهارت اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب و اطمینان زیاد به خود داشتن در دو گروه از تفاوت آماری معناداری برخوردار بود. بحث: بسیاری از مشکلات برون سازی و درون سازی ناشی از نقص در رشد مهارتهای زندگی اساسی است. نقص در مهارتهای اجتماعی افراد را از اجتماع دور کرده و آنها را به سمت انزوا سوق داده و مستعد اختلالات عاطفی، انزوا و درنتیجه افسردگی میکند. مهارت های اجتماعی، شناختی، هیجانی و بین فردی قادرند افراد را در مواجهه مؤثر با چالش های روزمره آماده سازند. نوجوانان مراکز شبانه روزی چون از محیط خانوادگی که مناسب تری محیط از نظر رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان و همچنین سالم ترین آنها از نظر ارضای نیازهای اجتماعی محسوب می شود، محروم اند، میزان مشکلات درون سازی و برون سازی بیشتری نسبت به نوجوانان عادی نشان داده اند. شناسایی زود هنگام اختلالات رفتاری نوجوانان می تواند ما را در طراحی برنامه های مداخله ای و به کار گیری آن، یاری دهد. برنامه های غنی سازی اجتماعی که ارتقاء مهارت های کودکان و نوجوانان چون مدیریت خشم، همدلی، حل مسئله و حل تعارض در زندگی روزمره را مورد هدف قرار داده اند، با تقویت مهارت های اجتماعی از پرخاشگری و سایر مشکلات کودکان و نوجوانان جلوگیری می کنند. این برنامه های تقویتی به ویژه برای کودکان و نوجوانان محروم از خانواده بسیار مفید است. سودمندی برنامه های ارتقاء مهارتهای اجتماعی برای مقابله با پرخاشگری و سایر مشکلات حتی تا بزرگسالی تداوم می یابد و اثرات مثبتی بر سایر مشکلات سلامت همچون سوء مصرف مواد و رفتارهای جنسی ناایمن دارد.
بررسی اثر داغ ننگ بیکاری بر سلامت روان بیکاران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: لینک و فلان (2013) معتقدند که شرایط اجتماعی، علل بنیادی بیماری -هنگامی که متغیرهای اجتماعی 1) بیماریهای مختلفی را تحت تأثیر قرار می دهند، 2) از طریق مسیرهای خطر گوناگونی، بر بیماری تأثیر می گذارند، 3 در طول زمان بازتولید می شوند، 4) در دسترسی به منابعی که می توانند در اجتناب از بیماری و یا به حداقل رساندن عوارض بیماری، مورد استفاده قرار گیرند- هستند. علاوه بر متغیرهای قشربندی همچون طبقه، نژاد و جنسیت، رویدادهای استرس زا و متغیرهایی فرآیند-استرس همچون کیفیت حمایت اجتماعی از دید آنها واجد شرایط علل بنیادی همانند عوامل اجتماعی را دارا هستند. لینک و فلان نظریه علت اساسی را با هدف درک و پرداختن به یک مسئله خاص و مهم -تداوم سطوح شدید نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی در سلامت و مرگ ومیر- بسط دادند. بااین همه، بسط استدلال علل بنیادی فراتر از این مشکل و به در برگرفتن سایر نتایج سلامت و مرگ ومیر و علل بنیادی غیر از پایگاه اجتماعی-اقتصادی می تواند مفید باشد. یکی از عوامل محیطی مؤثر در سلامت روان و جسمانی بیکاری است. از ویژگیهای بازار کار ایران مسئله بیکاری است که با ورود فارغ التحصیلان جدید ابعاد تازه ای نیز پیدا کرده است. تأثیر بیکاری بر سلامت روان و جسمانی افراد در تحقیقات فروانی مورد تائید قرار گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی چرایی وجود این رابطه است که با بهره گیری از مفهوم داغ ننگ گافمن تلاش شده است پاسخی به این سوال داده شود. روش: مطالعه حاضر پیمایش و به لحاظ معیار زمان مقطعی بوده و برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه افراد ساکن شهر تهران بود که از لحاظ مشخصه نیروی کار در گروه جمعیت بیکار قرار داشته اند. حجم نمونه 384 نفر بوده که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای نیمه تصادفی از اداره های کاریابی سطح شهر تهران انتخاب شدند. برای سنجش سلامت روان از پرسش نامه سلامت عمومی و برای سنجش داغ ننگ بیکاری از مقیاس محقق ساخته در چهار بعد داغ ننگ ادراک شده، استراتژیهای مقابله ای، داغ ننگ معطوف به خود و رفتار تبعیض آمیز استفاده شد. یافته ها : مردان بیکار نسبت به زنان از وضعیت سلامت روانی کم تری برخوردار هستند. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که متغیرهای داغ ننگ ادراک شده، داغ ننگ معطوف به خود و استراتژیهای مقابله ای به ترتیب قوی ترین پیش بینی کننده های سلامت روان افراد بیکار هستند. بحث: تحقیقات در خصوص وجود داغ ننگ بیکاری چه در داخل و چه در خارج از ایران در مراحل ابتدایی خود است. نتایج تحقیق حاکی از آن بوده است که میزان داغ ننگ ادراک شده توسط بیکاران در جامعه در سطح بالایی است، که با درنظر گرفتن افزایش نرخ بیکاری در ایران لزوم توجه به آن از اهمیتی دوچندان نیز پیدا کرده است. همچنین یافته های تحقیق ما با نشان دادن نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی چون داغ ننگ در وضعیت سلامت روان افراد بیکار سهمی در پیشرفت ادبیات موجود بیکاری داشته است. وقتی از داشتن شغل آبرومند که از مؤلفه های مهم نشان دهنده سطح موفقیت افراد در جامعه است از افراد دریغ می شود داغ ننگ در اشکال پنهان و آشکار خود تمامی ابعاد پنهان و آشکار حیات فرد را تحت تأثیر خود قرار می دهد. این افراد به طور مداوم ناگزیرند این لکه ننگ را در زندگی روزمره خود پنهان و یا با تأثیرهای آن کنار بیایند. نتیجه منطقی این تنش عینی و ذهنی به تدریج سلامت روانی فرد را به مخاطره می اندازد. وقتی در جامعه ای فشارهای ساختاری به حدی است که فرد را مسئول همه چیز می داند در مقایسه با جامعه ای که با سازوکارهای حمایتی از افراد در برابر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی حمایت می کنند بدیهی است که اهمیت داغ ننگ بیکاری و تأثیر آن در این دو ساخت اجتماعی با هم متناسب و برابر نخواهد بود.
عوامل اجتماعی مؤثر بر مدیریت بدن در نوجوانان و جوانان دختر و پسر شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و مرئی بدن است که در این تحقیق به کمک معرفهای کنترل وضعیت جسمانی، رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر، رفتارهای بهداشتی و آرایشی، سبک تغذیه، رفتارهای پوششی به شاخصی اساسی تبدیل شده است. بدن یک هستی زیست شناختی و روان شناختی صرف نیست، بلکه پدیده ای است که به صورت اجتماعی ساخته و پرداخته می شود. بنابراین، در هر جامعه ای بدن انسان، یک واقعیت جسمانی و یک واقعیت اجتماعی دارد. شکل، اندازه، پوشاک و زینت بدن انسان وسیله ای برای ارتباط و انتقال اطلاعات به دیگر اعضای جامعه است، آنها می توانند اطلاعاتی را درباره سن، جنس، پایگاه اجتماعی، اشتغال و عضویت در یک گروه خاص را منتقل نمایند. در حالت کلی می توان گفت که بدن یک فرهنگ است و موضوعات اساسی درون آن فرهنگ را به نمایش می گذارد. در واقع در هر جامعه ای زندگی روزمره آن یک فرهنگ خاصی دارد که با فرهنگ سایر جوامع و حتی خرده فرهنگهای درون یک جامعه متمایز و متفاوت است، بدن و چگونگی مدیریت آن در ابعاد مختلف بستگی به هنجارهای فرهنگی، اجتماعی و دینی هر جامعه دارد. پس می توان گفت که مدیریت بدن یک مسئله شخصی نبوده بلکه مسئله کاملاً اجتماعی و فرهنگی است و عوامل مختلف در آن تأثیر دارند. در مجموع، بدن و چگونگی مدیریت آن عامل انتقال دهنده معنای اجتماعی، ایجاد ارتباطات اجتماعی، بروز هویت و نشان دهنده اعتقادات درونی و در کل نشانه شخصیت فردی و اجتماعی هر انسان است. روش: از بین روشهای تعریف شده از طرف صاحبنظران علوم اجتماعی، روش تحقیق حاضر را باید از نوع پیمایشی دانست. جامعه آماری، کلیه جوانان 15 تا 29 ساله مناطق 14 گانه شهر اصفهان بالغ بر 551653 نفر بودند. شیوه نمونه گیری در این تحقیق سهمیه ای بوده است. تعداد حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شده است. این حجم نمونه با توجه به احتمال 05/0 خطا و 95/0 سطح اطمینان انجام گرفته است. همچنین مقدار p و q به طور مساوی در نظر گرفته شده است. فرضیات تحقیق براساس نظریات آنتونی گیدنز، بوردیو، گافمن، گربنر و فدرستون شکل گرفته است. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه تنظیم شده در این پژوهش، مشتمل بر 82 سؤال بود که شامل سؤالاتی درباره ویژگیهای عمومی پاسخگویان و سؤالات و گویه هایی درباره هر یک از متغیرهای تحقیق به شکل طیف پنج و شش درجه ای و به صورت پاسخ بسته و باز طراحی شده است. داده های تحقیق پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماری پیشرفته SPSSver.15 توصیف و تحلیل شده است. یکی از شرایط اساسی در تفسیر نتایج، ارزش و قابلیت اعتماد ابزار مورد استفاده در پژوهش می باشد، به همین خاطر بعد از طراحی پرسشنامه و قبل از اجرای نهایی آن این ضرورت احساس شد که پرسشنامه استفاده شده در تحقیق از نظر اعتبار و پایائی سنجیده شود. اعتبار سؤالات مربوط به سازه ها ، از طریق روش تعیین اعتبار محتوائی و با گردآوری نظرات داوران و متخصصان علوم اجتماعی در خصوص معرفها ، مورد ارزیابی جدی قرار گرفته (اعتبار صوری) و با جمع بندی نظرات آنها گویه ها ویرایش شدند. پایائی تحقیق به منظور حصول تکرارپذیری ابزار سنجش انجام می شود. در پژوهش حاضر جهت برآورد این امر از ضریب آلفای کرونباخ که دقیق ترین شاخص سنجش هماهنگی درونی سؤالات یک پرسشنامه است، برای تعداد 30 پرسشنامه اولیه تحقیق انجام گردید که شاخصهای مورد بررسی دارای پایائی لازم بودند، از این رو توصیف و آزمون روابط متغیرها از نظر علمی معتبر است. در نهایت، از آمار توصیفی و همچنین آمار استنباطی برای آزمون روابط بین متغیرها استفاده شد و در مرحله فراتر از آن از رگرسیون برای پیش بینی روابط متغیرها استفاده شد. یافته ها : برای ارزیابی متغیر مدیریت بدن که متغیر وابسته تحقیق بود، از 30 گویه در سطح اندازه گیری رتبه ای، به صورت یک طیف پنج قسمتی استفاده شده است. نمره 150 نشانگر بالاترین سطح مدیریت بدن و نمره 30 نشانگر پایین ترین سطح مدیریت بدن بود. میانگین مشاهده شده متغیر مدیریت بدن برای جوانان دختر مورد مطالعه 87/101 و جوانان پسر مورد مطالعه، 47/86 بود که نشان دهنده این است که دختران جوان نسبت به پسران جوان رفتارهای مدیریت بدن بالاتری را کسب کرده اند. همچنین، از بین پنج بعد مدیریت بدن، دو بعد از آن یعنی بعد رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن و رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن در بین دختران جوان نسبت به پسران جوان به طور قابل ملاحظه ای متفاوت و بالاتر بود و در مورد سه بعد دیگر تفاوت چندانی بین دختران و پسران جوان مشاهده نشد. نمره 25 نشانگر بالاتر