مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف توسعه دستیابی به انواع آزادی ها است. هرگونه محرومیت و محدودیت، به نوعی سلب آزادی می کند که در نتیجه آن زمینه تولید به عنوان فاعل توسعه و پیشرفت از بین خواهد رفت. درواقع، دستیابی به آزادی اقتصادی و به دنبال آن پیشرفت اجتماعی در هر کشوری می تواند از اهمیت زیادی برخوردار بوده و بر تولید ناخالص داخلی کشورها تأثیرگذار باشد. روش: آمارهای مربوط به پیشرفت اجتماعی، آزادی اقتصادی و همچنین تولید ناخالص داخلی سرانه در 144 کشور به ترتیب برگرفته از شاخص پیشرفت اجتماعی، بنیاد هریتیج و بانک جهانی در سال های 2014 تا 2018 است. جهت مقایسه تأثیر شاخص های پیشرفت اجتماعی و آزادی اقتصادی بر تولید ناخالص داخلی سرانه از روش داده های تابلویی با استفاده از نرم افزار Eviews10 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته ها: نتایج برآورد داده های تابلویی در سال های موردبررسی نشان داد که شاخص پیشرفت اجتماعی تأثیر افزایشی و معنادار بر تولید ناخالص داخلی سرانه در کشورهای با درآمد پایین، کشورهای با درآمد پایین تر از حد متوسط، کشورهای با درآمد بالاتر از حد متوسط و کشورهای با درآمد بالا دارد. شاخص آزادی اقتصادی نیز بر تولید ناخالص داخلی سرانه در کشورهای با درآمد پایین، اثر افزایشی و معنادار؛ در کشورهای با درآمد متوسط به پایین، اثر بی معنا؛ در کشورهای با درآمد متوسط به بالا اثر بی معنا؛ و در کشورهای با درآمد بالا اثر افزایشی و معنادار داشته است. بحث: پیشرفت اقتصادی و اجتماعی در کشورها دو خط موازی هستند که باید با هم و در یک مسیر حرکت می کنند. بدین ترتیب می توان گفت با مؤثر بودن این شاخص ها، جامعه به سمت رفاه اقتصادی و اجتماعی رفته و این جامعه یک جامعه ایده آل خواهد بود.
مطالعه اثرات رانت نفت بر نابرابری شادی در کشورهای منتخب صادرکننده نفت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دستیابی به سطوح بالاتر شادی یکی از اهداف مهم اقتصاددانان در کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته دنیای امروز است. در کنار دستیابی به سطوح بالای شادی، کاهش نابرابری شادی نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. در این میان ارتباط درآمدهای نفت و نابرابری شادی در کشورهای صادرکننده نفت موضوع مهمی است که کمتر موردتوجه بوده است. روش: هدف این مقاله بررسی نحوه اثرگذاری رانت حاصل از درآمدهای نفت بر نابرابری شادی و آزمودن فرضیه نفرین منابع و تأثیر آستانه ای رانت نفت بر نابرابری شادی در کشورهای منتخب اوپک در بازه زمانی 2012-2005 است. بدین منظور با استفاده از ادبیات نظری و به کارگیری روش پانل آستانه ای، عوامل مؤثر بر نابرابری شادی مدل سازی شده است. یافته ها: نتایج برآورد مدل نشان داده است که تأثیر رانت نفت بر نابرابری شادی غیرخطی و آستانه ای است؛ بدین معنا که تا قبل از حد آستانه 7/17 درصد از نسبت رانت نفت به تولید ناخالص داخلی، این متغیر تأثیری منفی و معنی دار بر نابرابری شادی داشته است اما پس از عبور از این حد آستانه، نسبت رانت نفت به تولید ناخالص داخلی تأثیر معنی داری بر نابرابری شادی در کشورهای اوپک نداشته است. بحث: برگرفته از نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که سیاست گذاران، منابع نفت را در جهت کاهش نابرابری ها ازجمله کاهش نابرابری شادی هزینه کنند و با ایجاد فرصت های شادی آفرین برای تمامی آحاد جامعه موجبات کاهش نابرابری شادی در جامعه را فراهم کنند.
مطالعه تطبیقی اسناد ملی و بین المللی در زمینه جایگاه اصل برابری در برخورداری زنان از مزایای بیمه های اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اسناد بین المللی متعددی به برابری میان زنان و مردان در برخورداری از مزایای تأمین اجتماعی اشاره کرده اند. در حقوق ایران نیز با وجود تأکید قانون اساسی و با تمام تلاشهای صورت گرفته، همچنان شاهد نابرابریهایی میان زنان و مردان در برخورداری از مزایای مذکور به دو صورت آشکار و پنهان هستیم که ضرورت بررسی جایگاه اصل برابری در برخورداری زنان از مزایای بیمه های اجتماعی در نظام حقوقی ایران و شناسایی دلایلی که سبب ظهور این نابرابریها شده را مطرح می کند. روش: این تحقیق با روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و با نگاهی تطبیقی و تحلیلی به اسناد بین المللی و مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار و قوانین داخلی در بخش بیمه های اجتماعی پرداخته است. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عدم انعکاس مناسب تغییرات اجتماعی در خصوص تفاوت نقشهای اجتماعی و اقتصادی زنان و مردان در قوانین این حوزه به ظهور نابرابریهایی انجامیده که ناشی از عدم توجه به تفاوت «مفهوم کفالت در حقوق تأمین اجتماعی» با «تکلیف انفاق در حقوق خانواده» از یک سو و نفوذ دیدگاههای سنتی مبتنی بر الگوی مرد نان آور از سوی دیگر است. بحث: درحالی که با توجه به فلسفه نظام تأمین اجتماعی، تبعیت از رویکرد قانون مدنی در تعریف نقش اقتصادی زنان و مردان در خانواده الزامی نبوده، اما توجه به تغییرات نقشهای اجتماعی و اقتصادی زنان و مردان در جامعه کنونی در این خصوص ضروری به نظر می رسد.
ابعاد کیفیت زندگی سالمندان با مرور پژوهشهای پیشین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر در حوزه علوم روانشناسی و پزشکی و علوم اجتماعی...مطالعات گسترده ای پیرامون کیفیت زندگی سالمندان صورت گرفته است؛ اما ازآن جهت که کیفیت زندگی و شاخصهای آن یک مفهوم پیچیده و چند سویه و مبهم است -زیرا که برای افراد مختلف اهمیت و ارزش هر یک از ابعاد مختلف زندگی متفاوت است- مشاهده تناقضها و تفاوتها و همچنین نقاط مشترک در میان پژوهشها ضرورت انجام فراتحلیل، بازنگری و ترکیب یافته ها، دستیابی به تحلیلی مشترک درزمینه کیفیت زندگی سالمندان و ابعاد مختلف آن را موجب شده است. روش: این مطالعه با روش فراتحلیل در سه سطح نظریه شناختی، روش شناختی و نتیجه شناسی به کشف و آشکار کردن ارتباط منطقی عوامل تأثیرگذار و شاخصهای اصلی از طریق مطالعه تطبیقی بیست مقاله (علمی-پژوهشی) با روش سنجش اندازه اثر عوامل و متغیرهای مستقل در جهت دستیابی به نتایج جدید و جامع تر و رفع چالشها در آینده و بهبود کیفیت زندگی سالمندان بوده است. یافته ها: در پاسخ به پرسش اصلی مطالعه حاضر سه شاخص اجتماعی، فرهنگی و متغیرهای جمعیتی مرتبط با متغیرهای مستقل، آموزش مثبت نگری و امید به زندگی (83 درصد) مشارکت اجتماعی غیرنهادی (77 درصد) سلامت جسمی و روانی (75 درصد) و نگرشهای مذهبی و دینداری (76 درصد) مشخص شد که شدت تأثیر در حد بالایی است. حمایت اجتماعی، همبستگی اجتماعی و رضایت از زندگی و عوامل زمینه ای (دموگرافیگ) به طور خاص سن و تحصیلات در حد متوسط تأثیرگذار بوده است. بحث: به طورکلی توجه به ابعاد عینی کیفیت زندگی در بیشتر پژوهشها مورد غفلت قرار گرفته است و در صورت توجه و تمایز بین شاخصهای عینی و ذهنی کیفیت زندگی سالمندان در نتیجه گیریها به طور مجزا شاخصهای عینی و ذهنی بررسی نشده است.
پیش بینی افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از اختلالات شایع دوران کودکی افسردگی است که پژوهشگران بر شناسایی عوامل مرتبط با آن در دوره کودکی تاکید کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی پذیری افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان مراکز بهزیستی تهران به تعداد 1120 کودک 7 تا 12 سال در 79 مرکز در سال 1396 تشکیل داده که 545 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی کودکان کواکس (1992)، پرسشنامه سبک اسنادی کودکان پترسون و سلیگمن (1984)، پرسشنامه نگرش ناکارآمد-کودکان (دوالساندرو و بورتون، 2006)، پرسشنامه مثلت شناختی کودکان (کاسلو و همکاران، 1992) و پرسشنامه حمایت اجتماعی پروسیدانو و هلر (1983) بودند که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش به اعضای نمونه ارائه شدند. یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که از بین عوامل شناختی، سبک های اسنادی، نگرش ناکارآمد و مثلث شناختی پیش بین های معناداری برای افسردگی کودکان بودند. همچنین مشخص شد که حمایت اجتماعی نیز پیش بین معناداری برای افسردگی کودکان می باشد. بحث: این یافته ها به معنای آن است که در تبیین ریشه های آسیب شناختی افسردگی در کودکان، به ویژه کودکانی که دارای ساختار منسجم خانوادگی نیستند، بایستی به نقش حمایت اجتماعی در کنار عوامل شناختی توجه ویژه ای داشت. .
هم گرایی ملی در میان دانشجویان کرد و بلوچ ایرانی: فراتحلیل و مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به بررسی موقعیت هم گرایی ملی / واگرایی در میان دانشجویان کرد و بلوچ می پردازد. روش: جستجوی پایان نامه ها و طرحهای پژوهش انجام شده از طریق پایگاههای اطلاعاتی شامل، کتابخانه ملی و کتابخانه های دانشگاه تهران، شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین مقالات نیز از طریق پایگاههای داده پرتال جامع علوم انسانی، Noormags, Irandoc، Magiran، SID، Civilica، Google Scholar، Scopus, Web of Science و با استفاده از کلیدواژه های «هم گرایی یا واگرایی ملی، هویت ملی یا هویت جمعی» و «دانشجو یا دانشگاهی» و «کرد یا بلوچ یا بلوچستان یا کردستان یا سیستان وبلوچستان یا زاهدان یا ایلام» و معادل انگلیسی آنها در مراکز بین المللی انجام شد. درنهایت، هشت مطالعه ملاک ورود به فراتحلیل را دارا بودند. سپس داده ها با استفاده از چک لیست محقق ساخته جمع آوری و به روش فراتحلیل و نرم افزار CMA-2 تحلیل شد. یافته ها: آزمون همگنی نیز نشان داد که متغیرهای مستقل نقش تعدیل کننده ایفا می کنند اما متغیر قومیت نقش تعدیل کننده نداشت. در این میان، بیشترین اندازه اثر مربوط به متغیرهای انسجام اجتماعی، سرمایه اجتماعی، رضایت از زندگی، ویژگیهای شخصیتی، هویت دینی، مشارکت سیاسی و تعامل و هم گرایی در خانواده بود. میانگین اندازه اثر مطالعات در قوم کرد برابر 245/0 و در قوم بلوچ برابر 145/0 به دست آمد. بر مبنای کل داده های تحلیل شده می توان اظهار داشت که مهم ترین عوامل مثبت مؤثر بر هم گرایی ملی مربوط به متغیر انسجام اجتماعی (505/0)، سرمایه اجتماعی (337/0)، رضایت از زندگی (332/0) و همچنین عوامل منفی مؤثر مشتمل بر احساس محرومیت (0.184) و میزان مصرف رسانه ای از شبکه های ماهواره ای (0.16-)، است. بحث: درواقع در سیاست گذاری برای ارتقای همگرایی ملی باید به بهبود انسجام اجتماعی، ارتقای سرمایه اجتماعی، کاهش احساس محرومیت و اصلاح مصرف رسانه ای جمعی اقدام کرد. از طرف دیگر، با افزایش احساس محرومیت، تعلق به هویت قومی به مثابه یک سپر محافظتی افزایش یافته و در مقابل، احساس هویت ملی کاهش می یابد، امری که می تواند با سیاست گذاری صحیح و رفع احساس محرومیت و برطرف کردن موانع محلی و ملی برای کسب امتیازات اجتماعی، مرتفع شود.
انگ و استیگما، بستر رویش آسیب های اجتماعی در عصر فضای مجازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در رویکردی به آسیبهای اجتماعی، ایده ای شکل گرفته که انگ زنی را مانع تکرار ارتکاب جرم و بزه از طریق مشروعیت زدایی از شخص می داند و معتقد است که می تواند عامل پیشگیری جرائم باشد. این ایده در ایران و آمریکا آزموده شد اما چون نتیجه موردنظر را نداشت، به آن پایان داده شد. روش: روش این مقاله مروری بوده و از نوع مرور روایتی استفاده شد و آنچه از منابع که مرتبط با موضوع و هدف مطالعه تلقی می شد، با رویکردی نقادانه مورد تحلیل قرار گرفت. بحث: تاتو، داغ زدن، بریدن و سوزاندن بخشی از پوست بردگان، مجرمان یا خائنان به کشور در دنیای باستان روشی جهت معرفی آنان به عنوان افراد مملوک و یا مفسدان اخلاقی بود که بعدها در دوره مدرن این داغ و ننگها به سوزاندن شخصیت و هویت افراد به منظور منزوی و از میدان بیرون کردن آنان انجامید که مباحث مربوط به بحران هویت و الیناسیون و مسخ در ادبیات کلاسیک دوران جدید به منظور تحلیل و تفسیر این فرایند بازتاب داده شد که ادغام این فرایند با ویژگیهای فضای مجازی بخصوص در ایران، تحلیلها و سیاست گذاریهای جدیدی را می طلبید. نتیجه: از چند جنبه پیامدی بخصوص ظهور فضای مجازی، رویکرد استفاده از کارکرد مثبت انگ و استیگما برای مقابله با گسترش آسیبهای اجتماعی و تلاش برای کنترل و پیشگیری آن ناکارآمد تلقی شد.
اسکان غیررسمی و آسیبهای اجتماعی در شرق مازندران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسئله حاشیه نشینی نه تنها منجر به سیاه نمایی چهره بیرونی شهر می شود بلکه دارای عواقبی نامطلوب و جبران ناپذیرتر است. شناسایی آسیبهای اجتماعی ناشی از حاشیه نشینی، از مهم ترین مسائل شهری است که باید آن را موردتوجه قرار داد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان میزان حاشیه نشینی با آسیبهای اجتماعی شرق استان مازندران است. روش: روش پژوهش از نوع کمی، پیمایشی بود. جامعه آماری شامل افراد ساکن مناطق حاشیه نشین شرق استان مازندران بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای و سپس تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بوده که تحلیل آن با مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Amos صورت گرفت. یافته ها: حاشیه نشینی بر شکل گیری آسیبهای اجتماعیگرایش به خشونت، مصرف مشروبات الکلی، قانون گریزی، احساس ناامنی، اختلالات روانی، اختلال در سلامت اجتماعی، گرایش به اعتیاد، بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، ازخودبیگانگی اجتماعی، فقر اقتصادی و احساس محرومیت تأثیر مثبت دارد. همچنین نتایج معادلات ساختاری نشان گر برازش و قابل قبول بودن مدل نظری پژوهش بود. بحث: پدیده حاشیه نشینی در مازندران حاصل و برونداد مشکلات اجتماعی و ساختاری درهم تنیده است و مسائل اجتماعی فراوانی را در پی دارد. لذا سیاست گذاران و مسئولان، باید در برنامه ریزی ها، توجه جدی تر و هماهنگ تری در جهت رفع نواقص و کاستیهای مناطق حاشیه نشین اعمال کنند.
ارزشیابی طرح ارتقای برنامه پیشگیری اجتماع محور از اعتیاد به روش مرشدگری (سرتسهیلگری)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طرح پیشگیری اجتماع محور از اعتیاد، یکی از مهم ترین اقدامات سازمان بهزیستی کشور است که بیش از یک دهه از شروع آن می گذرد. نتایج نظارتهای انجام شده در سالهای اخیر، نیاز به ارتقاء کیفیت دانش و عملکرد تسهیلگران تیمهای اجتماع محور را نشان می داد؛ به همین دلیل مداخله ای به منظور ارتقای کیفیت برنامه های اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد از طریق روش سر تسهیلگری در هفت استان کشور صورت گرفت. هدف از این مطالعه ارزیابی اجرای آزمایشی این طرح است. روش: این مطالعه از نوع مداخله ای آینده نگر بود. درمجموع 113 تیم به عنوان مداخله و 75 تیم به عنوان شاهد از 7 استان انتخاب شدند. مداخله شامل انتخاب تسهیلگران باتجربه به عنوان سرتسهیلگر و حضور آنان در کارگاه آموزشی سرتسهیلگران و سپس حضور در کنار تسهیلگر کم تجربه تر با هدف انجام فعالیتهای آموزشی، ایجاد انگیزه، رفع مشکلات برنامه حین اجرا و فعالیت تیمهای اجتماع محور در مدت شش ماه بود. به منظور ارزیابی مراحل انجام مداخله اجتماع محور یک فرم جمع آوری اطلاعات تهیه و از طریق مصاحبه اطلاعات موردنیاز ثبت شد. داده ها در ابتدا و پایان مداخله جمع آوری و برای تجزیه وتحلیل و مقایسه آنها در ابتدا و پایان مداخله بین گروههای مورد و شاهد، از آزمون t زوجی، آزمون t و آزمون مربع خی استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه بیانگر تغییر معنی دار در تعداد جلسات برگزارشده تیمها در هر ماه، ارزیابی داراییهای جامعه، استفاده از جامعه به جای متخصصان به عنوان منبع اطلاعات برای ارزیابی نیاز، سهم بیشتر جامعه محلی در تأمین بودجه، تدوین پیشنهادنامه مداخله اجتماع محور و پایش و ارزشیابی مداخله های اجتماع محور بود. بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که مداخله به روش سرتسهیلگری در ارتقا برنامه اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد در ایران مؤثر است.