مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به آن چه درباره جایگاه و اهمیت رفاه اجتماعی در جامعه امروز بیان شده و تحقیقات متنوعی در باب آن انجام گردیده، هم راستا کردن این پژوهش ها جهت رسیدن به نتایجی هماهنگ و قابل استفاده ضروری می نمود که فراتحلیل به عنوان روشی متقن برای انجام این مهم انتخاب شد. بدین منظور یافته های مجزای پژوهش های انجام شده در زمینه رفاه اجتماعی در چهار فصلنامه تخصصی حوزه رفاه اجتماعی از سال 1386 تا 1398 ترکیب و مقایسه شد. روش شناسی : مطالعه حاضر از نوع مرور نظام مند به همراه فراتحلیل می باشد. جامعه آماری شامل تمامی مقالات طی سالهای 1386 الی 1398 در فصلنامه های تخصصی رفاه اجتماعی بود. فصلنامه رفاه اجتماعی، نشریه برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، فصلنامه علوم اجتماعی، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، مجله مطالعات اجتماعی ایران، فصلنامه تأمین اجتماعی به عنوان منبع جستجوی مقالات مورد بررسی قرار گرفت. مقالاتی با کلید واژه رفاه و یا یکی از شاخص های رفاه بر اساس مؤسسه لگاتوم در مجلات اشاره شده، جستجو شد. بر اساس معیارهای ورود و خروج، مقالات در چند مرحله غربالگری شدند و در نهایت 46 مقاله از کل مقالات جهت مرور نظام مند و انجام فراتحلیل مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارهای Excel و Stata با انجام فراتحلیل (مدل ثابت و مدل تصادفی) و همچنین بررسی ناهمگونی مطالعات تحلیل شد. نتایج: نزدیک به 84% درصد از پژوهش ها فرد را واحد تحلیل خود قرار داده بودند که حاکی از مغفول ماندن نگرش کل گرایانه در مطالعات جامعه شناختی رفاه اجتماعی است. در میان شاخص های بررسی شده بیشترین فراوانی (10 مطالعه) مربوط به امنیت بود. دومین شاخص از شاخص های رفاه اجتماعی لگاتوم که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت بود، شاخص «سلامت» بود. 19 درصد از پژوهش ها عوامل موثر بر سلامت را مورد سنجش خود قرار داده بودند. مولفه سوم که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته بود«کیفیت زندگی» با درصد فراوانی 17 بود. در نهایت مفهوم سرمایه اجتماعی به عنوان پرتکرارترین متغیر در عوامل اثرگذار بر رفاه اجتماعی، دارای بیشترین فراوانی بود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده یکی از ضعف های مطالعات رفاه، کمبود پژوهش ها با شاخص های ترکیبی رفاه است. شاخص های ترکیبی با یکپارچه کردن وجوه مختلف رفاه اجتماعی امکان تحلیل های جامع و یکپارچه تری را فراهم می کند و کمتر در دام تقلیل گرایی می افتد. شاخص های ترکیبی با ادغام سویه های مختلف رفاه، امکان بیشتری برای ترسیم چگونگی وضعیت موجود رفاه اجتماعی فراهم می کند.
اثرات غیرخطی رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی در کشورهای درحال توسعه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفاه اجتماعی ازجمله مهم ترین و موردتوجه ترین موضوعات دنیای امروز است. فقر یکی از مشکلات اساسی جوامع بشری و نشانه بارز عدم توسعه یافتگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که ثبات سیاسی و همبستگی اجتماعی و سلامت روانی را در اقشار جامعه به خطر می اندازد. لذا در این پژوهش به بررسی اثرات غیرخطی رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی در کشورهای درحال توسعه پرداخته شده است. روش: روش اقتصادسنجی مورداستفاده روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) است که مدلهای برآورد شده با این روش، امکان ماندگاری را حساب می کند و اجازه می دهد تا در حیطه این پژوهش مشکلات برازش میزان تأثیرپذیری فقر چندبعدی را در نظر گرفته شود. در این پژوهش منتخبی از کشورهای درحال توسعه (الجزایر، بحرین، مصر، ایران، اردن، کویت، لبنان، مراکش، عمان، پاکستان، عربستان سعودی، تونس، ترکیه و امارات متحده عربی) در دوره زمانی 2018-2012 برای بررسی موضوع مطالعه انتخاب شده است. یافته ها: وقفه اول فقر چندبعدی و رفاه اجتماعی کمتر از سطح آستانه محاسبه شده (59.27) بر اساس نتایج حاصل از برآورد مدل، اثری مثبت بر فقر چندبعدی داشته و کنترل فساد، بهداشت و سلامت عمومی و رفاه اجتماعی بیشتر از سطح آستانه، اثری منفی بر فقر چندبعدی در کشورهای درحال توسعه داشته است. بحث: با توجه به تأثیرات کاهنده متغیرهای رفاه اجتماعی (بیش از سطح آستانه محاسبه شده)، بهداشت و سلامت عمومی و کنترل فساد بر فقر چندبعدی، پیشنهاد می شود، اصلاحات نهادی لازم برای بهبود رفاه اجتماعی، ارتقای شفافیت و بهبود عوامل تقویت کننده ثبات سیاسی به منظور کنترل فساد و افزایش سطح بهداشت و سلامت عمومی در حوزه فعالیتهای مختلف انجام شود.
تاثیر منابع و مصارف تآمین اجتماعی بر رشد اقتصادی و اشتغال در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اهمیت و تأثیر تأمین اجتماعی بر متغیرهای اقتصادی یکی از موضوعاتی است که در سالهای اخیر موردمطالعه قرار گرفته است. بیشتر این مطالعات تأثیر مصارف تأمین اجتماعی بر متغیرهای اقتصادی را بررسی کرده اند. درحالی که تأمین اجتماعی از دو بخش منابع و مصارف تشکیل شده است که بررسی و مقایسه اثرگذاری هر دو بخش باید موردتوجه قرار گیرد. در این مطالعه تأثیر منابع و مصارف تأمین اجتماعی بر رشد اقتصادی و اشتغال در ایران در دوره 1367 تا 1399 بررسی شده است. روش: این مطالعه با استفاده از الگوی خودهمبستگی برداری ساختاری (SVAR) تأثیر منابع و مصارف تأمین اجتماعی بر رشد اقتصادی و اشتغال را بررسی کرده است. برای برآورد پارامترهای فرم ساختاری و شناسایی الگو خودهمبستگی برداری ساختاری نیز از الگو AB (تجزیه پسران و شین) استفاده شده است. یافته ها: رشد اقتصادی در واکنش به تکانه منابع بیمه ای، در ابتدا به اندازه 011/0 درصد کاهش و در ادامه افزایش می یابد، اما در واکنش به تکانه منابع بیمه بیکاری ابتدا 015/0 درصد افزایش و سپس کاهش می یابد. واکنش رشد اقتصادی به تکانه مصارف بیمه ای و تکانه مصارف بیمه بیکاری افزایشی است. در واکنش به تکانه مصارف بیمه ای 011/0 درصد و در واکنش به تکانه مصارف بیمه بیکاری 005/0 افزایش می یابد. اشتغال در واکنش به تکانه مصارف بیمه ای در ابتدا به میزان 014/0 افزایش داشته و در ادامه کاهش می یابد، اما در واکنش به تکانه مصارف بیمه بیکاری ابتدا کاهش 005/0 داشته و سپس روند افزایشی خواهد داشت. بحث: افزایش منابع تأمین اجتماعی از طریق حق بیمه باید با حساسیت بالای انجام شود تا آثار نامطلوبی به خصوص در کوتاه مدت بر رشد و اشتغال نداشته باشد. برای افزایش منابع تأمین اجتماعی، توجه به منابع بیمه بیکاری می تواند تأثیر به مراتب بهتری داشته باشد. هماهنگی نظام تأمین اجتماعی با سیاستهای کلان اقتصادی در شرایط مختلف اقتصادی می تواند موجب افزایش کارایی این نظام در اقتصاد شود.
تأثیر مخارج مستمری صندوقهای بازنشستگی بر فقر و نابرابری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسئله فقر و نابرابری از دیرباز موردتوجه سیاست مداران و اندیشمندان بوده است و تلاشهای گسترده ای برای رفع آن انجام شده است. از مهم ترین برنامه هایی که با هدف کاهش فقر و نابرابری طرح ریزی و اجرا شده است، برنامه های تأمین اجتماعی به ویژه بیمه های بازنشستگی است. در ایران اکثر مستمری بگیران، تحت پوشش دو صندوق بازنشستگی کشوری و سازمان تأمین اجتماعی هستند. سؤال اساسی این است که این دو صندوق تا چه اندازه می توانند در کنترل فقر و نابرابری مؤثر باشد. روش: در این مطالعه به بررسی رابطه مخارج مستمری دو صندوق بزرگ بازنشستگی کشور با فقر و نابرابری در دوره 1394 تا 1398 پرداخته شده است. داده های این پژوهش از نوع تابلویی است و برای تخمین از روش حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شده است. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان می دهد که رابطه مخارج مستمری سازمان تأمین اجتماعی با شاخصهای فقر و نابرابری رابطه ای منفی بوده است ولی مخارج مستمری صندوق بازنشستگی کشوری و شاخصهای فقر و نابرابری هم جهت بوده اند. بحث: علت تفاوت در تأثیرگذاری این دو صندوق بر فقر و نابرابری را می توان در وضعیت مالی این دو صندوق در سالهای اخیر جستجو کرد. در صندوق بازنشستگی کشوری بر خلاف سازمان تأمین اجتماعی، مخارج بیشتر از درآمدها است و دچار کسری مالی است و بخش عظیم این کسری توسط دولت پرداخت می شود؛ این مسئله با ماهیت صندوقهای بازنشستگی در تضاد است. دولت بخشی از بودجه رفاهی را به صندوقهای بازنشستگی که دچار کسری مالی هستند پرداخت می کند درنتیجه بودجه حقیقی سایر برنامه های حمایتی دولت از نیازمندان کاهش یافته است.
آثار اصلاح سن بازنشستگی بر تراز مالی صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی با استفاده از روش شبیه سازی خرد پویا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سازمان تأمین اجتماعی به عنوان بزرگ ترین صندوق بازنشستگی کشور ازنظر مالی و جمعیتی شرایط نامطلوبی دارد. بسیاری از پژوهشگران و سیاست گذاران، افزایش سن بازنشستگی را به عنوان راهکاری برای مواجهه با این شرایط پیشنهاد داده اند که در مطالعه حاضر به ارزیابی این پیشنهاد پرداخته می شود. روش: روش مورداستفاده در این مطالعه، روش شبیه سازی خرد است که در آن یک نمونه یک درصدی از بیمه شدگان و مستمری بگیران صندوق تأمین اجتماعی انتخاب شده و اثر افزایش سن قانونی بازنشستگی در یک دوره 100 ساله (از سال 1399 تا 1498) موردبررسی قرار گرفته است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که اگر سن بازنشستگی در ابتدای دوره شبیه سازی به میزان 5 سال افزایش یابد، نرخ حق بیمه لازم برای برابری مصارف و منابع نقدی صندوق در سال 1422 به 56 درصد (به جای 63 درصد در حالت عدم افزایش سن) و در سال 1498 به 118 درصد (به جای 125 درصد) خواهد رسید. بحث: اثرگذارنبودن معنادار افزایش سن بازنشستگی بر تراز مالی صندوق می تواند به دلیل جمعیت بالای افراد نزدیک به بازنشستگی، عدم وجود حداقل سن بازنشستگی برای مشاغل سخت و زیان آور، افزایش مستمری ناشی از افزایش سابقه بازنشستگی و سهم 41 درصدی هزینه های مستقل از سن بازنشستگی در مصارف صندوق باشد. بدین ترتیب لازم است در کنار برنامه ریزی برای افزایش سن بازنشستگی اقدامات دیگری ازجمله اصلاح قواعد بازنشستگی در مشاغل سخت و زیان آور و افزایش تعداد بیمه پردازان از طریق تشویق بیمه پردازی اختیاری، کاهش گریز بیمه ای و افزایش جمعیت شاغل را موردنظر قرار داد.
تأثیر رهبری تحول آفرین بر تاب آوری سازمانی با نقش واسطه ای رفاه ذهنی در پلیس +10 شهر کرمانشاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تاب آوری سازمانی یک موضوع روان شناختی است که با کارایی و عملکرد کارکنان گره خورده است که از طریق رهبری تحول آفرین به واسطه عاملی کلیدی با عنوان رفاه ذهنی می توان آن را بهبود بخشید. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر تاب آوری سازمانی با نقش واسطه ای رفاه ذهنی در پلیس +10 شهر کرمانشاه است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی از نوع علی است. حجم نمونه شامل 157 نفر از کارکنان پلیس +10 در شهر کرمانشاه بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های رهبری تحول آفرین باس و آولیو (2000)، تاب آوری سازمانی پرایاگ و همکاران (2018) و رفاه ذهنی (محقق ساخته) بود. تحلیل داده ها با آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آزمون کلموگروف- اسمیرنوف با استفاده از نرم افزار SPSSver.26 و مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Amos24 انجام گرفت. یافته ها: رهبری تحول آفرین بیش از یک سوم (34 درصد) از تغییرات تاب آوری سازمانی را پیش بینی می کند. همچنین رهبری تحول آفرین به میزان 35 درصد رفاه ذهنی کارکنان را تبیین و تفسیر می کند. درنهایت رفاه ذهنی به میزان 23 درصد تغییرات تاب آوری سازمانی را پاسخ داد. یافته های حاصل از فرضیه کلی پژوهش با استفاده از آزمون سوبل نشان داد که رهبری تحول آفرین از طریق متغیر رفاه ذهنی بر تاب آوری سازمانی اثر معنادار و مثبتی دارد. بحث: برای بهبود تاب آوری سازمانی می توان از رهبری تحول آفرین بهره جست که به واسطه رفاه ذهنی این امر تسریع بیشتری می یابد.
وضعیت پاسخگویی نظام سلامت: مطالعه مناطق حاشیه نشین شهر اهواز در سال 1401(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پاسخگویی یکی از مولفه های اصلی نظام سلامت است که با خصوصیات اجتماعی جامعه مرتبط می باشد. برنامه ریزی جهت دستیابی به پاسخگویی نظام سلامت در مناطق حاشیه نشین به عنوان اجتماعات نوظهور و یکی از تعیین کننده های اجتماعی سلامت جهت دستیابی یه یک سیستم ارائه خدمات مناسب الزامی است. هدف این مطالعه بررسی وضعیت پاسخگویی نظام سلامت در ساکنین مناطق حاشیه نشین شهر اهواز بود. روش : در این مطالعه مقطعی، ۳۸۵ نفر از ساکنان مناطق حاشیه نشین شهر اهواز به روش نمونه گیری چند مرحله ای از 7 مرکز بهداشتی درمانی مناطق آل صافی، منبع آب، کوت عبداله، کوی رمضان، عین دو، حصیرآباد و کیان آباد و دو بیمارستان علامه کرمی و بیمارستان سینا در سال 1401 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست اطلاعات دموگرافیک اجتماعی و پرسشنامه پاسخگویی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، من ویتنی، کروسکال والیس، آنالیز واریانس و تی مستقل در نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: دامنه سنی پاسخگویان ۱۸ تا ۹۷ سال با میانگین (۵۶/۱۶±۸۴/۴۲) بود. زنان ۶۶ درصد از جامعه پژوهش را تشکیل دادند. ۷۶ درصد متاهل، ۲۶ درصد بیسواد و ۴/۴ درصد دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. ۷/۸۵ درصد از پاسخگویان درآمد زیر ۵ میلیون داشتند. ۲/۶۶ درصد از سازمان های ارائه خدمت دولتی استفاده می نمودند. ۸۰ درصد دارای بیمه درمانی و ۱/۱۵درصد دارای بیمه تکمیلی بودند. عملکرد خدمات بستری از نظر پاسخگویی بهتر از خدمات سرپایی بود. بعد «انتخاب آگاهانه» برای خدمات سرپایی و بستری امتیاز پایینی دریافت کرد. تقریباً ۱۳ درصد از پاسخگویان در حین دریافت خدمات بستری، نوعی از تبعیض را درک کردند. پاسخگویی در همه ابعاد با نوع ارائه دهنده خدمات، در بعد ارتباط با نوع ارائه خدمات، در بعد انتخاب آگاهانه و محرمانگی با داشتن بیمه تکمیلی شرکت کنندگان در پژوهش رابطه معنی داری داشت. بحث: توجه به کیفیت امکانات مراکز، دسترسی به حمایت اجتماعی و انتخاب آگاهانه به عنوان ابعاد دارای اولویت جهت برنامه ریزی برای اقدامات اصلاحی به منظور بهبود پاسخگویی نظام سلامت در مناطق حاشیه نشین پیشنهاد می شود.
بازارجویی در جراحی های زیبایی: تجربه زیسته زنان در کلینیکهای زیبایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اگرچه تلاش برای زیبا به نظر رسیدن، یک رفتار اجتماعی تاریخی است، اما ترسیم ویژگی های زیبایی و «بازارجویی» برای جستجو و رونق بخشی به بازار عمل های زیبایی، چالش جدیدی است که می تواند آسیب هایی برای جراحان و بیمارمشتریان در پی داشته باشد. هدف تحقیق، شناخت زوایای بازارجویی جراحی های زیبایی براساس تجربه زیسته زنان جراحی شده است. روش: یک تحقیق کیفی پدیدارشناختی از نوع استعلایی طبق مدل موستاکاس و با انتخاب هدفمند 11 بیمارمشتری زن که طی 12 ماه قبل از مصاحبه حداقل یک جراحی زیبایی یا جراحی و ترمیم در یک عضو از بدن خود را تجربه نموده اند انجام شد. داده ها در کلینیک های جراحی زیبایی شهر زنجان با روش مصاحبه نیمه ساخت یافته تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری شد. کدگذاری داده ها در نرم افزار MAXQDA.20 و اعتباریابی داده ها با بازبینی انعکاسی(بازتابی محقق) و بازبینی همتایان انجام شد. یافته ها: بازارجویی جراحی زیبایی در 7 مضمون اصلی و 26 مضمون فرعی پدیدار شد. شرایط مؤثر بر پدیده در 5 مضمون اصلی «اغواگری اینترنتی»، «مشاوره بازارطلب و تعیین کننده»، «تعبیه بازار جراحی در جامعه»، «موضع یابی عمل جراحی»، و «مداخله در بازارجویی»؛ و شرایط متأثر از پدیده در 2 مضمون اصلی «اختلال اجتماعی و رابطه ای» و «اختلال و فروپاشی روانی» پدیدار شدند و در ابرمضمون «بازارجویی چندوجهی و درهم تنیده» گردهم آمدند. بحث: بازارجویی جراحی زیبایی، یک پدیده چندوجهی و درهم تنیده (با وجوهی نظیر اغواگری اینترنتی، مشاوره بازارطلب، تعبیه اجتماعی و...) است. کنترل نشدگی بازارجویی، تجسّم های غیرواقعی و ایدآل گرایانه و ناهمخوانی آن با نتایج جراحی و اختلالات اجتماعی و روانی را شکل می دهد. بنابراین، تعدیل پدیده از طریق مداخلات اجتماعی، آموزش اخلاق پزشکی و آموزش هوشیاری بخش اجتماعی، به منظور اصلاح دیدگاه جراحان و بیمارمشتریان نسبت به شرایط جراحی زیبایی، پیشنهاد می شود.
ارائه مدل مفهومی «بهره وری خانواده» با تاکید بر جنبه اقتصادی: یک تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی در نهادینه سازی، پذیرش و ترویج فرهنگ بهره وری نقشی کلیدی دارد. از آنجایی که خاستگاه بهره وری، ادبیات اقتصاد و مدیریت بوده، نتوانسته است پیوندهای مفهومی خود را با نهاد «خانواده» برقرار کند. بدین ترتیب نیاز است مفهوم «بهره وری خانواده» در بعد درون خانوادگی تبیین شود. این تحقیق در پی آن است با احصای مولفه ها، ابعاد و لایه های مختلف مفهومیِ بهره وری خانواده، آن را در قالب یک مدل استخراج کند. روش: با مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان امر، اقدام به تحلیل مضمون با تاکید بر حوزه «بهره وری اقتصادی» شده است. یافته ها: طبق مدل مفهومی، خانواده ورودی هایی دارد که در چارچوب کنش و تصمیم گیری آن را تبدیل به خروجی های مختلف اقتصادی و اجتماعی در خانواده و جامعه می نماید. اما هر نوع تصمیمی که خانواده اخذ می کند، اثرات و پیامدهایی برای ورودی ها و سرمایه های اقتصادی و اجتماعی اش دارد. تحلیل مدل بهره وری اقتصادی خانواده نشان داد که فرهنگ بهره وری یک نظام معنایی را با خود همراه داشته و بر رفتارهای اقتصادی تحمیل می کند. بدین ترتیب با ترکیب و امتزاج اقتضائات خانواده و فرهنگ بهره وری فرارفتارهای مطلوب اقتصادی به تفکیک حوزه های کنش (شامل کار و تولید، دارایی سرمایه ای و فیزیکی، یارانه دولت، اعتبار، وام، مخارج ضروری، مخارج رفاهی و تجملی، پس انداز، سرمایه گذاری، مخارج خیریه، انتقال های بین نسلی، دین و قرض، مدیریت ریسک و بیمه، مالیات، تخصیص و بازیافت) به دست می آیند. بحث: تصمیم های بهره ورانه موجب افزایش سطح ورودی و تصمیم های غیر بهره ور موجب کاهش یا اتلاف منابع خواهد شد و این حلقه بازخورد همواره ادامه خواهد داشت. مولفه های فرهنگ بهره وری در خانواده قابلیت تکرار و تمرین دارد و این فرهنگ از طریق خانواده به راحتی می تواند انتقال یابد. افراد در تصمیمات خُرد و کلان خود، می توانند سطح بهره وری را تعیین کرده و حتی پیامدها و عواقب انتخاب های خود را شاهد باشند. همچنین تحلیل فرارفتارها نشان داد سه رکن نیاز، توانمندی و باور در واقع همان اهرم های مداخله در تعیین میزان بهره وری اقتصادی خانواده هستند که موجب تنوع سبک زندگی اقتصادی خانواده ها می شوند.
نقش مدیریت بحران و سوانح شهری در احساس امنیت شهروندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امنیت یکی از بارزترین وجوه بالندگی یک جامعه و زمینه ساز رشد، توسعه و ثبات آن محسوب می شود. شکوفایی اقتصادی یک جامعه، سرمایه گذاری، برنامه ریزی برای توسعه، پیشرفت و هرگونه فعالیتی که می تواند عاملی مؤثر برای بهبود اوضاع اقتصادی و رفاه اجتماعی و سایر ابعاد جامعه باشد، همه در سایه استقرار امنیت هستند؛ بنابراین هدف این مطالعه بررسی نقش مدیریت بحران و سوانح شهری در احساس امنیت و رفاه شهروندان شهر تهران است. روش: روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بوده و از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل شهروندان شهر تهران و مدیران، معاونان و کارشناسان ستاد مدیریت بحران در مناطق 22 گانه شهر تهران بود. نمونه گیری خوشه ای و حجم نمونه برای شهروندان 376 نفر و برای کارشناسان 40 نفر است. یافته ها: بیشترین تأثیر مدیریت بحران در افزایش احساس امنیت از دیدگاه کارشناسان به ترتیب شامل حمایت و رفاه اجتماعی، کاهش ریسک و مخاطره، کاهش جرایم و بزهکاری و نظم اجتماعی است. بر اساس دیدگاه شهروندان به ترتیب بیشترین تأثیر مدیریت بحران در افزایش احساس امنیت شامل کاهش ریسک و مخاطره، حمایت اجتماعی، نظم اجتماعی و کاهش جرایم و بزهکاری است. بحث: احساس امنیت برای سالم بودن وضعیت جسمی و روانی افراد جامعه لازم و ضروری است. عدم امنیت شخص را در وضعیت به هم ریختگی ساختار روحی و روانی قرار می دهد. مدیریت و کنترل بحران می تواند یک جامعه باثبات و آرام را پدید آورد و موجب امنیت خاطر شهروندانش در مقابل حوادث غیرمترقبه و تغییرات شدید شود.