رفاه اجتماعی

رفاه اجتماعی

رفاه اجتماعی سال 16 بهار 1395 شماره 60 (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

مقالات

۱.

خانواده های فرزندپذیر: ضرورتی نوین در پژوهشهای حوزه رفاه اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

نویسنده:

کلید واژه ها: استقرار انحلال فرزندپذیری خانواده فرزندپذیر فرزندپذیری فرزندخوانده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۴۰
مقدمه: با رشد تعداد خانواده های فرزندپذیر و روند رو به رشد تعداد فرزندپذیری در ایران (افزایش هر ساله 1000 خانواده فرزندپذیر)؛ علاقه مندی فراوانی در حال شکل گیری است که به شناخت این خانواده ها، چالشهای پیش رو و خدمات و حمایتهای مورد نیاز آنها توجه دارد. با این حال ناشناخته های این حوزه در ایران به مراتب بیشتر از کشورهایی است که مطالعات گسترده تری بر روی این پدیده انجام داده اند. هدف این مقاله، بررسی چالش های پیش روی خانواده های فرزندپذیر ایرانی و نیازهای پژوهشی در این حوزه است. روش: این مطالعه یک مرور سیستماتیک است که بر اساس جستجوی کلید واژه های انگلیسی و فارسی مرتبط در پایگاه های انگلیسی زبان و پایگاه های فارسی زبان انجام گرفت. یافته ها: مرور مقالات و مطالعات در حوزه فرزندپذیری در ایران مشخص می کند که اغلب مقالات و منابع مرتبط به بررسیهای حقوقی و مطالعات تطبیقی فقهی و قانونی اختصاص یافته است. فقط چند مطالعه اخیر به عوامل موثر در انتخاب گزینه فرزندپذیری در میان زوج های نابارور، موانع انتخاب فرزندپذیری در میان این زوج ها و نیازهای آموزشی متقاضیان فرزندپذیری پرداخته است. یکی دیگر از موضوعات مهم، عوامل مهم مؤثر بر شکست و انحلال فرزندپذیری است. این عوامل در سه دسته طبقه بندی شده است: (1) ویژگیهای مرتبط با کودک (2) ویژگیهای مرتبط با والدین و خانواده (3) ویژگیهای مرتبط با بهزیستی. یافته ها نشان می دهند که در نبود آمار و اطلاعات مبتنی بر شواهد، مطالعاتی که فرزندپذیری را پس از نهایی شدن در خانواده های فرزندپذیر ایرانی دنبال کند، بسیار محدود است. بحث: اگر چه یک طبقه بندی موضوعی، مباحث عمده فرزندپذیری در ایران را معرفی کرده است، اما در مجموع مطالعات فرزندپذیری در ایران بیشتر به مباحث حقوقی پرداخته و فقط چند مطالعه اخیر به عوامل مؤثر در انتخاب گزینه فرزندپذیری در میان زوج های نابارور توجه داشته است. موضوع مهم دیگر این است که مطالعات پس از فرزندپذیری در خانواده های فرزندپذیر ایرانی موجود نیست. از طرف دیگر نتایج حاصل ازبررسی های انجام گرفته نیز بر این ادعا صحه می گذارند که پاسخگویی به نیازهای خانواده های فرزندپذیر و کودکان در مراحل مختلف تصمیم گیری، پذیرش و پرورش فرزند نیازمند برنامه ریزی علمی و توسعه ساختارهای حمایتی و حرفه ای است و این افراد و خانواده ها، نیازمند بهره گیری از خدمات روان شناسی قبل و بعد از فرزندپذیری هستند. اما مادامی که به شیوه ای نظام مند، مسائل و مشکلات این خانواده ها و عوامل مؤثر بر موفقیت و ثبات فرزندپذیری بررسی نشود، سازماندهی و اثربخشی این خدمات می تواند با ابهام روبه رو باشد. این موضوع آنجا اهمیت می یابد که فرزندپذیری در ایران از عوامل فرهنگی خاصی نیز متأثر است و توجه به بهزیستی و رفاه این خانواده ها مستلزم بررسیهای علمی و جهت گیریهای منظمی است که کمبود آن یه طور جدی احساس می شود.
۲.

نقش بازدارندگی باور دینی در گرایش دختران دانش آموز به فرار از منزل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: باور دینی فرار از منزل کنترل اجتماعی گرایش ایرانی کنترل و قدرت مرزها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۷۴
مقدمه: بزهکاری جوانان و نوجوانان یک مسأله اجتماعی جدی است، نوجوانان و بزهکاران در دو صورت به عمل بزهکارانه دست می زنند، یا اینکه در فشار قرار می گیرند و یا اینکه ارزشها و اعتقاداتی دارند که رفتار بزهکارانه آنها را تأیید می کند، وفاداری فرد به ارزشها و اصول اخلاقی جامعه باعث دور شدن از مشارکت در امور انحرافی می شود و نوجوانانی که به طور جدی به اصول اخلاقی شرکت در هنجارها و ارزشهای اجتماعی معتقدند، احتمال کمتری وجود دارد که از آنها منحرف شوند. در نهایت اینکه اگر فرد معتقد باشد نقض اصول رسمی( قوانین) و غیررسمی( هنجارهای اجتماعی) کاری نادرست است، دیگر درگیر فعالیتهای بزهکارانه نخواهد شد، از آنجائیکه به نظر می رسد دین تأثیر بسیار قابل توجهی در بسیاری از جنبه های زندگی افراد دارد، باید توجه کافی به عوامل مذهبی داشته باشیم. در این مقاله با استفاده از نظریه پیوند اجتماعی هیرشی و با تأکید بر عنصر باور دینی، به تبیین جامعه شناختی تأثیر باور دینی بر گرایش به فرار از منزل به عنوان یک رفتار انحرافی در میان دختران دانش آموز پرداخته می شود. روش: پژوهش حاضر به صورت طرح تحقیق توصیفی رابطه ای است که داده ها در بین 370 نفر از دختران دبیرستانی شهر بابلسر که با روشهای تلفیقی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و طبقه بندی متناسب انتخاب شدند، با استفاده از پرسشنامه خود اجرا گردآوری شده است و یافته ها با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. یافته ها: بنابر نتایج مدل معادلات ساختاری، این فرضیه تحقیق که باور دینی اثری بازدارنده بر گرایش به فرار از منزل در میان دختران دانش آموز دبیرستانی دارد، مورد تأیید قرار گرفت و تأثیر باور دینی بر گرایش به فرار از منزل (31/.-) می باشد. بحث: اگر باورهای دینی به نحو احسن در افراد نهادینه شده باشد، تحمل سختیها و مشکلات را برای فرد نوجوان آسان کرده و موجب تحکیم پیوندهای اجتماعی در افراد و درک و ضرورت رعایت هنجارها و قوانین اجتماعی می شود که می تواند انگیزه انجام کارهای انحرافی را در افراد کاهش دهد. "باور" نگرشهای نوجوان از قوانین اجتماعی را نشان داده و هنگامی که ضعیف می شود، ارتکاب رفتارهای بزهکارانه را ممکن می سازد، زیرا فرد دارای هیچ نگرشی نمی باشد که آنرا منع سازد. به طور کلی اعتقادات مذهبی متداول، نوجوانان را به پذیرش اصول دینی یا ممانعت در مقابل رفتار بزهکاری تشویق می کنند.
۳.

رابطه بین مردسالاری و خشونت خانگی علیه زنان در شهر کوهدشت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: خشونت جنسی خشونت خانگی علیه زنان خشونت روانی مردسالاری نمونه گیری خوشه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۰
مقدمه: خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که از دیرباز مورد توجه فرهنگها، ادیان و اقوام مختلف بوده است. این نهاد نقش موثری در تربیت فرزندان و انتقال فرهنگ، آداب و باورها به نسلهای آینده دارد. اما بروز خشونت در خانواده و به خصوص علیه زنان سبب ناسازگاریهای می شود که این نهاد اجتماعی را در ایفای نقش خود دچار مشکل می کند. یکی از شیوه های اعمال خشونت در خانواده، خشونت خانگی علیه زنان است از دیدگاه تاریخی از زمانی که انسان بر روی این کره ی خاکی زندگی را آغاز کرد خشونت خانگی علیه زنان وجود داشته است ولی شدت و ضعف آن در جوامع و فرهنگهای گوناگون متفاوت بوده است. مردسالاری، یک روش سنتی در اداره خانواده است که در بیشتر موارد منجر به خشونت خانگی علیه زنان می شود و به شیوه های مختلفی از قبیل حساس بودن به ظاهر زن، آزار زن به گونه های مختلف، طبیعی بودن پرخاشگری مردان نسبت به زنان و ... خود را نشان می دهد. هدف این مقاله بررسی رابطه بین مردسالاری و خشونت خانگی علیه زنان است. روش: مطالعه حاضر با روش پیمایش در بین 194 نفر از زنان متاهل شهر کوهدشت که بر اساس روش های نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی نظام مند انتخاب شده بودند، انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه با اعتبار محتوا تائید گردید و پایایی را با آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار دادیم که میزان آن برای خشونت خانگی علیه زنان 890/0 و مردسالاری 685/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار SPSS21 مورد استفاده قرار گرفت. به طوری که برای توصیف داده ها از درصد فروانی و برای تبیین داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و سپس به تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر متغیرها پرداختیم. یافته ها: بر طبق یافته های توصیفی میانگین سنی پاسخگویان 44/35سال بود و در زمینه تحصیلات 7/21 بی سواد و 3/78 باسواد بودند. از بین چهار بعد روانی، فیزیکی، مالی و جنسی خشونت خانگی علیه زنان، خشونت روانی با میانگین 28/29 بیشترین و خشونت جنسی با میانگین22/13 کمترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند. از نتایج یافته ها مشخص شد که مردسالاری همبستگی مثبت و رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان دارد. به طوری که با افزایش حاکمیت مردسالاری خشونت نسبت به زنان افزایش می یابد و با کاهش سلطه مردسالاری خشونت نسبت به زنان نیز کاهش می یابد. ولی دو متغیر تحصیلات و سن زن و مرد هر چند که همبستگی مثبتی با خشونت خانگی علیه زنان دارند ولی رابطه معناداری بین آنها مشاهده نشد. بحث: بنابراین بر اساس یافته های پژوهش، این تصور غلط عامه مردم که برابری زن و مرد سبب پایین آمدن منزلت مردان می شود به حاکمیت فرهنگ مردسالاری در خانواده و جامعه تداوم می بخشد و زمینه را برای افزایش خشونت خانگی علیه زنان فراهم می کند. از طرفی همانطور که خانواده اولین مکانی است که شخصیت فرزندان در آن شکل می گیرد و فرزندان والدین و بزرگترها را به عنوان الگوی خود قرار می دهند؛ لذا جو حاکم بر خانواده و نحوه برخورد والدین با همدیگر بر روی رفتار فرزندان در آینده تاثیرگذار است. به نوعی فرزندان پسر با مشاهده رفتار مردسالارانه یاد می گیرند که در آینده خود نیز جهت دستیابی به خواسته هایشان، نسبت به همسر و اعضای خانواده خود از خشونت استفاده کنند. و فرزند دختر نیز با مشاهده رفتار مردسالارانه می آموزد که بیشتر مطیع باشد و خشونت را به عنوان حق طبیعی که مرد بر روی او اعمال می کند بپذیرند. از این رو توصیه می شود با آموزش و آگاه سازی خانواده ها با استفاده از رسانه و شبکه های اجتماعی و برجسته سازی عواقب مردسالاری از سلطه آن بر محیط خانواده جلوگیری شود. که در نتیجه کاهش مردسالاری در خانواده از خشونت نسبت به زنان نیز کاسته خواهد شد و خانه به محیط امن و کانون گرمی برای همسر و فرزندان تبدیل می شود.
۴.

پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک عشق ورزی و باورهای ارتباطی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: تعهد زناشویی سبک عشق ورزی باورهای ارتباطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۷۵
مقدمه: در آستانه هزاره سوم، خانواده به عنوان مهم ترین رکن جامعه است که تعهد زناشویی در آن باعث حفظ پایداری و سلامت نظام آن می شود. بنابراین بررسی عواملی که در حفظ تعهد زناشویی نقش دارند از اهمیت بسیاری برخوردار می شود. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی نقش سبک عشق ورزی و باورهای ارتباطی در پیش بینی تعهد زناشویی است. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی است که در بین 108 نفر از کارکنان متأهل دانشگاه آزاد واحد اراک با نمونه گیری در دسترس اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه باورهای ارتباطی، پرسشنامه سبک عشق ورزی و پرسشنامه تعهد زناشویی استفاده شد. یافته ها: سبکهای عشق ورزی رمانتیک، جنون آمیز و فداکارانه پیش بینی کننده های تعهد زناشویی بودند و از بین باورهای ارتباطی غیرمنطقی نیز باور به تخریب کنندگی مخالفت پیش بینی کننده های تعهد زناشویی بود. بحث: از آنجا که تعهد به عنوان یک تصمیم برای ادامه زندگی زناشویی محسوب می شود لازم است به زوجها کمک شود تا بدانند ارتباط، مجموعه ای از مهارتهاست که می توان آن را یاد گرفت و از این طریق احساس تعهد زناشویی را در خود رشد و تقویت نمایند و در نتیجه به ثبات و پایداری خانواده کمک کنند.
۵.

دلایل اجتماعی و اقتصادی عدم انصراف شهروندان تهرانی از دریافت یارانه نقدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: یارانه هدفمندی یارانه عدم انصرف از یارانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۵۲
مقدمه: طرح انصراف مردم از دریافت یارانه نقدی با استقبال مردم همراه نشد. و پس از ثبت نام هفتاد و سه میلیون نفر در مرحله دوم هدفمندی یارانه ها و انصراف حداقلی مردم از دریافت یارانه نقدی در این مرحله گمانه زنی ها و تحلیل هایی برای تبیین چرایی این موضوع مطرح شد. بنا بود که در این فرایند با حذف تدریجی یارانه ها از مواد سوختی، مواد خوراکی، آب، برق و سایر اقلام در ایران نوع یارانه دادن تغییر کند که بخشی از این یارانه های حذف شده و به صورت نقدی به مردم پرداخت شود و سایر درآمد این کار صرف کارهای عمرانی و فرهنگی گردد. با توجه به عواقب منفی و چالش هایی که پرداخت یارانه نقدی به شهروندان به همراه داشت، عدم مشارکت مردم در فاز دوم هدفمندی یارانه ها و عدم انصراف از یارانه نقدی به عنوان مساله ای قابل تامل مطرح شد و این سئوال مطرح شد که دلایل عدم انصراف از دریافت یارانه نقدی از سوی شهروندان چه بوده است؟. از این رو تحقیق حاضر در پی بررسی دلایل اجتماعی و اقتصادی عدم انصراف از دریافت یارانه نقدی برامده است روش : هدف از تحقیق در هر زمینه ای، رسیدن به یک سری شناخت ها و تبیین روابط متغیرها است. برای رسیدن به این هدف از روش های مختلفی استفاده شده است . ((روش تحقیق مجموعه ای از قواعد، ابزارها و راه های معتبر و نظام یافته برای بررسی واقعیت ها، کشف مجهولات و دست یابی به راه حل و مشکلات است )). تحقیق حاضر با روش تحقیق پیمایشی است جامعه آماری پژوهش شامل شهروندان مناطق 16، 6 و 2 شهر تهران هستند که تعدادشان 1137275 نفر بود. ابزار جمع آوری تحقیق پرسشنامه است که از اعتبار صوری برخوردار است و میزان پایایی آن نیز 78 است. برای تبیین یافته ها از آزمون خی دوی، تی تک نمونه و همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شده است. یافته ها: ترس از آینده، نارضایتی از وضعیت معیشت، نارضایتی از وضعیت معیشتی، بدبینی و عدم اطمینان مردم به وضعیت اقتصادی و درآمد در آینده، عدم اعتماد مردم به دولت، اعتقاد به رانت خواری و فساد اقتصادی در کشور، عملکرد دولت از طریق رسانه ها به ترتیب مهمترین عوامل تاثیرگذار درعدم انصراف مردم از یارانه است. بحث: دولت جهت اجرای موفقیت آمیز طرح های اقتصادی و غیراقتصادی نیازمند مشارکت مردم است که این امر نیازمند بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم، ارتقاء اعتماد مردم به دولت و کاهش فساد در ساختارهای دولتی و... است.
۶.

عوامل اجتماعی مؤثر بر فساد اداری در سازمانهای دولتی شهرستان سنندج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: ارزشهای دینی روابط خویشاوندی فرهنگ سازمانی فساد اداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۶۴
مقدمه: فساد اداری، به عنوان یک آسیب اجتماعی باعث کاهش رشد و توسعه اقتصادی، افزایش شکاف طبقاتی و فقر، افول سرمایه اجتماعی و کاهش مشروعیت دولت می شود. هدف از این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر بروز فساد اداری در دستگاههای دولتی است. روش: پژوهش حاضر با روش پیمایش در بین کارمندان و مدیران سازمانهای اداری شهرستان سنندج صورت گرفته است. از آنجایی کل تعداد کارمندان ادارات این شهرستان 2893 نفر می باشند، با استفاده از فرمول کوکران 288 انتخاب شدند. لازم به ذکر است که اعتبار پرسشنامه با روش اعتبار محتوی (نظرات متخصصان) برآورد شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه خودساخته محقق بوده که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (83/0) تایید شده است. یافته ها: یافته های توصیفی به دست آمده نشان می دهد، میانگین فساد اداری 30/22 بوده که در سطح پایینی است. آنچه که در بخش توصیفی از اهمیت به سزایی برخوردار است، میانگین کیفیت زندگی کاری بوده که در سطح پایینی است و اغلب مدیران و کارکنان ابراز نارضایتی نموده اند (33/9). میانگین نظارت و کنترل در سازمانها (41/23) و میانگین باورهای دینی در سطح بالا بوده است (72/25). همچنین مشخص شد که میانگین تعهد سازمانی کارکنان نسبت به سازمان در سطح متوسطی است(31/16). بین تحصیلات، باورها و ارزشهای دینی، ضعف فرهنگ سازمانی، روابط خویشاوندی و کیفیت زندگی کاری با فساد اداری رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین نظارت و کنترل اجتماعی با فساد اداری رابطه معکوس دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که 37% از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تبیین شده است. بحث: فرهنگ سازمانی نقشی موثر در پیش بینی فساد اداری در سازمانهای دولتی دارد، به نظر می رسد که تأثیر روابط خویشاوندی و ضعف در اعتقاد به باورها و ارزشها و همچنین فقدان نظارت و کنترل مؤثر و کارآمد، نتیجه فقدان یک فرهنگ سازمانی منسجم باشد، علاوه بر آن با افزایش سطوح کیفیت زندگی می توان، میزان فساد اداری در سازمانها را به حداقل رساند. همچنین بهبود و افزایش پاسخگویی به ارباب رجوع و تقویت نهادهای نظارتی جامعه مدنی در قبال تصمیمات، از مهم ترین راهکارهای ارائه شده جهت پیشگیری از فساد اداری است. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش و با الهام از نظریه کارکردگرایی ساختاری پارسونز، برای هریک از متغیرهای این پژوهش در چارچوب خرده نظامهای اجتماعی مطرح شده توسط پارسونز در سیستم اجتماعی بزرگتر راهکارهای مقابله با فساد اداری، طراحی می شوند.
۷.

ابعاد، مؤلفه ها و نشانگرهای رفاه اجتماعی سالمندان: در جستجوی یک شاخص ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: رفاه اجتماعی شاخص رفاه اجتماعی سالمندان رویکرد بیانگرهای اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۹۱
مقدمه: پایش و ارزشیابی طرحها و سیاستهای اجتماعی که با هدف ارتقاء رفاه اجتماعی سالمندان، اجرا می شود، نیازمند وجود یک شاخص و ملاک جامع است که تمامی ابعاد زندگی آنها را مد نظر قرار دهد. هدف از این مطالعه مرور جامع مطالعات مرتبط با شاخصها و نشانگرهای رفاه اجتماعی سالمندان و تلاش برای ارائه یک شاخص چندبعدی رفاه اجتماعی سالمندان است.روش: این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی است و با توجه به روش اجرا، مطالعه مروری تلقی می گردد. مقالات مرتبط با شاخص رفاه اجتماعی سالمندان در پایگاه های علمی فارسی و انگلیسی با کلیدواژه های استاندارد تا پایان سال 1393 جستجو شد. برای جستجوی دقیق تر از عملگرهای بولی برای جستجوی ترکیبی کلید واژه ها استفاده شد. در مجموع تعداد 326 مقاله به دست آمد. پس از حذف مقالات تکراری، چکیده و سپس متن کامل مقالات بررسی شد و در نهایت 34 مقاله برای مرور و سنتز نهایی انتخاب شد. یافته ها: در مطالعات بررسی شده، رفاه اجتماعی سالمندان ابعاد مختلفی از جمله اقتصادی، جسمی، روان شناختی، اجتماعی، اشتغال، آموزش، محیط زندگی، عاطفی، اوقات فراغت و دسترسی به خدمات را در بر می گیرد. همچنین بیشتر مطالعات داخلی تک بعدی بوده و بیشتر بر بعد روان شناختی تأکید نموده اند و در هیچ یک از آنها شاخص رفاه اجتماعی چندبعدی استفاده نشده است. ابعاد دسترسی به خدمات مراقبتی (به ویژه مراقبت در منزل)، استفاده از تکنولوژیهای جدید، معنویت و فرهنگ و اوقات فراغت سالمندان، تا حدود زیادی مغفول مانده است. توصیه می شود در آینده ابعاد اوقات فراغت، معنویت و دسترسی به خدمات در میان سالمندان بیشتر مورد توجه قرار گیرد و علاوه بر این برخی از ابعاد مؤثر بر رفاه اجتماعی سالمندان از قبیل تأثیر تکنولوژیهای جدید در جهت سهولت فعالیتهای روزانه سالمندان نیز وارد مطالعات مرتبط با حوزه رفاه اجتماعی سالمندان شده و در این راستا مورد بررسی قرار گیرند. در مطالعات ایرانی نیز ابعاد گسترده تری از رفاه اجتماعی سالمندان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا پیشنهاد می شود که در پژوهشهای آتی مرتبط با رفاه اجتماعی سالمندان در ایران، ابعاد وضعیت اجتماعی، وضعیت اقتصادی و اوقات فراغت سالمندان با توجه به اهمیت خاص آنها و تأکید خاصی که در مطالعات خارجی بر این ابعاد شده است، مورد توجه ویژه واقع شود. بحث: در مجموع می توان گفت که استفاده از شاخص ترکیبی رفاه اجتماعی سالمندان، به علت پوشش ابعاد مختلف و متنوع، می تواند زمینه بررسی عمیق و علمی تر رفاه اجتماعی سالمندان را فراهم کرده و با بررسی آن می توان با یک دید کلی نگر و جامع، به اتخاذ سیاستهای مناسب در زمینه مسائل مختلف دوران سالمندی کمک کرد.
۸.

سنجش توسعه یافتگی شهرستانهای استان یزد با مدل HDI و TOPSIS(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: توسعه محرومیت HDI TOPSIS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۳۳
مقدمه: از موضوعات مطرح شده اخیر در فرهنگ برنامه ریزی، نابرابری توسعه است. این نابرابری حاصل عوامل متعدد بوده، که سبب رشد ناهمگون و نامتعادل نواحی می شود. موضوعی که بازتاب آن را در چشم انداز جغرافیایی شهرها می توان یافت. لذا در برنامه ریزیها چگونگی توسعه در شاخصها و مکانهای مختلف از جمله مباحث مهم و اساسی به شمار می رود. در مقابل این توسعه، محرومیت و تنگناها قرار دارد؛ بنابراین ابعاد گوناگون و پیچیدگی موضوع، ضرورت شناخت میزان توسعه و محرومیت را بیان می کند. روش: پژوهش حاضر دارای ماهیت کاربردی و ترکیبی از روش های تحقیق توصیفی - تحلیلی می باشد. لازم به ذکر است هدف کلی پژوهش، شناسایی توانمندیها و محدودیتهای توسعه یافتگی در شاخصهای اجتماعی - اقتصادی استان یزد بوده؛ که با دیدگاه آمار فضایی مورد بررسی قرار گرفته است. برای تحلیل داده ها نیز، از نرم افزارهای Grafer، GIS و Excel در قالب مدل HDI و TOPSIS استفاده شده است. یافته ها: شهرستانهای خاتم، میبد و صدوق محروم ترین و مرکز استان (یزد) توسعه یافته تر از دیگر شهرستانهای استان است و به لحاظ آماره TOPSIS شهرستان یزد توسعه آن برابر 973/0% و میزان TOPSIS شهرستان خاتم با میزان 017/0% به ترتیب بیشترین و کمترین و همچنین آماره HDI شهرستان یزد برابر 26/0% به عنوان توسعه یافته ترین و HDI شهرستان خاتم برابر 1 به عنوان فقیرترین شهرستان استان است. همچنین میزان HDI شهرستانهای طبس و مهریز به ترتیب برابر 56/0 و 59/0% بوده که نشان دهنده سطح میانه توسعه و فقر در میان دیگر شهرستانها است. بحث: براساس نتایج مدلهای مورد نظر توزیع (زیرساخت، امکانات، خدمات و غیره) در شهرستانهای استان بیانگر ناهماهنگی و ناتوانی جغرافیایی مناطق است. براین اساس میزان توسعه و توسعه نایافتگی تفاوت آشکاری را بین مناطق استان نشان می دهد. درنتیجه این تفاوتها تهیه و اجرای برنامه ها و طرحهای هدفمند برای توسعه یکپارچه و متوازن لازم است.
۹.

تحلیل اجتماعی مزاحمتهای خیابانی و واکنشهای انفعالی دختران نسبت به آن (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه مازندران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مزاحمت خیابانی واکنش انفعالی مردسالاری کلیشه های نقش جنسیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۵۶
مقدمه: خشونت علیه زنان از دیرباز در جوامع مختلف صرف نظر از هر گونه طبقه، مذهب و نژاد وجود داشته است. یکی از اشکال خشونت علیه زنان که توسط افراد غریبه، در بیرون از محیط خانواده و در مکانهای عمومی رخ می دهد، مزاحمتهای خیابانی است. مزاحمتهای خیابانی به عنوان نوعی از خشونت علیه زنان که جنسیت زن را مورد تحقیر قرار می دهد، یکی از آشکارترین جنبه های آزار جنسی در سطح عمومی جامعه است. این نوع از خشونت، می تواند پیامدهای منفی متعددی هم برای زنان قربانی (به شکل افزایش آسیبها و اختلالات جسمی و روانی) و هم برای جامعه (به شکل محروم شدن از فعالیتهای اجتماعی زنان) به همراه داشته باشد. با توجه به اینکه بخش اعظم تحقیقات انجام شده داخلی در حوزه خشونت علیه زنان، به خشونتهای خانگی اعمال شده توسط شوهران پرداخته اند، به موضوع مزاحمتهای خیابانی و جنسی، توجه کمتری شده است. مزاحمتهای خیابانی با وجود سکوتی که سالها بر محافل علمی حاکم بود، در دهه های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. محققان و پژوهشگران خارجی در کشورهای مختلف دنیا به دنبال شناخت علمی این مسأله برآمده اند. اما در داخل کشور تحقیقات انجام شده در این زمینه بسیار اندک است. نظر به شیوع مزاحمتهای خیابانی در برخی شهرهای کشور مانند تهران، مشهد، کرمان، گرگان، شیراز و سنندج ، هدف از انجام این پژوهش، تحلیل اجتماعی مزاحمتهای خیابانی نسبت به دختران و واکنشهای منفعلانه ای که آنها به این مزاحمتها نشان می دهند، است. روش: این پژوهش با روش کمی انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه 6399 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه مازندران هستند که 362 نفر از میان این دانشجویان، با روش نمونه گیری طبقه بندی شده متناسب و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بوده است و داده ها به وسیله نرم افرار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی از این است که بیشترین پاسخگویان، دانشجویان دختر جوان (میانگین سنی 22.1 سال)، ساکن خوابگاه دانشجویی و در مقطع کارشناسی بوده اند. این پاسخگویان بیشتر متعلق به خانواده هایی با پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین و متوسط بوده اند. به علاوه، 97.4 درصد از پاسخگویان نوعی از مزاحمت خیابانی در طول یک سال گذشته را تجربه کرده اند، در حالیکه 14.1 درصد از آنها مزاحمت خیابانی را روزانه گزارش کرده اند. الگوهای ایجاد مزاحمت نشان می دهد که مزاحمان، مردان جوان (زیر 29 سال) هستند که قربانیانشان را اغلب در مکانهایی مثل خیابانها، پارکها، بازارها و در زمان بین عصر تا شب مورد مزاحمت قرار می دهند. بحث: طبق یافته های پژوهش حاضر، مزاحمتهای خیابانی بدون در نظر گرفتن سن قربانی، و در زمانها و مکانها مختلف صورت می گیرد و پذیرش ارزشهای مردسالارانه موجب واکنش انفعالی تر به این مزاحمتها می شود. این یافته ها، همسو با نظریه فمنیسم رادیکال است که در آن بر روی چگونگی نظارت مردان بر زنان و همچنین به کارگیری خشونت علیه آنان تأکید می ورزد. هدف اغلب پژوهشهای رادیکال فمنیستی تحلیل خشونت مردان نسبت به زنان است و پرده برداری از این واقعیت که ارزشهای مردسالارانه، این خشونت را پنهان می کنند، کم اهمیت جلوه می دهند یا گناهش را به گردن زنان می اندازند. طبق این نظریه، خشونت علیه زنان و عکس العملهای منفعلانه زنان در رابطه با متلکهای جنسی، نشان می دهد زنان در یک نظام مردسالار سرکوب شده اند. علاوه بر این، میزان پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی توسط زنان و دختران بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تأثیری ندارد. طبق آزمون همبستگی پیرسون، متغیر پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی با متغیر واکنش به مزاحمتهای خیابانی همبستگی معنادار دارد، ولی نتایج تحلیل رگرسیونی، نشان داد که با افزایش پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی، میزان واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی، افزایش نمی یابد و افرادی که مطابق کلیشه های نقش جنسیتی خود عمل می کنند، واکنش انفعالی تری را در مقایسه با سایر زنان و دختران، نشان نمی دهند. به علاوه این نتیجه حاصل شده است که میزان یادگیری اجتماعی از خانواده، دوستان و همسالان بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تأثیری ندارد، زیرا رفتار افراد ممکن است تحت تأثیر عوامل فراوانی باشد که نتوان آنها را به عواملی همچون مشاهده و تقلید، تقلیل داد. به نظر می رسد بین فرایند یادگیری به عنوان گام اولیه برای انجام رفتار، تا وقوع رفتار به عنوان مرحله نهایی، عوامل و شرایط گوناگونی می توانند به عنوان عوامل تعدیل کننده مداخله کند. لذا به نظر

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۱